🍂 الهه 🍂
#پارتِقبلی👆👆👆👆 💞❣💞❣💞 💞❣💞❣ 💞❣💞 💞❣ 💞 #الهه #پارت140 #نویسنده_سیین_باقری حرکت ناگهانی احسان فرصت فک
#پارتِقبلی👆👆👆👆
💞❣💞❣💞
💞❣💞❣
💞❣💞
💞❣
💞
#الهه
#پارت141
#نویسنده_سیین_باقری
شب هفت محرم بود و به رسم هرساله زن دایی اومده بود عمارت تا حلوا بپزه به نیت حضرت علی اصغر و پخش کنه بین در و همسایه
اما کو دلی که شاد باشه
هرکدوم از اهالی رو میدیدی غمی به چهره داشت که سال قبل ازش خبری نبود
محمد مهدی گوشه نشین خونه ی خودشون شده بود و راضیه گفته بود نمیام عمارت
رضا شیفت بود و دایی علاقه ای به نذری پزون نداشت
خاله لیلا دعوت بود خونه ی بابای طاها و خاله سهیلا هم پاگیر راضیه بود
زن دایی و مامان ملیحه با شرمی که از نگاه همدیگه داشتن در حال پختن حلوا بودن و به ناچار من مسئول تزیین بشقاب ها ی حلوا بودم
با عشق به اباعبدالله همه ی بشقابها رو تزیین کردم و بعد از چند ساعت سرمو اووردم بالا تا نگاهی بهشون بندازم لذت ببرم از نتیچه کارم
_خوب شده برعکس سالهای قبل
بزور لبخندی زدم و جواب محمد مهدی رو دادم
_اره خب شما همیشه اعتقاد داشتی من خراب میکنم خودت استین بالا میزدی و ...
یادمه هرسال منو محمد مهدی سر این قضیه دعوا داشتیم و در اخر بشقابی برمیداشت و خودش تزیین میکرد انقدر زشت میشد که بدور از چشمش بشقابو میذاشتیم برای خودمون
پوزخندی زد و گفت
_اگه تمومه بریم پخشش کنیم
دلشکسته سری تکون دادم و بلند شدم تا دستامو بشورم
مامان ملیحه سینی هارو داد دست من و احسان مهدی تا بریم در همسایه ها
نمیدونم چرا کنجکاویم گل و کرد و عمدا رفتم سمت عمارت بغلی و خواستم زنگشونو بزنم که مهدی گفت
مگه اونجا کسی زندگی میکنه؟
صدامو بلندتر کردم تا بهش برسه
_اره چند روز پیش خودم دیدمشون
با تعجب شونه ای بالا انداخت و زنگ در همسایه ی رو به رویی رو زد
طولی نکشید که در باغ با تیکی باز شد
جلوتر رفتم و توی چارچوب ایستادم منتظر تا کسیکه در رو باز کرد بیاد پشت در
حیاط باغ انگار سالها بود که جارو نشده بود پر از برگهای خشک و زرد شده که در انتهای اون ماشین خارجی مشکی رنگی پارک بود
از دور مرد قد بلند و لاغر اندامی که عجیب به چشمم اشنا بود دیده شد
پالتوی خاکستری رنگ و شلوار مشکی پوشیده بود
چند قدمی که مونده بود بهم برسه رو خودم پر کردم و بشقاب رو گرفتم جلوش
_سلام خدمت شما نذریه
#رفتن_به_پارت_اول👇
https://eitaa.com/elahestory/135
#کپی_حرام_و_پیگرد_قانونی_دارد⛔️⛔️⛔️
کانالهاۍمــا در ایتـــــا👇
🎭 @fotoactor 🎭
🍂 @elahestory 🍂
💑 @khateratezanane 💑
💞
💞❣
💞❣💞
💞❣💞❣
💞❣💞❣💞
『🖤͜͡🌿』
حسینجآن
منپراز یآدِ توهستم ؛
تو مرآیادت نیست؟!
منهمآنم بہتو دݪبست ؛
چرا یادتنیست ؟!
-درحسرتِ اربَعینیم هنوزَم💔|`
کانالهاۍمــا در ایتـــــا👇
🎭 @fotoactor 🎭
🍂 @elahestory 🍂
💑 @khateratezanane 💑
[💍🧡]
قریبُمنالقلبولوبینناألفبلد
بہقلبمنزدیکے،
حتےاگربینمانهزارشهرفاصلہباشد..:)
کانالهاۍمــا در ایتـــــا👇
🎭 @fotoactor 🎭
🍂 @elahestory 🍂
💑 @khateratezanane 💑
علیاکبر رائفیپور:
من یک چیزی بررسی کردم در روایات، خیلی جالب بود، اصلا تو بسیاری از این روایات، مخاطب فقط شیعه است، اصلا مثل اینکه خدا در مورد ظهور با کسی دیگه کار ندارد،
اگر شیعیان ما اینطور میکردند
اگر شیعیان ما ...
ظاهراً مانع ظهور خود ماییم، ما باید به یک جایی (فرهنگی، نظامی و...)
کانالهاۍمــا در ایتـــــا👇
🎭 @fotoactor 🎭
🍂 @elahestory 🍂
💑 @khateratezanane 💑
«♥️🥀»
.
.
"زن ابـرقـدرت دنیـاسـت...!
اگـر عـٰاشـق بـاشـد...🥀:'(
.
#شهـید_محمد_بلباسی🖤✨
.
-رِفـٰاقَــت ٺـٰا شَـهٰادت🍁
کانالهاۍمــا در ایتـــــا👇
🎭 @fotoactor 🎭
🍂 @elahestory 🍂
💑 @khateratezanane 💑
|♥️~
طالبجنتشدم..🌱
نھ محضِناز ونعمتش!☔️
آرزو دارمببینم..[🌕]
آبمےنوشـد؛💥
#حسین♡
کانالهاۍمــا در ایتـــــا👇
🎭 @fotoactor 🎭
🍂 @elahestory 🍂
💑 @khateratezanane 💑
صداے آوار
عطر ایثار
فریـاد ویرانے...
سوختـند تـا نسوزیـم...💔
#تاابدمدیونشهدا
کانالهاۍمــا در ایتـــــا👇
🎭 @fotoactor 🎭
🍂 @elahestory 🍂
💑 @khateratezanane 💑
#مولاجانم ❤️
😔 فلسفه ی تنهایی را
هر چقدر هم ڪه خوب ببافند...
🥀 باز هم بی قواره
بر تن آدم زار می زند!
🕊بی تو
😔همه تنهاییم مهدی جان
🍂 عجل علی ظهورڪ 🤲🏻
💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚
کانالهاۍمــا در ایتـــــا👇
🎭 @fotoactor 🎭
🍂 @elahestory 🍂
💑 @khateratezanane 💑
#پروفآیڶطورے🖼✨
♡ (\(\
(„• ֊ •„) ♡
┏━∪∪━━━━━━~~~~~~~~┓
-- 🇵 🇷 🇴 🇫 🇮 🇱
کانالهاۍمــا در ایتـــــا👇
🎭 @fotoactor 🎭
🍂 @elahestory 🍂
💑 @khateratezanane 💑