eitaa logo
امام حسین ع
21.9هزار دنبال‌کننده
414 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. اصل اسماء خدا از قبل خلقت  فاطمه است فصل پیوند نبوت با امامت فاطمه است هر کمالی از امامان از تجلی‌های اوست لطف‌ها زهرا، کرم زهرا، محبت فاطمه است فیض می‌بُرد از حضورش ، جبریل و می‌نوشت عِلم زهرا، معرفت زهرا و حکمت فاطمه است شیعه اینک امتداد همت دیروز اوست فتح زهرا ، رزم زهرا ، استقامت فاطمه است فاطمه در صبر  در غیرت  در اندیشه علیست مرتضی در عشق  در حق  بی‌نهایت فاطمه تا که پرسیدند پشتت کیست مَردِ بی‌ زره پاسخش می‌داد مولا _غرق حیرت_ فاطمه است گرچه مسکین و یتیمیم و اسیر اما چه غم ای خیال ما همیشه باش راحت، فاطمه است ظاهراً بر چادر خود آنکه می‌زد وصله و... باطناً می‌دوخت ما را بر ولایت فاطمه است هر قدر هم زخم باشد عاقبت ما می‌بریم اعتبار جبهه‌ی ما تا قیامت فاطمه است آنکه دارد آب می‌گردد نفَس پشت نفس اینکه می‌گوید علی ساعت به ساعت فاطمه است آنکه پیشش می‌کشد از او  خجالت مجتبی‌ست اینکه اما از علی دارد خجالت فاطمه است زیر لب می‌گفت نامرد اینکه داری میزنی بین این کوچه به شدت  بی مروت فاطمه است کار این خانه ولی یک روز هم تعطیل نیست با همین زخم کبود روی صورت فاطمه است ✍ .
. تو کوچه‌ها خدا خدا کردم من التماسِ بی‌حیا کردم مادر من زیر کتک‌هاش بود مادرمو ازش جدا کردم نشد نذارم بزنه بد زد وقتی شنید علی ، مجدد زد خودم رو روی مادر انداختم با گریه بابا رو صدا کردم چشاش سیاهی رفت و اُفتادش چشام سیاهی رفت و اُفتادم میون گرد و خاکای کوچه تا نفسش بیاد دعا کردم فایده نداشت که قد کشیدم آه چه حرفایی نگم شنیدم آخ چادرشو از زیر پاهای مغیره وقتی که رها کردم چشام دیگه دو کاسه‌ی خونه دلم خوشه بابا نمی‌دونه داغی نشسته روی این شونه شونمو تا براش عصا کردم روضه‌ی کوچه درد ِسر داره کی از دل حسن خبرداره مادر دلش خوشه پسر داره روضه‌مو تو سینه به پا کردم ✅حسن لطفی ۱۴۰۳/۰۸/۲۲ علیه_السلام .
. گل در آتش از مجموعه شعر ریحانه بهشت ----------- باغبان در باغ بود و باغ را آتش زدند باغ را در پیش چشم لاله ها آتش زدند آه ازین غم کشتی اَمن ولایت را خَسان در میان موج خون با ناخدا آتش زدند آتش افروزان گلچین در حصار شعله ها غنچه را چیدند و گل را هم جدا آتش زدند هست و بود مرتضی یک لاله بود آن هم بسوخت یعنی آن که هرچه بود از مرتضی آتش زدند کاش می آمد ، وَ می پرسید از آنان مصطفی مَهْبَط وَحیِ الهی را چرا آتش زدند خانه ی زهرا به یثرب سوخت امّا بنگرید خیمه ی اولاد او را کربلا آتش زدند باغ را در سوختند آنگاه «یاسر» بی امان نخل هستی را ز کین سر تا بپا آتش زدند ** حاج محمود تاری «یاسر»✍ .
4_5775904403714215859.mp3
14.89M
|⇦انگار نه انگار........ سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه۱۴۰۲ به نفس سید رضا نریمانی
. |⇦• آخر نگاه خویش را ... سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج ●━━━━━━─────── "صل الله علیک یا فاطمه الزهرا یا بنت رسول‌الله و یا زوجة ولی الله" روز آخر عمر حبیبه خداست تو بستر افتاده لحظات آخر و سپری میکنه. نمیدونم امروز چه جوری کار خونه را انجام داد. همه چیزرو مرتب کرد آنگونه که خوشحال شدن اهل خانه.. همین که علی مرتضی مسجد رفت و بچه ها رفتن. گفت اسما..* آخر نگاه خویش را سویم بیفکن میخوابم اینک پرده ایی رویم بیفکن بنشین کناری ناله از دل در خفا زن بانوی خود را ساعتی دیگر صدا زن دیدی اگرخاموش به بستر خفته ام من راحت شدم نزد پیامبر رفته ام من آیند چون طفلان معصومم به خانه پرسند از مادر خبر داری تو یا نِه دیدند اگر خاموش وبی تاب است مادر آهسته بگو به آنها بگو خواب است مادر *اما اومدن مضطرب و نالان سراغ مادرو گرفتن جوابو شنیدن قانع نشدن.اومدن کنار بستر روپوش را کنار زدن. امام حسن (علیه السلام) صدا میزنه مادر.. ابی عبدالله صدا میزنه..مگه مادر جواب میده نه.. امام حسن گریه میکنه میگه مادر "کلِّمِینِی" با من حرف بزن مادر. "قَبْلَ أَنْ تُفَارِقَ رُوحِی بَدَنِی" الهی بمیرم حسینیا ابی عبدالله صورت کف پای مادر..مادر "کلِّمِینِی" لباتو باز کن مادر من حسینم، من حسینم، من حسینم... دیدن نه ناله ها اثر نداره سراسیمه اومدن مسجد بابا بیا. مادر از دنیا رفت. علی مرتضی تا این جمله را شنید با صورت زمین افتاد..خدا میدونه چگونه به خانه آمد او هم تا رسید عبا و عمامه از سر انداخت. اومد کناربستر فاطمه صدا میزد زهرا جان، فاطمه جان، دختر پیغمبر، مادر حسنین من، مادر زینبین من،"يَا بِنْتَ مَنْ حَمَلَ الزَّكَاةَ فِي طَرَفِ رِدَائِهِ" دید فاطمه لب از لب باز نمیکنه ،چاره ساز عالم کانّه بیچاره شد. دستاشو زمین گذاشت صورت مقابل صورت فاطمه صدا زد.. زهرا جان من علیم تا به حال نشده جوابم رو ندی.. اشک چشمش به صورت فاطمه چکید کارخودشو کرد. مگه فاطمه میتونه اشک چشم علی را ببینه روح به بدن حبیبه خدا برگشت.چشماشو باز کرد صدا زد.. علی جان! "هذا فِراقُ بَیْنِی وَ بَیْنِکَ‌"..* *دلا رو ببرم کربلای معلی از لحظه آخر حسینش بگم..خواهرش اومد خودشو رساند دید یه گوشه میدان شمشیرا بالا میره پایین میاد هی صدا زد.."وا محمدا، وا علیا وا حسینا" کسی اعتنا نکرد. صدا زد" یا قوم اَمافیکُم مُسلِم" مگر میان شما یه نفر مسلمان نیست. باز هم اعتنا نکردن صدا زد.."یابن سَعد! اَیُقتَلُ اَبُوعبداللّه وَ انتَ تَنظُرُ اِلَیهِ؟" حسین جانم حسین...* *روز شهادت مادرش فاطمه هست یه جمله هم بگم.. امان از اون لحظه ایی که دید بولهب بر صفحه قرآن نشست.. روی حنجر خنجر برّان نشست بشکند پایت شکست آیینه اش پیش من منشین به روی سینه اش این مسیحِ من نفس دارد هنوز مرغِ روح او قفس دارد هنوز با نگاهش حرفا میزد حسیـــــن پیش زینب دست و پا میزد حسیـن «صلی الله علیک یا ابا عبدالله» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
روضه خانگی - حضرت زهرا(س) - 1375.mp3
12.07M
|⇦آخر نگاه خویش را...... وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه۱۴۰۲ به نفس حاج مهدی سماواتی
. 📋 شبی که ختم خواهد شد دمِ صبحش به دیداری حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ شبی که ختم خواهد شد دَمِ صبحش به دیداری هزاران ساعتش وَ اللّٰهِ می‌ارزد به بیداری سحر از تاب گیسویَت به گوش باد گفتم، گفت: عجب یاری، عجب یاری، عجب یاری، عجب یاری منِ بی‌عُرضه حتی عرضِ حاجت‌هام می‌لنگد گره در کار خود انداختم وقت گرفتاری چه بر می‌آید از دستِ من درمانده جز گریه اَقَلاً دل‌خوشم با چشم‌هایم کرده‌ام کاری برای سنگ‌ِ طفلان سَرِ کویَت...، سَر آوردم بیا دیوانه‌ات را مفتخر گردان به آزاری وَبال مَعصیت بال عُروجم را رُبود از من کبوتر را قفس وِل می‌کند امّا به دشواری قرار از ابتدا این بود...، بارِ هجر بَردارم ببین حالا چگونه شُهره‌ی شَهرَم به سرباری! گریز از ناگزیریِ فراقت کاش ممکن بود... چه چاره دارد این بیچار‌ه‌ی تو غیر ناچاری شهیدان تکلم، کُشتگان نُطق معشو‌ق‌اند بیا تکیه بزن بر کعبه...، ذِبحَم کن به گفتاری اگرچه ظرف من ظرفیَّتش در حَدِّ مِهرَت نیست ندیدم کاسه‌ام را خالی از لبخند بگذاری خودم خاک کف پای تو هستم حضرت‌ عباسی‌ به قول لات‌های بامرام کوچه‌بازاری به جز تو رو به هرکس می‌زدم، رو می‌گرفت از من هوای این گدای رانده از هر خانه را داری به حق خانمِ‌پهلو‌شکسته خواهشاً برگرد به حقِّ ردِّ خون مانده بر تیزی مسماری نه تنها مادر ما سوخت...، بلکه گیر هم افتاد نه ول کن بود میخ در، نه مهلت داد دیواری *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .