eitaa logo
🌷سی‌ روز سی‌ شهید ۱۴🌷
2.9هزار دنبال‌کننده
588 عکس
127 ویدیو
2 فایل
برای چهاردهمین سال متوالیِ که هرروز از 🌙ماه رمضان رو با یاد یک شهید سپری می‌کنیم و ثواب هر عمل مستحبی که انجام می‌دیم به روح آن شهید هدیه می‌کنیم. 📽️🎭کلیپ جذاب روزانه ما رو از دست نده. سایتمون👇🏻 http://emamzadeganeshgh.ir ارتباط با ادمین 👇🏻 @Rzvndk
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴🕯 فرازی از وصیت‌نامه شهید مهدی امیدیان📝 مادرم، برادران و خواهران عزیزم: چند سخنی کوتاه با شما دارم. امیدوارم که ان‌شاءالله به آنها عمل شود. اول اینکه در هیچ زمانی و در هیچ شرایطی دست از این امام برندارید و همیشه در خط و پشتیبان او باشید. در مقابل آن کسانی که در مقابل این انقلاب مقاومت می‌کنند بر شماست که با آنها مبارزه کنید و یا ارشاد یا اینکه ریشه‌شان را خشک کنید. در تمامی کارهایتان به خداوند توکل کنید و هر چه می‌خواهید از او بخواهید که ما هر چه داریم و هر چه می‌خواهیم در دست او و از لطف بی‌پایان اوست... از برادرانم می‌خواهم همانطور که تاکنون به این انقلاب خدمت می‌کرده‌اند باز هم خدمت کنند تا نگذارند بار دیگر دست اجانب در این سرزمین اسلامی حکومت کند. در هر زمان که احساس کردید اسلام در خطر است بر شما واجب است که با مال و جان از آن دفاع کنید. از خواهرانم هم می‌خواهم که با حجاب خود مشت محکمی بر دهان یاوه‌گویان شرق و غرب بزنند. آن‌ها نیز ادامه دهندگان راه شهدای عزیزمان باشند. از خداوند متعال می خواهم که صبر و استقامت و بردباری به شما عزیزان عنایت فرماید تا بتوانید در مقابل مشکلات ایستادگی نمایید. خداوند اجر عظیم به شما عنایت بفرماید. و من الله توفیق و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته فرزند و برادر کوچک شما و بنده گناهکار خداوند مهدی امیدیان یکشنبه ۱۳۶۳/۱۰/۹📝 🕊 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برای مطالعه بیشتر در مورد این شهید به وبلاگ امامزادگان عشق (شهید مهدی امیدیان) مراجعه بفرمائید👇 https://b2n.ir/g88853
در کنج یک عمارت زیبا، آمد شبیه سرو صنوبر با صد هزار شور و بشارت، با یک بغل بهار معطر با چشم‌های غم‌زده مادر، هجده بهار منتظرش بود برگشت و باز غنچه درآمد، در باغ خانه‌ی دل مادر ✍🏻ملیحه بلندیان 🕯🏴 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃 نام و نام خانوادگی شهید: آرمان علی‌وردی تولد: ۱۳۸۰/۴/۱۳، تهران. شهادت: ۱۴۰۱/۸/۶، تهران. گلزار شهید: تهران، بهشت زهرا سلام‌الله علیها، قطعه ۵۰، ردیف ۱۱۷، شماره ۱۵. 🕯🏴 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸🎥 📚 یاد انگشتری تو شده داغ دل ما گنبد را که دید، لبخندی زد و اشک‌هایش سرازیر شد. بالاخره به یکی از دو آرزویش رسیده بود. اربعین، پای پیاده، کربلا... فقط مانده بود یک آرزوی دیگر، خودش را زیر قبه رساند و... «الهی به حق سیدالشهدا مرگ من را شبیه اربابم قرار بده و من را با سر و روی خونی به پابوس اباعبدالله برسان.» می‌گویند استجابت دعا زیر قبه سیدالشهدا ردخور ندارد. می‌گویند غریب گیر آوردندش. می‌گویند بالغ بر ۴۰ نفر به یک نفر حمله کردند. می‌گویند با هرچه در دست داشتند او را زدند. می‌گویند به انگشترش هم رحم نکردند. می‌گویند عریانش کردند. میگویند لحظات آخر ذکر الهی رضاً برضائک بر لب داشت. آرمان راه رسیدن به آرزویش را بلد بود. ✍🏻الهه قهرمانی ۱۴۰۱/۱۰/۲۵ 👩🏻‍💻طراح: منا بلندیان 💻تدوین: زهرا فرح‌پور 🎙با صدای: فاطمه شعرا 🕯🏴 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
🌸🍃 آرمان علی‌وردی، سیزدهم تیرماه سال ۱۳۸۰ در شهر تهران به دنیا آمد. از کودکی با تربیت و هدایت خانواده خصوصا پدر که جانباز شیمیایی بود اهل مسجد و هیأت شد و پس از آشنایی با مجموعه‌ی کانون امام علی علیه‌السلام در محله شهران تهران، پیوسته پای ثابت برنامه‌های آن از جمله جلسات قرآنش بود. ۱۴ سال بیشتر نداشت که به همراه دوستانش در جلسات اخلاق و انس با معارف قرآن و عترت اساتیدی چون حضرت استاد حاج آقا جاودان و جناب استاد حاج آقا میرهاشم حسینی شرکت می‌کرد. 🕯🏴 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
🍃🌸 توفیق زیارت عتبات عالیات و کربلای معلی در نوجوانی قسمت او شد. همزمان در ایام تحصیل در دبیرستان، مسئول فضاسازی هیأت شباب‌المهدی شد. طی دو سال که مراسمات در منزل پدرخانم شهید مدافع حرم، عبدالله باقری برگزار می‌شد آرمان مرتب به امورات هیأت رسیدگی می‌کرد تا چراغ مجلس سیدالشهداء علیه السلام خاموش نشود. 🕯🏴 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
🌸🍃 پس از دیپلم در رشته مهندسی عمران پذیرفته شد. اما به دلیل دغدغه‌های بی‌شمار فرهنگی و آرمان‌های والای دینی‌اش با مشورت بزرگان از دانشگاه انصراف داد و در سال ۱۳۹۹ وارد حوزه علمیه آیت‌الله مجتهدی(ره) شد تا در لباس مقدس روحانیت و سربازی امام زمان ارواحنا فداه، به اسلام و مکتب ائمه‌اطهار علیهم‌السلام و انقلاب اسلامی خدمت کند. 🕯🏴 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
🍃🌸 سال آخر خیلی دغدغه داشت. چند ماه قبل شهادتش دائم زنگ می‌زد و پیام می‌داد که بیا صحبت کنیم. بین صحبت‌هایمان مدام می‌گفت: «بعضی حرف‌ها اذیتم می‌کنه. اینکه بعضی‌ها هروقت من یا خانواده‌ام رو می‌بینن، می‌گن: چرا پسرتون رو فرستادید حوزه؟! آینده‌ش خراب شد... فلانی تو فامیل یا دوستای هم سن و سالش پزشکی و مهندسی و... می‌خونن، آرمان چی؟!» با او صحبت کردم و دلداری دادم؛ گفتم: «اکثر طلاب رو بهشون از این حرف‌ها می‌زنن؛ که اساس درستی نداره؛ فقط زخم‌زبانه. اما با وجود همه این سختی‌ها باید پای اسلام و انقلاب ایستاد.» چند روز بعد زنگ زد و گفت: «فکرهامو کردم... هیچ مسیری بهتر از طلبگی امام زمان(عج) نیست؛ هرکس هم هرچی می‌خواد بگه؛ حالا که این توفیق رو بهم دادن، منم کم نمی‌ذارم...» واقعا هم کم نگذاشت... ✍ رفیق طلبه 🕯🏴 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
🌸🍃 او از همان ابتدای طلبگی به خوبی نشان داد که سطح دغدغه‌ها و آرمان‌هایش، فراتر از درس و حجره‌نشینی است. به وقت درس، شاگردی بااستعداد بود و در مواقع بحران، خادمی مخلص و سربازی مطیع. سیل و زلزله بی‌تابش می‌کرد. فکر و خیال گرفتاری مردم، خواب و خوراک را از او می‌گرفت؛ لباس جهاد به تن می‌کرد و دل به کوه و بیابان می‌زد. او می‌دانست در مواقع ضرورت، جای درس و بحث و تکلیف عوض می‌شود. آرمان درس و جهاد را به خوبی با هم جمع کرده بود. اینکه تشخیص بدهی در حجره بنشینی یا میان گل‌و‌لای سیلاب باشی درسی بود که از مرادش امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی) گرفته بود. 🕯🏴 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
🍃🌸 او این مطلب را سرلوحه زندگی خود می‌دانست که کار باید برای خدا باشد. بزرگ و کوچکی‌اش اصلا مهم نیست. برای همین بود که وقتی شب قدر، مهدکودک هیأت، احتیاج به نیرو داشت بی‌درنگ پذیرفت که احیاء آن شب را تا سحر در کنار هیاهوی کودکان سپری کند. اصلا هرجا که کاری به دور از خودنمایی بود آرمان را آنجا می‌شد پیدا کرد. 🕯🏴 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid