eitaa logo
🌷سی‌ روز سی‌ شهید ۱۴🌷
2.7هزار دنبال‌کننده
588 عکس
127 ویدیو
2 فایل
برای چهاردهمین سال متوالیِ که هرروز از 🌙ماه رمضان رو با یاد یک شهید سپری می‌کنیم و ثواب هر عمل مستحبی که انجام می‌دیم به روح آن شهید هدیه می‌کنیم. 📽️🎭کلیپ جذاب روزانه ما رو از دست نده. سایتمون👇🏻 http://emamzadeganeshgh.ir ارتباط با ادمین 👇🏻 @Rzvndk
مشاهده در ایتا
دانلود
👨🏻‍🚒🧯 نام و نام خانوادگی شهید: فریدون علی‌تبار تولد: ۱۳۶۹/۶/۲۵، شهرری، تهران. شهادت: ۱۳۹۵/۱۰/۳۰، حریق ساختمان پلاسکو، تهران. گلزار شهید: تهران، بهشت زهرا سلام الله علیها، قطعه ۵۰، ردیف ۶۹، شماره ۳۵. 🏴🔥🚒 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👨🏻‍🚒🧯 📚هایلایت نارنجی دوباره رفته بود سراغ یادگاری‌ها. هرچیزی را که برمی‌داشت قبل از اینکه نگاهش کند، خوب بویش می‌کرد. نوبت به تقویم رومیزی رسید. همان صفحه‌ی همیشگی، اولین ماه زمستان نود و پنج! نگاهش دایره‌های دور اعداد، که نشانگر روزهای شیفت کاری فریدون بودند را دنبال کرد تا رسید به آخرین دایره. پنجشنبه، ۳۰ام‌ دی ماه. اشک‌هایش سرازیر شد روی هایلایت نارنجی. _ پسرم! نمی‌دونم چقدر مونده، اما آخرش میام پیشت و می‌فهمم چرا این تاریخ رو با ماژیک، مشخص کرده بودی! وقتی اومدم پیشت، می‌فهمم چطور با بال‌های شکسته زیر آوارهای پلاسکو، میان شعله‌های آتش، پرواز کردی و رفتی... ✍🏻سمیرا اکبری ۱۴۰۲/۱۱/۱ 👩🏻‍💻طراح: مطهره‌سادات میرکاظمی 🎙 با صدای: رضوانه دقیقی 🎞تدوین: زهرا فرح‌پور 🏴🔥🚒 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
👨🏻‍🚒 شهید آتش‌نشان «فریدون علی‌تبار»، متولد سال ۱۳۶۹ و دانشجوی ترم آخر کارشناسی بود. او از سال ۱۳۹۳ در ایستگاه شماره ۱ آتش‌نشانی مشغول به خدمت شد. تمام خانواده به او افتخار می‌کردند. بسیار به شغلش علاقه داشت؛ به همین‌خاطر در هنرستان آتش‌نشانی، مشغول به تحصیل شد و بعد وارد سازمان شد. شعارش این بود که اگر بمیرم و دوباره زنده شوم بازهم شغل آتش‌نشانی را انتخاب می‌کنم. در محل کار آنقدر خوش‌اخلاق بود که همکارانش برای هم‌شیفتی با او باهم رقابت می‌کردند و همه دوست داشتند در کنار او کار کنند. روز وقوع حادثه، فریدون امتحان داشت و بعد از امتحان، بلافاصله به محل حادثه اعزام شد و برای نجات جان هم‌نوعانش به شهادت رسید. 🏴🔥🚒 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
👨🏻‍🚒🧯 مادر شهید🎤 پسرم جزو اولین ورودی‌های آتش‌نشانی بود که با تحصیل وارد این حرفه شد. آنقدر به این کار علاقمند بود که از ۱۵ سالگی وارد هنرستان آتش‌نشانی شد. اینطور نبود که از بیکاری و بی‌شغلی بخواهد وارد این کار شود. بعد از تمام شدن سربازی، وارد دانشگاه آتش‌نشانی شد و در سازمان، مشغول کار شد. دو سال بود که وارد سازمان شده بود و قرار بود عید سال ۹۶ رسمی این سازمان شود. او در زمان شهادت، ۲۶ ساله بود یعنی ۱۱ سال در آتش‌نشانی درس خوانده و کار کرده بود. وقتی به بهشت زهرا می‌روم می‌بینم که بیشتر این آتش‌نشان‌ها متولد دهه شصت هستند. اینها کسانی بودند که با جان و دل و با عشق و علاقه وارد این حرفه شدند... نبود فریدون من را اذیت می‌کند اما وقتی این حجم عظیم خدمت را مشاهده می‌کنم متوجه می‌شوم که این بچه‌ها لیاقت شهادت را داشتند و این باعث خوشحالی من می‌شود. شب ۳۰ دی ماه ۱۳۹۵ بود. فریدون عزیزم دانشجوی کارشناسی رشته حریق و حوادث طبیعی بود و صبح روز ۳۰ دی امتحان استاتیک داشت. دلشوره عجیبی هم داشت. بنده هم به او می‌گفتم که: «دل‌شوره‌ات بخاطر امتحانت است مادر!» فریدون روی میزش یک تقویم رومیزی داشت که روزهای شیفتش را روی آن علامت می‌زد. روزی که برای امتحان استاتیک رفت و به دنبالش حادثه پلاسکو رخ داد و عزیز من آسمانی شد دیدم با رنگ نارنجی روز ۳۰ دی را برای خودش هایلایت کرده است. حالا چرا و چگونه مانده‌ام که انشاالله هروقت بروم پیشش از او سوال خواهم کرد.😔🌷 🏴🔥🚒 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
👨🏻‍🚒🧯 پدر شهید🎤 فرزندم همیشه آرزوهای بزرگی داشت و برای رسیدن به آن تلاش می‌کرد. ابتدا علاقه‌مند بود که خلبان شود؛ ولی بعد منصرف شد و شغل آتش‌نشانی را انتخاب کرد و در این عرصه مشغول به کار شد. با آتش گرفتن و ریختن ساختمان پلاسکو، همه امیدها و آرزوی‌های من و خانواده‌ام در مورد فریدون برای تشکیل زندگی و آینده وی به خاکستر تبدیل شد. من به عنوان پدر او، هیچ‌وقت نمی‌توانم جای خالی‌اش را ببینم؛ ولی از این خوشحالم که به مقامی رسیده که من با این سن به مقامش غبطه می‌خورم. 🏴🔥🚒 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
🎙رهبر معظم انقلاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: از ابزارهای توسّل و تقرّب به پروردگار، توجّه به ارواح مطهّر شهیدان است. شب‌های قدر اگر می‌خواهیم دعای مستجاب داشته باشیم، شهدا را شفیع قرار بدهیم... 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
-720101631_2142250616.mp3
2.66M
امام صادق علیه السلام می‌فرمایند: مَن عَرَفَ فاطِمَةَ حَقَّ مَعرِفَتِها، فَقَد أدرَكَ لَيلَةَ القَدرِ. هرکس به شناخت حقیقی فاطمه علیها‌السلام، دست یابد، بی‌گمان شب قدر را درک کرده است ▪️🌙بحارالانوارج۴۳ ص۶۵ 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤲🏻دعای روز بیست و یکم ماه مبارک رمضان یادمان شهدای عملیات رمضان🇮🇷
برای مطالعه بیشتر در مورد این شهید به سایت امامزادگان عشق (شهید فریدون علی تبار) مراجعه بفرمائید👇 B2n.ir/r64771
سیِ دی، در هجومی از زمستان درخشیدی چنان خورشید تابان چه زیبا لحظه‌ی سبز شهادت شد آتش در نگاهت چون گلستان ✍🏻سارا رمضانی ۱۴۰۳/۱/۱۳ 🏴👨🏻‍🚒🧯🔥🚒 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖇 آخرین شبِ جمعه‌ی رمضان گذشته بود. در گلزار شهدای بهشت زهرا سلام الله علیها دنبال میانبری بودم تا زودتر به قطعه ۵۳ برسم که سر از قطعه ۲۹ درآوردم. کنار ردیفی از شهدای دفاع مقدس که هیچ‌کس از عزیزانشان سر مزارشان حاضر نبودند، یک قبر جدید با شکل و شمایل متفاوت از بقیه، توجهم را به خود جلب کرد. خانم و آقایی میانسال هم کنارش نشسته بودند و دعا می‌خواندند. اجازه گرفتم تا باهم صحبت کنیم. راستش برایم عجیب بود که چرا قبر این شهید از سایر شهدای مدافع حرم جداست و چرا فقط همین یک شهید مدافع حرم بین اینهمه شهید دیگر دفاع مقدس قرار گرفته است؟!؛ برایم تعریف کردند که شهید از قبل گفته بوده مرا اینجا دفن کنید. چه سر و سری با شهدای این ردیف داشت فقط خدا می‌دانست! خواهر شهید مدافع حرم «هادی زاهد» آنقدر صمیمی و خونگرم بود که انگار سال‌هاست همدیگر را می‌شناسیم. از ایشان اجازه گرفتم تا امروز ما را شریک دو نفره‌های خواهر و برادری خود کنند.
🦋 نام و نام خانوادگی شهید: هادی زاهد تولد: ۱۳۵۸/۱/۱، تهران. شهادت: ۱۳۹۵/۸/۱۶، حلب، سوریه. گلزار شهید: تهران، گلزار شهدای بهشت زهرا سلام‌الله‌علیها، قطعه ۲۹، ردیف ۸۵، شماره ۸. 🏴🕯 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋 📚 امانت از در خانه‌ی شهید که بیرون آمد، چادرش را از شرم روی صورتش کشید و با خودش گفت: «خدایا! من چه کرده‌ام که لیاقت نداشتم از میان پسرانم یک شهید تحویل اسلام دهم؟!» پسرکِ سه ساله‌اش را در آغوش گرفت و به سمت خانه به راه افتاد. پسرک، گونه‌ی مادر را بوسید و تفنگ چوبی‌اش را به سمت آسمان گرفت و به هواپیماهای جنگنده که در آسمان بودند شلیک کرد. *** چهل سال از آن ماجرا می‌گذرد و و حالا او نشسته بالای سر پیکر کوچک‌ترین پسرش. تازه فهمیده، وظیفه او چیز دیگری بوده؛ این همه سال امانت‌دار سربازی بوده که حالا قد کشیده و شده مدافع حریم حرم... ✍🏻زهرا فرح‌پور ۱۴۰۲/۱۱/۲۶ 👩🏻‍💻طراح: منا بلندیان 🎙باصدای: الهام گرجی 🎞تدوین: زهرا فرح‌پور 🏴🕯 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid