eitaa logo
🍂 الهه 🍂
6.3هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
59 ویدیو
3 فایل
تبلیغات پر بازده👇 https://eitaa.com/joinchat/2078212208C12847e46a5 رمان آنلاین الهه به قلم سیین باقری نویسنده رمان 🌹ماهورا
مشاهده در ایتا
دانلود
✨✨ 🌱 آستين خالي ات... نشان از مردانگي ست!!! بااين دودست سالم، هنوز نتوانسته ام قنوتي اينچنيني بخوانم ... 🙂⁦♥️⁩ ✨ کانالهاۍ‌مــا در ایتـــــا👇 🎭 @fotoactor 🎭 🍂 @elahestory 🍂 💑 @khateratezanane 💑‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌
🍂 الهه 🍂
#پارتِ‌قبلی👆👆👆👆 💞❣💞❣💞 💞❣💞❣ 💞❣💞 💞❣ 💞 #الهه #پارت92 لبامو مثل ماهی از همدیگه باز و بسته میکردم و اد
👆👆👆👆 💞❣💞❣💞 💞❣💞❣ 💞❣💞 💞❣ 💞 همون لحظه بعد از اینکه نشستیم توی ماشی گوشیشو بیرون کشید از جیبش خیسه اینکه تاچش کار نمیکنه حالا بالا پایینش کرد و چندبار کشید به شلوارش درست بشو نیست دستمال کاغذی کشید روی صفحه ش و بالاخره موفق شد الو عمه ... خوبم عزیزم الهه چادرش خیس شده میبرمش خونه عوض کنه فردا صبح برگردیم .... چشم عمه جان نگران چی هستین چشم ... قربانت فعلا ماشینو روشن کرد زیر لب غرغر کنون گفت عمه نگران چیه اخه مگه من میتونم این زبون درازو اذیت کنم فکر کرده دخترش چقدر مظلومه خندیدم و با حرص جوابشو دادم چخبرته انقدر غر میزنی ادعا بود که همه دنیا پشتمه نه؟ مامان نگران شد که بعد هم بلند بلند خندیدم با عصبانیت ساختگی جوابمو داد نیشتو ببند پررو تو باید طرف من باشی خندیدم و تا خونه حرفی نزدیم چادرمو در اووردم تا سالن خیس نشه و دمپاییای رو فرشی رو پوشیدم و بدون حرف رفتم سمت اتاقم محمد مهدی همونطور که میرفت تو اتاقش با کنایه گفت خواهش میکنم وظیفه بود ممنون اقا مهدی لطف کردید چشماشو‌ چپ کرد در حالی که در اتاقو میبست جواب داد خواهش میکنم حاج خانوم لباسامو عوض کردم روی صندلی جلوی اینه نشستم شونه طلایی رنگمو برداشتم موهامو ریختم روی شونم مشغول شونه زدن شدم نگاه نگران محمد مهدی جلوی چشمم رنگ گرفت نگران بود از اینکه نکنه من هنوزم دلم پیش رضا باشه رضا فقط یه دلبستگی و حامی از بچگی بود الان که احساس متفاوتی رو تجربه میکردم مطمئن بودم که رضا به جز یه برادر هیچی نبوده صدای گوشیم بلند شد و اینوقت صبح بجز احسان نمیتونست باشه احسان بود دلم دل دل میکرد برای جواب دادن به دل نگرونی برادری که پاره ی دلش پرپر روی تخت بیمارستان افتاده بود جانم داداشی؟ 👇 https://eitaa.com/elahestory/135 ⛔️⛔️⛔️ کانالهاۍ‌مــا در ایتـــــا👇 🎭 @fotoactor 🎭 🍂 @elahestory 🍂 💑 @khateratezanane 💑 💞 💞❣ 💞❣💞 💞❣💞❣ 💞❣💞❣💞
کانالهاۍ‌مــا در ایتـــــا👇 🎭 @fotoactor 🎭 🍂 @elahestory 🍂 💑 @khateratezanane 💑‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌
شهید‌ حاج‌ ‎قاسم‌‌سلیمانی 🌱✨ «اگر ڪسی صدای رهبـر‌ خود را نشنود به طور یقین صدای امام‌زمانِ‌ (عج) خود را هم نمی‌شنود؛ و امروز خط قرمز باید توجه تمام و اطاعت از ولی خود، رهبریِ‌نظام‌ باشد🍃💐 🙃❤️ کانالهاۍ‌مــا در ایتـــــا👇 🎭 @fotoactor 🎭 🍂 @elahestory 🍂 💑 @khateratezanane 💑‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌
.📸✨. . . . . | 🌙 سلام رفیق :-) من جامانده ام شفاعت کن مرا ⚡️🙃 | 💔 | 💔 . کانالهاۍ‌مــا در ایتـــــا👇 🎭 @fotoactor 🎭 🍂 @elahestory 🍂 💑 @khateratezanane 💑‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌
.📸✨. . . . . | 🌱 | 🦋 | 🌸 | 💛 با آب طلا نام حسين قاب كنيد...🕊 با نام حسين يادي از آب كنيد...🕊 خواهيد که سر بلند و جاويد شويد...🕊 تا آخر عمر تكيه به ارباب كنيد...🕊 . . .📸✨. . . کانالهاۍ‌مــا در ایتـــــا👇 🎭 @fotoactor 🎭 🍂 @elahestory 🍂 💑 @khateratezanane 💑‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌
°○✦ ❃✦ ○° -شیرین‌ترین‌لذت‌چیست؟ +تماشای‌کرب‌وبلای‌حسین…(:🖤! کانالهاۍ‌مــا در ایتـــــا👇 🎭 @fotoactor 🎭 🍂 @elahestory 🍂 💑 @khateratezanane 💑‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌
🍂 الهه 🍂
#پارتِ‌قبلی👆👆👆👆 💞❣💞❣💞 💞❣💞❣ 💞❣💞 💞❣ 💞 #الهه #پارت93 همون لحظه بعد از اینکه نشستیم توی ماشی گوشیشو
👆👆👆👆 💞❣💞❣💞 💞❣💞❣ 💞❣💞 💞❣ 💞 بگو چه خاکی تو سرم شده؟ دور از جونت بگو راضیه به خاطر حماقت منه احمق چه غلطی کرده؟ دور از جونت بگو الهه بگو بهم داداشت که ادعاش گوش فلکو پر کرده سر اون دختر بدبخت چی آوورده؟ تقصیر تو نیست صدای گریه هاش بلند شد میدونستم احسان گریه های بلندش همراه بود با لرزیدن شونه هاش همراه بود با دستی که کوبیده میشد تو سرش همراه بود با پاره شدت جیگر خواهرش اشکام روون شد و خش انداخت روی گونه های تازه مرطوب شده ام چند دقیقه ای گریه کرد و پا به پاش گریه کردم چند دقیقه ای مویه کرد و پا به پاش موی سر پریشون کردم و از ریشه کشیدم گریه کرد و سبک شد و اروم شد و آرامش گرفت احسان کوتاه بیا از حرفت آجی گفتن نداره ولی کمر برادرت شکسته گفتن نداره ولی راضیه پای عهدش نموند گفتن نداره ولی راضیه زد زیر قرارش گفتن نداره ولی پیر شدم یه شبه خواستم لب باز کنم و دلیل بخوام ازش که بوق ممتد خبر از قطع شدن ارتباط میداد گوشیو گرفتم روی سینه ام و های های به حال برادرم گریستم و آب شدم نمیدونم کی و چجوری روی صندلی خوابم برد دستی نشست روی شونه م و صدام زد الهه خانوم پاشو بریم بیمارستان پاشو زنگ زدن راضیه حالش بده تکون شدیدی خوردم و سرم به مرز انفجار رسید چرا چشمات قرمز شده؟ راضیه چیشده؟؟ متاسف سرشو تکون داد نفسشو آه مانند داد بیرون عمه زنگ زد گفت بهوش نیومده هنوز احتمال اینکه بره تو کما زیاده با دست کوبیدم تو صورتم یا باالفضل العباس پاشو خوف نکن توکل به خدا با دلشوره رفتم سمت مانتو شلوارم و تند تند پوشیدم خدایا این چه بلایی بود راضیه کی اتقد بدبخت شد خدایا تورو خدا از بیچارگی افتاده بودم به التماس خدا چادرمو نامرتب پیچوندم دورم و جلو تر مهدی رفتم بیرون 👇 https://eitaa.com/elahestory/135 ⛔️⛔️⛔️ کانالهاۍ‌مــا در ایتـــــا👇 🎭 @fotoactor 🎭 🍂 @elahestory 🍂 💑 @khateratezanane 💑 💞 💞❣ 💞❣💞 💞❣💞❣ 💞❣💞❣💞
|°🍃 .‌.. ... و ♥️ ️ °•°🌸 بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ 🌸°•°
•° 🌼🌱 انسان‌ها، می‌کنند! وقتی وراه‌خداوندرا؛ به‌قیمت ، به بفروشند!💔 کانالهاۍ‌مــا در ایتـــــا👇 🎭 @fotoactor 🎭 🍂 @elahestory 🍂 💑 @khateratezanane 💑‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌
دوســــت بد پــــل رفتــــن شما به خرابــ🔥ـــات است در انتـــخاب دوستانـــتان احتیــــ⚠ــــاط کنیـــــد... کانالهاۍ‌مــا در ایتـــــا👇 🎭 @fotoactor 🎭 🍂 @elahestory 🍂 💑 @khateratezanane 💑‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌
🍂 الهه 🍂
#پارتِ‌قبلی👆👆👆👆 💞❣💞❣💞 💞❣💞❣ 💞❣💞 💞❣ 💞 #الهه #پارت94 بگو چه خاکی تو سرم شده؟ دور از جونت بگو راضی
👆👆👆👆 💞❣💞❣💞 💞❣💞❣ 💞❣💞 💞❣ 💞 کل مسیر تا برسیم به بیمارستان مهدی دستمو گذاشته بود روی دنده دستی و دست خودش روی دستم بود نگاهم یه سره به بیرون و خیابونا رو رصد میکردم تا برسیم به بیمارستان درختای حیاط بیمارستان طروات بارون دیشب رو حفظ کرده بودن و هوای حیاط کمی خنک تر از حال معمول بود زیر نور خورشید و سایه ی درختا رضا دست به کله اش گرفته بود و کلافه روی دو پا نشسته بود رعنا هم تلق تلق کنون با کفش پاشنه ۷ سانتی با دیدن منو محمد مهدی رو برگردوند و دور شد باز این دجال چه بازی ای در آوورد سر رضای بدبخت نمیدونم خدا شاهده من روز اولم به رضا گفتم این دختره برای تو زن بشو نیست هوای خارج به سرشه زن نباید انقد سرکش باشهتو کتش نرفت که نرفت حالا هم حقشه هرچی بکشه سلام پسر نبینم آواره بشی رضا بلند شد و با سر سلامی کرد دست گذاشت شونه ی مهدی و خسته تر از همیشه جواب داد به قرآن کم آووردم مهدی با خشونت ذاتی که داشت راهنماییش کرد جهنم غلط کردی خودتو انداختی تو دام این عفریته روز اول هم بهت گفتم باز هم میگم تا کار بیخ پیدا نکرده نزدین به تیپ و تاپ هم و برای بزرگترا گندش در نیومد بفرستش بره پی کارش زشته مهدی من تعهدی دادم قراری گذاشتم زشت برای زنیه که نگاهش کنی شرم چشماش تنتو بلرزونه نه ای دکترزاده ی پلاستیکی که نگاهش میکنی با چشماش میخواد ادمو بخوره زبون شش متری روز اول اینجوری نبودا چرا یهو وحشی شد مادر مرده؟ حالا با حرفای مهدی هم خندمون گرفت بود هم قصد داشتیم ناراحتی خودمونو حفظ کنیم برای همین منو رضا سرمونو انداخته پایین و مهدی همچنان حرف میزد که بی هوا گفت راضیه حالش چطوره پس؟ رضا بیخیال گفت اینم احمق تر از بقیه بعد از رفتن شما به هوش اومد تعجب کردم مهدی به من گفت حالش بده میره ت کما با چشمایی که قد توپ تنیس گرد شده بود برگشتم نگاهش کردم دستاشو برد بالای سرش و مظلوم جواب داد به همین قبله ی محمدی قسم عمه زنگ زد گفت الهه فوری فوتی بیار بیمارستان هیچ راهی نداشتم جز اینکه اونجوری بگم تا تو زود اماده بشی وگرنه باید علافت میشدم پا پس کشید و با لبخند بدجنسی ادامه داد الانم باید برم سر ساختمون معلوم نیست کی بیام مواظب خودت باش عیال تنها کاری که تونستم برای تلافی انجام بدم این بود کفشامو در اووردم و بی توجه به شلوغی اطرافم پرت کردم سمتش که خورد به بازوش و افتاد روی زمین قهقهه زنون دور شد و رضا با خنده رفت کفشمو اورد و پوشیدم 👇 https://eitaa.com/elahestory/135 ⛔️⛔️⛔️ کانالهاۍ‌مــا در ایتـــــا👇 🎭 @fotoactor 🎭 🍂 @elahestory 🍂 💑 @khateratezanane 💑 💞 💞❣ 💞❣💞 💞❣💞❣ 💞❣💞❣💞