نوحه وداع
ببین دل خواهرت در غم نشسته
ای عزیز فاطمه قدری آهسته
ای دو عالَم شیدایِ ماهِ رویت
صبری کن بوسه زنم بر گلویت
واویلا واویلا واویلا واویلا...
برو میدان ای از عطش رفته از حال
قرار بعدیِ ما در بین گودال
پیش چشم مادرِ قد خمیده
بوسه زنم به رگهای بریده
واویلا واویلا واویلا واویلا...
نوحه شام غریبان
از خیمه ها میکشد آتش زبانه
امان از ضرب سیلی و تازیانه
کودکان آواره با ناله و آه
حجت بن الحسن آجرک ا...
واویلا واویلا واویلا واویلا...
در فکر قتل و غارت دشمن دین است
در خیمه ای سوزان زین العابدین است
میگرید از غم هجر ثارُالله
حجت بن الحسن آجرک ا...
واویلا واویلا واویلا واویلا...
👆 #نوحه_دهگی #دهه_محرم
#دهگی #دهه #زنجیر_زنی
#دم #دم_نوحه #نوحه_سنتی
#محرم #محرم_۹۸ #نوحه_محرم
#حاج_امیر_عباسی
4_5899976705996490206.mp3
1.03M
توجه : این سبک اگر مقداری تند تر اجرا شود،مناسب فضای زنجیر زنی است
🔸️رباعیات جشن عروس حضرت زهرا(س)
🔸️با امیرالمومنین(ع)
از عرش صدای هلهله میآید
رحمت ز خدای بر همه میآید
گویند فرشتگان به شور و شادی
در خانهی بخت فاطمه میآید
جشن طربی بهعرش حق برپا شد
چون شیرخدا همسر زهرا شد
عاقد شده کردگار و زهراست عروس
داماد علی عالی اعلی شد
از امر خدا جشن بزرگی برپاست
عالم همه مجنون شد زهرا لیلاست
خشنود همه آل محمد شده چون
دستان علی میان دست زهراست
امشب دوباره جشن طرب زین حوالیست
در بین آسمان و زمین بین چه حالی است
کِل میکشند کُّل ملائک،خبر دهند
زهراعروس خانه مولیالموالیست
#مرتضی_محمودپور
#پیوند_آسمانی
.
💠مرحوم سید شهاب الدین مرعشی نجفی از پدرشان مرحوم آیت الله سید محمود نجفی مرعشی، نقل می کنند که:
🍃"من سال ها دنبال این بودم که قبر حضرت زهرا سلام الله علیها را بیایم. سال ها نذر کردم، توسل جستم تا در خواب امام صادق یا باقر علیهما السلام را دیدم. (تردید از خود ایت الله نجفی بوده است.)
🍃در خواب به ایشان می فرمایند که چرا انقدر تلاش می کنی و نا آرام هستی؟
🍃گفتم اقا من می خواهم قبر حضرت زهرا سلام الله علیها را بدانم کجا است و حضوری بروم.
🍃حضرت فرمودند: (به این مضامین) مخفی بودن آن سری دارد که تا ظهور امام زمان علیه السلام هم امکان پیدا شدنش نیست.نکته ای که حضرت در خواب می فرمایند این است که "علیک بکریمة اهل البیت".
🍃مرحوم مرعشی گفتند: من فکر کردم حضرت زهرا سلام الله علیها را می فرمایند که گفتم خوب آقا من هم دنبال همین امر بوده و به دنبال قبر حضرت زهرا سلام الله علیها هستم.
🍃فرمودند نه! حضرت معصومه در قم. بعد در ادامه به این مضمون فرمودند: هر جلالت و عظمتی که قرار بود در حرم حضرت زهرا سلام الله علیها قرار دهند، آن را در حرم حضرت معصومه قرار داده اند و این نکته مهمی است که این در مورد هیچ کدام از امامزادگان دیگر مطرح نشده است.
حضرت #زهرا حضرت #معصومه
.
#غدیریه
#عید_غدیر
باز مرغ غزلم میل پریدن دارد
تا به ایوان نجف شوق رسیدن دارد
نمک سفره ام از حضرت زهراست ولی
باده از دست یدالله چشیدن دارد
آتش عشق تو افتاد به خار و خس دل
پس بدم دم به دم این شعله دمیدن دارد
همه ذرات جهان گرد علی می گردند
این طوافیست به والله که دیدن دارد
تکیه بر کعبه بزن وارث شمشیر دو دم
اشهد و ان علی از تو شنیدن دارد
ظفر از عشق علی سینه سپر باید کرد
تا علی هست به دل ... قلب تپیدن دارد
حامد ظفر/ی
.
#دورهء_محرم
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#غلامرضا_سازگار
اوهمان طفل صغیرست که خوانندکبیرش
همه جانهاست حقیروهمه دلهاست اسیرش
همه خوانند بزرگ وهمه دانند امیرش
نه نگاه ست به آب ونه نیازست به شیرش
تازخون غسل دهدوقت شهادت سر و رو را
سپر تیر بلاکرده ز آغاز گلو را
پسرفاطمه دلباخته برماه جمالش
صحنۀ کرببلادیده به چشم وخط وخالش
دل وجان عاشق زیبایی لبخند وصالش
شهدا وصلحایکسره مبهوت کمالش
دل توحیدی اوراست زبس شوق شهادت
به سَرِدوش پدر پرزند از روز ولادت
کیست این طفل که خوانندهمه خون خدایش
رخ،گل انداخته ازبوسۀ مصباح هدایش
خوشترین جای،درآغوش امام شهدایش
جان من جان همه عالم وآدم به فدایش
لب فروبسته به دل زمزمهء عهدالستش
آل عصمت همه دادندبه هم دست به دستش
کودک شیر ولی پیرخردخاک در او
که سرافراز زسربازی اوشدپدر او
دل زخورشیدبرَدطلعت همچون قمر او
مرغ روح شهدا پرزده برگرد سر او
پدرومادروخواهر،عمووعمّه،برادر
همه گیرند ورا دربر وبوسندمکرّر
اوست آن گل که شودشسته به خون،پیرهن او
محسن فاطمه گرددبه جِنان همسخن او
نه بوی شیر،دمد بوی خداازدهن او
سرخ رو وجه خداوند زخون بدن او
اوذبیحیست که خوانندهمه ذبح عظیمش
خلق رافیض دمادم رسد ازدست کریمش
لب خشکیده اش ازدامن انهار جنان به
تربت مخفی وگم گشته اش ازملک جهان به
اشک چشمان خدابین وی ازدُرّگران به
وصف آن جان جهان رانتوان گفت همان به
که حسین بن علی لعل لب ازهم بگشاید
وصف او گوید و از خلق جهان دل برباید
اوهمان کودک شیرست که ازجودوتفضّل
به سویش برده بزرگان جهان دست توسّل
به بیابان بلاریخته ازخون خداگل
بیشتر ازشهداسوزعطش کرده تحمّل
پیش پیکان بلاباگلوی تشنه سپرشد
مقتل و مامن اوسینۀ مجروح پدرشد
دل،پر ازخون جگردیده،پر ازگوهرنابش
تشنگی شمعصفت سوخته وساخته آبش
گرچه جا بودبه دامان پر ازمهر ربایش
دمی آرام نمی گشت شرار تب وتابش
زحرم حنجرخشکیده سپربودبه تیرش
که زخون سرخ شوددرره حق روی منیرش
بود درلعل لب بسته دوصدسرّمگویش
خواست یک لحظه پدربوسه زندبرسر ورویش
گشت ظاهربه همه خلق سپیدی گلویش
خصم جانی زکمان تیررهاکردبه سویش
چشم بگشودوتبسّم زدوبربست دوباره
زین غم ازسینۀ«میثم»به فلک رفت شراره
#شب_هفتم_محرم
.
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#میثم_مومنی_نژاد
#نوحه #زمزمه
#شب_هفتم_محرم
🔹سبک :ببینید ببینید گلم رنگ ندارد
علی خواب ندارد پدر آب ندارد
خدا مادر بی شیر دگر تاب ندارد
علی جان علی جان
پر از اشک خدایا شده چشم ستاره
شده ساقهء خشکی گلوی شیر خواره
علی جان علی جان
تو را میدهم از دست در این مسئله شک نیست
بر این دهان کوچک دگر جای ترک نیست
علی جان علی جان
نه آبی و نه شیری عطش جان تو گیرد
تو میروی دعا کن که مادرت بمیرد
علی جان علی جان
.
#مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#عید_غدیر #غدیریه
#چارپاره
دل سپردم به مهر مهرويي
گرچه آلوده اي خرابم من
عرش اعلي اگر شود جايم
خاك راه ابوترابم من
من خرابم شراب مي خواهم
تشنه ي باده ي ابوالحسنم
مي نخورده جداشدم ازخود
واي اگر که پياله ای بزنم
دل آواره كرده بيتوته...
گوشه اي ازحريم شيرخدا
تا خدا مي برد مرا امشب
يك نگاه رحيم شيرخدا
هاتفي بيخ گوش من... مي گفت:
كه نجف مركز بهشت خداست
همه ي چرخ و نه فلك با يك...
چرخش چشم مرتضي بر پاست
چه كسي مي رسد به فريادم
در سرم پر شده هواي نجف
اين كُنتَ؟ حبيبنا الغوث
صاحب قبّه ي طلاي نجف
***
باز بر مصطفي سفيرآمد
اي سفيرخدا دلت آرام!
امرشد...يا نبينّا... بلّغ...
تا رساني وظيفه را انجام
جبرئيل امين غريق نوا
مژده مژده بده رسول اله
روي منبر بگو خدا گفته...
شیریزدان شده ولي الله
دست حيدر به دست پيغمبر
دست هردو ميان دست خدا
و يدالله فوق ايديهم...
جلوه كرده بعينه دراينجا
حاجيان گردكعبه و دلبر
پا نهاده ميان جمعيت
با دلي مطمئن درآنجا داد
مرتضي رانشان جمعيت
با صداي بلند مي فرمود
اين بود امر حيّ دادارم
كه علي مي شود به او مولا
هر كه را من ولي و دلدارم
برلبش خنده اي رسيد... و خواند
اين دعا را كه وال من والاه
اشكي آمد ز گوشه ي چشمش
كرد نفرين كه عاد من عاداه
بحث حب علي و اولادش
مطلب منبر پيمبر بود
نفراولي كه عاشق شد
فاطمه دختر پيمبر بود
فاطمه كوثر رسول خدا
اولين شيعه ي نگاه علي
جز خداوند عالي اعلي
همه در سايه ي پناه علي
حضرت عشق! حضرت مولا
سر نهادن به پاي تو عشق است
نيش تو نوش و درد تو درمان
هم جفا هم وفاي تو عشق است
منِ ازپا فتاده را امشب
دست بالا ببردعايي كن
خسته ام از همه ز خود بيزار
اي خدايي مرا خدايي كن
بسمل زير پاي تو دل من
با نگاهي بكش خلاصم كن
چشم تو چشمه ي عطاي خدا
نظري سوي التماسم كن
يا اميري و صاحب امري
كي نگه مي كني به احوالم
سيّدي يا محول الاحوال
فاطمي كن تمام اعمالم
تو مراد تبارك اللّهي
احسن الخالقين براي تو بود
خاتم الانبيا محمد هم...
یکسره غرق در ولاي تو بود
طالب ديدن رخت هستم
كعبه ي فاطمه ابوالزينب
اهل لاهوت والهِ لحنت
چون شوي غرق نغمه ي يارب
پسرت يا علي ابوالفضل است
دخترت مادر مصيبت ها
یاور بيكسان! گل توچه كرد...!؟
در دل لشگرمصيبت ها
اي نگاه تو جاري رحمت
مهرخود را به دل نما نازل
اي تجلّي واقعي خدا
دمي ازجلوه ات ابوفاضل
من غلام توأم ابوالسادات
نوكر بي نواي فرزندت
همه ي زندگي من!... بنگر
زنده ام درهواي فرزندت
اي تمام اميد ختم رسل
كاشف الكرب مصطفي حيدر
همه جا فاطمه صدا مي زد
انت مولاي مرتضي حيدر
خسته ي جستجوي توآدم
بنده ي مبتلاي تو ادريس
گر كند برمقام تو اقرار...
مي شود عاقبت به خير ابليس!
روي موج بلند درياها
نام تو بادبان كشتي نوح
شب قدر تمامی اعصار!
و تنزّل، الیک حضرت روح
طالب تو مقام ابراهيم
در طواف تو هجراسماعيل
تشنه ي ديدن رخت زمزم
مُحرم خانه ي تو جبرائيل
حافظ جان موسي عمران!
تو مناجات ياد او دادي
به خدا كه به انبياء عظام
با ولاي خود... آبرو دادي!
اي نواي خليل درآتش
وي دعاي مسيح، وقت شفا
دركنارمزارتو بودن...
شأن تنزيل جنت الااعلي
مست چشمان تو دل يوسف
ديده گريان هجرتو يعقوب
متوسل به نام تو موسي
مات و حيران صبرتو ايوب
در فراق تو حضرت داود
پاره كرده سحرگريبان ها
اي گداي نگين حلقه ي تو
در نماز شبت... سليمان ها
سر نهاده به پاي توالياس
خضر بوسه زند به دست تو
يونس از ياد تو مدد مي جست
كهفيان بیقرار و مست تو
زكريّا ميان محرابِ
طاق ابروي تو دعا مي كرد
لحظه ي سر بريدنش يحيي
پيش پايت خدا خدا مي كرد
برده مهر تو هوش سلمان را
عاشق واقعي تو عمّار
مالك قلب مالك اشتر
سر به دارتو ميثم تمّار
اي مقيد به شرع تو مقداد
كشته ي بي كسي تو بوذر
شيعه ي تو علي همينانند
من كجا خاك خانه ي قنبر!
اي غزل خوان چشم تو حافظ...
در به در بهر ديدنت سعدي
مولوي خودكشي كند ز غمت!
قنبرت مي زند صدا... بعدي!
خواهم ازحق دمي تماشايت
اي كه گفتي" و من يمت يرني "
العجل يا اجل كه منتظرم
مي زنم نعره سيّدي ارني
#مجتبی_روشن_روان
#شعر_شیعه
#امام_جواد_علیه_السلام
#شهادت
#غزل
تو ضجه میزدی و حجره یکصدا رقصید
تمام حجره به پای غم شما رقصید
کنیزکی که سر سفره ات نمک میخورد
کنار پیکر سرخت چه بی حیا رقصید
صدای العطشت بین خنده ها گم شد
واشک غربت تو روی گونه ها رقصید
چکید نم نم اشکت،کبوتران دیدند
درون ماَذن حلقومتان صدا رقصید
دلت به مقتل خانه چه تلخ قربان شد
به پای داغ عظیمت دل منا رقصید
تنت سه شب به روی بام ماند و روح تو
ازاین عروج غریبانه،تا خدا رقصید...
#محمد_کابلی
#شعر_شیعه
#جوادالائمه
#امام_جواد_علیه_السلام
#شهادت
#غزل
رسیده جان به لب اطهرت ؛ اَبَالهادی!
نشسته پیک اجل در بَرَت ؛ اَبَالهادی!
دوباره قصه ی زهر و دوباره نامردی
کبود شد همه ی پیکرت ؛ اَبَالهادی!
لباس شمر به تَن کرد و منع آبت کرد
چه کرد با دل تو همسرت ؛ اَبَالهادی!
شبیه فاطمه دستی گرفته ای به کمر
مگر خدای نکرده پَرَت ... ؛ ابالهادی!
میان حجره ی در بسته دست و پا زدی و…
بریده شد نفس آخرت ؛ اَبَالهادی!
مدام هلهله شد تا صدای تو نرسد
صدای خسته ی بی جوهرت ؛ اَبَالهادی!
کنیزها بدنت را کِشان کِشان بردند
گرفته بر لبه ی در سَرَت ؛ اَبَالهادی!
سه روز بر تَن تو آفتاب می تابید
ولی بریده نشد حنجرت ؛ اَبَالهادی!
دگر به زیر سُم اسب های تازه نَفَس
ندید جسم تو را دخترت ؛ اَبَالهادی!
اگر چه دور و برت خیره سر فراوان بود
ولی نظاره نشد خواهرت ؛ اَبَالهادی
چه خوب شد که در آن همهمه کسی نرسید
برای غارت انگشترت ؛ اَبَالهادی!
#علیرضا_خاکساری
#شعر_شیعه
#جوادالائمه
#امام_جواد_علیه_السلام
#شهادت
#غزل
آیات تشنگی است سرود زبان من
مرثیه های داغ عطش ترجمان من
جز آیه های درد، ترنم نمی کنم
یعنی که زهر برده تمام توان من
سوز عطش گلوی مرا زخم کرده است
بیخود نشد شکسته شکسته بیان من
از بس که تشنگی تب و تاب مرا ربود
خشکیده ذره ذره زبان در دهان من
این حُجره نیست مقتل جان کندن من است
خود قاتل است همسر نا مهربان من
آیا جواب آه غریب است کف زدن؟
هر هلهله ست خنجر تیزی به جان من
این جا نفس به سینه من حبس می شود
دشمن نشسته منتظر نیمه جان من
گیرم چراغ عمر مرا هم کنی خموش
خاموش کی کنی تو فروغ نهان من؟
از حجره تا به بام تنم زخمه زخمه شد
این راه پله می شکند استخوان من
افسوس قاتل پسر فاطمه شدی
خیری کجا رسد به تو از دشمنان من
کُشتی مرا به فصل جوانی خدا کند
رحمی کنی بر پسر نوجوان من
هادی بیا وقت جدایی نظاره کن
بر بام خانه بی کفنی میزبان
#مهدی_میری
#شعر_شیعه
#جوادالائمه
.
#امام_جواد_علیه_السلام
#شهادت
#غزل
ای مرا دلبر و دلدار دلم میسوزد
همچنان شمعِ شب تار دلم میسوزد
بغضِ غربت به گلو بسته خدا آهم را
پشت این آهِ شرربار دلم میسوزد
گُر گرفته جگرم از ستمِ همسر خود
من ز بی مهریِ این یار دلم میسوزد
دست نیرنگ پیِ یاری اُمُّ الفضل است
زآتشِ زهر ستمکار دلم میسوزد
همۀ عمرم از او زخم زبان میخوردم
یارب از اینهمه آزار دلم میسوزد
ظلم بیداد چونان روزِ مرا شب کرده
که چه در خواب و چه بیدار دلم میسوزد
دور تا دور تنم هلهله دارد دشمن
همچنان زینب از این کار دلم میسوزد
این لبِ تشنه مرا بُرد به گودالِ عطش
از غم قافله سالار دلم میسوزد
چشم من روضۀ طفلان حرم میخواند
مثل چشمان علمدار دلم میسوزد
روضۀ علقمه و بوی گل یاس علی
یادِ آن مادر بیمار دلم میسوزد
#مجتبی_تاجیک
#شعر_شیعه
#جوادالائمه
.
#امام_جواد_علیه_السلام
#شهادت
#غزل
میان هلهله سینه مجال آه نداشت
برای گریه شریکی نبود و چاه نداشت
درست مثل فدک پاره پاره شد جگرش
شبیه مادر خود حال رو به راه نداشت
میان حجره کسی وقت احتضار نبود
چرا که فاطمه هم طاقت نگاه نداشت
بگو به آب که پاکی همیشه دعوی اوست
به تشنه ای نرسیدن مگر گناه نداشت
سپاه حرمله در پشت در به صف بودند
حسین بود و عطش ، یک نفر سپاه نداشت
نبود نیزه به دیوار تکیه زد یعنی
پناه عالمیان بود و خود پناه نداشت
برای کشتن او زهر بی اثر می ماند
میان سینه اگر داغ قتلگاه نداشت
برای غربت او چشم هیچ کس نگریست!
کبوتر حرمش اشک ذوالجناح نداشت
#محسن_حنیفی
#شعر_شیعه
#جوادالائمه
.
#امام_جواد_علیه_السلام
#شهادت
#غزل
عده ای بی سر و پا دور و برش خندیدند
پاسخ ناله و سوز و جگرش خندیدند
مادری بود و جوان مرگ شد و آخر کار
همچنان فاطمه بر چشم ترش خندیدند
همچو بسمل شده ای دور خودش می پیچید
به پریشان شدن بال و پرش خندیدند
درد پیچیده به پهلویش و از هر دو طرف
دست میبرد به سوی کمرش،خندیدند
آمده بر سرش اینجا کمی از داغ حسین
همگی جمع شدند دور سرش خندیدند
یک نفر نیست که از خاک سرش بردارد
بر نفسهای بدون اثرش خندیدند
زهر اثر کرده و رویش به کبودی زده است
بدنظرها به خسوف قمرش خندیدند
دست پا می زند و نیست کنارش پدری
تا ببیند به عزای پسرش خندیدند
کربلا جسم علی پخش به صحرا شده بود
لشگری دور تن مختصرش خندیدند
هر چه می گفت حسین یاولدی یاولدی...
عده ای بی سر و پا دور و برش خندیدند
#قاسم_نعمتی
#شعر_شیعه
#جوادالائمه
.
#امام_جواد_علیه_السلام
#شهادت
#غزل
عده ای بی سر و پا دور و برش خندیدند
پاسخ ناله و سوز و جگرش خندیدند
مادری بود و جوان مرگ شد و آخر کار
همچنان فاطمه بر چشم ترش خندیدند
همچو بسمل شده ای دور خودش می پیچید
به پریشان شدن بال و پرش خندیدند
درد پیچیده به پهلویش و از هر دو طرف
دست میبرد به سوی کمرش،خندیدند
آمده بر سرش اینجا کمی از داغ حسین
همگی جمع شدند دور سرش خندیدند
یک نفر نیست که از خاک سرش بردارد
بر نفسهای بدون اثرش خندیدند
زهر اثر کرده و رویش به کبودی زده است
بدنظرها به خسوف قمرش خندیدند
دست پا می زند و نیست کنارش پدری
تا ببیند به عزای پسرش خندیدند
کربلا جسم علی پخش به صحرا شده بود
لشگری دور تن مختصرش خندیدند
هر چه می گفت حسین یاولدی یاولدی...
عده ای بی سر و پا دور و برش خندیدند
#قاسم_نعمتی
#شعر_شیعه
#جوادالائمه
#امام_جواد_علیه_السلام
#شهادت
#غزل
در زیر آفتاب تو ماندی حسین هم
ای تشنه ! دور از آب تو ماندی حسین هم
پیرو جوان نداشت که یک نور واحدید
در قلب شیخ و شاب تو ماندی حسین هم
کم یا زیاد مرثیه فرقی نمی کند
در روضه در کتاب ، تو ماندی حسین هم
گودال و بام ، مرز قبول شهادتند
راضی از انتخاب ، تو ماندی حسین هم
شمشیر و زهر هردو جگر پاره می کنند
دل خون و دل کباب ، تو ماندی حسین هم
در روضه هی کرببلا جانگدازتر
داغ از غم رباب ، تو ماندی حسین هم
هرگز نمیرد آنکه از او زنده ایم ما
پس با همین حساب ، تو ماندی حسین هم
#محسن_ناصحی
#شعر_شیعه
#جوادالائمه
.
#امام_جواد_علیه_السلام
#شهادت
#غزل
برخیز ای جوان سر خود بر زمین مکش
تو زخم دیده ای پر خود بر زمین مکش
ای مادری تر از همه کم دست و پا بزن
پهلو شبیه مادر خود بر زمین مکش
بر تار گیسوان تو جای لب رضاست
این گیسوی مطهر خود بر زمین مکش
اسباب رقص و شادی زن ها شدی چرا
صورت به پیش همسر خود بر زمین مکش
اینان ز دست و پا زدنت کیف می کنند
طاقت بیار و پبکر خود بر زمین مکش
بر روی نازنین لب تو خاک و خون نشست
پس آیه های کوثر خود بر زمین مکش
شکر خدا که نیست تماشا کند رضا
گوید دو دیده ی تر خود بر زمین مکش
در کربلا پدر به پسر التماس کرد
برخیز ای جوان سر خود بر زمین مکش
بس کن حسین آبروی خویش را مبر
زانو کنار اکبر خود بر زمین مکش
کار عباست بردن این جسم زینبا
با گوشه های معجر خود بر زمین مکش
#قاسم_نعمتی
#شعر_شیعه
#جوادالائمه
.
#امام_جواد_علیه_السلام
#شهادت
#مربع_ترکیب
سلام ما به تو ای عالمی فتاده به پایت
جوان آل علی جان شیخ و شاب فدایت
تمام عرش غلامت ، تمام فرش گدایت
نرفت دست تهی کس ز خوان لطف و عطایت
گدای کوی تو هستیم یا جواد الائمه
ز جام جود تو مستیم یا جواد الائمه
تویی که جانی و جانی به جان شاه خراسان
طبیب زاده ای و دردها شود ز تو درمان
خوشا هر آنکه به شوق تو گشته است مسلمان
دعا نما که به راهت سرم رود ، بدهم جان
جوادی و حرم تو مطاف ارض و سما شد
برات صحن و سرایت به دست خط رضا شد
شب عزای تو بر دل نشسته داغ عجیبی
که آشنای همه هستی و بدون شکیبی
میان خانه ی خود هم بدون یار و حبیبی
تو هم شبیه عمویت حسن غریب غریبی
غم تو داغ جوان است آه و زمزمه دارم
میان روضه تان روضه های فاطمه دارم
بهار عمر سر آمد رسید فصل خزانت
شرار زهر چو آتش نشسته بود به جانت
ز سوز زهر فتادی و رفت تاب و توانت
و خنده بر لب قاتل میان آه و فغانت
به خاک هجره نفسهات یاد کرببلا بود
به سوز تشنگی ات ذکر یا حسین تو را بود
.
.
#امام_جواد_علیه_السلام
#مرثیه
#غزل
از جفاى همسر بى مهر فرياد اى پدر!
كز دل و جانم برآورده است فرياد اى پدر!
در جوانى گوهر عمر مرا از من گرفت
تا كه مأمون دختر خود را به من داد اى پدر!
آن چه با من كرد ام الفضل دون كى مى كند
همسرى با همسرش اين گونه بى داد اى پدر؟!
يك طرف زهر جفا و يك طرف سوز عطش
غنچه ى نشكفته ات را داد بر باد اى پدر!
بيشتر از زهر كين از تشنه كامى سوختم
سوختم چون صيدى اندر دام صياد اى پدر!
بس كه فرياد از عطش كردم كه تاثيرى نداشت
شد درون سينه ام خاموش فرياد اى پدر!
آخر آمد بر سرِ من محنتى كه بارها
چهره ام بوسيدى و كردى از آن ياد اى پدر!
روز مرگم شد بيا بر غربت من گريه كن
چون كه گفتى ذكر خوابم شام ميلاد اى پدر!
در خراسان من به ديدارت شتابان آمدم
نك بيا از بهر ديدارم به بغداد اى پدر!
گر نمى آيى مرا بر سر من آيم در برت
مرغ روحم چون شود از بند آزادى اى پدر!
در جوار تو «مؤيد» از پى عرض سلام
قاصد دل را به كوى من فرستاد اى پدر
#سید_رضا_موید
#صلوات
🔹 #اشعار_ناب_آئینی 🔹
#جوادالائمه
.
.
🌿 مراقبات شب و روز #دحوالارض
🔅 روز دحوالارض (۲۵ ذیالقعده) روزی است که زمین از نقطهای که کعبه بنا شده است، سر از زیر آب بیرون آورد و پهن و گسترده شد. از کعبه هست که زمین شایستهی سکونت خلیفهالله میشود. دحوالارض روز گسترش رحمت الهی و روز تفضّلات بزرگ خدای متعال است.
🔅 شب دحوالارض هم از ليالی شریف و شبی بسیار عظیم است. شب ظهور و تولّد انبیاء بزرگ؛ حضرت ابراهیم علیه السّلام و حضرت عیسی بن مریم علیه السّلام و شب عنایات خاصّهی الهی به اهل عبادت و خلوت است. شبی است که رحمت خدا در آن نازل میشود و قیام به عبادت در آن اجر بسیار دارد.
🍃 اعمال روز دحوالارض:
🌼 ۱- غسل
🌼 ۲- روزه
▫️ روز دحوالارض یکی از چهار روزی است که در تمام سال به فضیلت روزه ممتاز است و از برای روزهدار این روز هرچه بین آسمان و زمین است، استغفار میکنند.
▫️روزه اين روز همانند روزه هفتاد سال است و در روايت ديگر آمده كه كفاره هفتاد سال است، و هر كه اين روز را روزه بدارد و شب را به عبادت به سر آورد، براى او عبادت صد سال نوشته شود.
🌼 ۳- دو رکعت نماز که مستحبّ است در آغاز روز، هنگامی که آفتاب کمی بلند شود (هنگام چاشت) خوانده شود و بخواند در هر رکعت:
▪️سوره «حمد» ۱ بار
▪️سوره «شمس» ۵ بار
▫️و بعد از نماز هم بگوید:
▪️لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللهِ الْعَلیِّ الْعَظيمِ
▫️سپس دعا كند و بخواند:
▪️يا مُقيلَ العَثَراتِ اَقِلْنی عَثْرَتی، يا مُجيبَ الدَّعَواتِ اَجِـبْ دَعْـوَتی، يـا سامِعَ الاَْصْواتِ اِسْمَعْ صَوْتی، وَارْحَمْنی وَتَجاوَزْ عَنْ سَيِّئاتی وَما عِنْدی، يا ذَاالْجَلالِ وَالاْكْرامِ.
▫️ای ناديده گيرندهی لغزشها! لغزشم را ناديده گير، ای اجابت كنندهی دعوت ها! دعوتهايم را اجابت كن، ای شنوای صداها! صدايم را بشنو و به من رحم كن، و از بدیهايم و آنچه نزد من است درگذر، ای صاحب جلال و اکرام.
🌼 ۴- خواندن دعایی که شیخ طوسی رحمت الله علیه توصیه نموده است:
▪️اللَّهُمَّ دَاحِیَ الْكَعْبَةِ وَ فَالِقَ الْحَبَّةِ وَ صَارِفَ اللَّزْبَةِ وَ كَاشِفَ كُلِّ كُرْبَةٍ أَسْأَلُكَ فِی هَذَا الْيَوْمِ مِنْ أَيَّامِكَ الَّتِی أَعْظَمْتَ حَقَّهَا وَ أَقْدَمْتَ سَبْقَهَا وَ جَعَلْتَهَا عِنْدَ الْمُؤْمِنِينَ وَدِيعَةً وَ إِلَيْكَ ذَرِيعَةً وَ بِرَحْمَتِكَ الْوَسِيعَةِ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ الْمُنْتَجَبِ فِي الْمِيثَاقِ ..... (برای خواندن متن کامل دعا به مفاتیحالجنان مراجعه فرمایید)
🌼 ۵- زیارت امام رضا علیهالسّلام
#محرم_98
#شب_پنجم_محرم
#واحد
بند 1️⃣
تشنه و تنها،بین این صحرا،می زند پرپر،زاده ی زهرا
شمع جان او،می زند سو سو،گشته از خونش،کربلا دریا
ای عمه جان آزادم کن از غم
من بی قاسم، بی بابا می میرم
خسته و دلگیرم
دیگر از جان سیرم
بی عمو می میرم
بی عمو می میرم
بند 2️⃣
در سرم غوغا،در دلم آشوب، وقت پرواز است،جانب محبوب
عمه جان بنگر، می زند لشگر،هستیم را با تیر و سنگ و چوب
کاش می رفتم پیش از این از دنیا
کاش پیش ما برمی گشتی بابا
از تبار شیرم
کودک اما پیرم
بی عمو می میرم
بی عمو میمیرم
بند 3️⃣
شادمان از من،قلب زهرا شد،جان عبد الله،نذر مولا شد
شد به راه یار، علقمه تکرار، دست و بازویم مثل سقا شد
باز پیچیده در صحرا عطر یاس
بر لبهایم گل کرده یا عباس
شاد از این تقدیرم
نغمه ی تکبیرم
با عمو می میرم
با عمو میمیرم
شعر و سبک:یاسر رحمانی
.