eitaa logo
🌺ــهـشـتـــ❤️ـــبــهـشــتـــ🌺
479 دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
1.5هزار ویدیو
6 فایل
ادبی، مذهبی، تاریخی، شهدا و... ادمین کانال @seyyed_shiraz آیدی 👆جهت انتقادات و پیشنهادات، سوالات شرعی، اعتقادی و...
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌷 ﷽ ع : مؤمن در هر حال نیازمند به سه خصلت است: توفیق از طرف خداوند متعال، واعظى از درون خود، قبول و پذیرش نصیحت کسى که او را نصیحت نماید. توصیه آیت الله کشمیری در توسل به امام جواد برای حوائج توسل به حضرت جوادالائمه (علیه السلام) بسیار دیده و شنیده شد که افراد برای امور مادی، مانند خرید و و و ، از وی راهنمایی می خواستند . آن بزرگوار می فرمود:«سوره بخوانید و ثواب آن را به امام جواد (علیه السلام) تقدیم کنید، حاجت شما را خواهند داد . گاه امر می کرد صلوات برای حضرتش هدیه کنند و آن را در توسل به این امام کریم مجرب می دانست .» شهادت حضرت جواد الائمه علیه السلام را خدمت شما سروران گرامی تسلیت عرض می کنم. التماس دعا 🌸 👇 https://eitaa.com/eightparadise
🍃🌷 ﷽ 📚 خاطرات مظلومانه ی مادر مدینه قسمت 5⃣4⃣ شب درگوشه اى از مدينه جلسه اى تشكيل مى شود. فاطمه براى گريه كردن به بقيع رفته است، اين براى ما خطر دارد. آرى، تا ديروز فاطمه در خانه خود گريه مى كرد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ، امّا امروز به بقيع رفته است، اگر مردم بفهمند چه خواهد شد؟ به راستى چه بايد كنيم؟ ما بايد درختى كه فاطمه زير سايه اش مى نشيند قطع كنيم تا آفتاب او را اذيّت كند و مجبور شود به خانه برگردد. چند نفر با تبر به سوى بقيع مى روند و آن درخت را قطع مى كنند. فردا صبح، فاطمه (س) با حسن و حسين (ع) به سوى بقيع مى آيد. آفتاب بالا آمده است، امّا اينجا ديگر درختى نيست تا فاطمه (س) زير سايه اش بنشيند. آنجا را نگاه كن! على (ع) براى ديدن فاطمه (س) آمده است. او مى بيند كه فاطمه (س) در آفتاب نشسته است. على (ع) آستين خود را بالا مى زند: مى خواهى چه كار كنى، مولاى من؟ مى خواهم براى فاطمه سايه بانى بسازم. بيا من و تو هم مولاى خود را كمك كنيم، بيا برويم ساقه درخت خرما بياوريم... خسته نباشى! اين گونه است كه بَيتُ الاَحزان (خانه غم ها) ساخته مى شود. سايبانى كوچك براى گريه كردن فاطمه (س). فاطمه جان! بيا در زير اين سايه بان بنشين. روزها و شب‌ها مى گذرد... * * * خبرى در شهر مى پيچد: «بيمارى فاطمه (س) شديد شده است، او ديگر نمى تواند از خانه بيرون بيايد». عدّه اى از زنان مدينه به عيادت او مى آيند. آنها در كنار فاطمه (س) مى نشينند و حال او را مى پرسند. فاطمه (س) رو به آنان مى كند و مى گويد: «بدانيد كه من از شوهرانِ شما ناراضى هستم، زيرا آنها ما را تنها گذاشتند و به دنبال هوس هاى خود رفتند. عذاب بسيار سختى در انتظار آنها مى باشد، واى بر ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كسانى كه دشمن ما را يارى كردند ». زنان مدينه با شنيدن سخنان فاطمه (س) به گريه مى افتند. آنها نزد شوهران خود مى روند و به آنها مى گويند كه فاطمه (س) از دست شما ناراضى است. شما كه از پيامبر شنيده ايد كه فرمود: «فاطمه، پاره تن من است، هر كس او را اذيّت و آزار دهد مرا آزرده است»، شما بايد برويد و فاطمه را راضى و خوشنود سازيد. مردان مدينه چاره اى ندارند، بايد به سخنان زنان گوش دهند. نگاه كن! بزرگان اين شهر به سوى خانه فاطمه (س) مى آيند. آنها مى خواهند از فاطمه (س) عذر خواهى كنند. درِ خانه به صدا در مى آيد، على (ع) در را باز مى كند. گروهى از مردم مدينه به عيادت فاطمه (س) آمده اند. آنها وقتى با فاطمه (س) روبرو مى شوند چنين مى گويند: «اى سرور زنان! اگر على زودتر از بقيّه به سقيفه مى آمد ما با او بيعت مى كرديم ولى ما چه كنيم؟ على به سقيفه نيامد و ما ناچار شديم با ابوبكر بيعت كنيم». آرى، آنها مى خواهند گناه همه كارهاى خود را به گردن على (ع) بياندازند، مقصّر خودِ على (ع) است كه به سقيفه نيامد. امّا همه مى دانند كه على (ع) در آن لحظه، مشغول غسل دادن بدن پيامبر بود، آيا درست بود كه على (ع) بدن پيامبر را رها كند و به سقيفه برود؟ مگر اين مردم در غدير با على (ع) بيعت نكرده بودند، پس چه شد كه پيمان خود را شكستند؟ تاريخ به ياد دارد كه فاطمه (س) و على (ع) به درِ خانه مردم رفته، از آنها طلب يارى كردند ولى چرا كسى جواب ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آنها را نداد؟ اين مردم مى خواهند براى بى وفايىِ خود عذر بياورند، امّا خودشان هم مى دانند اين عذر بدتر از گناه است. فاطمه (س) رو به آنها مى كند و مى گويد: «از پيش من برويد، من نمى خواهم شما را ببينم، آيا بهانه ديگرى هم داريد كه بگوييد؟ شما مقصّر هستيد كه در حقّ ما كوتاهى كرديد». همه، سرهاى خود را پايين مى اندازند. 👈 .... 📚🖊نویسنده دکتر مهدی خدامیان آرانی 💚اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج💚 👇 🌸 https://eitaa.com/eightparadise 🌸
🍃🌷 ﷽ 📚 خاطرات مظلومانه ی مادر مدینه قسمت 6⃣4⃣ اكنون، حالِ فاطمه (س) روز به روز بدتر مى شود. همه مى دانند كه همين روزهاست كه روح فاطمه (س) از قفس تنگ دنيا پر بكشد و به اوج آسمان‌ها پرواز كند. همه مردم مى دانند كه فاطمه (س) از خليفه ناراضى است و براى همين بايد فكرى كرد. به خليفه خبر مى دهند كه روزهاى پايانىِ زندگى فاطمه (س) فرا رسيده است. از ماجراى هجوم به خانه فاطمه (س) بيش از پنجاه روز گذشته است. خليفه تصميم مى گيرد تا به عيادت فاطمه (س) برود، شايد بتوان او را راضى كرد. درِ خانه زده مى شود. فضّه، خدمتكار فاطمه (س)، در را باز مى كند. ابوبكر و عُمَر را مى بيند: ما آمده ايم تا از فاطمه عيادت كنيم. صبر كنيد تا من به او خبر بدهم. فضّه به داخل خانه مى رود، خليفه بسيار خوشحال است، او با خود مى گويد الآن مى روم و با سخنان خود فاطمه را راضى مى كنم. فضّه برمى گردد و مى گويد: «فاطمه اجازه نداد شما داخل شويد». آنها خيال مى كنند كه شايد امروز فاطمه (س) كار خاصى داشته است. براى همين مى روند و فردا باز مى گردند، امّا اين بار هم فاطمه (س) به آنها اجازه نمى دهد. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ آنها براى بار سوم مى آيند و نااميد مى شوند:حالا چه كنيم؟ بايد از على بخواهيم تا از فاطمه براى ما اجازه بگيرد. آيا على (ع) اين كار را خواهد كرد؟ نگاه كن، خليفه دارد با على (ع) سخن مى گويد. اى على! تا كى مى خواهى با ما دشمنى كنى؟مگر چه شده است؟ ما مى دانيم كه تو به فاطمه گفته اى كه ما را به خانه راه ندهد، آيا ما حق نداريم به عيادت دختر پيامبر خود برويم، تو بايد فاطمه (س) را راضى كنى. باشد، من با فاطمه سخن مى گويم. به راستى، آيا فاطمه (س) اجازه خواهد داد كه خليفه به عيادت او بيايد؟ نگاه كن! على (ع) كنار بستر فاطمه (س) نشسته است، او نگاهى به صورت پژمرده همسرش مى كند، از فاطمه (س) جز مشتى استخوان، چيزى نمانده است. فاطمه چشمان (س) خود را باز مى كند، على (ع) را در كنار خود مى بيند. او على (ع) را به خوبى مى شناسد، مى داند اين طور نگاه كردن على (ع) معناى خاصى دارد: على جان! آيا چيزى مى خواهى به من بگويى؟ ابوبكر و عُمَر به ديدار تو آمده اند، امّا تو به آنها اجازه نداده اى. آرى، من هرگز به آنها اجازه نمى دهم كه به ديدن من بيايند، على جان! من هرگز با آن دو نفر سخن نمى گويم. امّا من به آنها قول داده‌ام تا تو را راضى كنم كه آنها به اينجا بيايند. على جان! من سؤلى از تو دارم. چه سؤلى؟ آيا تو مى خواهى آنها به اينجا ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بيايند؟ من راضى به اين كار نيستم، امّا صلاح مى بينم كه آنان به اينجا بيايند. على جان! اين خانه، خانه خودت است من هم كنيز تو هستم، من روى حرف تو حرفى نمى زنم، آنها مى توانند به ديدنم بيايند. ببين، چگونه فاطمه (س) براى شاد نمودن شوهرش، از حرف خود مى گذرد. به خدا قسم! دنيا عشقى زيباتر از عشق فاطمه (س) به على (ع) نديده است. 👈 .... 📚🖊نویسنده دکتر مهدی خدامیان آرانی 💚اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج💚 👇 🌸 https://eitaa.com/eightparadise 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌷 ﷽ آن که گناهی را تحسین و تأیید کند، در آن شریک است. 🌷 ‌ علیه السلام مراقب هامون باشیمـ😞✅ 👇 🌸 https://eitaa.com/eightparadise 🌸
🍃🌷 ﷽ ✍ وقتی به خاک ایران رسیدیم، دیگر دم و بازدمی برایِ قطع شدن نداشتم... هوایِ ایران پر بود از عطرِ نفسهایِ امیرمهدی... فاطمه خانم با دیدن من و تابوتِ پیچیده شده در پرچمِ فرزندش، دیگر پایی برایِ ایستادن نداشت. پدر که مُرد، حتی نشانیِ قبرش را نپرسیدم... اما حسام همه ی احساسم را زیرکانه تصاحب کرده بود. و منو دانیالِ بی تفاوت به مرگ پدر، حالا بی تابی مان سر به عرش میکشید محضِ نداشتنِ امیرمهدی...😭 فاطمه خانم به آغوشم کشید و مادرانه صورتم را بوسید: - زیارتت قبول باشه مااادر دست به تابوت پسرش کشید و نالید: - شهادت تو ام قبول باشه ماااادرم... یکی یه دونه ی من...😭 راستی فاطمه خانم دیگر چیزی برایِ از دست دادن داشت؟ مردهای نظامی پوش با صورت هایی حزن زده تبریک می گفتند و دوستان حسام سینه زنان اشک می ریختند... ضعف و تماشا، دیدم را تار کرد و خاموش شدم... نمیدانم چند ساعت را از بودن کنارِ جسمِ بی جانِ حسام محروم ماندم،اما وقتی چشم باز کردم شب بود و تاریکی و سکوت... رویِ همان تختی که حسام لقمه های نان و پنیر درست و چای هایش را به طعم خدا شیرین میکرد... چشم چراخاندم، انگار گوشه ی اتاق به نماز ایستاده بود و الله اکبر میگفت... صدایِ خنده هایش را شنیدم، درست زیر پنجره نشسته بود و دلبری میکرد...💔 این اتاق پر بود از بودن هایش.. از خنده هایش.. از عاشقانه هایِ مذهبی اش... ته دلم خالی شد... دیگر نداشتمش... حالا و من بودمو دیوارهایی که حسرت به دلِ خنده هایش میشدیم... لبخند روی لبهایم نشست، خوب بود که چیزی به انتهایم نمانده بود و باز دیدم همان اخمهایش را وقتی که از کاسه ی کوچک عمرم میگفتم... روی تخت نشستم که چشمم در آن تاریکی محض، به برادر همیشه نگران و خوابیده رویِ زمینِ اتاقم افتاد... آرام به سمتِ میزِ گوشه ی اتاقم رفتم. باید عکسهایش را میدیدم... قلبم تپش نداشت...💔 گوشی را برداشتم و یک به یک یادگاری هایمان را چک کردم. از اولین روز عقدمان تا آن شبِ اربعین... از اولین شانه به شانه شدن هایمان تا آخرین عاشقانهایِ حسینی مان...💔 چمدانِ چسبیده به دیوار را باز کردمو موبایل خونی و پیچیده در نایلونِ حسام را درآوردم. خاموش بود. به شارژ زدمو روشنش کردم. دوست داشتم گالریش را چک کنم. حتما پر بود از عکسهایِ دو نفره مان... باز کردم... خالی از عکسهایِ دو نفره و مملو از عکسهای مذهبی و شهدا... دلم گرفت.. او از اول هم برایِ من نبود😔 فایل فیلمهایش را باز کردم و یک نگاهی کلی انداختم... حدسش سخت نبود. مداحی.. روضه... تصویر از حرم تا الی آخر... قصد خروج از فایلِ کلیپ ها را داشتم که ناگهان فیلمی توجه ام را جلب کرد. حس خوبی نداشتم... هنذفری را داخل گوشهایم گذاشتم تا با صدایش دانیال را بیدار نکنم. فیلم پخش شد و نفسم قطع... حسام بود... لحظاتِ آخر، قبل از شهادت💔 تکانهایِ شدید ونامرتب گوشی نشان میداد که به سختی آن را در دستش گرفته... گاهی صورتش در کادر بود، گاهی نه... اما خس خس صدا و کلماتِ تکه تکه اش در میانِ همهمه ی ناجوانمردانه ی گلوله ها، به خوبی شنیده میشد: - سلام سارایِ من... ببخش که دیشب ناراحتت کردم.. به خدا، از دهنم پرید.. و اِلا هیچی نمیگفتم.... الان محاصرمون کردن.. بقیه بچه ها پریدن.. اما من هنوز دارم دست و پا میزنم... خشابامون خالیه و دیگه هیچ گلوله ای نمونده... ولی الاناست که نیروهایِ خودی برسن... بانو! میدونم وقتی گوشی به دستت برسه، به امید دیدن عکسامون زیرو روش میکنی... نگرد، هیچی توش نیست... آخه ما مذهبی ها عکس ناموسمونو این تو نگه نمی داریم... موبایله دیگه، یه وقت دیدی گم شد... پس نذار به پایِ بی علاقگیم...که به اندازه ی تک تک نفهسایِ عمرم دوستت دارم... اما یه سی دی تو کشویِ اتاقمه که پر از عکسای خودمونه... ✍ زهرا اسعد بلند دوست ⏪ 📝 @eightparadise ‌ 🌸 https://eitaa.com/eightparadise 🌸
🍃🌷 ﷽ 🖤 ( قسمت آخر ) ✍ با سرفه ای شدید خندید و کلماتش باز تن به تن، تکه تکه شدند: - یه سی دی هم هست، پر از عکسایِ حجله ای واسه بعد از شهادت... راستی دیشب برات، یه فایل صوتی قرآن خوندم و ضبط کردم... تو همین گوشیه... هر وقت دلت گرفت، گوش کن. البته اگه این موبایل سالم به دستت برسه. انگشتری که دستمه، مالِ تو.. حتما پشت نگینشو بخون... سارایِ من، وقتی پام به خاک رسید اولین چیزی که از حضرت امیر خواستم، شفای تو بود. پس فقط به بودن فکر کن... هوای مامانو هم خیلی داشته باش... اون بعد از خدا و بعد ازمن، فقط تو رو داره... راستی چادر خیلی بهت میاد نازنینم💔 در صدا و چشمانش دیگر نایی نبود: - منتظرت...می مونم... گوشی از دستش افتاد. نیمی از صورتش که نقش زمین شده بود در کادر مشخص بود... لبهایش میخندید و میان هیاهویِ تیر اندازی و فریادهایِ مختلفِ، صدایِ اشهد خوانی حسام، به طور ناواضح به گوش می رسید... نمیدانم چقدر از هجوم صداها و چشمانِ آرام گرفته ی سید امیرمهدی من گذشت که شارژِ گوشی اش تمام و خاموش شد. بی صدا گریستم... و تیغه ی کف دستم را به دندان گرفتم... کاش دنیا برایِ یک دقیقه هم که شده می ایستاد... خدا می داند که دانستم، حیف میشد اگر حسامم میمیرد... شهادت لباسِ تن اش بود.. به سراغ ساک رفتمو انگشترش را بیرون کشیدم... خوابیده در خونِ مردِ زندگیم بود. به آشپزخانه بردمو شستمش. انگشتر را برگرداندم.. اسم من را پشتش کنده بود... مانند همان انگشترِ نگین سبزی که اسم خودش را بر آن کنده و به دستانم هدیه داده بود... آن شب تا خودِ صبح تلاوتِ ضبط شده ی قرآنش را گوش دادم به عرش تماشایش کردم آن شب گذشت... آن شب به خنکی بهشت و سوزانی جهنم، گذشت... و من مثل یک آدم برفیِ یخ زده، زیر آتشِ آفتاب، آب شدم... روز بعد در مراسم تشییع پیکرش با ساق و چادری که به من هدیه کرده بود، سیاه پوشِ نبودنش شدم...💔 دوستانش اتومبیلی که پیکرش را حمل میکرد مانند ماشینِ عروس به گل آذین بستند و کاغذی بزرگ با این جمله که ” دامادیت مبارک سید” روی آن چسباندند💔💔 چند ماهی از آن روزها میگذرد و من هنوز زنده ام... انگار دیگر سرطان هم سراغم را نمی گیرد... نمی دانم او هم غم زده ی پروازِ امیرمهدیِ من است و عذابم را حوصله نمیکند؟ یا اینکه دعایِ نجفیِ سیدم گیرا بود و مرا به هچل زندگیِ انداخته... روزهایم میگذرد بدونِ حسام.. با پروینی که غذا می پزد و اشک میریزد... دانیالی که میان خنده هایش، بغض میکند... مادری که حتی با مرگ دامادش، روزه ی سکوتش را افطار نکرد... و فاطمه خانمی که دل خوش به دیدارِ هر روزه ی عروسش، تارهای سفید موهایش را می شمارد... حسام، سارایِ کافر را از آلمان به ایران کشاند و امیرمهدی شد و به کربلا برد... حالا من ماندمو گوش دادنهایِ شبانه به قرآنش...💔 تماشایِ عکسهایِ پر شورش..💔 عطرِ گلاب و مزار پر فروغش...💔 اینجا من ماندم و دو انگشتر...💔 عروسی، پوشیده در عربی ترین چادر دنیا... و دامادی که چای هایش می داد... تنها نشسته ام و به یاد گذشته هااا دارم برایِ بی کسی ام گریه میکنم😭 تقدیم به تمام شهدایِ ... پاسداران مرزهای اسلام... شیردلان خاکهای ایران... زنانِ سرسپرده ی زینبی... که ثابت کردند “شهادت” شیرین ترین، غم انگیز دنیاست... صلواتی هدیه می‌کنیم به روحِ سبزشانــ💚 ( ‌اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجّل فرجهم) ⏪ پــایـان.... 💔 ✍ زهرا اسعد بلند دوست ⏪ 📝 @eightparadise ‌ 🌸 https://eitaa.com/eightparadise 🌸
سلام همراهان عزیز شبتون آرام ممنون از نگاه مهربونتون که رمان را تا پایان دنبال کردین😇🌷 ان شاء الله با رمان های زیبای دیگری در خدمت شما هستیم😍💖 شما نیز با معرفی دوستانتون از فعالیت ما حمایت کنید😊👏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌷 ﷽ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يُشْهِدْ أَحَداً حِينَ فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ، وَ لا اتَّخَذَ مُعِيناً حِينَ بَرَأَ النَّسَمَاتِ، لَمْ يُشَارَكْ فِي الْإِلَهِيَّةِ، وَ لَمْ يُظَاهَرْ فِي الْوَحْدَانِيَّةِ، كَلَّتِ الْأَلْسُنُ عَنْ غَايَةِ صِفَتِهِ، وَ الْعُقُولُ عَنْ كُنْهِ مَعْرِفَتِهِ، وَ تَوَاضَعَتِ الْجَبَابِرَةُ لِهَيْبَتِهِ، وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِخَشْيَتِهِ، وَ انْقَادَ كُلُّ عَظِيمٍ لِعَظَمَتِهِ، فَلَكَ الْحَمْدُ مُتَوَاتِراً مُتَّسِقاً، وَ مُتَوَالِياً مُسْتَوْسِقاً [مُسْتَوْثِقا] ، وَ صَلَوَاتُهُ عَلَى رَسُولِهِ أَبَداً، وَ سَلامُهُ دَائِماً سَرْمَداً، اللَّهُمَّ اجْعَلْ أَوَّلَ يَوْمِي هَذَا صَلاحاً، وَ أَوْسَطَهُ فَلاحاً، وَ آخِرَهُ نَجَاحاً،وَ أَعُوذُ بِكَ مِنْ يَوْمٍ أَوَّلُهُ فَزَعٌ، وَ أَوْسَطُهُ جَزَعٌ، وَ آخِرُهُ وَجَعٌ، اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ نَذْرٍ نَذَرْتُهُ، وَ كُلِّ وَعْدٍ وَعَدْتُهُ، وَ كُلِّ عَهْدٍ عَاهَدْتُهُ ثُمَّ لَمْ أَفِ بِهِ، وَ أَسْأَلُكَ فِي مَظَالِمِ عِبَادِكَ عِنْدِي، فَأَيُّمَا عَبْدٍ مِنْ عَبِيدِكَ أَوْ أَمَةٍ مِنْ إِمَائِكَ كَانَتْ لَهُ قِبَلِي مَظْلِمَةٌ ظَلَمْتُهَا إِيَّاهُ، فِي نَفْسِهِ، أَوْ فِي عِرْضِهِ أَوْ فِي مَالِهِ، أَوْ فِي أَهْلِهِ وَ وَلَدِهِ، أَوْ غِيبَةٌ اغْتَبْتُهُ بِهَا، أَوْ تَحَامُلٌ عَلَيْهِ بِمَيْلٍ أَوْ هَوًى، أَوْ أَنَفَةٍ أَوْ حَمِيَّةٍ أَوْ رِيَاءٍ أَوْ عَصَبِيَّةٍ، غَائِباً كَانَ أَوْ شَاهِداً، وَ حَيّاً كَانَ أَوْ مَيِّتاً، فَقَصُرَتْ يَدِي وَ ضَاقَ وُسْعِي عَنْ رَدِّهَا إِلَيْهِ وَ التَّحَلُّلِ مِنْهُ،فَأَسْأَلُكَ يَا مَنْ يَمْلِكُ الْحَاجَاتِ، وَ هِيَ مُسْتَجِيبَةٌ لِمَشِيَّتِهِ، وَ مُسْرِعَةٌ إِلَى إِرَادَتِهِ، أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَنْ تُرْضِيَهُ عَنِّي بِمَا [بِمَ ] شِئْتَ، وَ تَهَبَ لِي مِنْ عِنْدِكَ رَحْمَةً، إِنَّهُ لا تَنْقُصُكَ الْمَغْفِرَةُ، وَ لا تَضُرُّكَ الْمَوْهِبَةُ، يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ، اللَّهُمَّ أَوْلِنِي فِي كُلِّ يَوْمِ إِثْنَيْنِ نِعْمَتَيْنِ مِنْكَ ثِنْتَيْنِ سَعَادَةً فِي أَوَّلِهِ بِطَاعَتِكَ، وَ نِعْمَةً فِي آخِرِهِ بِمَغْفِرَتِكَ، يَا مَنْ هُوَ الْإِلَهُ، وَ لا يَغْفِرُ الذُّنُوبَ سِوَاهُ. برحمتک یا ارحم الراحمین 📿💠ترجمه💠📿 بنام خدایی كه رحمتش بسيار و مهرباني اش هميشگي است ستايش خداي را كه هنگام آفرينش آسمان ها و زمين احدي را گواه نساخت، و به گاه ايجاد جانداران ياوري نگرفت، در پرستش انبازي ندارد، و در يكتايي اش پشتيباني نخواهد، زبان ها از بيان حقيقت وصفش درمانده، و خردها از ژرفاي معرفتش وامانده، و گردنكشان در برابر عظمتش فروتن، و چهره ها از بيم او متواضع گشته، و هر بزرگي در برابر بزرگيش تسليم گشته است، ستايش پياپي و پيوسته و دنباله دار و پايدار تنها توراست، و رحمت هميشگي و درود جاودان و بي پايان او بر رسولش باد، بار خدايا! ابتداي امروزم را خير و صلاح، و ميانه امروزم را رستگاري و پايانش را كاميابي قرار ده. و به تو پناه مي آورم از روزي كه آغازش شيون، و ميانش بي تابي، و پايانش دردمندي است، خدايا! از تو آمرزش مي طلبم براي هر نذري كه كردم، و هر وعده اي كه دادم، و هر پيماني كه بستم سپس به آن وفا نكردم، و اداي حقوق بندگانت را كه بر عهده دارم از تو درخواست مي كنم، پس هر بنده اي از بندگانت و هر كنيزي از كنيزانت كه او را نزد من حقي پايمال شده باشد كه در آن به جان يا آبرو يا مال، يا خانواده اش يا فرزندش ستم روا داشته ام، ، يا بر اثر ميل خود يا خواهش دل يا تكبّر يا غضب يا خودنمايي يا تعصّب بر او باري نهاده ام، اين بنده يا كنيزت غايب باشد يا حاضر، زنده باشد يا مرده، و دستم كوتاه شده و وسعم نمي رسد از پرداخت آن حق يا طلب حلاليت از او، از تو مي خواهم اي كسي كه رفع نيازها در اختيار اوست، و آن حاجات در مقابل مشيت او اجابت پذير و به جانب اراده اش شتابانند؛ كه بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستي، و آن بنده را كه بر او ستمي كردم هرگونه كه خواهي از من راضي گرداني، و از جانب خود مرا رحمت عطا نمايي، چه آمرزيدن از تو نكاهد، و بخشيدن به تو زيان نرساند، اي مهربان ترين مهربانان، خدايا! در هر از سوي خويش دو نعمت بر من عطا كن، را در آغازش، و را در پايانش، اي آن كه تنها او شايسته پرستش است و جز او كسي گناهان را نيامرزد. 🆔 🌸 https://eitaa.com/eightparadise 🌸
🍃🌷 ﷽ امام زمانمــ ❤️ــــــ صبـح ؛ با باز شدن چشم‌هاے تو می‌آید ..!! خورشید جمع ڪند بساطش را .. بخـــند ؛ ڪہ لبخندت بخیر میڪند تمام روزم را ..!! 🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤 🌸💖🌷❤️ همین که تو هر صبح در خیالِ منی؛ حالِ هر روزِ من خـوب است... صبحت بخیر آقایِ خوبی ها ❤️ 😍🌸🌸🌸🌸🌸😍 ✋سلام مهربانان همراه صبحتون بهشتی روزتون مهدوی در پناه خدا و نگاه خاص امام زمان(عج) 🌹 🌸 https://eitaa.com/eightparadise 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌷 ﷽ 😍شروع از دوشنبه ای که اول ماه باشد ⚜روز دوشنبه اول ماه ذی الحجه ۲۱ تیرماه ۱۴۰۰ برای افزایش رزق و برآورده‌شدن حاجات مهم✅ آیت‌الله بهجت رحمه‌الله برای افزایش روزی و برآورده شدن حاجات مهم، ختم سورۀ «واقعه» را به اطرافیان خود توصیه می‌کردند. دستور این ختم بدین شرح است: چون اول ماه قمری دوشنبه باشد، شروع کند به خواندن این سورۀ مبارکه، با طهارت و رو به قبله. روز اول یک مرتبه، روز دوم دو مرتبه و روز سوم سه مرتبه و همچنین تا چهاردهم، چهارده مرتبه بخواند و بعد از تلاوت سورۀ مبارکه، هر روز این دعا را بخواند : يا مُسَبِّبَ الاَسْبابِ وَ يا مُفَتِّحَ الاَبْوابِ اِفْتَحْ لَنا الْاَبْوابَ وَ يَسِّرْ عَلَيْنَا الْحِسابَ وَ سَهِّلْ عَلَيْنَا الْعِقابَ [الصِّعابَ]، اللَّهُمَّ إِنْ كَانَ رِزْقِي و رِزْقُ عِیالي فِی السَّمَاءِ فَأَنْزِلْهُ وَ إِنْ كَانَ فِي الْأَرْضِ فَأَخْرِجْهُ وَ إِنْ كَانَ فِي الْأَرْضِ بَعِيداً فَقَرِّبْهُ وَ إِنْ كَانَ قَرِيباً فَيَسِّرْهُ وَ اِنْ كانَ يَسِيراً فَكَثِّرْهُ وَ اِنْ كانَ كَثِيراً فَخَلِّدْهُ وَ اِنْ كانَ مُخَلَّداً فَطَيِّبْهُ وَ اِنْ كانَ طَيِّباً فَبارِكْ لي فيهِ وَ اِنْ لَمْ يَكُنْ يا رَبِّ فَكَوِّنْهُ بِكَيْنُونِيَّتِكَ وَ وَحْدانِيَّتِكَ اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ وَ اِنْ كانَ عَلي اَيْدِي شِرارِ خَلْقِکَ فَانْزِعْهُ وَانْقُلْهُ اِلَيَّ حَيْثُ اَكونُ وَ لا تَنْقُلْنِي اِلَيهِ حَيْثُ يَكُونُ. در پنجشنبه‌های میان این چهارده روز، این دعا خوانده می‌شود: يا ماجِدُ يا واحِدُ، يا جَوادُ يا حَليمُ، يا حَنّانُ يا مَنّانُ يا كَريمُ، اَسْئَلُكَ تُحْفَةً مِنْ تُحَفاتِكَ تَلُمُّ بِها شَعْثى، وَ تَقْضى بِها دَيْنى، وَ تُصْلِحُ بِها شَأْنى بِرَحْمَتِكَ يا سَيِّدى. اَللَّهُمَّ اِنْ كانَ رِزْقى فِى السَّماءِ فَاَنْزِلْهُ، وَ اِنْ كانَ فِى الاَرْضِ فَاَخْرِجْهُ، وَ اِنْ كانَ بَعيداً فَقَرِّبْهُ، وَ اِنْ كانَ قَريباً فَيَسِّرْهُ، وَ اِنْ كانَ قَليلاً فَكَثِّرْهُ، وَ اِنْ كانَ كَثيراً فَبارِكْ لى فيهِ، وَ اَرْسِلْهُ عَلى اَيْدى خِيارِ خَلْقِكَ، وَ لا تُحْوِجْنى اِلى شِرارِ خَلْقِكَ، وَ اِنْ لَمْ يَكُنْ فَكَوِّنْهُ بِكَيْنُونِيَّتِكَ (بِكَيْنُونَتِكَ) وَ وَحْدانِيَّتِكَ. اَللًّهُمَّ انْقُلْهُ اِلَىَّ حَيْثُ اَكُونُ، وَ لا تَنْقُلْنى اِلَيْهِ حَيْثُ يَكُونُ، اِنَّكَ عَلى كُلِّ شَىْءٍ قَديرٌ، يا حَىُّ يا قَيُّومُ يا واحِدُ يا مَجيدُ يا بَرُّ يا كَريمُ يا رَحيمُ يا غَنِىُّ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَمِّمْ عَلَيْنا نِعْمَتَكَ، وَ هَیِّنَا [هَنِّئْنا-هَيِّئْنا] كَرامَتَكَ وَ اَلْبِسْنا عافِيَتَكَ. 📚 بهجت الدعا، ص٣۶٢ـ٣۶۴ 💚اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج💚 👇 🌸 https://eitaa.com/eightparadise 🌸
🍃🌷 ﷽ 🌠حلول ماه ذی الحجه و سالروز آسمانی حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام و حضرت زهرا علیه السلام را تبریک میگویم 🎉🎊 آسمان میخواند امشب قدسیان دف میزنند حوریان کِل می کشند و خاکیان کف می زنند 👏👏👏 شیر عاشق کش! کدام آهو دلت را برده است؟ تیغ مرحب جو! کدام ابرو دلت را برده است؟ 👏👏👏 آسمانی بی کرانی، عاشق دریا شدی آمدی آیینه ی انسیه ی حورا شدی 👏👏👏 امشب ای زیباترین! ای دلبر کوثر بیا! شب، شبِ عشق است، ای داماد پیغمبر بیا! 🌸🍀🌸« امیرالمومنین(ع) و حضرت زهرا(س) مبارک»🌸🍀 💚یاعلی گفتیم و عشق آغاز شد 💚 👇 🌸 https://eitaa.com/eightparadise 🌸
4_5830283581649322525.mp3
1.62M
🍃🌷 ﷽ 🎧 شاد و فوق العاده❣ 🎼 به قد و بالای دوماد ماشاءالله 🎤 🌙 💞 👌 فوق‌العاده شاد و شنیدنی ❤️ 💚 💚با ما باشید در هشت بهشت ❤️ 👇 🌸 https://eitaa.com/eightparadise 🌸
🍃🌷 ﷽ ⚽️ 2020 در نهایت با قهرمانی ایتالیا پایان یافت. آتزوری در بازی نهایی و در ضربات پنالتی توانست انگلیس را در ومبلی شکست دهد و برای دومین بار فاتح رقابت های یورو شود. تیمی که 4 سال پیش نتوانسته بود مجوز حضور در جام جهانی را به دست بیاورد، حالا لقب قهرمان اروپا را یدک می کشد. فاصله بین ناکامی بزرگ و تاریخی ایتالیا در راه رسیدن به جام جهانی 2018 تا قهرمانی شب گذشته 4 سال بود و در این تحول بدون شک نقش یک مربی برجسته است؛ روبرتو مانچینی. ⚽️سرمربی سابق اینتر و منچسترسیتی سال 2018 جانشین ونتورا شد و ایتالیا با او قدم در مسیری جدید گذاشت. مسیری که انتهایش فتح یورو 2020 بود و البته کار ایتالیا تمام نشده و این تیم حالا قهرمانی جام جهانی 2022 را نشانه خواهد رفت. ⚽️دیشب پس از 55 سال تیم ملی انگلیس در آستانه رسیدن به یک موفقیت تاریخی قرار داشت. سه شیرها که آخرین بار سال 1966 به یک قهرمانی مهم دست یافتند(جام جهانی)، در یک قدمی فتح رقابت های یورو قرار داشتند ولی پشت سر شاگردان مانچینی ماندند. ⚽️ 👇 🌸 https://eitaa.com/eightparadise 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌷 ﷽ ❤️نحوه ی صدا کردن همسر ❤️ 🌹امام علی«ع» و حضرت زهرا«س»🌹 حضرت امیر وقتی میخواستند حضرت زهرا«س»را صدا کنند میفرمودند: 😍نفسی لک الفدا (جان علی به فدایت)😍 😍حبیبتی زهرا بنت رسول الله😍 😍زهرا جان😍 و جوابی که از حضرت زهرا«ع» میشنیدند: 😍روحی لک الفدا(روحم به فدایت علی)😍 😍ابوتراب😍 😍ابالحسن😍 😍علی جان😍 زیبا صداکردن زن و مرد ، بهترین شیوه برای ⇦⇦❤️ابراز محبت است❤️ و نوعی شخصیت دادن به طرف مقابل است. 💕پیامبراکرم«ص»💕 : سه چیز است که محبت شخص را درباره دیگری خالص میکند. یکی از آنها این است که طرف مقابل را به اسمی صدا بزند که وی میپسندد. (کافی,ج۲،ص۶۴۳) 💐سالروز حضرت علی و فاطمه زهرا مبارک باد 💐 👇 💖 https://eitaa.com/eightparadise
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5830283581649322526.mp3
11.21M
🍃🌷 ﷽ 🎧 استودیویی فوق العاده ❣ 🎼 چه صاف و ساده شروع شد... 🎤 باصدای 🌙 💞 ❤️💚 خوشحالیم از همراهی تون در هشت بهشت 😊😍 💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐 🌸 👇 https://eitaa.com/eightparadise
🍃🌷 ﷽ ‌ 🤔😍با چه دختری کنیم؟👇 ‌ 😊✍حضرت محمّد (ص) فرمودند: ‌ 💚 با زنان به خاطر چهار ویژگی، ازدواج مى شود: ✔ثروت، ✔ديندارى، ✔زيبايى، ✔و اصل و نسب. 👈[اما] تو با زن ديندار ازدواج کن! ❤ ‌ (كنز العمّال: ۴۴۶۰۲) ‌ 😍نیّت چه تاثیری در ازدواج داره؟👇 ‌ 🌸پیامبر خدا (ص): ‌ 💚هر كس با زنى فقــــط براى زيبــايى اش ازدواج كند، آنچه دوست مى دارد [از آن زیبایی]، در او پیدا نمیکند ❌ ‌ 💚هر كس با زنى فقـــــط براى ثــروتش ازدواج كند، خداوند، او را به همان مال و ثروت، وا مى گذارد. ❌ ‌ 👈پس بر شما باد [ با] زنانِ ديندار! ‌ (بحار: 103/235/19) ‌ 🔴منظور این نیست که زیبایی رو به کُل فاکتور بگیری و حالِت از قیافه یارو بهم بخوره! 😷😅 اینکه طرف به دِلت بشینه، تا یه حدی مهمه، ولی نباید باشه و نباید ویژگی های خوب دیگَش (مثل اخلاق و ایمان) رو نادیده بگیریم ❌ ‌ 🌸امام رضا (ع) در پاسخ به فردی که پرسیده بود: من خويشاوندى دارم كه از دخترم خواستگارى كرده، اما است، فرمودند: ‌ 💚اگر بد است، به او دختر نده!❌ ‌ (مكارم الأخلاق: 1525) ‌ 🌸امام رضا (ع) فرمودند: ‌ 💚اگر مردى نزد تو به آمد، و دينداری و اخلاق او را پسنديدى، به وى دختر بده و فقر و بی پولی اش مانع تو از اين كار نشود! ✋ که خداوند متعال [در آیه ۳۲ سوره نور] فرموده است: 👈«اگر تهيدست باشند خداوند از فضل و كرم خود آنان را بی نیاز كند.» ❤ ‌ (بحار:103/372/7) ‌ 🌸پیامبر عزیزمون فرمودند: ‌ سه تَن هستند كه خداوند حتـــــما يارى شان مى كند: [یکی از آنها] كسى كه بــــه قصـــــــد و نیتـــــ ازدواج مى كند. 💖 ‌ (سنن ابن ماجه، ح 2518) ‌ 🔴توجه: نیتِ پاک و خدایی، باید دقیقا حینِ تصمیم گیری برای ازدواج باشه. ⚠یعنی مثلا خیلیا بیشتر بخاطر اصالت خانوادگی، زیبایی، شغل، تحصیلات و... دختری رو انتخاب میکنن، بعد به مُشکل مالی میخورن، و میگن پس چرا خدا ما رو از فضل خودش بی نیاز نکرد؟! 🤔😒 ⚠چون عزیزم! شما اساسِ اصلی ازدواجت بیشتر برا رضایت نَفْسِ خودت بوده، نه رضای خدا! نه ترک گناه! نه تکمیل شدن دینت! دغدغه اصلیت خدا نبوده ❌ اول همه چی و درنظر گرفتی، بعدا گفتی خب شاید این وسط دینم تکمیل بشه و خدا هم راضیه... ‌ 🔴👈پس قلبی و اولویت قرار دادنِ ، تاثیر مستقیم رو آینده ی یک ازدواج و خوشبختی داره. 😊 ‌ 💖محاله با خدا معامله کنی و یاریت نکنه! ‌ 💚ﺍﻯ مؤﻣﻨﺎﻥ! ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻳﺎﺭﻯ ﻛﻨﻴﺪ، ﺧﺪﺍ ﻫﻢ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻳﺎﺭﻯ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ﻭ ﮔﺎم ﻫﺎﻳﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﺤﻜﻢ ﻭ ﺍﺳﺘﻮﺍﺭ ﻣﻰ ﺳﺎﺯﺩ. ‌ (سوره محمد، آیه۷) 👇 🌸 https://eitaa.com/eightparadise 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌷 ﷽ السلام علیک یا ابا محمد یا حسن ابن علی ایها المجتبی یابن رسول الله یا حجه الله علی خلقه یا سیدنا و مولانا انا توجهنا و استشفعنا و توسلنا بک الی الله و قدمناک بین یدی حاجاتنا 🌸🍃🌸🍃🌸 🍃یا حسن منم گدای درت غلامم و نوکرت لطفاً کانال هشت بهشت را به دوستان💖 خوبتان معرفی کنید 🌸 https://eitaa.com/eightparadise 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌷 ﷽ ✉️ ۵ 👈 نامه به اشعث بن قیس، فرماندار آذربایجان.این نامه پس از جنگ جمل در شعبان سال ٣٦ هجری در شهر کوفه نوشته شد. 🌸هشدار از استفاده ناروای بيت المال همانا پست فرمانداری برای تو وسيله آب و نان نخواهد بود، بلكه امانتی است در گردن تو، بايد از فرمانده و امامت اطاعت كنی؛ تو حق نداری نسبت به رعيت استبداد ورزی، و بدون دستور به كار مهمی اقدام نمایی، در دست تو اموالی از ثروتهای خدای بزرگ و عزيز است، و تو خزانه دار آنی تا به من بسپاری ، اميدوارم برای تو بدترين زمامدار نباشم، با درود. 📜🌿🌴🌿📜 ✉️ ۴ 👈 نامه به يكی از فرماندهان نظامی در سال ٣٦ هجری، برخی نوشته اند به عثمان بن حنیف فرماندار بصره نوشته شد 🌸روش گزينش نيروهای عمل كننده اگر دشمنان اسلام به سايه اطاعت باز گردند پس همان است كه دوست داريم، و اگر كارشان به جدایی و نافرمانی كشيد با كمك فرمانبرداران با مخالفان نبرد كن، و از آنان كه فرمان می برند برای سركوب آنها كه از ياری تو سر باز می زنند مدد گير، زيرا آن كس كه از جنگ كراهت دارد بهتر است كه شركت نداشته باشد، و شركت نكردنش از ياری دادن اجباری بهتر است. 🌺فقط حیدر امیرالمؤمنین است 🌺 📚 🌸 👇 https://eitaa.com/eightparadise