🔰 جهاد با نفس
⬜️◻️ هنگامى كه تو از خودت متولد شدى، هنگامى كه به تولدى ديگر رسيدى، با اين تولد تازه و با اين ولايت ميمون، تو دو تا مى شوى. تو صاحب دو من مى شوى. منى كه بود، منِ مادر. و منى كه شد، من فرزند.
◻️ البته منِ مادر، خودش مجموعه اى از من ها ست. مجموعه اى از احساس ها و عاطفه ها و نيرو ها ست. دنياى بزرگى است. بزرگتر از آنچه كه در روانشناسى آمده و در داستان ها نقش بسته.
◻️ اين من بزرگ، اين من مادر، با اين فرزند، ناچار درگير است و از اين لحظه به بعد، لحظه ى جهاد است.
◻️ جهاد با نفس، مبارزه بانفس، يعنى همين دو تا شدن انسان و تولد دوباره ى او.
◻️ مبارزه دو طرف مى خواهد. جهاد دو طرف مى خواهد.
تو كه هنوز تولدى نيافته اى، بيش از يكى نيستى و اين است كه مبارزه اى ندارى. مبارزه معنا ندارد. مبارزه زمينه ندارد.
◻️ با شروع مقايسه ها، همراه تكبيرها و در كنار شهادت ها ست كه عشق جهت مى گيرد و ايمان سر مى گيرد و جهاد شروع مى شود.
◻️ اين جهاد ميان تويى است كه متولد شده و ميان تويى كه توليد كرده و اين هر دو طرف همراه نيروها و آموزش هايى هستند.
◻️ نيروى من مادر، همان غريزه ها و همان وابستگى ها، همان طبيعتها وعادت ها ست و نيروى من دوم، همان عشقى است كه از غريزه ها بوجود آمده. همان زمينه هايى است كه اكنون تبديل شده.
📝 استاد علی صفایی حائری
📚 کتاب صراط ، صفحه ۹۹
▶️ @einsad
🛒 www.zekraa.ir
🌐www.einsad.ir
🔰خاصیت بلا
◼️ ◾️ هنگامى كه مى خواهى، نقطه هاى ضعف خودت را بشناسى و بر روى آن كار كنى،
هنگامى كه مى خواهى در كشاكش مبارزه و جهاد، از وابستگى ها و علاقه ها، آزاد شوى، در اين دو مرحله تو قدر بلاء را مى شناسى.
◾️ بلاء، فتنه و امتحان، اين دو خاصيت را دارد:
◾️ هم نقطه هاى ضعف تو را نشان مى دهد
◾️و هم از وابستگى ها و دلبستگى ها آزادت مى كند.
◾️ تويى كه فهميده اى از تمامى هستى بزرگترى، مادامى كه از دوست، از خويشان، از خودت و از ثروت و رياست و از دنيا ضربه نبينى، اين فهم در دلت گل نمى دهد و شكوفه نمى آورد و علم اليقين تو به عين اليقين نمى رسد و پيش نمى رود،
◾️ حتى رياضت هايى كه خود مى سازيم و ورزش هايى كه خودمان شروع مى كنيم اين دو خاصيت را ندارند.
◾️ تو نمى توانى براى خودت جراح خوبى باشى. نمى توانى دمل هاى چركين را كاملًا فشار بدهى. بيشتر بازى مىكنى.
◾️ اين اوست كه مى داند بر كجا فشار بياورد و در كدام بزنگاه، تو را گرفتار كند. اين است كه بايد بلاء را از بالا بفرستند.
◾️و اين است كه با تاكيد مى گويد :
ولَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَىءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْامْوالِ وَ الْانْفُسِ وَ الثَمَرات.
◾️ در يك مرحله با ترس؛ ترس فقر، ترس آبرو، ترس ذلت با اين ترسها زير و رو مى شوى و در يك مرحله با خود گرسنگى ها و هجران ها فشار مى بينى و در يك مرحله با از دست دادن ثروت ها و آدم هاى محبوب، به كوره مى نشينى و بالاتر از اين همه، او ميوه ها و نتيجه هاى كارت را بر باد مى دهد.
◾️ يك عمر كوشيده اى، محرابى و مريدى و كلاسى راه انداخته اى، رقيبى پيدا مى كنى و ميوه هاى كارت را در دهان ديگرى مى بينى.
يك عمر كوشيده اى، درختى را از آب و گل بيرون كشيده اى و به بار رسانده اى و ميوه هايش آن چنان شاداب چشمك مى زنند و آنچنان قند در دلت آب مى كنند كه دلت نمى آيد حتى دست بزنى، اين ميوه ها را مى گيرند و اين گونه از ثمرات و نتيجه هاى كارت محرومت مى كنند.
و اين امتحان سختى است. اين بلاء بزرگى است.
📝 استاد علی صفایی حائری
📚 کتاب صراط، صفحه ۱۱۳
▶️ @einsad
🛒 www.zekraa.ir
🌐www.einsad.ir
🔰 تربیت آمریکایی!
🔷🔹 جوانكى را ديدم كه به سبك فلان مجله مى گويد كه من كمبود محبت دارم و كسى را مى خواهم كه به من محبت كند.
و باز به سبك همان مى گفت كه كسى مرا درك نكرده، كسى مرا درك نمى كند!
🔹 خنديدم در حالى كه در درونم طوفانى بود. آرام گفتم برادر تو هنوز ظرفيت خودت را درك نكرده اى.
تو خودت را درك نكرده اى و گرنه محتاج درك ديگران نبودى.
و گفتم: كسى كه با اين همه محبت از خدا، كمبود محبت دارد،
كسى كه محبت خدا او را پر نكرده، ديگر محبت چه كسى او را سرشار مى كند؟!
🔹 بيچاره تو كه درياى محبت را احساس نكرده اى، با قطره هاى به منت آلودهى اين زن و فرزند و پدر و مادر چه مى كنى؟
🔹 ما نمى دانيم كه حرفهامان به كجا مى خورد و همين طور تقليد زده مى گوييم، كمبود محبت داريم. ما كمبود محبت نداريم. ما محبت را نمى شناسيم و جلوههاى گوناگون آن را نمى فهميم.
🔹 خيال مى كنيم مرگ پدر، مريضى مادر، تنهايى و بى كسى و خوارى و ذلت، دليل بر كمبود محبت است.
همينها بزرگترين محبت هاست كه مى سازد، كه بارور مى كند.
مگر آمده ايم كه با پدر بزرگ باشيم و دست مادر را بر صورت خود احساس كنيم. و مگر اين كمبودها خودش سرشار كننده نيست؟
🔷🔹ما هنوز نمى خواهيم از اين تربيت آمريكايى صرف نظر كنيم.
🔹ما نمى خواهيم ارزش عقده ها را بفهميم؛
عقده هايى كه اگر با شناخت و آگاهى تو تركيب شوند و اگر با رهبرى تو هدايت شوند، بزرگترين حركتها را به دنبال مى آورند.
🔹 ما نصف راه را رفته ايم كه سرشاريم، نصف ديگرش را بايد با آگاهى ها و شناخت هايى از خودمان و از دنيا تأمين مى كرديم.
🔹ما خيال مى كنيم كه آمده ايم تا خانه بسازيم، بزمى بسازيم و همين كه خانه مان راخراب مى كنند و بزممان رابه هم مى زنند ناله مى كنيم و بانگ برمى داريم كه مسلمانى نيست، كه خدا نيست.
🔹بى خبر! بى خبر! آنها مى خواهند تو را بسازند
و تو را آورده اند كه بسازند و اين است كه بزمت را مى سوزانند، كه خانه ات را خراب مى كنند، كه محبوب هايت را مى شكنند، كه مگر برخيزى.
🔹خرابت مى كنند، تا آب شوى. ديوارهايت را مى ريزند تا به وسعت برسى.
🔹و اين است كه تو بايد خودت بخواهى و طلب كنى و اگر نخواهى و كردند، شكر كنى و يا لااقل صبر داشته باشى كه بارور شوى،
نه آنكه جزع بزنى و فرياد، كه فرياد خريدارى ندارد و در زير اين گنبد كبود، بازارى ندارد، كه
🔹دنيا با درد همراه است و با غم مخلوط و با رنج پيچيده...
📝 استاد علی صفایی حائری
📚 کتاب صراط، صفحه ۱۲۱
▶️ @einsad
🛒 www.zekraa.ir
🌐www.einsad.ir
🔰شهادت ، بالاترین نعمت
◼️ انسان عظيم، در راه دنيا به بن بست مى رسد و در راه خدا به عجز.
◾️و عظمت مذهب در همين است كه پوچى و عبث انسان را به عجز تبديل مى كند.
◾️ تو كه استعدادهايى دارى، بى آرام و نيروهايى دارى پر توان،
هنگامى كه به راه افتادى،
در محدوده ها نمى توانى دوام بياورى.
◾️اين رود عظيم وجود تو، اين حوض هاى كوچك را در لحظه پر مى كند
و اين جريان مستمر، به عبث و پوچى مى رسد و مرداب مى سازد.
◾️ اين است كه در راه دنيا به بنبست مى رسى و در اين بن بست به پوچى.
◾️ تو كه راه افتاده اى، تمامى هستى براى تو بيش از يك پوسته نيست،
كه جوجه هاى به راه افتاده بايد با نوك هايشان سوراخ كنند
و از بن بست بيرون بيايند.
◾️ تو كه راه افتادى دنيا با تمامى وسعتش مى شود زندان تو و سجن تو و تو آزادى را و شهادت را و مرگ و لقاء خدايت را از تمامى نعمت ها بالاتر مى دانى،
كه آزادى از زندان براى زندانى هر چند كه بهترين غذا و مكان را به او ارزانى كرده باشند، از هر چيز ارزنده تر است.
◾️▪️ و اين است كه شهادت براى اين روح هاى عظيم تر از هستى،
بالاترين نعمت است.
◾️ انسان بزرگ تر از اين زندگى و عظيم تر از اين هستى است.
اين است كه راه مى افتد و هنگامى كه راه افتاد ديوارها را احساس مى كند و زندان را مى فهمد و پوچى و عبث در اين بن بست تجربه مى شوند.
◾️و تنها مذهب است كه جهت انسان را مى تواند عوض كند
و او را از محدودهاى تنگ، بيرون بياورد و حتى بهشت را به عنوان منزل- نه مقصد- معرفى كند
و جهت حركت انسان را به سوى نامحدودى بگذارد، كه تمامى توان او را از علم و عقل و عشق و عمل او را مى بلعد و راه هنوز ادامه دارد.
📝 استاد علی صفایی حائری
📚 کتاب صراط، صفحه ۱۲۴
▶️ @einsad
🛒 www.zekraa.ir
🌐www.einsad.ir
🔰آه من قلة الزاد و طول الطریق ...
🔶🔸 اين عظمت مذهب است كه عبث را به عجز تبديل مى كند تا آنجا كه على مرد راه مى گويد:
آه مِنْ قِلَّةِ الزّادِ و طول الطَّريق.
🔸 واى از توشه ى كم و راه دور.
اين عجز على است.
🔸 على كه تمامى دنيا در چشمش كمتر از يك كفش پاره و كمتر از آب بينى بز و كمتر از روده ى خوك در دست جزامى است.
همين على در اين راه به عجز مى رسد و فرياد بر مى دارد آه ...
🔸 و اين آه على را كسى مى فهمد، كه سينه ى على را فهميده باشد.
🔸 سينه ى او نه همچون سينه ى ماست كه تحمل خودمان را نداريم
و به عجز مى رسيم على سينه اى دارد كه دشمنش در آن شناور است،
كه دشمن از وسعت آن در تنگناست.
🔸 از همين سينه،
على آه مى كشد كه واى از توشه ى كم و از راه دور.
🔸 و همين راه دور است كه انسان را از بن بست و عبث مى رهاند و به فكر وا مى دارد تا مركبى ديگر بيابد
و پس از عجز با اين مركب گام بردارد.
📝 استاد علی صفایی حائری
📚 کتاب صراط، صفحه ۱۲۷
▶️ @einsad
🛒 www.zekraa.ir
🌐www.einsad.ir
🔰 کمال انقطاع
◼️ اين رسول است كه درس مى دهد؛ اثر شرك از پاى مورچه بر سنگ سياه در شب تاريك، پنهان تر است.
◾️ آنچه كه تو را به خدا مى رساند، همان آيه ها و آثارى كه تو را به توحيد دعوت مى كند، در يك مرحله خودش شرك مى شود، كه با پايى جز او به او راهى نيست.
◾️▪️ اگر او را مى خواهى،
از كوچه ى هستى بگذر ...
بيرون از هستى درد آلود
آن سوى نيل هوس آلود
آن وادى ايمن، آن قله ى مقصود است.
و در اين وادى تو بى پا
و بر اين قله، تو بى هيچ
تنها با او مى آيى
و به سوى او مى آيى.
و در اين آمدن
از تو،
در تو، نشانى نيست.
◾️ اينجاست كه مقصد اوست.
وسيله اوست.
راه اوست.
◾️ جز او كسى نيست، كه تمامى مركب ها در گل مانده اند و تمامى قدرت ها به عجز رسيده اند
و تمامى وسيله ها خود مانع راه تو شده اند.
◾️ بى حساب نيست كه كمال الانقطاع را مى خواهند؛
الهى هَبْ لى ...
◾️ خداى من به من هبه كن، به من ببخش، كه من سزاوار نيستم،
من خريدار نيستم كه چيزى ندارم،
تو به من ببخش؛
كَمالَ الِانْقِطاعِ الَيْك،
آزادى كامل را كه به سوى تو بال بگشايد،
◾️ چون ما در برابر قطع او و بلاء او گاهى سركشيم و انقطاع نداريم و اين قطع را نپذيرفته ايم،
پس از پذيرفتن چه بسا به سوى او نيامده باشم
و بى خيال و لوطى وار مانده باشيم
◾️ و پس از حركت به سوى او چه بسا كه از خود آزادى،
آزاد نشده باشيم.
كمال انقطاع اين همه را در خود دارد.
📝 استاد علی صفایی حائری
📚 کتاب صراط، صفحه ۱۳۳
▶️ @einsad
🛒 www.zekraa.ir
🌐www.einsad.ir
🔰 عبودیت
🔷🔹 چه بسيار عبادت هايى كه
خودشان وَيل و عذاب انسان است.
🔹 هنگامى كه نماز همراه امر نباشد و تكليف تو كار ديگرى باشد،
اين عبادت ارزشى ندارد و عبوديت نيست.
🔹 عبادتى عبوديت است كه با اطاعت اللَّه همراه باشد
و از امر او الهام گرفته باشد.
🔹 و اين صراط مستقيم و راه نزديك است كه تو را پيش مى برد،
نه فقه و نه اصول و نه حكمت و عرفان و نه رياضت و شهادت.
🔹 آنجا كه تكليف دارم تا جلوگير دشمن ها باشم، اگر به كارى ديگر روى بياوريم خريدار ندارد.
آنجا كه آدمها دارند مى پوسند و از درون پوك مى شوند، اگر به خلوتى و كنجى پناهنده شده باشم،
اين ارزشى ندارد و حتى من در همان خلوتم محاصره مى شوم و در خانه ام از پاى مى افتم.
🔹 اگر به سوى گندها هجوم نياورى، ناچار محاصره مى شوى.
اگر براى درگيرى آماده نشوى، ضربه مى بينى.
🔹 آنها كه نيازهاشان را تأمين نكرده اند، مجبورند كه امتياز بدهند و اين است تكليف تو، كه زمينه ها را فراهم كنى و از خلوت فارغت بيرون بيايى و مهره هايت را بسازى.
🔹 آنجا كه تكليف تو ساختن و سوختن است، ساختن مهره هايى و سوختن دشمن هايى، اگر به تظاهر بپردازى و شعار دهى و يا سينه ات را جلوى گلوله بگيرى، خريدارى ندارى.
🔷🔹 اين على است كه تمام وجودش سوز مرگ است و از كودك به پستان مادر، به مرگ مأنوس تر است،
ولى بايد بماند و حتى ذلت بيست و پنج سال را تحمل كند،
كه على عبد است و عبوديت او صراط مستقيم است.
🔹 و اگر مى بينى كه صراط مستقيم به على تفسير مى شود از همين جاست كه يك قدم از مرز بيرون نمى گذارد و آنجا كه شور شمشير دارد،
بيل به دست مى گيرد و نخلستان ها را آباد مى كند.
🔹و چه احمق است كسى كه سوز على را ببيند و او را به ترس و خودخواهى متهم كند، كه مرگ براى اين روح هاى بزرگتر از هستى، جرعه ى گوارايى بيش نيست، ولى همين جرعه را محروم مى شوند.
🔹 مرگ براى اينها ولادت است و آزادى از زندان، ولى محكوم مى شوند.
مادام كه به عبوديت نرسيم و همچون مرده پيش دست غسال نباشيم و پيش از مرگمان نميريم، به جايى نرسيده ايم،
هر چند كه به شهادت و عرفان و يا فقه و اصول و تسخيرها و تسلطها رسيده باشيم.
🔹 مرده از خودش حركتى ندارد، به اندازه اى كه بجنبانيش مى جنبد.
عبد ديگر از خودش حركتى ندارد،
آنجا كه امر هست و به همان مقدار كه امر هست شور و جنبش و حركت خواهد داشت و همين است كه رسول نبايد، بر آنها كه حرفش را نمى شنوند از روى حسرت و عاطفه جان بدهد.
📝 استاد علی صفایی حائری
📚 کتاب صراط، صفحه ۱۵۳
▶️ @einsad
🛒 www.zekraa.ir
🌐www.einsad.ir
🔰 انعام يافته ها
◾️كسانى كه به عبوديت و اطاعت رسول مى رسند،
اينها انعام مى گيرند.
◾️انعامى گسترده كه از بخشش ها و نعمت ها و از كوثر و عافيت، بهره مند مى شوند.
◾️آنچه ما از نعمت ها و بخشش هاى خدا داريم،
همه تنعيم و بهره مند ساختن و زمينه فراهم كردن اوست.
◾️هنگامى كه در برابر اين تنعيم و بخشش، كارى بكنيم، به انعام مى رسيم و اين انعام گاهى به صورت بخشش هاى جديد و گاهى به صورت كوثر و عافيت به انسان مى رسد؛ انعام نعمت و انعام كوثر.
◾️ چه كسانى از سعادت و بهره مندى سهم بيشترى دارند،
آيا آنهايى كه نعمت و امكانات زيادتر دارند؟
◾️راستى كدام يك به نتيجه مى رسند و ادامه مى يابند،
آنها كه از موقعيت و امكانات و نعمت هاى بيشتر بهره مند هستند،
يا آنها كه از نعمت هاى كم بهره بردارى زيادتر دارند
و در هر موقعيت، موضع گيرى خود را مى شناسند و حتى از بدى ها خوب استفاده مى كنند؟
◾️هنگامى كه چند قطره بنزين در جايگاه خودش مى سوزد، حركت ايجاد مى كند، در حاليكه يك درياى بى حساب فقط حرارت مى آورد.
◾️به تعبير قرآن، حجم عمل و حجم نعمت ها نبايد چشم تو را پر كند،
چون آنها كه در جايگاه خود ننشستند، امكانات و فعاليت شان به آنها ثمرى نمى رساند. كارهاشان به خاكسترى مى ماند در باد و در دست طوفان كه به جايى نمى رسد.
◾️ آنها كه در صراط هستند به اين انعام گسترده راه مى يابند، نه تنها از نعمت كه از كوثر بهره مند مى شوند و اين است كه با امكانات كم پيروز مى شوند و جلو مى افتند و ديگران ابتر مى مانند و به نتيجه نمى رسند كه، از كوثر بهره نگرفته اند،
◾️ چون كوثر به معناى كثير النعمه نيست، كثير الخير است. كوثر امكانات و نعمت هاى زياد نيست. بهره بردارى، حتى از امكانات كم و نعمت هاى محدود است.
◾️ رسول از جهت امكانات و نعمت ها در چشم ديگران كوچك بود، ولى از اين كوثر بهره داشت و اين بود كه ادامه يافت. اما سرشارها و بهره مند ها، ابتر و بى ادامه ماندند.
📝 استاد علی صفایی حائری
📚 کتاب صراط، صفحه ۱۵۹
▶️ @einsad
🛒 www.zekraa.ir
🌐www.einsad.ir
🔰 معنی بسم الله الرحمن الرحیم
🔶🔸 قرآن با حمد آغاز مى شود و حمد با بسم اللَّه.
🔸 در روايت آمده:
هر كار بزرگى كه با بسم اللَّه آغاز نشود، ابتر است.
ناقص است. دم بريده است.
🔸آيا بسم اللَّه يك حرف و يك كلمه است؟
يعنى در هر كارى كه دستهايت را به هم ساييدى و با لبخند بسم اللَّه الرحمن الرحيم گفتى، به مقصود رسيده اى و حاصل بدست آورده اى؟
🔸 بسم اللَّه، يعنى نشان خدا، يعنى علامت خدا.
🔸بسم اللَّه كلمه نيست، حرف نيست. يك مرحله از آگاهى و يك جريان از معرفت است،
🔸يعنى أَتَوَسَّمُ بِسْمِهِ اللَّه، يعنى خودم را با نشان خدا علامت مى گذارم،
🔸يعنى علامتى ديگر و نشانى ديگر نمى خواهم،
🔸يعنى وجود من نشان از معبودهاى ديگر ندارد،
🔸يعنى گفتار و كردار و پندار من از عامل ها و انگيزه هاى ديگر الهام نمى گيرد.
🔸آن وقت كه با بسم اللَّه به غذا خوردن مى نشينى، يعنى اين خوراك از هوس، از عادت، از لذّت مارك و نشانى ندارد.
🔸بهترين كسى كه بايد در اين لحظه غذا بخورد، تو هستى.
آن وقت كه با بسماللَّه به كار روزانه مى پردازى،
يعنى كه اين كار، مهمترين كار است و تو در اين كار كه مهمترين است، جز اللَّه حاكمى ندارى و محركى ندارى و از عوامل ديگر الهام نمى گيرى.
🔸آن وقت كه با بسماللَّه به خوابگاهت مى روى، يعنى اين خوابيدن با نشان خدا و علامت او همراه است و اين حركت، اطاعت است، عبوديت است.
و در اين هنگام تو، بى حاصل و بى نتيجه نيستى و اين كارها ابتر و ناقص نيست.
🔸هر كارى كه براى غير او باشد و نشان از غير او داشته باشد، بى حاصل است و بى نتيجه و دم بريده و ناقص.
📝استاد علی صفایی حائری
📚کتاب صراط، صفحه ۱۶۵
▶️ @einsad
🛒 www.zekraa.ir
🌐www.einsad.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴حجه الاسلام والمسلمین حاج شیخ علیرضا صفایی حائری
اخوی گرامی استاد صفایی حائری
هم اکنون به علت بیماری قلبی در یکی از بیمارستان های قم بستری می باشند.
◀️ برای سلامتی همه بیماران علی الخصوص اخوی محترم استاد دعا کنیم.
🔰اهدنا الصراط المستقيم
🔷🔹 اين طلب، اين فرياد انسانِ متفكّرِ عاقلِ عاشقِ مجاهدى است
كه در راه عبوديّت به جهاد برخاسته
و پس از بلاها و فتنه ها، به عجز رسيده و بانك برداشته
كه با او به او راه يابد،
كه جز اين راهى نيست.
🔹 اين طلب، طلب مشخص و روشنى است
كه تو مى دانى چه مى خواهى.
🔹 تو همراه ها را مى شناسى. همراه هايى كه به انعام گسترده رسيده اند؛
به بخشش ها و كوثرها راه يافته اند
🔹 و تو مانع ها و سنگ هاى راه را مى شناسى و از گم شده ها كه خود را گم كرده اند و به بازى گرفته شده اند خبر دارى.
🔹 و در اين طلب، به اين همه اشاره دارى كه با چه كسى باشى، از چه كسى فاصله بگيرى.
📝 استاد علی صفایی حائری
📚 کتاب صراط، صفحه ۱۷۱
▶️ @einsad
🛒 www.zekraa.ir
🌐www.einsad.ir
هدایت شده از استاد علی صفایی حائری