🔰بحران های تاریخ
🔶🔸 در لحظه هاى بحرانى تاريخ،
كلمه ها، فكر ها، كار ها و رابطه ها،
حدود خويش را از دست مى دهند
و از مفهوم خالى مى شوند.
🔸 در اين مرحله هر چيزى
در جاى هر چيز مى نشيند؛
چون مرزها شكسته شده اند
و فقط آهنگ هاى كلمه ها
و جلوه كارها و شور فكرها،
كارسازى مى نمايند
🔸 و يا درگيرى پيش مى آورند
و اين درگيرى ها،
درگيرى هايى لفظى هستند
و بى بار و بى نتيجه.
🔸 در اين مرحله،
قدرها و اندازه ها
و در نتيجه حدها و مرزها
و در نتيجه قانون ها و ضابطه ها
در هم مى ريزند،
🔸 هر كس در هر كارى
و هر كلمه در هر جايى
و هر فكر در هر سرى،
ساز مى زند
و سرگردان مى چرخد و جايگاهى ندارد،
همچون غبارى در فضايى.
🔸اين بلبشوى اجتماعى و انسانى،
نتيجه حادثه ها و درگيرى ها
و شتاب زدگى هايى است
كه با حادثه ها سبز شده اند
و انسان را به كار كشيده اند
و به خويش خوانده اند و آماده كرده اند.
🔶🔸 اگر انسان در كنار اين حادثه ها
با تدبير و تقدير و تنظيمى همراه مى گرديد؛
تدبيرى در رهبرى
و تقديرى در طرح ريزى و تنظيمى در عمل،
هيچگاه محكوم حادثه ها
و اسير شتاب ها نمى ماند
و حدود را در هم نمى ريخت
و اندازه ها را نديده نمى گرفت
و هر كلمه و هر فكر و هر گام را
در هر جايى نمى گذاشت.
📝استاد علی صفایی حائری
📚 کتاب رشد، ص۱۱
▶️ @einsad
🛒 www.zekraa.ir
▶️https://instagram.com/ali.safaeihaeri
خدا می خواهد محدودیت های مان را بشکند.mp3
6.96M
🎙محرومیت های من ناشی از محدودیت های من بوده او همه هم و غمش این بوده که این دیوارها بریزد،
من همه هم و غمم اینه که این دیوار ها نریزند...
#پادکست_صوتی
▶️ @einsad
🛒 www.zekraa.ir
▶️https://instagram.com/ali.safaeihaeri
🔰 نظم
⬜️ آنها كه با معيار اهميت و ضرورت،
به نظم رسيده اند و سازمان گرفته اند،
اينها در بن بست نمى مانند
و در درگيرى ها نمى شكنند
و بازيچه عجله ها و شتاب ها نمى شوند
◻️ و در بحرانى ترين لحظه هاى تاريخ
و همراه درگيرى هاى مستمر،
قدرها و حدها را در نظر دارند
و هر كلمه و هر كار و هر فكرى را
در جايگاه خويش مى گذارند
و در نتيجه مى توانند
از كلمه ها و طرح ها و فكرهايى كه
دور از شتاب ها و عجله ها
و همراه قدر و حدى هستند، بهره بگيرند.
◽️ كسانى كه ضرر شتاب ها را ديده اند
و غرامت سنگينى پرداخته اند
و به سازمان فكرى و نظام ذهنى
محكمى رسيده اند
و با اهميت ها و ضرورت ها
اين سازمان را برپا كرده اند،
به آن دقت و سنجشى مى رسند
كه هر كلمه اى را كنترل كنند
بدون آنكه وقت زيادى را تلف كرده باشند.
▫️آخر راه هايى كه براى پياده روها دور است،
براى سرعت هاى بزرگ و وسيله هاى سريع
نزديك است و وقتى نمى گيرد.
ورزيده ها، در يك ساعت،
كارى را به پايان مى رسانند
كه تازه كارها در يك روز از انجام آن عاجز هستند.
🔲 و براى رسيدن به اين ورزيدگى،
مى توان از دقت در مسائل جزيى شروع كرد
و از زير آوار عادت هاى حاكم بيرون آمد
و دقت ها و سنجش ها را در برخورد با هر مسأله به كار گرفت.
به اين گونه آنها كه در مسائل جزيى، دقيق و آماده شده اند ...
مسائل بزرگ را سطحى و ساده نمى نگرند.
▪️كسانى كه از وزنه هاى كوچك ورزيدگى را
هديه گرفته اند،
در زير وزنه هاى بزرگ از پا نمى افتند.
◾️ به اين گونه در وقت كم،
كارهاى زياد عملى مى شوند
و مرزها و اندازه ها در هم نمى ريزند
و كلمه ها و كارها و طرح هايى كه همراه
حدها و قدرها بوده اند،
ستم نمى بينند و آن كلمه ها و طرح هايى كه
بى حساب و بى اندازه و بى مرز بوده اند
رها نمى شوند كه نقد مى خورند.
◼️ با اين ترازوهاى دقيق و ميزان هاى ورزيده،
از سرگردانى نجات مى يابند.
📝 استاد علی صفایی حائری
📚 کتاب رشد، ص ۱۴
▶️ @einsad
🛒 www.zekraa.ir
▶️https://instagram.com/ali.safaeihaeri
🔰 در هر لحظه یک تکلیف بیشتر نداریم.
▶️ @einsad
🛒 www.zekraa.ir
▶️https://instagram.com/ali.safaeihaeri
🔰 در هر لحظه یک تکلیف بیشتر نداریم.
🔷🔹 ما بازيچه شتاب ها هستيم،
مگر هنگامى كه
از پيش طرحى داشته باشيم
و با حساب احتمالات آماده شده باشيم
و خط آخر را خوانده باشيم.
🔹در اين هنگام، اين ماييم كه
چشم به راه حادثه ها هستيم
و با سازمان و تنظيم خويش
به حادثه ها نظام داده ايم
و سازمان بخشيده ايم.
🔷دل هايى كه سازمان گرفته اند ...
ديگر بازيچه حادثه ها نمى شوند و بحران نمى بينند.
🔹 مغازهاى كه قفسه بندى شده
و تنظيم گرديده،
جنس هاى زياد آن به راحتى
در دسترس قرار مى گيرند،
اما دكهّ هاى درهم و شلوغ
كه اجناسشان پخش و رها و زير پا افتاده است،
دست و پاگير و خستگى زا و وقت كش هستند.
🔹 دلهايى كه بر اساس اهميت حادثه ها،
كارها را رده بندى كرده اند ...
در حالى كه هزار كار دارند،
بيش از يك گرفتارى برايشان نيست؛
🔹 چون در يك لحظه،
گرفتارى ما فقط مربوط
به آن كار و آن حادثهاى است
كه اهميت زيادترى دارد و ضرورت بيشترى.
🔹 اگر تمام كارها را انجام بدهيم
و اين يك كار بماند،
كارى انجام نداده ايم
و بار خود را نگذاشته ايم
🔹 و اگر آن يك كار را،
فقط همان را، بياوريم
ديگر حرفى براى ما نيست
و بازخواستى نيست.
🔹 و همين است كه ديگر سيل حادثه ها
و انبوه كارها، ما را خُرد نمى كند
و به بازى نمى گيرد.
📝 استاد علی صفایی حائری
📚کتاب رشد، ص ۱۴
▶️ @einsad
🛒 www.zekraa.ir
▶️https://instagram.com/ali.safaeihaeri
برای حرکت یقین لازم نیست2.mp3
2.23M
🎙برای حرکت یقین لازم نیست ...
#پادکست_صوتی
▶️ @einsad
🛒 www.zekraa.ir
▶️https://instagram.com/ali.safaeihaeri
🔰 انس با الفاظ
🔳 ما بدون رسيدن به معنا و مقصود،
به كلمه ها و لفظ ها رسيده ايم
و با الفاظ خالى انس گرفته ايم
و آنها را در برخوردها
به رخ يكديگر كشيده ايم ...
⬛️ اگر ما با حركت فكرى
همراه مى شديم
و در خود مى جوشيديم
و مطلب ها و مفهوم ها را درك مى كرديم
و آنگاه در به در به دنبال كلمه ها مى گشتيم...
در آن لحظه كه به يك كلمه مى رسيديم،
از آن بهره مى گرفتيم
و همچون تشنه هاى به آب رسيده،
كلمه ها را قطره قطره مى چشيديم
و جذب مى كرديم.
◼️ ما پيش از آنكه تشنه شده باشيم،
نوشيده ايم
و پيش از آنكه به اشتها آمده باشيم
و با سؤال ها گلاويز شده باشيم،
خود را تلنبار كرده ايم
و پيش از آنكه به معناها دست يافته باشيم،
به كلمه ها رسيده ايم...
◾️و اين است كه باد كرده ايم
و با آنكه زياد داريم،
مريض و بى رمق هستيم
و به امتلاى ذهنى و پرخورى فكرى دچار شده ايم...
🔲 اسفناك اينكه،
اين بيمارى و اين پرخورى،
همه گير شده و اسفناك تر اينكه،
اين بيمارى در ابتدا
به عنوان يك افتخار و نشانه سلامتى
و روشنفكرى هم قلمداد مى گردد،
اما رفته رفته سنگينى و خستگى
و ضعف ذهنى را به دنبال مى آورد
و روشن فكر تلنبار شده را به بن بست مى رساند
.
⬜️ اينها با اينكه خيلى دارند،
فقير هستند؛
چون پيش از سؤال،
به جواب ها رسيده اند و پيش از عطش، به آب.
دواى اينها همان طرح سئوال هاى بنيادى است
كه بتواند به تفكرات آنها سازمان بدهد
تا بتوانند با تفكرات سازمان گرفته
به مطالعات خويش سر و سامانى بدهند
و آن را هضم كنند و شيره كشى نمايند.
🔴 هيچ چيز بى حاصلتر از اين
مطالعات دستورى و كتاب خواندن هاى پيشنهادى نيست
كه پيش از طرح سؤال و جوشش پرسش ها،
گريبان گير تازه راه افتاده ها
و نو مسلمان هاى شعار زده مى شود.
◼️◾️▪️ كسانى كه مى خواهند
ديگرى را به راهى و به تفكراتى و به مطالعاتى وادار كنند،
ناچارند كه زودتر زمينه ها را فراهم سازند
و تشنگى را در طرف بريزند و
تنور را داغ كنند
و سپس نان بچسبانند
و مطالبى و كتابهايى را در دسترس بگذارند.
◻️ به اين گونه،
حرف ها و طرح ها زودتر جذب مى شوند
و كلمه ها زودتر مفهوم مى شوند
و در عمل شكل مى گيرند و در خارج پياده مى گردند.
📝استاد علی صفایی حائری
📚 کتاب رشد، ص ۱۷
▶️ @einsad
🛒 www.zekraa.ir
▶️https://instagram.com/ali.safaeihaeri
🔰 آدم شدن!
🔷🔹 انسان براى مسأله اى
بالاتر از شكل گرفتن و تكامل يافتن بايد بكوشد؛
چون تنها اين كافى نيست
كه شكل بگيريم
و در ابعاد وسيع ماده و معنا تكامل پيدا كنيم،
زيرا با اين تكامل يافتن،
مسأله بن بست و عبث و پوچى زودتر پيش مى آيد
و عميق تر مطرح مى گردد.
🔹 كسى كه بهترين ماشين را
و شكل گرفته ترين وسيله ها را
و تكامل يافته ترين مركب ها را با خود دارد
مسأله بن بست و ترافيك و محدوديت ها را
بيشتر احساس مى كند و عميق تر مى فهمد.
🔹 انسانى كه در دو بُعد ماده و اخلاق
شكل گرفته و به تكامل رسيده،
اما جهت ندارد و راه ندارد،
به بن بست و عبث و پوچى عميق ترى
گرفتار خواهد شد
🔹و اين بن بست و عبث و پوچى را
ديگر نمى توان با عرفان شرق هم درمان كرد
و با هيپى گرى مداوا نمود؛
چون اين عرفان،
خود يك نوع تكامل براى
استعدادهاى عظيم تر انسان است
كه پس از شكل گرفتن و تكامل يافتن،
بايد به دنبال راهى بزرگ تر
براى حركت كردن و جهتى برتر براى دويدنش بود.
🔹براى اين انسان
مسأله جهت و صراط و مركبها و رهبرى ها
و روش حركت و منزل ها مطرح مى شوند
و تنها استعدادهاى تكامل يافته
در دو بُعد ماده و اخلاق مسأله اى را حل نمى كنند.
🔹آن لحظه اى كه انسان فكر و عقل و دلش را
مثل ابزارها و ماشين هايش شكل بدهد،
آيا آن روز اين استعدادهاى شكل گرفته
و به بن بست نشسته،
بحران هاى بزرگ ترى را سبز نمى كنند؟
🔹انسان هنگامى آدم مى شود
كه به استعدادهاى شكل گرفته اش جهت بدهد
🔹و براى اين انسان، مكتبى مكتب مى شود،
كه جهت حركت و صراط و روش حركت و و و را
به او ياد بدهد و بياموزد،
بدون آنكه او را مسخ كند
و او را در راه بغلطاند و يا بغل بگيرد.
📝استادعلی صفایی حائری
📚 کتاب رشد، ص ۲۱
▶️ @einsad
🛒 www.zekraa.ir
▶️https://instagram.com/ali.safaeihaeri
باری که بتوان برد پیش خدا.mp3
2.41M
🎙کو باری که بتوان برد پیش خدا...
#پادکست_صوتی
▶️ @einsad
🛒 www.zekraa.ir
▶️https://instagram.com/ali.safaeihaeri
🔰رشد يا تكامل
🔷🔹 رشد در زبان قرآن
خيلى پربار تر و عميق تر از تكامل است.
البته مى توان هر كلمه اى را
در برابر هر معنايى قرار داد
و وضعى جديد به وجود آورد،
ولى اين قرار داد و وضع جديد نبايد ما را فريب بدهد.
🔹 رشد در برابر خسر است
و كمال در برابر نقص.
🔹آنچه كه به اوج خويش رسيد؛
مثلًا قدرت بازوها، قدرت فكرى،
قدرت عقلى، قدرت روحى و و و
هنگامى كه به اوج خود رسيدند
و از نقص ها رها شدند،
تازه همين ها همراه يكى از دو حالت
رشد و يا خسر هستند.
🔹اگر با دستم و قدرت بازويم
در جهت عالى تر كار كنم، رشد كرده ام
و گرنه خسارت ديده ام و باخته ام.
🔹و همين طور در قسمت فكرى و عقلى و روحى.
...
🔹اين مفهوم رشد است
كه در برابر خسر آمده
و اين مفهوم با تكامل تفاوت ها دارد.
🔷🔹 رشد، زياد شدن انسانى است
كه به استعدادهاى تكامل يافته اش
جهت مى دهد
و آنها را از بن بست مى رهاند و
به دنبال روش حركت و صراط و رهبرى مى افتد
و ضرورت «مذهب» را مى يابد.
📝 استاد علی صفایی حائری
📚کتاب رشد، ص ۲۴
▶️ @einsad
🛒 www.zekraa.ir
▶️https://instagram.com/ali.safaeihaeri
🔰ضرورت رشد
🔶🔸 چرا رشد كنيم؟
چون استعدادش را داريم.
و چون نيازش را داريم
و گرنه گرفتار بحران احتكار
و تراكم استعدادها خواهيم شد
و بيچاره نيازهاى عظيم.
🔸 كسانى كه گندم ها را به خاك مى سپارند،
آنهايى هستند كه وسعت خسيس زمستان
را فهميده اند
و نيازهاى عظيم را شناخته اند
و مى خواهند گندم ها را زياد كنند.
🔸 آنها كه راه دراز و وقت كم را فهميده اند،
مجبورند كه خود را زياد كنند و رشد بدهند.
🔸 اينها زندگى و مرگ را با همين معيار مى سنجند،
اگر زنده اند و اگر مى ميرند،
به خاطر همين زياد شدن است.
زندگى شان تلاوت تكرار نيست
و مرگشان، گم شدن
و از دست رفتن و خودكشى نيست.
🔸 انسان بايد انتخاب كند؛
چه زيستن را و چه مردن را.
🔸 و در انتخاب دنبال
رجحان ها و اهميت ها و ضرورت ها ست.
🔸 هنگامى كه زندگى سازنده تر است،
زندگى و آن لحظه كه مرگ بارورتر است،
مرگ انتخاب مىشود
🔸 و اين است كه مرگ اينها،
خود زندگى است و ادامه عالى ترى از حيات
📝 استاد علی صفایی حائری
📚کتاب رشد، ص ۲۶
▶️ @einsad
🛒 www.zekraa.ir
▶️https://instagram.com/ali.safaeihaeri
تفاوت معنای عجب کبر غرور.mp3
2.55M
🎙 تفاوت عجب، کبر و غرور
#پادکست_صوتی
▶️ @einsad
🛒 www.zekraa.ir
▶️https://instagram.com/ali.safaeihaeri
🔰استعدادها
🔷🔹 انسان از سرمايه هايى سرشار است
و با استعدادهايى همراه،
از نيروهاى بدنى و عاطفى
و غرايز فردى و اجتماعى و عالى گرفته
تا مهم تر از اين همه؛
يعنى نيروى رهبرى اينها
و جهت دادن به اين همه استعداد.
🔹انسان ها گرچه در سرمايه ها با هم تفاوت دارند
اما در جهت دادن
به اينها و رهبرى اينها همه با هم برابرند.
🔹هر كس از تضاد استعدادها برخوردار بود
و هر كس بشر بود
ناچار از اين جهت دادن و رهبرى كردن برخوردار است.
🔹 خود اين استعدادها مهم نيستند
و كارى كه با دست يا فكر
يا نيروى عظيم خود انجام مى دهيم مهم نيست،
🔹بل مهم هدف و جهت اين كارهاست
كه براى چه از اينها بهره مى گيريم
و در چه راهى آنها را به جريان مى اندازيم.
🔹 و با اين ديد ديگر اختلاف
عملها و اختلاف استعدادها
مسأله ظلم و بى عدالتى را به دنبال نمى كشد؛
چون حكمت بر اساس نيازهاى گوناگون،
افراد گوناگون تهيه مىكند،
🔹در حالى كه اين گوناگونى ها ملاك افتخار نيست
و در حالى كه از هر كس
به اندازهاى كه داده اند بازدهى مى خواهند
🔹و در حالى كه هنگام پاداش،
نسبت سرمايه ها و سودها را مى سنجند،
نه سرمايه ها را و نه سودها را.
🔹در حالى كه جهت اين نسبت
و هدف اين كوشش را در نظر مى گيرند، كه:
«انَّما الاعمالُ بالنِّيَّات» و
«لَيْسَ لِلْإِنْسانِ الَّا مَا سَعَى» و
«لايُكَلِّفُ اللّهُ نَفْساً الَّا ما اتيها».
📝 استاد علی صفایی حائری
📚کتاب رشد ص ۲۹
▶️ @einsad
🛒 www.zekraa.ir
▶️https://instagram.com/ali.safaeihaeri
🔰 امام خمینی (ره)
▶️ @einsad
🛒 www.zekraa.ir
▶️https://instagram.com/ali.safaeihaeri
کی بیچاره تر از من هست؟.mp3
3.03M
🎙کی بیچاره تر از من هست؟
#پادکست_صوتی
▶️ @einsad
🛒 www.zekraa.ir
▶️https://instagram.com/ali.safaeihaeri
🔰 راه بی نهایت
🔶🔸 انسان بايد در اين محدوده
هفتاد ساله پاهايى تربيت كند
و مركب هايى بيابد
و سرمايه هايى را زياد نمايد
و توشه هايى براى بى نهايت راه بردارد
و سپس راهش را شروع كند و حركتش را دنبال نمايد.
🔹 در اين دنيا پاها ساخته مى شوند
و در آن مرحله راهها پيموده مى گردند.
🔹همه انسانها در يك نقطه انحطاط قرار دارند
و فقط با سرمايه هايى هستند و پاهايى.
🔹«هر كس هر قدر كار بكند
و راه برود بالاتر مى آيد،
تا ثروت، تا قدرت، تا رياست،
تا بهشت آب و نان و بالاتر مى آيد، تا ... تا»
تا آنجايى كه نهايتى ندارد و تا برنمى دارد.
🔹و ايناست كه على آن مرد راه
فريادش بلند مى شود:
«آه مِن قِلَّةِ الزَّادِ وَ طُولِ الطَّرِيق»؛
آه از توشه كم و راه دور.
🔹اگر هدف على،
بهشت نان و آب بود
و بهشت حوريان بود
كه آن توشه ها كم نبود،
با كمتر از اينها به آن همه مى رسند.
🔹على راهى دارد تا بى نهايت
و اين است كه هر چقدر توشه بردارد
چيزى نيست؛
🔹چون هر مقدار در برابر بى نهايت،
صفر است و هيچ است و كم است.
🔹آنهايى كه اين راه دراز را ديده اند
و از اين استعدادهاى عظيم خبر دارند،
اينها در فكر بازارى هستند
و در جست وجوى خريدارى
كه بيشتر سود بدهد
و زيادتر بهره برساند
و سرمايه ها را بارور كند
كه مگر در اين راه به جايى برسند.
🔹اينها شب و روز مشغولند
و شب و روز مى كوشند؛
چون فرصتى ندارند.
🔹اين است كه بايد خوردن و خوابيدن
و رفتن و آمدن
همه اش تجارت باشد
و كار باشد و عبادت باشد
و حركت باشد و پاى رفتن باشد.
🔹اينها ديگر درنگى نمى كنند
و آرام نمى نشينند
و از بازى ها سر باز مى زنند.
🔹كسانى درنگ مى كنند
و به بازى گرفتار مى شوند كه هدفى ندارند.
📝استاد علی صفایی حائری
📚کتاب رشد، ص ۳۲
▶️ @einsad
🛒 www.zekraa.ir
▶️https://instagram.com/ali.safaeihaeri