eitaa logo
🌺ــهـشـتـــ❤️ـــبــهـشــتـــ🌺
494 دنبال‌کننده
7هزار عکس
1.5هزار ویدیو
6 فایل
ادبی، مذهبی، تاریخی، شهدا و... ادمین کانال @seyyed_shiraz آیدی 👆جهت انتقادات و پیشنهادات، سوالات شرعی، اعتقادی و...
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌷 ﷽ 🔻ترکش خمپاره پیشونیش رو چاک داده بود ازش پرسیدم: چه حرفی برای مردم داری با لبخند گفت: از مردم کشورم میخوام وقتی برای خط کمپوت میفرستن، عکس روی کمپوت ها رو نکنن!! گفتم داره ضبط میشه برادر یه حرف بهتری بگو.با همون طنازی گفت:اخه نمیدونی سه بار بهم رب گوجه افتاده! . شرم بر كسانى كه با اختلاس هاشون خون همچين انسان هایی رو پايمال كردن! 👉 @eightparadise
🍃🌷 ﷽ 🌷وصیت‌نامه بسیار عجیب یک شهید ✍سردار حاج حسین کاجی:بعد از جنگ، در حال تفحص در منطقه‌ی کردستان عراق بودیم که به‌ طرز غیرعادی جنازه‌ی شهیدی را پیدا کردیم، از جیب شهید، یک کیف پلاستیکی در آوردم، داخل کیف، وصیت‌نامه قرار داشت که کاملا سالم بود و این چیز عجیبی بود، در وصیت‌نامه نوشته بود: من سیدحسن بچه‌ی تهران و از لشکر حضرت رسول (ص) هستم، پدر و مادر عزیزم! شهدا با اهل بیت ارتباط دارند، اهل بیت، شهدا را دعوت می‌کنند، من در شب حمله یعنی فردا شب به شهادت می‌رسم و جنازه‌ام هشت سال و پنج ماه و ٢۵روز در منطقه می‌ماند، بعد از این مدت، جنازه‌ی من پیدا می‌شود و زمانی که جنازه‌ی من پیدا می‌شود، امام خمینی در بین شما نیست، این اسراری است که ائمه به من گفتند و من به شما می‌گویم. به مردم بگویید ما فردا شما را شفاعت می‌کنیم، بگویید که ما را فراموش نکنند. بعد از خواندن وصیت‌نامه درباره‌ی عملیاتی که لشکر حضرت رسول (ص) آن شب انجام داده بود تحقیق کردیم، دیدیم درست در همان تاریخ بوده و هشت سال و پنج ماه و ٢۵ روز از آن گذشته است. 📚 کتاب خاطرات ماندگار؛ ص١٩٢ تا ١٩۵ نگاه خاص و پر مهر همراه همیشگی زندگیمون ان شاء الله 👉 @eightparadise
🍃🌷 ﷽ رفیق حتی اگر احساس بی‌نیازی داشتی دستت رابه سوی اهل‌بیت بگیر ... حتی اگر مشکل نداشتی همیشه وصل باش مخصوصا به مادرت زهـرا(س) فرزند نباید بیخیال مادر باشھ...!(: ♥️ +شهیدهادی! نگاه خاص و پر مهر همراه همیشگی زندگیمون ان شاء الله 👉🎀 @eightparadise 🕋
🍃🌷 ﷽ عارف بزرگ آیت‌الله حق‌شناس نقل کردند: این شهید را در عالم رویا دیدم از احمد پرسیدم چه خبر؟ به من فرمود: تمام مطالبی که از (برزخ و...) می‌گویند حق است از شب اول قبر و سوال و .... اما من را بی‌حساب و کتاب بردند! بعد مکثی کردند و فرمودند: رفقا ؛ آیت الله العظمی بروجردی حساب و کتاب داشتند، اما من نمی‌دانم این جوان چه کرده بود ، چه کرد ، که به اینجا رسید !» 📎آقا احمدعلی از شاگردان خاصِ مرحوم آیت‌ الله حق‌شناس بود که در تاریخ ۲۷ بهمن‌ماه سال ۱۳٦٤ در سن ۱۹ سالگی در عملیات والفجر۸ به آرزوی دیرینه‌اش یعنی شهادت رسید. 👉🎀 @eightparadise 🕋
🍃🌷 ﷽ 💌 می گفت ، خواب مادرسادات را دیدم ، پایم که به سوریه برسد هفته بعد میهمان او خواهم بود ! با رفتنش موافقت نشد ، به حضرت زهرا قَسمشان داد و کارش راه افتاد !! هفته ی بعد ، شب آخر ، جوراب‌های همرزمانش را می‌شست ، همرزمش به مجید گفت : حیف تو نیست با این اعتقادات و اخلاق و رفتار خالکوبی روی دستت داری؟! گفت ، تا فردا این خالکوبی یا خاک می‌شه و یا اینکه پاک میشه!! فردای آن روز با اصابت یک تیر به بازوی سمت چپش که دستش را پاره کرد و سه یا چهار گلوله به سینه و پهلویش ‌نشست و با ذکر یا زهرا (س) به شهادت رسید. 🥀🕊پیکر پاکش بعد از سه سال به وطن بازگشت.... مدافع حرم شادی روح جمیع شهدا صلوات 🌷 👉🎀 @eightparadise 🕋
🍃🌷 ﷽ ✍ ۲۵ اسفند سالروز شهادت فرمانده مفقودالجسد لشکر ۳۱ عاشورا، شهید مهدی باکری از میاندوآب ارومیه گرامی باد. ♦️تصویری انسان ساز از شهردار سابق شهر ارومیه، حاج مهدی باکری! تصویری که مربوط به سه روز بی خوابی و حضور مکرر ایشان در عملیات است. 🔸شهید آوینی: «آرمان خواهی انسان مستلزم صبر بر رنج هاست. پس ای برادر خوبم، برای جانبازی در راه آرمان ها یاد بگیر که در این سیاره رنج صبورترین انسان ها باشی!» 👉🎀 @eightparadise
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌷 ﷽ 🔻من از این دنیا هیچ چیزی نمیخواهم حتی یک وجب از خاکش را 🔻شهید ابراهیم هادی 👉🎀 @eightparadise 🕋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌷 ﷽ 🎥 روایتی قابل تامل از همسر شهید حمید باکری... 😭😳 واقعا ما چقدر پای کار دین خدا هستیم!! ای کاش مثل شما بودیم شهــدا... ✨هدیه به روح مطهر شهید صلوات اَللهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌مُحمَّـدٍوآل‌مُحَمَّد 👉🎀 @eightparadise 🕋
🍃🌷 ﷽ از زبان همسر 🌷 قسمت اول به منزل کوچک اما پر از عطر معنویت شهید که می رسم نگاهم پر می شود از سادگی، صمیمیت و عطر حضور شهید... فرزانه سیاهکالی مرادی، همسر جوان شهید که دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی قزوین است، به گرمی پذیرای ما می شود و برای ما از روزها و ساعت های زندگی خود با شهید می گوید. 💞پیوند عشق هشت ساله این همسر شهید که متولد ١٣٧٢ است برای ما از آغاز زندگی با حمیدش چنین گفت: من دختردایی حمید بودم اما هیچ گاه فکر نمی کردم که روزی پسرعمه ام همه وجودم شود. حمید وسط قبرستان ایستاد و گفت: «فرزانه جان، می دانم متعجب هستی، اما امروز خوش ترین لحظات زندگی ما است، اما تو را به این مکان آورده ام تا یادمان نرود که منزل آخر همه ما اینجاست!» بعد خندید و گفت: «البته من را که به گلزار شهدا خواهند برد» بعد از خواستگاری، ازآنجاکه مقید به رعایت حریم و حفظ محرم و نامحرم بودیم شناخت من از پسرعمه ام بسیار کم بود و به کلیات زندگی او بسنده می شد ازاین رو به خواستگاری جواب منفی دادم اما حمید که بعدها برای من تعریف کرد که ٨ سال عشق من را در دل داشت، کنار نکشید و بالاخره هم جواب بله را از من گرفت. بعد از مراسم صیغه محرمیت، باهم همگام شدیم و وقتی نگاه کردم دیدم در امام زاده باراجین هستم. کمی بعد دست من را گرفت و باهم به مزار اطراف امام زاده رفتیم. از انتخاب این مکان آن هم تنها ساعتی بعد از محرمیت تعجب کردم اما حمید حرفی زد که برای همیشه در ذهنم جا گرفت. حمید وسط قبرستان ایستاد و گفت: «فرزانه جان، می دانم متعجب هستی، اما امروز خوش ترین لحظات زندگی ما است، اما تو را به این مکان آورده ام تا یادمان نرود که منزل آخر همه ما اینجاست!» بعد خندید و گفت: «البته من را که به گلزار شهدا خواهند برد». و پیش بینی او در ۵ آذر ١٣٩۴ به واقعیت رسید. 👉🎀 @eightparadise 🕋
🍃🌷 ﷽ از زبان همسر 🌷 قسمت دوم 💞هرلحظه و هر ثانیه زندگی مشترک ما پر از محبت و عشق و یاد خدا بود. هر دو عاشق بودیم و نمود آن در زندگی ما همیشه خودنمایی می کرد. 💞ناراحتی ما از هم به ثانیه هم نمی رسید. هر وقت بیرون می رفت و چیزی هرچند کوچک مثل شیرینی یا بیسکویت را به ایشان تعارف می کردند، نمی خورد و به منزل می آورد و می گفت بیا باهم بخوریم. 📿حمیدآقا بعد از نماز با دستش تسبیحات فاطمه زهرا (س) را می گفت. هنگام ذکر هم انگشت هایش را فشار می داد و در جواب چرایی این کار می گفت بندهای انگشت هایم را فشار می دهم تا یادشان بماند در قیامت گواهی دهند که با این دست ذکر خدا را گفته ام. حمید آقا از غیبت بیزار بود و اگر در مجلسی غیبت می شد سعی می کرد مجلس را ترک کند. همیشه به من می گفت: «دلم می خواهد در منزل ما غیبت نباشد تا خدا و ائمه اطهار به خانه و زندگی ما جور دیگری نگاه کنند.» بسیار مهربان و مودب بود و رفتارش با فامیل و همسایه زبانزد بود. بی اندازه صبور بود و ذکر لبش «و کفی بالله ناصرا» بود چنانچه در انتهای وصیت نامه خود نیز این ذکر را نوشت تا همه ما در فراغ او صبوری پیشه کنیم. به نظافت و پاکیزگی بسیار مقید بود. دوستانش تعریف می کردند در منطقه باوجود کمبود آب، هرروز صبح محاسن و موهایش رو مرتب می کرد و می گفت مومن باید همیشه مرتب باشد تا هر کس مذهبی ها را دید بداند ما هم مرتب و شیک هستیم. هیچ وقت در این سه سال ندیدم حمید پایش را جلوی پدر و مادر خودش و من دراز کند یا با صدای بلند جلوی شان صحبت کند. خیلی به این جمله لقمان عمل می کرد که هر جا می روید چشم، زبان و شکم نگه دارید و به یاد ندارم جایی رفته باشد و این ها را رعایت نکرده باشد. 👉🎀 @eightparadise 🕋