eitaa logo
استاد علی صفایی حائری
62.3هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.1هزار ویدیو
36 فایل
انتشارات لیله القدر ناشر انحصاری آثار مرحوم استاد علی صفایی حائری (عین.صاد) سایت: www.einsad.ir 📲ارتباط با ادمین @ad_einsad 📚 سفارش کتاب @einsadshop_ad 🔗شبکه های اجتماعی zil.ink/einsad.ir تلفن : ۰۲۵۳۷۷۱۲۳۲۸
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰نقش ايمان در رشد 🔸🔶 «وَالعصر اِن الانسان لَفى خُسر، الاالّذينَ آمنوا» 🔸 در تمام دوره‌ ها انسان در خسارت است مگر آنهايى كه به هدفى و به عشقى رسيده‌ اند و به آن سو گرويده‌ اند. 🔸انسان مادامى كه هدفى ندارد آهسته آهسته راه مى‌ رود و مى‌ لنگد و حتى مى‌ نشيند و مى‌ پوسد، اما هنگامى كه كارى پيدا كرد حتى تا حد توالت رفتن و به مستراح رسيدن، آن وقت سرعت مى‌ گيرد و مى‌ شتابد و از تمام امكاناتش بهره مى‌ گيرد. 🔹 هدف ‌ها و گرايش‌ ها، ما را از ركود و احتكار نجات مى‌ دهند، اما اين كافى نيست؛ چون پس از احتكار، جهنم اسراف در سر راه است. 🔸 هر هدفى تا اندازه ‌اى استعداد ما را به كار مى‌ كشد و سرمايه‌ هاى ما را بارور مى‌ كند، 🔸🔹بايد در انتخاب هدف سنجيد و انديشيد تا هدفى بيابيم كه تمام استعدادهاى ما را بارور كند و تمام نيروهاى نهفته و پاهاى پنهان ما را بيرون بكشد. 🔸انسان به خاطر معشوق مى ‌دود، هر چقدر معشوق عظيم‌ تر و ارزنده‌ تر باشد ناچار حركت و كوشش‌ اش و در نتيجه سود او زيادتر خواهد شد. 🔹بايد در انتخاب هدف سنجيد كه به سوى چه كسى رو بياوريم، به سمت چه هدفى بگرويم و به چه مقصدى مؤمن شويم. 🔷🔹 ايمان؛ يعنى گرايش، گرايش به سوى چى؟ آيا به سوى كسى و چيزى كه كمتر از ماست يا عالى ‌تر از ماست؟ 🔹 گرايش به سوى پست‌ تر و يا برابر، يا اسراف است و يا ركود، يا انحطاط است و يا احتكار. 🔹پول، قدرت، شهرت، رياست و خلاصه دل و خلق و دنيا و شيطان، اينها مى ‌توانند هدف ما باشند، اما اين هدف ‌ها چيزى ندارند و استعدادهاى شكفته شده ما را به بن ‌بست مى ‌رسانند و در لجن مى ‌كشند. 📝استاد علی صفایی حائری (عین صاد) 🔰کتاب رشد، ص ۴۹ ▶️ @einsad 🛒 www.zekraa.ir ▶️https://instagram.com/ali.safaeihaeri
🔰 عشق به حق ▶️ @einsad 🛒 www.zekraa.ir ▶️https://instagram.com/ali.safaeihaeri
🔰 عشق به حق ⬛️ چقدر نكته در اين كلمه‌ ها نهفته، «اِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا». ◼️ مگر جز به سوى او مى ‌توان به سوى ديگرى رفت و مگر جز با او مى‌ توان با ديگرى سودا كرد! ◾️بر فرض چيزى نداده باشد و بر فرض بهشتى نداشته باشد، اما باز اوست كه بر دل و بر خلق و بر دنيا و بر شيطان هم احاطه دارد و تسلط دارد و حكومت دارد. ▪️اگر بناست كه با كسى باشيم و اگر بناست كه مفت ببازيم پس چرا براى او نباشيم و به او نبازيم، كه حاكم است و عظيم است، نه محكوم و اسير. ⬜️ بگذر از آنكه همه هستى ما، همه سرمايه ما از خود اوست و بگذر از اينكه بى‌ نهايت سود مى‌ دهد؛ ◻️ چون دادن‌ ها از او كم نمى‌ كند؛ «لاتَزيدُهُ كَثْرَةُ الْعَطاءِ اِلاَّ جُودآ وَ كَرَمآ » و جز بخشش و كرامت چيزى بر او نمى‌ افزايد. ◽️ خودش مى‌ گويد چگونه تمام مى‌ شود و يا كم مى‌ شود مملكتى كه من قَيّومش هستم: «كَيْفَ تَنْقُصُ مُلْکٌ أنَا قَيِّمُهُ ». ▫️ هنگامى كه انسان او را جهت مى ‌گيرد و به او مى ‌فروشد، هم بى‌ نهايت مى ‌تواند حركت كند و هم بى‌ نهايت مى‌ تواند به دست بياورد و در نتيجه نه بن‌ بست و پوچى و عبث پيش مى‌ آيد و نه خسارت و ضرر. نه احتكار و نه اسراف و نه فقر. ▪️ عشق به حق و ايمان به او تمام سرمايه‌ ها را به جريان مى‌ اندازد و تمام استعدادهاى ما را به كار مى‌ كشد. به چه كارى؟ اين كارها با نظر معشوق بستگى دارد. ▫️ عاشق، چشم به فرمان معشوق است، اگر او صالح باشد و صالح بخواهد، عاشق، صالح مى‌شود و صالح مى‌آورد. ▪️ هنگامى كه عشقى در سينه نشست و معشوق در دل خيمه زد، ناچار خواسته‌ هاى اين معشوق، عاشق را حركت مى‌دهد و اين است كه اعمال عاشق با خواست‌ هاى معشوق وابستگى دارد. ▫️ هنگامى كه خواسته‌ هاى معشوق، صالح باشد، كارهاى عاشق به صلاح مى‌ گرايد. ▪️ و از آنجا كه خدا جز خوبى نمى‌ خواهد و جز رشد خلق را نمى‌ خواهد، ناچار گروندگان به او و عاشق‌ هاى به راه افتاده او، جز خوبى نمى‌آورند 📝 استاد علی صفایی حائری 📚 کتاب رشد، ص ۵۳ ▶️ @einsad 🛒 www.zekraa.ir ▶️https://instagram.com/ali.safaeihaeri
🔰عشق به خلق ◼️ كسى كه عاشق حق شد، عاشق خلق مى‌شود، كه: عاشقم بر همه عالم كه همه عالم از اوست. ◻️ و اين عشق مى‌شود زيربناى مبارزه و امر به معروف و نهى از منكر. ◼️ كسى كه عاشق شد، خواستار بهروزى و بهزيستى و رشد و حركت و كمال معشوق است و در اين ديد حتى يك پر سبزى و يك لقمه نان و يك ورق كاغذ هم هدر نمى‌شود و ضايع نمى‌گردد، ◻️ كه بايد هر چيز به رشد خود و كمال خود برسد و اين خوددارى از اسراف بر اساس اين اعتقاد استوار مى‌شود نه فقط بر اساس يك بخل و يا يك ديد اقتصادى. ◼️ و كسى كه يك پر سبزى را هدر نمى‌كند و اسراف نمى‌كند، چگونه مى‌تواند شاهد از دست رفتن استعدادهاى خلق باشد. ◻️ چگونه مى‌تواند خودش باتلاق خلق بشود و آنها را مطيع و مريد و برده خود بسازد و چگونه مى‌تواند كه شاهد اسارت و بردگى و در باتلاق رفتن خلق باشد و آرام بگيرد. ◼️ كسى كه عشق به حق دارد عاشق خلق مى‌شود و آنها را از بت‌ها و طاغوت‌ها و شيطان‌ها نجات مى‌دهد، هر چند به درگيرى و مبارزه با آنها بينجامد، كه براى مبارزه آماده است؛ چه در شكل روشنگرى‌اش و چه در شكل فريادگرى‌اش و چه در شكل پنهان كارى‌اش و چه در شكل آشكار و مشخص‌اش. ◻️مؤمن نمى‌تواند بى‌تفاوت و يا سازش‌گر بماند. سازش‌گرى و بى‌تفاوتى با ايمان و بالاتر، با توحيد نمى‌سازد. 📝 استاد علی صفایی حائری 📚 کتاب رشد ص ۵۵ ▶️ @einsad 🛒 www.zekraa.ir ▶️https://instagram.com/ali.safaeihaeri
🔰 عشق به خلق ▶️ @einsad 🛒 www.zekraa.ir ▶️https://instagram.com/ali.safaeihaeri
خدایا ما را از دشمنان اهل بیت قرار نده.mp3
3.95M
🎙خدایا ما را از دشمنان اهل بیت قرار نده.. ▶️ @einsad 🛒 www.zekraa.ir ▶️https://instagram.com/ali.safaeihaeri
⚫️ شهادت امام جعفر صادق علیه السلام تسلیت باد. ▶️ @einsad 🛒 www.zekraa.ir ▶️https://instagram.com/ali.safaeihaeri
🔰 عمل صالح ادامه عشق به حق ▶️ @einsad 🛒 www.zekraa.ir ▶️https://instagram.com/ali.safaeihaeri
🔰 عمل صالح ادامه عشق به حق 🔷🔸 مؤمن براى انتخاب شكل‌هاى مبارزه‌اش، ملاك‌هايى دارد و نورهايى دارد. 🔹 هدف او و شرايط او و دشمن او شكل مبارزه او را مشخص مى‌كنند. 🔸 1. گاهى هدف ايجاد رعب است، گاهى كنار زدن يك فرد است و گاهى عالى‌تر، تا سطح شكوفا كردن استعدادهاى انسانى. 🔹چون او به منابع انسانى بيش از منابع زيرزمينى مى‌انديشد به شكوفايى و بارورى آنها همت گماشته است. 🔸هر چقدر هدف حكومتى بالاتر بيايد، هر چقدر از امنيت و رفاه، از پاسدارى و پرستارى فراتر برود، ناچار شكل مبارزه پيچيده‌تر مى‌شود. 🔹 2. همين‌طور دشمن و طرف مبارزه در شكل مبارزه اثر مى‌گذارد. 🔸 3. همان‌طور كه شرايط و موقعيت‌ها در شكل آن اثر دارند. مى‌بينيم كه ابوذر فريادگر است اما نه در زمان ابوبكر و عمر، بلكه در زمان عثمان كه خلق به خستگى رسيده‌اند و به وازدگى دست داده‌اند. و مى‌بينيم كه ابوذر فريادگر است نه ديگران، كه ابوذر زبانش تيز شده و حمايت گرديده است؛ چون آسمان بر راستگوتر از ابوذر سايه نينداخته. 🔹 صبر و سازندگى و رشد دادن و عمل صالح و رشد كردن، ادامه ايمان هستند و دنباله عشق به حق. عاشق، بيكار نيست. هر كس به حق رسيد، به حق مى‌رساند. 🔸 درخت زنده، شاخ و برگ و ميوه دارد. به حرف آنهايى كه مى‌گويند دلت پاك باشد، فريب مخور. دلِ پاك، عملِ پاك مى‌سازد. درخت زنده بار مى‌آورد، مگر اين طور نيست؟ 🔹 و عاشق حق از يك سو عمل مى‌آورد و شاهكار مى‌آفريند و از يك سوى ديگر همراه و همكار؛ 🔸 چون در راه، درگيرى‌هايى هست كه به تنهايى نمى‌توان با آنها روبه‌رو شد. 🔹 و عاشق حق به اندازه عشقش شكيبايى دارد و صبر و استقامت. 🔸 آنچه صبر و سازندگى و عمل را پايه مى‌گذارد، ايمان است و حب اللّه است، كه: «وَالَّذينَ آمَنُوا اَشَدُّ حُبَّاً للّه ». 📝استاد علی صفایی حائری 📚کتاب رشد ص ۵۷ ▶️ @einsad 🛒 www.zekraa.ir ▶️https://instagram.com/ali.safaeihaeri
🔰 عوامل رشد ▶️ @einsad 🛒 www.zekraa.ir ▶️https://instagram.com/ali.safaeihaeri
🔰 عوامل رشد 🔶🔸 آنها كه در راه‌اند و همكارند، يكديگر را سفارش مى‌كنند بر حقى كه به دست آورده‌اند و بر صبرى كه بايد به دست بياورند، 🔸 اين نقش يك نقش سفارشى و اضافى بر نقش ثابت ايمان و عشق است. آيه از نقش ايمان در سازندگى به طور كلى صحبت كرد، كجا؟ در كلمه «وَ عَمِلُوا الصَّالِحات» 🔸و اين است كه به يك مسأله عالى‌تر اشاره مى‌كند و آن نقش سفارش و تواصى و گفت‌وگوى همراهان و همكاران است. 🔸 بر حساب طبيعى بايد بگوييم: آنها كه به حق مى‌رسانند و آنها كه شكيبايى مى‌آفرينند، نه آنها كه بر حق و صبر سفارش مى‌كنند، 🔸اما بر اساس يك ديد دقيق‌تر كه سازندگى و شكيبايى را از آثار ايمان مى‌بيند، اين گونه تعبير نمى‌كند، بلكه تعبير عوض مى‌شود؛ «وَ تَواصَوا بِالحَقِّ»، به حق يكديگر را سفارش مى‌كنند، «وَ تَواصَوا بِالصَّبر» و به صبر يكديگر را مى‌خوانند. اين تواصى يك عامل ديگرى است كه ته مانده استعدادها را به جريان مى‌اندازد. 🔸 آنچه از خسارت كلى انسان جلوگيرى مى‌كند و آنچه كه تمام رشد را به دست مى‌دهد دو عامل است؛ 🔸 يكى ايمان كه زيربناى كار و همكار و استقامت در كار است و آفريدگار اين هر سه 🔸 و ديگرى مؤمن است كه با تذكرها و تواصى‌ها، غفلت‌ها را مى‌سوزاند و استعدادها را به جريان مى‌اندازد و اين تذكر و سفارش، تنها پس از اين زمينه ايمان و عشق مفيد است، كه: «فَذَكِّر فَاِنَّ الذِّكْرى تَنْفَعُ الْمُؤمِنين ». 🔸 جرقه‌ها هنگامى مفيد هستند كه سوخت‌ها متراكم و فشرده باشند. 🔸 هنگامى كه چند قطره بنزين متراكم بشود و در جاى خود بنشيند، با يك جرقه بارهاى سنگين را به حركت مى‌اندازد و به مقصد مى‌رساند، 🔸اما يك درياى بنزين رها و آزاد بر فرض بسوزد، كارى از پيش نمى‌برد و يك دنيا جرقه بر فرض بزند، حركتى نمى‌آورد. 🔸 تذكرها و سفارش‌ها و جرقه‌ها براى مؤمن‌ها و فشرده شده‌ها و به راه رسيده‌ها مفيد است و آنها را پيش مى‌برد؛ «فَذَكِّرْ فَاِنَّ الذِّكْرى تَنْفَعُ الْمُؤمِنين». 🔸 يادآورى براى اينها سود مى‌دهد و ته مانده استعدادها را به جريان مى‌اندازد. 📝 استاد علی صفایی حائری 📚 کتاب رشد ، ص 54 ▶️ @einsad 🛒 www.zekraa.ir ▶️https://instagram.com/ali.safaeihaeri
🔰 «وَ الْعَصْرِ اِنَّ الاِْنْسانَ لَفى خُسْرٍ اِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَتَواصَواْ بِالْحَقِّ وَ تَواصَواْ بِالصَّبْرِ». 🔷🔹 انسان در خسارت است، مگر آنها كه از چند مرحله گذشته‌اند : 🔹 ۱. آنها كه به عشق رسيده‌اند. 🔹 ۲. و به عمل‌هاى صالح از سازندگى‌ها و استقامت‌ها و عمل‌ها. 🔹 ۳. و آنها كه گذشته از كارها و سازندگى‌ها و استقامت‌ها به سفارش‌ها و تواصى به حق. 🔹 ۴. و به تواصى به صبر رسيده‌اند. 🔷🔹 هر كدام از اين مراحل از دست بروند، به همان اندازه خسارت به دست مى‌ دهند و همان اندازه از رشد و سود مى‌ كاهند. 📝 استاد علی صفایی حائری 📚 کتاب رشد، ص ۵۵ ▶️ @einsad 🛒 www.zekraa.ir ▶️https://instagram.com/ali.safaeihaeri
🔰 صراط مستقیم ▶️ @einsad 🛒 www.zekraa.ir ▶️https://instagram.com/ali.safaeihaeri
🔰 صراط مستقیم 🔶🔸 صراط مستقيم، يعنى راه نزديك تا مقصد انسان و تا رشد انسان و در جهت عالى‏ تر انسان، همين عبوديت است، نه عبادت، نه رياضت، نه خدمت به خلق و نه شهادت. عبوديت يعنى هيچ كدام و يعنى تمام اينها كه‏ اينها سبيل‏ها هستند 🔸 و مادام كه به صراط راه نيابند و از امر او الهام نگيرند ارزش ندارند. 🔸 بايد از صراط به سبيل راه يافت و وظيفه‏ ها را شناخت وگرنه اين سبيل‏هايى كه از امر او برخوردار نيستند، جز گمراهى بهره‏ اى نخواهند داشت. 🔸 به شهادت قرآن آنها كه در صراط هستند، به سُبُل هدايت مى‏ شوند، وظيفه‏ ها را مى‏ شناسند و از مرداب‏ هاى حيرت و اضطراب، به ساحل امن و اهتداء راه مى‏ يابند. 📝 استاد علی صفایی حائری 📚 کتاب صراط، صفحه ۷ ▶️ @einsad 🛒 www.zekraa.ir ▶️https://instagram.com/ali.safaeihaeri
🔰امّ الكتاب 🔷 قرآن اين عميق گسترده پربار، از اين سوره متولد مى‌شود. 🔷 سوره حمد، امّالكتاب؛ مادر قرآن است. فاتحة الكتاب است و گشايشگر تمامى قرآن. 🔷 در اين سوره با اسم و نشانه الله، به حمد و به صراط؛ يعنى عبوديت و اتباع و توحيد مى‌رسى، 🔶 در حالى كه با فكر و عقل و عشق و جهاد و بلا و عجز همراه شده‌اى 🔶 و آخر سر، با اعتصام و استعانت، بر اين قله راه يافته‌اى و در صراط، با انعام شده‌ها و همراه‌ها و با مغضوب‌ها و گم‌شده‌ها آشنا گرديده‌اى. 🔶 اين فرازهاى سوره حمد است. بى‌جهت نيست كه اين سوره مادر قرآن است. 📝 استاد علی صفایی حائری 📚 کتاب صراط صفحه ۷ ▶️ @einsad 🛒 www.zekraa.ir ▶️https://instagram.com/ali.safaeihaeri
🔰 ما عاشق آفریده شده ایم. ▶️ @einsad 🛒 www.zekraa.ir ▶️https://instagram.com/ali.safaeihaeri
🔰 ما عاشق آفریده شده ایم. 🔶🔸 مشتاق‌هايى هستند كه مى‌سوزند و با صميميت و درد و رنج مى‌پرسند : 🔸 چه كنيم كه براى خدا باشيم...؟ چگونه در خودمان عشق و ايمان بسازيم...؟ از كجا و با چه وسيله‌اى مى‌توانيم حركت‌ها را و محرك‌ها را كنترل كنيم...؟ و از راه نزديك به مقصد برسيم...؟ 🔸 اينها خيال مى‌كنند كه بايد در خودشان عشقى بسازند و يا حركتى ايجاد كنند، غافل از اينكه اين همه را دارند. تمامى وجودشان سوز و شور است. تمامى وجودشان حركت است. مگر از صبح تا شام بيكار هستند؟ و مگر اين همه رنج و كار، بدون عشق و نيرويى جوشنده امكان دارد...؟ 🔸 ما عاشق آفريده شده‌ايم و نه تنها عشق، كه حركت را، كه فعاليت را با خود داريم. 🔸 ما عاشق آفريده شده‌ايم. عشق را داريم ولى معشوق‌هامان را انتخاب مى‌كنيم. 🔸 عشق هميشه هست، آنچه كه جابه جامى‌شود معشوق‌ها و محبوب‌ها هستند. 🔸 در فاصله تولد تا مرگ، عشق هميشه جارى است و حركت هميشه برپاست. ما نمى‌توانيم از آنها جدا شويم كه اينها در ساخت ما، در تركيب ما حضور دارند. 🔸 ما تنها مى‌توانيم خودمان را با معشوق‌هامان مقايسه كنيم و ما مى‌توانيم معشوق‌هامان را با يكديگر مقايسه كنيم و با اين دو مقايسه عشق‌هامان را رهبرى كنيم و معشوق‌هامان را انتخاب نماييم. 🔸 ما گذشته از عشق و سوزمان، با فكر و شعور و با سنجش و مقايسه هم همراه هستيم تا هنگامى كه فقط از همان عشق و همان حركتمان استفاده مى‌كنيم و تسليم عشق و شورمان هستيم و دنبال هوسمان مى‌گرديم، ناچار به بحران‌ها و درگيرى‌هاى درونى مبتلا مى‌شويم. 📝 استاد علی صفایی حائری 📚 کتاب صراط صفحه ۹ ▶️ @einsad 🛒 www.zekraa.ir ▶️https://instagram.com/ali.safaeihaeri
✅ضرورت برنامه ریزی 🔶استاد : به‌خاطر شتاب زياد و يا علاقه به كارى، نمى‌توان از برنامه‌ريزى چشم پوشيد و نمى‌توان از نيازها و موانع كار، صورت نگرفت. آن‌جا كه بدون تقدير و ارزيابى قدم بر مى‌دارى، ناچار با كمبودها و كسرى‌ها و با نيازها و مقدّمات كار و يا با موانع و مشكلات،برخورد مى‌نمايى و با اين هدايت و با اين برخوردها، كه ضعف برنامه‌ريزى و تقدير تو را مشخص مى‌كنند، نمى‌توان لجاجت كرد و به كار سابق ادامه داد؛ كه كار پيشرفتى نخواهد داشت و يا با سلامت و درستى به سامان نخواهد رسيد و به ماست مالى و خراب‌كارى خواهد انجاميد. كسى كه شتاب دارد و يا علاقه به نتيجه دارد،به همين دليل،بايد همه‌ى نيازها و همه‌ى موانع و مشكلات را بررسى نمايد؛ چون كارى كه در جاى خود به سادگى و در زمان كم انجام مى‌شود، در ميان راه و در كوير مرگ،با سختى و با مشقّت و چه بسا با مرگ و گرفتارى هم سامان نيابد. آن مقدار وقتى را كه براى سامان دادن و يا تأمين نيازها و مقدّمات مى‌گذارى، مى‌توانى آن را از ساعت كار حساب كنى. بسيار كسانى كه از راه تبليغ و يا از كار تربيت و يا از مبارزه و جهاد و يا خدمت و فداكارى چشم پوشيدند و به‌خاطر شماتت‌ها و يا وسوسه‌ها به ذلّت نشستند و مسكين و زمين‌گير شدند؛ كسانى هستند كه زمينه‌ها و ريشه‌هاى كار خود را فراهم نكردند و به‌خاطر شتاب و يا چشم‌پوشى و يا چشم و هم‌چشمى،بدون برنامه و تقدير حركت كردند و در برخورد با واقعيت‌ها و سختى‌ها و يا در برابر وسوسه‌ها و آرزوها،به آزادى،به «فكّ‌ رقبة» و به آموزش و تعليم و اطعام روى نياوردند و ناچار در گردنه‌هاى سنگين ماندند و از رفتن و از شتاب و اقتحام در رفتن محروم ماندند 📚 ص۱۸۴ 🌿 @einsad
🔰 ضرورت خلوت ▶️ @einsad 🛒 www.zekraa.ir ▶️https://instagram.com/ali.safaeihaeri
🔰 ضرورت خلوت ◼️ در برابر سؤال‌هايى كه مثل كنه مى‌چسبند، عاجز و ناتوان مى‌مانيم كه چرا دنبال اين رفتى؟ و چرا از ميان همه اين را برداشتى و چرا خودت را تسليم كردى؟ ◻️ مگر اينكه از سؤال‌ها فرار كنيم و خودمان را به شلوغى‌ها و سرگرمى‌ها بسپاريم و يك لحظه خلوت را و يك لحظه سكوت را هم تحمل ننماييم، ◼️ ولى اين فرار و سرگرمى هم هميشه آراممان نمى‌سازد و اين مانى بزرگ هم براى هميشه نمى‌تواند رنگمان كند. ◻️ فرار كارى نمى‌كند، هنگامى كه ضعيف‌تر شدى دستگير مى‌شوى. امروز تا قدرت دارى دست به كار شو. ◼️ ما در برابر اين سؤال‌ها كه ما را به مقايسه و به سنجنش و تعقل وا مى‌دارند، مجبوريم كه به تفكر روى بياوريم و براى اين تفكر مجبوريم كه خلوتى و سكوتى را تحمل كنيم؛ كه «دَلِيلُ العَقْلِ، التَّفْكُر وَ دَلِيلُ التَّفْكُر الصَمْت »؛ نشان عقل و سنجش، تفكر است و نشان تفكر، سكوت و خلوت. ◻️ تو تا نشناسى نمى‌توانى بسنجى و تا خلوتى نداشته باشى نمى‌توانى فكر كنى. 📝 استاد علی صفایی حائری 📚 کتاب صراط، صفحه ۱۰ ▶️ @einsad 🛒 www.zekraa.ir ▶️https://instagram.com/ali.safaeihaeri
🔰نظم 🔶🔸 بعضى‌ها كه با خانه درهم و برهم و اتاق به هم ريخته و در كثافت نشسته‌اى برخورد مى‌كنند و مسئول نظافتش مى‌شوند، در برخورد اول وحشت مى‌كنند و فرار مى‌نمايند... تا آنكه فكرشان سازمان بگيرد و سرنخ دستشان بيايد و آماده شوند و بازگردند و در خانه شلوغشان نظمى به پا كنند... 🔸ما از اين دسته هستيم كه مى‌خواهيم دل آشفته و سينه در هم شده را، كه هر كس در آن خرگاهى برپا كرده و حكومتى راه انداخته مهار كنيم. 🔸 مى‌خواهيم در اين خانه بى‌حصار و در اين بتخانه كثيف، نظمى به پا نماييم. 🔸 مى‌خواهيم در اين خرابه، بنايى به پا داريم و اين است كه از غوغاى اين همه فرياد و از فشار اين همه بار، به وحشت افتاده‌ايم و فرار كرده‌ايم و به شادى و پايكوبى پرداخته‌ايم تا در زير پوشش نشاطمان خودمان را گم كنيم و با تنوع‌ها تحركمان را پايمال نماييم، ولى اين شدنى نيست كه اين مانى بزرگ نمى‌تواند براى هميشه در دل ما نقاشى كند و ما را فريب بدهد. 🔸تنوع‌هاى هفت رنگ هم نمى‌تواند اين پرده بزرگ‌تر از هستى را در خود بگيرد و اينجاست كه پس از وحشت و فرار از خود، بايد آماده شويم و سرنخ را پيدا كنيم. 🔷🔹 عظمت كار براى آنها كه نظم را فهميده‌اند، ديگر وحشتى نمى‌آورد. 🔹 اين درست است كه تو بى‌نهايت راه در پيش دارى، ولى در هر لحظه بيش از يك گام برايت نيست... 🔹 نظم به تو كمك مى‌كند كه بفهمى گام اول را از كجا بردارى و سپس گام‌هاى بعد را. 🔹 اين درست است كه كارهاى زياد داريم، ولى گرفتارى ما در هر لحظه بيش از يك كار نيست و آن مهم‌ترين كار است، نه تمامى آن همه كار و همين مفهوم از نظم، تو را قادر مى‌سازد كه اهميت‌ها را بشناسى و از جايى شروع كنى. 🔹 يك ساختمان عظيم را تو در يك لحظه نمى‌سازى. اين ساختمان را و اين كار را تنظيم مى‌كنى و تحليل مى‌كنى تا آنجا كه بفهمى چقدر مصالح مى‌خواهى و چقدر افراد و نيرو مى‌خواهى و مى‌فهمى كه اين مصالح و اين افراد را از كجا تهيه كنى و اينجاست كه سرچهارراه مى‌آيى تا عمله جمع كنى و دنبال چوب مى‌روى كه دسته كلنگ و بيل را محكم بسازى 🔹و اينجاست كه تو، تويى كه تمامى ساختمان را مى‌شناسى، در گام‌هايت آن قدر آسوده هستى كه گويا جز همين يك گام، كار ديگرى برايت نيست و اين تويى كه آماده شده‌اى و مسلط هستى. 📝 استاد علی صفایی حائری 📚 کتاب صراط صفحه ۱۲ ▶️ @einsad 🛒 www.zekraa.ir ▶️https://instagram.com/ali.safaeihaeri