#باهم_کتاب_بخوریم 😋
نام کتاب : پس از بیست سال
انتشارات: شهرستان ادب
نویسنده : سلمان کدیور
#معرفی🎧
کتاب پس از بیست سال، ماجرای فردی به نام #سلیمبنهشام را روایت میکند که فرزند یکی از #بزرگان_شام است و در سپاه معاویه شمشیر میزند و به جنگاوری و هوشمندی و البته پاکی و طهارت مشهور است. سلیم عاشق دختری به نام راحیل است و به همین خاطر کتاب پس از بیست سال را میتوان یک رمان عاشقانه-تاریخی قلمداد کرد...
#نقد_کتاب
نقدی است که به سریالهای تلویزیونی وارد است. شخصیتهایی که نماز خواندنشان دیده نمیشود مگر اینکه عزیزشان در کما باشد. در داستان پس از بیست سال هم که در صدر اسلام اتفاق میافتد و بسیاری از شخصیتهای آن به اسلام ناب محمدی ایمان دارند میبینیم که اصلا نمازخواندن به هیچ مدلی روایت نمیشود. درحالی که نویسنده تمام توان خود را برای به تصویر کشیدن بوی شکوفههای زیتون و صدای جیرجیرکها و باران سرد پاییزی شام و... صرف کرده است. اما در کل کتاب پس از بیست سال کتاب خوبی است و پاسخ بسیاری از سوالات ذهنی مخاطب را میدهد و او را با شخصیتهای تاریخی زیادی آشنا میکند.
📚 #یک_لقمه_از_کتاب😋
... دوباره در فکر فرو رفت. #چه_باید_میکرد؟ آیا ذوالکلاع به جرم رفتن به سوی علی، دخترش را از او خواهد ستاند؟ آیا پدرش او را به جنگ وادار خواهد نمود؟ یا که او را تا پایان جنگ در حبس نگاه خواهد داشت؟ #راحیل چه خواهد شد؟ و هزاران پاسخ با هزاران صدا در مغزش به جوشش درآمد و درونش را چون دریایی، طوفانی و بی قرار ساخت.
برگرفته از صفحه 412 کتاب
ارتباط با خادم کتابخانه:
@abbasiiiii62
┅═✧❁ @elalhabibk 🌸 ❁✧═┅
📚#باهم_کتاب_بخوریم😋
نام اثر : "ابن مشغله"
نویسنده: نادر ابراهیمی
ناشر: انتشارات روزبهان
تعداد صفحات: ۱۱۲
#معرفی_کتاب
کتاب ابن مشغله را می توان گفت که به نوعی زندگی نامه نادر ابراهیمی است اما نه آن چنان که خاطرات روز مره اش را ثبت کند بلکه حول محوری خاص که اشتغال است نوشته شده است. محور اصلی کتاب مشاغلی است که ابراهیمی از دوران کودکی تا بزرگسالی اش تجربه کرده و این تجربیات خود را به قلم تحریر در آورده است. در خاطرات ابراهیمی قهرمان داستان خودش است و این خاطرات را به گونه ای دراماتیک و جذاب بیان کرده. ویژگی دیگری هم که دارد این است که ابراهیمی توانسته ابعاد شخصیتی که از خودش ساخته را نیز توصیف کند. زندگی نامه داستانی ابراهیمی نه آنقدر داستانی است که از واقعیت دور شود و نه آنقدر واقعگرایانه است که خواننده از آن خسته شود. هنر ابراهیمی در ایجاد تعادل بین این دو صفحه ترازوست.
#یک_لقمه_از_کتاب📝
به گمان من هر آدمی را کله شقی هایش می سازد ، یعنی به اعتبار مقدار کله شقی اش، آدم است. البته منظورم خودخواهی هایش نیست. حساب خودخواهی از غرور به کلی جداست و کله شقی جزئی از غرور است ، جزء مشاهده شدنی غرور است.
ارتباط با خادم کتابخانه:
@abbasiiiii62
✧❁ @elalhabibk 🌸 ❁✧
#باهم_کتاب_بخوریم 😋
نام اثر : داستان سیستان
نویسنده: رضا امیرخانی
ناشر: انتشارات قدیانی
چاپ اول : ۱۳۸۲
تعداد صفحات: ۳۰۲
#معرفی_کتاب🔊
نویسنده تلاش می کند در عین حفظ واقع گرایی و مستند نگاری، این سفر 10 روزه را در چاچوبی داستانی روایت کند، عاملی که بر جذابیت آن می افزاید. نویسنده که خود یکی از کسانی بوده که رهبر را همراهی می کرده با کمک از توانایی طنز پردازی اش توانسته داستان جذابی را بنویسد.
نویسنده به جنبه های دیگری هم پرداخته و صرفا وقایع نگاری نکرده است، یکی از این مسائل متفرقه پرداختن به شیعه و سنی ها است که با استناد به صحبت های رهبر ایران به بیان مواضع ایشان در این باره و ویژگیهای دین اسلام که همانا دوستی و برابری است، می پردازد.
#یک_لقمه_از_کتاب📝
...مردم دم در ایستاده اند و هیاهو می کنند و می خواهند داخل شوند، اما تیم حفاظت ممانعت می کند. آقا متوجه می شود و استکان چای را نیمه تمام روی سینی می گذارد و اشاره می کند که اهل محل داخل شوند. مردم مثل سیل می ریزند توی خانه؛ نگرانم که مبادا هجوم ببرند به سمت آقا. بچه های حفاظت به سختی سعی می کنند که آنها یکی یکی نزدیک آقا بروند...
اگه به خواندن سفرنامه🚌 علاقه مندید، اگه کتاب طنز 🌝 میپسندید، داستان سیستان را حتما بخوانید🤓
ارتباط با خادم کتابخانه:
@abbasiiiii62
┅═✧❁ @elalhabibk 🌸 ❁✧═┅
#باهم_کتاب_بخوریم 😋
نام اثر : جایی که خیابانها نام داشت
نویسنده: رنده عبدالفتاح
مترجم: بیتا ابراهیمی
ناشر: مان کتاب
چاپ اول : ۱۴۰۲
تعداد صفحات: ۳۰۳
#معرفی_کتاب🔊
کتاب «#جایی_که_خیابانها_نام_داشت» نوشتهی رنده عبدالفتاح، نویسندهی #فلسطینی-استرالیایی، داستانی لطیف، انسانی و سرشار از معناست که ما را به دل کوچه پسکوچههای بیتلحم میبرد، جایی که دختری سیزدهساله به نام حیات همراه خانوادهاش زندگی میکند. این کتاب فقط روایت یک ماجرای نوجوانانه نیست؛ سفری است به درون هویت، حافظهی جمعی، و مبارزهی روزانهی مردم فلسطین برای بقا، امید و مقاومت. عبدالفتاح با نثری ساده، سرشار از احساس، و در عین حال #واقعگرایانه، تصویری زنده از زندگی در سایه اشغال خلق میکند: انتظارها، ترسها، خندهها، عشقها و لحظههایی از #طنز_و_زیبایی که حتی در سختترین شرایط، شعلهی #امید را زنده نگه میدارند.
#یک_لقمه_از_کتاب📝
سیزدهسالم بود و معنی خون را فهمیدم. معنی از دست دادن عزیزان را، بوی بدن مُرده را، شکل بدنی را که زیر تانک، صاف و له شده را و خاک و غباری که بلدوزر دیوانه بلند میکرد را فهمیدم. عن قریب بود که دیوار کامل شود و فکر میکنم بخش زیادی از #بیت_لحم مجبور خواهند شد وطن و خانهشان را ترک کنند.... خانهها و خیابانها خالی و مدرسهها نصف میشوند. من در زندانی گشاده زندگی میکنم ولی هیچوقت در ناامیدی زندگی نخواهم کرد.
اگه به خواندن داستان زندگی مردم دیگر کشورها 🔮 علاقه مندید، اگه به موضوع فلسطین🇵🇸 علاقه دارید این کتاب را بخوانید🤓
ارتباط با خادم کتابخانه:
@abbasiiiii62
✧❁ @elalhabibk 🌸 ❁✧
#باهم_کتاب_بخوریم 😋
نام کتاب : "بزرگ شدن در سپیدان"
انتشارات: راهیار
نویسنده : زینب ایمان طلب
تعداد صفحات: ۱۳۶
#معرفی🎧
📌 #صبر و #مقاومت کلیدواژه های حیاتی دنیای امروز که اگر قصه باشند چیزی شبیه این کتاب خواهند بود. کتابِ بزرگ شدن در سپیدان حکایتی جان گرفته از شهرهای محاصره شده فوعه و کفریا در #سوریه است که با زبان کودکانه و طعم میوههای رنگارنگ شما را با خودش همراه کرده و تا سرزمینهای خیالی هم می برد.
این کتاب علاوه بر آنکه یک دست در واقعیت #جنگ و حضور #داعش دارد، با دست دیگرش رمز و رازها را در هم میآمیزد. در عین حال که از یک قلم روان و داستان پر کشش لذت میبرید میتوانید نشانههای ریز و درشتی از واقعیتها را پیدا کنید و قدم به قدم با یادآوری ارزش ایستادگی و مقاومت، شما نیز قد بکشید. این #کتاب با همه تصاویر رنگیش به کودکانی تقدیم شده است که جنگ هم نتوانست؛ رویا، امید، #عشق و ایمان را از آنها بگیرد.
📚 #یک_لقمه_از_کتاب😋
مامان سمت در رفت. نفس بلندی کشید و گفت: «نه!» بعد در را باز کرد و گفت: «میدونین اگه صدای فیل اومد، چیکار کنین دیگه؟»
سعید گفت: «بریم زیرزمین خونه احمد؟»
مامان آفرینی گفت و در رابست و رفت.
سوده از دبه کمی آب توی لیوان پلاستیکی قرمزرنگ ریخت. یک قلپ خورد و بعد لیوان را به سعید داد. مامان بهشان یاد داده بود چطور هم تشنگی را رفع کنند و هم کم بخورند تا دبه تمام نشود.
ارتباط با خادم کتابخانه:🤓
@abbasiiiii62
✧❁ @elalhabibk 🌸❁✧
#باهم_کتاب_بخوریم 😋
نام کتاب : «خال سیاه عربی»
انتشارات: امیر کبیر
نویسنده :حامد عسگری
#معرفی🎧
“خال سیاه عربی” داستان یک سفر غیر منتظره است به جایی که خیلیها سال ها در حسرت رفتن به آنجا می سوزند. داستان سفری است به قطعه ای از بهشت پر از نشانه هایی از بهشتیان…
قلم روان و سادگی و صمیمیت نوشتار کتاب، آنقدر تو را جذب می کند که باور نمی کنی ساعت هاست کتاب را دست گرفته ای و زمین نگذاشته ای. ضمن اینکه همه اش دوست داری کسی پیشت نشسته باشد و تو قسمت هایی از کتاب را برایش بلندخوانی کنی تا لذت خواندنش را به دیگران هم منتقل کنی.
بزرگ ترین نقدی که می شود برای این کتاب گفت این است که از طرفی حیف است که همه اش را در یک روز بخوانی؛ و باید آرام آرام در خواندن پیش بروی.
و از طرف دیگر آنقدر جذاب است که نمی توانی کتاب را زمین بگذاری و یک شبه تمامش خواهی کرد.
📚 #یک_لقمه_از_کتاب😋
رسیده ام پشت دروازه بقیع.
زنان و دختران هم خاک و هم ریشه ام، ایرانی ها، دارند به رسول خدا سلام می دهند.
شاید دارند گله می کنند که راهشان نمی دهند.
خودشان می گویند جنت البقیع.
این چه جنتی است که نگهبان هایش صدا بلند می کنند به نه گفتن با عتاب؟
بد توی پرم خورده.
برای کسی که سی وچند سال است مشهد و کربلا رفته و کمتر از گل نشنیده، خیلی زور دارد یکی با باطوم به کمر و لباس پلنگی بگوید:
” نه، برو!” و پررو پررو در را هم ببندد.
پشت بیل خورده ام انگار. برمی گردم رو به گنبد سبز و می گویم: “چه وضع است آقاجان؟”
ارتباط با خادم کتابخانه:
@abbasiiiii62
✧❁ @elalhabibk 🌸 ❁✧
#باهم_کتاب_بخوریم 😋
نام کتاب : "طوفان دیگری در راه است "
انتشارات: نیستان هنر
نویسنده : سید مهدی شجاعی
#معرفی🎧
رمان «طوفان دیگری در راه است» داستانی است که تغییرات و تحولات روحی شخصیتهایش را در دورههای مختلف تاریخ به تصویر میکشد.
این داستان در دورهی قبل از انقلاب اسلامی اتفاق میافتد و ماجرای «زینت» را روایت میکند. زینت زنی است که به دلایل مختلف، از جمله دوری از خانواده و فقدان پدر، در یک وضعیت نامناسب به سر میبرد و به عنوان رقاصه و خوانندهی محبوب در محافل شبانهی مربوط به دربار پهلوی شناخته میشود.
📚 #یک_لقمه_از_کتاب😋
«میدانی حاج امین! کارهاي خوب و بد، یا صواب و گناه، در فکر و فرهنگ ما، اندازههاي واقعی شان را از دست دادهاند و شدهاند اندازهي لباسهایی که ما برایشان قواره کردهایم. بالا رفتن از دیوار خانهي مردم را خیلی بد میدانیم، ولی دروغ و غیبت و تهمت را گناه جدياي تلقی نمیکنیم. باید دید که وزن و اندازه هر کدام از اینها پیش خدا چقدر است. ملاك، نظر خداست، نه دیدگاه ما. خداوند، گناه تهمت به انسان مؤمن را از کشتن او بزرگتر میشمارد، ولی ما با توجیهات من درآوردي، همه چیز را مطابق سلیقهمان جفت وجور میکنیم و شب هم با خیال راحت وآسوده میخوابیم.»
ارتباط با خادم کتابخانه:
@abbasiiiii62
✧❁ @elalhabibk 🏴❁✧
#باهم_کتاب_بخوریم 😋
نام کتاب : "اوسنهی گوهرشاد"
انتشارات: به نشر
نویسنده : سعید تشکری
تعداد صفحات: ۱۹۳
#معرفی🎧
اوسنه در لغت به معنای افسانه است. کتاب اوسنه ی گوهرشاد #مجموعه_داستانک به هم پیوسته فارسی و روایت خیالی هم گام با داستانی نو و مبتنی بر حقیقت، از واقعه 21 تیر، شهادت و سرکوب خونین قیام مردم در #مسجد گوهرشاد و حرم مطهر رضوی و زندگی گوهرشاد بیگم در دوره تیموریان است. این رمان با استفاده از تکنیک فانتزی و #جان_بخشی به شخصیت های داستان در زمان های مختلف موقعیت های فوق العاده ای برای خوانندگان خلق می کند.
📚 #یک_لقمه_از_کتاب😋
یکدفعه در باز شد. سرم را به سمت در برگرداندم و دیدم دو نفر زیر بغل پیرمردی را گرفته اند و کشان کشان او را به اتاق می آورند. توجهی نکردم و دوباره با محسن حرف زدم. جوانی که اخطار داده بود نباید صحبتی رد و بدل شود، صدایم کرد و با لحن معنی دار و تمسخرآمیزی گفت: «خانم! آقای دکتر! » وقتی برگشتم، دیدم پیرمردی که آورده اند داخل اتاق، خود آقای اسدی است. باورم نمی شد. مات و مبهوت، ناخودآگاه گفتم: «ا! ا! » جوان به گمان اینکه میخواهم حرف بزنم، پرید سمتم که سیلی بزند زیر گوشم؛ اما سریع خودم را کشیدم عقب و نگذاشتم دستش به صورتم بخورد. نمی خواستم با دیدن این صحنه درد دیگری به دردهای این مرد اضافه شود. خودم را جمع وجور کردم... جوان چشم غره ای رفت و بلافاصله آقای اسدی را نیاورده؛ بردند، بدون اینکه حتی یک کلمه بین ما رد و بدل شود. این برای او و ما از هر شکنجهای بدتر بود....
ارتباط با خادم کتابخانه:🤓
@abbasiiiii62
✧❁ @elalhabibk 🏴❁✧
#باهم_کتاب_بخوریم 😋
نام کتاب : "خبرنگار دو دلاری"
انتشارات: سوره مهر
نویسنده : حامد هادیان
تعداد صفحات: ۳۲۸
#معرفی🎧
کتاب «خبرنگار دو دلاری» نوشته حامد هادیان، ماجرای نفسگیر و عمیقی است از جنگ اوکراین از چشم یک خبرنگار جسور و بیپروا. این کتاب، دریچهای است به دنیای خبرنگاری جنگ، جایی که هر لحظه با خطر مرگ روبرو هستید، اما در عین حال، شاهد بزرگترین نمایشهای انسانیت، شجاعت، و امید هستید.
هادیان با زبانی روان و تصاویری که به قدرت کلمات جان میبخشد، شما را به همراه خود به اعماق این تجربه میبرد و با ترسها، شادیها، و از همه مهمتر، با انسانهایی آشنا میکند که در میانۀ آشوب زندگی میکنند.
📚 #یک_لقمه_از_کتاب😋
شب از یک مسافرخانه قدیمی در خارکف به علی پیام دادم صدای بمب ها بیشتر از اینکه ترسناک باشد گیج کننده است. شب بود و ظلمات محض با صدای انفجاری مهیب در همان حوالی از خواب پریدم و فکر کردم تو به سان انسانی ناتوان هر ثانیه منتظر تصمیم یک گلوله سرگردان هستی که به تو برسد یا نه علی جواب داد «اگر نمیری عادت میکنی.»
ارتباط با خادم کتابخانه:🤓
@abbasiiiii62
┄┅═✧☫ @elalhabibk🏴 ☫✧═┅┄
#باهم_کتاب_بخوریم 😋
📕نام کتاب : "رسول مولتان"
📚انتشارات: سوره مهر
🖋نویسنده : زینب عرفانیان
#معرفی🎧
“رسول مولتان” نوشته زینب عرفانیان، روایتی مستند از زندگی شهید سید محمدعلی رحیمی، دیپلمات و مبلغ انقلاب اسلامی در پاکستان است. این کتاب، علاوه بر روایت زندگی این شهید، به شکلگیری جریانهای تکفیری در منطقه و تلاشهای او برای مقابله با آنها میپردازد.
نویسنده، با نثری روایی و جذاب، مخاطب را به دل حوادث مولتان میبرد، جایی که شهید رحیمی با ارادهای قوی در مسیر نشر تفکر انقلاب اسلامی تلاش کرد. “رسول مولتان” تنها یک زندگینامه نیست، بلکه تصویری از مبارزه، ایثار و شهادت در برابر جریانهای افراطی است.
📚 #یک_لقمه_از_کتاب😋
«یادم نیست چند بار مسیر بین دفتر علی و راهرو را رفتیم و بدنهای خونی را دیدیم و برگشتیم. میآمدم خانه و با خودم فکر میکردم صحنههایی که دیدم، واقعیت ندارد. برمیگشتم تا دوباره ببینم و مطمئن شوم. طفلک مهدی هم پا به پای من میآمد. حیران و سرگردان، پای برهنه روی خونها، بین بدنهای بیجان راه میرفتیم و برمیگشتیم خانه…»
ارتباط با خادم کتابخانه:🤓
@abbasiiiii62
┄┅═✧☫ @elalhabibk🏴 ☫✧═┅┄
هیئت مذهبی_فرهنگی الی الحبیب
#باھم_کتاب_بخوریم 📚📚ماجرای فکر آوینی 📕📕وحید یامین پور 📒📒نشر معارف 📢📢📢📢 پندار ما این است کہ م
#باهم_کتاب_بخوریم 😋
نام کتاب : "داستان فراموشی"
انتشارات: سوره مهر
نویسنده : وحید یامین پور
#معرفی🎧
این کتاب از جنس تحلیلهای صرفِ آکادمیک نیست و نه صرفاً شرح و تفسیر آثار فیلسوفان؛ بلکه خوانشی زنده و دوگانه از #یادداشتهای_نیمهتمام شهید #سیدمرتضی آوینی و اندیشههای پدیدارشناسانهی #مارتین_هایدگر ارائه میکند تا نشان دهد چگونه انسان معاصر از تجربهی «#بودن» غافل مانده است.
این کتاب نهفقط متن فلسفی، بلکه پلی است میان سنت و مدرنیته، میان ایمان و تحلیل، میان شهود و استدلال. اگر میخواهید #معنای_واقعی_زندگی را پشت سرِ روزمرگیها بیابید و هنر را به مثابه راهی به سوی بازشناسی خود تجربه کنید، «داستان فراموشی» با زبان شفاف و ساختار منسجمش میتواند راهنمای شما باشد.
📚 #یک_لقمه_از_کتاب😋
...در مطالب گذشته اشاره شد که انسان عین ربط به حق و وجود است و این ویژگی فقط مختص انسان است عهدی که انسان با حق و با وجود و با هستی مطلق می بندد، عالم او را شکل میدهد. در این عالم شکل گرفته چیزهایی آشکار و چیزهایی پنهان میشوند؛ یعنی ما با عالم، #نسبت_وجودی داریم و وقتی این نسبت برقرار میشود عالم ما شکل میگیرد و آنگاه می توان گفت که ما در یک عالم مقیم هستیم حال باید درباره این پرسش بیندیشیم: آن نوری که در این عالم تا بانده میشود و چیزها را #مرئی می کند و خاطره های ازلی ما را می سازد تا به زندگی ما معنا بدهد از کجا تابانده می شود؟ و چرا ادعا می کنیم که عوالم با هم متفاوت است؟ تفاوتی که ادوار تاریخی و عوالم با هم دارند، در منشأ این #نور است.
ارتباط با خادم کتابخانه:
🤓@abbasiiiii62
┅═✧☫ @elalhabibk🏴 ☫✧═┅
#باهم_کتاب_بخوریم 😋
نام کتاب : "پاریس پاریس"
انتشارات: "نیستان هنر"
نویسنده : "سعید تشکری"
#معرفی🎧
سعید تشکری درسال ۱۳۴۲ متولد شد. او نویسنده، کارگردان و رماننویس ایرانی است. #تشکری فارغالتحصیل ادبیات نمایشی، عضو کانون ملی منتقدان تئاتر، عضو بینالمللی کانون جهانی تئاتر، مدرس ادبیات نمایشی و داستان نویسی و رماننویس است.
این کتاب داستان دختری به نام ملک است. او دختری با اصالت کرد قوچانی است که در فرنگ درس پزشکی خوانده و به ایران برگشته است. مادرش غزال مرده است و پدرش (یا شخصی که ملک فکر میکند پدرش است) برای او هرکاری میکند. حالا او به ایران برگشته است. شخصیت دیگر داستان مهیار خبوشانی است. داستانی محور مهیار و ملک شکل میگیرد و در بستر اتفاقات تیر ۱۳۱۴ روایت میشود. زمانی که رضاشاه دستور حذف کلاه پهلوی و یک دست شدن لباس مردان را داد و با تحصن در مسجد گوهرشاد روبهرو شد. تحصنی که چهره حقیقی رضاشاه را زود به همه نشان داد و نتیجهاش کشته شدن صدها تن به دست سربازان او بود.
📚 #یک_لقمه_از_کتاب😋
«همه را اعدام کنید.» اعلیحضرت، پشت دستگاه تلگراف نشستهاند. این تلگراف شاهنشاه است. بخوانید تا باور کنید. همهی مردان شاه در خراسان اینجا بودند در باغ استانداری. از ماتحتشان هم بوی باروت بیرون میزد. جز گلوله هیچ ترفندی نداشتند. تلگراف شاه، دست به دست چرخید. پاکروان در چشمان همه نگاه کرد. مطبوعی شادمان بود؛ قادری را چون گرگی بالای گنبد گوهرشاد نشانده بود تا به وقت بپرد و گوسفندان را بدرد.
ارتباط با خادم کتابخانه:
🤓@abbasiiiii62
┅═✧☫ @elalhabibk🏴 ☫✧═┅