درسنامهفهم حدیث عبدالهادی مسعودی.pdf
2.14M
✅ کتاب #درسنامه_فهم_حدیث
🔹نویسنده: استاد عبدالهادی #مسعودی
🔹در این کتاب، خردهفرایند #بررسی_دلالی حدیث (روش استظهار)، به تفصیل مورد بحث قرار گرفته است.
🔸 کانال روش شناسی اجتهاد (روشنا)
🆔 @ravesh_ejtehad
روش شناسی صاحب جواهر.pdf
6.39M
✅ مصاحبه با استاد #عندلیب همدانی پیرامون #روششناسی اجتهاد صاحب #جواهر
▫️منبع: سایت استاد عندلیب
🔸روش شناسی اجتهاد (روشنا)
🆔 @ravesh_ejtehad
بسم الله الرحمن الرحیم
⭕️ نظریه مقاومت طب سنتی؛ سخنی با مخالفان
مدتی است بازار مخالفت با طب سنتی رونق گرفته و بسیاری از منتقدان بدون اطلاع و آگاهی از طب سنتی ایرانی به نقدهای غیر علمی و گاه غیر اخلاقی و طعن گونه می پردازند.
شاید توجه به فلسفه طب و تبیین پارادایمهای آن پاسخ به چالش را روشن سازد.
پارادایم طب مدرن در برابر باکتریها و ویروسها، عبارت از تولید داروهای دفاعی از جمله داروهای آنتی باکتریال و آنتی ویرال برای نابودی آنها است یعنی رویکرد تهاجم را در پیش گرفتند و لکن ویروس ها و باکتری ها هوشمندانه جهش یافته و در برابر داروهای آنتی باکتریال و آنتی ویرال مقاومت نشان می دادند و خطرناکتر وارد صحنه مبارزه با انسان می شدند.
پاستور، پارادایم دیگری در برابر این آسیبها پیش گرفت و آن پارادایم مقاوم سازی بدن از طریق واکسن و ورود باکتری و ویروس ضعیف به بدن بود. این رویکرد به دنبال مرگ و نابودی ویروس نبود و لکن ویروس جدید، زحمت دیگری در تولید واکسن جدید برای بشر فراهم می ساخت.
پارادایم طب سنتی بدون جنگ با ویروس و باکتری، مقاوم سازی بدن از هر گونه آسیب است؛ با توصیه های سبک زندگی و چگونگی خوردن و آشامیدن و تجویز داروهای گیاهی تقویت و کمک کننده طبیعت مدبره بدن که هم توان و مقاومت بدن را مقابل هر گونه آسیب میکروبی بالا می برد و هم عفونت ها را زایل می سازد.
این سه پارادایم مبتنی بر مبانی هستی شناختی و طبیعت شناختی و معرفت شناختی و انسان شناختی است. (رک به: فلسفه علوم انسانی و روش شناسی علوم اجتماعی)
این مبانی در طب سنتی اجازه نابودی مخلوقات الهی را نمی دهد و همزیستی مسالمت آمیز بین همه موجودات زنده را با نظریه مقاومت فراهم میسازد و از جنگ و ستیز با طبیعت و حتی شرور طبیعی پرهیز می کند. این رویکرد، نوعی تسخیر طبیعت است که باعث کنار آمدن موجودات طبیعی با بدن انسان می شود. نقش دعا هم در کنترل امور طبیعی و تقویت روحیه انسان در برابر بیماری در چارچوب این مبانی معنا پیدا می کند.
طب سنتی در برابر آسیب ها نه تساهل را می پسندد و نه تهاجم را ؛ بلکه مقاوم سازی کلان را از طریق کمک به طبیعت مدبره بدن دنبال می کند.
غلبه طبیعت گرایی و تجربه گرایی در طب مدرن، باعث شده نه تنها تصرف بلکه به تعبیر هایدگر، تعرض و تهاجم بر طبیعت بالا رود و طبیعت هم جنگ جهانی علیه بشریت راه بیندازد.
نظریه مقاومت در طب سنتی از مبانی عقلانی و اسلامی بدست آمده است و جا دارد در باب آن گفتگوی بیشتری صورت گیرد.
⁉️ مخالفان طب سنتی به جهت ناآگاهی از فلسفه طب و حتی فلسفه طب مدرن، خود و جامعه را از بهره طب سنتی محروم می سازند.
یک حوزوی معممی گمان می کند مدرن یعنی جدید و سنت یعنی قدیم و لذا استفاده از طب سنتی را بازگشت به عصر بوق می خواند؛ در حالیکه نه مدرن به معنای جدید است و نه سنتی به معنای قدیم است. معنای مدرن و سنت را باید در مبانی پیش گفته یافت (ر.ک به: کلام نوین اسلامی و تاریخ فلسفه کاپلستون) و به همین جهت بین علم به معنی ساینس و حکمت تفاوت هست.(رک به: فلسفه فلسفه اسلامی)
سیاستمداری از مسئولان نظام پزشکی با تمسخر و بدون دانستن ظرفیت های طب سنتی، آن را تجویز علفی می نامد و اما چشم بر قراردادهای جنایتبار مافیای دارو و درمان و پولهای زیرمیزی می بندد.
مدیر دیگری هم بی باکانه از تجویز پیوند مدفوع انسان دم می زند و در ادامه ی سیاست دولت منحوس پهلوی اول و با همکاری افراد مدعی علم و فقیر در فلسفه علم به ستیز حداکثری با طب سنتی می پردازد و نسبت به قرارداد کلان و ورود داروهای غیر مصوب جهانی به کشور جهت تست بر مردم مظلوم ایران ساکت می ماند و مشارکت می کند و ننگ بهداشتی بر پیشانی بهداشت ایران می زند و اما همین مدیر اجازه تحقیق و هزینه کرد نسبت به داروهای طب سنتی را نمی دهد و بعد با ترفند فرار به جلو و با ادبیات متبخترانه و ظاهراً بعد از عزل، استعفا می دهد.
💢 این وقایع اخیر نشان از فقدان حکمرانی طب و طبابت در کشور دارد که باید مجمع تشخیص مصلحت نظام آن را جدی بگیرد.
ناگفته نماند بشر باید از تجربه بشری بهره ببرد و مجموعه دستاوردهای مثبت طب مدرن و سنتی ایرانی و غیرایرانی را برای پیشگیری و درمان بکار گیرد.
میدان کرسی های نظریه پردازی و نقد و مناظره برای گفتگوی علمی و آزاد باز است و هیأت حمایت از کرسیها آمادگی دارد جلسات گفتگو بر پا کند تا حقیقت برای طالبان معرفت روشن گردد.
خداوندا منجی بشریت را برسان که به شدت منتظر و محتاجیم.
✍ عبدالحسین خسروپناه
اول آذر ۱۳۹۹
@ejtehadjame
🌀 مجاهدت مخلصانه عالمان شیعی
📝 مینویسم این حروف را و حال آن که گرسنه هستم...
💠 مرحوم حضرت آیتالله سیّد شهابالدّین مرعشی نجفی بر نسخهای خطّی از کتاب "فوائد بحرالعلوم" نوشتهاند:
🔹 کتاب فوائد سیّدمهدی نجفی را خریدم به پولی که از سه ماه #نماز_استیجاری به دست آورده بودم. و منِ محزون، شهابالدّین حسینی مرعشی نجفی هستم.
🔹 و این حروف را در حالی که #گرسنه_هستم مینویسم! زیرا یک روز و شب است که به دلیل نداشتن وجه، چیزی نخوردهام! و امیدوارم به برکت اجداد طاهرینم علیهمصلواتالله بر این سختی و گرفتاری بتوانم صبر نمایم.
✍🏻 نوشته شد به تاریخ ۱۳۴۱، در مدرسه قوام - نجف أشرف
🌐 @ejtehadjame
ندای سعادت:
🔴 بلندی مقام #شهید
♦️در يكى از زيارت هاى سيّد الشّهدا- عليه السّلام- آمده است: «أَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَوْمَ وُلِدْتَ وَ يَوْمَ تَمُوتُ وَ يَوْمَ تُبْعَثُ حَيّاً.» سلام بر تو، روزى كه متولد شدى، و روزى كه جان مى سپارى، و روزى كه زنده مبعوث مى شوى. (کامل الزیارات).
♦️اين، همان سلامى است كه خداوند نسبت به حضرت يحيى و عيسى- عليهما السّلام- به طور صريح و نسبت به ديگر پيامبران به اشاره در قرآن شريف ذكر مى نمايد.
♦️ يكى از معانى سلام ... امنيت مطلق ايشان (ائمه معصومین ع ) از ابتلائات عالم بشريت است
♦️امنيت مطلق، همان مقام عصمت و استقرار بر فطرت توحيدى و نبودن حجاب ميان انسان و فطرت، و خلاصه دوام توجه به حقّ است.
♦️♦️اين مقام؛ هر چند خاصّ اولياى الهى و معصومان- عليهم السّلام- است؛ ولى مردم عادى ... نيز قابليّت آن را دارند كه با مجاهده و يا از طريق #شهادت، به اين فوز عظيم نايل شوند.
📕 برگرفته از کتاب فروغ شهادت (تالیف آیة الله سعادت پرور ره)🌱
https://eitaa.com/Nedaysaadat
✍️ پیام رهبر انقلاب درپی ترور دانشمند هستهای و دفاعی شهید محسن فخریزاده
✳️ حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی در پی ترور دانشمند هستهای و دفاعی شهید، دکتر محسن فخریزاده پیامی صادر کردند.
متن پیام به این شرح است:
بسمالله الرحمن الرحیم
✍️ دانشمند برجسته و ممتاز هستهئی و دفاعی کشور جناب آقای محسن فخریزاده به دست مزدوران جنایتکار و شقاوتپیشه به شهادت رسید. این عنصر علمی کمنظیر جان عزیز و گرانبها را به خاطر تلاشهای علمی بزرگ و ماندگار خود، در راه خدا مبذول داشت و مقام والای شهادت، پاداش الهی اوست. دو موضوع مهم را همهی دستاندرکاران باید به جِدّ در دستور کار قرار دهند، نخست پیگیری این جنایت و مجازات قطعی عاملان و آمران آن، و دیگر پیگیری تلاش علمی و فنی شهید در همهی بخشهائی که وی بدانها اشتغال داشت. اینجانب به خاندان مکرم او و به جامعهی علمی کشور و به همکاران و شاگردان او در بخشهای گوناگون، شهادت او را تبریک و فقدان او را تسلیت میگویم و علو درجات او را از خداوند مسألت میکنم.
سیّدعلی خامنهای
۸ آذرماه ۹۹
🇮🇷
📍مراسم ختم مجازی دانشمند هسته ای و صنعت دفاعی
برای قرائت صلوات، فاتحه، زیارت عاشورا برای شهید گرانمایه شهید محسن فخری زاده لینک ذیل را لمس کنید.
http://iporse.ir/66846
👌
سلام.آیا حقیقت دارد که یکی از امامان فرمودند که معامله با اکراد(کرد ها یعنی اهالی کرد) کراهت دارد؟
تعدادی روایات در این زمینه وجود دارد ولی برخی از آنها به لحاظ سندی ضعیف، مرسل و نادرست نیست یا به لحاظ محتوا و مدلول با برخی آیات قرآن تعارض دارد(۱). در عین حال، برخی از این روایات در باب معاملات را برخی از علما و فقهای گذشته پذیرفته اند و بر اساس آن حکم به کراهت معامله با برخی از اکراد دادند. و دلیل آن هم «کردبودن» نیست بلکه دلایلی در روایات ذکر شده که این دلایل باعث کراهت معامله با آنان یا هرقومی که چنین ویژگی هایی را داشته باشد؛ دارد. برخی از این دلایل عبارتند از: نداشتن بصیرت، منشأ خیرنبودن، عدم صداقت در معامله، مربوط نبودن این روایات برای همه کردها، در امان نبودن از اذیت و آزار آنان بعد از معامله و ... .
بنابراین صحت سندی این روایات، اثبات نشده است. در نتیجه حرمت یا کراهت معامله یا حتی ازدواج با اکراد ثابت نشده است و این گروه از مردم هم مانند سایر اقوام، شعب و قبایل مردمی هستند که احکام معامله با آنان تابع میلت و قومیت آنان نیست بلکه تابع احکام اسلامی است. و صرفاً بخاطر اینکه کرد هستند معامله کراهت دارد؛ صحیح نیست.
لازم به ذکر است که در میان مراجع عظام تقلید شیعه و معاصر کسی چنین فتوایی ندارد!.
پاورقی:
(۱) سوره حجرات آیه ۱۳.
بسمه تعالی:
آیا کُردها و یا اکراد از جنیان هستند؟ معامله با آنها چگونه است؟
پاسخ اجمالی
در روایتی در اینباره آمده است:
ابی ربیع شامی از امام صادق(ع) پرسید: گروهی از کُردها در منطقه ما زندگی میکنند. همیشه برای خرید و فروش میآیند و ما با آنها همنشین شده و با هم خرید و فروش داریم. [تکلیف چیست؟] آنحضرت فرمود: «ای اباربیع! با کُردها همنشین مشو؛ زیرا ایشان گروهی از جن هستند که خداوند از روی آنها پرده برداری کرده پس با آنها همنشین نشو».[1]
حال با ذکر نکاتی به این مسئله میپردازیم:
1. با اینکه برخی، خواستهاند توجیهاتی ارائه کنند که چگونه کردها از نسل جن هستند[2] و برخی نیز این موضوع را محتمل دانستهاند،[3] اما به نظر میرسد چنین چیزی چندان متصوّر نیست و با اینکه عمل زناشویی میان جن و انسان محتمل است، اما شکلگیری نسلی از آنها متصور نیست، با آنکه امروزه میبینیم که این گروه با دیگر اقوام ازدواج کرده و مشکلی پیش نمیآید. بر این اساس، این ادعا که طایفهای از انسانها را از جن بدانیم یا بالعکس، باطل است.
2. یک نژاد از انسانها، در طول سالیان دراز، به قدری در هم آمیخته با اقوام دیگر میگردد که واقعاً نمیتوان همه آنها را یک پیمانه دانست و بر همه آنها یک حکم جاری کرد.
3. اما پیرامون روایت مورد بحث باید گفت؛ این روایت از جهت سندی ضعیف و مرسل است[4] و در مواردی با این بازتاب اجتماعی، قابلیت استناد ندارند. علاوه براین، سند این روایت به «أَبی الرَّبیع الشَّامی» میرسد؛ این شخص با اینکه منابع رجالی از او یاد کردهاند،[5] ولی هیچیک توثیقی برای او ذکر نکردهاند و اینها سبب میشود ما چنین شخصی را حجت ندانیم[6] و طبیعتاً روایات منقول او را نیز معتبر ندانیم.
4. بر فرض که سند این روایت را بپذیریم؛ محتوای آن نیز اشکالات جدی دارد؛ اسلام، مردمان را نه براساس رنگ و نژاد و ...، بلکه براساس تقوا و ایمان میسنجد: «اى مردم! ما شما را از مرد و زنى آفریدیم، و شما را ملّت ملّت و قبیله قبیله گردانیدیم تا با یکدیگر شناسایى متقابل حاصل کنید. در حقیقت ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست. بیتردید، خداوند داناى آگاه است».[7] بنابر این، معنای ظاهری این روایت صحیح نبوده و باید حملهایی برای آن در نظر گرفت. علاوه بر آنکه جن بودن به تنهایی نیز نمیتواند دلیلی برای قطع ارتباط باشد، زیرا همانگونه که در سوره جن اعلام شده، جنیان با تقوا و پرهیزگار فراوانی وجود دارند، پس حتی اگر بپذیریم که اکراد باقیمانده جنیان هستند، دلیلی برای قطع ارتباط با آنها وجود نداشته و این خود، دلیل دیگری بر ضعف محتوای این روایات است.
4. رایجترین حملی که برای این روایات وجود دارد، چنین است؛ کُردها قومی بودهاند که بیشتر در کوهستانها میزیستند و حتی گروهی از آنان در قرون اولیه اسلامی به غارت میپرداختند[8] و در معاملات نیز بسیار اهل حیله بودهاند.
شاید این روایات که آنان را از جنّ داشته؛ اشاره به این دارد که آنان – در آن زمان – دارای رفتار ناپسندی بوده و از جهت حیلهگرى مانند جنّ هستند یا گوئى از جنّ هستند که پرده از ایشان برداشته شده است.[9]
این رویکرد در روایات دیگر نیز وجود دارد، برای نمونه؛ در برخی روایات از امام صادق(ع) آمده که با طایفه خزر (طایفهای که در نواحی دریای خزر زندگی میکردند)[10] ازدواج نکنید؛ و ... . [11] این روایت، بر فرض قبول از این سرچشمه میگیرد که در آن زمان این قوم به دزدی و غارت معروف بودهاند و انصراف به گروهی از آنان دارد که این ویژگی را دارند؛ لذا حتی در آن زمان نیز عمومیت نداشته و شامل دورانهای دیگر نسبت به همه مردم این نواحی نمیشود.
[1]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 5، ص 158، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، محقق، مصحح، موسوی خرسان، حسن، ج 7، ص 11، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق؛ با اندکی تفاوت در این منبع نیز آمده است: شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 3، ص 164، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق.
[2]. ر.ک: واسطی زبیدی، محب الدین سید محمد مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، محقق، مصحح، شیری، علی، ج 5، ص 223، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، چاپ اول، 1414ق.
[3]. مجلسی، محمد تقی، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، موسوی کرمانی، سید حسین، اشتهاردی، علیپناه، طباطبائی، سید فضل الله، ج 6، ص 440، قم، مؤسسه فرهنگی اسلامی کوشانپور، چاپ دوم، 1406ق.
[4]. سند روایت چنین است: «مُحَمَّدُ بْنُ یحْیى وَ غَیرُهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِی بْنِ الْحَکَمِ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِی الرَّبِیعِ الشَّامِی».
[5]. نجاشی، احمد بن علی، فهرست أسماء مصنفی الشیعة(رجال نجاشی)، ص 455، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ ششم، 1365ش؛ شیخ طوسی، الفهرست، محقق، مصحح، آل بحر العلوم، سید محمد صادق، ص 525، نجف، المکتبة المرتضویه، چاپ اول، بیتا.
[6]. صدر، سید محمد، ما وراء الفقه، محقق، مصحح، جعفر هادى دجیل، ج 6، ص 226، بیروت، دار الأضواء للطباعة و النشر و التوزیع، چاپ اول، 1420ق.
[7]. حجرات، 13.
[8]. أبو نعیم اصفهانی، أحمد بن عبد الله بن أحمد، حلیة الأولیاء وطبقات الأصفیاء، ج 8، ص 228، السعادة، دار الکتاب العربی، بیروت، 1409ق؛ خَلَّال بغدادی، أحمد بن محمد، السنة، محقق، زهرانی، عطیة، ج 1، ص 160،ریاض، دار الرایة، چاپ اول، 1410ق.
[9]. مجلسی، محمد باقر، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، محقق، مصحح، رسولی، سید هاشم، ج 19، ص 145، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1404ق.
[10]. یاقوت حموی، شهاب الدین ابو عبد الله، معجم البلدان، ج 2، ص 367، بیروت، دار صادر، چاپ دوم، 1995م.
[11]. الکافی، ج 5، ص 352؛ شیخ حرّ عاملی، هدایة الامة إلی أحکام الأئمة(منتخب المسائل)، ج 7، ص 108، مشهد، مجمع البحوث الإسلامیة، چاپ اول، 1412ق.
🔸وخامت حال آیت الله مصباح یزدی 🔸مومنان دعا کنند
🔻در پی وخامت حال آیتالله مصباح یزدی دفتر ایشان در اطلاعیه ای از مومنان درخواست کرد تا برای بهبود حال ایشان دعا کنند.
🔹دوستداران آیتالله #مصباح_یزدی حفظه الله مکررا جویای وضعیت سلامتی ایشان شدند. با توجه به شدت یافتن بیماری این یاور راستین انقلاب و رهبری، از جمیع علما، فضلا، شاگردان و دوستان و عموم ولایتمداران و علاقهمندان به ایشان تقاضا داریم با توسل ذیل عنایت ائمه اطهار علیهم السلام برای شفای عاجل و کامل ایشان دعا کنند.
🆔 @rasanewsagency
🔴🔴🔴واکنش استاد #رحیم_پور_ازغدی به ترور ناجوانمردانه شهید #فخری_زاده
🔴🔴اگر برادر قاآنی فرمانده من در سالهای جنگ، ما را به عضویت سپاه قدس بپذیرد در هر عملیات انتقامی در هر جای عالم که باشد شرکت می کنم
♦️دیشب به لطف یکی از دوستان، یادداشتهایی از شهید بنیانگذار، استاد فخریزاده را دیدم. پیشتر ندیده ونخوانده بودم. دیشب هم نخواندم، بلعیدم و افسوس خوردم بر بزرگمردی که جلوی بتهای ما زانو نزد،
♦️بزرگ در «فیزیک» و «فلسفۀ علم» و بزرگ در انسانیت و معنویت ،مجاهدی ناشناخته برای ما و کاملا شناخته برای واشنگتن و لندن و تلآویو که او را پدر"تکنولوژی هستهای" و مغزمتفکر "هوافضا" نامیدند و کشتند.
♦️دهها نقشه ترور او نقش برآب شده بود. روشن است که چرا مردم آن نظریهپرداز عملگرا را قاسم سلیمانی «فیزیک هستهای» خواندند. شهادت فخریزاده، برای او «خیر» و برای ما «شر» بود، برای او قصۀ « پیله و پروانه » و برای ما غصۀ «ماندن میان درودیوار» است،و محرومیت از مردی که ندانستیم چه حقی بر امنیت و پیشرفت ایران دارد
♦️و اینک چون شهید تهرانیمقدم ،شهدای هستهای و شهیدانی که پس از این خواهیم داد، دیگر از تاریخ ایران تفکیک نخواهد شد؛ چه خورشیدهای درخشان به تاریخ ما سنجاق نشدهاند بلکه خود تاریخ ما هستند.
♦️ضمن آنکه اهل تعارف نیستم و اگر برادر قاآنی فرمانده من در سالهای جنگ، ما را به عضویت سپاه قدس بپذیرد در هر عملیات انتقامی در هر جای عالم که باشد شرکت می کنم به ویژه اینک که گرفتار کوتوله هایی هستیم که هوسی جز مذاکره باشیطان ندارند
♦️و نمیدانیم به کدام خدا نماز میبرنداما نقداََ حیف است اگر با چند یادداشت به افکار شهید فخریزاده در حوزه فلسفه و علوم پایه اشاره نکنم:👇👇👇
♦️۱.امکان و ضرورت احیای فلسفۀ اسلامی را به حوزه و دانشگاه یادآوری کرده و آنان را به ظرفیتهای احیا نشده فلسفه اسلامی برای فلسفه علم توجه داده است.
♦️حیات فلسفه ،قدرت تعامل با محیط و رشدیافتن و رشددادن است؛ بهنحوی که با پرسشهای فلسفی اکنون رویارویی داده شود، چالشپذیر باشد و از مسیر فلسفۀ علم، تاثیر ملموس بر جهتگیری علم داشته باشد.فلسفه اسلامی هم نوع زنده ومرده دارد.
♦️۲.شهید نظریه پرداز، ریشۀ چالش بزرگ فیزیک جدید را در "فلسفۀ فیزیک"میبیند واصل "عدم قطعیت" راکاملا ادامۀ نظریۀ معرفتشناختی امتناع در شناخت ذات واقعیات طبیعی با روشهای فیزیک میداند
♦️چه برخلاف ادعا کمیات وابسته به هم برای یک ذره فیزیکی بهطور همزمان بادقت صفر، همچنان غیرقابل اندازهگیری است. همچون اندازهگیری تکانه بادقت بالا در الکترون که سبب میشود نتوانیم اطلاعاتی روشن از مکان بدهیم و بهعکس.
♦️فیزیک کلاسیک در مورد انرژی و زمان با همین مشکل مواجه است. اندازهگیری دقیق یک کمیت، سبب عدم دقت در بینهایت کمیت وابسته دیگر میشود و تلاشهایی چون نظریه «متغیرهای پنهان» نتوانسته خطر ظاهری این اصل را جبران کند.
♦️۳.ایشان اصل «عدم قطعیت» در فیزیک را اگر نفی علیت به مفهوم نیوتونی آن باشد، معقول وحتی عامل پیشرفت علم میشمارد اما این اصل نمیتواند نفی «علیت» با تبیین فلسفی باشد مگر کسانی به دلایل ایدئولوژیک و غیرفلسفی چنین استنتاج نادرستی بر آن تحمیل کنند.
✅ کانال نشر مردمی آثار استاد رحیم پور ازغدی👇
@Ostad_Rahimpour_Azghadi
مطالبی مختلف درباره ارتداد(در این بحث، سعی شده نظرات غیر مشهور را بیشتر در معرض نگاه دوستان قرار دهیم. تا زاویه دید بهتری پیدا کنند. 👇👇
مجازات مرتد
مجازات مرتد ملیِ مرد اگر توبه نکند و همچنین مرتد فطریِ مرد، مرگ است؛اما مرتدِ زن، زندانی میشود تا یا توبه کند یا بمیرد. البته مرتد فطری زن و مرتد ملی چه زن باشد چه مرد، اگر توبه کند، توبهاش پذیرفته میشود.
برخی از فقیهان در برابرِ فتواهای مشهور درخصوص احکام ارتداد، دیدگاههای دیگری مطرح کردهاند؛ ازجمله آیت الله سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی[۳۳] و آیت الله محمداسحاق فیاض از مراجع تقلید نجف، حکم مرتد فطری مرد را مانند حکم دیگر اقسام مرتد دانستهاند؛ یعنی فتوا دادهاند که مرتد فطریِ مرد نیز اگر توبه کند، مجازات نمیشود.
آیت الله عبدالله جوادی آملی هم گفته است، کسی که از روی تحقیق دچار شبهه شد و از دین برگشت، کشته نمیشود؛ زیرا برپایه احادیث، مجازاتهای حدی با وجود شبهه نباید اِعمال شوند.
برخی از محققان نیز به این باور رسیدهاند که مجازات مرتد، از تعزیرات تغییرپذیر و حکم ولایی است که در صدر اسلام برای مقابله با فتنه و فریبکاری گروهی از کافران و منافقان، از سوی پیامبر(ص) تعیین شد. تعیین مجازات مرتد و میزان و اجرای آن، بر اساس مصالح جامعه اسلامی و وابسته به شرایط محیطی است و به تشخیص حاکم بستگی دارد.
از سیاق برخی آیات قرآن استفاده میشود: کسانی که پس از ارتداد و گرایش به کفر، پشیمان گردند و جبران نمایند، توبه آنها مورد قبول درگاه الهی قرار میگیرد[آل عمران،86] لکن در آیهی دیگری به طور واضح بیان شده که از برخی مرتدین این توبه پذیرفته نمیشود:
«إِنَّ الَّذِینَ كَفَرُواْ بَعْدَ إِیمَانِهِمْ ثُمَّ ازْدَادُواْ كُفْرًا لَّن تُقْبَلَ تَوْبَتُهُمْ...»[] «کسانى که پس از ایمان کافر شدند و سپس بر کفر (خود) افزودند، (و در این راه اصرار ورزیدند،) هیچ گاه توبه آنان، (که از روى ناچارى یا در آستانه ی مرگ صورت مىگیرد،) قبول نمى شود...!»
دلیل مقبول نبودن انابه و توبه در این گونه افراد، کیفیت و نحوهی توبه آنان است؛ چون انابه و بازگشت آنان به سوی خداوند، ناخالص و فاقد روح توبهی واقعی است و اگر این عمل واقعی انجام میپذیرفت، قطعاً مورد عفو و مغفرت الهی قرار میگرفتند؛ همچنانکه ادامهی آیهی فوق با عبارت «وَ أُوْلَئكَ هُمُ الضَّالُّون» گواه این مطلب است که این توبه فضای روح آنان را شستشو نداده و آنان در گمراهی و سرگردانی به سر میبرند.
آیا ارتداد شخص نیاز به حکم حاکم شرعی دارد یا صرف انکار ضروریات اسلام و یا انجام اموری که نشان دهندۀ ارتداد باشد مثل عبادت به شیوه ارمنی ها و ادعای مسیحی شدن، برای اثبات ارتداد کافی است؟
آیا ارتداد شخص نیاز به حکم حاکم شرعی دارد یا صرف انکار ضروریات اسلام و یا انجام اموری که نشان دهندۀ ارتداد باشد مثل عبادت به شیوۀ ارمنی ها و ادعای مسیحی شدن، برای اثبات ارتداد کافی است؟
باسمه تعالی
کسی که پدر و مادرش یا یکی از آنان مسلمان بوده اند و پس از رسیدن به سن رشد و بلوغ و درک صحیح از ناصحیح، اسلام را به عنوان دین انتخاب کند و بعد در کمال عقل و اختیار از اسلام بر گردد و این امر را اظهار کند به گونه ای که به صورت عادی موجب تضعیف عقیدۀ دیگران شود، حکمش اعدام است؛ البته تشخیص تمام این شرایط به علم و تخصص نیاز دارد و معمولاً جز توسط فقیه جامع الشرایط یا مجتهد متجزی در امور قضایی و کیفری، آن هم پس از بررسی دقیق، ممکن نیست. بنابراین به صرف مشاهدۀ علائمی مثل آنچه در سؤال آمده است، یک مکلف نمی تواند فرد دیگری را مرتد دانسته، با وی برخورد کند.
اگر کسی نسبت به خدا یا ائمه بی احترامی کند مرتد محسوب می شود؟
پرسش
بنده چندی قبل در امر مهمی توکلم را برخدا نهاده و فقط از او خواستار روا شدن حاجت بودم. اما حاجتم برآورده نشد و من بسیار ناراحت شدم . و شروع کردم با خدا حرف زدن و او را نا عادل و (فکر کنم) ظالم خطاب کردم که بعد از ساعاتی پشیمان شدم . (وحتی از حضرت زهرا هم به شدت گلایه کردم) می خواستم ببینم که آیا بنده مرتد شده ام یا خیر؟ و آیا نسبت دادن این صفات دشنام به خداو ائمه محسوب می شود؟ اگر کسی به عنوان شوخی بگوید چه طور؟
پاسخ اجمالی
برای دریافت قسمت اول سؤال یعنی دلایل برآورده نشدن خواسته ها در ادعاها به سؤال شماره 721 (سایت: 764) مراجعه کنید. اما نسبت به ارتداد باید گفت: مرتد کسى است که از اسلام خارج شده، و کفر را اختیار نماید.[1] خروج از اسلام با انکار اصل دین، یا یکى از اصول دین (توحید، نبوت و معاد) حاصل مىشود، و نیز اگر یکى از ضروریات دین را - که براى همهى مسلمانان روشن و واضح است - به گونهاى که - ملازم با انکار رسالت باشد، و انسان به این ملازمه توجه داشته باشد، باز ارتداد حاصل مىشود.[2]؛ [3] و اگر شخصی به جهت عدم استجابت ادعیه اش اقدام به گفتارهای وهن آمیز نموده باشد، در صورتی که قصد جدی به مفاهیم و ملازمات آن نداشته و فقط از روی احساس چنین حرفی را زده باشد، هر چند معصیت کرده و باید از گناه خویش توبه نماید، لکن مرتد نگشته و شرایط ارتداد را دارا نمی باشد. علاوه این که احکام خاص ارتداد با ابراز و دو بار اقرار صریح و یا به گواهی دو مرد عادل که اقرار صریح از او شنیده باشند ثابت می گردد.[4]
بنابراین طبق سؤال فوق شخص مورد نظر مرتد نگشته، اما مرتکب معصیت گردیده، چرا که نسبت دادن صفات زشت و دشنام به خدا و ائمه (ع) گناه بزرگی قلمداد می گردد و با توبه واقعی، امید به بخشش آن می باشد و نیز اگر کسی به عنوان شوخی هم مرتکب چنین عمل زشتی گردد گناه و معصیت کرده و باید توبه نماید.
[1] امام خمینى، تحریر الوسیله، ج2، ص 366؛ ابن قدامه، المغنى، ج 10، ص 74.
[2] همان، ج1، ص 118.
[3] اقتباس از سؤال 53 (سایت: 289).
[4] سید مصطفی حسینی دشتی، معارف و معاریف (دایرة المعارف جامع اسلامی)، ج 2، صص 85-84.
حفاظت و حراست از ایمان مردم، وظیفه نظام اسلامی
در مورد ارتداد یک شبههای در بعضی از ذهنهاست که اسلام درباره مرتد، شدت عمل به خرج میدهد. کسانی که ایمان آوردند و سپس از ایمان منصرف شدند و به کفر گرایش پیدا کردند، شدت عمل اسلام در مقابل این افراد زیاد است که ممکن است به معنای اعمال زور در اعتقاد به حساب بیاید. این هم با توجه به آیات مربوط به ارتداد شاید اینجور به نظر میرسد که اسلام با اینکار درصدد آن هست که حصار ایمان اسلامی را حفظ کند. در حقیقت اسلام بعد از آنی که مردم ایمان آوردند، نظام اسلامی را مکلّف کرده است که از ایمان مردم حفاظت و حراست بکند. این وظیفهی نظام اسلامی و حکومت اسلامی است که در باب تبلیغات ضداسلامی هم عرض خواهم کرد. بخصوص در آیهی مربوط به ارتداد - «من کفر باللّه من بعد ایمانه الّا من اکره و قلبه مطمئنّ بالایمان»(۱) که دربارهی عمار یاسر وارد شد - در آخر این آیه میفرماید: «ذلک بانّهم استحبّوا الحیاة الدّنیا علی الاخرة»؛(۲) علت این خشم الهی بر مرتدین و کسانی که از دین خارج شدهاند، این است که اینها زندگی دنیا را، عشرت دنیوی را، هواهای نفسانی را بر خواست معنوی و قلبی خود و فطرت انسانی خود و بر آخرت ترجیح دادند. معلوم میشود مسئله، مسئلهی عوض شدن یک اعتقاد فقط نبوده است. مسئله این بوده که کسانی به خاطر جاذبههای مادی، به خاطر تأمین هواهای نفسانی، حاضر شدند به حیثیت نظام اسلامی لطمه بزنند و پشت کنند و ایمان اسلامی را رها کنند، که این یک مقولهی دیگری است و سختگیری اسلام دربارهی این افراد از این مقوله است.
البته این نکته هم مورد توجه باید قرار بگیرد که اگر ما میگوئیم که عقیده، عقیدهی مذهبی و ایمان در جامعهی اسلامی آزاد است، این به معنای این نیست که اسلام اجازه بدهد که فریبگرانی و خدعهپیشگانی در جامعهی اسلامی به راهزنی ایمان مردم بپردازند. این را قطعاً اسلام اجازه نمیدهد. دستهائی که میتوانند با ارائهی جاذبههای مادی، با تأمین هوسهای بشری، دلهای سست و ضعیفی را به سمت خودشان جذب کنند، اگر در جامعهی اسلامی آزادی عمل داشته باشند، مردم ضعیف را و انسانهای سادهدل را تحت تأثیر قرار خواهند داد و آنها را گمراه خواهند کرد و از بهشت به دوزخ خواهند برد؛ «و الّذین کفروا اولیائهم الطّاغوت یخرجونهم من النّور الی الظّلمات».(۳) اسلام اجازه نمیدهد که مردمی که دلشان به نور ایمان منور شده است، به وسیلهی چنین ایادیای به سمت ظلمت باز هم کشیده بشوند. لذا اسلام با تبلیغات ضداسلامی و فریبگرایانه، نه با بحث و جدل استدلالی، با خدعه و فریب تبلیغاتی دربارهی مسائل اعتقادی که موجب سست شدن ایمان مردم و راهزنی دلهای مردم میشود، مقابله میکند که نشانههای این را در احکام متعددی از اسلام ما میبینیم.۱۳۶۵/۱۲/۱۵
رهبر معظم انقلاب، خطبههای نماز جمعه تهران
فردى بودن: برخى از معاصران با تإمل در سیره پیامبر اسلام و امام على (ع) شرط دیگرى براى اجراى حد قتل استنتاج کرده اند و آن فردى و غیر جمعى بودن ارتداد است ; به این معنا که وقتى حکم قتل بر مرتد با تحقق شرایط جارى مى شود که ارتداد اختصاص به یک یا چند شخص اندک و انگشت شمار داشته باشد ; به تعبیر دیگر, ارتداد رهاورد تبلیغات زهر آلود دشمنان دین نباشد که موجب ارتداد گروهى از مسلمانان گردد. در این صورت اجراى حکم قتل نمى تواند راه کفر را سد کند. طرفداران این شرط سه دلیل یا شاهد براى مدعاى خود ذکر کرده اند: دلیل اول, استناد به سیره امام على و امام صادق علیهماالسلام در عدم قتل رهبران گروه مرتدان مانند ابن کوا و ابن ابى العوجا;(21) دلیل دوم, ادعاى انصراف ادله ارتداد از ارتداد گروهى و اختصاص آن به ارتداد فردى ;(22) دلیل سوم, عدم کارآیى اجراى حکم قتل در انسداد ارتداد در فرض گروهى بودن. آیه الله سبحانى در این باره مى گوید: ((با وجود چنین جوى, دیگر از انحراف عقیده افراد نمى توان جلوگیرى کرد, از این جهت حکم ارتداد بر آنها اجرا نمى گردد))
ممکن است کسانى از این سختگیرى تعجب کنند و آن را یک نوع خشونت شدید غیر قابل انعطاف، بدانند که با روح اسلام سازگار نیست.
ولى این حکم یک فلسفه اساسى دارد و آن حفظ جبهه داخلى کشور اسلامى و جلوگیرى از متلاشى شدن آن و نفوذ بیگانگان و منافقان است؛ زیرا ارتداد در واقع یک نوع قیام بر ضد رژیم کشور اسلامى است که در بسیارى از قوانین دنیاى امروز، نیز مجازات آن اعدام است.
اگر به افراد اجازه داده شود، هر روز مایل بودند خود را مسلمان معرفى کنند، و هر روز مایل نبودند استعفا دهند به زودى جبهه داخلى اسلام از هم متلاشى خواهد شد، و راه نفوذ دشمنان و عوامل و ایادى آنها باز خواهد شد، و هرج و مرج شدیدى در سراسر جامعه اسلامى پدید خواهد آمد.
بنابراین، حکم مزبور، در واقع یک حکم سیاسى است که براى حفظ حکومت و جامعه اسلامى و مبارزه با ایادى و عوامل بیگانه ضرورى است.
از این گذشته، کسى که آیینى همچون اسلام را بعد از تحقیق و پذیرش رها کند، و به سوى آئین هاى دیگرى برود معمولاً انگیزه صحیح و موجهى ندارد، و بنابراین، درخور مجازات هاى سنگین است و اگر مى بینیم این حکم، درباره زنان خفیف تر است به خاطر این است که: همه مجازات ها در مورد آنها تخفیف مى یابد.(1)
پی نوشت: (). گرد آوري از کتاب: تفسیر نمونه، آيت الله العظمي مکارم شيرازي، دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهل و هفتم، ج 2، ص754.
– انتخاب دینی غیر از اسلام پس از تحقیق
سؤال: جنابعالى در ابتداى رساله مرقوم فرموده اید: «عقیده مسلمان به اصول دین، باید از روى دلیل باشد.» اگر مسلمانى به دنبال تحقیق رفت، و در نتیجه دینى غیر از اسلام را برگزید، آیا حق دارد پیرو آن دین شود؟ آیا حکم مرتد بر او جارى نمى شود؟ اگر جارى مى شود، چرا؟ آیا این فتوا با فتواى به لزوم تحقیق در اصول دین، و عدم جواز تقلید در آن سازگار است؟ اصولا کسى که مى داند، اگر به نتیجه اى غیر از دین پدر و مادرش برسد کشته خواهد شد، چگونه مى تواند با فکرى آزاد در اصل دین تحقیق کند؟
جواب:تحقیق در دین و اعتقاد به یکى از مذاهب، غیر از تظاهر به آن است. توضیح این که: بر همه واجب است در اصول دین به اندازه توانایى خود تحقیق کنند، و اگر واقعاً بعد از تحقیق کامل و کمک گرفتن از آگاهان، به آیینى غیر از آیین اسلام معتقد شوند، معذور هستند; زیرا وظیفه عقلى و شرعى خود را انجام داده، ولى به خطا رفته اند. امّا کسى که قبلا مسلمان بوده، و به عللى دین جدید اختیار کرده، اگر تظاهر کند محکوم به احکام مرتد است; و احکام مرتد در واقع از جمله احکام سیاسى اسلام، براى جلوگیرى از نفوذ دشمنان در محیط اسلام، و اغفال و اغواى مردم است.
(آیت الله مکارم شیرازی دام ظله)
به دیگر سخن, ارتداد یعنى برگشت از دین, دینى که خود فرد آگاهانه و محققانه برگزیده است, نه این که انتخابش تقلیدى و ایمان و یقینش به دین یقین روان شناختى بوده است.
استاد جوادى آملى در این باره مى گوید:
ارتداد آن است که کسى محققانه دین را بپذیرد, سپس دین را کنار بگذارد. در ارتداد یک نکته مهم این است که پیش از این, دین را با برهان منطقى پذیرفته باشد, اگر کسى واقعا شاک متفحص است, یعنى هر چند در خانواده مسلمان تربیت شده ولى اسلامى را که قبول کرده, ((اسلام روان شناختى)) است نه اسلام معرفت شناختى و یقین منطقى ; دید پدر و مادرش مسلمان هستند, او هم مسلمان شد, نه از معصوم شنید و نه از حکیم متإله دریافت کرد, اسلام موروثى دارد که اگر هم یقین داشته باشد, یقین روانى است نه یقین منطقى, چنین شخصى اگر به ایمان خود باقى بماند, ممکن است خداوند متعال منت گذاشته و دین او را بپذیرد. اما اگر شک کرد, معلوم نیست که خداوند متعال احکام ارتداد بر آن بار کند و معلوم نیست که تعریف ارتداد شامل آن بشود. بنابراین, ارتداد یعنى کسى که یقین معرفت شناختى دارد, با این حال دین را به بازى بگیرد و از آن اعلام بیزارى نماید
@ejtehadjame