.
#امام_زمان
#شب_ششم_محرم
دریای غرق عصیان، گوهر نیاز دارد
این مرغ پرشکسته، به پر نیاز دارد
جرم و خطای من را دیدی و باز گفتی
حداقل به صدها، دفتر نیاز دارد
شد غیبتی که کردم، منجر به غیبت تو
رفتار زشت من به کیفر نیاز دارد
محتاج خانه ی تو جز در زدن بلد نیست
اینجا گدا به نان نه! به در نیاز دارد
آقا شدی بگیری دستان خالیم را
آقا وگر نه کِی به نوکر نیاز دارد
این طفل گریه کن را، فوراً بخر ضررکن
من را برای روضه مادر نیاز دارد
جز آه، در بساطم چیزی ندارم اصلاً
سینه همین گهر را محشر نیاز دارد
حاجت زیاد دارم، اما مُهم حسین است
نوکر همیشه حال مضطر نیاز دارد
قاسم غم حسن را، احلی من العسل کرد
با خویش گفت عمویم لشکر نیاز دارد
جای زره کفن داشت، جای کلاه، عمامه
هم شکل مجتبی شد، منبر نیاز دارد
او را زدند اما، در تیررسْ حسن بود
در زیر نعل تازه سنگر نیاز دارد
او کاکل خودش را در دست دشمنش داد
تا که نبیند عمه، معجر نیاز دارد
#مناجات_با_امام_زمان عج
#حضرت_قاسم
#محرم
#رضا_دین_پرور ✍
.
.
#امام_زمان
#شب_هشتم_محرم
مهر تو بجز سینه ی ما جا شدنی نیست
سنگینی هجران تو حاشا شدنی نیست
طفلی که بزرگی بغلش کرده بزرگ است
هر قطره ی ناچیز که دریا شدنی نیست
بگذار که با طعنه بخندند به اشکم
رسوای غم عشق تو رسوا شدنی نیست
حاجات مرا دور بریزید همینجا
وقتی گره ی کرببلا وا شدنی نیست
در روضه نشستن، همه ی زندگی ماست
هرکس که دلش سنگ شد احیا شدنی نیست
من مَحرم زهرا شدم از بعد مُحرّم
این از کرمش بوده وَ اِلاّ ... شدنی نیست
چون بین شریعه جگر آل علی سوخت
بر گریه کنان آب، گوارا شدنی نیست
جانم بفدای لب خشکیده ی اکبر!
رفع عطشش جز لب بابا، شدنی نیست
چه دیده که بالاسرش ارباب زمین خورد
آیینه ی صد تکه تماشا شدنی نیست
پهلوی علی را نوک سرنیزه دریده
این زخم جگر خورده، مداوا شدنی نیست
عمه وسط لشکریان بود، وگر نه
بر زانوی بابا رمق پا شدنی نیست
#مناجات_با_امام_زمان عج
#حضرت_علی_اکبر
#محرم
#رضا_دین_پرور ✍
.
.
#شب_هشتم_محرم
فکر خودت را کردی و فکر مرا نه
گفتی اذان ظهر را مغرب عشا نه
یک در میان تو یکصد و ده جلوه داری
عضوی جدا شد از تنت، عضوی جدا نه
در کوچه گیر افتاده بودی مثل مادر
من دیده ام این کوچه را... در کربلا نه
اصغرتر از اصغر شدی خوش قد و بالا!
در معجری جا می شوی... روی عبا نه
بوسه زدم هرجا که پیدا بوده جسمت
اما به عمق این شکاف نیزه ها نه
یکبار دیگر پیش پایم پاشو بابا
دور و برت قصاب دیدم، دست و پا نه
مثل تو من هم رو به قبله هستم اما
با استخوانهای شکسته جابجا نه
ای کاش میخوردی زمین از روی مرکب
اما لگد از چکمه هاشان بی هوا نه
زانوکشان صورت به صورت میگذارم
روی دو چشم و پلک زخم تو دوا نه
از این دو تا انگشت، کاری بر نیامد
در آمد از حلق تو خون لخته، صدا نه
دشمن به حال زارمان باید بخندد!
حالا که عمه آمده میدان چرا نه؟
#حضرت_علی_اکبر
#محرم
#رضا_دین_پرور ✍
.
.
#امام_زمان
#شب_نهم_محرم
خورشید من که صبحدم بالا می آیی
بی طاقتم! امروز یا فردا می آیی؟
هر جا نشستی بین روضه یاد ما باش
هر جا نیایی، روضه ی سقا می آیی
از اول ماه عزا چشم انتظارم
چون مطمئنم روز تاسوعا می آیی
امروز آقاجان شما بر عکس عباس
صد بار رفتی علقمه ... اما می آیی
از داغ مشک پاره پاره غصه خوردی
با تشنگی از بین خیمه ها می آیی
محض تسلای دل ام البنینش
امروز را با مادرت زهرا می آیی
ارباب او فرمود که ای ماه تشنه...
خوشحال بودم دیدم از دریا می آیی
دستت قلم شد در قنوتی که گرفتی
با فرق خون از کوفه ی مولا می آیی
جای مژه چشمت پُر از تیر است اما
به چشم تارم باز هم زیبا می آیی
برخیز علمدارم علی در خیمه غش کرد
به مادرش گفتم همین حالا می آیی
باشد نیا ... وقتی که زینب معجرش رفت
بر نی کنار زینب کبرا می آیی ...
#مناجات_با_امام_زمان عج
#حضرت_عباس
#تاسوعا
#محرم
#رضا_دین_پرور ✍
.
.
#شب_نهم_محرم
عباس که ترس از غضب شیر نمیکرد
تکیه به دم و قبضه ی شمشیر نمیکرد
آن گاه که با مشک پُر از علقمه برگشت
ای کاش می آمد به حرم، دیر نمیکرد
تنها به صف لشکر دشمن زد و جنگید
در او رجز حرمله تأثیر نمیکرد
هرچند که دستان ابالفضل قلم شد
دندان به دهان داشت و توفیر نمیکرد
قولش سر جا بود که با سر به زمین خورد
فکری بجز آن کودک بی شیر نمیکرد
چیزی بجز آن تیر که میخورد به مشکش
او را وسط معرکه تحقیر نمیکرد
بالاسر عباس، حسین آمد و خم شد
او را که غم و داغ جوان پیر نمیکرد...
آن صورت پاشیده ز هم پیش حسینش
آنقدر ادب داشت که تغییر نمیکرد
اصلاً چه تلاشی! همه ی سر متلاشی است
با فرق شکسته روی نی گیر نمیکرد
عباس اگر بود کسی خواهرشان را
همچون اسرا در غل و زنجیر نمیکرد
#حضرت_عباس
#تاسوعا
#محرم
#رضا_دین_پرور ✍
.
.
#شب_نهم_محرم
فکر و ذکرم وسط خوف و رجا ریخت بهم
دل بی تاب من از «ادراک اخا» ریخت بهم
سعی کن پا نشوی پیش دو زانوی خَمَم
بعد سعی ات، همه ی سعی و صفا ریخت بهم
علقمه گرچه شده کوفه و تو مثل علی
از مدینه چه خبر؟ ... کرببلا ریخت بهم
زائر دستِ قلم، دستِ شکسته شده است
چه سرت آمده که مادر ما ریخت بهم
زخم پهلوی تو پیداست که یادم نرود
پهلوی فاطمه با ضربه ی پا ریخت بهم
تیر خوردی ولی آتش به نوک تیر نخورد
مادرم را نوک آن میخ جفا ریخت بهم
پرچمت مثل همان چادر خاکی شده است
خاطرات حسن و کوچه مرا ریخت بهم
آب مهریه ی زهرا و حرم تشنه ی آب
ریخت مشکت همه جا و همه جا ریخت بهم
قول دادی به رباب ... آب برایش ببری
اصغرش را تب و گرمای هوا ریخت بهم
خبر غارت تو زود رسیده به حرم
خواهرم را گذر از شام بلا ریخت بهم
#حضرت_عباس
#تاسوعا
#محرم
#رضا_دین_پرور ✍
.
.
هر جا توسل به حضرت فاطمه شد پیروز شدیم
«یا مَوْلاتى یا فاطِمَهُ أَغیثینى»
۱۴ مرتبه
💠 این ساعات انتخابات این ذکر رو زیاد بر زبان جاری کنیم:
🔰اللهم لاَ تُسَلِّطْ عَلَيْنَا مَنْ لاَ يَرْحَمُنَا بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ🔰
خدایا کسیکه بر ما رحم نمیکنه بر ما مسلط نکن..
.
.
#شب_دهم_محرم
نمانده فرصت آن دلبری ها
خداحافظ برادر خواهری ها!
گرفتارم نکن مشکل گشایم!
حلالم کن مرا این آخری ها
اگر باید امام خیمه باشم
کن آرامم تو با پیغمبری ها
مرو دق میکنم! من را بغل کن
بجای زحمت آن مادری ها
در و میخ و لگد یادت که مانده!
پریشانم از این یادآوری ها
لباس کهنه ای مادر فرستاد
مواظب باش! دارد مشتری ها
کمی از تشنگی ات گفته بودی
نگفته بودی از غارتگری ها
برای زینب انگشتت مهم است
برای ساربان انگشتری ها
خیالت جمع، قبل از رفتن تو
گره خورده تمام روسری ها
خودت رخت اسارت بر تنم کن
گذشت آن روزها، آن سروری ها
مصیبت میشود با شمر و خولی
تحمل کردن دربدری ها
#شب_عاشورا
#وداع
#محرم
#رضا_دین_پرور ✍
.
.
#شب_دهم_محرم
دلبر گیسو پریشانم! پریشانم مکن
زیر حجم سنگباران، بوسه بارانم مکن
چشم تارم خیمه زد بر گودی زیر گلوت
در میان خیمه و گودال، حیرانم مکن
غیرتی های حرم رفتند، تو ماندی فقط
جان زهرا مادرت، درگیر بحرانم مکن
از قفا دیدم ترا، پشت سرت خوردم زمین
شمر خنجر می کشد، برگرد! ویرانم مکن
من اسیر آن لباس پاره ام از صبح زود
با لباس پاره همراه اسیرانم مکن
معجرم را سفت بستم، پس تو دلواپس مباش
از روی نی آمدن با خود، پشیمانم مکن
#شب_عاشورا
#وداع
#محرم
#رضا_دین_پرور ✍
.
.
#زمینه_مهدوی
#محرم ۱۴۰۳
#امام_زمان #طلیعه_محرم
#سبک_420_محرم
#أین_الطالب_بدم_المقتول_بکربلا
أیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقتولِ بِکَرْبَلاء...
هنگام عزاست
ای خدا روضه خوان عالَم کجاست
هنگام عزاست
چرا صاحب ِ خیمه از ما جداست
ماه غم رسید
بین روضه، قامت مهدی خمید
ماه غم رسید
چرا صاحب الزّمان مونده طرید
توی روضه ها
با قلبی صبور
میخونیم دعا
برای ظهور
بین گریه ها
با اشک دو عین
فرج رو میخوایم
به حقّ حسین
أیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقتولِ بِکَرْبَلاء...
🌸
رحمی کن خدا
ما نداریم چاره بین فتنه ها
رحمی کن خدا
بی پناهیم در بین این دشمنا
درده بی حساب
تا نیاد مهدی زندگیه عذاب
درده بی حساب
کن دعای ظهورش رو مستجاب
أین المنتقم
بر لب زمزمه ست
ذکر العجل
یابن فاطمه ست
بین گریه ها
با اشک دو عین
فرج رو میخوایم
به حقّ حسین
أیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقتولِ بِکَرْبَلاء...
🌸
رحمی کن خدا
شده مولای ما آواره چرا
رحمی کن خدا
عمر او بگذشته با صبر و رضا
نور چشم ما
عمریه خون گریه میکنه چرا
نور چشم ما
روزو شب تنهایی میگیره عزا
عمری مضطره
بین کوه و دشت
هیچ کس دنبال
آقامون نگشت
بین گریه ها
با اشک دو عین
فرج رو میخوایم
به حقّ حسین
أیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقتولِ بِکَرْبَلاء...
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
.👇
.
#مشارکت_حداکثری
با خانه نشین کردن امیرالمومنین، مردم خود را از برخورداری از عدالت حضرت، محروم کردند.
پس آنهایی که میخواهند نظام را با قهرشان ،تنبیه کنند؛ بدانند و آگاه باشند که خود را از حق تعیین سرنوشتشان محروم خواهند کرد.
راه این نظام، فراز و نشیب دارد اما دیگر نزدیک قله است، خوشا بسعادت کسانی که در مسیرند و همراهی میکنند.
ان شاءالله
.
.
#امام_زمان
#زمینه
۱۰۷۴
یابن الحسن ای یوسف زهرا کجایی
مدینه ای یاکه نجف یا کربلایی
بیا که من مردم از این درد جدایی
نوای من یا صاحب الزمان
دعای من یا صاحب الزمان
ندای من یا صاحب الزمان
آه
کی میشه ببینمت آقاجان
میسوزم من از فراق و هجران
****
برای ما روضه بخون عزیز زهرا
بگو ز جسم غرقِ خون عزیز زهرا
بگو ز موی پریشون عزیز زهرا
کاشکی یه بار ای هستیِ خدا
ناحیه رو بشنوم از شما
کاش بمیرم از غم کربلا
آه
والشمرُ جالسٌ علیٰ صدره
خاکی شد مویی که شب قدره
****
#محمود_اسدی_شائق
👇
............
#طلیعه_محرم
#زمینه
۱۰۷۵
محرم اومدو غمی عظما بپا شد
مادر ما فاطمه باز صاحب عزا شد
پیرهن جدم پرچم عرش خدا شد
یابن شبیب دل غرقِ در غمه
عمهی ما اسیر ماتمه
چندروز دیگه دورش نامحرمه
آه
به رسم و شیوهی جاهلیّت
کشتن جد مارو توو سه ساعت
****
#محمود_اسدی_شائق
...............
#شب_اول_محرم
#حضرت_مسلم
#زمینه
۱۰۷۶
پشیمونم چجور بگم میا به کوفه
نزدیک میشی قدم قدم میا به کوفه
شرمندهی روی توام میا به کوفه
مسلم آقا جونش فدای تو
دلواپسم فقط برای تو
کاش نریزه به هم رگای تو
آه
میسوزم برا لب خشکیدت
میگریم برا تن پاشیدت
****
وصیته مسلمت اینه از روی دار
برگردو دختراتو تو مدینه بگذار
یا لااقل بیا زیاد پوشیه بردار
برگرد آقا وگرنه دیر میشه
توو این سفر رقیه پیر میشه
خواهرته اینجا اسیر میشه
آه
ناموست بزم جسارت میره
میبینی معجرا غارت میره
****
#محمود_اسدی_شائق
.................
#شب_دوم_محرم
#ورودیه
#زمینه
۱۰۷۷
بوی جدای میآد از اینجا حسین جان
به قتلگاهت اومدی شدم پریشان
چیکار کنم اگه تنت بمونه عریان
روباه برا طفل تو شیر میشه
دخترت از غصه ها پیر میشه
بی تو دیگه زینب اسیر میشه
آه
من و تو از کودکی هم دردیم
بیا با هم مدینه برگردیم
****
خیمه زدی و دل من به پیچ و تابه
دلشورهی من واسهی طفل ربابه
شیش ماهه جون بده اگه برام عذابه
خیمه بزن توو دل خواهرت
اونجا نمیان روی پیکرت
خنجری نیست اونجا رو حنجرت
آه
موهات توو پنجهی شمر میمونه
قصد داره رو خاک برت گردونه
****
#محمود_اسدی_شائق
...............
#شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه
#زمینه
۱۰۷۸
یه سر زتو برگشته اما کمه بابا
رگای خونینت چقد درهمه بابا
یه وقتی اومدی که خوابن همه بابا
بر روی نیزه بردنت چجور
سر نمیرفته زدنت به زور
مهمون شدی چرا توی تنور
آه
چشمای من به چش تو دوختهست
نصف صورتت چرا که سوختهست
****
شبای بی کسی یه روزی سر میآدش
دندونم افتاده ولی باز درمیادش
عمه همش به من میگفت پدر میآدش
گفت که میای اما نه بی بدن
گفت که میای سر میزنی به من
حالا با من یه ذره حرف بزن
آه
دستامو روی گوشام میذارم
شرمنده که گوشواره ندارم
****
#محمود_اسدی_شائق
..............
#شب_چهارم_محرم
#طفلان_حضرت_زینب
#زمینه
۱۰۷۹
بذار برن بشن فدای علی اصغر
بذار برن تا که نبینن بین لشگر
یه عده میرن سراغ خلخال و معجر
میدم قسم تو رو به مادرم
تا که باشن دو گل پرپرم
رو نیزه ها سایه بون حرم
آه
نبینن تو قتلگاه افتادی
نبینن زیر لگد جون دادی
****
بیار بالا سرت رو ای غریب مادر
دو تا شهید من فدای تو برادر
خجالت از خواهر نکش عزیز خواهر
سر تا به پا شدی دچار درد
ممنون که آوردیشون از نبرد
تو تنشون که نیزه گیر نکرد
آه
رو دستت بر نمیگشتن ایکاش
جسمشون عبا نمیخواست داداش
****
#محمود_اسدی_شائق
........
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبدالله
#زمینه
۱۰۸۰
با دیدن وضع تنت شدم پریشان
خون رفته از تنت چقد ای شاه عطشان
من اومدم یه کم نفس بگیر عموجان
هر کی رسید یه زخم به تو زده
تیراشونو به سینه جا نده
از کمرت نیزه دراومده
آه
باورکن که دل نداره عمه
که تیرا رو در بیاره عمه
****
از خیمه اومدم عمو جان در بر تو
خاکم به سر خاکی شده چرا سر تو
سپر کنم دستم رو واسه پیکر تو
دستای من آویزونه به مو
این نفسای آخره عمو
قاتل که اومده روبرو
حرمله گلومو از هم پاشید
به دست و پا زدنم میخندید
****
#محمود_اسدی_شائق
.............
#شب_ششم_محرم
#حضرت_قاسم
#زمینه
۱۰۸۱
یکی اومد چنگ زدو موهاتو کشیده
تو جون دادی و عمه زینبت خمیده
امانت حسن زیر پا قد کشیده
حالا چجور بگیرمت بغل
میزدنت با کینهی جمل
بر روی نی میری تو ماه عسل
آه
تا که تیر باران شدی دامادم
به یاد بابات حسن افتادم
****
میریزه اشک چشم من شبیه خونت
شدی پریشون و عمو شد پریشونت
صدای استخوون میاد از هر تکونت
روی تنت برو بیا شده
خون رو موهات مثه حنا شده
بند بند جسمت نخ نما شده
آه
یه لشگر از روی سینهت رد شد
شرمنده که پیکرت لگد شد
****
#محمود_اسدی_شائق
#دهه_محرم
............
.👇
.
توی محله ما که جنوب تهرانه ... ما هفته پیش که مثل همین ساعت رفتیم ، خبری نبود ، اما الان همه اومده بودن ....
سوپری محل هم که همیشه غرغر میکرد و یه خط درمیون به نظام بد و بیراه میگفت ،هم اومده بود.
خلاصه همه اومدن ، به امید تغییر ...
یکی به امید بهبود معیشت و یکی به امید بهبود فضای باز سیاسی ... ولی همه برای ایران اومدن و برای تعیین سرنوشت خودشون...
الحمدلله
.
امام حسین ع
. #امام_زمان #زمینه ۱۰۷۴ یابن الحسن ای یوسف زهرا کجایی مدینه ای یاکه نجف یا کربلایی بیا که من مردم
.
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر
#زمینه
۱۰۸۲
سمت حرم آوردمت گلو بریده
شکر خدا که مادرت تورو ندیده
تو خیمه ها رنگ از رخ رباب پریده
غنچه ی من پرپر شدی علی
در پیش تیر سپر شدی علی
کودک من بی سر شدی علی
آه
با شمشیر یه قبر کوچیک کندم
آهسته من چشماتو میبندم
****
خون گلوت گرمه و جسمت دیگه سرده
خیر نبینه حرمله که دل پر درده
خیر نبینه که اصغرم رو دوتا کرده
زوده برات بشی اسیرِ خاک
یک ساله میشی اما زیرِ خاک
تو بغلش تورو میگیره خاک
آه
الهی نری به روی نیزه
میگیره سر تو بوی نیزه
****
#محمود_اسدی_شائق
.........
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر علیه_السلام
#زمینه
۱۰۸۳
عصای پیری ام مقابلم شکستی
پلکی بزن تا که بدانم زنده هستی
راه نفس کشیدن بابارو بستی
در نمیاد دیگه صدای من
میزدنت جلو چشای من
از بدنت پُره عبای من
آه
یک کوچه برای تو وا کردن
تا تنت رو ارباً اربا کردن
****
دیگه تنت نیست بدن علی جان
تنها تو رو توو جمعشون زدن علی جان
یه عبا و هزار تا تیکه تن علی جان
از غم تو قدم خمیده شد
کار بابات به آه کشیده شد
به هر کی یه تیکه ت رسیده شد
آه
شبیه بغضم چه درهم هستی
رو عبا هم نامنظم هستی
****
#محمود_اسدی_شائق✍
...........
#شب_نهم_محرم
#حضرت_عباس علیه_السلام
#زمینه
۱۰۸۴
حسین من غرقم به موج آه و ناله
منو بذار برگرد حرم ای گل لاله
دلواپسم برای گوشای سه ساله
ترسم اینه پاره بشه گوشاش
زخمی میشه به روی خار پاهاش
کاشکی نیفته دست زجر موهاش
آه
میمیرم من از خجالت آقا
میافته طفلت به لکنت آقا
****
ای کاش رباب نگاه کنه کمی به حالم
ببینه دیدنی شده زخم رو بالم
بگو نشد آب بیارم بنما حلالم
رحم ندارن اینا به اصغرت
دل نگرونم برا خواهرت
پاشیده شد سرم فدا سرت
آه
از رو نی سایهی زینب باشم
کاش جای تو زیر مرکب باشم
****
#محمود_اسدی_شائق✍
.............
#شب_دهم_محرم
#امام_حسین صلوات_الله_علیه
#عاشورا
#گودال
#زمینه
۱۰۸۵
حسین من دیدم تنت تو قتلگا بود
دیدم که دست و پات به زیر دست و پا بود
تیکه های تنت چرا رو نیزه ها بود
هر کی رسید جدا جدا میزد
بر بدنت یکی عصا میزد
اون یکی نیزه بی هوا میزد
آه
سنگ آمد به جنگ با آیینه
شمر زانو زده به روی سینه
****
بسه دیگه حیینمو پشت و رو کردی
دیدم که نیزه رو به حلقش فرو کردی
ای بی ادب چه کاری با این گلو کردی
خون میریزه از لب و از گلوش
بسّه نزن پنجه به تار موش
دخترشه اومده روبروش
آه
حالا که سرش رو از تن کندی
به دست و پا زدنش میخندی
****
#محمود_اسدی_شائق✍
مشابه سبک زیر خوانده میشود
.👇
.
فردا هر کس که پیروز انتخابات شد ، همه ی مردم ایران از او حمایت خواهند کرد.
منتخبِ فردا ؛ رئیس جمهورِ اصولگرا و معتدل و اصلاح طلب و همه ی قومیت ها و مذاهب خواهد بود...
از فردا دیگه همدلی حاکم است.
چون اصلاح طلب و اصولگرا ، ویا حامیان دکتر جلیلی یا دکتر پزشکیان ، از همان شب کنار هم و زیر خیمه ی امام حسین جمع خواهند بود و بواسطه ی قرآن و عترت همچنان مومنانه زندگی خواهند کرد.
ان شاءالله
.
.
#زمزمه #زمینه
#حضرت_مسلم ۱۴۰۳
#شب_اول_محرم
بند اول:
نامه هاشون پوچه و وفا ندارن
رسم شون نامردیه حیا ندارن
من شدم تنهاترین پیشم کسی نیست
تشنه و کوچه نشین پیشم کسی نیست
نیا کوفه
برا جسارته که یکدستن
کمر به قتل اصغرت بستن
نیاری زینبت رو که پستن
بند دوم:
کوفه آرامشتو ازت میگیره
تووی دست مردمش شمشیر و تیره
واسه ی آوارگیت نقشه کشیدن
بچه و بزرگشون نیزه خریدن
نیا کوفه
که روزشم،شبه و تاریکه
کوچه و معبر همه باریکه
اسارت رقیه نزدیکه
#علی_علی_بیگی✍
.👇👇