🔰 بخشهایی از کتاب «خاطرات ناتمام»، خاطرات خودنوشت مجیب الرحمن شیخ، رهبر استقلال بنگلادش که به شرح ماوقع قحطی ۱۹۴۳ بنگال میپردازد.
○○○
🔸 صدها هزار نفر از مردم از روستاها به شهرها هجوم آورده بودند تا بلکه غذایی برای خوردن بیابند. اما هیچ غذا و پوشاکی برای آنها نبود. #انگلیسیها همه کشتیها را برای استفاده در جنگ توقیف کرده بودند. آنها برنج و گندم را برای تغذیه سربازان خود انبار کرده بودند و آنچه هم باقی مانده بود در دست تاجران بود. این شرایط باعث شد وضعیت کشور بسیار وخیم شود.
🔹 تجار فروش برنج را با قیمت بسیار بالا آغاز کردند. اگر تا قبل از قحطی هر ماند –واحد وزن در بنگلادش برابر با سی و هفت کیلوگرم– به قیمت ده تاکا به فروش میرسید حالا آنها همین مقدار را به قیمت چهل تا پنجاه تاکا میفروختند. هیچ روزی سپری نمیشد مگر اینکه مردمی در خیابانهای شهر از گرسنگی جان ببازند.
▪️من و تعدادی از دانشجویان به خانه آقای #سهروردی –وزیر تغذیه– رفتیم و به او گفتیم: یا قادر خواهید بود به این مردم کمک کنید یا اینکه برای همیشه شما را بخاطر کمک نکردن به آنها سرزنش خواهند کرد. سهروردی پاسخ داد: بگذارید ببینم چه میتوانم بکنم. امیدوارم حداقل بتوانم جان برخی را نجات دهم.
▫️سهروردی توانست در طول شب یک تیم بزرگ تامین مواد غذایی تشکیل دهد. او سیاست اعمال کنترل بر مغازههای فروش مواد غذایی را اعمال کرد. همچنین به آشپزخانهها در روستاها دستور داد درهایشان را باز کنند. سپس به دهلی رفت تا به دولت مرکزی درباره شرایط بد در بنگال اطلاع داده و درخواست کمک کند. دستور داد برنج، گندم و آرد بارگیری شود.
🔻 اما انگلیسیها اولویت را به جنگ میدادند و از نظر آنها مردم بنگال در درجه دوم اهمیت قرار داشتند. تا آنجا که به آنها مربوط میشد حمل و نقل واگنهای پر از #اسلحه اهمیت بیشتری داشت. در نتیجه در قطارها اولویت بارگیری با اسلحه و جعبههای مهمات بود و اگر فضایی باقی میماند مواد غذایی بارگیری میشد. انگلیسیها بشدت مشغول جنگ بودند و در نتیجه مردم بنگال باید از گرسنگی میمردند و این اتفاق در سرزمینی رقم میخورد که بواسطه منابع غنی غذاییاش مشهور بود.
🔺 در قرن هجدهم وقتی کمپانی هند شرقی بعد از خیانت #میرظفر بنگال را ضمیمه خود کرد، این منطقه آنقدر غنی بود که یک تاجر ثروتمند بنگالی آنقدر پول داشت که بتواند لندن را یکجا بخرد. حالا آنقدر تحقیر شده بودیم که مجبور بودیم ببینیم مادران بچه به بغل در حالیکه کودکانشان همچنان پستانشان را در دهان دارند در خیابانها جان دهند.
○○○
💠 @Kashmir_Merke