eitaa logo
پله پله تا اجتهاد جامع
342 دنبال‌کننده
975 عکس
199 ویدیو
255 فایل
پاسخگویی به سؤالات طلاب از دوران قبل ورود به حوزه تا پایان طلبگی،و ارائه یک نظام جامع علمی برای دستیابی به اجتهاد جامع ارتباط با ادمین @Elahi_alafv
مشاهده در ایتا
دانلود
ادامه قبلی: سال 1304 براى تكميل تحصيلات خود عازم حوزه نجف گرديدم و به مجلس درس مرحوم آيةاللَّه آقاى شيخ‌محمد حسين‌اصفهانى حاضر شده، يك دوره خارج اصول كه تقريباً شش سال طول كشيد و چهار سال نيز خارج فقه معظم‌له درك نمودم و هم‌چنين هشت سال در خارج فقه مرحوم آيةاللَّه نائينى و يك دوره خارج اصول معظم‌له حضور يافتم و كمى نيز به خارج فقه مرحوم آيةاللَّه آقاى سيدابوالحسن اصفهانى رفتم. كليات علم رجال را نيز پيش مرحوم آيةاللَّه حجت كوه كمرى رفتم. در فلسفه نيز به درس حكيم و فيلسوف معروف وقت، مرحوم آقا سيد حسين بادكوبى موفق شدم. در ظرف شش سال كه پيش معظم‌له تلمّذ مى‌كردم،{منظومه‌} سبزوارى و{اسفار} و{مشاعر} ملاصدرا و دوره‌{شفاى‌} بوعلى و كتاب‌{اثولوجيا} و{تمهيد} ابن تركه و{اخلاق‌} ابن مسكويه را خواندم. مرحوم بادكوبى از فرط عنايتى كه به تعليم و تربيت نويسنده داشت، براى اين‌كه مرا به طرز تفكر برهانى آشنا ساخته، به ذوق فلسفى تقويت بخشد، امر فرمود كه به تعليم رياضيات پردازم. در امتثال امر معظم‌له به درس مرحوم آقا سيد ابوالقاسم خوانسارى كه رياضى‌دان زبردستى بود حاضر شدم و يك دوره حساب استدلالى و يك دوره هندسه مسطحه و فضايى و جبر استدلالى از معظم‌له فراگرفتم. ادامه در👇👇👇
ادامه قبلی: سال 1314 بر اثر اختلال وضع معاش، ناگزير به مراجعت شده، به زادگاه اصلى‌ خود (تبريز) برگشتم و ده سال و خرده‌اى در آن سامان به سر بردم كه حقاً بايد اين دوره را در زندگى خود دوره خسارت روحى بشمارم، زيرا بر اثر گرفتارى ضرورى به معاشرت عمومى وسيله تأمين معاش (كه از مجراى فلاحت بود) از تدريس و تفكر علمى (جز مقدارى بسيار ناچيز) باز مانده بودم و پيوسته با يك شكنجه درونى به سر مى‌بردم. *** در سال 1325 از سر و سامان خود چشم پوشيده، زادگاه اصلى را ترك گفتم و متوجه حوزه قم گرديده، بساط زندگى را در اين شهر گستردم و دوباره اشتغالات علمى را از سر گرفتم و تاكنون كه اوايل سال 1341 مى‌باشد، روزگار خود را در اين سامان مى‌گذرانم. ادامه در👇👇
ادامه قبلی: البته هر كسى حسب حال خود در زندگى‌اش خوشى و تلخى و زشت و زيباهايى ديده و خاطره‌هايى دارد. من نيز به نوبه خود و خاصه از اين نظر كه بيشتر دوره زندگانى خود را با يتيمى يا غربت يا مفارقت دوستان يا انقطاع وسايل و تهيدستى و گرفتارى‌هاى ديگر گذرانيده‌ام، در مسير زندگى با فراز و نشيب‌هاى گوناگون رو به رو شده، در محيطهاى رنگارنگ قرار گرفته‌ام. ولى پيوسته حس مى‌كردم كه دست ناپيدايى مرا از هر پرتگاه خطرناك نجات مى‌دهد و جاذبه مرموزى از ميان هزارها مانع بيرون كشيده، به سوى مقصد هدايت مى‌كند. من اگر خارم و گر گل چمن‌آرايى هست‌ كه از آن دست كه مى‌پروردم مى‌رويم‌ در اوايل تحصيل كه به صرف و نحو اشتغال داشتم، علاقه زيادى به ادامه تحصيل نداشتم و از اين روى هر چه مى‌خواندم نمى‌فهميدم و چهار سال را به همين نحو گذرانيدم. پس از آن، يك‌باره عنايت خدايى دامن‌گيرم شده، عوضم كرد. و در خود يك نوع شيفتگى و بى‌تابى نسبت به تحصيل كمال حس نمودم. به طورى كه از همان روز تا پايان ايام تحصيل كه تقريباً هفده سال طول كشيد، هرگز از تعليم و تفكر، احساس‌ خستگى و دلسردى نكردم و زشت و زيباى جهان را فراموش نموده و تلخ و شيرين حوادث را برابر مى‌پنداشتم. بساط معاشرت غيراهل علم را به كلى برچيدم. در خورد و خواب و لوازم ديگر زندگى به حداقل ضرورى قناعت نموده، باقى را به مطالعه مى‌پرداختم. بسيار مى‌شد (و به ويژه در بهار و تابستان) كه شب را تا طلوع آفتاب با مطالعه مى‌گذرانيدم و هميشه درس فردا را شب پيش مطالعه مى‌كردم و اگر اشكالى پيش مى‌آمد با هر خودكشى بود حل مى‌نمودم و وقتى به درس حضور مى‌يافتم از آنچه استاد مى‌گفت قبلًا روشن بودم و هرگز اشكال و اشتباه درس پيش استاد نبردم!! ادامه در👇👇
ادامه قبلی: از آثار مختصرى كه هنگام تحصيل در نجف تهيه كرده‌ام: -{رساله در برهان‌} -{رساله در مغالطه‌} -{رساله در تحليل‌} -{رساله در تركيب‌} -{رساله در اعتباريات‌} (افكارى كه ساخته خود انسان است) -{رساله در نبوات و منامات‌} از آثارى كه در اوقات اقامت تبريز تأليف شده: -{رساله در اثبات ذات‌} -{رساله در اسماء و صفات‌} -{رساله در افعال‌} {- رساله در وسائط ميان خدا و انسان‌} -{رساله انسان قبل‌الدنيا} -{رساله انسان فى‌الدنيا} -{رساله انسان بعدالدنيا} -{رساله در ولايت‌} -{رساله در نبوت‌} (در اين رساله‌ها ميان عقل و نقل تطبيق شده است). - كتاب‌{سلسله انساب طباطبائيان آذربايجان.} ادامه در👇👇
ادامه قبل: آثارى كه در قم به رشته تحرير درآمده است: -{تفسير الميزان‌} كه در 20 جلد منتشر شده است. در اين كتاب با روش بى‌سابقه‌اى آيه با آيه تفسير شده است. -{اصول فلسفه (روش رئاليسم)} در اين كتاب فلسفه شرق و غرب بررسى مى‌شود. -{حاشيه كفايةالاصول‌} -{حاشيه بر كتاب اسفار} ملاصدرا كه در 9 جلد منتشر شده است. -{وحى يا شعور مرموز} - دو رساله در ولايت و حكومت اسلامى (فارسى و عربى) - مصاحبه‌هاى سال 1338 با پرفسور كربن، مستشرق فرانسوى در يك جلد (تحت عنوان‌{شيعه‌} كه براى بار سوم اخيراً منتشر گرديد). - مصاحبه‌هاى سال 39 و سال 40 با نامبرده در يك جلد (تحت عنوان‌{رسالت تشيّع در دنياى امروز} منتشر شده است). -{رساله در اعجاز} -{على والفلسفة الالهيه‌} (به فارسى نيز ترجمه شده است). -{شيعه در اسلام‌} -{قرآن در اسلام‌} - مجموعه مقالات، پرسش‌ها و پاسخ‌ها و بحث‌هاى متفرقه علمى، فلسفى و ... -{سنن‌النبى‌} كه اخيراً با ترجمه و تحقيق توسط جناب آقاى محمد هادى فقهى منتشر شده است
پله پله تا اجتهاد جامع
ادامه قبلی: از آثار مختصرى كه هنگام تحصيل در نجف تهيه كرده‌ام: -{رساله در برهان‌} -{رساله در مغال
نکته: رساله های مرحوم علامه تبیین مبانی و زیربناهای نظام تفسیری ایشان در تفسیر المیزان است،و اکثر این رساله ها تفسیر موضوعی قرآن کریم است،یعنی علامه ابتدا نظام تفسیر حاکم بر قرآن را در قالب چند رساله علمی به صورت تفسیر موضوعی بیان کردند و بعدا با همین نظام مدوّن تفسیر المیزان را نوشتند،پس این رساله ها خلاصه فنی و دقیقی از المیزان حساب می شود،شبیه رابطه دو رساله بدایة الحکمة و نهایة الحکمة با اسفار اربعه ملاصدرا، یعنی علامه در مقدمه تفسیر المیزان فرموده مباحث المیزان بر یک نظام معرفتی در ۹محور استوار است و این رساله ها تبیین آن ۹محور است، پس اگر شخصی به این رساله ها مسلط بشود بر کل نظام فکری علامه و المیزان مسلط می شود. برای تحقیق بیشتر درباره نظام حاکم بر المیزان به مقدمه آیت الله جوادی آملی بر مقدمه ترجمه المیزان مراجعه کنید(خصوصا بحث غرر آیات و آیات زیر بنایی)
77-تبیین گوشه ای از ابعاد معنوی و علمی و اجتماعی علامه طباطبایی(قدّس سرّه).amr
10.56M
77-تبیین گوشه ای از ابعاد معنوی و علمی و اجتماعی علامه طباطبایی(قدّس سرّه)-(سخنرانی در همایش بزرگداشت علامه طباطبایی) @avaymarefat
🌺گلی هدیه به شاگردان 🌺 .استادی درشروع کلاس درس، لیوانی پراز آب را بالا گرفت تا همه ببینند. از شاگردان پرسید: به نظر شما وزن این لیوان چقدر است؟ شاگردان جواب دادند:۲۰۰ گرم ، ۳۰۰ گرم ، ۳۵۰ گرم و ... استاد گفت:من هم بدون وزن کردن دقیقا نمی دانم وزن لیوان چقدر است. اما سوال من این است: اگر من این لیوان آب را چند دقیقه همین طور نگه دارم، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ شاگردان گفتند: هیچ اتفاقی نمی افتد. استاد پرسید:خوب، اگر یک ساعت همین طور نگه دارم، چه اتفاقی می افتد؟ یکی از شاگردان گفت: دست تان کم کم درد میگیرد. حق با توست... .حالا اگر یک روز تمام آن را نگه دارم چه؟ شاگرد دیگری گفت: دست تان بی حس می شود. عضلات به شدت تحت فشار قرار میگیرند و فلج می شوند. و مطمئنا کارتان به بیمارستان خواهد کشید . استاد گفت: خیلی خوب است. ولی آیا در این مدت وزن لیوان تغییرکرده است؟ شاگردان جواب دادند: نه پس چه چیز باعث درد و فشار روی عضلات می شود؟ درعوض من چه باید بکنم؟ شاگردان گیج شدند. یکی از آنها گفت: لیوان را زمین بگذارید. استاد گفت: دقیقا مشکلات زندگی و مشکلات معنوی و اخلاقی و معرفتی هم مانند این موضوع است. و این مشکلات به دو دسته تقسیم می شوند بعضی از آنها با برنامه ریزی دقیق و صحیح و پیگیری جدی در کوتاه مدت حل می شوند و بعضی دیگر نیاز به صبر و تلاش و برنامه ریزی بلند مدت دارند کم کاری و تأخیر در برنامه ریزی و اجرا باعث می شود که آنها را در ذهن نگه دارید اگر آنها را چند دقیقه در ذهنتان نگه دارید.اشکالی ندارد. اگر مدت طولانی تری به آنها فکر کنید، به درد خواهند آمد. اگر بیشتر از آن نگهشان دارید، فلجتان می کنند و دیگر قادر به انجام کاری نخواهید بود.پس فکرکردن به مشکلات زندگی و برنامه ریزی و اقدام به موقع مهم است. و اگر مشکلی هنوز حل نشده سعی کنیم در اولین فرصت با برنامه ریزی حل کنیم و اگر به هر دلیلی حل نشد سعی کنیم موقع عبادت و نماز و دعا و همینطور درپایان هر روز و پیش از خواب، آنها را زمین بگذاریم. به این ترتیب تحت فشار قرار نمی گیریم، هر روز صبح سرحال و قوی بیدار می شویم و قادر خواهیم بود از عهده هرمسئله و چالشی که برایمان پیش می آید، برآییم! زندگی همین است!! @avaymarefat
با سلام یک عالمی از یک نفر پرسید به دیدارعلما میروی؟در جلسات اخلاق شون شرکت میکنی؟جواب داد نه،عالم پرسید آیا مشتاق زیارت امام زمان علیه السلام هستی؟اگر به شما بگویند امام زمان علیه السلام در فلان جاست میروی؟جواب داد بله، عالم گفت مگر نمیدانی عالمان بزرگ باب ورود به امام هستند آنها ورثه انبیا و امامان هستند و اتصال معنوی به امام دارند اگر می خواهی به امام متصل شوی و زیارت کنی باید از باب علما و اولیا و جلسات معنوی و اخلاقی و روضه و دعا و کتب معنوی ورود کنی
سؤال ۱: عمل به مکروهات در سیر الی الله چقدر مضر است؟ . بزرگان نظر و دستورشون درباره این دسته از اعمال چی بوده؟ . چنانچه کسی مرتکب به مکروهات علی الخصوص مکروهات بزرگ، آیا دستور خاصی برای رفع آن هست؟
هدایت شده از پله پله تا اجتهاد جامع
7-روش صحیح محاسبه-استفاده متعادل از همه لذائذ حلال دنیوی در سیر و سلوک و معنویت و ممنوعیت روش ریاضت.mp3
4.39M
7-روش صحیح محاسبه-استفاده متعادل از همه لذائذ حلال دنیوی در سیر و سلوک و معنویت و ممنوعیت روش ریاضت @avaymarefat
💠نماز شب میرزا علی آقای شیرازی 🔰استاد آیت الله مطهری 🔘يک مرد بسيار بسيار بزرگ از نظر معنويت، مرحوم حاج ميرزا علي آقاي شيرازي اصفهاني رضوان اللَّه عليه است که يکي از بزرگترين اهل معنايي است که من در عمر خودم ديده‌‌‌‌‌ام. 🔘يک شب ايشان در قم مهمان ما بودند و ما هم به تبع به منزل يکي از فضلاي قم دعوت شديم. بعضي از اهل ذوق و ادب و شعر نيز در آنجا بودند. در آن شب فهميدم که اين مرد چقدر اهل شعر و ادب است و چقدر بهترين شعرها را در عربي و فارسي مي‌‌‌‌‌شناسد! ديگران شعرهايي مي‌‌‌‌‌خواندند البته شعرهاي خيلي عادي؛ شعرهاي سعدي، حافظ و ... ايشان هم مي‌‌‌‌‌خواند و مي‌‌‌‌‌گفت اين شعر از آن شعر بهتر است، اين مضمون را اين بهتر گفته است، کي چنين گفته و ... 🔘شعر خواندن آنهم اينجور شعرها که گناه نيست، امّا در شب شعر خواندن مکروه است. خدا مي‌‌‌‌‌داند وقتي آمديم بيرون، اين آدم به شدّت داشت مي‌‌‌‌‌لرزيد. گفت من اينقدر تصميم مي‌‌‌‌‌گيرم که شب شعر نخوانم آخرش جلوي خودم را نمي‌‌‌‌‌توانم بگيرم. مرتب‌‌‌‌‌ اسْتَغْفِرُاللَّهَ رَبِّي وَ اتوبُ الَيه‌‌‌‌‌مي‌‌‌‌‌گفت، مثل کسي که معصيت بسيار بزرگي مرتکب شده است. العياذباللَّه اگر ما شراب خورده بوديم، اينقدر مضطرب نمي‌‌‌‌‌شديم که اين مرد به واسطه يک عمل مکروه مضطرب شده بود. اين‌‌‌‌‌جور اشخاص چون محبوب خدا هستند از ناحيه خدا يک نوع مجازاتهايي دارند که ما و شما ارزش و لياقت آن جور مجازاتها را نداريم. 🔘هر شب اين مرد اقلًا از دو ساعت به طلوع صبح بيدار بود و من معني شب زنده داري را آنجا فهميدم، معني «شب مردان خدا روز جهان افروز است» را آنجا فهميدم، معني عبادت و خداشناسي را آنجا فهميدم، معني استغفار را آنجا فهميدم، معني حال و مجذوب شدن به خدا را آنجا فهميدم. 🔘آن شب اين مرد وقتي بيدار شد که اذان صبح بود. خدا مجازاتش کرد. تا بيدار شد ما را بيدار کرد، گفت: فلاني! اثر شعرهاي ديشب بود! روحي که چنين ايمان مستحکمي دارد، يک چنين ضربه کوچکي هم که بر آن وارد مي‌‌‌‌‌شود يعني يک چنين حمله کوچکي هم که از مقامات داني آن بر مقامات عالي‌‌‌‌‌اش وارد مي‌‌‌‌‌شود، آن مقامات عالي عکس العمل نشان مي‌‌‌‌‌دهند، ناراحتي نشان مي‌‌‌‌‌دهند، حتي مجازات نشان مي‌‌‌‌‌دهند که ببين! بي مجازات نمي‌‌‌‌‌ماند! آدمي که در شب مرتب شعر بخواند، دو ساعت وقت خودش را صرف شعرخواندن کند، لايق دو ساعت مناجات کردن با خداي متعال نيست. 📚 آزادی معنوی، ص121 @almorsalat
پله پله تا اجتهاد جامع
💠نماز شب میرزا علی آقای شیرازی 🔰استاد آیت الله مطهری 🔘يک مرد بسيار بسيار بزرگ از نظر معنويت، مرحوم
حاشیه: البته ترک مکروهات با این دقت و ریزه کاری ها در مراحل میانی به بعد سیر و سلوک است مرحله اول تثبیت انجام واجبات و ترک محرمات(ترک شرک جلی) و انجام بعضی مستحبات بسیار مؤثر مثل نماز شب،نماز اول وقت،روضه و اشک بر سیدالشهدا علیه السلام ،دیدار و شرکت در جلسات اخلاقی و معنوی علما،توسل جدی به امام زمان علیه السلام،زیارت حرم های مطهر اهلبیت خصوصا امام رضا علیه السلام،زیارت قبور علما و شهدا و امامزاده ها،خوب درس خواندن،احترام به والدین ،مطالعه بعضی کتب معنوی و معرفتی و سلوکی مثل رساله لقاءالله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی و رساله لبّ اللباب علامه تهرانی و روزی یک صفحه قرآن با ترجمه،سه روز روزه در ماه(پنجشنبه اول و آخر،و چهارشنبه وسط ماه قمری)، بعد از مدتی مداومت بر این امور،کم کم بابی از معنویت خاص و شوقی مخصوص به روی انسان باز میشود و آدمی تحت عنایت خاصه خدا و اهلبیت قرار میگیرد و بعضی از اولیای بزرگ الهی سر راه او قرار گرفته و قدم به قدم او را به سمت ارتباط و اتصال خاص با امام زمان علیه السلام و خدای متعال راهنمایی می کنند در این مراحل مراقبت جدی از ترک مکروهات و انجام مستحبات شروع می شود و روز به روز جدی تر می شود علامه طباطبایی (قدّس سرّه)در روزهای آخر عمر در بستر بیماری یک توصیه را به شاگردان خود تکرار میکرده(مراقبه،مراقبه،مراقبه) نکته:احتمالا توصیه خیلی از بزرگان مثل آیت الله بهجت و خوشوقت ووو به انجام واجبات و ترک محرمات،ناظر به شروع سلوک بچده نه اینکه از آغاز تا پایان به همان اکتفا شود و بی نیاز از چیزهای دیگر حتی استاد سلوکی باشیم سیره خود این بزرگان در مراجعه طولانی مدت به اساتید خاص سلوکی،و مواظبت بر مستحبات و ترک مکروهات می تواند شاهد درستی بر احتمال بالا باشد
سؤال۲: چه نکات و قواعدی برای مطالعه و کلاس درس و مباحثه باید مراعات شود؟؟
پله پله تا اجتهاد جامع
سؤال۲: چه نکات و قواعدی برای مطالعه و کلاس درس و مباحثه باید مراعات شود؟؟
جواب اجمالی: نکاتی درباره روش صحیح و منطقی درس خواندن و کلاس رفتن: اول درس را قبل کلاس بین ده دقیقه تا نیم ساعت پیش مطالعه کنید یکی دوبار،جاهای مبهم و کلمات نامفهوم را علامت بذارید در کلاس همون جاها رو با دقت بیشتری گوش بدید،در کلاس بیشترین وقت برای گوش دادن با توجه صدرصد باشه و مقدار کمی به نوشتن نکته ای که مهمه و در کتاب بیان نشده،بعد کلاس مطالعه و بعد مباحثه،اگر بعد یه هفته پیشرفت پاشتید به طوری که بالای ۴۰ درصد متن در پیش مطالعه فهمیده شد و به ۸۰ درصد در کلاس رسید و به بالای ۹۰ درصد در مباحثه رسید کافیه به چیزی مراجعه نمی خواد ولی اگر در پیش مطالعه خیلی کم فهمیدید به ترجمه فارسی،یا شرح فارسی،یا صوت مراجعه کنید،اگر با این نظم منطقی کار کنید بعد مدتی سرعت یادگیری بالا رفته و از ترجمه و شرح فارسی هم بی نیاز میشوید خلاصه:سعی کنید طوری درس بخونید که بعد مدتی فقط برای رفع اشکال و ابهام از کلاس درس استاد استفاده کنید، اگر در پیش مطالعه یا در کلاس سؤالی به ذهن اومد یه گوشه ای یادداشت کنید و ببینید آیا از بیانات استاد جواب می گیرید یا نه،اگر جواب نگرفتید در کلاس نپرسید در مباحثه به بحث بگذارید اگر قانع نشدید یا از طلبه های قویتر بپرسید یا در اول کلاس درجلسه بعدی از استاد بپرسید
سؤال ۳: بنده امسال میرم پایه5 میخواستم اصول رو کاربردی و استدلالی و تحلیلی کار کنم !!ولی نمیدونم چه کار باید بکنم میخواستم راهنمایی ام کنید!!
پله پله تا اجتهاد جامع
سؤال ۳: بنده امسال میرم پایه5 میخواستم اصول رو کاربردی و استدلالی و تحلیلی کار کنم !!ولی نمیدونم چه
جواب: یه استاد بااین دیدگاه و نگاه میخواهد که مسلط بر روایات و فقه و قواعد اصول باشد ولی این طور اساتیدی خیلی کم هستن، فعلا بهتره متن کتاب رو درست بفهمید و مباحثه کنید،سعی میکنم جاهای کاربردی را مشحص کنم بیشتر اونجاها تمرکز کنید،البته از این به بعد تا آخر دوره تحصیل خارج محور بحث ها اصول است لذا عملا در بلندمدت با انواع مثال های کاربردی آشنا میشوید البته چندین جلد کتاب (ظاهرا به اسم التطبیقات الاصولیه )بوستان کتاب چاپ کرده که مباحث اصولی کتب فقهی شیعه را جمع کرده و دسته بندی کرده ،بیش از ۵جلد،ولی تا حدی متن دقیق داره و از عبارات فنی کتب علمی علماست که فهمش شاید ایتاد بخواهد اگر خواستید یک جلد آنرا بخرید یا در کتابخانه ها پیدا کنید ولی لازم نیست همه اش رو بخرید مثال های کتاب الموجز هم مفیده موفق باشید
پله پله تا اجتهاد جامع
جواب: یه استاد بااین دیدگاه و نگاه میخواهد که مسلط بر روایات و فقه و قواعد اصول باشد ولی این طور اس
سؤال ۴: ولی ما که الان مثلا استاد اینجوری نداریم ریز کارهامون باید چی باشه تا جبران کنیم؟؟؟؟ چی کار کنیم تا کمبود استاد رو جبران کنیم.
پله پله تا اجتهاد جامع
سؤال ۴: ولی ما که الان مثلا استاد اینجوری نداریم ریز کارهامون باید چی باشه تا جبران کنیم؟؟؟؟ چی ک
جواب: به فرموده قرآن:إن شکرتم لأزیدنّکم،شکر نعمت،نعمتت افزون کند اگر نعمت استاد یا کتاب یا صوت یا هم بحث ضعیف و معمولی یا متوسط رو بدونیم و استفاده کامل کنیم و شکرگزار باشیم خداوند نعمت های بالاتر را فراهم میکند این سنت و قانون همیشگی خداست
سؤال ۵: آیا وابستگی های عاطفی و عشق و علاقه طرفینی بین دو نفر از طلاب یا دانشجو یا بقیه اقشار اشکال دارد؟راه حل چیست؟؟
پله پله تا اجتهاد جامع
سؤال ۵: آیا وابستگی های عاطفی و عشق و علاقه طرفینی بین دو نفر از طلاب یا دانشجو یا بقیه اقشار اشکال
جواب: وابستگی های عاطفی(یعنی انسان عشق و علاقه عاطفی و محبتی به دیگران پیدا میکنه و دوست دارد به شخص خاصی محبت بیش از مقداری که با دیگران دارد داشته باشد و یا از او محبت ببیند-در واقع این احساس، نیازی درونی ست که مقدمه ازدواج با جنس مخالف است ولی به صورت ناآگاهانه مدتی متوجه یکی از دوستان صمیمی انسان می شود) به دیگران خصوصا دوستانی که تا حدی زیبایی چهره دارند توی سنین مجردی و چند سال اول طلبگی تقریبا عادیه یعنی برای مجردها زیادپیش میاد ولی باید کنترل بشه،یعنی توجهی به نفسمان نکنیم و با اون شخص مورد نظر خیلی عادی باشیم،ارتباط باید مثل دیگران باشه یعنی عاطفی نگاه نکنیم فقط به مقدار ضرورت و نیاز برای کارهای علمی باشه،نه اینکه از روی نیاز عاطفی درونی باشه
نکته مهم:تصور عموم از حورالعین تصور غلطیه،در سوره واقعه انسانهای قیامت را سه دسته میکنه آدم خوبها(اصحاب یمین)و آدم بدها(اصحاب شمال)و سابقون، بعد میفرماید فقط گروه سوم یعنی السابقون السابقون مقرب درگاه خدا هستند یعنی از بهشت های متوسط اصحاب یمین عبور کرده اند و به بهشت تجلیات اسمایی و صفاتی و ذاتی خدای متعال راه یافته اند اینجا از جلوه گری های خدا برای مقربین درگاهش که چشم به او و عنایات و جلوه های او دوخته اند تعبیر به حورالعین کرده،پس حورالعین از تجلیات خاصه خدا برای مقربین درگاهش مثل امامان و انبیا و امثال شهدای کربلا می باشد نه اینکه یه همسر خیلی زیبای بهشتی باشد،اصلا قرآن میفرماید (کلٌ یأتینا فردا)هر کسی تنها پیش ما می آید خبری از همسر و ..نیست همسر و روابط همسری از اقتضائات عالم دنیا برای بقای نسل بشر است نظام عالم آخرت کاملا با دنیا متفاوت است و حقایق آن قابل بیان نیست مگر در قالب مثال های دنیا و با الفاظ دنیوی،اینها همه تمثیل است . امام صادق علیه السلام فرمودهاند اصحاب امام درعاشورا قبل شهادت پرده ها از دیدگانشان کنار رفته بود و جایگاه بهشتی خود را در جوار خدا دیدند لذا با اشتیاق به معرکه جنگ و مرگ و شهادت میرفتند تا با شهادت حورالعین را در آغوش بگیرند،این حورالعین از نظر قرآن مخصوص مقربین است یعنی مشتاق تجلیات بالای خدا و اهلبیت بودند،حورالعین یعنی (الی ربّها ناظرة:مقربین در بهشت به تماشای جلوه های خدای زیبا و محبوب مشغولند،همانی که زینب علیهالسلام فرمود:مارأیت الّاجمیلا،من شاهد جلوه های خدای زیبا بودم)
نکته ای درباره حق الناس در کربلا: به نظر ناقصم میرسد اگر عنایت خاصه امام و خدا شامل حال کسی که واقعا مشتاق باشد بشود مشکل حق الناس او هم حل میشود یعنی اگر فرصت جبران نداشته یا کوتاهی کرده و در موقعیتی مثل عاشورا قرار گرفته ،امام و خدا حق الناس او را به گردن میگیرند مثلا در سوره طه ساحران امت موسی(علیه السلام)باشکست مقابل ایشان و پذیرش شکست و پا روی نفس گذاشتن در یک لحظه به بالاترین مقام معنوی(یعنی مقام مقربین و مخلصین)رسیدند بعدش هم شهید شدند با اینکه قطعا حق الناس هایی به گردنشون بوده، پس معلوم میشه اگر امام در کربلا فرموده اند هرکس حق الناس داره برگرده میخواسته اند کسانی که آمادگی واقعی ندارند و با تمام وجود مشتاق ملاقات خدا و دفاع از امام نیستند بهانه ای برای رفتن داشته باشند و فقط خالص ها بمانند،کما اینکه امام شب عاشورا چراغ را خاموش کردند و بیعت را برداشتند و فرمودند دشمن با من کار دارد و من فردا شهید میشوم پس ماندن شما فایده ای ندارد بروید میخواستند بهانه ای به غیر خالص ها و غیر مشتاق ها بدهند اگر کسی واقعا مشتاق ملاقات خدا بود و آماده دفاع از امام به هر قیمتی بود امام را بر خودش مقدم میکرد و میگفت من حاضرم به خاطر حق الناس به جهنم بروم و عذاب بشوم ولی امام عزیزتر از جانم تنها و غریب نماند به نظر می آید امام از اصحاب امتحانات سختی گرفته تا از خود گذشته ترین ها بمانند و این برای ما درس است