به نام خدای بزرگ
تاریخ شهادت امام رضا
روز 23 ذیقعده روز زیارتی امام رضا ع نامیده شده است آیا این نامگذاری به سبب شهادت آن¬حضرت در این روز است یا سببی دیگر دارد؟
از گزارش¬های منابع كهن تاریخی بر می¬آید که سبب این نامگذاری، شهادت آن حضرت در 23 ذیقعده نبوده؛ بلکه سببی دیگر دارد که قابل بررسی است؛ چراکه منابع مربوط درباره تاریخ شهادت آن حضرت به لحاظ سال و ماه و روز، نقل¬های پراكنده و پر غباری را ذکر کرده¬اند که فضاى پر التهابى را موجب شدهاند. اجمالا 13 قول درباره روز شهادت آن حضرت نقل شده که از جمله آنها روز 23 ذیقعده سال 203ق است؛ گزارش 23 ذیقعده را شیخ مفيد در مسار الشيعة (مصنفات، ج7، ص34) و بيرونى در آثار الباقية، (ص533) با تعبير برخى گفتهاند نقل کرده¬اند و آن را نپذیرفته¬اند؛ چنان¬که شیخ مفید در دو کتاب الإرشاد (مصنفات، ج12، ص247) و المقنعة، (ص479) شهادت آن¬حضرت در ماه صفر را پذیرفته است. مجلسى نیز در بحار، (ج49، ص)293 به نقل از العدد آورده و آن را نپذیرفته است.
نظر تحقیقی در بارۀ شهادت
نظر تحقیقی در بارۀ شهادت امام رضا ع روز جمعه يا شنبه، آخر ماه صفر سال 203 هجرى است که برابر با روز هفدهم شهريور سال 197 خورشيدى و هشتم سپتامبر 818 ميلادی است. این گزارش افزون بر قرائن و شواهد تاریخی، در منابع فراوانی ذکر شده است مانند خليفةبنخياط در تاريخ، (ص312)، اشعرى در المقالات و الفرق، (ص94)، نوبختى در فرق الشيعة، (ص86)، طبرى، در تاريخ، (ج5، ص146)، طبرسى در إعلام الورى، (ج2، ص41)، سمعانى در الانساب، (ج3، ص74)، ابنجوزى در المنتظم، (ج10، ص115)، ابناثير در الكامل، (ج6، ص351) ابنالعبرى در تاريخ مختصر الدول، (ص134)، ابنخلكان در وفيات الاعيان، (ج3، ص270) اربلى در كشف الغمة، (ج2، ص267، به نقل از جنابذى)، ذهبى، در سير اعلام النبلاء، (ج9، ص391)، يافعى در مرآة الجنان، (ج2، ص10، با تعبير قيل، ابنكثير، البداية و النهاية، (ج10، ص249)، عسقلانى در تهذيب التهذيب، (ج7، ص387)، ابنصباغ در الفصول المهمة، (ج2، ص1023) و ابنطولون در الائمة الاثنى عشر، (ص98).
یکی از نشانه¬ها كه بر مطلب پيشگفته گواهی مىدهد، گزارشهايى است كه درباره سبب مسموميت آن حضرت بيان شده است. برخى از منابع، سبب مسموميت را انارى دانستهاند كه در باغ مسكونى امام ع در طوس بر درخت بود (صدوق، عيون اخبار الرضا، ج2، ص240) و به دستور مأمون كنده و زهرآگين شده و به امام ع خورانيده شد. (يعقوبى، تاريخ، ج2، ص453. محمدبنحبان، الثقات، ج8، ص457. ابوالفرج، مقاتل الطالبيين، ص567) برخى نيز آن را انگورى دانستهاند(طبرى، تاريخ، ج5، ص146 و ابوالفرج اصفهانى، همان و سبط ابنجوزى، تذكرة الخواص، ص355) كه به فرمان مأمون زهرآلود گشت و به امام خورانيده شد(مفيد، الإرشاد (مصنفات، ج12، ص270) و شايد به هر دو ميوه مسموم گشته باشد؛ چراكه صدوق به نقل از هرثمةبنأعين اين دو ميوه را - كه به فرمان مأمون آغشته به زهر شده بودند - سبب مسموميت امام ع ثبت كرده (صدوق، عيون اخبار الرضا، ج2، ص250 - 245.) و ابنشهرآشوب نيز همين گزارش را آورده است(مناقب آلأبىطالب، ج4، ص403 - 402). گفتنى است اين دو ميوه در آخر تابستان به بازار مىآيند و جالب اين است كه بر مبناى محاسبه نجومى به امر وسط، ماه صفر سال 203 هجرى - كه امام رضاعليه السلام در آن شهيد شد برابر با شهريور همان سال بوده(زمانى قمشهاى، هيئت و نجوم اسلامى، ج2، ص330) و اين همزمانى شهادت امام ع با رسيدن اين دو ميوه، نشانه درستی گزارش شهادت امام در آخر ماه صفر است؛ چرا كه اگر آن گرامى را با انار مسموم كرده باشند، اين ميوه هنوز بر درخت بوده و از نوبر آن، امام ع را مسموم كردهاند و اگر با انگور مسموم كرده باشند، اين ميوه در آن زمان، فراوان بوده و اگر مسمومیت به هر دو ميوه را بپذیريم، مانعى وجود ندارد؛ چون زمان، زمان بهرهگيرى از هر دو بود.
نتيجه
برپایه استدلال یادشده امام رضاعليه السلام در جمعه يا شنبه، آخرين روز ماه صفر سال 203 هجرى در ساعتهاى نخست شب (صدوق، عيون اخبار الرضا، ج2، ص241 و ص247) و در 55 سالگى(مروج الذهب، ج4، ص5.) به شهادت رسید و اين روز به محاسبه نجومى به امر وسط، برابر است با روز هفدهم شهريور سال 197 خورشيدى (197/6/17)، مطابق با هشتم سپتامبر 818 ميلادى كه 71641 روز پس از آغاز هجرت پيامبر (ص) بود (زمانى قمشهاى، هيئت و نجوم اسلامى، ص330).
آن حضرت در مدت زمان حيات خود، 35 سال در كنار پدر تجربه آموخت و به مدت بيست سال نيز، جايگاه رفيع امامت را عهدهدار بود.
ديگر نقلهای نپذیرفتنی
ديگر نقلها درباره روز شهادت ایشان كه پذيرفتنى نيست، چنين است:
1- روز اول ماه رمضان، (مجلسى، بحار، ج49، ص293 (به نقل از: العدد و او از: الدّر و ذخيرة))
2 - نُه روز باقىمانده از رمضان، (صدوق، عيون اخبارالرضا، ج2، ص245. حاكم، تاريخ نيشابور، ص26. بيرونى، آثار الباقية، ص533)
3- هفت روز باقىمانده از ماه رمضان، (طبرسى، إعلام الورى، ج2، ص41 (با تعبير قيل). اربلى، كشف الغمة، ج2، ص297 (به نقل از صدوق در عيون اخبارالرضا))
4- سيزدهم ذىالقعده، (ابنخلكان، وفيات الأعيان، ج3، ص270 (با تعبير وقيل) يافعى، مرآة الجنان، ج2، ص10 و ابنطولون، الأئمة الإثنى عشر، ص98 (با تعبير قيل))
5- بيست و سوم ذىالقعده، (مفيد، مسار الشيعة (مصنفات، ج7، ص34) و بيرونى، آثار الباقية، ص533 (با تعبير برخى گفتهاند) و مجلسى، بحار، ج49، ص293 (به نقل از: العدد))
6- پنجم ذىالحجه، (يافعى، مرآة الجنان، ج2، ص10 و ابنطولون، الأئمة الإثنىعشر، ص293 (و قيل: بل توفى خامس ذىالحجة))
7- ششم ذىالحجه (طبرى امامى، دلائل الإمامة، 351 (در يكى از نسخه هايش با تعبير ويُروى))
8- آخر ذىالحجه (مسعودى، اثبات الوصية، ص182.)
9- هجدهم جمادىالأول (نجاشى، رجال، ج1، ص251.)
10- اول محرم (اللّباب فى تهذيب الأنساب، ج2، ص30.)
11- چهاردهم صفر (مجلسى، بحار، ج49، ص293 (و قيل))
12- هفدهم صفر (كفعمى، المصباح، ص523 510.)
13- شش روز مانده از ماه صفر (حسنبنمحمد قمى، تاريخ قم، ص199.)
درباره سبب زیارت امام رضا ع در 23 ذیقعده، مرحوم محدث قمی در مفاتیح الجنان به نقل از ابن طاووس آورده که ایشان فرموده است: در برخی از نوشته¬های غیر عرب از اصحاب ما آمده است که زیارت امام رضا ع در 23 ذیقعده از دور یا نزدیک مستحب است. این مطلب در برخی از نسخه¬های کتاب اقبال الاعمال ابن طاووس آمده(ج2، ص23، چاپ دفتر تبلیغات) نه در همه نسخ¬های آن. وانگهی در هیچ روایتی نیز، این مطلب به دست نیامده است. بنابراین برای این مطلب مستند حدیثی به دست نیامده است؛ هرچند زیارت معصومان از جمله امام رضا ع برپایه روایات مربوط به زیارت¬های آنان در هر روز و هر لحظه ثواب و استحباب دارد؛ چنان¬که در روایت منقول از آنحضرت چنین آمده است: عَنِ الرِّضَا ع أَنَّهُ قَالَ: مَنْ شَدَّ رَحْلَهُ إِلَى زِيَارَتِي اسْتُجِيبَ دُعَاؤُهُ وَ غُفِرَتْ لَهُ ذُنُوبُهُ فَمَنْ زَارَنِي فِي تِلْكَ الْبُقْعَةِ كَانَ كَمَنْ زَارَ رَسُولَ اللَّهِ ص وَ كَتَبَ اللَّهُ لَهُ ثَوَابَ أَلْفِ حَجَّةٍ مَبْرُورَةٍ وَ أَلْفِ عُمْرَةٍ مَقْبُولَةٍ وَ كُنْتُ أَنَا وَ آبَائِي شُفَعَاءَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ هَذِهِ الْبُقْعَةُ رَوْضَةٌ مِنْ رِيَاضِ الْجَنَّةِ وَ مُخْتَلَفُ الْمَلَائِكَةِ لَا يَزَالُ فَوْجٌ يَنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ وَ فَوْجٌ يَصْعَدُ إِلَى أَنْ يُنْفَخَ فِي الصُّورِ. (بحار، ج99، ص44).
به قلم حجت الاسلام و المسلمین یدالله مقدسی.
هدایت شده از H M
جلسه دفاع از اولین رساله سطح چهار تاریخ اهل بیت علیهم السلام در جامعة الزهرا(س) برگزار شد.
اولین رساله سطح چهار تاریخ اهل بیت(ع) با عنوان واکاوی ازدواجهای علویان با مخالفان ، علل و پیامدها در روز سه شنبه هفتم تیرماه ۱۴۰۱ با حضور هیأت داوران بررسی و با درجه عالی مورد پذیرش قرار گرفت.
نویسنده سرکار خانم اعظم ابوالحسن عراقی از دانش پژوهان سطح چهار جامعة الزهرا(س) بودند و دکتر حمید رضا مطهری استاد راهنما و سرکار خانم دکتر ناهید طیبی استاد مشاور و آقایان دکتر محمد جواد یاوری و دکتر حسین قاضی خانی داوری آن را بر عهده داشتند.
*قاتل امام جواد(ع)
❌ روضه مشهور دهههای اخیر درباره امام جواد(ع) این است که همسرش امالفضل دختر خلیفه مأمون بعد از اینکه امام را مسموم کرد همراه کنیزانش به شادمانی پرداخت! همچنین پیکر امام چندی بر بام و زیر آفتاب بود و...
↩️ اساساً شهادت امام به دست همسرش یکی از اقوال است و برخی مسبب حادثه را شخص خلیفه معتصم یا یکی از کارگزاران او میدانند.
📖 منابعی که او را قاتل معرفی میکند، مانند دلائل الامامه منسوب به طبری، گویند امفضل پس از این جنایت پشیمان شد و گریست.
📌 اهانت و جسارت به پیکر مطهر امام در منابع معتبر نیست و دستگاه خلافت در برابر شیعیان و دوستان آن حجت خدا و ذریه رسول، جرأت چنین بیحرمتی نداشت.
📌به قلم حجت الاسلام والمسلمین دکتر صادقی.
بسم الله الرحمن الرحیم
سالروز شهادت امام باقر علیه السلام
موضوع: امام باقر علیه السلام و جهاد تبیین
جهاد تبیین عبارت از روشنگری، تفسیر و تبیین است. تبیین برای رفع جهل دیگران و یا برای از بین بردن انحرافات و فهم نادرست. از اینرو امام در هر دو قسم به تبیین و روشنگری دست زدند. شایان توجه است این جهاد امام در مقابل دو مرحله از اقدامات حاکمان برای انحراف جامعه بود؛ 1. مرحله پیشینی: حق نمایی و مشروعیت بخشی با قلب حقایق که بنیامیه با شبکه تبلیغاتی گسترده خود درصدد خاموش ساختن فرهنگ اهلبیت و واقعنمایی فرهنگ جاهلی اموی بود 2. مرحله پسینی: با تحریف درصدد توجیه عملکرد باطل و ظلم وستمهای خود بود. (امروز هم در مرحله حساس نظام اسلامی هستیم و بعد از پیروزی انقلاب دشمن با استفاده از غفلت خواصّ به تحریف مبانی نظام پرداخت و سعی کرد با فضا سازی تبلیغاتی و ایجاد شبهه بین مردم که پشتوانه نظام اسلامیاند فاصله ایجاد کند و در مقام نهادینه کردن اندیشه سکولاریسم برآمد و پس از آن جبهه جدیدی را در جنگ نرم در برابر نظام گشود و با کمک بعضی از منحرفان فکری و ایجاد شبهه به متزلزل کردن اندشیه ولایی که در ولایت فقیه تبلور یافت، پرداخته است که ضرورت توجه بیشتر به جهاد تبیین از منویات مقام معظم رهبری را میطلبد.)
جلوه های جهاد تبیین در سیره امام باقر علیه السلام:
جهاد تبیین امام را باید با توجه به فضای فکری و فرهنگی جامعه عصر امام باقرعلیه السلام در نظر گرفت. با توجه به سیاستهای فرهنگی حاکمان بنی امیه مبنی بر بهرهگيري از سیاست حديثسازي و نسبت دادن آن به پيامبر يا استفاده از اسرائيليات، جبرگرايي كه معاويه آن را تبليغ ميكرد، گسترش مرزهای جغرافیایی اسلام و ورود فرهنگ و افكار بیگانه با ترجمه متون یونانی، آرامي و هندی که نتیجه آن کم رنگ ساختن اندیشه اهلبیت و جلوگیری از جریان نظام فرهنگي اسلام مبتنی بر امامت و ولایت و نهادینهسازی فرهنگ جاهلی اموی در جامعه بود. در این فضا امام در محورهای زیر به جهاد تبیین دست زد؛
1.تبیین دانش در حوزه های مختلف علمی با هدف تأمین زیرساخت علمی فرهنگی جامعه دینی): نهضت علمی امام باقر علیه السلام در حوزههای مختلف(قرآن، حدیث، فقه و کلام) با بیان دقیق مسئله توحید، مسئله امامت، تقیه، بدا و رجعت و دیگر موضوعات مختلف مرتبط با رفتار و اخلاق مسلمانان در جامعه صورت گرفت.
2. مبارزه با انحرافات با هدف جلوگیری از تحریف ها و رفع موانع تحقق اهداف دینی در محورهای زیر:
الف) انحرافات فکری:
کیسانیه: کیسانیه اولین گروه از میان مسلمانان بودند که از مسیر اعتقاد به امامت اهل بیت^ جداشدند و مسئله امامت محمد حنفیه از فرزندان غیر فاطمی امام علی& را مطرح نموده او را پس از امیرالمومنین، امام حسن و امام حسین^، امام چهارم دانستند. خالصیه یا کربیه(قائل به زنده بودن محمد بن حنفيه)، سراجیه؛ اصحاب «حسان بن سراج»(قائل به رجعت محمد حنفیه)، هاشمیه؛ اصحاب «ابوهاشم عبدالله فرزند محمد حنفیه، حربیه؛ معتقد به امامت عبدالله بن معاویه از نوادگان جعفر طیار(محمد حنفیه زنده و همان مهدی موعود است و از مکه ظهور خواهد کرد).
بتریه: بتریه گروهی از شیعیان میباشند که ضمن پذیرش ولایت امیرالمومنین و دعوت مردم به ولایت آن حضرت، خلافت ابوبکر و عمر را نیز پذیرفته و مخالفتی نداشتند. آنان به لحاظ سیاسی اهل قیام بوده و هرکسی از فرزندان علیّ ابن ابیطالب علیه السلام که امربه معروف و نهی از منکر نموده علیه حکومت قیام نماید، حمایت میکردند و وی را امام میدانستند. اندیشههای این فرقه اگرچه از زمان امام سجاد علیهالسلام آغاز شده بود، در دوره امام باقر علیهالسلام نیز حضور داشته و افکار خویش را منتشر مینمودند و تعیّن یافتن چنین گروهی در عصر امام باقر علیهالسلام اتفاق افتاده و نام «بتریه» از این دوران بر آنان اطلاق شده است. امام، سران بتریه مانند حکم بن عتیبه، سالم بن ابی حفضه و ابوالمقدام و سلمه بن کهیل و کثیرالنوا را باعث گمراهی بسیاری از افراد معرفی نمودند. امام باقر علیه السلام با رد گرایش نظامی آنان اشاره داشتند که «حتی اگر بتریه یک خط نبرد از شرق تا غرب عالم تشکیل دهند، خداوند از طریق آنان عزت را به جهانیان عطا نخواهد نمود». کثیر النوا مخالفتهای با امامت امام باقر علیهالسلام داشته و در انکار امامت آن حضرت میکوشید.
غلات: غلو در اصطلاح بهمعنی افراط در دین یا بزرگ کردن امری یا شخصی بر خلاف واقع؛ که از صدر اسلام تا کنون بوده و همواره آسیب به چهره واقعی شیعه زده است و در این دوره در قالب کربیه(پیروان «ابنکرب» یا «ابوکرب ضریر»)، مغیریه: پیروان مغیرة بن سعید بجلی، بیانیه: پیروان بیان بن سمعان و هاشمیه: پیروان ابوهاشم بروز داشته و امام از مواضع تند غالیان تبرّی جسته و شعیان را ازپذیرش آموزههای این طایفه برحذر میدارد.
انحرافات اجتماعی: این انحرافات در قالب گرایش به امامت محمد حنفیه، شکل گیری زمینه های گرایش به زیدیه، مشکلات اجتماعی شیعیان کوفه بدلیل دوری از امام بود که به صورت اندیشههای متفاوت گروههای شیعی در موضوعات مختلف از جمله شیوه مقابله با حکومت و ویژگیهای امام تجلی یافت.
ج) انحرافات سیاسی: این انحرافات که ناشی از همان انحراف فکری است در مقام عملکرد سیاسی شیعیان در قالب جریانهای مختلف سیاسی بروز یافت. از جمله میتوان به جریان سیاسی کیسانی- عباسی، جریان سیاسی زیدی- حسنی در کنار جریان سیاسی اعتدال گرای امامیه را میتوان اشاره داشت.
3.تربیت شاگردان متخصص و متعهد با هدف تقویت بدنه فعال فرهنگی جامعه؛ که هرکدام در حوزههای مختلف محل رجوع شیعیان و علاقمندان به علوم اهل بیت بودند(زراره، محمد بن مسلم، ابوبصیر و.در فقه، جابر بن جعفی، ابی یعفور، حمران و عبدالملک بن اعین، ابوعبیده حذّا و.. در حدیث و کلام، ابوالجارود و.. در تفسیر و..)
پیامد و نتیجه جهاد تبیین: مهمترین پیامد و نتیجه جهاد تبیین امام باقر علیه السلام را میتوان تشکیل جامعه اعتقادی امامیه(بادوخط فکری فقهی و حدیثی)درکنار جامعه اعتقادی عموم مسلمان براساس تعالیم دستگاه حاکم و سیاستهای فرهنگی بنیامیه دانست. البته درکنار آن میتوان به پیامدهای دیگری مانند نظام مند شدن تعالیم شیعه، تخصصی شدن علوم و نقش علمای شیعه درحدیث، کلام، فقه، تفسیر..، شکلگیری حوزههای علمی شیعی، مقام افتا و فراگیری شیوه استنباط و ظهور بزرگان فقهی و حدیثی در مدینه اشاره داشت که البته بیشتر در ادامه در زمان امام صادق علیه السلام تجلی و بروز یافت.
به قلم حجت الاسلام والمسلمین سید قاسم موسوی رزاقی.
هدایت شده از پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
فرا رسیدن میلاد باسعادت امام دهم شیعیان، حضرت امام علی النّقی الهادی علیه السلام ، بر عاشقان طریقت اهل بیت علیهم السلام خجسته باد.
هدایت شده از پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
4_5859696990866114578_220714_225003.pdf
2.19M
مجموعه مقالات همایش بین المللی سیره و زمانه امام هادی علیه السلام جلد اول👆👆👆
هدایت شده از پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
4_5859696990866114579_220714_225236.pdf
2.33M
مجموعه مقالات همایش بین المللی سیره و زمانه امام هادی علیه السلام جلد دوم👆👆👆
هدایت شده از پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
4_5859696990866114580_220714_225447.pdf
3.05M
مجموعه مقالات همایش بین المللی سیره و زمانه امام هادی علیه السلام جلد سوم👆👆👆
هدایت شده از پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
4_5859696990866114585_220714_225650.pdf
3.02M
مجموعه مقالات همایش بین المللی سیره و زمانه امام هادی علیه السلام جلد چهارم👆👆👆
بسمه تعالی
به مناسبت عید سعید غدیر خم مروری میکنیم بر حوادث سال قبل از حادثه غدیر(1)
مروری بر سال های آخر عمر رسول خدا صلی الله علیه و آله نشان می دهد که ایشان به دستور خدا در صدد معرفی امیر المؤمنین علی علیه السلام بوده تا توان مدیریت وی را مشخص کند و موقعیت بالای وی را به مسلمانان نشان دهد.
🌐یک: در سال نهم هجری در هنگام جنگ تبوک علی علیه السلام را در مدینه جانشین خود قرار می دهد تا مانع از فعالیت منافقین شود که بخشی از آنان در بازگشت به مدینه در صدد ترور پیامبر بودند و به علی (ع) فرمود : انت منی بمنزلة هارون من موسی انه لا نبی بعدی.
⬅️دوم: بعد از بازگشت از تبوک پیامبر فرمود به حج نمی رود زیرا مشرکان و افراد عریان در آن حاضر می شوند. برای قرائت آیات اولیه برائت در حج اول ابوبکر انتخاب شد ولی جبرئیل نازل شد که شخص پیامبر یا «رجل منی» مردی از ما آیات را قرائت کند. علی (ع) آیات برائت را در مراسم حج خواند و به مدینه بر گشت.
🌐سوم: در ذیحجه سال نهم هجری جریان مباهله رخ داد و طبق نقل مسلم پنج تن آل عبا به عنوان اهل بیت پیامبر معرفی شدند. و همین پنج نفر در جريان مباهله حاضر شدند و طبق آیه مباهله (61، آل عمران) علی (ع) به عنوان نفس پیامبر معرفی می شود.
به قلم حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر ذاکری
بسمه تعالی
به مناسبت عید سعید غدیر خم مروری می کنیم بر حوادث سال قبل از غدیر (2)
بیان شد در سال نهم رسول خدا(ص) در مأموریت های حساس ودر جریانات مهم از علی (ع) استفاده کرد و آن حضرت بخوبی از عهده آن بر آمد.
🌐چهارم: به نوشته مورخان در رجب سال دهم هجری پیامبر علی را به نجران اعزام کرد تا طبق قرار داد آنچه بر عهده اهل نجران بوده دریافت کند (تاریخ الطبری، ج3، ص 147) و از همانجا طبق نقل بسیاری به حج رفت.
⬅️پنجم: برخی رفتن امام علی علیه السلام را به یمن برای دو مأموریت دانسته اند. رفتن به نجران و منطقه یمن یعنی صنعاء آیا بعد از سفر به نجران به مدینه آمده و بعد به یمن رفته برای تبلیغ به منطقه ای که قبلا خالد بن ولید رفته بود و در مأموریت خود نا موفق بود.(مقریزی، امتاع الاسماع، ج2، ص 102)دقیقا بیان نشده ولی این مطلب را علی (ع) خود نقل کرده وقتی خواستم برای قضاوت به یمن بروم به رسول خدا صلی الله علیه و آله عرض کردم مرا به جایی اعزام می کنید که انسان هاي بزرگ و با تجربه دارد و من برای قضاوت جوان هستم. دست به سینه من زد و دعا فرمودند. بعد از آن در هیچ قضاوتی تردید نکردم.(ابن بطریق، العنده، ص 255_256. مناقب، ج، 2،ص 129) حضرت قضاوت های مختلفی در یمن داشت. وقتی حضرت بر مردم یمن نامه رسول خدا (ص) را خواند همه در یک روز مسلمان شدند بویژه قبیله همدان.
🌐ششم: علی با دیگر همراهان از جمله خالد در مراسم حج شرکت کردند. برخی بر عملکرد علی(ع) ایراد داشتند زیرا او نسبت به اموال بیت المال حساس بود. آنان در مکه از علی به پیامبر شکایت کردند. پیامبر فرمود : لا تشکوا علیا فو الله انه لاخشن فی ذات الله و فی سبیل الله. (مستدرک، ج3، ص 144، مسند احمد، ج3، ص 86) طبق روایتی دیگر وقتی افراد در سریه ای که علی فرمانده بود به طور مکرر برای شکایت می آمدند رسول خدا (ص) فرمود: ما لهم و لعلی ان علیا منی و انا منه و هو ولی کل مؤمن بعدی» آنها را چه شده و علی، علی از من است و من از او هستم و او ولی هر مؤنی بعد از من است. (مسند طیالسی، ج، 2، ص 169. مصنف ابن ابی شیبه، مسند احمد، ج33، ص 154 چ ج. فضائل الصحابه چهار بار. سنن ترمذی، ج 5،ص 632) آلبانی سند آن را صحیح دانسته.
🌳نکته مهم در این خبر این است که علی(ع) ولي هر مؤمن بعد از پیامبر معرفی شده است. یعنی علی جانشین من بعد از من است.
به قلم حجت الاسلام والمسلمین علی اکبر ذاکری
بسمه تعالی
عید غدیر خم عید ولایت و خلافت امیر المؤمنین علی علیه السلام بر همگان مبارک باد. (3)
کاروان رسول الله(ص) بعد از انجام مراسم حج وقتی که به جحفه و غدیر خم رسید آیه قرآن نازل شد. یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس. (تفسیر ثعلبی، ج4، ص92) اینجا منطقه ای بود که کاروان ها از هم جدا می شدند.
🌐 نگرانی رسول خدا(ص) از اتفاقاتی بود که افتاده بود و برخی از جانشینی حضرت علی (ع) ناراضی بودند و همین پیامبر را نگران کرده بود و خداوند به ایشان آرامش داد و که خداوند تو را از آسیب مردم حفظ می کند.
رسول خدا(ص) دستور توقف کاروان را داد و به معرفی علی (ع) به عنوان جانشین خود پرداخت.
⬅️رسول خدا صلی الله علیه و آله خطبه خواند و فرمود « الست اولی بالمؤمنین من انفسهم» آیا من سزاوار تر به مؤمنان از خود آنها نیستم! گفتند: آری هستید. پس دست علی(ع) را گرفت و فرمود: من کنت مولاه فهذا علی مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه.(معجم الکبیر طبرانی، ج 5،ص 194) آن گاه دستور داد با علی(ع) بیعت کنند. همه مردم بیعت کردند.
⬅️عمر بن خطاب در تبریک خود گفت: بخ بخ لک یا علی بن ابی طالب اصبحت مولای و مولی کل مؤمن ( شواهد التنزیل، 1،ص203). در منابع اولیه در دسترس اهل سنت آمده « هَنِيئًا لَكَ يَا ابْنَ أَبِي طَالِبٍ ، أَصْبَحْتَ وَأَمْسَيْتَ مَوْلَى كُلِّ مُؤْمِنٍ وَمُؤْمِنَةٍ»
( المصنف ابن ابی االشیبه(م 235)، ج، 6،ص 372. مسند احمد(م 241)، ج30، ص 430. الشریعه الآجری(م 360)، ج 6،ص 2050).
🌐حذیفة بن یمان جریان بیعت با حضرت را به عنوان امیر المؤمنین علیه السلام مفصل نقل کرده است و در ارشاد القلوب دیلمی آمده است. بعد از این انتصاب الهی این آیه نازل شد. الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا. علامه امینی، در الغدیر، به جریان غدیر پرداخته و آن را از منابع مختلف کاویده و راویان غدیر را معرفی کرده است. غدیر تداوم جریان مسیر درست رسالت پیامبر است.
⬅️علمای اهل سنت در باره جریان غدیر کتب متعددی نگاشته اند طبری کتابی در باره غدیر داشته است. ذهبی که انسانی متعصب است رساله ای در باره حدیث غدیر دارد با نام« رسالة طرق من کنت مولاه فعلی مولاه» که در دسترس است. ابن عقده نیز کتاب مفصلی در این باره داشته که گزارش های آن موجود است.
🌹اولین شعر را حسان بن ثابت در باره غدیر ایراد کرد و بعد دیگران در طول تاریخ اشعار زیادی سرودند.
🌹جریان غدیر را علی (ع) در کوفه مطرح کرد که به یوم المناشده مشهور است و حداقل در یک جلسه سیزده بدری بر آن گواهی دادند.
🌷در هنگام سب حضرت جمعی دیگران را با استناد به حدیث غدیر از این کار باز می داشتند که بخاری در شرح حال سهم بن حصین به آن علی اکبر ذاکری، مدیر گروه سیره:
عید غدیر خم عید ولایت و خلافت امیر المؤمنین علی علیه السلام مبارک باد. (3)🌷 🌷 🌷 🌷 🌷 🌷 🌷 🌷 🌷
کاروان رسول الله(ص) بعد از انجام مراسم حج وقتی که به جحفه و غدیر خم رسید آیه قرآن نازل شد. یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس. (تفسیر ثعلبی، ج4، ص92) اینجا منطقه ای بود که کاروان ها از هم جدا می شدند.
🌐 نگرانی رسول خدا(ص) از اتفاقاتی بود که افتاده بود و برخی از جانشینی حضرت علی (ع) ناراضی بودند و همین پیامبر را نگران کرده بود و خداوند به ایشان آرامش داد و که خداوند تو را از آسیب مردم حفظ می کند.
رسول خدا(ص) دستور توقف کاروان را داد و به معرفی علی (ع) به عنوان جانشین خود پرداخت.
⬅️رسول خدا صلی الله علیه و آله خطبه خواند و فرمود « الست اولی بالمؤمنین من انفسهم» آیا من سزاوار تر به مؤمنان از خود آنها نیستم! گفتند: آری هستید. پس دست علی(ع) را گرفت و فرمود: من کنت مولاه فهذا علی مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه.(معجم الکبیر طبرانی، ج 5،ص 194) آن گاه دستور داد با علی(ع) بیعت کنند. همه مردم بیعت کردند.
⬅️عمر بن خطاب در تبریک خود گفت: بخ بخ لک یا علی بن ابی طالب اصبحت مولای و مولی کل مؤمن ( شواهد التنزیل، 1،ص203). در منابع اولیه در دسترس اهل سنت آمده « هَنِيئًا لَكَ يَا ابْنَ أَبِي طَالِبٍ ، أَصْبَحْتَ وَأَمْسَيْتَ مَوْلَى كُلِّ مُؤْمِنٍ وَمُؤْمِنَةٍ»
( المصنف ابن ابی االشیبه(م 235)، ج، 6،ص 372. مسند احمد(م 241)، ج30، ص 430. الشریعه الآجری(م 360)، ج 6،ص 2050).
🌐حذیفة بن یمان جریان بیعت با حضرت را به عنوان امیر المؤمنین علیه السلام مفصل نقل کرده است و در ارشاد القلوب دیلمی آمده است. بعد از این انتصاب الهی این آیه نازل شد. الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا. علامه امینی، در الغدیر، به جریان غدیر پرداخته و آن را از منابع مختلف کاویده و راویان غدیر را معرفی کرده است. غدیر تداوم جریان
مسیر درست رسالت پیامبر است.
⬅️علمای اهل سنت در باره جریان غدیر کتب متعددی نگاشته اند طبری کتابی در باره غدیر داشته است. ذهبی که انسانی متعصب است رساله ای در باره حدیث غدیر دارد با نام« رسالة طرق من کنت مولاه فعلی مولاه» که در دسترس است. ابن عقده نیز کتاب مفصلی در این باره داشته که گزارش های آن موجود است.
🌹اولین شعر را حسان بن ثابت در باره غدیر ایراد کرد و بعد دیگران در طول تاریخ اشعار زیادی سرودند.
🌹جریان غدیر را علی (ع) در کوفه مطرح کرد که به یوم المناشده مشهور است و حداقل در یک جلسه سیزده بدری بر آن گواهی دادند.
🌷در هنگام سب حضرت جمعی دیگران را با استناد به حدیث غدیر از این کار باز می داشتند که بخاری در شرح حال سهم بن حصین به آن اشاره کرده است.
🌹از اقراری که پیامبر از مردم گرفت و تبریکی که عمر به عنوان یک فعال سیاسی به علی (ع) گفت مشخص می شود مولی به معنای اولی در تصرف است. مشخص می شود مولی به معنای اولی در تصرف است.
به قلم حجت الاسلام والمسلمین علی اکبر ذاکری
هدایت شده از پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
✅برگی از کتاب مجموعه مقالات همایش سیره و زمانه امام کاظم علیه السلام
🔶تهیه کننده:انجمن تاریخ پژوهان حوزه علمیه
✅فساد و اختناق سیاسی
دوران امام کاظم(ع) علاوه بر فساد سیاسی حاکمان عباسی، اختناق شدیدی هم علیه آن حضرت و طرفداران اهلبیت: اعمال میشد. عباسیان خلافت خود را به عنوان یک حق مشروع مطرح کرده و چنین جا انداخته بودند که جانشینی پیامبر اکرم(ص) از طریق عباس عموی آن حضرت به ارث به ایشان رسیده است.
🔷حاکمان این خاندان، بدون در نظر گرفتن آرای مسلمانان، این منصب الهی را که هیچ بهرهای در آن نداشتند، به یکدیگر وامیگذاشتند و از سپردن آن به صاحبان حقیقی خلافت که به فرمان خداوند و تعیین رسول خدا(ص) برگزیده شده بودند، سرباز میزدند.
💠حاکمان عباسی، همه چیز را زیر سلطه خود میخواستند؛ از همینرو، منصب قضاوت و قاضیان را تسلیم خویش کرده، دین را به عنوان پوششی برای فریب مردم به کار گرفتند. آنان با همین ابزار، میان مردم چنین ترویج کردند که حاکمان برگزیده خداوند هستند و مردم مجاز نیستند از این خاندان انتقاد و حسابرسی کنند. از طرف دیگر، عباسیان اوضاع سختی را برای علویان به ویژه امام کاظم(ع) رقم زدند.
❎هارون که به ارتباط عمیق و ریشهدار میان امام کاظم(ع) و مسلمانان پی برده بود و میدید پایگاه مردمی روز به روز توسعه مییابد و اگر امام زنده بماند، بیشک مسلمانان به مقایسه میان روش رفتاری امام کاظم و هارون پرداخته، شیوه درست را از شیوه انحرافی باز خواهند شناخت، به این نتیجه رسید در صورتی که امام کاظم(ع) آزادانه به فعالیت خود ادامه دهند، وجودشان خطر بزرگی برای دستگاه خلافت خواهد بود
.
♈️ به همین دلیل، در صدد برنامهریزی برای زندانی کردن حضرت و کنترل فعالیتها و پیشگیری از تأثیرگذاری ایشان بر مسلمانان برآمد.
🔷از دیگر سو، رویاروییهای مکرر امام کاظم(ع) با هارون و خردهگیری
حضرت برای کسی چون هارون سخت دشوار بود و امکان نداشت تا در برابر امام و موضع گیریهای ایشان خاموش بماند. امام کاظم(ع) نیز در موقعیتی قرار داشتند که خاموش ماندن در برابر اقدامهای تجاوزگرانه هارون علیه امت اسلامی و شریعت و سنت پیامبر اکرم(ص) را ناروا و بیجا میدیدند.
✅ این رویارویی، در موضعگیریهای متعددی رخ نمود که بر هارون بسیار سنگین و ناگوار میآمد. برای مثال، هارون به امام کاظم(ع) عرض کرد: «ای ابوالحسن، حدود فدک را بازگو تا آن را به تو مسترد کنم.»
♈️امام فرمودند: «آن را به طور کامل و با همان حدود باز پس میگیرم.» آن گاه چهار حد آن را از عدن تا سمرقند و افریقیه و کناره دریا تا نواحی خزر و آسیای صغیر ذکر کردند.
🔷امام کاظم(ع) با این بیان، روشن کردند که فدک در واقع همان خلافت و وصایت غصبشده پیامبر(ص) است. از همین جا بود که هارون تصمیم به کشتن حضرت گرفت.[۳۹۳] زمانی که هارون وارد حرم پیامبر(ص) شد، رو به قبر رسول خدا(ص) کرده، عرض کرد: «سلام بر تو ای رسول خدا، ای عموزاده!» امام کاظم(ع) در حضور او خطاب به جد بزرگوارشان چنین سلام دادند: «سلام بر تو ای پدر.» هارون که در تنگنای سیاسی و روحی قرار گرفته بود، ناچار زبان به اعتراف گشوده، گفت: «افتخار همین است و بس.»
💠اما این برخورد امام کاظم(ع) کینهای را در دل او پدید آورد تا این که در
سال ۱۶۹قمری، هارون امام را احضار کرده است
🔶ادامه از کتابخوان پژوهان مطالعه کنید.
❎http://pajoohaan.ir/document/775
به بهانه فرارسیدن سالروز ولادت امام موسی بن جعفر(ع) در گفتوگو با حجتالاسلام دکتر مهدی نورمحمدی، سعی کردیم هم از ویژگیهای متمایز امامان پرسوجو کنیم و هم ویژگیهای شاخص این امام همام و ویژگیهایی که بیشتر به آن شناخته میشوند را مورد بحث و بررسی قرار دهیم که در ادامه میخوانید.

مرحوم کلینی در کتاب شریف کافی ماجرایی را از ملاقات یکی از اهالی خراسان با امام کاظم(ع) و صحبت امام با او به زبان فارسی از زبان ابوبصیر اینگونه روایت میکند: «به امام کاظم(ع) گفتم: فدایت شوم! امام چگونه شناخته میشود؟»
فرمود: «با ویژگیهایی. نخستین آنها این است که پیشتر در موردی، از پدر او اشارهای به او شده تا همین اشاره بر مردم حجت باشد. از او میپرسند و او پاسخ میدهد و اگر در موردی خاموشی ورزند، او سخن آغاز میکند (پاسخ سؤالی را که در ذهن دارند، میدهد) و خبر از فردا میدهد و با مردم با هر زبانی سخن میگوید».
سپس به من فرمود: «ای ابومحمد! پیش از آنکه بلند شوی، نشانهای را به آگاهی تو میرسانم». طولی نکشید که مردی از اهالی خراسان بر ما وارد شد. او با امام(ع) با زبان عربی سخن گفت و امام(ع) به فارسی پاسخ او را داد. مرد خراسانی به امام گفت: قربانت شوم! به خدا سوگند آنچه مانع از این شد که با تو به زبان خراسانی سخن بگویم، این بود که گمان میکردم تو زبان خراسانی را نیکو نمیدانی. امام(ع) فرمود: «سبحان الله! اگر من نمیتوانستم به خوبی پاسخ تو را بدهم، دیگر فضل من بر تو در چه بود؟»
سپس به من فرمود: «ای ابومحمد! سخن هیچ یک از مردم یا پرنده یا چرنده و نه هیچ جانداری بر امام پوشیده نیست. هر که این ویژگیها را نداشته باشد، امام نیست».
این نقل و روایتهای مشابه آن، نمونههایی از برتری و فضیلتهای ویژه امامان معصوم(ع) را نسبت به سایر انسانها نشان میدهد. به بهانه فرارسیدن سالروز ولادت امام موسی بن جعفر(ع) در گفتوگو با حجتالاسلام دکتر مهدی نورمحمدی، رئیس اداره پژوهشی پژوهشکده تاریخ و سیره اهل بیت(ع) سعی کردیم هم از ویژگیهای متمایز امامان پرسوجو کنیم و هم ویژگیهای شاخص این امام همام و ویژگیهایی که بیشتر به آن شناخته میشوند را مورد بحث و بررسی قرار دهیم که در ادامه میخوانید.
در سیره اخلاقی امام موسی بن جعفر(ع) چرا لقب کاظم مشهورترین لقب ایشان چه بود؟
لقب کاظم به معنای صبر، شکیبایی و بردباری است که شاید کمتر به آن پرداخته شده باشد. احتمالاتی که برای بردباری ایشان وجود دارد عبارت است از: ۱. مهمترین احتمالات این است که امام موسی کاظم(ع) در مقابل دشمنان بردباری داشتند، ۲. در مقابل افرادی که اهل تشیع بودند اما در آینده قصد داشتند خود را جانشین این حضرت اعلام کنند نیز صبوری به خرج میدادند، ۳. احتمال بعدی صبر این امام همام در مقابل ظلم افراد بود.
امام موسی کاظم(ع) خشم خود را در مقابل افرادی که به ایشان توهین میکردند بهطور هوشمندانه و عاقلانهای مدیریت میکردند، به عنوان مثال در روایات داریم شخصی به امام موسی کاظم(ع) توهینهای بدی میکرد، شاید میخواست عصبانیت ایشان را برانگیزد. بههرحال اطرافیان و محبان این حضرت از ایشان بارها اجازه میگرفتند که با این فرد متخلف برخورد کنند، اما امام کاظم(ع) به محبان خود این اجازه را نمیدادند. ایشان یک روز به منزل این فرد رفتند و برایش هدایایی بردند، این موضوع نه تنها سبب پشیمانی این فرد شد، بلکه سبب شد وی از محبان این حضرت شود.
این گونه روایات بسیار است و نشاندهنده توجه امام موسی کاظم(ع) به وحدت میان مردم بهویژه شیعه و اهل سنت است.
این موضوع که ایشان در مقابل مخالفان صبر پیشه میکردند و این صبر و تحمل بسیار دشوار هم بود، همچنان که در آن زمان آثار تربیتی داشت، امروز هم میتواند برای ما سرمشق و الگوی خوبی باشد. بهویژه اینکه امروزه شاهد هستیم با کوچکترین اتفاق، بحرانها و آسیبهای اجتماعی بزرگی در جامعه ایجاد میشود که نتیجه عدم توجه به کنترل خشم و غضب است.
با توجه به اینکه در سیره اجتماعی امام مددرسانی و دستگیری ایشان از مستمندان پررنگ است، الگوپذیری از این موضوع چه کارکرد تربیتی برای جامعه دارد؟
ایشان و سایر ائمه اطهار(ع) از جمله امام علی(ع)، امام حسین(ع) و امام سجاد(ع) شبانه به طوری که هیچ کس متوجه نشود، به مستمندان کمک میکردند تا شأن و کرامت این گروه از اقشار جامعه حفظ شود و آنها از نظر شخصیتی دچار فروپاشی نشوند.
این اقدام اخلاقی و تربیتی سبب میشود هم روح انسان تلطیف شود و هم وقتی بالاترین شخص جامعه بدون واسطه کسب اطلاع کند و خود مستقیماً بدون اینکه کرامت انسانی مستمندان زیرسؤال برود، وارد عمل شده و به آنها کمک میکند در مدیریت تربیتی و اخلاقی جامعه بسیار مهم است.
در حوزه سیاسی کدام شاخصه امام موسی کاظم(ع) از جایگاه بالایی برخوردار است؟
در این بخش میتوان به مدیریت برخورد ایشان با دشمن اشاره کرد.
امام موسی کاظم(ع) این کار را با لطیفترین عبارات بدون خشم، غضب و بدون حاشیهسازی انجام میدادند. به عنوان مثال در روایات بسیاری آمده روزی همراه با هارون عباسی به پیامبر(ص) سلام میگفتند، هارون با بیان این جمله که «سلام بر پسرعموی عزیزمان» به حضرت محمد(ص) سلام گفت، امام موسی کاظم(ع) در قالب جملهای با عنوان «سلام بر پدر» بدون اهانت به هارون به او گفتند ما از شما به پیامبر(ص) نزدیکتر هستیم؛ این موضوع سبب شد هارون عباسی نتواند حرفی بزند که موجب ایجاد مشکل در جامعه تشیع شود.
در روایت دیگری به این نکته اشاره شده که هارون برای امام موسی کاظم(ع) هدایایی میفرستد و ایشان نیز میفرمایند: «برای تحویل این هدایا به مناسبت ازدواج ابیطالب، اینها(این هدایا) را قبول میکنم». ایشان در این روایت به اهمیتشان به مقوله فرزندآوری و ادامه نسل جامعه شیعه نیز اشاره میکنند.
در روایتی دیگر نیز آمده: امام موسی کاظم(ع) در توصیه خود به دو نفر از اصحابشان، دو نکته در ظاهر متناقض را بیان میکنند؛ اول اینکه به یکی از اصحابشان که مسئول شترهاست، میفرمایند: به هیچ وجه به هارون و بنیعباس شتر ندهید، اما به علی بن یقطین توصیه میکنند وارد دستگاه خلافت عباسی شود و با آنها همکاری کند.
در این راستا، میدانیم امام از درایت بالایی برخوردار هستند، بنابراین به این نتیجه میرسیم ایشان با این دو توصیه به ظاهر متناقض، برخورد و مواجهه با دشمن را مدیریت میکنند، زیرا اگر هارون نتواند از اصحاب ایشان شتر بگیرد، از جای دیگری این موضوع را پیگیری میکند و به جامعه تشیع خللی وارد نمیکند، اما وقتی یک نفر از اصحاب ایشان در دستگاه خلافت عباسی حضور داشته باشد، این موضوع به نفع جامعه شیعه است.
در کنار موضوع مدیریت برخورد با دشمن، برخورداری از تقیه، محور مهم در سیره امام موسی کاظم(ع) است. این محور در همه ائمه اطهار(ع) وجود داشته بهطوری که در روایتی نقل شده وقتی هادی عباسی که از دشمنان درجه یک این حضرت بود و برخورد بدی با ایشان داشت درگذشت، امام موسی کاظم(ع) نامهای به «خیزران» مادر وی مینویسند و درگذشت فرزندش را تسلیت میگویند.
در حوزه اعتقادی کدام ویژگی امام موسی کاظم(ع) باید به جامعه بیشتر معرفی شود؟
ایشان اهتمام ویژهای به عبادت داشتند. در مکاتب علمی و غیردینی نیز ثابت شده بحث معنویت و ایمان تأثیر زیادی در تربیت انسان دارد و روح او را آماده میکند.
امام موسی کاظم(ع) به خاطر برخورداری از این ویژگی به عبد صالح ملقب شدند. البته مردم مدینه به ایشان زینالمجتهدین یعنی زینت جهد و تلاش در راه عبادت و بندگی میگفتند.
دو دعا که مربوط به امام موسی کاظم(ع) است و یکی از آنها قبل از تکبیرهالاحرام و دیگری در سجده قرائت میشود دعاهای قابل توجهی هستند که لقب زینالمجتهدین و عبد صالح پروردگار برای این امام همام را عملیاتی میکند: دعای قبل از تکبیرهالاحرام نماز اینگونه است: «یا مُحْسِنُ قَدْ اَتاکَ الْمُسِییُ وَ قَدْ اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِیی، اَنْتَ الْمُحْسِنُ وَ اَنَا الْمُسِییُ فَبِحَقِّ مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ تَجَاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی».
و دعای مستحب در سجده نماز عبارت است از: «اللهم إنی أسألک الراحة عند الموت و العفو عند الحساب: خداوندگارا، از تو آسایش هنگام مرگ و گذشت و بخشایش هنگام حساب را میطلبم».
تباکی دروغ نیست
به مناسبت ایام سوگ واری محرم الحرام و شهادت سید الشهداء ابا عبدالله الحسین علیه السلام و یاران با وفایش، بریده ای از کتاب راستگویی در سیره معصومان...
چاپ پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، 1400 تقدیم علاقمندان حضرتش می گردد.
در برخی روایات به «تباکی» در محضر خدا و همچنین تباکی در مصیبت اباعبدالله الحسین(ع) توصیه شده است.
عن ابیعبدالله: ... مَنْ أَنْشَدَ فِی الْحُسَینِ(ع) بَیتاً فَبَكَى وَ أَظُنُّهُ قَالَ أَوْ تَبَاكَى فَلَهُ الْجَنَّةُ (کامل الزیارات و امالی صدوق).
امام صادق(ع) فرمود هر که بر سیدالشهدا بگرید [راوی گوید گمانم امام در ادامه فرمود] یا تباکی کند اهل بهشت خواهد بود.
برخی واژه تباکی را «به دروغ گریستن» ترجمه میکنند؛ اما لغتشناسان آن را «تلاش برای گریستن» معنا کردهاند پس دروغ در آن نیست.
حتی اگر آن را «خود گریان نشان دادن» معنا کنیم، نمیتوان از آن برداشت دروغ داشت؛ زیرا در چنین مواردی ملاک اصلی دروغ که فریب دادن است وجود ندارد. گریان نشان دادن خود برای امری (به فرضِ معادل بودن این ترجمه با واژه تباکی)، رفتاری ناپسند نیست.
دیگران میدانند که این شخص اگر گریه نمیکند سر به زیر انداخته و حالت حزن و اندوه به خود داده است.
البته برخی رفتارها و تظاهرها که امروزه در برخی مجالس عزا انجام میشود و میتوان آن را مصداق دروغ دانست، با معنای تباکی تناسب ندارد.
به قلم حجت الاسلام والمسلمین دکتر مصطفی صادقی.
هدایت شده از مُستَبین
📚 معرفی آثار 25
تبیین جایگاه کوفیان در فرایند نهضت امام حسین(ع)
نویسنده: حسین قاضیخانی ـ چاپ پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، 1398
🏝 درباره کوفه و نقش آن در نهضت حسینی آثار متعددی از کتاب و مقاله و پایاننامه نوشته شده که در فرستههای پیشین به برخی از آنها اشاره رفت.
📗 کتاب تبیین جایگاه کوفه در صدد است بخشی از پرسشها و ابهاماتی که درباره کوفه و نقش مردم آن در حادثه مهم عاشورا وجود دارد، پاسخ دهد.
از جمله آنکه:
🔘 آغاز نهضت امام و امتناع او از بیعت ارتباطی با مردم کوفه نداشت.
🔘علت بدعهدی کوفیان را باید در پراکندگی یاران امام در میان قبائل کوفه و ترکیب قومیتی این شهر و حمایت نکردن برخی قبایل شیعی از مسلم دانست.
🔘ابنزیاد به کمک اشراف کوفه، اوضاع را تغییر داد و با دستگیری هانی و شهادت مسلم انسجام شیعیان را از بین برد و با کنترل راههای کوفه، مانع ارتباط شیعیان با امام شد.
🗞 قاضیخانی تعداد نامههای ارسالی از کوفه برای امام حسین(ع) را هم بررسی کرده که در چند نوبت ارسال شده و محتوای آنها چه بوده و امام چه پاسخی به آنها داده است؟
👈 مراحل نهضت شیعی در کوفه و عوامل مؤثر بر آن از مطالب مهم این اثر است.
از این نویسنده آثار و مقالات دیگری در موضوع عاشورا منتشر شده است.
#مستبین
در ایتا
https://eitaa.com/Mostabin
در تلگرام
https://t.me/AlMostabin
در واتساپ
https://chat.whatsapp.com/E3MGP4A6vvr8THW1GjH3NO
بسم الله الرحمن الرحیم
گزیده سخنان امام حسین (ع)
وصیت نامه (امام قبل از ترک مدینه این نامه را در اختیار برادرش محمد بن حنفیه قرار داد و اقرار به وحدانیت خدا و رسالت پیامبر نمود).
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ هَذَا مَا أَوْصَى بِهِ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ إِلَى أَخِيهِ مُحَمَّدٍ الْمَعْرُوفِ بِابْنِ الْحَنَفِيَّةِ أَنَّ الْحُسَيْنَ يَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ جَاءَ بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِ الْحَقِّ وَ أَنَّ الْجَنَّةَ وَ النَّارَ حَقٌ وَ أَنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ لا رَيْبَ فِيها وَ أَنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ مَنْ فِي الْقُبُورِ وَ أَنِّي لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِي أُمَّةِ جَدِّي ص أُرِيدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أَسِيرَ بِسِيرَةِ جَدِّي وَ أَبِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع.
فَمَنْ قَبِلَنِي بِقَبُولِ الْحَقِّ فَاللَّهُ أَوْلَى بِالْحَقِّ وَ مَنْ رَدَّ عَلَيَّ هَذَا أَصْبِرُ حَتَّى يَقْضِيَ اللَّهُ بَيْنِي وَ بَيْنَ الْقَوْمِ بِالْحَقِ وَ هُوَ خَيْرُ الْحاكِمِينَ؛( بحار الأنوار، ج44 ، ص 329)
اين وصيت حسين بن على بن ابى طالب عليه السّلام براى برادرش محمّد بن حنفيه است:
حسين گواهی ميدهد که خدا يكى است و شريكى ندارد این که حضرت محمّد(ص) بنده خدا و رسول او است و حق را از طرف حق آورد و این که بهشت و جهنم بر حق هستند، قيامت خواهد آمد و شكى در آن نيست، خداى توانا هر كسى را كه در قبرها باشد بر خواهد انگيخت.
من براى شرارت و طغیان و فساد و ستمگری از مدينه خارج نشدم. فقط برای ايجاد اصلاح در امت جدم خارج شدم، در نظر دارم امر به معروف و نهى از منكر نمايم و طبق سيره جدم رسول خدا(ص) و پدرم على بن ابى طالب(ع) رفتار نمايم. كسى كه مرا به جهت اينكه حق ميگويم قبول كند خداوند بحق سزاوارتر است و كسى كه این را از من نپذیرد، صبر ميكنم تا خدا كه بهترين حكمكنندگان است بين من و آن قوم بحق داورى نمايد.قدیمی ترین منبع این وصیت نامه کتاب الفتوح (ج5، ص 21) ابن اعثم کوفی(م 314) است. مقتل خوارزمی(568) در مقتل هم از این کتاب نقل کرده است. منبع بعدی کتاب تسلیة المجالس (ج2، ص 160) محمد بن ابی طالب(قرن دهم) است. علامه مجلسی وصیت نامه را از این کتاب نقل کرده است.
طبق این سخن هدف حضرت سه چیز بوده است. 1. اصلاح جامعه. 2. امر به معروف و نهی از منکر. 3. احیاء سیره پیامبر(ص) و امیر مؤمنان(ع) . بدیهی است که امر به معروف و نهی از منکر زمینه زمینه اجرای دو هدف دیگر را فراهم می سازد. در باره اهمیت امر به معروف و نهی از منکر در برابر حکام فاسد پیامبر فرمود: إِنَّ أَفْضَلَ الْجِهَادِ كَلِمَةُ عَدْلٍ عِنْدَ إِمَامٍ جَائِرٍ(کافی، ج5، ص 60) در برخی نقل ها عبارت «حتی یقتل علیه» دارد. بنا بر این جهاد امام جهاد افضل بود و طبق سخن حضرت افضل شهیدان نیز هست و به ایشان حضرت سید شهداء می گویند زیرا پیامبر (ص) فرمود: أفضل الشهداء حمزة بن عبد المطلب وَرَجُلٌ تَكَلَّمَ بِكَلِمَةِ حَقٍّ ِعنْدَ سُلْطَانٍ جَائِرٍ فَقُتِلَ(جصاص، أحكام القرآن،ج2/ 287)؛ برترین شهداء حمزه است و مردی که سخن حق در برابر سلطان ستمگر بگوید پس کشته شود.
به قلم حجت الاسلام والمسلمین علی اکبر ذاکری
گزیده سخنان امام حسین (ع)
نامه به مردم بصره و اولین شهید نهضت حسینی
امام حسین (ع) زمانی که نهضت خود را آغاز کرد و مسلم را با نامه ای به کوفه اعزام کرد نامه ای هم برای اشراف پنج گانه بصره با غلام خود ابو رزین سلیمان بن رزین فرستاد.
طبرى گويد: ... حسين عليه السلام نامهاى نوشت و آن را با يكى از موالى بصريان به نام سليمان همراه كرد؛ و يك نسخه نيز به سران اخماس و اشراف شهر نوشت: مالك بن مسمع بكرى، احنف بن قيس، منذر بن جارود، مسعود بن عمرو، قيس بن هيثم و عمرو بن عبيد الله معمر از كسانى بودند كه نامه آن حضرت را دريافت كردند.
متن نامه
أمَّا بَعدُ؛ فَإنَّ اللَّه اصْطَفى مُحَمَّداً صلى الله عليه و آله على خَلْقِهِ، وأكرَمَهُ بنُبوَّتِهِ، واخْتارَهُ لِرِسالَتِهِ، ثُمَّ قبَضَه اللَّهُ إلَيهِ، وَقَد نصَح لِعبادِهِ، وَبلَّغَ ما أُرْسِلَ بهِ صلى الله عليه و آله وكُنَّا أهلَه وأولياءَهُ وأوصياءَهُ، ووَرَثَتَهُ، وأحَقَّ النَّاسِ بمِقامهِ في النَّاسِ، فَاستَأثَرَ عَلَينا قَومُنا بِذلِكَ، فرَضِينا وَكَرِهْنا الفُرقَةَ، وَأحبَبنا العافِيَةَ، وَنَحنُ نَعلَمُ أنَّا أحَقُّ بِذلِكَ الحَقِّ المستَحَقِّ عَلَينا مِمَّن تَوَلَّاهُ، وقد أحسنوا وَأَصلَحوا، وَتَحَرَّوا الحَقَّ، فَرَحِمَهُم اللَّهُ، وغَفَر لَنا وَلَهُم.
وَقَد بَعَثتُ رسولي إلَيكُم بِهذا الكِتابِ، وَأنَا أدْعُوكُم إِلى كِتابِ اللَّهِ وَسُنَّةِ نَبِيِّهِ صلى الله عليه و آله، فإنَّ السُّنَّة قَد أُميْتَت، وإنَّ البِدعَةَ قَد أُحيِيتْ، وَإنْ تَسمَعوا قَولي، وَتُطيعوا أَمري، أَهدِكُم سبيلَ الرَّشادِ، والسَّلامُ عَلَيكُم وَرَحمَةُ اللَّهِ. (احمدی، مكاتيب الأئمة عليهم السلام، ج3، ص 132. تاريخ الطبری، ج5/ 357. سبط ابن جوزی، مرآة الزمان في تواريخ الأعيان، ج 8/ 31).
ترجمه نامه
خداوند محمد را از ميان بندگانش برگزيد و او را به پيامبرى خويش گرامى داشت؛ و براى رسالتش انتخاب كرد؛ و آنگاه وى را نزد خويش برد. آن حضرت نسبت به بندگان خداوند خيرخواهى و مأموريت خويش را ابلاغ كرد. ما خاندان و دوستان و جانشينان و وارثان و شايستهترين مردم به مقام آن حضرت در ميان مردم هستيم. اما مردم براى اين كار ديگرى را به جاى ما برگزيدند و ما براى پرهيز از تفرقه و نيز حفظ سلامت امّت بدان رضايتداديم. اين در حالى بود كه مىدانستيم استحقاق ما نسبت به كسى كه خلافت را به دست گرفت، بيشتر است. آنان نيكى و اصلاح كردند و در جست و جوى حق بودند، خداوند آنان را رحمت كند و بر ما و آنها ببخشايد.
من پيكم را همراه اين نامه سوى شما مىفرستم و شما را به كتاب خدا و سنّت پيامبرش دعوت مىكنم. چرا كه سنت از ميان رفته و بدعت احيا شده است. چنانچه سخنم را بشنويد و از من فرمان ببريد، شما را به راه هدايت رهنمون خواهم شد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته. (با كاروان حسينى،ج2، ص33).
مسعود بن عمرو نامه ای به امام نوشت و خواست به کربلا برود که خبر شهادت حضرت را شنید.
و امّا منذر بن جارود كه يكى از مخاطبان نامه بود، و خلافت امام علی (ع) کارگزار استخر فارس بو و به اتهام اختلاس دستگیر و بازجوئی ش و بخشیده شد. نامه امام حسين عليه السّلام را با نامه رسان: (ابو رزين سليمان) به نزد عبيد اللَّه بن زياد (كه فرماندار بصره بود) آورد زيرا منذر ترسيد مبادا كاغذ، توطئهاى از طرف عبيد اللَّه بن زياد باشد و از طرفى بحريّه دختر منذر، همسر عبيد اللَّه بود عبيد اللَّه بن زياد نامه رسان حضرت را دستگير نمود و بدارش آويخت. (آهى سوزان بر مزار شهيدان (ترجمه اللهوف)، ص42). 🌳البته بهانه منذر چندان پذیرفته نیست و بی تدبیری وی باعث شد فرستاده امام به دست عبید الله به شهات برسد و به عنوان اولین شهید نهضت حسینی از وی یاد گردد. رحمت خدا ر او باد.
در این نامه امام تصریح شده شما را به کتاب خدا و سنت نبوی که در این زمان مرده است دعوت می کنم. به نظر می رسد ابن کثیر که گرایش اموی دارد از این عبارت امام خوشش نیامده و احتمال داده دیگران بر نامه افزوده اند.
گروهی از مردم بصره در منزل زنی به نام ماریه, جمع شده و به مشورت دربارۀ چگونگی کمک به امام حسین(ع) پرداختند. و از جمع آنان افرادی به امام پیوستند و در مجموع ده تن از ساکنان بصره, در کربلا شهید شدند.
1.یزید بن ثبیط عبدی.
2.عبدالله بن یزید بن ثبیط عبدی.
3.عبیدالله بن یزید بن ثبیط عبدی.
4.عامر بن مسلم بن عبدی بصری.
5. سالم غلام عامر بن مسلم بصری.
6. سیف بن مالک عبدی بصری.
7. أدهم بن امیّه عبدی بصری.
8. حجاج بن بدر تمیمی سعدی .
9. قعنب بن عمرو نمری.(ابصار العین فی انصار الحسین(ع) سماوی)
10 . هفهاف بن مهند راسبی بصری
هفهاف وقتی به کربلا رسید که حضرت شهید شده بود و لشکر عبیدالله به خیمه ها یورش برده بودند. هفهاف به لشکر عمر سعد حمله کرد و عده ای از آنها را کشت تا به شهادت رسید.
به قلم حجت الاسلام ذاکری.