فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌷
#کلیپ_تصویری
حال و هوای صبح بارانی
#شیراز
الحمدلله علی کل نعمه🙏
#السلام_علیک_یا_ابا_عبدالله
👇
💖 @eightparadise
🍃🌷
#دردانه_ی_شعر
شیراز و میگن نازِ واسی آُفتو جِنگِش
قلبارو گِرِین میزنه به هم تیرشهی تِنگِش
بلبل تو کوچا، تو پس کوچا غزل میخونه
شعروی ترِحافظ میچکه از سرِ چِنگِش
عطر گل یاس و نسترن، بهار نارنج
هی سر میکشه از تو خونوی واز وِلِنگِش
این جان که اگر چِش تو چِشای هیکی بودوزی
ساز دِلشو میشنُفی از جِلِنگ جِلِنگِش
اینجان که با فوتِ کاسهگری، امرو و فردو
تام پات میسره دنبال دختروی زبرو زِِرِنگِش
اَگ دختر همسایهی دیوار به دیوار،
لیم لیم دیوارک زد تو بدو بزن پلنگِش!!
قلبای پیزِری نیس تو سینهی مردم شیراز
تو بیخودی ریشمیز بزنه تو درز و دِنگِش
دنیا رو تی پس میگشت سمندر
از شهر چه خبر! قربون اون آفتاب جِنگِش
روز #شیراز مبارک
👇
💖 @eightparadise
🍃🌷
#دردانه_ی_شعر
🌺تو كوچه ي صابونيا مُدَّتيِ پاشْ سُريدِ
چي خورِشْ كِرْده يَقين ئي دُخْـتـَره ي خِيْرنـَديدِ
كِش اَوّلْ كه بُ هَمْ يـِي دَفه چيش تو چيش شُدَن
مِثِه خورشيدْ روشَـنه چِطُو كِلِنْجـِشْ جُويدِ
شاباجيش كه نَمْدونه فِكْ مي كـُنِه دودي شُدِ
چَنْ بارَمْ نِصبي شَبا جيباشِ تـَك تـَك كُويدِ
يـِي پاره ي لـَرْز مي كـُنه گاهي مي خواد گُر بيگيرِ
مِثِه مُرغ عِشقيه كه تازه جُـفتِش پَريدِ
دِلِ نادون گـِمونـُمْ ايطُو هُـلِشْ دادْ تو هـَچـَلْ
پـِسَرِي بـَسّه زَبون حسابي گابِشْ زُييدِ
مي گه اَي باباشْ ديدَمْ دِلـُمْ به دَريا مي زَنـَم
مي گـَمِشْ آمْ بي گـُدارْ به آب نـَزَنْ نـَسَنْجيدِ
زيرِ مَـهتابْ به سِتارا مي گه دَرْدُي دِلِشه
بَسْ كه شـَبْ رو پُـشْتِ بونْ تـَنو نِشِسّه چُييدِ
بـِگـَمِتْ بي تـَقصيرِ مي گـَنْ او خِيلي مَقـْبوله
مَـض ئي ناز و اَداشه بُ دِل و جون خـَريدِ
هَرْ چي رَفته كه بـِهـِشْ بـِگه چـِقَذِ خاطِرْ خواشه
تُ بُ هَمْ تـَنو شُدَنْ يـِهُو كاكاشْ سَرْ رَسيدِ
پيشِ پاتْ بـِهـِشْ مي گـُفـْتـَمْ مَگه ازسَنگِ دِلـِت
پوس و اُسّـُقون شُدِ رَفيق ما وَرْپَريدِ
بـِرُبـِرْ نِگامْ مي كِردْ از كِرِ دَرْ يَواشَكي
نه حالي نه احوالي ئي دُخْـتـَره ي گيسْ بُريدِ
مي گـَتـُمْ حال و روزِش از اَثـَره ي عاشِقي نيس
كوچَمونْ صابوني يِ مَـضِ ئي يِ پاشْ سُريده
👤غلامعلي خوشبخت
#شیراز
#شعر_شیرازی
👇
💖 @eightparadise
🍃🌷
﷽
#دل_نوشته
❤️✍🔴 ٧ فروردین . نوروز ١٣٩٨
✅ تحلیل جالب رضا کیانیان از سه حادثه در تهران، شمال و شیراز ..
رضا کیانیان از مهماننوازی مردم شیراز تمجید کرد و آن را نشانه انسان دوستی و رشد فرهنگی دانست ..
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، رضا کیانیان با انتشار ویدئویی در اینستاگرام، درباره مهماننوازی مردم شیراز از سیلزدگان نوشت :
«چند سال پیش که در تهران برف شدیدی بارید، کرایه تاکسی سر به فلک زد و از فرودگاه تا تهران به یک میلیون تومان رسید !!
همان برف، در شمالِ کشور بر زمین نشست و برخی از راهها را بست، سوپر مارکتها، یک بسته نان لواش را تا بیست و پنج هزار تومان و یک بطری آب معدنی یک و نیم لیتری را تا دوازده هزار تومان، به همشهریان خودشان فروختند !!
امسال در شیراز سیل ویرانگری آمد !!
درست در فصلی که آنجا پر از مسافران نوروزی بود ..
اما، شیراز مثل تهران و شمال، هیچ جنسی گران نشد و درست برعکس !!
کلِّ هتلها، رستورانها، باغها، سالنها و مساجد، دربها را به روی سیل زدگان گشودند و رایگان از همه پذیرایی کردند ..
حوله و البسه توزیع کردند ..
ناهار و شام، میوه و شیر و چایی رایگان توزیع میکردند ..
مردم دربهای منازلشان را به روی مسافران و سیل زدگان گشودند و رایگان در اختیار آنان گذاشتند ..
تعمیرکاران برای تعمیر رایگان ماشینهای صدمه دیده، تعمیرکاران موبایل برای تعمیر رایگان گوشیهای همراه سیلزدگان و مسافران اعلام آمادگی کردند و فراخوان زدند ..
قالیشویی ها، قالیهای همشهریان را، رایگان شستند ..
شهر در کمترین زمان ممکن، پاکسازی شد !!
ماشینهای آسیب دیده، کمتر از دوازده ساعت به پارکینگهای رایگان، و مکانهای امن منتقل شدند !!
چند نفر از اهالی شیراز برای نجات جان مسافران، جان خودشان را از دست دادند !!
در شیراز هیچ حسابی برای کمک به سیل زدگان گشوده نشد ..
بلکه انبوه شماره تلفن بود، که در اختیار همه سیلزدگان قرار میگرفت، برای برآوردن احتیاجاتشان ..
همه اینها یعنی رشد فرهنگی، انساندوستی و بزرگ منشی ..
همانطور که در دوران جنگ، شیرازیها، جنگ زدگانِ سراسر کشور را، با آغوشِ باز پذیرفتند و به بهترین شکلِ ممکن، پذیرایی کردند، تا جایی که بسیاری از جنگزدگان برای همیشه و مادام العمر در شیراز ماندند ..
و زیباتر، روز بعد از سیل، میهمانان نوروزی، که قصد ترک شیراز را داشتند، با هزاران شاخه گل، توسط شیرازیها بدرقه شدند ..
چقدر زیبا، چقدر باسلیقه ..
من به شیراز افتخار میکنم ..
بیخود نیست، که شیراز را پایتخت فرهنگی ایران مینامند ..
بیخود نیست که تا قدم به شیراز میگذارم، حالم خوب میشود ..
نه من که همه خانواده و دوستانم، حتی همه ایرانیان فهیم، هم نسبت به شیراز چنین حسی دارند ..
درود بر شیرازی های با شرافت، عزیز، بزرگور، مهربان، مهمان نواز و با صفا و با فرهنگ ..»
"درود بر شَرَفَتان"
👤رضا کیانیان
#سیل
#شیراز
👇
💖 @eightparadise
🍃🌷
﷽
#مناسبتی
روز #شیراز
میدانی *قضیه* از چه قرار است؟
داستان این است که *شیراز* حال آدم را خوب میکند. یعنی انگار کسی که روز اول واژۀ شیراز را آفریده، *رویش وردی خوانده* که دل را آرام میکند.
*دلت* اگر از عالم و آدم گرفته باشد، غم دنیا اگر روی *دوشت* باشد، هزار دشمن اگر *قصد هلاکت* کرده باشند، همین که *یاد شیراز* بیاید در اندیشهات؛ کار تمام است، *همه چیز راست و ریس است*.
دنیا تغییر کرده، جهان بههم ریخته، تغییرات اقلیمی در راه است، ویروس چینی و سیل و گرانی و رکود دست به دست هم دادهاند، *بدهند، بزنند، بیایند، بروند!*
شیراز، *شیراز* است. شیراز، *عشق* است. شیراز *مادر* است. شیراز *عزیز* است.
*سنگ صبور* است، *گوش شنوا* دارد، *سینۀ فراخ* دارد، *شانۀ آرامشبخش* دارد، *دست بخشنده* دارد، *پای راهرو* دارد، *چشم مست* دارد، *سرانگشتان نوازشگر* دارد، *جان* دارد، *جانان* دارد، *جهان* دارد!
خوب است که *شیراز* هست، *شیرازی* هست.
*شیرازی* مرده و زنده ندارد، شیرازی بیمرگ است، ماندگار است، وسیع است، سخت است، سربهزیر است، جانبخش است، دلدار است، دلدار است، دلبر است، دلدربر است.
کوچههای شیراز *در رو* است، ته ته ته کوچههای بنبستش هم دری گشوده هست، رویی گشاده هست.
*قلبت* که سر رفت، *سرت* که سنگین شد، *جانت* که آمد لب دهانت، *جگرت* که ریشریش شد، *زانوانت* که شل شد، *دستت* که به کاری نرفت، *چشمت* که آب نخورد، *گوشها* که بدهکارت نبودند، *قدم* که نتوانستی از قدم برداری، *کلام* که توی دهانت نچرخید، *دل* که توی دلت نبود، *پشتت* که تیر کشید، مگذار که چایت سرد شود، مگذار که نانت یخ کند.
برخیز و بیا، بنشین و بیا. فرقی نمیکند که با پا بیایی یا با دل یا با خیال! تو فقط بیا!
اینجا شیراز است و مرزهای شیراز تا آنطرف دلهای همۀ عاشقان تاریخ گسترده است.
شیراز را در یک قطره باران ببین، در یک لحظه درخشش آفتاب صبحگاهان.
شیراز را در آن دم بجوی که بلبل دهان به آواز میگشاید، در آن لحظه که *کبوتر نخستین بق را از بقبقوهای عاشقانه* جاری میسازد.
شیراز همینجاست، وسط دانههای ترش و شیرین انار خندان میخوش که رنگ سرخ و سیاهشان آب را به دهانت میآورد.
*آب دهانت را فرو ببر!*
شیراز را اینروزها پشت پوست نازک خرمالوهای نرم پیدا کن که اولش شیرین و آخرش گس است. قیافهاش زشت و خاطرهای خوشکل!
*هر قد بلندی که دیدی یاد شیراز بیفت؛ سرو، کاج، چنار، نارون و حتی نخل و افرا .*
نمیخواهم دلت را آب کنم یا اشکت را دربیاورم که اگر شیرازی باشی همین حالا هم از *گوشۀ چشم چپت یک قطره اشک میخواهد بیرون بپرد و همین حالا باید با انگشتان، گلویت را نوازش کنی تا بغضت نترکد!
قصدم فقط این بود که بگویم؛ نترس! دلت قرص باشد!
خداوند شیراز را از زوال نگاه داشته و نگاه خواهد داشت؛ اگر دلت تنگ است، بیا!
اینجا هنوز هم کوچه و پس کوچههایی برای تکاندن دل دارد، هنوز سایه و ابر و چشمه و برگ دارد!
*اگر دل تنگ شیرازی، بیا یکدو قدم با من
*همین امروز هم اینجا، لب جویی و سروی است🌹🌹❤️❤️👌👌
🌸
👇
https://eitaa.com/eightparadise
🍃🌷
﷽
#مناسبتی
روز #شیراز
میدانی *قضیه* از چه قرار است؟
داستان این است که *شیراز* حال آدم را خوب میکند. یعنی انگار کسی که روز اول واژۀ شیراز را آفریده، *رویش وردی خوانده* که دل را آرام میکند.
*دلت* اگر از عالم و آدم گرفته باشد، غم دنیا اگر روی *دوشت* باشد، هزار دشمن اگر *قصد هلاکت* کرده باشند، همین که *یاد شیراز* بیاید در اندیشهات؛ کار تمام است، *همه چیز راست و ریس است*.
دنیا تغییر کرده، جهان بههم ریخته، تغییرات اقلیمی در راه است، ویروس چینی و سیل و گرانی و رکود دست به دست هم دادهاند، *بدهند، بزنند، بیایند، بروند!*
شیراز، *شیراز* است. شیراز، *عشق* است. شیراز *مادر* است. شیراز *عزیز* است.
*سنگ صبور* است، *گوش شنوا* دارد، *سینۀ فراخ* دارد، *شانۀ آرامشبخش* دارد، *دست بخشنده* دارد، *پای راهرو* دارد، *چشم مست* دارد، *سرانگشتان نوازشگر* دارد، *جان* دارد، *جانان* دارد، *جهان* دارد!
خوب است که *شیراز* هست، *شیرازی* هست.
*شیرازی* مرده و زنده ندارد، شیرازی بیمرگ است، ماندگار است، وسیع است، سخت است، سربهزیر است، جانبخش است، دلدار است، دلدار است، دلبر است، دلدربر است.
کوچههای شیراز *در رو* است، ته ته ته کوچههای بنبستش هم دری گشوده هست، رویی گشاده هست.
*قلبت* که سر رفت، *سرت* که سنگین شد، *جانت* که آمد لب دهانت، *جگرت* که ریشریش شد، *زانوانت* که شل شد، *دستت* که به کاری نرفت، *چشمت* که آب نخورد، *گوشها* که بدهکارت نبودند، *قدم* که نتوانستی از قدم برداری، *کلام* که توی دهانت نچرخید، *دل* که توی دلت نبود، *پشتت* که تیر کشید، مگذار که چایت سرد شود، مگذار که نانت یخ کند.
برخیز و بیا، بنشین و بیا. فرقی نمیکند که با پا بیایی یا با دل یا با خیال! تو فقط بیا!
اینجا شیراز است و مرزهای شیراز تا آنطرف دلهای همۀ عاشقان تاریخ گسترده است.
شیراز را در یک قطره باران ببین، در یک لحظه درخشش آفتاب صبحگاهان.
شیراز را در آن دم بجوی که بلبل دهان به آواز میگشاید، در آن لحظه که *کبوتر نخستین بق را از بقبقوهای عاشقانه* جاری میسازد.
شیراز همینجاست، وسط دانههای ترش و شیرین انار خندان میخوش که رنگ سرخ و سیاهشان آب را به دهانت میآورد.
*آب دهانت را فرو ببر!*
شیراز را اینروزها پشت پوست نازک خرمالوهای نرم پیدا کن که اولش شیرین و آخرش گس است. قیافهاش زشت و خاطرهای خوشکل!
*هر قد بلندی که دیدی یاد شیراز بیفت؛ سرو، کاج، چنار، نارون و حتی نخل و افرا .*
نمیخواهم دلت را آب کنم یا اشکت را دربیاورم که اگر شیرازی باشی همین حالا هم از *گوشۀ چشم چپت یک قطره اشک میخواهد بیرون بپرد و همین حالا باید با انگشتان، گلویت را نوازش کنی تا بغضت نترکد!
قصدم فقط این بود که بگویم؛ نترس! دلت قرص باشد!
خداوند شیراز را از زوال نگاه داشته و نگاه خواهد داشت؛ اگر دلت تنگ است، بیا!
اینجا هنوز هم کوچه و پس کوچههایی برای تکاندن دل دارد، هنوز سایه و ابر و چشمه و برگ دارد!
*اگر دل تنگ شیرازی، بیا یکدو قدم با من
*همین امروز هم اینجا، لب جویی و سروی است🌹🌹❤️❤️👌👌
🌸
👇
https://eitaa.com/eightparadise