eitaa logo
مدرسه عین‌ صاد
5.2هزار دنبال‌کننده
47 عکس
65 ویدیو
0 فایل
مدرسه عین‌صاد راوی اندیشه استاد علی صفایی حائری (عین‌صاد) است . اینجا به آموزش اندیشه مرحوم استاد در دوره‌های مختلف آموزشی خواهیم پرداخت . کانال ویژه ثبت‌نام👇: @register_einsad بازخورد شرکت کنندگان 👇: @feedback_school
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖 انسان می‌تواند حتی از آزادی هم آزاد شود. بوده‌اند کسانی که از اسارت به حریت رسیدند و از حریت به عبودیت و از عبودیت به رسالت. 📚مسئولیت و سازندگی ،ص۱۶۳ 🌱 مدرسه عین‌صاد راوی اندیشه استاد علی صفایی حائری @einsadschool
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 چه مرگمونه؟! درکوه‌های جبل عامل عابدی زندگی می‌کرد مدت‌ها بر او گذشت، زندگی‌اش می‌گذشت غذایی برایش می‌آمد نانی برایش می‌رسید زندگی‌اش را می‌کرد یک چند روزی امتحانش شروع شد ... ▪️مدرسه عین‌صاد راوی اندیشه استاد علی صفایی حائری https://eitaa.com/joinchat/3686334965Cf3dfb22054
📝 چرا دیگری؟ (۲) 🔸 در یادداشت قبلی، دو شکل از مسئولیت‌ اجتماعی بررسی شد و از آسیب‌های هر کدام نکاتی مطرح شد. اما تصویر مسئولیت در نگاه استاد علی صفایی حائری چگونه است؟ 🔸 استاد صفایی، مسئولیت را به درختی تشبیه می‌کرد که ریشه‌اش در زمین شناخت‌ها و عقائد است؛ نه از یک نوع احساس شفقت و همدلی صرف. مسئولیت ریشه‌هایی در آگاهی و شناخت فرد دارد و نتیجه‌ی نگرشی به هستی و انسان است. احساسات انسان مادامی که از پی شناخت نباشند، جانی نخواهند داشت و دیری نمی‌پایند. غریزه‌هایی کور و موقتی خواهند بود‌ که به دشواری‌ها و تعارض‌ها رنگ می‌بازند. اگر انسان هستی را یک تصادف ببیند که در اثر آشوب و تضاد مواد اولیه و یک بیگ بنگ نخستین پدید آمده باشد، اگر هستی را فرصتی ببیند که از عدمی آمده و به عدمی منتهی می‌شود، زندگی در نظرش تنگ و موقتی جلوه می‌کند. جهان روزنه‌ای تنگ است که در آن تنها می‌تواند چشم‌های خودش را جا دهد و به اندازه دیدگان خودش نوری بجوید. چطور می‌تواند در چنین تنگنایی برای دیگری جایی باز کند؟! 🔸 بیشتر ما آدم‌ها در جهان جدید، هستی را چنین می‌بینیم. همه چیز موقتی، پر از رنج و در معرض نیستی است. ما خود را مسافران موقتی قایقی کوچک می‌بینیم که در محاصره هزاران موج نابودگر است. سخت می‌توان از کسی توقع داشت که دغدغه دیگران را داشته باشد. چقدر این تصویر در شبکه‌های مجازی و رسانه‌ها و مطبوعات مایه آزار هر یک از ما شده است؛ مهاجمی در حال تعرض به یک انسان است و عابران با ترس و حسرت و حتی بی‌تفاوتی می‌گذرند و به صدای کمک‌خواهی آن مظلوم هیچ اعتنایی نمی‌کنند. اگر کسی در همان لحظه از آن همه عابر بی‌تفاوت جویا شود که چرا به داد آن مظلوم نمی‌رسند؟ حتما در جواب می‌گویند: به من ربطی ندارد! یا از دست من کاری برنمی‌آيد! یا پاسخ‌هایی از این دست که نشان از نبود هر گونه دغدغه‌ای برای دیگری است. 🔸 این همه سنگ‌شدگی و سردی، ناشی از آن منظری است که ناخودآگاه در ضمیر بیشتر ما ساکنان جهان جدید حکمرانی می‌کند. در این تصویر من اتفاقی در پهنه این جهان بیکران‌ام و به زودی می‌میرم و دفتر حضورم برای همیشه بسته می‌شود و بعد از چند سال می‌پوسد. چرا باید در این مدت کوتاه از فرصت‌هایم به دیگری ببخشم. در ذهن ما زندگی با تمام امکانات و دارایی‌هایش، به حضور در شرایط بحران و قحطی است. اگر کسی یک قرص نان دارد، باید نگهش دارد تا از گرسنگی تلف نشود. 🔸 اما اگر هستی را چنان داستانی ببینیم که از آگاهی، اراده و حکمت آفریدگاری آمده است، اگر تصور کنیم که این صحنه را طراحی هوشمند و ظریف ساخته است، احتمالا احساس ما در قبال دیگران و امکانات و سرمایه‌هایی که داریم متفاوت خواهد بود. 🔸 در این قاب جدید، هستی از جایی آمده است. تولد ما نه از سر تصادف، بلکه از اراده و حکمتی برخاسته است. انسان از جایی آمده و به جایی رهسپار است. در آمدنش غرضی نهفته و مقصدی انتظارش را می‌کشد. هستی سراسر نظم و قاعده و در حرکت به سوی حق است. آنچه در نزد توست، سرمایه‌هایی است که باید در مسیر حق به جریان بیفتد؛ و الا تباه می‌شود. 🔸 در این تصویر، فرد آنجایی به یک زیست معنادار رسیده است، که همگام با هستی، به سوی حق قدم بردارد. اما حق نیازی به انسان ندارد. او بی‌نیاز از هر پیشکش و بخشش است. به همین خاطر، بنده خود را به سمت مردم و انسان‌ها دلالت می‌کند. اگر می‌خواهی برای او باشی، با خلق همراه شو و آنها را عهده‌دار باش. 🔸 این حضور در میان خلق و این عهده‌داری، ریشه در پیوند شخص با حق دارد. وقتی انسان تمام معنی و رستگاری خود را در صرف زندگی‌اش در مسیر حق دید و بخشش‌ها و عطیه‌های او را تنها شایسته خودش یافت، به خاطر او به سراغ خلق می‌رود و عهده‌دار نیازهای ایشان می‌شود. اینجا عشق به خدا و ارتباط با او، حضور انسان در میان مردم را پشتیبانی می‌کند و او از این عهده‌داری خسته نمی‌شود. گام برداشتن برای معشوق و کسب رضایت او، بالاترین پاداش عاشق است و همین سرشاری باعث می‌شود فرد از بابت مسئولیت‌پذیری خود از کسی جز خدا متوقع نباشد. همچنین، چون حضور در میان خلق در ادامه بندگی انسان است، فرد خودش را مطرح نمی‌کند و در مسیر حق دیواری از خودش و بت‌سازی‌هایش بالا نمی‌برد. 🔸 این معنی از مسئولیت‌پذیری از این ریشه‌های محکم جان می‌گیرد و به چنین میوه‌های همیشگی می‌رسد. و از آن همه آسیب‌های دو شکل دیگر مسئولیت‌پذیری در قبال مردم ایمن است. با ما همراه باشید. ▪️مدرسه عین صاد راوی اندیشه استاد علی صفایی حائری @einsadschool
📜 فرزند تمام هستی انسان فرزند تمام هستی است و تا بی‌نهایت راه در پیش دارد. لذا باید طوری تربیت شود که در تمام این عوالم و در تمام این مسیر بداند چه بکند و چگونه بماند و چگونه برود. 📝 استاد علی صفایی حائری 📖 مسئولیت و سازندگی| ص ۴۹ 🌱 مدرسه عین‌صاد راوی اندیشه استاد علی صفایی حائری @einsadschool
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖 معلم موحد انسان مؤمن براى هر حركتش حساب باز مى‌كند. در هستى منظمِ هدفدار، بى‌هدف گام بر نمى‌دارد. هر كارى كه مى‌كند با توجه به مبدأ واحد است. و شايد گام اول توحيد، اين باشد كه انسان به توحيدِ با خويش برسد، ظاهر و باطنش را يكى كند. واقعيت موجود خويش را با حقيقت متعالى انسان، يگانه كند. حرف‌هاى زيبا تأثيرى ندارد وقتى ما، حتى با خويش، يگانه نيستيم و خويشتن را از ياد برده‌ايم. ما از خويش بيگانه‌ايم و در وطن غريبيم؛ «أَ تَأْمُرُونَ اَلنّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ؟»؛ آيا امر مى‌كنيد مردم را به خوبى، ولى خودتان را فراموش مى‌كنيد؟ معلم موحّد را لازم نيست كه بخشنامه‌ها و مدير مدرسه و... كنترل كنند، بلكه او يك سره، خدا را ناظر بر خويش مى‌داند؛ «إِنَّ اَللّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ»؛ خداوند به آنچه انجام مى‌دهيد بيناست؛ «إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ»، به درستى كه خداوند تو را مى‌پايد. و بنابراين، براى كنترل اعمالش، به نيروى خارجى نياز نيست، زيرا به تقوى رسيده است و خود نگهدار است. 📚تربیت کودک ،ص ۱۵ 🌱 مدرسه عین‌صاد راوی اندیشه استاد علی صفایی حائری @einsadschool
📝 به پاسداشت مقام معلمی تو 🔹 خاطرم نیست که این خاطره را کدام یک از شاگردان مشتاقت برای من تعریف کرد. می‌گفت زیر سایبان درختی، هم‌جوار چشمه‌ا‌ی در روستایی، چشم‌هایت سنگین بود و خسته، روی یک بالشت لم داده بودی. یکباره به سخن آمدی و گفتی: «معلم کسی است که با اندیشه‌اش، مغز شاگرد و با عشقش، قلب او را سرشار می‌کند.» 🔹 از آن روز که این جمله را شنیدم، با تک تک واژگانش در خاطرم ثبت شده است. این جمله برای من هیچ کس جز خود علی صفایی حائری را زنده نمی‌کند. چه کسی مثل او قامت معلّم را چنین بلند دیده بوده و رسالتش را تا این اندازه سنگین فرض می‌کرد؟ 🔹 باز در میان روایت شاگردانش، خاطره‌ای در خاطرم رنگ می‌گیرد. می‌گفت: مرحوم استاد، پیش از انقلاب، شاگردی داشت که به او ادبیات عرب درس می‌گفت. شاگرد حجره‌نشین و در مدرسه فیضیه ساکن بود. بدن ضعیفی داشت و روحیه‌اش از این بدن حساس‌تر. استاد، هر روز صبح زود به فیضیه می‌رفت و او را از خواب بیدار می‌کرد و برایش صبحانه‌ای مهیّا می‌کرد تا بتواند یک ساعت به او درس بدهد. 🔹 خودش می‌گفت مهمتر از اصلاح کتب درسی و خلق متون آموزشی به روز، داشتن روش‌هایی کارآمد برای آموزش و معلّمانی است که این مهم را به سرانجام برسانند. 🔹 معلمّی برای استاد علی صفایی حائری، عضویت در یک صنف اجتماعی نبود که در پایان ماه حقوقی به حسابت سرازیر کند و ساعاتی از روزت را اشغال کند. معلّمی، عهده‌داری پرورش میوه‌های هستی، یعنی انسان است. و چنین وظیفه‌ مهمی با یادگیری چند واحد درسی و گذراندن چند ترم کارآموزی و خدمت در مناطق محروم، انجام نمی‌گیرد. تعهّدی از عمق جان و به وسعت تمام زندگی‌ را لازم دارد. 🔹 مشغول به تدریس بود که خبر دادند جنازه شهید محمد، پسرش، را آورده‌اند. درس را تعطیل نکرد. برایش حضور آن چند شاگرد از رسیدن جنازه میوه بالغ قلبش مهم‌تر بود. او این چنین مجلس درس را گران می‌دید. 🔹 وجود انسان، به همان اندازه که شناخت می‌خواهد، تزکیه می‌خواهد و به همان اندازه که عمل می‌کند، طالب عشق است. معلّم کسی است که این وجود را از آزادی تا عبودیت راهنماست و او خود الگویی برای این رسم از آموزگاری بود. 🔹 حالا، جای کسی مثل تو بسیار خالی است؛ معلّمی که همیشه پذیرای پرسش‌های فکری و گره‌های روحی شاگردان خود است. روزت مبارک... ▪️ مدرسه عین صاد راوی اندیشه استاد علی صفایی حائری @einsadschool
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 گم شده‌ایم! گاهی در جایی ایستاده‌ایم که حتی گله‌ی عمرمان را نمی‌بینیم لحظه‌هایی که سرشار هستند مثل میش‌های سرشار از پشت تپه‌های شب و روز ما به تدریج می‌آیند ما همه آن لحظه ها را یک جا نمی‌بینیم ما گله عمرمان را یک جا برش حضور نداریم نمی‌دانیم با این نیروها با این لحظه‌ها با این امکان و استعدادی که به ما عنایت شده چه باید بکنیم این ها را رو به کجا ببریم ما تا این حد حتی شهود نداریم بر خودمان بر وقت خودمان بر ایام خودمان بر عمر خودمان این یک مرحله از غفلت ماست غیب ماست گم شدن ماست ضلال ماست. ▪️مدرسه عین‌صاد راوی اندیشه استاد علی صفایی حائری https://eitaa.com/joinchat/3686334965Cf3dfb22054
📜 در جست و جوی مربی سلمان‌وار در جست و جوی مربی رفتن، آسان‌تر و پربارتر از لقمان‌وار از بدها آموختن است. 📝 استاد علی صفایی حائری 📖 مسئولیت و سازندگی| ص ۵۶ 🌱 مدرسه عین‌صاد راوی اندیشه استاد علی صفایی حائری @einsadschool
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖 هیچ و پوچ ما به خاطر هيچ و پوچ و بدون محاسبه و اندازه‏ گيرى، از صبح تا شام خود را به خدايانى سپرده‏‌ايم و از محرك‏‌هايى الهام مى‌‏گيريم. به خاطر حرف‏‌ها و وسوسه‏ هايى مى‏‌ميريم و زندگى مى‏كنيم كه در برابر سنجش و نقد ما به مسخره و طنز بدل مى‌شوند. 📚از معرفت دينى تا حكومت دينى، ص: 30 🌱 مدرسه عین‌صاد راوی اندیشه استاد علی صفایی حائری @einsadschool
📜 كارى كه قرآن در رابطه با فكر ما دارد همين نكته است كه او [خدا ] را در تمامى بت‏هاى ما و حجاب ‏هاى ما نشان بدهد، كه تو با او پيوند بخورى و از محدودها بيرون بيايى‏ 📝 استاد علی صفایی حائری 📖 صراط| ص ۳۵ 🌱 مدرسه عین‌صاد راوی اندیشه استاد علی صفایی حائری @einsadschool
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰دخترم! میدانی ریشه آدم چیست؟ بخشی از نامه ی استاد که برای دختر خود نوشتند. 🌱مدرسه عین صاد ▫️راوی اندیشه استاد صفایی حائری▫️ 🆔 @einsadschool