eitaa logo
محبان حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
16.4هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
3.9هزار ویدیو
19 فایل
🌹بِٮـــمِ‌اللّھِ‌‌الرح‌ـمن‌الرح‌ـیم🌹 اینج‌ـٰآ‌درڪنـٰار‌هم‌تلـٰاش‌مۍ‌ڪنیم‌زمینھ‌ٮــــٰآز ظہور‌حضرـٺ‌یـٰار‌بـٰآشیم❥ّ ✳️برای رزرو تبلیغات در مجموعه اَسرا بر روی لینک زیر کلیک کنید👇👇 https://eitaa.com/joi 🔴تبادل نظر http://6w9.ir/Harf_8923336?c=emam_zmn
مشاهده در ایتا
دانلود
@Elteja / اِلتجا44-Tasharof Seyed Bahrol Olom- Masjed sahle.mp3
زمان: حجم: 4.98M
▫️علامه بحرالعلوم چطور بحرالعلوم شد؟! زیبای سید بحرالعلوم به محضر مقدس امام عصر علیه السلام در مسجد سهله. 📚بحارالانوار، ج53، ص235 🌷@emam_zmn🌷
دعا برای ظهور
زمان: حجم: 2.45M
🔻 تشرف آیت الله بهبهانی خدمت ارواحنا فداه در سلام الله علیه و گلایه امام زمان "ارواحنافداه" از زائرین 🎙 استاد سید حسین حفظه الله تعالی 🌷@emam_zmn🌷
Tasharofe Sahlavi dar Masjede Sahle
زمان: حجم: 5.55M
▫️ای که با آوردن نامت گره وا می‌شود! شیخ جواد سهلاوی خادم مسجد سهله، به محضر امام عصر علیه السلام. 📚 به نقل از مرحوم آیت الله ناصری 📚 اجساد جاویدان ص۴۲ 🌷@emam_zmn🌷
Tasharofe Sahlavi dar Masjede Sahle
زمان: حجم: 5.55M
ای که با آوردن نامت گره وا می‌شود! داستان تشرف شیخ جواد سهلاوی خادم مسجد سهله، به محضر امام عصر سلام الله علیه 📚 به نقل از مرحوم آیت الله ناصری 📚 اجساد جاویدان ص۴۲ 🌷@emam_zmn🌷
@Elteja | کانال اِلتجا70-Tasharof Tajer Dar rah mande Va mirzaye shirazi.mp3
زمان: حجم: 5.04M
▪️آمده بود دمشق، زیارت حضرت زینب سلام الله علیها. دید حرم پر از گرد و غبار است. جارو پیدا نکرد! شروع کرد به غبارروبی حرم، با دست خالی، با عبایش! غافل از اینکه امام زمانش همان موقع، در حرم بود... 🌷@emam_zmn🌷
@Elteja / اِلتجا49-Tasharofe abobaghle kateb Complete.mp3
زمان: حجم: 6.89M
▪️داستان زیبای تشرف ابی بغل کاتب به محضر امام عصر علیه السلام و دستورالعمل کارگشای حضرت برای حاجت روایی. 🌷@emam_zmn🌷
مرحوم حاج شیخ مصطفی رضوان الله علیه 💠🌸💠 🔻آقاي حاج حسن بهاري يكي از دوستان نزديك مرحوم خبازيان نقل مي كند: "حدود يك ماه قبل از فوت مرحوم خبازيان بود كه شبي مرحوم به من زنگ زد كه يك تاكسي بگير بيا با هم حرم حضرت رضا سلام الله علیه مشرف شويم و دقيقا خاطرم هست كه در مكالمه تلفني كه داشتيم گفت به شرط اين كه پول تاكسي را من حساب كنم بنده يك تاكسي گرفتم و دنبال ايشان رفتم . وقتي مرحوم خبازيان داخل ماشين كنار من نشستند فرمودند كه مطلبي به شما ميگويم تا زنده هستم به كسي نقل نكني گفتم: چشم. فرمودند: ذكري جهت تشرف به محضر حضرت بقيت الله الاعظم سلام الله علیه از آيت الله سيد محمود مجتهد سيستاني گرفتم كه البته ايشان استخاره كردند كه ذكر را بدهند و خوب آمد چهل روز با آدابي كه فرمودند ذكر را در منزلم واقع در كوي فرهنگ خواندم و ديروز روز چهلم بود . روز چهلم در منزل كسي نبود و من در سرداب مشغول ذكر بودم. درب ورودي را بسته و اتفاقا قفل كرده بودم كه ناگهان ديدم دونفر ، يك پيرمرد نوراني و يك جوان عرب وارد شده و سلام كردند . به محض ورود اول تمام اعضاء و جوارحم خشك شد و از كار افتاد و سپس با خود گفتم درب كه قفل است اين بزرگواران از كجا وارد شدند و تازه متوجه شدم زبانم از كار افتاده است حتي جهت احترام نتوانستم از جاي خود برخيزم و به همان حالت كه بر روي سجاده رو به قبله مشغول ذكر بودم خشكم زده بود پيرمرد گفت آقا بقيه الله مي باشند جواب سلام را بده و من كه زبانم از كار افتاده بود مانند يك انسان گنگ و با اشاره سر به زحمت جواب دادم و از گوشه چشم جلالت و عظمت حضرتش را نظاره گر بودم نور از گريبان مباركش تمام صورت را گرفته بود پيرمرد فرمود آقا امام زمان مي فرمايند: خدا رحمتت كند و بعد از لحظه اي بلند شده و تشريف بردند تا به خودم آمدم و به درب خروجي مراجعه كردم ديدم درب منزل قفل ميباشد تا اذان مغرب گريه كردم تا آنجا كه مهر نمازم به گل مبدل شد و با مهري ديگر نماز مغرب را خوانده با همان حال به منزل استادم آيت الله العظمي سيد محمود مجتهد سيستاني رفتم .داستان را برايشان نقل كردم و از ايشان پرسيدم اسود لقب كدام بزرگوار بوده است ايشان فرمودند: و شما گرفته ايد آقا فرمودند امام زمان سلام الله علیه ديگر چيزي نفرمودند گفتم چرا پيرمرد گفت كه آقا مي فرمايند خدا رحمتت كند تا اين جمله را گفتم آقا با دست محكم بر پاي خود زدند وديگر چيزي نفرمودند." (📚منبع: سایت رسمی آیت الله مجتهدی سیستانی رضوان الله علیه) 💠🌸💠 🌷@emam_zmn🌷