eitaa logo
شاگردان امام‌صادق علیه‌السلام
435 دنبال‌کننده
871 عکس
165 ویدیو
154 فایل
دانش آموختگان‎ مکـتب امام صــادق(علیه السلام)
مشاهده در ایتا
دانلود
📜 مبانی ۱ 🔹 یکی از مهم‌ترین گرایش‌های وجودی انسان است که موجب و او می‌شود. لذا به عنوان یک گرایش اساسی در وجود انسان و بقاء و کمال او اثرگذار است. 🔹 انسان چون خویشتن را دوست دارد، کمال خویش را نیز دوست دارد؛ بنابراین، انسان که اصل او را شکل می‌دهد بر بناشده است. 🔹 خداوند از همین اصل استفاده کرده است و ذات انسان را توسعه داده و به جای آن که بگوید حب ذات یا خودخواهی مطلقا مذموم است، اصل آن را تایید کرده و آن را از و محدود به خواسته‌های حیوانی، به توسعه داده است. 🔹 خود عالی انسان در مرتبه روح الهی انسان است و در مقابل و در تزاحم با دیگران نیست. این انسانی، است. این خودخواهی عین دیگر خواهی است و خودخواهی مذموم نیست. 🔹 خداوند به انسان این معنا را تکوینا و تشریعا القا می‌کند که تو فقط این بدن نیستی و حقیقت عالی‌تری در مرتبه روحانی داری و آن، تو، دیگر در مقابل دیگران و در تضاد و تنافر افراد دیگر نیست. تو حقیقتی داری بسیار وسیع‌تر از این بدن و روابط حاکم بر آن. حقیقت وجود تو حقیقتی دارای سعه وجودی و شمول است. ادامه دارد... ◇【 @emam_sadegh_boj 】◇
📜 🔹 حب ذات همان کشش انسان به سوی کمال است. انسان بر اساس همین حب ذات، خواهان بقاست. این مختص انسان نیست و به همه هستی تسری دارد؛ از مرتبه جمادات شروع می‌شود و بر همین اساس حتی در مرتبه مولکولی نیز میل به بقا و پایداری دارد و در مقابل فروپاشی مقاومت می‌کند. گیاهان نیز حب ذات دارند و به همین دلیل خواهان جذب نور و آب و.. و دفع آفات برای بقا و کمال خود هستند. حیـوان نیـز در مرتبه بالاتـر از گیاه و جمـادات، حـب ذات دارد و با قوه شهوت و غضب جذب کمالات و دفع نقایص می‌کند. بر همین اساس است که با تولید مثل به بقا نوع خویش کمک می‌کند. همین جمادی، نباتی و حیوانی در انسان نیز در مرتبه شدیدتر وجود دارد. 🔹 انسان نسبت به سایر موجودات می‌تواند فراتر رود و با قوه عاقله و که دارد و با ادراکات و گرایش‌های عالی خود رشد کند؛ چنانچه شهید مطهری (رضوان الله تعالی علیه) می‌فرماید: "انسان می‌تواند از زمان و مکان فراتر رود. انسان با توجه به قوی‌تری که دارد می‌تواند در حد قامت انسانی خود به سمت خدا حرکت کند." 🔹 خدا در انسان این حب ذات را قرار داده تا کمالات و رشد را دوست داشته باشد و این با خودخواهی مذموم فرق دارد زیرا در خودخواهی فقط انسان در «من حیوانی» خودش می‌ماند و محبوس می‌شود و خود را مقابل دیگران می‌بیند اما اگر یک نفر با استفاده از حب ذات و با اصول رشدی قصد خدایی داشته باشد، با جامعه و مردم به سمت رشد حرکت می‌کند و در اینجا حب ذات و خودخواهی رنگ «دیگرخواهی» دارد. ادامه دارد..
ادامه.. 🔹 هرچقدر این انسان رشد کند و توسعه پیدا کند، دیگران نیز در این جای خواهند داشت و لذا برای همه دلسوز خواهد شد تا جایی که علامه طباطبایی (رضوان‌الله‌تعالی علیه) می‌فرماید: «همان که موجب می‌شود انسان از درد و مرگ فرار کند باعث می‌شود برای دیگران هم احساس درد کند و هم‌نوع خود را دوست داشته باشد تا آنجا که برای آن‌ها نیز دردی نمی‌خواهد.» 🔹 لذا انبیاء بیشتر از سایر مردم احساس درد می‌کنند و برای آن‌ها دلسوزتر از خودشان هستند چون «» آن‌ها رشد بیشتری پیداکرده است. لذا با هرکسی که داری در این گسترده تو جای دارد. 🔹 حب ذات توسعه پیدا می‌کند تا آنجا که انسان به مرحله می‌رسد و چنین می‌بیند که: «ان الله یحول بین المرء و قلبه» یعنی می‌فهمد قبل از آنکه متعلق به خودش باشد متعلق به خداست. در واقع به مرور درک می‌کند که فاصله‌ای میان خودش و خدا نیست بلکه این خداوند است که خدایی می‌کند و همه موجودات جلواتی از خداوند هستند؛ لذا خداوند می‌فرماید: «بی یــبصر» یعنی بنده با من و از منظر من به عالم نگاه می‌کند. در این مرحله است که انسان می‌فهمد نباید همه چیز را برای خودش بخواهد بلکه باید خودش و همه چیز را به خاطر خدا دوست داشته باشد. ◇【 @emam_sadegh_boj 】◇
📜 🔹 توسعه من یکی از ظرفیت‌های وجودی انسان است که خداوند به او عطا نموده است و انسان‌ها کمتر به آن توجه داشته‌اند و گاه تا آخر عمر از آن غافل‌اند و اگر این ظرفیت به فعلیت برسد، انسانی را که عنوان ابدی پیداکرده است متجلی می‌کند. 🔹 آنچه اهمیت دارد این است که از بدو انعقاد نطفه، تا آنجا که به عالی‌ترین مراتب انسانی برسیم، امکان نیز وجود دارد. 🔹 همه انسان‌ها می‌خواهند همه کمالات را دارا باشند و اگر در اعماق وجود خود جست‌وجو کنند، خواهند دانست که به هیچ حدی از قانع نیستند؛ اما کسب کمالاتِ بالاتر تنها با همین توسعه من وجودی ممکن خواهد بود. 🔹 برای فهم و ادراک بهتر این ظرفیت توسعه من در انسان و امتداد آن، باید به مراحل رشد و سیر انسان از ابتدایی‌ترین نقاط شروع کرد. 🔹 انسان، قدم به قدم با خروج از منِ مُضیّق و محدود خود، به سمت منِ مُوسّع و توسعه‌یافته خود فراخوانده می‌شود. از «من» به «ما» و از فرد به اجتماع حرکت می‌کند تا آنجا که ندای «علیکم انفسکم» را دریابد. تمام این مراحل را از مراتب گوناگون سلولی و حیوانی و انسانی طی خواهد کرد و این حرکات، همگی هستند و این حرکت حبی نیز بر اساس همان است. ادامه دارد..
📜 🔹 رشد و توسعه «» مرحله‌ به‌ مرحله رقم می‌خورد. با توجه به اینکه میان آنچه در قانون‌گذاری شده است با آنچه در عالم هستی وجود دارد تطابق وجود دارد، لذا آنچه در در برابر ماست اگر مورد تعمق و بررسی واقع شود با نظام تشریع منطبق خواهد بود. پس چیزی مانند این رشد و توسعه در انسان را در سایر هستی نیز شاهد هستیم. 🔹 به‌عنوان‌ مثال از ترکیب اتم‌ها، مولکولی ایجاد می‌شود که خواص جدیدی غیر از خواص اجزای اولیه خواهد داشت. از ترکیب چند عنصر مواد معدنی و عالی بسیاری ایجاد می‌شوند که هرکدام خاصیت خاص خود را خواهند داشت. از اجتماع سلول‌هایی که در مرحله سلولی هرکدام بقا و حیات خود را داشتند یک واحد به نام بدن ایجاد می‌شود؛ و بعد هم با تکامل بدن، روح در او دمیده می‌شود. این تکامل بر اساس همان است؛ و از مرحله نباتی، سلولی، گیاهی و حیوانی به انسانی می‌رسد تا اینکه انسان متولد می‌شود. 🔹 این مسیر پس از تولد هم ادامه دارد. کودک از بدو تولدش «من» خود را با پدر و مادرش تعریف می‌کند و لذا پدر و مادرش را «خودش» می‌بیند. کودک رفته‌رفته بزرگ می‌شود و ازدواج می‌کند و وقتی برای همسرش از دارایی خود خرج می‌کند احساس غیریت نمی‌کند چون خودش را با او یکی می‌داند ولی ممکن بود تا پیش‌از این با خرج کردن برای دیگران احساس کند که متضرر شده است. کم‌کم صاحب اولاد می‌شود و آن‌ها را هم از خود می‌بیند و بازهم من او توسعه می‌یابد تا جایی که تمام خاندان و خانواده‌اش را در برمی‌گیرد. ادامه دارد..
📜 🔹 رشد و توسعه «» مرحله‌ به‌ مرحله رقم می‌خورد. با توجه به اینکه میان آنچه در قانون‌گذاری شده است با آنچه در عالم هستی وجود دارد تطابق وجود دارد، لذا آنچه در در برابر ماست اگر مورد تعمق و بررسی واقع شود با نظام تشریع منطبق خواهد بود. پس چیزی مانند این رشد و توسعه در انسان را در سایر هستی نیز شاهد هستیم. 🔹 به‌عنوان‌ مثال از ترکیب اتم‌ها، مولکولی ایجاد می‌شود که خواص جدیدی غیر از خواص اجزای اولیه خواهد داشت. از ترکیب چند عنصر مواد معدنی و عالی بسیاری ایجاد می‌شوند که هرکدام خاصیت خاص خود را خواهند داشت. از اجتماع سلول‌هایی که در مرحله سلولی هرکدام بقا و حیات خود را داشتند یک واحد به نام بدن ایجاد می‌شود؛ و بعد هم با تکامل بدن، روح در او دمیده می‌شود. این تکامل بر اساس همان است؛ و از مرحله نباتی، سلولی، گیاهی و حیوانی به انسانی می‌رسد تا اینکه انسان متولد می‌شود. 🔹 این مسیر پس از تولد هم ادامه دارد. کودک از بدو تولدش «من» خود را با پدر و مادرش تعریف می‌کند و لذا پدر و مادرش را «خودش» می‌بیند. کودک رفته‌رفته بزرگ می‌شود و ازدواج می‌کند و وقتی برای همسرش از دارایی خود خرج می‌کند احساس غیریت نمی‌کند چون خودش را با او یکی می‌داند ولی ممکن بود تا پیش‌از این با خرج کردن برای دیگران احساس کند که متضرر شده است. کم‌کم صاحب اولاد می‌شود و آن‌ها را هم از خود می‌بیند و بازهم من او توسعه می‌یابد تا جایی که تمام خاندان و خانواده‌اش را در برمی‌گیرد. ادامه دارد..