eitaa logo
معارف اعتقادی
2.7هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.9هزار ویدیو
467 فایل
✅ متعلق به موسسه فرهنگی اعتقادی احیاء. #تبیین_معارف_اعتقادی #پاسخ_به_شبهات_اعتقادی #نقد_فرقه‌های_انحرافی @Alizamani110 پاسخ به شبهات 🔹️ 🔹️ تبلیغ و‌ تبادل @Haghgoo_110313 🔹️مدیریت @sadid20
مشاهده در ایتا
دانلود
سؤال❓❓❓ این ادعا که کامپیوتر فکر می‌کند یا تنها کامپیوتر می‌اندیشد، چه تأثیری در برخی از باورهای دینی دارد؟ و آیا تعارضی با مضمون متون دینی پیدا می‌کند؟ پاسخ 📌 در هوش مصنوعی، دو ادعای مهم به چشم می‌خورد: برخی ادعا می‌کنند که کامپیوتر به معنای حقیقی کلمه می‌اندیشد (فرضیه دستگاه نمادها). برخی دیگر هم ادعا می‌کنند تنها کامپیوتر می‌تواند بیندیشد، (فرضیه قوی دستگاه نمادها). متون دینی هم در پاره‌ای از موارد بر اندیشیدن و تعقل تکیه می‌کنند. آیا اندیشیدن به معنای واحدی در دو مورد به کار می‌رود؟ و آیا دین و متون دینی می‌تواند تفاوت‌هایی میان انسان و کامپیوتر را نشان دهد؟ نگارنده تلاش می‌کند پاسخ‌هایی برای این پرسشها بیابد و با توجه به متون دینی تفاوت‌هایی میان آنها را روش سازد. نخست باید مقصود متخصصان هوش مصنوعی را از اصطلاح “هوش” Intelligence روشن سازیم؛ چرا که نگاه آنان نسبت به مقوله هوش و مفاهیم مرتبط مانند عقل، ذهن و غیره کاملاً متفاوت است. امروزه در میان دانش‌های موجود، اصطلاح هوش در روان¬شناسی بسیار کاربرد دارد. و روان¬شناسان از بهره‌هوشی افراد و امور مرتبط با آن بحث می‌کنند. ولی در هوش مصنوعی این اصطلاح کاربردی کاملاً متفاوت دارد. (Desouza, ۲۰۰۲:۲۷) ◀️در هوش مصنوعی برای شروع کار، تعریفی عملی از هوش ارائه می‌شود. معمولاً فلاسفه به تعاریف مفهومی بیش‌تر رغبت دارند و دوست دارند مفهوم هوش و عقل و غیره را روشن سازند. اما بنا به دلایلی، متخصصان هوش مصنوعی تعریف عملی را برگزیده‌اند. یک دلیل این گزینش به این نکته بر می‌گردد که نزاع‌های مفهومی؛ یا نزاع برای تعریف مفاهیم فایدهٔ چندانی ندارد و غالباً بی‌نتیجه پایان می‌یابد. اگر بخواهیم با تعریف مفاهیم “هوش” و “تفکر” رابطهٔ آنها را بیابیم و ببینیم آیا هوش همان تفکر است یا نه، بیش‌تر در نزاعی لفظی درگیر خواهیم شد. زیرا، بی‌تردید دو واژهٔ مذکور از لحاظ مفهومی تفاوت دارند و یک چیز را نمی‌رسانند و ادعای آنان، تساوی مفهومی این دو واژه نیست. بلکه، چنان‌که بعداً توضیح خواهیم داد، به نظر آنان این دو اصطلاح یک حقیقت قابل اندازه‌گیری را نشان می‌دهند. آلن تورینگ (Alan Turing)، یکی از پیشگامان بحث هوش مصنوعی، به خاطر اهداف عملی که در هوش مصنوعی دنبال می‌شود، ملاکی نسبتاً مقبول برای همگان را برای تعیین هوش پیشنهاد داده است. انگیزه و دلیل طرح این ملاک، چنانکه در بالا اشاره کردیم، اجتناب از نزاع‌های لفظی و مباحث فلسفی بی‌نتیجه بوده است. تورینگ پی‌برده بود که با پرداختن به مباحث رایج فلسفی دربار? این واژه، نمی‌تواند ارتباطی میان کارکرد ماشین‌ها و ذهن بشر را بیابد. از ا?ن رو او پیشنهاد کرد که ما باید مسایل لفظی و مفهومی در این مورد را کنار بگذاریم و آزمون ساده‌ای را در این زمینه مطرح کنیم و سپس، خود ماشین‌ها را به نحو عینی و ملموس بررسی کنیم. همچنین، او پیش‌بینی کرد که تا سال ۲۰۰۰، دستگاه‌های کامپیوتر از این آزمون سربلند بیرون خواهند آمد و تعاریف مخالف بی‌معنا جلوه خواهند کرد. ◀️آزمون تورینگ بر پایهٔ یک بازی استوار شده است که “بازی تقلید” (imitation game) نام دارد. در این بازی سه فرد ناآشنا هستند که دو نفر از آنان که شاهد هستند جنسیت مخالف دارند و نفر سوم پرسشگر است. پرسشگر تلاش می‌کند تا جنسیت دو شاهد را صرفاً از راه طرح پرسش‌هایی تعیین کند یکی از دو شاهد، که مرد است، تلاش می‌کند تا جنسیت‌اش را مخفی بدارد، ولی شاهد دیگر که یک زن است، صادقانه به پرسش‌ها پاسخ می‌دهد. اگر پرسش‌گر به پاسخ درست دست بیابد شاهد زن موفق شده است و اگر به پاسخ درست دست نیابد، شاهد مرد پیروز شده است. برای اینکه، پرسشگر به هیچ سرنخ دیگری، مانند صدا، چهره و غیره، دسترسی نداشته باشد، پرسش‌ها و پاسخ‌ها از طریق دستگاه دور چاپگر مبادله می‌شوند. نظر تورینگ این است که اگر اکنون به جای شاهد مرد یک کامپیوتر جایگزین سازیم و ببینیم که این دستگاه می‌تواند پرسشگر ماهر را فریب دهد، در این صورت از آزمون سربلند بیرون آمده است. (Haugeland, ۱۹۸۵:۶) ◀️چرا چنین آزمون عجیب و غریبی، آزمون هوش می‌شود؟ درحقیقت، استفاده از دستگاه دور چاپگر و تصویر مردی که می‌خواهد فریب دهد و غیره، همه صحنه‌آرایی برای آزمون است. اصل و اساس آزمون گفتگو است. آیا کامپیوتر می‌تواند مانند یک شخص صحبت کند؟ یا نه، تفاوت‌هایی هم وجود دارد؟ به صفحات بپیوندید👇🌷 https://eitaa.com/ehyakalam https://t.me/joinchat/sEK5HEawgNo1ZmU0 https://chat.whatsapp.com/KU93MJFDMd4KIKwBMteD0d https://instagram.com/ehyakalam1
⁉️آیا عزاداری ریشه قرآنی دارد؟ و یا فقط در فرهنگ تشیّع ریشه دارد؟ ◀️در پاسخ این شبهه باید گفت عزاداری ریشه قرآنی نیز دارد و آیات عدیده ای بر این امر دلالت دارد که به نمونه هایی اشاره می شود: ◀️الف: سوگواری یعقوب در فراق یوسف با این که یوسف فقط مفقود الاثر بود و مرگ او حتمی نبود، یعقوب، پیامبر الهی و پدر بزرگوار او آنچنان در فراق او گریه کرد که نابینا شد. چنان که در قرآن کریم می خوانیم «و قال یا اسفی علی یوسف و ابیضّت عیناه من الحزن فهو کظیمٌ؛(3) و گفت: ای اندوه (بر فراق) یوسف و چشمان او از اندوه سفید شد امّا خشم خود را فرو می برد.» 📌آن قدر گریه کرد که برادران یوسف از حزن و اندوه پدر به ستوه آمدند و گفتند: «تاللّه تفتؤا تذکر یوسف حتّی تکون حرضاً او تکون من الهالکین؛(4) به خدا قسم تو آن قدر یاد یوسف می کنی تا در آستانه مرگ قرارگیری یا هلاک گردی.» او در جواب گفت: «انّما اشکوا بثّی و حزنی الی اللّه و اعلم من اللّه ما لاتعلمون؛(5) من غم و اندوهم را تنها به خدا می گویم (و شکایت نزد او می برم) و از خدا چیزهایی می دانم که شما نمی دانید.» 📌این آیات بخوبی گریه طولانی حضرت یعقوب را منعکس می کند و زمخشری نیز روایت کرده است که حضرت یوسف از جبرئیل مدت اندوه و گریه پدر را جویا شد؟ پاسخ داد: هفتاد سال به طول انجامید و درباره پاداش گریه او سؤال کرد: پاسخ داد: گریه او پاداش برابر هفتاد شهید را داشت.(6) 📌طبری از حسن بصری نقل نموده که «از هنگامی که حضرت یوسف از نزد پدر بیرون رفت تا زمانی که مراجعه کرد هشتاد سال طول کشید و در این مدّت همواره اندوه قلبی او را فرا گرفته بود و گریه می کرد تا بینایی خود را از دست داد،» و حسن بصری گفته است: «در آن روزگار در روی زمین خلیفه ای بزرگوارتر از حضرت یعقوب در پیشگاه خداوند متعال وجود نداشت.»(7) 📌از آیه فوق و روایات نقل شده بخوبی استفاده می شود: گریه و اندوه در سوگ عزیزان، سالیان درازی هم طول بکشد مانعی ندارد. به این جهت است که حضرت سجاد(ع) در پاسخ کسانی که به گریه های شدید و طولانی آن حضرت در سوگ پدر بزرگوارش اعتراض می کردند، فرمود: «مگر شما از گریه و عزاداری یعقوب اطلاع ندارید؟ او سالیان طولانی در فراق یوسف گریست تا بینایی خود را از دست داد، در صورتی که فرزندش حیات داشت و تنها از جلو چشمانش ناپدید شده بود. امّا من با چشمان خود دیدم که پدرم و 17 تن از اهل بیت پیامبر(ص) را شهید کردند و سرشان را از تن جدا نمودند.»(8)
◀️ب: تعظیم شعائر الهی قرآن کریم می فرماید: «و من یعظّم شعائر اللّه فانّها من تقوی القلوب؛(9) و هر کس شعائر الهی را بزرگ دارد این کار نشانه تقوای دلهاست.» 📌یکی از علمای اهل سنّت می نویسد: «شعائر جمع شعیر( یا شعیره) به معنای علامت است و هرچه که از دیدن آن خدا به یاد آید، شعائر خداست، و شعائر اللّه اختصاص به صفا و مروه ندارد.» چنانکه از دهلوی نقل شده است که «...محبّت شعایر اللّه عبارت است از محبّت قرآن و پیامبر و کعبه، بلکه هر چیز که به خدا منتسب باشد حتی اولیای خدا.»(10) 📌مرحوم علّامه طباطبایی می نویسد: «شعایر عبارت است از نشانه هایی که انسان را به سوی خدا راهنمایی می کند و منحصر به صفا و مروه و مانند آن نمی شود بنابراین هر نشانه ای اکه انسان را به یاد خدا بیندازد تعظیم آن موجب تقوای الهی می گردد و تمام نشانه ها را در بر می گیرد.»(11) 📌و عزاداریها بهترین مصداق شعائر الهی است چرا که در آنجا قرآن خوانده می شود و مسائل دینی مطرح می گردد، مردم به یاد خدا و قیامت می افتند و در هجران و شهادت اولیاء خدا گریه می کنند. ◀️ج: عزاداری فریاد مظلومان و ستمدیدگان «لا یحبّ اللّه الجهر بالسّوء من القول الّا من ظلم؛(12) خداوند متعال فریاد زدن به بدگویی را دوست ندارد جز برای کسانی که مورد ستم قرار گرفته اند.» 📌راستی چه کسی مظلومتر از آل محمد(ص) خصوصاً امامان شیعه و شهدای کربلا سراغ دارید، گریه بر شهدای کربلا، و مظلومیّت امامان فریاد علیه همه ستمگران است حتی ستمگران این زمان.
دلیل عقلی بر ربوبیت تشریعی  بخش دوم 👌👈از آن جایی که وضع قانون برای تأمین نیازهای انسان و فراهم شدن بستری مناسب جهت شکوفایی استعدادهای او و رسیدنش به کمال انسانی و حد اعلی خود می باشد، پس قانون گذار باید این سه شرط را داشته باشد:👇👇 ✅طرف در ملک خودش قانون بگذارد      ✅ شناخت کامل انسان       ✅  شناخت عوامل سعادت انسان       ✅ عاری از هر نوع سود جویی 👈تنها کسی که دارای این چهار شرط هست خداوند متعال می باشد، به دلیل این که:   دلیل عقلی و دلیل نقلی 👇👇 دلیل عقلی👈خداوند مالک کل هستی است و همه چیز ملک اوست و فقط ایشان حق قانون گذاری در ملک خودش را دارد. دلیل نقلی👈سوره آل عمران: آیه ۲۶:قُلِ اللَّهُمَّ مالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشاءُ دلیل عقلی👈خداوند آفریدگار و سازنده انسان است دلیل نقلی👈 سوره مومنون آیه۱۲:« وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ ... »، به تحقیق ما انسان را خلق کردیم سوره اعراف آیه۱۱:« وَ لَقَدْ خَلَقْناكُمْ ثُمَّ صَوَّرْناكُم »، ما شما را آفريديم سپس صورت بندى كرديم. دلیل عقلی 👈خداوند به همه چیز عالم است و کائنات در احاطه اوست دلیل نقلی👈 سوره عنکبوت آیه۶۵:« إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ »، خداوند بر همه چیز علم دارد. سوره فصلت آیه۵۴: « أَلا إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ مُحِيطٌ »، آگاه باشيد كه خداوند به همه چيز احاطه دارد سوره ملک آیه۱۴:« أَ لا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَ هُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِير »،  آيا آن كسى كه موجودات را آفريده از حال آنها آگاه نيست؟ در حالى كه او از دقيق ترين اسرار با خبر و نسبت به همه چيز عالم است‏ دلیل عقلی👈او بی نیاز مطلق است، و نیازی به غیر ندارد و دنبال سود و منفعت نیست. دلیل نقلی👈سوره فاطر آیه۱۵:« اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ »، تنها خداوند بی نیاز و ستوده است. سوره محمد(صلی الله علیه و آله)آیه۳۸ « وَ اللَّهُ الْغَنِيُّ وَ أَنْتُمُ الْفُقَراء »، و خداوند بى ‏نياز است و شما همه نيازمنديد. نتیجه دلیل عقلی و دلیل نقلی👇👇 دلیل عقلی👈بنابراین، قانون گذاری منحصر در اوست و از آن جایی که انسان ها شرایط لازم برای قانون گذاری را ندارند( چون قانونگذار ممکن است تحت تأثیر منافع شخصی، گروهی، قبیله‌ای، حزبی و... قانون وضع نماید.)، پس انسان نمی توانند قانونی عادلانه وضع کنند. دلیل نقلی👈قرآن کریم می فرماید سوره انعام آیه ۵۷: « إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ »، یعنی حکم داوری تنها از آن خدا است. این آیه معنى روشنى دارد و آن اين كه: هر گونه فرمان در عالم آفرينش و تكوين، و در عالم احكام دينى و تشريع به دست خدا است‏. 👇🌷 https://eitaa.com/ehyakalam
⁉️در کنار علم و عقل ما چه نیازی به دین برای پیشترفت، داریم؟ 📌تردیدی نیست که نتیجه‌گیری از هر شناختی در علوم تجربی، فقط با "عقل" انجام می‌پذیرد، چرا که صرف ظاهر طبیعت، نشانگر روابط معقول نمی‌باشد. ✅به عنوان مثال: اگر بر اثر علوم تجربی، شناخته شد که ویروسی در عالم وجود دارد یک شناخت علوم تجربی می‌باشد – شناخت بدن نیز علوم تجربی است – چگونگی ورود آن ویروس به بدن نیز علوم تجربی می‌باشد، اما این که "علت" سرماخوردگی، این ویروس می‌باشد و سرما خوردگی، "معلول" ورود این ویروس به بدن می‌باشد، یک استنتاج "عقلی" می‌باشد. 👌از این‌رو، خداوند متعال که انسان را به "عقل و وحی" مجهز نموده و برگزیده است، متذکر گردیده که صرف علوم تجربی، راه‌گشا نیست، بلکه باید علم، چراغ و نور عقل باشد و باید "علم" به همراه "حکمت" باشد. « هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ » (الجمعة، 2) ترجمه: و کسی است که در میان جمعیت درس نخوانده رسولی از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آنها می‌خوانَد و آنها را تزکیه می‌کند و به آنان کتاب (قرآن) و حکمت می‌آموزد، هر چند پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند! 🔵دقت کنیم که در این آیه می‌فرماید: رسولان را فرستاد، تا ابتدا "آیات = نشانه‌ها" را برای شما تلاوت کنند، و قطعاً این آیات (نشانه‌ها) منحصر به آیات وحی نمی‌باشند، چرا که که "کتاب" را جداگانه بیان داشته است؛ بحث از قرائت هم ندارد، بلکه فرموده: "تلاوت"، یعنی مطالعه‌ی با تدبر و تفکر – سپس می‌فرماید: شما را تزکیه کند، چرا که علم می‌تواند ابزار تخریب نیز قرار گیرد، مگر این که عالِم، فاسد نباشد – سپس فرمود که "کتاب را تعلیم دهد"، یعنی به شما نسبت به آن علم دهد و البته این علم، حتماً باید توأم با "حکمت" باشد، وگرنه هیچ فایده‌ای به جز همان فواید ابزاری ندارد. 👇🌷 https://eitaa.com/joinchat/3353018433Cb6f9c7903b
⁉️آیا حیوانات روح دارند؟ اگر پاسخ مثبت است آیا از آنها نیز بازخواست می شود و تکلیفی دارند؟ 👇👇 📌 آری، حیوانات هم روح دارند منتهی یک روح حیوانی . و در باره اینکه آیا آنان تکلیف دارند یا نه ، بین علماء اختلاف وجود دارد. 🔵عده ای می گویند: در میان موجودات عالم، تنها انسان و جن است که تکلیف دارند، ولی سایر حیوانات و ملائکه ها تکلیفی ندارند و از آنها بازخواست نمی شود. 🔵اما گروهی دیگر این نظر را نمی پذیرند. 📌تفسیر نمونه در ذیل آیه 38 از سوره انعام "وَ مَا مِن دَابَّةٍ فی الأَرْضِ وَ لا طئرٍ یَطِیرُ بجَنَاحَیْهِ إِلا أُمَمٌ أَمْثَالُکُم  مَّا فَرَّطنَا فی الْکِتَبِ مِن شیْ‏ءٍ  ثُمَّ إِلی رَبهِمْ یحْشرُونَ " می گوید: در این آیه سخن از حشر و رستاخیز عمومی تمام موجودات زنده ، و تمام انواع حیوانات به میان آمده  است . ✅شک نیست که نخستین شرط حساب و جزا مسئله عقل و شعور و بدنبال آن تکلیف و مسئولیت است ، طرفداران این عقیده می‏گویند مدارکی در دست است که نشان می‏دهد حیوانات نیز به اندازه خود دارای درک و فهمند ، از جمله : زندگی بسیاری از حیوانات آمیخته با نظام جالب و شگفت‏انگیزی است که روشنگر سطح عالی فهم و شعور آنها است کیست که درباره مورچگان و زنبور عسل و تمدن عجیب آنها و نظام شگفت‏انگیز لانه و کندو ، سخنانی نشنیده باشد ، و بر درک و شعور تحسین آمیز آنها آفرین نگفته باشد ؟ گرچه بعضی میل دارند همه اینها را یک نوع الهام غریزی بدانند ، اما هیچ دلیلی بر این موضوع در دست نیست که اعمال آنها به صورت ناآگاه ( غریزه بدون عقل ) انجام می‏شود . 📌چه مانعی دارد که این اعمال همانطور که ظواهرشان نشان می‏دهد ناشی از عقل و درک باشد ؟ بسیار می‏شود که حیوانات بدون تجربه قبلی در برابر حوادث پیش‏بینی نشده دست به ابتکار می‏زنند ، مثلا گوسفندی که در عمرش گرگ را ندیده برای نخستین بار که آن را می‏بیند به خوبی خطرناک بودن این دشمن را تشخیص داده و به هر وسیله که بتواند برای دفاع از خود و نجات از خطر متوسل می‏شود . علاقه‏ای که بسیاری از حیوانات تدریجا به صاحب خود پیدا می‏کنند شاهد دیگری برای این موضوع است ، بسیاری از سگهای درنده و خطرناک نسبت به صاحبان خود و حتی فرزندان کوچک آنان مانند یک خدمتگزار مهربان رفتار می‏کنند . 👇🌹 https://eitaa.com/joinchat/3353018433Cb6f9c7903b
سؤال❓❓❓ این ادعا که کامپیوتر فکر می‌کند یا تنها کامپیوتر می‌اندیشد، چه تأثیری در برخی از باورهای دینی دارد؟ و آیا تعارضی با مضمون متون دینی پیدا می‌کند؟ پاسخ 📌 در هوش مصنوعی، دو ادعای مهم به چشم می‌خورد: برخی ادعا می‌کنند که کامپیوتر به معنای حقیقی کلمه می‌اندیشد (فرضیه دستگاه نمادها). برخی دیگر هم ادعا می‌کنند تنها کامپیوتر می‌تواند بیندیشد، (فرضیه قوی دستگاه نمادها). متون دینی هم در پاره‌ای از موارد بر اندیشیدن و تعقل تکیه می‌کنند. آیا اندیشیدن به معنای واحدی در دو مورد به کار می‌رود؟ و آیا دین و متون دینی می‌تواند تفاوت‌هایی میان انسان و کامپیوتر را نشان دهد؟ نگارنده تلاش می‌کند پاسخ‌هایی برای این پرسشها بیابد و با توجه به متون دینی تفاوت‌هایی میان آنها را روش سازد. نخست باید مقصود متخصصان هوش مصنوعی را از اصطلاح “هوش” Intelligence روشن سازیم؛ چرا که نگاه آنان نسبت به مقوله هوش و مفاهیم مرتبط مانند عقل، ذهن و غیره کاملاً متفاوت است. امروزه در میان دانش‌های موجود، اصطلاح هوش در روان¬شناسی بسیار کاربرد دارد. و روان¬شناسان از بهره‌هوشی افراد و امور مرتبط با آن بحث می‌کنند. ولی در هوش مصنوعی این اصطلاح کاربردی کاملاً متفاوت دارد. (Desouza, ۲۰۰۲:۲۷) ◀️در هوش مصنوعی برای شروع کار، تعریفی عملی از هوش ارائه می‌شود. معمولاً فلاسفه به تعاریف مفهومی بیش‌تر رغبت دارند و دوست دارند مفهوم هوش و عقل و غیره را روشن سازند. اما بنا به دلایلی، متخصصان هوش مصنوعی تعریف عملی را برگزیده‌اند. یک دلیل این گزینش به این نکته بر می‌گردد که نزاع‌های مفهومی؛ یا نزاع برای تعریف مفاهیم فایدهٔ چندانی ندارد و غالباً بی‌نتیجه پایان می‌یابد. اگر بخواهیم با تعریف مفاهیم “هوش” و “تفکر” رابطهٔ آنها را بیابیم و ببینیم آیا هوش همان تفکر است یا نه، بیش‌تر در نزاعی لفظی درگیر خواهیم شد. زیرا، بی‌تردید دو واژهٔ مذکور از لحاظ مفهومی تفاوت دارند و یک چیز را نمی‌رسانند و ادعای آنان، تساوی مفهومی این دو واژه نیست. بلکه، چنان‌که بعداً توضیح خواهیم داد، به نظر آنان این دو اصطلاح یک حقیقت قابل اندازه‌گیری را نشان می‌دهند. آلن تورینگ (Alan Turing)، یکی از پیشگامان بحث هوش مصنوعی، به خاطر اهداف عملی که در هوش مصنوعی دنبال می‌شود، ملاکی نسبتاً مقبول برای همگان را برای تعیین هوش پیشنهاد داده است. انگیزه و دلیل طرح این ملاک، چنانکه در بالا اشاره کردیم، اجتناب از نزاع‌های لفظی و مباحث فلسفی بی‌نتیجه بوده است. تورینگ پی‌برده بود که با پرداختن به مباحث رایج فلسفی دربار? این واژه، نمی‌تواند ارتباطی میان کارکرد ماشین‌ها و ذهن بشر را بیابد. از ا?ن رو او پیشنهاد کرد که ما باید مسایل لفظی و مفهومی در این مورد را کنار بگذاریم و آزمون ساده‌ای را در این زمینه مطرح کنیم و سپس، خود ماشین‌ها را به نحو عینی و ملموس بررسی کنیم. همچنین، او پیش‌بینی کرد که تا سال ۲۰۰۰، دستگاه‌های کامپیوتر از این آزمون سربلند بیرون خواهند آمد و تعاریف مخالف بی‌معنا جلوه خواهند کرد. ◀️آزمون تورینگ بر پایهٔ یک بازی استوار شده است که “بازی تقلید” (imitation game) نام دارد. در این بازی سه فرد ناآشنا هستند که دو نفر از آنان که شاهد هستند جنسیت مخالف دارند و نفر سوم پرسشگر است. پرسشگر تلاش می‌کند تا جنسیت دو شاهد را صرفاً از راه طرح پرسش‌هایی تعیین کند یکی از دو شاهد، که مرد است، تلاش می‌کند تا جنسیت‌اش را مخفی بدارد، ولی شاهد دیگر که یک زن است، صادقانه به پرسش‌ها پاسخ می‌دهد. اگر پرسش‌گر به پاسخ درست دست بیابد شاهد زن موفق شده است و اگر به پاسخ درست دست نیابد، شاهد مرد پیروز شده است. برای اینکه، پرسشگر به هیچ سرنخ دیگری، مانند صدا، چهره و غیره، دسترسی نداشته باشد، پرسش‌ها و پاسخ‌ها از طریق دستگاه دور چاپگر مبادله می‌شوند. نظر تورینگ این است که اگر اکنون به جای شاهد مرد یک کامپیوتر جایگزین سازیم و ببینیم که این دستگاه می‌تواند پرسشگر ماهر را فریب دهد، در این صورت از آزمون سربلند بیرون آمده است. (Haugeland, ۱۹۸۵:۶) ◀️چرا چنین آزمون عجیب و غریبی، آزمون هوش می‌شود؟ درحقیقت، استفاده از دستگاه دور چاپگر و تصویر مردی که می‌خواهد فریب دهد و غیره، همه صحنه‌آرایی برای آزمون است. اصل و اساس آزمون گفتگو است. آیا کامپیوتر می‌تواند مانند یک شخص صحبت کند؟ یا نه، تفاوت‌هایی هم وجود دارد؟ 👇🌹 https://eitaa.com/joinchat/3353018433Cb6f9c7903b
⁉️در کنار علم و عقل ما چه نیازی به دین برای پیشترفت، داریم؟ 📌تردیدی نیست که نتیجه‌گیری از هر شناختی در علوم تجربی، فقط با "عقل" انجام می‌پذیرد، چرا که صرف ظاهر طبیعت، نشانگر روابط معقول نمی‌باشد. ✅به عنوان مثال: اگر بر اثر علوم تجربی، شناخته شد که ویروسی در عالم وجود دارد یک شناخت علوم تجربی می‌باشد – شناخت بدن نیز علوم تجربی است – چگونگی ورود آن ویروس به بدن نیز علوم تجربی می‌باشد، اما این که "علت" سرماخوردگی، این ویروس می‌باشد و سرما خوردگی، "معلول" ورود این ویروس به بدن می‌باشد، یک استنتاج "عقلی" می‌باشد. 👌از این‌رو، خداوند متعال که انسان را به "عقل و وحی" مجهز نموده و برگزیده است، متذکر گردیده که صرف علوم تجربی، راه‌گشا نیست، بلکه باید علم، چراغ و نور عقل باشد و باید "علم" به همراه "حکمت" باشد. « هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ » (الجمعة، 2) ترجمه: و کسی است که در میان جمعیت درس نخوانده رسولی از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آنها می‌خوانَد و آنها را تزکیه می‌کند و به آنان کتاب (قرآن) و حکمت می‌آموزد، هر چند پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند! 🔵دقت کنیم که در این آیه می‌فرماید: رسولان را فرستاد، تا ابتدا "آیات = نشانه‌ها" را برای شما تلاوت کنند، و قطعاً این آیات (نشانه‌ها) منحصر به آیات وحی نمی‌باشند، چرا که که "کتاب" را جداگانه بیان داشته است؛ بحث از قرائت هم ندارد، بلکه فرموده: "تلاوت"، یعنی مطالعه‌ی با تدبر و تفکر – سپس می‌فرماید: شما را تزکیه کند، چرا که علم می‌تواند ابزار تخریب نیز قرار گیرد، مگر این که عالِم، فاسد نباشد – سپس فرمود که "کتاب را تعلیم دهد"، یعنی به شما نسبت به آن علم دهد و البته این علم، حتماً باید توأم با "حکمت" باشد، وگرنه هیچ فایده‌ای به جز همان فواید ابزاری ندارد. 👇🌷 https://eitaa.com/joinchat/3353018433Cb6f9c7903b
⁉️سؤال صلواتی که ما به پیامبر اسلام(ص) و خاندان ایشان می‌فرستیم ثوابی نصیب ما می‌شود ولی سؤالم این است که این صلوات چه فایده و مزیّتی برای پیامبر(ص) و خاندان ایشان دارد؟ جایگاه پیامبر نزد خداوند مشخص است و نیازی به صلوات ما ندارند. پاسخ 👇👇👇 با سلام و درود خدمت شما پرسش گر محترم 🌿🌿🌿 ✍صلوات[1] دستور خداوند متعال در قرآن مجید است که می‌فرماید: «خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود می‌فرستد اى کسانى که ایمان آورده‌اید، بر او درود فرستید و سلام گویید و کاملاً تسلیم [فرمان او] باشید».[2] پس بندگان خدا وظیفه دارند امر خداوند را اطاعت کرده و بر آنها درود بفرستند. و طبیعی است که این درخواست نزول رحمت و مغفرت توسط مؤمنان از خداوند و مستجاب شدن آن و نزول بیش از پیش رحمت الهی بر آن مخلوق بی‌همتا، نمی‌تواند بی‌نتیجه و بی‌ثمر باشد. بویژه آن‌که خداوند، قبل از این‌که کسی از او درخواست فرستادن صلوات بر پیامبر کند، خود بر او صلوات فرستاده و رحمت و نعمتش را بر او نازل کرده است. صلوات ما  بر پیامبر اکرم(ص) دارای جنبه‌های مختلفی است که به بعضی از آنها اشاره می‌کنیم: 📌1. روایات متعددی وجود دارد که نشان می‌دهد ائمه معصومین(ع) و حتی پیامبر اسلام، از بُعد علمی، به طور مستمر در حال تکامل هستند. طبق این روایات؛ در هر شب جمعه، علم زیادی به دریای علم ایشان اضافه می‌شود. این علم ابتدا به پیامبر(ص) و سپس به امیرالمؤمنین علی(ع) و به ترتیب، به سائر ائمه اعطاء می‌شود.[3] این ازدیاد در علم، خود نوعی تکامل و بالا رفتن مقام و درجه برای این ذوات مقدس محسوب می‌شود؛ از این‌رو اشکالی وجود نخواهد داشت، اگر بگوییم که این صلوات‌ها و رحمت‌ها، موجب تکامل و بالا رفتن مقام این بزرگواران خواهد شد. لذا امیرالمؤمنین(ع) در خطبه نماز جمعه به اثر صلوات اشاره کرده و می‌فرماید: «خدایا! بر محمد، فرستاده و پیامبرت صلواتی روینده و بالنده بفرست که توسط آن، مقام او را بالا بری».[4] 📌2. صلوات و درود بر پیامبر در حقیقت، تقدیر و تشکر از زحمات و تلاش‌های پیامبر(ص) و اهل بیت او است که سال‌ها با راستی و درستی در بین جامعه زیسته و همه سختی‌ها و ناملایمات را در راه هدایت بشر تحمل کرده و  اسوه و نمونه انسان کامل شدند. بر این اساس آنان قطعاً مستحق تقدیر و تشکر می‌باشند که کمترین درجه این تشکر ذکر صلوات بر آن‌حضرت می‌باشد. حتی اگر ایشان به این صلوات نیازی نداشته باشند ما به عنوان کسی که از زحمات آنان بهره‌مند هستیم وظیفه داریم که قدرشناس باشیم. 📌3. علامه طباطبایی(ره) درباره فایده صلوات بر پیامبر(ص) گفته‌اند: صلواتی که ما می‌فرستیم اولاً از خودمان چیزی اهدا نمی‌کنیم بلکه به خدا عرض می‌کنیم و از او می‌خواهیم که بر پیامبر و خاندانش رحمت ویژه بفرستد و ثانیاً گرچه این خاندان نسبت به ما محتاج نیستند ولی به ذات اقدس اله ‏نیازمندند و باید دائماً فیض الهی بر آنها نازل شود. ما با این صلوات در واقع خود را به این خاندان نزدیک کرده‌ایم. بعد در ضمن مثالی فرموده‌اند: اگر باغبانی در باغی که همه‎ ‎گل‌ها و میوه‌هایش مِلک صاحب باغ است کار کند و از صاحب باغ حقوق بگیرد و روز عید، یک دسته گل از باغ تهیه کند و به حضور صاحب باغ ببرد آیا عمل او موجب تقرب به‏ صاحب باغ هست یا نه؟ مسلّماً هست. این عمل نشانه ادب باغبان است. صلوات هم ‏ادب ما را ثابت می‌کند واِلاّ ما که از خودمان چیزی نداریم. بلکه از ذات اقدس اله مسئلت ‏می‌کنیم که بر مراتب و درجات این بزرگواران بیفزاید. و همین عرض ادب برای ما باعث تقرّب است.‏[5]
⁉️سؤال صلواتی که ما به پیامبر اسلام(ص) و خاندان ایشان می‌فرستیم ثوابی نصیب ما می‌شود ولی سؤالم این است که این صلوات چه فایده و مزیّتی برای پیامبر(ص) و خاندان ایشان دارد؟ جایگاه پیامبر نزد خداوند مشخص است و نیازی به صلوات ما ندارند. پاسخ 👇👇👇 با سلام و درود خدمت شما پرسش گر محترم 🌿🌿🌿 ✍صلوات[1] دستور خداوند متعال در قرآن مجید است که می‌فرماید: «خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود می‌فرستد اى کسانى که ایمان آورده‌اید، بر او درود فرستید و سلام گویید و کاملاً تسلیم [فرمان او] باشید».[2] پس بندگان خدا وظیفه دارند امر خداوند را اطاعت کرده و بر آنها درود بفرستند. و طبیعی است که این درخواست نزول رحمت و مغفرت توسط مؤمنان از خداوند و مستجاب شدن آن و نزول بیش از پیش رحمت الهی بر آن مخلوق بی‌همتا، نمی‌تواند بی‌نتیجه و بی‌ثمر باشد. بویژه آن‌که خداوند، قبل از این‌که کسی از او درخواست فرستادن صلوات بر پیامبر کند، خود بر او صلوات فرستاده و رحمت و نعمتش را بر او نازل کرده است. صلوات ما  بر پیامبر اکرم(ص) دارای جنبه‌های مختلفی است که به بعضی از آنها اشاره می‌کنیم: 📌1. روایات متعددی وجود دارد که نشان می‌دهد ائمه معصومین(ع) و حتی پیامبر اسلام، از بُعد علمی، به طور مستمر در حال تکامل هستند. طبق این روایات؛ در هر شب جمعه، علم زیادی به دریای علم ایشان اضافه می‌شود. این علم ابتدا به پیامبر(ص) و سپس به امیرالمؤمنین علی(ع) و به ترتیب، به سائر ائمه اعطاء می‌شود.[3] این ازدیاد در علم، خود نوعی تکامل و بالا رفتن مقام و درجه برای این ذوات مقدس محسوب می‌شود؛ از این‌رو اشکالی وجود نخواهد داشت، اگر بگوییم که این صلوات‌ها و رحمت‌ها، موجب تکامل و بالا رفتن مقام این بزرگواران خواهد شد. لذا امیرالمؤمنین(ع) در خطبه نماز جمعه به اثر صلوات اشاره کرده و می‌فرماید: «خدایا! بر محمد، فرستاده و پیامبرت صلواتی روینده و بالنده بفرست که توسط آن، مقام او را بالا بری».[4] 📌2. صلوات و درود بر پیامبر در حقیقت، تقدیر و تشکر از زحمات و تلاش‌های پیامبر(ص) و اهل بیت او است که سال‌ها با راستی و درستی در بین جامعه زیسته و همه سختی‌ها و ناملایمات را در راه هدایت بشر تحمل کرده و  اسوه و نمونه انسان کامل شدند. بر این اساس آنان قطعاً مستحق تقدیر و تشکر می‌باشند که کمترین درجه این تشکر ذکر صلوات بر آن‌حضرت می‌باشد. حتی اگر ایشان به این صلوات نیازی نداشته باشند ما به عنوان کسی که از زحمات آنان بهره‌مند هستیم وظیفه داریم که قدرشناس باشیم. 📌3. علامه طباطبایی(ره) درباره فایده صلوات بر پیامبر(ص) گفته‌اند: صلواتی که ما می‌فرستیم اولاً از خودمان چیزی اهدا نمی‌کنیم بلکه به خدا عرض می‌کنیم و از او می‌خواهیم که بر پیامبر و خاندانش رحمت ویژه بفرستد و ثانیاً گرچه این خاندان نسبت به ما محتاج نیستند ولی به ذات اقدس اله ‏نیازمندند و باید دائماً فیض الهی بر آنها نازل شود. ما با این صلوات در واقع خود را به این خاندان نزدیک کرده‌ایم. بعد در ضمن مثالی فرموده‌اند: اگر باغبانی در باغی که همه‎ ‎گل‌ها و میوه‌هایش مِلک صاحب باغ است کار کند و از صاحب باغ حقوق بگیرد و روز عید، یک دسته گل از باغ تهیه کند و به حضور صاحب باغ ببرد آیا عمل او موجب تقرب به‏ صاحب باغ هست یا نه؟ مسلّماً هست. این عمل نشانه ادب باغبان است. صلوات هم ‏ادب ما را ثابت می‌کند واِلاّ ما که از خودمان چیزی نداریم. بلکه از ذات اقدس اله مسئلت ‏می‌کنیم که بر مراتب و درجات این بزرگواران بیفزاید. و همین عرض ادب برای ما باعث تقرّب است.‏[5]
⁉️در کنار علم و عقل ما چه نیازی به دین برای پیشترفت، داریم؟ 📌تردیدی نیست که نتیجه‌گیری از هر شناختی در علوم تجربی، فقط با "عقل" انجام می‌پذیرد، چرا که صرف ظاهر طبیعت، نشانگر روابط معقول نمی‌باشد. ✅به عنوان مثال: اگر بر اثر علوم تجربی، شناخته شد که ویروسی در عالم وجود دارد یک شناخت علوم تجربی می‌باشد – شناخت بدن نیز علوم تجربی است – چگونگی ورود آن ویروس به بدن نیز علوم تجربی می‌باشد، اما این که "علت" سرماخوردگی، این ویروس می‌باشد و سرما خوردگی، "معلول" ورود این ویروس به بدن می‌باشد، یک استنتاج "عقلی" می‌باشد. 👌از این‌رو، خداوند متعال که انسان را به "عقل و وحی" مجهز نموده و برگزیده است، متذکر گردیده که صرف علوم تجربی، راه‌گشا نیست، بلکه باید علم، چراغ و نور عقل باشد و باید "علم" به همراه "حکمت" باشد. « هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ » (الجمعة، 2) ترجمه: و کسی است که در میان جمعیت درس نخوانده رسولی از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آنها می‌خوانَد و آنها را تزکیه می‌کند و به آنان کتاب (قرآن) و حکمت می‌آموزد، هر چند پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند! 🔵دقت کنیم که در این آیه می‌فرماید: رسولان را فرستاد، تا ابتدا "آیات = نشانه‌ها" را برای شما تلاوت کنند، و قطعاً این آیات (نشانه‌ها) منحصر به آیات وحی نمی‌باشند، چرا که که "کتاب" را جداگانه بیان داشته است؛ بحث از قرائت هم ندارد، بلکه فرموده: "تلاوت"، یعنی مطالعه‌ی با تدبر و تفکر – سپس می‌فرماید: شما را تزکیه کند، چرا که علم می‌تواند ابزار تخریب نیز قرار گیرد، مگر این که عالِم، فاسد نباشد – سپس فرمود که "کتاب را تعلیم دهد"، یعنی به شما نسبت به آن علم دهد و البته این علم، حتماً باید توأم با "حکمت" باشد، وگرنه هیچ فایده‌ای به جز همان فواید ابزاری ندارد. 👇🌷 https://eitaa.com/joinchat/3353018433Cb6f9c7903b
آيا كوروش هخامنشی بختيارى بود🤔 قوم دلير بختيارى و تيره‌هاى تابع آن در گذر تاريخ، همواره پاسبان هويت ملى و مذهبى ايران زمين بوده اند و نمونه بارز جانفشانى‌هاى آنان را مى‌توان در هشت سال دفاع مقدس ديد كه چگونه از جان، مال و ناموس ملت در مقابل كفار بعثى دفاع نمودند، و با فدا كردن خود، از ارزش‌هاى مذهبى و ميهنى پاسدارى نمودند. 👈از ديگر سو، قريب به يك قرن است كه زمزمه‌هايى از بيرون، در ميان اين قوم سلحشور شنيده شد و روز به روز صداى آن بلندتر به گوش مى‌رسد؛ اين ادعا كه كورش دوم (مشهور به كوروش كبير) بختيارى بود❗ ⬅️ شايد اولين كسانى كه چنين سخن حيرت آورى را مطرح نمودند، خود از قوم بختيارى نبودند و بر اساس اهداف خاص سياسى چنين مدعى شدند. ليكن برخى چنان در اين ادعا غرق‌اند، كه حاضر به شنيدن حقيقت نيستند. 🔶در قدم اول، فرض را بر اين بگيريم كه كوروش هخامنشی، بختيارى بود. به راستى آيا در شأن يك قوم بزرگ و دلاور است كه به "يك شخص" افتخار كند؟ يا اينكه آن شخص بايد به قوم دلير خود افتخار كند؟ حقيقت اين است كه كوروش هخامنشی بايد افتخار كند كه بختيارى است (اگر واقعاً بختيارى باشد)، و حداقل اين افتخار بايد دو طرفه باشد. اما كوروش هخامنشی در هيچ كتيبه و هيچ متنى اشاره‌اى به بختيارى بودنِ خود نكرد. با اينكه او در استوانه مشهور خود، اصل و نسبش را بيان كرد، اما هيچ اسمى از قوم بختيارى نمى‌آورد. سرزمين‌هاى متعدد و اقوام گوناگون را نام مى‌برد، اما نامى از قوم بزرگ بختيارى نمى‌آورد، تنها به شهر اَنشان اشاره مى‌كند، و می گوید كه پدرانش، شاه اين شهر بودند. برخى گفته اند منظور از شهر انشان، همان سكونتگاه قوم بختيارى است؛ 👈در پاسخ بايد بگوييم كه اولاً انشان تنها يك منطقه بود، مطمئنا بختيارى‌ها همه ساكن يك نقطه نبوده و نيستند، كوروش اگر بختيارى بود، بايد به قوميت و اصل و نسب خود (يعنى بختيارى بودنِ خود) اشاره مى‌كرد، نه اينكه نام يك شهر را بياورد. 👈ثانياً طبق جديدترين يافته‌هاى باستان‌شناسى، انشان ربطى به قوم بختيارى ندارد. انشان نام ديگر سرزمين پارس است و شهر انشان، در نزديك دژ سپيد (بيضاء كنونی و در نزديكى شيراز امروزى) واقع شده بود و حداقل از قرن 7 پيش از ميلاد، انشان نام ديگر پارس بود. پس انشان (برخلاف تصورات برخى) اصولا ربطى به مناطق بختيارى نشين ندارد. 👈چگونه ممكن است كه كوروش كبير، بختيارى بوده باشد، ولى هيچ اشاره‌اى به اصالت خود نكرده است؟ ✅در حقيقت دو گزينه وجود دارد: يا كوروش اصلاً بختيارى نبود، يا بختيارى بود ولى به اصالت خود افتخار نمى‌كرد و براى آن ارزشى قائل نبود كه در آثار خود هيچ اشاره‌اى به بختيارى بودنِ خود نكرد. 📚اسناد: بنگريد به ترجمه فارسى استوانه كورش كبير، دكتر شاهرخ رزمجو، بخش خاورميانه موزه بريتانيا، متن استوانه، بند 21 ؛ همچنين ترجمه فارسى منشور كورش كبير، به ترجمه پروفسور عبدالحميد ارفعى، بند 21 🔘 معارف اعتقادی را با لینک زیر منتشر کنید👇 https://eitaa.com/joinchat/3353018433Cb6f9c7903b