eitaa logo
استاد علی صفایی حائری
55.9هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
921 ویدیو
31 فایل
انتشارات لیله القدر ناشر انحصاری آثار مرحوم استاد علی صفایی حائری (عین.صاد) سایت: www.einsad.ir 📲ارتباط با ادمین @ad_einsad 📚 سفارش کتاب @einsadshop_ad 🔗شبکه های اجتماعی zil.ink/einsad.ir تلفن : ۰۲۵۳۷۷۱۲۳۲۸
مشاهده در ایتا
دانلود
👤 نظرات در رابطه با 🔸 نوع برخورد ایشان و گرمایی که در لحن و نگاه ایشان بود به گونه‌ای بود که انگار ما دوستان قدیمی هستیم که بعد از سال‌ها دوباره همدیگر را دیده‌ایم بعدها که با بسیاری از دوستان صحبت کردم و آنها هم همین حس را کرده بودند 🔸 آخرین باری که من ایشان را دیدم محفلی بود که در داشتند. یادم هست که آن شب پس از صحبت و گپ و گعده، با اینکه همه‌ی دوستان نزدیک ایشان علاقه داشتند که ایشان را به منزل برسانند من طبعاً هیچ توقعی نداشتم و گوشه‌ای نشسته بودم ایشان گفت: «من دوست دارم سید من را برساند» اتفاق خیلی خوبی بود و سعادتی که من خدمت ایشان بودم و در مسیری که تا منزل ایشان داشتیم از نصائح و حرف‌های ایشان بهره‌مند شدم. بخصوص در حوزه سفارش‌هایی داشتند که برای من خیلی جالب بود. 🔸 در شرایطی که برخی این حرفه را، حرفه‌ای مکروه می‌دانند و آدم را در این حوزه در معرض گناه می‌بینند ایشان اعتماد به نفس عجیبی را به من تزریق کرد و اشاره کردند: «کاری که شما می کنید وقتی تأثیر مثبتی داشته‌باشد ده‌ها برابر یک می‌تواند تأثیرگذار باشد و این موقعیت را باید به شدت بدانید»
🔸من ایشان را رساندم و موقع پیاده شدن چون می‌خواستم اولین سینمایی‌ام را چند روز بعد کلید بزنم، از ایشان خواهش کردم -با توجه به اینکه می‌دانستم ایشان هر ماه به زیارت (ع) می‌روند- در سفر ماه بعد از مسیر شمال آمده و شبی را سر لوکیشن من که در اطراف بود بمانند. 🔸 نیت من هم این بود که قدم ایشان خیر و برکتی را برای کار اول سینمایی من داشته باشد خوب ایشان هم پذیرفتند و قرار شد هماهنگی لازم را انجام دهیم. ما رفتیم و فیلم را شروع کردیم حدود یک ماه گذشت با آقای حسینی تماس گرفتم و گفتند: بله می‌خواهیم به همراه حاج آقا برویم و ایشان به من گفتند «سید رضا گفته از شمال بیایید و شبی را پیش ما باشید» 🔸من با همه امکانات کمی که در آن روستا وجود داشت اتاقی را آماده کردم شبی که مهمان ما هستند شرایط سختی نداشته باشند تماس تلفنی گرفتم و متوجه شدم که ایشان حرکت کردند شبی که به من بسیار سخت گذشت چون هرچه منتظر شدم آنها نیامدن شبی بود که در فاصله کمتر از ۸۰ کیلومتری ما ماشین ایشان کرد و دوست نزدیکم آقای حسینی و ایشان فوت کردند و به من آن شب خبر این واقعه نرسید 🔸شب سختی را با نگرانی و اضطراب داشتم صبح خبر به من رسید گویی همه چیز روی سرم خراب شد... #⃣ •═══••@Einsad•‌•═══•‌
👤 نظرات در رابطه با 🔹 من وقتی کتاب آقای صفایی را خواندم، در حاشیه آن نوشتم: قدر این نویسنده، شناخته نشده است. 🔹 او محتوای شهید را دارد و روش بیان را 🔹 ویژگی آقای صفایی این بود که هم اندیشه‌هایش جایگاه سالمی داشت و هم روش او روش مؤثری بود. متأسفانه برخی از اندیشمندان ما محتوا داشتند، ولی فرم نداشتند و برخی بالعکس بودند. 🔹 شریعتی در فرم بیان و ورود به مطالب و انتخاب واژه‌ها خوب بود؛ ولی در محتوا خوب نبود و شناس نبود. استاد مطهری در محکم‌بودن ، کم‌نظیر بود؛ اما فرم او به اندازه‌ی محتوایش خوب نبود. #⃣ •═══••@Einsad•‌•═══•‌
🔰 زندگی‌نامه استاد 🔹 مرحوم استاد شیخ على صفایى حائرى معروف به اندیشمندى فرهیخته و نویسنده‌اى توانا و دردآشنا و عارفى سالک، فرزند مرحوم حاج شیخ و نوه‌ى شیخ محمد على صفایى حائرى در شهر مقدس ، در سال ۱۳۳۰ دیده به جهان گشود. در سنّ ۱۳سالگى شروع به تحصیل علوم دینى و حوزوى نمود. دروس سطح را در مدت کوتاهى حدود ۳ سال و خورده‌اى به اتمام رسانید. به نقل از خود استاد، عمده‌ترین و بزرگترین آموزگار ایشان در این قسمت، مرحوم پدرشان بودند که از ایشان بهره‌ها بردند و استفاده‌ها کردند. 🔹 عباس صفایی حائری(پدر مرحوم استاد) در مورد ایشان چنین مى‌گفت:« هر چه دارم از اوست. تمامى سوز تشیع و ولایت اهل بیت عصمت و طهارت را از ایشان دارم. در عظمت نگاه ایشان حقارت دنیا را مى‌دیدم. هم اوست که برایم درسى بوده تا در تنهایى به تولدى و تولیدى برسم؛ و «نداریم و تکلیفى نیست» را به «نداریم و باید بسازیم و کارى کنیم»، راه بدهم. و همین اعتقاد، مرا بر آن داشته تا به و فکر کنم و هر آن چه هست را خود به عهده گیرم و به انتقاد نپردازم. و همین است که کار اساسى خود را یکى دگرگون کردن تلقى توده‌ها از خود و دیگرى به دست آوردن مهره‌هاى کارساز مى‌دانم». و باز در مورد ایشان مى‌گفت: «در یکى از روزها که با هم به سمت شیخان مى‌آمدیم؛ ایستاد و گفت: بابا! کسى که در مقام اطاعت باشد. در همین هم از تهمت‌ها آزاد مى‌شود و همان‌ها که متهمش مى‌کردند «اَلآنَ حَصْحَصَ الْحَقّ» مى‌گویند. بعد این جمله را گفت که تمام وجودم را گرفت؛ در حالى که چشم‌هایش از اشک پر شده بود. خندید که: بابا! مردم زیادند و پر توقع و یکى است و سریع الرضا. پس تو او را راضى کن، دیگران چیزى نیستند و سپس این آیه را خواند: «ءَ اَرْبابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ اَمِ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهّارُ.»(یوسف، 39.) 🔹 تسلط بر ادبیات معاصر همزمان با شروع دروس حوزوى به مطالعه‌ى سریع و دقیق و وسیع ادبیات معاصر و داستان نویسان ایرانى روى آورد: «شاید سیزده ساله بودم که داستان‌هاى را تمام کردم. داستان‌هایى که درد و رنج انسان را مشخص مى‌ساخت و پوچى و بن‌بست او را نشان مى‌داد». پس از آشنایى با ادبیات کودکان در سطح مجله‌هاى کودک آن روزگار و دستیابى به ادبیات نوجوان در سطح وسیع، حدود سن چهارده سالگى بود که به تاریخ ادبیات ایران و عرب و ژاپن و چین و یونان و اسپانیا و آفریقا و آمریکاى لاتین و کشورهاى غربى روى آورد و با نمونه‌هایى از شاهکارهاى ادبى در هر دوره آشنا گشت. در همین دوره بود که با حرف‌هاى و صادق هدایت و تحلیل‌هاى پوچ‌گراى غربى و آمریکاى لاتینى و طرح‌هاى نواگزیستانسیالیستى و مارکسیستى و تلفیقى از این همه آشنا شد و این‌ها را از زبان ادبیات مى‌شنید و جواب مى‌گفت. مطالعه‌ى این همه و بیش از صفحه ادبیات، آن هم در مدت زمان کوتاهى، بیشتر از آن جهت برایش ضرورى بود که احساس مى‌کرد دانشمندان و ادیبان شرق و غرب، ذهن انسان گرفتار جنگ و سرگشته‌ى ماشین و سرعت را، با ادبیات تغذیه مى‌کنند. 🔹 اولین تالیف از آن جا که تربیت را مهم‌ترین نیاز و زیربنایى‌ترین حرکت هر انسان و جامعه‌اى مى‌دید و مباحث تربیتى را از ابتدایى‌ترین و مقدم‌ترین مباحث بر مباحث دیگر مى‌دانست، با آغاز کرد و اولین نوشته و کتاب خود را تحت همین عنوان در حدود سن بیست سالگى(پیش از انقلاب) به رشته‌ى تحریر درآورد. 🔹 حضور در جبهه در بهمن ماه سال 62 عازم جبهه‌هاى جنگ شد که از اوائل بلوغ این کشش و این عشق و احساس به مرگ و شهادت را در خود احساس مى‌کرد و این عشق و احساس ریشه در تنگى دنیا و حالت‌هایى داشت که از پدر خویش نسبت به مرگ مشاهده مى‌کرد. بارها شنیده بودیم که مى‌گفت: «مَثَل من مَثَل مسافرى است که حتى بار و ساکش را زمین نگذاشته و هر لحظه آماده‌ى رفتن و حرکت است». 🔹 روح بی قرار و شیدای او در سحرگاه روز سه شنبه بیست و دوم تیر ماه ۱۳۷۸ در حالی كه طبق عادت همیشگی عازم زیارت مرقد مطهر حضرت ثامن الائمه(ع) بود، در سانحه تصادف از عالم خاکی رحلت نمود. و پیكر آن فقید سعید در جوار قبر فرزند شهیدش به خاک سپرده شد. #⃣ •═══••@Einsad•‌•═══•‌
👤 نظرات در رابطه با 🔸 آقای یک حالتی داشتند که مشخص بود بلد هستند با هر تیپی برخورد متناسب با او را داشته باشند این حالت در ایشان خیلی قوی بود. 🔸 برخی افراد خصوصیتی دارند که دعوت به در آن‌ها خیلی قوی است و معمولاً این افراد هستند که موفق می شوند آدم‌ها را کنند و به بیاورند. یعنی کسی بود که به راحتی می‌توانست را کند. 🔸 یک ویژه خاص خود هم داشت می‌توانست با هر شخص کنار بیاید در عین حالی که آن حالت خود را هم کاملا حفظ کند جالب‌تر این که هنرمند بود و اهل و شاعری و مهمتر از آن فهم بود #⃣ •═══••@Einsad••═══•‌
👤 نظرات در رابطه با 🔸 استاد هیچ اقتداری برای خود جمع نمی‌کرد و جزو معدود کسانی بود که تمام کلیشه‌های من را از یک انسان از بین برد. یک انسان معمولی که هیچ حالت خاصی نداشت و صمیمیت، و بی‌تکلفی در او موج می‌زد. 🔸 مرحوم استاد صفایی با دقت به نگاه می‌کرد و درباره شخصیت‌های اصلی آن حرف و نكته‌ای می‌گفت. 🔸 سوالی در ذهنم بود که از استاد نپرسیده بودم؛ در وضعیتی که سوار بر بودیم، به آهستگی جواب را به من گفت و دیگر اصلا به روی خود نیاورد که بزرگ‌ترین سوال من را گره گشایی کرده است. 🔸 استاد صفایی حائری در برخوردها و حتی در بازی که انجام می‌داد، زندگی را به انسان می‌آموخت. 🔸 اگر استاد در وضعیتی مثل امروز که ما در عرصه‌ی ، سینما، بازار ویدئو و بسیاری از چیزهای دیگر تسلیم شده‌ایم، بالای سر فرهنگ ما حضور داشت، می‌توانست همه‌را دور هم جمع کند تا در یک فضای خلاقیت ها بروز نماید. #⃣ •═══••@Einsad••═══•‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫ آدمی به اندازه‌ای که توسعه پیدا می‌کند دنیا برایش تنگ می‌شود. ‌ «الدنیا سجن المومن و جنة الکافر» ‌ شاید اگر بخواهیم یک مصداقی برای این سخنان مرحوم استاد پیدا کنیم به طور قطع خودش بود. با تمام وجود در تمام لحظه‌های زندگیش این‌گونه زیست... ‌ حقیقتا دنیا برای او کوچک بود هر کس که او را دیده، زن یا مرد بچه یا جوان یا پیر، باسواد و بی سواد، بازاری و طلبه و دانشجو و هنرمند و دانشمند و... همه به‌راحتی این را در حرکات و سکانتش حس می کردند. حتی همین الان هم اگر سخنرانی‌اش را گوش کنی این بی‌قراری در عین آرامشش را می بینی. بی قرار مقصد بی‌نهایت و آرام به اطمینان به مقدرات ‌ و بالاخره هم در «جشن تبخیر»ش أجلش فرا رسید و آن نفس بی قرارِ حق آن انسانِ شیدای خدای بی‌نهایت به سوی مقصد و راه بی‌نهایتی که خودش می‌گفت «باور نمیکردم در نهایت می‌توان آغاز شد» پرواز کرد ... #⃣ تماشای با کیفیت اصلی👇🏻 https://www.aparat.com/v/6wnDb •═══••@Einsad•‌•═══•‌‍‌‌
هدایت شده از رادیو توحید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 یاران تو از بهشت نمی آیند 🔸 (ره) هرکی هم باید بداند توی جمعش باید به بچه ها توجه کند به زن ها توجه کند به دخترها توجه کند بحث این نیست که ماهواره آمده بحث این نیست که تهاجم فرهنگی آمده اصلا روابط مشکل سازه برای کسانی که نقطه ضعف دارند حتی اگر تو مقتدر باشی تو در آندلس مسلط باشی فکر کنید به این حرف ها هجوم فرهنگی هجوم فرهنگی این ها همه بحث های عکس العملی است مگر نبوده قبلا مگر شیطان در بهشت همراه آدم نبود تو چه محیطی را می خواهی فراهم کنی تو از بهشت منقح تر می خواهی درست کنی؟ شیطان هست نفس هست یک منع : «به این شجره نزدیک نشید» کافی هست که تو را اخراج کنند این همه ممنوعات این همه گرفتاری ها ... 📻 رادیو توحید @radio_towhid 📱اینستاگرام | تلگرام | ایتا | بله | کست باکس | کانال واتساپ | روی هر اسم بزنید تا به لینک مربوطه وارد شوید👆
👤 نظرات در رابطه با 🔸 آشنایی من با آن بزرگوار به سال‌های دورتر که فکر می‌کنم حدوداً چهار یا پنج سال از گذشته بود برمی‌گردد. 🔸 نکته بسیار جالبی که باعث شد خیلی سریع آن جذابیت برای شخص من ایجاد شود و توانستم از محضر ایشان استفاده‌های زیادی ببرم، اشراف ایشان در موضوعات مختلف بود از جمله این موضوعات، و توانایی ایشان در نقدِ آثار هنری بود. هر کس که با ایشان ارتباط داشت و متنی می‌نوشت یا می‌ساخت خیلی مشتاق بود که نظر ایشان را بداند چون ایشان خیلی خوب می‌کردند و حرفه‌ای هم این کار را انجام می‌داد. مثل کسانی که مراتب اساسی را در حوزهٔ هنر پشت سر گذاشتند 🔸 یک نکته‌ای که من خودم از محضر ایشان استفاده می‌بردم این بود که حتی المقدور اثرمان برگرفته از آن چیزی باشد که در باطنمان وجود دارد. یعنی در واقع خلاف آنچه که ما گاهی اوقات در حوزه یا در حوزه‌های دیگر با آن مواجه می‌شویم. البته در سینما مقدار بیشتر... چون گاهی اوقات خود واقعی یک ، یک چیز است و فیلمی که می‌سازد چیز دیگری است. 🔸 بر همین اساس به بحث تاکید داشتند؛ یعنی ما پیش از آنکه به چگونه کردن دیگران بپردازیم، اول باید بدانیم که خودمان را چگونه ادب کنیم و چگونه به فضیلت‌های مؤدب شویم آن هم از جنس غیر شعاری و درستش... #⃣ •═══••@Einsad••═══•‌‌