.
#زمزمه
#شب_اول_محرم
#حضرت_مسلم
#داود_رحیمی
تو بارونی از سنگ، منو دوره کردن
می خندن به حالم، به دورم می گردن
اینایی که این جور،ازین غصه شادن
همون کوفیان که، بهت نامه دادن
اینا رسم مهمون، نوازی ندارن
نکنه کسی رو، غریب گیر بیارن
همونا که سنگت، رو به سینه کوفتن
حالا باهمون سنگ، سرم رو شکستن
عشقت، رو به طلا فروختن
توو این، آتیش فتنه سوختن
کیسه، واسه سر تو دوختن
###
یکی با طنابش، دسامو می بنده
یکی داره قاه قاه، به حالم می خنده
تو گوشم که سیلی، زد از روی کینه
برام زنده شد رو،ضه های مدینه
من امروز که دیدم، همه روضه ها رو
می فهمم غمای، دل مرتضی رو
می فهمم غریبیِ حیدر ینی چی
می فهمم اهانت، به مادر ینی چی
سیلی، اصلا برای زن نیست
اصلا، کوچه که جا زدن نیست
دردی، مثله غمِ حسن نیست
###
درسته که سر تا، پاهام غرق دردم
برای خودم نیست، اگه گریه کردم
اگه تشنه بودم، اگه سیلی خوردم
برا من غمی نیست، آخه من یه مردم
می ترسم من آقا، برا دختر تو
نیاد این بلاها، سر خواهر تو
تحمل نداره، دل همسر تو
رو نیزه ببینه، سر اصغرتو
مردم، من مسلم حسینم
فکره، درد و غم حسینم
گریون، از ماتم حسینم
👇
.
#زمزمه
#شب_دوم_محرم
می سوزونن اینجا، خیام حرم رو
پر دخترم رو، دل خواهرم رو
همینجا قراره، ببرن سرم رو
میذارن روو این خاک، سه روز پیکرم رو
همینجا می چینن، گل آخرم رو
روو نیزه میذارن، سر اصغرم رو
به خاک می کشونن، تن اکبرم رو
می دزدن با انگشتم انگشترم رو
اینجا، تنهاییمو می بینن
گلها، ی باغمو می چینن
با چکمه روو تنم می شینن
###
بمیرم نبینم، که باشی گرفتار
اَمیِری وَ مَولَای، دس از غصه بردار
چرا غصه داری، تا داری علمدار
نمی ذارم اینجا، توو پایی بره خار
تا من زنده باشم، حرم در امونه
نمیذارم اصغر، لبش خشک بمونه
غم غربت تو، منو می سوزونه
وصایای بابات، به یادم می مونه
حیدر، گفته کنارش باش
زهرا، گفته قرارش باش
مادر، گفت جان نثارش باش
###
#داود_رحیمی
👇
👆
.
#زمزمه
#شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه
جا موند از بقیه یه سه ساله دختر
میره یه یهودی به دنبال دختر
یکی نیس بگه این چیکار با تو داره؟
مگه یه سه ساله چقد تاب میاره؟
رسید خیلی بد زد، با مشت و لگد زد
نه تنها فقط اون، که هرکی اومد زد
همون دستایی که، علی اکبرو زد
حالا روزی صد مر-تبه دخترو زد
آخه، چی بوده جرمش که
اینجور، چشماش پراز اشکه
چشمش، به صاحب مشکه
###
رسید وقت غسل یه دختر سه ساله
یه دختر که جسمش شده باغ لاله
همه آستینارو به دندون گرفتن
بزرگا به یاد مدینه می افتن
بازم توی غربت یه غسل شبونه
بازم گریه زاری بازم مخفیونه
بازم موقع غسل چشا دریا میشن
دونه دونه زخما دارن پیدا میشن
ای وای، آتیش به جونم افتاد
از بس، که گریه کرده جون داد
جون داد، زهرا سه ساله ای داد
###
#داود_رحیمی
👇
.
#زمزمه
#شب_چهارم_محرم
#طفلان_زینب
منم زینبی که، تویی بود و هستم
کنار تو چشمم، رو به دنیا بستم
منی که همه عمر، به پا تو نشستم
یه بارم من از تو، چیزی رو نخواستم
حالا خواهر تو ازت داره خواهش
نگاه کن به حال و به اشک توو چشمش
قسم می دمت به، گل روی مادر
که رومو نزن روو، زمین جون خواهر
نگذار، گلهام بشن پریشون
میخوان، تو راه تو بدن جون
مُردن، اسه یه اذن میدون
###
اینا غیرتی و اینا حیدری ان
شبیه خود تو، اینام مادری ان
چجوری بمونن، چجوری می تونن
لباس اسارت، ببینن تن من
چجوری ببینن، دستامو می بندن
یه عده نامحرم، به اشکم می خندن
چجوری روو جسمم، کبودی ببینن
منو همسفر با، یهودی ببینن
داداش، جواب اینا با تو
بوده، زندگیشون برا تو
حالا، میخوان بشن فدا تو
#داود_رحیمی
👇
👆
.
#زمزمه
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبدالله
#داود_رحیمی
دلم مثل بابام توی خون تپیده
یه چیزایی دیدم که هیشکی ندیده
دیدم توی گودال عموم رفته از حال
زیر دست و پاشون تنش شد لگد مال
دیگه هرچی داشتن اوردن تو گودال
عموم رو غریب گیر اوردن تو گودال
جلوی عموم آب میخوردن تو گودال
همه سنگ و تیرها میخوردن تو گودال
دیدم زد تو گلو با نیزه
از اسب افتاد عمو با نیزه
جسمش شد زیر و رو با نیزه
###
بابام توی کوچه منم که توو اینجا
نشد که سپر شیم برا تو و زهرا
خدارو هزار شکر همینجا میمیرم
نمیمونم و بعد عزاتو بگیرم
خدایی عذابه بی تو زنده موندن
ببینم که قاتل میخنده جلو من
بابام بعد کوچه شبا رو نخوابید
با چه حالی هر روز مغیره رو میدید
کشته، بابام حسن رو کوچه
دیده، سیلی زدن رو کوچه
عمری، سوزونده من رو کوچه
.👇
#زمزمه
#شب_ششم_محرم
#حضرت_قاسم_علیه_السلام
یه روز بارون تیر، یه روز بارون سنگ
یه روزی توو صلح و، یه روز توو دل جنگ
اون از نعش بابات، این از پیکر تو
بمیرم برای، دل مادر تو
گمت كردم آخر توي گرد و خاكا
نديدم چه طور شد كه افتادي از پا
خونت توو بیابون، چه ردی کشیده!
تنت زیر پاشون، چه قدی کشیده!
ریخته، توو کل صحرا خونت
له شد، توو سینه استخونت
از درد، آتیش گرفته جونت
###
میخواستن بگیرن، تقاص جمل رو
که اینجوری ریختن، به کامت عسل رو
اینا از بابات و، بابام کینه دارن
تلافیشو می خوان، سر ما درآرن
دوتامون رو تشنه، دوتامون رو خسته
تن تو لگد مال، سر من شکسته
اینا سینه هاشون، پر از بغض و کینه س
شروعش هم از کو-چه های مدینه س
جسمت، افتاده زیر پاشون
ریختن، روو پیکرت عمو جون
با این، خندت منو نسوزون
#داود_رحیمی
https://eitaa.com/emame3vom/28247
.👇
#زمزمه
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر
گفتگوی فرضی عمر ابن سعد و حرمله لعنت الله علیهم اجمعین:
حسینو ببینید پریشون و حیرون
داره با یه بچه میاد سمت میدون
کی می تونه سیراب، کنه اصغرش رو؟
بچینه با ریشه، گل پرپرش رو؟
کی می تونه طفلو، بگیره نشونی؟
بیا حرمله که، تو راشو می دونی
تو خوب می تونی این، گلا رو بچینی
سفیدی زیر گلوشو می بینی؟
بگذار، آروم بخوابه طفل و
یه جر-عه آب بده به طفل و
سیراب، کن با سه شعبه طفلو
###
تیری که آوردم یکی از هموناس
که قبلا باهاشون زمین خورده عباس
بده مزد من رو تیرم به هدف خورد
زدم بچه رو و، دیدم که باباش مرد
َ
تیری که بهش خورد، گلوش رو دریده
حالا بچه روو دس-ت باباش خوابیده
حسینو دیدم که پریشون و حیرون
می رفت سمت خیمه می اومد توو میدون
تیرم، قلب حسینو چاک کرد
بادست، خون گلوشو پاک کرد
پشت، خیمه گلش رو خاک کرد
#داود_رحیمی
👇