قصه های یک انتخاب
#قضیه بعد از تحلیف دیروز آمدم بنویسم. بنویسم که خوشحالم با همه ی تفاوت سلیقه هامان، سر یک مساله حدا
از ۱۰ مرداد که #اسماعیل_هنیه را که برای #تحلیف رئیس جمهور ایران آمده بود، در قلب تهران شهید کردند،
جهان منتظر پاسخ ایران است.
۹ مرداد حرف های شجاعانه و دلگرم کننده ی رئیس جمهور بارقه های امیدی ایجاد کرد
اما!
اما تا امروز رئیس جمهور تازه ی ایران حرف هایی ضد و نقیض با حرف های ۹ مرداد زده و با برخیشان، خودش چالش به چالش های کشور اضافه کرده.
چند روز دیگر باید منتظر پاسخ ایران باشیم؟
چند تا فرمانده ی دیگر باید کشته شوند تا وقت مناسب پاسخ ایران برسد؟
آیا خون آن ها که در #لبنان کشته شدند به گردن جواب ندادن ایران در شهادت اسماعیل هنیه نوشته خواهد شد؟
آیا لازم است کسی به آقای #پزشکیان حرف های روز تحلیفش را یادآوری کند؟
@electionstories
آیدی اینستاگرام:
election.stories
13.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۱۰مهر۱۴۰۳_بزنگاه
واضح بود که این جلسه، یک جلسه ی عادی نیست.
یکی داشت زمزمه می کرد:با اینکه غم داشتیم، صاحب علم داشتیم، عمومونو کشتن، همینو...یکی پلاکارد در دست گرفته بود و خشم وجودش را درون سوالش فریاد زده بود، یکی بغض کرده بود.
غم و خشم آدم هایی که یکی یکی وارد سالن می شدند و با هم حرف می زدند، حاکی از آن بود که شهادت سید را از انتقام نگرفتن شهادت اسماعیل هنیه می دیدند و انگار پناه آورده بودند به این جلسه، به این مرد. به سعید جلیلی.
بی تکلف و خیلی آرام از همان دری که مردم داخل می آیند،آمد. آنقدر آرام که تا به نزدیکی ام رسیده بود، متوجه اش نشدم.کلی سوال بود از مردی که در شورای عالی امنیت ملی بود. جایی که تصمیم های مهم کشور گرفته می شود.قبل از آن خبرنگار المیادین مصاحبه کرد و دیدم خبرنگار به عربی سوال را پرسید مترجم تا خواست ترجمه کند، دکتر اشاره کرد که نیازی نیست و جواب را به فارسی داد.بله درست شنیده بودم،دکتر جلیلی مسلط به عربی بود... غم و خشم موج می زد.چه در شعر علیرضا قزوه چه محسن اسلام زاده که رفته بود لبنان و از آنجا رصد لحظه به لحظه می کرد.
آمد روی خط تا با مردم مستقیم حرف بزند.
و حالا نگاه ها به دکتر بود که باید می رفت پشت تریبون، و چیزی می گفت که این جماعت را تسلی دهد.
کمی بعد آن وسط یکی داد زد: ایران زد!
و سر ها چرخید روی گوشی ها. چقدر منتظر این لحظه بودند این جماعت... دست خدا روی قلب ها را داشتم می دیدم. از آن غمِ در چهره ها،حالا لبخند مانده بود روی صورت ها.خدا باعث و بانیانش را جزای خیر دهد. یکیشان بالا داشت حرف می زد. نگاهش کردم و توی دل گفتم: خدا نگه داردت برای ما
30.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۸آبان ۱۴۰۳. تهران. خیابان سمیه.
جلسه ی ۱۵ مرداد یادتان هست؟
وقتی اولین بار بود به چشم خودم دیدم یک رجل سیاسی دانش آموزان را جدی گرفته؟ نقش پرشکوهی که گفته بود را برای آن ها هم در نظر گرفته؟یادتان هست؟؟
آیا یک حرکت نمایشی بود؟ یا باور او؟
وقتی مجری جلسه ی این هفته را هم حتی از بین دانش آموزان انتخاب کرده اند؟ وقتی بیشتر کار برپایی اش را سپرده بودند به نوجوان ها.
#سعیدجلیلی با این انتخاب میهمانش چه پیامی می خواست منتقل کند؟ نوجوان و دانش آموز در نظرش چه می توانند باشند؟ در تقویم، ۱۳ آبان روز دانش آموزان است. اما چرا؟ تا به حال برایتان سوال شده بود؟ برای من که...
بعد از این همه سال، در این جلسه برایم سوال شد...در این روزهای پر تنش، در روزهای جنگی، آیا نکته ای بود در این انتخاب؟ حرف های آخر محمدباقر مفیدی کیا را مرور می کنم؟ برد_برد یا...
@electionstories
15.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۱۵آبان ۱۴۰۳ حوزه هنری.
صبر
یا
تیغ دولبه؟
اگر غلط تعبیر شود مثلا یکیش ممکن است بشود، در تله ی جنگ نیفتیم. یکیش هم بشود هیجانی و بی فکر عمل کردن!
اینکه تشخیص دهیم کجا و به چه می گویند:صبر، موضوع صحبت این جلسه بود.
آخر جلسه متوجه شدم دکتر جلیلی کتاب جدید #ایستگاه_خیابان_روزولت را خوانده. جلسه ها دیگر تنها یک جلسه نیستند. خیلی حرف ها دارند. ابعاد دیگر این مرد را دیدن گاهی متحیرم می کند گاهی غمگین. غمگین از اینکه اگر آن ها که #برچسب زدند طالبان، این مرد را از نزدیک می شناسند،چه ظلمی به مردم کرده اند... اگر هم نمی شناسند چطور کسی را که نمی شناسند برچسب می زنند؟
غرق در افکارم می رفتم بیرون، که صحنه ای مرا نگه داشت. ایستادم:
دکتر بیرون سالن همچنان داشت وقت می گذاشت برای مردم. به سعید جلیلی نگاه می کردم یا به صبرش؟
@electionstories
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۱۳ آذر ۱۴۰۳. حوزه هنری. تهران
شده تا یه حال انقدر حرف برای گفتن داشته باشید و ندانید از کجا شروع کنید که ساکت بمانید؟؟شده؟
چند جلسه رفتم و ننوشتم.موضوع های مختلف امان نمی دادند.
شواهد از در و دیوار می بارد که ظاهرا در آستانه ی جنگ جهانی سوم هستیم اما همچنان برخی در خواب زمستانی به سر می برند.
برخی هم با دانسته یا نادانسته با گفتنِ تله ی جنگ، تله ی جنگ و دعوت به منفعل بودن، عملا ما را در تله ی جنگ قرار دادند.
ای کاش مردان سیاست حرف که می زدند،می دانستند گزاف گویی هزینه دارد.
با این حال جلسه های سه شنبه #دکترجلیلی شده برایم محلی برای التیام.
ادا و شعار نیست. ادا و شعار چقدر بعد از انتخابات دوام می آورد؟ حرف های هر جلسه عمیق اند و ابعاد مختلف مسائل که توی رسانه ها، توی بوق و کرنا گفته نمی شود، اینجا در آرامش می شنوید.البته که هر جلسه متخصصانی هم می آیند و نظر کارشناسی می دهند در مورد عملی کردن ایده ها. در این اوضاع عجیب و غیرقابل پیش بيني،از نگرانی ام کاسته می شود.امید ِ ناشی از در نظر گرفتن زاویه های مختلف و بررسی واقع بینانه امکان ها و مانع ها، امیدی راهگشاست.امیدی واقعی.
از جلسات قبل بیشتر خواهم نوشت. به زودی...
@electionstories
26.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اینجا،تهران،هوا سرد است.اما بعضی دورهمی ها دلگرمت می کنند.برای من که اینجور است.
زمان، مرزهای واقعیت و تخیل را گاهی برمی دارد و گاهی روشن تر می کند.
و حالا این جلسه های سه شنبه ی دکتر جلیلی، ابهام ها را برطرف می کند.هر کس می خواست نگاه سعید جلیلی به هنر،به بانوان، به زندگی را ببیند و بشنود، جلسه ی ۴ دی ماه، مشت ِ نمونه ی خرمن بود برایش. بیش ترِ مجلس را خانم ها چرخانده بودند.الحق ساده بود و صمیمی، اما با وقار.
نمی توانم دوباره نگویم مانند این آقایی که تنها دو جلسه است که این سه شنبه های دورهمی را شرکت می کند،و در این دو، با جنبه های دیگر شخصیت سعید جلیلی آشنا شده، اویی که #برچسب طالبان را در ایام #انتخابات زد و خیال بافی های خود را حقایق مطلق تاریخی نشان داد، اگر واقعا پای حرف دکتر جلیلی نشسته بود....اگر...
باید کسانی وجود داشته باشندکه به دیگران نشان بدهند عصر چه کارهایی به پایان رسیده است و چه کارهایی واقعا زشت و بی معنی است!
این جمع،این پاتوق یا به قول خود سعید جلیلی این گَعده، همان هایند شاید که نشان می دهند.
بی ادعا
بی هو و جنجال
بی برچسب زدن
اینجا،تهران،هوا سرد است. اما بعضی دورهمی ها دلگرمت می کنند.
@electionstories
10.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۲بهمن۱۴۰۳.تهران
خداراشکر که می توان جلسه را مجازی نیز، دید،اگر نتوانی بروی. لذت بردم از صحبت های محمدحسن روزی طلب که الحق خبره ای دیدمش در پژوهش این قسمت از تاریخ معاصر_تاریخ ترورها_و بیشتر لذت بردم از این حُسن انتخاب کارشناس ها و کاربلدهایی که هر هفته دعوت می شوند.
عجیب نیست که برخی همین یک جلسه در هفته را هم برنمی تابند.آن ها که مخالف فکر کردن مردمند.جلسه های #سه_شنبه_ها،جلسه های فکر است.جو زدگی و فقط تا نوک بینی دیدن از تو دور می شود و اینجا میایی می نشینی به فکر کردن:
فکر اول:همان ها که برای سوریه داعش را خواستند،
برای ایرانی ها،معلمین داعش را نسخه می پیچند.
آرزوی گرفتن جشن در #تهران را داشتند و دارند.
آن وقت با چه کسانی؟!با کسانی که ۱۷ هزار ایرانی را ترور کردند.
با کسانی که از ایرانی بودن،فقط زبانشان فارسیست.
فکر دوم:آیا کسی به فکر محافظت از جان قاضی های این مملکت هست؟
فکر سوم:حتی تصور این که یکسری ها اصرار دارند که بروند مثلا #مذاکره_مجدد کنند و چاره ی مشکلات داخلی را از آن ها درخواست کنند،تنم را می لرزاند.آن هایی که انتهای خواستشان برای ما مردم ایران،مجاهدین خلق است،چه تاج گلی بر سرمان می گذارند؟
@electionstories