eitaa logo
🌷سی‌ روز سی‌ شهید ۱۴🌷
2.7هزار دنبال‌کننده
588 عکس
127 ویدیو
2 فایل
برای چهاردهمین سال متوالیِ که هرروز از 🌙ماه رمضان رو با یاد یک شهید سپری می‌کنیم و ثواب هر عمل مستحبی که انجام می‌دیم به روح آن شهید هدیه می‌کنیم. 📽️🎭کلیپ جذاب روزانه ما رو از دست نده. سایتمون👇🏻 http://emamzadeganeshgh.ir ارتباط با ادمین 👇🏻 @Rzvndk
مشاهده در ایتا
دانلود
🌕 نام و نام خانوادگی شهید: حسن جنگجو تولد: ۱۳۳۹، تبریز. شهادت: ۱۳۶۲/۱۲/۷، جزیره مجنون، عملیات خیبر. رجعت: ۱۳۹۶/۶/۱۵. گلزار شهید: وادی رحمت تبریز. 🌷 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌕 📚 چشم‌انتظار پسر، خود را در آغوش مادر انداخت؛ اثری از زخم‌های روی صورت پسر نبود! خبری از چهره‌ی خسته و گل‌آلود توی عکس‌ها هم نبود! اما هم‌چنان نگاهی قوی و مصمم داشت. بوسه‌ای بر دستان چروک و پیر مادر زد. _ مادر! ببخش که دیر آمدم. مادر چشم باز کرد و تا پسر را دید لبخندی از عمق جانش زد. _ عزیز دلم آمدی؟! چرا پای برهنه‌ای پسرم؟ قربان قد و بالای کوچکت بروم. خدا را شکر که بالاخره آمدی. _ مادر! برویم؟ _ برویم حسن جانم! برویم جان دلم. پسر کمک کرد تا مادر از تخت پایین بیاید؛ دستانش گرم بود و نیرویی در جانش نشسته بود. پسر همراه مادر از اتاق خارج شد. صدای بوق ممتد دستگاه در اتاق پیچید... ✍🏻زهرا فرح‌پور ۱۴۰۲/۱۱/۱۰ 👩🏻‍💻طراح: مطهره‌سادات میرکاظمی 🎙با صدای: کوثر راد 🎞تدوین: زهرا فرح‌پور 🕊🕊 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
🌕 «حسن جنگجو» در خانواده‌ای مذهبی، در تبریز به‌ دنیا آمد. فرزند سوم خانه و دومین پسر خانواده بود. از نظر طبقاتی و موقعیت اقتصادی، خانواده‌ای در سطح پایین داشت. پدرش کارگر یک گرمابه بود و معاش خانواده پرجمعیت‌شان را به سختی، اما از راه حلال به دست می‌آورد. همچنین بسیار مقید به انجام فرائض دینی بود؛ به‌نحوی که حتی تا پیروزی انقلاب، اجازه‌ی ورود رادیو و تلویزیون را به خانه‌اش نداد. حسن، دوران شیرین کودکی را در محیط ساده‌ و سلامت خانواده به این شکل سپری کرد. با آغاز جنگ تحمیلی، با چند تن از دوستان مسجدی‌اش، عازم دزفول شد و بعد از طی دوره آموزشی، مسئولین مربوطه، به علت کوچک بودن جثه و قد او، از اعزامش به خط‌مقدم جبهه خودداری کردند؛ ولی او این آتش اشتیاق را تاب نیاورد و حضور در خط‌مقدم را بر اقامت در تبریز ترجیح داد و دوباره با اصرار بسیار وارد گروه شهید چمران گردید. 🕊🕊 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
🌕 بین او و شهید چمران، علاقه‌ای متقابل وجود داشت. در موقع شهادت شهید چمران، حسن، در مرخصی بود که به محض شنیدن این خبر مجددا به جبهه برگشت. تنها پیامش در هر دفعه به خانواده‌‌اش، اطاعت از امام امت و ولایت‌فقیه و حضور در تمام صحنه‌ها بود. حسن در عملیات «فتح المبین» و «مسلم بن عقیل» شرکت فعال داشت. او در عملیات «مسلم بن عقیل» از ناحیه صورت و در عملیات «والفجر ۴» از ناحیه پا و برخی قسمت‌های بدن، شدیدا زخمی شده و هنوز کاملا بهبود نیافته بود که عازم جبهه شد. در موقع اعزام از او خواستند تا خوب شدن پایش صبرکند؛ اما او چنین فریادبرآورد: «پای برهنه با دشمن خواهم جنگید.» در آخرین وداعش به خانواده گفت: «این بار شهید خواهم شد.» و خداحافظی کرد و رفت و در عملیات خیبر شرکت نمود و همچنان که گفته بود بنا به اظهار هم‌سنگران خود، پا برهنه در جزایر مجنون گام نهاد و جنگید. او به ندای سرور شهیدان امام حسین علیه‌السلام، و با لبیک به فرمان امام خمینی در بستری از خون غلتید و از جام شهادت سیراب گشت. 🕊🕊 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
🌕 قسمتی از وصیت نامه شهید📝 اینجانب برای لبیک گفتن به فرمان امام زمان و نائب بر حقش امام خمینی، به جبهه‌های حق علیه باطل اعزام شدم و از خداوند متعال می‌خواهم که به همه رزمندگان جمهوری اسلامی، پیروزی نصیب کند. از پدر و مادرم می‌خواهم که مرا حلال کنند و اگر شهادت نصیبم شد برایم گریه نکنند و لباس سیاه نپوشند و عوض من به سر قبر شهدای دیگر بروند. و در آخر هم این دعای همیشگی ملت حزب‌الله را تکرار کنند: «خدایا خدایا! تورا به جان مهدی تا انقلاب مهدی، خمینی را نگهدار»...📝 🕊🕊 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
شهید زنده حاج بهزاد پروین قدس در مزار شهید حسن جنگجو🇮🇷 🆔 https://eitaa.com/eitaa30rooz30shahid
🌕 پیکر پاکش بیش از سه دهه مفقودالاثر شد. پدر و مادرش سال‌ها در فراقش سوختند تا اینکه پدرش از دنیا رفت و به وصال فرزندش رسید؛ اما قسمت مادر این بود که همچنان چشم به راه بدوزد و منتظر خبری یا بند انگشتی از جوان رعنای خود بماند. حسن در شهریور ۱۳۹۶ رخ نشان داد و مادر منتظرش درست در روز تشییع پیکر فرزندش وصال در این دنیای فانی را تاب نیاورد و آسمانی شد تا پسرش را در بهشت دیدار کند. 🕊🕊 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
با خوب و بد گدا میسازه.mp3
5.13M
ماه خدا به نیمه رسید و🌕 ماه علی نمایان شد.🌺✨ عید میلاد امام حسن مجتبی علیه‌السلام بر همه شما عزیزان همراه مبارکباد.🎊🎉 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤲🏻دعای روز پانزدهم ماه مبارک رمضان یادمان شهدای دهلاویه🇮🇷
برای مطالعه یکپارچه در مورد این شهید به سایت امامزادگان عشق (شهید حسن جنگجو) مراجعه بفرمائید👇 B2n.ir/u64738
هرگز نرود یاد تو از نقش خیال با جثه‌ی کوچکت رسیدی به کمال حالا که رسیده پیکر پرپر تو پر می‌کشم ای رود به دریای وصال! ✍🏻سارا رمضانی ۱۴۰۳/۱/۷ 👩🏻‍💻طراح: لیلا غلامی 🌕🕊🕊 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖇 همیشه که نباید برای معرفی یه شهید، منتظر یکی از اعضای خونواده یا اقوام و آشنایانش موند! گاهی آشنایی با یه شهید، می‌شه یه رزق معنوی! «حسینعلی محمدی»، یا «درویش اوزدمیر» هم، رزق شب حضرت قاسمم بود توی روضه امام حسین علیه‌السلام. حیفم اومد اعضای کانال از فیضش بی‌نصیب بمونن. راهش رو با امام حسین پیدا کرده! گمش نکنید؛ می‌رسونه شما رو به مصباح هدایت؛ به کشتی نجات.
🇮🇷 نام و نام خانوادگی شهید: حسینعلی محمدی (درویش ازدمیر) تولد: ۱۳۴۳، آلمان. شهادت: ۱۳۶۳/۸/۳۰، سردشت. گلزار شهید: تهران، بهشت زهرا سلام‌الله علیها، قطعه۲۷، ردیف۹۶، شماره۶. 🦋 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 📚حسین، علی، محمد آغوشش، عطر خوشی داشت. عطر گل محمدی! _ دلم برات تنگ شده بود مرد خدا! رفتی که رفتی؟! _ هعی! دست رو دلم نذار حاجی! پدر و مادرم می‌گفتن دیگه حق نداری برگردی ایران! گفتم اگه پاسپورتم رو ندید، پیاده بر‌می‌گردم! _ الحق که درویشی! _ نه! من دیگه درویش نیستم حاجی! حسینعلی‌ام. حسین‌علی محمدی! امام حسین راه نشونم داد شدم شیعه مرتضی علی! محمدی هم که از قبل بوده‌ام؛ اما این کجا و اون کجا؟! _ ببینم! اینهمه نوربالا می‌زنی خدای نکرده شهید میشی‌ها! با نگاهش الهی آمینی گفت و لبخند ملیحی زد. برقِ شعف توی چشمانش را نمی‌شد ندید. _ الوعده وفا! هرکس زودتر شهید شد میاد به خواب اون یکی و سؤالای دوستشو جواب میده. _ حاجی! تو دعا کن من شهید بشم، رو چشمم! و دستانش را گذاشت روی چشمانش. *** چند روز بعد از شهادتش، رفیق خوش‌قولم آمد به خوابم! می‌گفت همنشین رسول خدا شده. جایگاهی که به هرکسی نمی‌دهند! به محض شهادتش به این مقام رسیده بود. چشمانش می‌خندید و همان لبخند ملیح همیشگی، گوشه‌ی لبش بود. از خواب که بیدار شدم عطر گل محمدی سنگر را پر کرده بود... ✍🏻رضوانه دقیقی ۱۴۰۲/۹/۱۵ 👩🏻‍💻طراح: منا بلندیان 🎙با صدای: رضوانه دقیقی 🎞تدوین: زهرا فرح‌پور 🦋 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid