eitaa logo
هیئت مذهبی_فرهنگی الی الحبیب
1هزار دنبال‌کننده
20.1هزار عکس
4.2هزار ویدیو
140 فایل
یه عده جوونیم از جنس مونث، دانشجو، دانش‌آموز و طلبه... سرمان درد می‌کرد برای کار، حسین جمع‌مان کرد 🌸 . . . کانال ایتا: @elalhabibk پیج اینستاگرام: @elalhabib_1401 کانال تلگرام: @elalhabib1401 . . . ارتباط با ادمین کانال 👇 @Ro_siyah
مشاهده در ایتا
دانلود
📚📙📘📒 😍 😋 کتاب: "سنگی که سهم من شد" نويسنده: "سید محسن امامیان" انتشارات: جمکران 🎙 ماجرای زندگی نوزادی است به نام «هبه» که بر اثر یک سری اتفاقات از پدر و مادر مسلمان خود جدا و سرپرستی‌اش را یکی از بزرگان قوم یهود به نام شطیانا و همسرش ماریه بر عهده می‌گیرند. 💠این رمان در واقع آینه‌ای است از تلاش قوم یهود، جهت سنگ‌اندازی و تخریب شریعت اسلام. از تلاش آن‌ها جهت کشتن پیامبر در نوزادی گرفته تا چنددستگی مسلمانان بعد از فوت پیامبر. مخاطب به نوعی در جای‌جای کتاب، نفوذ و شگردهای نفوذ یهودیان را در تمام قلمرو حکومت اسلامی مشاهده می‌کند. این کتاب در 212 صفحه منتشر شده است. 📚📙 ارتباط با خادم کتابخانه: 🤓@abbasiiiii62 ┅═✧❁ @elalhabibk🍁 ❁✧═┅
📘📕📗 😋 🪴 📚کتاب :"مربع های قرمز" 🖋نویسنده:زینب عرفانیان 📋انتشارات:نشر شهید کاظمی 📖تعداد صفحه:۵۴۴ 🎧 ؛ روایتی متفاوت و شنیدنی از ناگفته های منش جنگجو و سرسخت هشت سال . زینب عرفانیان در این کتاب، خاطرات شفاهی حاج حسین یکتا ،از دوران کودکی تا پایان را روایت می‌کند و از تلخی و شیرینی‌ های هشت ساله ایران پرده برمی‌دارد》 ارتباط با خادم کتابخانه :👇👇 🤓@abbasiiiii62 ┅═✧❁ @elalhabibk🍁 ❁✧═┅
😍 😋 کتاب: "خُمره" نويسنده: "هوشنگ مرادی کرمانی" انتشارات: 🎙 خمره کتابی است به قلم هوشنگ مرادی کرمانی؛ این کتاب برنده جوایز متعددی شده و تاکنون به زبان‌های مختلفی ترجمه شده است. 🥸 هوشنگ مرادی کرمانی در سال ۱۳۲۳ در روستای سیوچ کرمان متولد شد. او تا کلاس پنجم را در این روستا تحصیل کرد و سپس به کرمان رفت. در دوره‌ای که کرمان زندگی می‌کرد به سینما علاقمند شد. مرادی کرمانی پس از مهاجرت به تهران، دوره دانشکده هنرهای دراماتیک را گذراند و در همین مدت در رشته ترجمه زبان انگلیسی نیز مدرک کارشناسی خود را اخذ کرد. 📖 😋 خمره شیر نداشت. لیوانی حلبی را سوراخ کرده بودند و نخ بلند و محکمی بسته بودند به آن. بچه‌ها لیوان را پایین می‌فرستادند، پر آب که می‌شد، بالا می‌کشیدند و می‌خوردند؛ مثل چاه و سطل. بچه‌هایی که قدشان بلندتر بود، برای بچه‌های کوچولو و قد کوتاه لیوان را آب می‌کردند. زنگ‌های تفریح دور خمره غوغایی بود. بچه‌ها از سر و کول هم بالا می‌رفتند. جیغ و ویغ و داد و قال می‌کردند و می‌خندیدند و لیوان را از دست هم می‌قاپیدند. آب می‌ریخت روی سر و صورت و رخت و لباسشان. گریه کوچولوها در می‌آمد، و سر شکایت‌ها باز می‌شد: -آقا..... آقا، اسماعیلی آب ریخت تو یقه من. آقا، احمدی نمی‌گذارد ما آب بخوریم. آقا.... ارتباط با خادم کتابخانه: 🤓@abbasiiiii62 ┅═✧❁ @elalhabibk🍁 ❁✧═┅
😍 😋 کتاب: "صبح فلسطین" نويسنده: سوزان ابوالهواء ترجمه : مرضیه خسروی انتشارات: روزگار 🎙 درسال ۲۰۰۹ عنوان پرفروش‌ترین کتاب را در فرانسه از آن خود کرد و تا کنون به بیش از ۱۴ زیان ترجمه شده‌است. نسخه اصلی کتاب در سال ۲۰۰۶ در ایالات متحده منتشر شد. 📖 😋 بعد از جنگ ۱۹۶۷ نیز فقط من می‌دانستم که پدر هدی کشته شده است. هدی در حالی که با چشمانش به درون جمعیت خیره شده بود، سوال کرد: «برادرت در میان جمعیت است؟» «بله، فاروق چطور؟» «بله، اما برهنه» «یوسف هم برهنه است.» «برای چی برهنه؟» در جوابش گفتم: «احتمالا چون لباس‌هایشان را دزدیده‌اند». در میان جمعیت مادرم را در کنار همسایه‌مان ام عبدالله دیدم، ام عبدالله مادر سمیرا، فاروق و عبدالله بود و البته نزدیک‌ترین دوست مادرم که همسر خود را در جریان اشغال از دست داده بود، . . بعد از لحظه‌ای هدی پرسید: «فاروق هم در بینشان است؟» جواب ندادم، در میان جمعیتی که نزدیک می‌شد، پدرم را نمی‌دیدم. «به نظرت او هم برهنه است؟» بعد در حالی که به پاها و بعد آسمان نگاه می‌کرد، پاسخ خود را داد «به هر حال فرقی نمی‌کند، همه‌شان برهنه هستند» ارتباط با خادم کتابخانه: 🤓@abbasiiiii62 ┅═✧❁ @elalhabibk🍁 ❁✧═┅
😍 😋 نام کتاب : "یک تکه زمین کوچک" انتشارات: افق نویسنده : الیزابت لرد مترجم: پروین علی پور قطع رقعی تعداد صفحات 296 🎧 الیزابت لِرد، از بهترین نویسندگان نوجوان امروز انگلیس، در کتاب یک تکه زمین کوچک، با نگاهی انسانی و صلح‌جویانه از یکی از طولانی‌ترین و وحشتناک‌ترین درگیری‌های تاریخ جهان می‌گوید. او داستانِ رنج‌هایی را می‌گوید که کودکان فلسطینی در زندگی روزمره‌شان با آن‌ روبه‌رو می‌شوند. 📚 "یک نکه زمین کوچک" 📖 در زندگی ام می خواهم چی بشوم؟ بهترین فوتبالیست دنیا پسری خیلی باحال خوش تیپ و قد بلندتراز برادرم جمال بزرگ ترین طراح بازی های رایانه ای و مخترع اسیدی خیلی قوی که فولاد تانک های اسرائیلی را آب کند… ارتباط با خادم کتابخانه: @abbasiiiii62 ┅═✧❁ @elalhabibk 🍁❁✧═┅
😍 😋 نام کتاب : "دروازه مردگان۱" انتشارات: افق نویسنده : حمیدرضا شاه آبادی 🎧 دروازه مردگان 1" با عنوان "قبرستان عمودی" نخستین جلد از مجموعه سه جلدی داستان های "" که "حمیدرضا شاه آبادی" آن را به رشته ی تحریر درآورده است. نویسنده در ابتدای جوانی، آموزگار مدرسه بود و همراه با کار به ادامه ی تحصیل می پرداخت؛ وی سپس به تحصیل در رشته ی تاریخ روی آورد و بعد از آن بود که کار داستان نویسی را آغاز کرد. وی هم برای بزرگسالان و هم برای کودکان، داستان هایی به نگارش درآورده اما "دروازه مردگان" مجموعه داستانی است که توسط نشر افق برای نوجوانان منتشر شده است. 📚 "" داستان جلد اول این مجموعه با عنوان "قبرستان عمودی"، قصه ای است که از مرور خاطرات یک کتابدار شکل می گیرد. "رضاقلی میرزا"، کتابدار مدرسه ی دارالفنون، این خاطرات را مکتوب کرده است و حالا خاطرات او به دست یک پسر نوجوان به نام "مجید" رسیده است. 📖 ...وحشتناک است کسی در خانه ای زندگی کند که میان دیوارهایش آدم های زیادی دفن شده اند. یک قبرستان عمودی! من جهان مردگان را دیده ام. چیزها دیده ام که هیچ کس توان شنیدنش را ندارد.... ارتباط با خادم کتابخانه: @abbasiiiii62 ┅═✧❁ @elalhabibk 🍁❁✧═┅
😍 😋 نام کتاب : "دروازه مردگان۲" انتشارات: افق نویسنده : حمیدرضا شاه آبادی 🎧 دروازه مردگان را می‌توان در شمار آثار ادبی تاریخی-تخیلی دسته‌بندی کرد.به این معنا که نویسنده کوشیده است در آن وقایع و رخدادهایی آمیخته با جنبه‌های سوررئالیستی و ماوراءالطبیعی را در بازه‌ای از تاریخ معاصر ایران در دوران قاجار روایت کند. 📚"دروازه مردگان۲" 📖 جسد مرد مرده را از گاری پایین بردیم. گاریچی و جوان سبیل قیطانی با احتیاط از زیر جسد طناب رد کردند تا مجبور نباشند به آن دست بزنند. بعد با کمک مرد کلاه پشمی جنازه را از گاری پایین بردند. من هم کمکشان کردم. یک گوشه از طناب را هم من گرفتم. بچه‌های مرد کلاه پشمی بی‌آنکه حرفی بزنند، از دو طرف صورتشان را چسبانده بودند به سینه‌ی مادرشان و با ترس نگاهمان می‌کردند. مادرشان هم همین‌طور. دست‌هایش را حلقه کرده بود دور بچه‌هایش و سرش را آرام به دو طرف تکان می‌داد. جنازه خیلی سنگین بود. به‌سختی آن را پایین بردیم و گذاشتیم کنار جاده. گاریچی گفت برایش قبر بکنیم اما... ارتباط با خادم کتابخانه: @abbasiiiii62 ┅═✧❁ @elalhabibk 🍁❁✧═┅
😍 😋 نام کتاب : کتاب عماد مغنیه (یادگاران۳۴) انتشارات: روایت فتح نویسنده : سید محمد موسوی 🎧 این کتاب در سال های قبل با نام ابوجهاد منتشرشده بود کتاب عماد مغنیه، جلد سی و سوم از مجموعه یادگاران است. کتاب عماد مغنیه، روایاتی از زندگی و رشادت‌های این شهید بزرگ است. 🗞📚 بنیاد فرهنگی روایت فتح متولی جشنواره‌های بین‌المللی فیلم مقاومت، جشنواره تئاتر مقاومت، جشنواره هنر مقاومت است و در حوزه‌های تئاتر و هنرهای نمایشی، مستند، سینما، هنرهای تجسمی، ادبیات و رسانه فعالیت دارد. 📚 📖 عماد مغنیه یکی از جوانانی بود که نقشی اساسی در پیروزیهای بعدی مقاومت در جنوب لبنان داشت؛ چه در آزادی غرور آفرین لبنان در سال ۲۰۰۰ و چه در شکست تحقیر آمیز صهیونیست‌ها در جنگ ۳۳ روزه. ۲۵ سال قویترین سرویس‌های جاسوسی جهان تمام تلاششان را کردند برای ترور یا اسارت عماد؛ تلاشی که همیشه ناکام می‌ماند و همین، عماد را در نظرشان تبدیل کرده بود به یک شَبَح. شبح حزب‌الله. ارتباط با خادم کتابخانه: @abbasiiiii62 ┅═✧❁ @elalhabibk 🍁❁✧═┅
😍 😋 (شبیه مریم) روایتی داستانی از زندگی بانو فضه، خادمه حضرت زهرا (س نام کتاب : شبیه مریم انتشارات: جمکران نویسنده : اکرم صادقی 🎧 رمان «شبیه مریم» از انتشارات کتاب جمکران با تصویرگری «محمد صادق» درباره زندگی و زمانه حضرت فضه از زمان زندگی در نوبه (شهری در آفریقا) تا زیست وی در فضای مدینة النبی می باشد. 📚 📖 ابوالقاسم اسب را جلوی قدم‌های پیرزن نگه داشت. پیرزن بدون اینکه سرش را بلند کند، ایستاد و ذکرش را گفت. ابوالقاسم خطاب به پیرزن گفت: «از قافله‌ام عقب افتاده‌ام و در این۔ برهوت سرگردانم.» بادی به غبغب انداخت و ادامه داد: «حال آنکه مرد هستم و به راحتی می‌توانم راهم را بیابم.» پرسشگرانه سراپای پیرزن را برانداز کرد. پیرزن که سنگینی نگاه او را حس کرد شالش را روی شانه‌هایش جابه‌جا کرد. ابوالقاسم قشیری که دیگر طاقتش طاق شده بود محکم پرسید: «شما که هستید؟ زن به آرامی گفت: « وَ قُلْ سَلامٌ فَسَوْفَ یعْلَمُونَ ؛ بگو به سلامت که به‌زودی آگاه می‌شوند. ابوالقاسم متوجه شد فراموش کرده سلام کند. خجالت‌زده گفت: من را ببخشید. سلام‌علیکم. از پاسخ قرآنی پیرزن به وجد آمد و بیشتر مشتاق شد بداند او کیست و اینجا چه می‌کند. شتاب‌زده ادامه داد: «در این بیابان چه می‌کنید؟ زن به آرامی قدمی برداشت و از کنار اسب او رد شد و گفت: ... ارتباط با خادم کتابخانه: @abbasiiiii62 ┅═✧❁ @elalhabibk ❄❁✧═┅
😍 😋 نام کتاب : نامزد گلوله ها انتشارات: خط مقدم نویسنده : مرتضی سرهنگی تعداد صفحات:۱۰۷ 🎧 نكته منحصر به فرد كتاب صفحه آرایی آن است كه باعث شده اثر شبیه دفترچه یادداشتی تحقیقی به همراه تصاویری آرشیوی باشد. با مطالعه این اثر با عمده رشادت های سردار در طول دفاع مقدس و سال های بعد از آن آشنا خواهید شد. سرهنگی در كنار اینكه تلاش كرده در سیر كلی و مفید به اهم فعالیت های سردار در حفظ امنیت منطقه و ایران اشاره كند اما از توجه به نكات و خاطرات ریز غافل نبوده و سعی كرده با ذكر برخی خاطرات روحیات اخلاقی و فردی حاج قاسم را نیز به مخاطب بشناساند. 📚 📖 قاسم سلیمانی و نیروهایش خطر را احساس کرده بودند.او با سرعت یک گردان را با سلاح سنگین به فرودگاه اضطراری اسلام آباد فرستاد و بقیه نیروها توی جاده به طرف غرب راه افتادند.به یک روز نرسید که در ساعت ۵ بعد از ظهر ۶ مرداد ماه ۱۳۶۷ اول منطقه‌ای به نام قهوه خانه را آزاد کردند.خبر رسید منافقین از اسلام آباد فرار کرده‌اند او با نیروهایش وارد شهر شد و ۷۰۰ قبضه سلاح کلاشینکف از سطح شهر جمع کرد بعد به طرف جاده اسلام آباد کرند رفتند تا جاده را پاکسازی کنند نیروهای منافقین شکست خورده و فراری در منطقه پراکنده بودند بچه‌های لشکر تا غروب کرند را آزاد کردند و اسیر هم گرفتند ارتباط با خادم کتابخانه: @abbasiiiii62 ┅═✧❁ @elalhabibk ❄❁✧═┅
📘📕📗 😋 🪴 📚 کتاب : "تاوان عاشقی" 🖋نویسنده: محمدعلی جعفری 📖تعداد صفحه: ۱۵۲ 🎧 کتاب "تاوان عاشقی" به قلم محمد علی جعفری عاشقانه ای است پر از التهاب از دل جنگ هشت روزه اسرائیل و غزه که یک سرش به جوانی تازه شیعه شده در شیلی و سر دیگرش به دختری سنی مذهب در غزه گره خورده است. زیبایی این عشق به واقعی بودن آن است. خلیل یاروب ساحوری، اولین روحانی شیعه کشور شیلی که در جوانی از مسیحیت به اسلام گرویده، شخصیت اصلی این داستان است. پلیس ها مثل مور و ملخ ریختند بین جمعیت. جیم زدم. دویدم سمت خیابان عمر المختار، خیابان اصلی و شلوغ. تمر سوت بلندی کشید و برایم دست تکان داد. یعنی که اوضاع قمر در عقرب است و دارید می آیند سراغت. مثل گلوله در رفتم. درست میگفت. پلیس تر و فرزی دنبالم میدوید. با سلاح بود. این موقعیت را از قبل پیش بینی کرده بودم، نزدیک ترین و امن ترین پناهگاه کافه تریای طبقه دوازدهم هتل آدم بود. پاتوق تنهایی هایم. جای دنج و خلوتی که یک تنه در فضای مجازی با انتشار پست های عدالت خواهانه، روشنگری می کردم. کمتر کسی ازش خبر داشت. حتی به دوستم ثمرهم نگفته بودم... ارتباط با خادم کتابخانه : 📩@abbasiiiii62 ┅═✧❁ @elalhabibk❄ ❁✧═┅
📘📕📗 😋 🪴 📚 کتاب : جاسوس بازی 🖋نویسنده: حمید داوود آبادی 📖تعداد صفحه: ۲۸۴ 🌐 دسته علوم سیاسی 🗞 ناشر: انتشارات شهید کاظمی 🎧 داستانی واقعی از ایرانی هایی که به هر دلیل و انگیزه، به کشور خود کردند. ماجراهایی بسیار تلخ است از برخی افراد که خواسته یا ناخواسته، خود را قربانی بیگانگان کردند و در نهایت اینکه هیچ کدام از این ماجراها، تخیلی، داستان و ساخته و پرداختۀ ذهن یک داستان نویس نیستند. همۀ آنچه خواهید خواند، حوادثی است که چه بسا به ریختن خون های بی گناهان بسیاری منجر شده است تا دشمنان از دست اندازی به کشور عزیزمان ایران، ناکام بمانند. 🖌📖 سال 1336 (1957 م)، پلیس فدرال آمریکا موفق شد سرهنگ رودولف آبل (Rudolf Abel) را به جرم سیاسی برای اتحاد جماهیر شوروی بازداشت کند. در دادگاه آبل که در آمریکا برگزار شد، “جسمز دونووان” (Donovan Jemes Britt)  معاون وقت سازمان جاسوسی آمریکا (CIA)، به عنوان وکیل، به دفاع از آبل پرداخت. این کار وی باعث اعتراضات بسیاری به خصوص از درون سازمان سیا شد. دونووان در جواب همه اعتراضات گفت:.... ارتباط با خادم کتابخانه : 📩@abbasiiiii62 ┅═✧❁ @elalhabibk❄ ❁✧═┅
📘📕📗 😋 🪴 📚 کتاب : اردو در قبرستان ژغازه 🖋نویسنده: زهرا جلالی فر 🌐 دسته کودک و نوجوان 🗞 ناشر: به‌نشر 🎧 داستان شیعه‌شدن یک اصفهانی در زمانه زندگی امام هادی(ع) کتاب «اردو در قبرستان ژغاره» یک رمان نوجوان ماجراجویانه است. کتاب در ۱۷ فصل، و درباره یک پسر ۱۷ ساله است که پدربزرگش نام عجیبی بر او گذاشته: «بادآورد!». 🖌📖 جلائی‌فر درباره این اثر می‌گوید: «بادآورد در تمام سال‌های تحصیلش به خاطر اسم عجیبش آزار دیده و واقعاً دلش می‌خواهد آن را عوض کند؛ اما رسم سختگیرانه‌ای در خانواده آن‌هاست که نام اولین نوه پسری را جد پدری باید انتخاب کند و هیچکس حق ندارد روی حرف او حرفی بزند. بادآورد یک بار تمام جرأتش را جمع می‌کند و از پدربزرگ می‌خواهد که اسمش را تغییر دهد. پدربزرگ رازی که در پس این نام‌گذاری عجیب و غریب است را برای بادآورد فاش می‌کند و او را به سفر پر رمز و راز و خطرناکی می‌فرستد: اردو در قبرستان ژغاره. اگر بادآورد بتواند مأموریتی را که پدربزرگ به او داده انجام دهد، می‌تواند اسمش را تغییر دهد؛ اما در ژغاره همه چیز آن‌طور که آن‌ها می‌خواهند پیش نمی‌رود. رازهایی هست که حتی پدربزرگ هم از آن‌ها خبر ندارد... ارتباط با خادم کتابخانه : 📩@abbasiiiii62 ┅═✧❁ @elalhabibk❄ ❁✧═┅
📘📕📗 😋 🪴 📚 کتاب : 🖋نویسنده: مرتضی احمر 🗞 ناشر: 🎧 💠 رمانی جذاب با محوریت نخبه‌ای ایرانی که جذب یکی از سرویس‌های اطلاعاتی می‌شود. ☘️ این کتاب، قصه فردی است که در دل تاریکی به روشنایی قدم می‌گذارد و پرورش پیدا می‌کند؛ ولی دوباره خودش با پای خودش، وارد تاریکی می‌شود‌. 🖌📖 : من را به عنوان کسی که پدرش از اعدامی‌های سازمان مجاهدین در سال 67 بود و مادرم قبلا جزو سازمان بود می‌شناختند. به همین دلیل به عنوان عنصر خودفروخته از دانشگاه تعلیق کردند. هرچه عمه پروین و آقا مهدی تلاش کردند فایده نداشت. تنها کاری که توانستند بکنند این بود که ثابت کنند من با کسی ارتباط ندارم و بعد از شش ماه از زندان آزاد شدم. تا یک ماه از خانه بیرون نیامدم. تمام آینده‌ام خراب شده بود. تا مدت‌ها شب‌ها کابوس آن روز را می‌دیدم و با سردرد از خواب می‌پریدم ارتباط با خادم کتابخانه : 📩@abbasiiiii62 ┅═✧❁ @elalhabibk❄ ❁✧═┅
📘📕📗 😋 🪴 📚 کتاب : کلکسیون پهلوی 🖋نویسنده: علی مهر 🌐 دسته کودک و نوجوان 🗞 ناشر: سوره مهر 🎧 درباره‌ی کتاب کلکسیون پهلوی علی مهر در کتاب کلکسیون پهلوی، ماجرای قیام مردم قم در تاریخ 19 دی سال 1356 را روایت می‌کند. این قیام در اعتراض به چاپ مقاله‌ای تحت‌ عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه» در روزنامه‌ی اطلاعات درگرفت. مقاله‌ی مذکور که توسط احمد رشیدی نوشته شده بود، یکی از تظاهراتی را رقم زد که در نهایت منجر به انقلاب اسلامی شد. بخشی از کتاب: ...چند لحظه گذشت. آهسته سرم را بالا آوردم. آقای مدیر به جلوی پایش خیره شده بود. یکدفعه سر بالا آورد و گفت: «هر یک از شما ده تا حکایت درباره‌ی سخن بیجا، کار نابهنگام... و رازداری از توی کتاب‌ها دربیاورد... و برای من بیاورید. یک هفته فرصت دارید. یادتان باشد حکایت‌هایتان نباید مثل هم باشد. تا زنگ آخر هم کنار دفتر، توی حیاط می‌ایستید.» این را گفت و به پشت میزش برگشت. به طرف در راه افتادم. میرزایی گفت: «آقا، اجازه... اگر زنگ تفریح بیرون دفتر بایستیم، آقای ناظم نپرسیده با شیلنگ حالمان را جا می‌آورد.» راست می‌گفت؛ آقای ناظم اول می‌زد، بعد می‌پرسید «برای چی این‌جا ایستاده‌ای؟». سر برگرداندم تا ببینم آقای مدیر چه می‌گوید. آقای مدیر عینکش را از روی چشم‌هایش برداشت، لبخند زد و گفت: «زنگ که خورد، بیایید توی دفتر. جلوی چشم آقای صفایی هم باشید، خوب است.» ارتباط با خادم کتابخانه : 📩@abbasiiiii62 ┅═✧❁ @elalhabibk❄ ❁✧═┅
😍 😋 (چاپید شاه) روایتی داستانی از دوران پهلوی نام کتاب : چاپید شاه انتشارات: جمکران نویسنده : سپیده انوشه تصویرگر : سحر صدارت 🎧 کتاب مستند روایی چاپید شاه به دوران حکومت پهلوی اول و دوم می پردازد. در این کتاب ارزشمندکه با عکس های مستند و تصویرسازیی های جذاب همراه است ، تمام اتفاقات آن دوران روایت می شود . یکی از ویژگی های مهم کتاب نثر روان، جذاب و شیرین است که مخاطب را به با خود همراه می کند . یکی دیگر از نکات برجسته کتاب، انتهای فصل ها است که نکات مهم و کلیدی هر فصل را به صورت خلاصه توضیح می دهد. 📚 📖 رژیم پهلوی در ایران با روی کار آمدن رضاخان از سوی انگلیسی‌ها تأسیس و استقرار یافت. ضاشاه، روحیه خشن و استبدادی داشت. او با اینکه در ابتدا سعی می‌کرد، این روحیه استبدادی را آشکار نسازد؛ اما پس از مدتی با تقویت بیش از‌ اندازه ، مجلس و از بین بردن نهادها و شخصیت‌های مستقل، روحیه مستبدانه خویش را آشکار ساخت. ارتش او، و بسط قدرت شاهی بود. او با اعمال دیکتاتوری تقریباً هر کاری که می‌خواست انجام می‌داد. نمایندگان مجلس با دخالت و انتخاب او به مجلس راه می‌یافتند. هنگامی که شاه، طرح یا لایحه‌ای را مد نظر داشت تصویب می‌شد و زمانی که مخالف بود آن طرح یا لایحه رد می‌‌شد... ارتباط با خادم کتابخانه: @abbasiiiii62 ┅═✧❁ @elalhabibk ❄❁✧═┅
😍 😋 📚نام کتاب : الی... 🗞انتشارات: شهید کاظمی 🖊نویسنده : فائضه غفارحدادی 📚 کتاب📖  کتاب الی... سفرنامه شامات و حدود سرزمین‌های اشغالی است.این سفر به منظور آشنایی بیشتر با یک خانواده فلسطینی صورت گرفته است. در این سفر، مکان‌های مختلف لبنان از دریچه چشم میزبان فلسطینی نشان داده می‌شود و همین مسئله باعث شده تا سرتاسر سفرنامه بوی فلسطین بدهد! آن‌ها ابتدا از بیروت در امتداد مدیترانه، به صیدا می‌روند و از میان جنگل و دشت‌های سرسبز به جنوب لبنان و مرزش با سرزمین‌های اشغالی سفر می‌کنند و در پارکی به اسم ایران درباره وطنشان گفت‌وگو می‌کنند. در آسمان ملیتا غذا می‌خورند و وارد اردوگاه صبرا و شتیلا می‌شوند و جان سالم به در می‌برند. در طول این سفر یک هفته‌ای آن‌ها یک نگاه کلی از گذشته و حال سرزمین شامات به دست می‌آورند، از داشته‌ها و نداشته‌هایشان مطلع می‌شوند و ناخودآگاه همه را با ایران مقایسه می‌کنند. فارسی بلد بودن چندنفر از خانواده میزبان و سابقه زیست آن‌ها همزمان در لبنان، ایران و فلسطین، از جمله نکات مهم و مثبتی هستند که سبب می‌شود این سفر کوتاه با شنیدن و لمس تجربه‌های ارزشمند آن‌ها غنی‌تر شود. ارتباط با خادم کتابخانه: @abbasiiiii62 ┅═✧❁ @elalhabibk 🍁❁✧═┅
😍 😋 📚نام کتاب : شب قدر 🗞انتشارات: روزنه 🖊نویسنده : شهید دکتر بهشتی 📚 کتاب📖 این کتاب مجموعه ای از گفتارها و سخنرانی های «شهید دکتر بهشتی» است. کتاب از سه بخش متفاوت اما مرتبط تشکیل شده است . گفتار نخست با عنوان «شب قدر» از مجموعه سخنرانی های دکتر بهشتی در مرکز اسلامی هامبورگ استخراج شده است که در سال 1344 ایراد شده است. گفتار دوم با عنوان «روزهای آخر زندگی حضرت علی (ع )» از مجموعه گفتارهای ایراد شده پس از بازگشت ایشان از آلمان برگزیده شده است . نگاهی تاریخی به رویدادهای آخرین سالهای زندگانی امام علی (علیه السلام). استناد به شواهد متقن و تصحیح باورهای غلط رایج در اذهان عامه،شیوه همیشگی ایشان در گفته ها و نوشته ها بوده که اینجا نیز مشهود است. سومین بخش این اثر، متن خطبه متقین از کتاب شریف نهج البلاغه است که توسط دکتر بهشتی ترجمه و از میان دست نوشته های ایشان انتخاب شده است. ارتباط با خادم کتابخانه: @abbasiiiii62 ✧❁ @elalhabibk 🏴 ❁✧
😋 نام کتاب : "دروازه مردگان۱" انتشارات: افق نویسنده : حمیدرضا شاه آبادی 🎧 دروازه مردگان 1" با عنوان "قبرستان عمودی" نخستین جلد از مجموعه سه جلدی داستان های "" که "حمیدرضا شاه آبادی" آن را به رشته ی تحریر درآورده است. نویسنده در ابتدای جوانی، آموزگار مدرسه بود و همراه با کار به ادامه ی تحصیل می پرداخت؛ وی سپس به تحصیل در رشته ی تاریخ روی آورد و بعد از آن بود که کار داستان نویسی را آغاز کرد. وی هم برای بزرگسالان و هم برای کودکان، داستان هایی به نگارش درآورده اما "دروازه مردگان" مجموعه داستانی است که توسط نشر افق برای نوجوانان منتشر شده است. 📚 "" داستان جلد اول این مجموعه با عنوان "قبرستان عمودی"، قصه ای است که از مرور خاطرات یک کتابدار شکل می گیرد. "رضاقلی میرزا"، کتابدار مدرسه ی دارالفنون، این خاطرات را مکتوب کرده است و حالا خاطرات او به دست یک پسر نوجوان به نام "مجید" رسیده است. 📖 ...وحشتناک است کسی در خانه ای زندگی کند که میان دیوارهایش آدم های زیادی دفن شده اند. یک قبرستان عمودی! من جهان مردگان را دیده ام. چیزها دیده ام که هیچ کس توان شنیدنش را ندارد.... ارتباط با خادم کتابخانه: @abbasiiiii62 ✧❁ @elalhabibk 🌊☀️❁✧
😋 نام کتاب : "خسی در میقات" انتشارات: وزرا نویسنده : جلال آل احمد 🎧 سفرنامه حج جلال آل احمد یکی از نوشته‌هایی است که همچون و باعث شهرت این نویسنده دهه پنجاه شده است. جلال در این نوشته، در واقع گزارش لحظه به لحظه‌ای از این سفر داده.و حتی بر مردمی که بی‌هیچ نگرشی و عوامانه به این سفر می‌آیند و خود را حتی در این سفر هم به زرق و برق دنیای مادیات می‌کنند، می‌کند و بر جهل، نادانی و عبادت‌های خرده می‌گیرد. 📚 😋 لباس احرام را از مدینه پوشیده بودیم. و مراسم مسجد، و بعد سوار شدن و آمدن و آمدن. سقف آسمان بر سر، و ستاره‌ها چه پایین، و ، و عقرب سخت رو به‌ رو نمایان. و هی باد خوردیم (بین 80 و 100 می‌راند) و هی مچاله شدیم. و مسئولیت پاییدن دایی پیرمرد که چرتش می‌برد و ممکن بود سرش بخورد به پشتی صندلی ردیف پیش. و من هیچ شبی چنان بیدار نبوده‌ام و چنان هشیار به هیچی. زیر سقف آن آسمان و آن ابدیت، هرچه شعر که ازبر داشتم خواندم- به زمزمه‌ای برای خویش - و هرچه دقیق‌تر که توانستم تا سپیده دمید. و دیدم که تنها «» است و به «» آمده است و نه «کسی» و به «» ی. و دیدم که «وقت» ابدیت است، یعنی . و «میقات» در هرلحظه‌ای و هرجا. و تنها با خویش؛ چراکه «میعاد» جای دیدار تست با دیگری، اما «میقات» زمان همان دیدار است و تنها با «خویشتن». ارتباط با خادم کتابخانه: @abbasiiiii62 ✧❁ @elalhabibk 🏴 ❁✧
😋 نام کتاب : "مدیر مدرسه" انتشارات: میراث اهل قلم نویسنده : جلال آل احمد 🎧 کتاب که به جرأت یکی از آثار جلال آل احمد است با بیانی ساده به روایت داستان مردی می‌پردازد که از خسته شده و بعد از چند سال معلمی، مدیریت مدرسه‌ای در روستا را به عهده می‌گیرد به امید اینکه کمی از سنگینی بار مسئولیتش کاسته و دغدغه‌اش کمتر شود بی ‌آنکه بداند چه در پی‌ خواهد داشت. 📚 😋 ... اما به نظرم همه‌ی تقصیرها از این سیگار لعنتی بود که به خیال خودم خواسته بودم خرجش را از محلّ اضافه حقوق شغل جدید دربیاورم. البته از معلّمی هم، عُقّم نشسته بود. ده سال «الف.ب» درس دادن و قیافه‌های بهت‌زده‌ی بچّه‌های مردم با مزخرف‌ترین چرندی که می‌گویی... و استغناء با غین و استقراء با قاف و خراسانی و هندی و قدیمی‌ترین شعر دَری و صنعت ارسال مثل و ردّالعجز... و ازین مزخرفات! دیدم دارم خر می‌شوم. گفتم مدیر بشوم. مدیر دبستان! دیگر نه درس خواهم داد و نه دم به دم وجدانم را میان دوازده و چهارده به نوسان خواهم آورد و نه مجبور خواهم بود برای فرار از اتلاف وقت، در امتحان تجدیدی به هر احمق بی‌شعوری هفت بدهم تا ایّام آخر تابستانم را که لذیذترین تکه‌ی تعطیلات است، نجات داده باشم. این بود که راه افتادم. رفتم و از اهلش پرسیدم. از یک کارچاق کن. دستم را توی دست کارگزینی گذاشت و قول و قرار و طرفین خوش و خرّم و یک روز هم نشانی مدرسه را دستم دادند که بروم وارسی، که باب میلم هست یا نه. و رفتم.. ارتباط با خادم کتابخانه: @abbasiiiii62 ✧❁ @elalhabibk 🏴❁✧
😋 نام کتاب : "اعترافات غلامان" انتشارات: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نویسنده : حمیدرضا شاه ابادی 🎧 از نگاه غلامان اعترافات غلامان، مجموعه داستانی از حمیدرضا شاه‌آبادی است که به (ع) از مدینه به مرو و آنچه در سه سال آن حضرت رخ داده است، می‌پردازد. این کتاب جایزه‌های متعددی از جمله جایزه اول جشنواره سلام، کتاب سال رضوی، جشنواره‌ قصه‌های قرآنی و جایزه کتاب سال شهید غنی‌پور، عنوان بهترین زندگی‌نامه‌ داستانی نوشته شده برای نوجوانان را به خود اختصاص داده است. 📚 😋 ما که آن چه را در آن سه سال بر ما رفت مرور می کنیم آن را به خود بازمی گوییم تا دریابیم شقی هستیم یا آمرزیده. می‌خواهیم دریابیم دستمان به خون آلوده است یا خیر. هرکدام از ما آن چه را دیده به دیگران بازمی گوید. شما هم بشنوید و بر ما قضاوت کنید. ارتباط با خادم کتابخانه: @abbasiiiii62 ┅═✧❁ @elalhabibk 🌊☀️❁✧═
😋 نام کتاب : "دیلماج" انتشارات: افق نویسنده : حمیدرضا شاه آبادی 🎧 دراین کتاب آنچه مدنظر ماست دستیابی به چهره واقعی میرزا یوسف است. زندگی نامه خودنوشت میرزایوسف در کنار رسالات سه گانه به جامانده از او به نامهای رساله عشقیه در حصول آزادی و طریق آدمیت میتواند تصویر جامعی از نحوه تفکر میرزا یوسف به ما ارائه کند. علاوه بر آنچه گفتیم شناخت ما از زندگی میرزا یوسف خان مستوفی با بررسی منابع پراکنده ای چون گزارشهای تلگرافخانه گیلان در جنبش مشروطیت و خاطرات محمد علی فروغی ذکاءالملک کامل میشود. 📚 😋 سال های عاشقی میرزایوسف شاید از آرام ترین سال های زندگی اوست. خلاف دیگر عشاق او از خود آشفتگی و اضطراب نشان نمی دهد و در راه وصل بی تابی نمی کند گویی پیش از آنکه به فکر وصل باشد از عاشقی کردن لذت می برد لذت هجران در کنار امیدی آرام بخش نسبت به وصل در آینده، وجود او را لبریز کرده و او سه سال از دوران جوانی اش را سرشار از این لذت پشت سر گذاشته است. خود او در رسالهٔ عشقیه نوشته است: «اگر امید به وصل در دل عاشق باشد و معشوق را دور از دست نینگارد در هجران لذتی است که در وصل نیست. چرا که اصل عاشقی در هجران است و عشق را معنایی جز فراق نیست.» ارتباط با خادم کتابخانه: @abbasiiiii62 ┅═✧❁ @elalhabibk 🌊☀️❁✧═┅
😋 نام کتاب : "اجاره نشین خیابان الامین " انتشارات: معارف نویسنده : علی اصغر عزتی پاک 🎧 اثری رمان گونه و دراماتیک اما کاملا مستند و غیر مخیل است. این کتاب روایت زندگی به نام فیض اللهی است که کرامتی از حضرت رقیه وی را متحول و مجاور حرم خویش می‌کند که داستان زندگی اش قبل و بعد از توبه، شنیدنی‌است. بعدها با شروع نا آرامی‌های سوریه و ظهور داعش وی عضو هسته اولیه می‎شود. 📚 😋 اوضاع سوریه دیگر کامل به هم ریخته بود. حال شهرها درست مثل حال شهرهای خودمان بود در روزهای شلوغ انقلاب. سرمایه‌دارها به فکر در رفتن بودند و دزدها به فکر اینکه بازار آشفته شود تا فرصت دزدی بیابند یا بانک‌ها را بزنند. همه در حال نقشه کشیدن بودند. ایرانی‌ها هم تند تند داشتند سوریه را ترک می‌کردند. وضعیت جوری شده بود که ما در دمشق، هر لحظه را داشتیم. تهدید شده بود. با خودت می‌گفتی: «امروز شروع می‌شود یا فردا؟». یک روز خبر آمد که در درگیری شده. بعد گفتند فلان‌جا درگیری شده. حمله به ماشین‌های ایرانی هم کم‌و‌بیش بود. می‌زدند شیشه‌های‌شان را می‌شکستند و در می‌رفتند. من هم معمولاً این اتوبوس‌دارها را می‌شناختم و پیگیر کارهای‌شان بودم. قبلاً هم که در# ترکیه بودم، همینطور بود. ارتباط با خادم کتابخانه: @abbasiiiii62 ✧❁ @elalhabibk 🍁❁✧
😋 نام کتاب : "سووشون" انتشارات: خوارزمی نویسنده : سیمین دانشور 🎧 سووشون رمانی زیبا اثر سیمین دانشور است که در سال ۱۳۴۸ منتشر شد و چاپ آن تا سال ۱۳۹۳ ادامه داشت. سووشون روایت و است، داستانی است که در اواخر آن گاه که وارد ایران شدند و آن را تصاحب کردند روایت می شود. علت نام گذاری این داستان شباهت زندگی شخصیت آن با سیاوش قهرمان ایران باستان است. 📚 😋 بعضى آدم‌ها عین یک گل نایاب هستند، دیگران به جلوه‌شان حسد مى‌برند. خیال مى‌کنند این گل نایاب تمام نیروى زمین را مى‌گیرد. تمام درخشش آفتاب و ترى هوا را مى‌بلعد و جا را براى آنها تنگ کرده، براى آن‌ها آفتاب و اکسیژن باقى نگذاشته. به او حسد مى‌برند و دلشان مى‌خواهد وجود نداشته باشد. یا عین ما باش یا اصلا نباش.. ارتباط با خادم کتابخانه: @abbasiiiii62 ✧❁ @elalhabibk 🏴❁✧