‌ اون زمان قدرت‌های بزرگ اروپایی تقریبا همه‌ی کشورهای ضعیف رو بین خودشون تقسیم کرده بودن

امپراتوری انگلیس به تنهایی یک چهارم دنیا رو تصرف کرده بود 🇬🇧

‌ ‌می‌گفتن آفتاب هیچ وقت توی امپراتوری انگلیس غروب نمی‌کنه. راست میگفتن تا این‌طرف سرزمین‌های تحت تصرف انگلیس آفتاب غروب می‌کرد. اون طرف سر می‌زد.

‌ دنیا دو دسته شده بود 🔺استعمارگرها 🔺مستعمره‌ها

‌ استعمارگرها با قدرت اسلحه‌ای که ساخته بودن، به کشورهای ضعیف حمله می‌کردن، حکومت اونجارو به دست می‌گرفتن و صاحب‌اختیار اونجا می‌شدن.

‌ مواد خامی که نیاز داشتن رو از اونجا می‌آوردن و بعد کالاهای تولیدی خودشون رو می‌بردن همونجا می‌فروختن.

هند یکی از گرانبهاترین کشورهای تحت استعمار بود که به انگلیس تعلق داشت.

البته دقت بفرمایید هند امروز بخشی از هند اون روز بوده هند اون روز شامل هند، بنگلادش، پاکستان، سری‌لانکا و... می‌شده. به عبارتی شبه قاره‌ی هند

در جلسه‌ی بعدی بیشتر درباره‌ی هند صحبت خواهیم کرد. ان‌شاءالله جلسه‌ی بعد👇 https://eitaa.com/emaddavari/6883

پرچم خمینی در قلب تایلند💪 داستان سفر میثم مطیعی عماد دولت‌آبادی | عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/623706320C1d9f760b11

سالروز شهادت امام رضا جان، تسلیت🖤 اگه خودتون مشهد نیستین این سرود چهار دقیقه‌ای رو ببینین تا دلتون پر بکشه حرم امام رضا عماد دولت‌آبادی | عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/623706320C1d9f760b11

چند روز پیش آقا در جمع اعضای هیئت دولت فرمودن که؛ برید هوش مصنوعی رو راه بندازین، دیر بجنبین، کشورهای غربی یه آژانسی چیزی مثل آژانس اتمی درست می‌کنن و دسترسی شمارو به هوش مصنوعی محدود می‌کنن. حالا امروز یه خبری منتشر شد که آمریکا و انگلیس و اتحادیه‌ی اروپا قراره «اولین معاهده‌ی بین‌المللیِ حقوقیِ الزام آور» در مورد هوش مصنوعی رو امضا کنن. عماد دولت‌آبادی | عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/623706320C1d9f760b11

جمعه‌تون بخیر🌱

‌ سلاملکم عرض ارادت🌸

‌ فردا چه روزیه؟

تولد دوتا از بچه‌های کاناله😄 مبارک باشه، پیرشین ایشالا

میگن روز تولد خودته؟ نه من اردیبهشتی‌ام ولی همین روزا ایشالا یه جشن داریم می‌تونین حدس بزنین چه جشنی؟؟

‌ جشن پایان متن کتاب💪 به لطف خدا هزار الحمدلله بعد از چند سال کتابی که داریم از رضاشاه می‌نویسیم به مراحل آخر رسیده

‌ صفر تا صد زندگی رضاشاه رو توی ۲۵۰ هزار کلمه جمع کردیم. متن اولیه آماده شده تقریباً و می‌ره برای مراحل بعدی ندومبه ویراستاری، ندومبه صفحه آرایی و...

‌ چون واقعا این شارضا خستمون کرد تصمیم گرفتم برای خودمون جشن بگیریم😅 حالا بعد در جریانتون میذارم

خب بریم سراغ بحث امشب امروز سالروز قیام ۱۷ شهریور در سال ۱۳۵۷ هست. ده بیست درصد اعضای کانال اون روز بودن و خودشون همون شب ۲۰:۳۰ رو دیدن هشتاد نود درصدتون ولی نبودین😬

قیام هفده شهریورماه سال ۱۳۵۷ سال ۵۷، ماه رمضون افتاده بود توی شهریور. مردم روز عید فطر که دوشنبه بود یه تظاهرات چند صدهزار نفری راه انداختن و با هم قرار گذاشتن که جمعه هم باز بیان تو خیابون. شاه چند روزی بود که کوتاه اومده بود و می‌گفت به خواسته‌های مذهبی‌تون توجه خواهم کرد ولی مردم دیگه کوتاه بیا نبودن، پنج شنبه شد و مردم تهران همدیگه رو برای راهپیمایی فردا دعوت می‌کردن. رژیم دید کار از کار گذشته و باید هرطوری هست جلوی این راهپیمایی رو بگیره، صبح روز جمعه اعلام حکومت نظامی کرد. حکومت نظامی یعنی کسی نباید توی خیابون تردد کنه، با این حال مردم تهران بدون توجه به حکومت نظامی، طبق قرار قبلی توی میدون ژاله جمع شدن و اول صبح سرتاسر خیابون ژاله پر جمعیت شد. همزمان ارتش هم وارد عمل شد و درگیری شدیدی رخ داد. خود رژیم می‌گفت حدود ۶۰ نفر کشته شدن ولی منابع دیگه از آمار چند صد نفری و حتی ۴۰۰۰ هزار نفری حکایت می‌کرد. مشاور وقت امنیت ملی آمریکا در مورد این روز گفت: «واقعه‌ی میدان ژاله آنچنان خونین و مرگبار بود که می‌توان آن را آغاز واقعی انقلاب دانست» عماد دولت‌آبادی | عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/623706320C1d9f760b11

آخه، قربونشون برم غزل گفتن آقامون❤️ گامی به راه و گامی در انتظار دارم سرگشته روزگاری پَرگار وار دارم دلبسته‌ی امیدی در سنگلاخ گیتی رَه بی‌شکیب پویم، دل بی‌قرار دارم یک عمر میزدم لاف از اختیار و اینک چون شمع، اشک و آهی بی‌اختیار دارم گو ابرِ غم ببارد تا همنشین عشقم از غم چه باک دارم کاین غمگسار دارم نبود روا که گیرم جا در حضیض پَستی سیلم که هستی خود از کوهسار دارم سرشارم از جوانی هر چند پیر دهرم چون سرو در خزان نیز رنگ بهار دارم از خاک پاک مشهد نقشی است بر جبینم شادم «امین» که از دوست، این یادگار دارم عماد دولت‌آبادی | عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/623706320C1d9f760b11

‌ تو بیت آخر که آقا فرمودن؛ شادم «امین» که از دوست، این یادگار دارم امین، تخلص آقاست. تخلص یه اسمه که شعرا برای خودشون انتخاب می‌کنن و توی اشعارشون به‌کار می‌برن.

خاطره‌ی حضرت آقا از کشتار هفده شهریور؛ قبل از انقلاب سیاست رژیم ستمشاهی به دنبال این بود که مبارزان -انقلابی- و ملت ایران را، به تندرو و معتدل، تقسیم کند. -تلاش می‌کردند- طرفداران امام را به عنوان تندرو و عده‌ای دیگر را که خیلی جدی نبودند معتدل معرفی کند آن زمان من در جیرفت تبعید بودم. شاید روز چهاردهم یا پانزدهم شهریور بود. به یکی از آقایان معروف که در قم بود، نامه‌ای نوشتم و این سیاست رژیم را برای آن آقا تشریح کردم و گفتم اینها با این تدبیرِ خباثت‌آمیز میخواهند بهانه‌ای برای سختگیری بر مخلصان و عشّاق امام بزرگوار به دست آورند و شما را بدون این‌که خودتان بخواهید، در مقابل آنها قرار دهند. این نامه را نوشته بودم؛ اما هنوز نفرستاده بودم. روز شنبه هجدهم شهریور بود که رادیو و روزنامه‌ها، خبر کشتار هفده شهریور را پخش کردند. فردای آن روز، ما در جیرفت از این قضیه مطّلع شدیم. من -نامه را- برداشتم در حاشیه‌ی آن برای آن آقا نوشتم که: «باش تا صبح دولتش بدمد، کاین هنوز از نتایج سحر است». آن نامه را به وسیله‌ی مسافری، برای آن آقای محترم فرستادم. آنها شروع کردند سختگیریها را علیه مبارزان و انقلابیون حقیقی راه انداختن که نمونه‌اش کشتار هفدهم شهریور بود. داستان قیام هفده شهریور ۵۷ (اینجا) عماد دولت‌آبادی | عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/623706320C1d9f760b11