@ahangg_bot ربات آهنگ ایتا.mp3
5.5M
📋 ای مرا دلبر و دلدار بیا برگردیم
✔️ #دمام_زنی | #حاج_محمود_کریمی
✔️ #شب_دوم_محرم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ای مرا دلبر و دلدار بیا برگردیم
خیمه برپا مکن این بار بیا برگردیم
دم به دم دشمن خونخوار تری می اید
تا که فرصت بود ای یار بیا برگردیم
از نگاه همه زن های حرم غم بارد
تا نگشتیم عزادار بیا برگردیم
دشمن از دین عباس دلش می لرزد
تا سر پاست علمدار بیا برگردیم
سر بازار تو ای یوسف زهرا نبود
غیر شمشیر خریدار بیا برگردیم
باغبانا به تو و تک تک گلهات قسم
کار گلزار شود زار بیا برگردیم
https://eitaa.com/emame3vom/28566
#دمام
🏷روضه سنگینه زبون قاصر
#شبپنجممحرم #_١٣٩٨
#شور
#کربلایی_مصطفی_مروانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
روضه سنگینه زبون قاصر
یامظلوم بلا ناصر
یار نداشتی
طاقت این همه آزار نداشتی
رمقی برای پیکار نداشتی
من بمیرم که علمدار نداشتی
یار نداشتی
جز حرم غصه ای انگار نداشتی
کاشکی پشت خیمه شیر خوار نداشتی
دختری رو بین اشرار نداشتی
کار از کار گذشت
مرکب از تنت تو هر بار گذشت
از دل خواهرت انگار گذشت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
روضه سنگینه زبون قاصر
یامظلوم بلا ناصر
یار نداشتی
کفنی غیر همین خار نداشتی
حتی با زخم بدنت کار نداشتی
پیرهن نداشتی دست
یار نداشتی
ولی این غصه رو این بار نداشتی
یارِ بین در و دیوار نداشتی
تیر و نیزه بود و مسمار نداشتی
کار از کار گذشت
قصه بین در و دیوار گذشت
روضه با داغی مسمار گذشت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
روضه سنگینه زبون قاصر
یامظلوم بلا ناصر
ای غریب تا ابد باقی
یا عطشان بلا ساقی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
https://eitaa.com/emame3vom/28568
🔻
2_5442669028067771374.mp3
14.22M
◾️ چهار شنبه |۹۸.۰۶.۱۳|
◾️روضه سنگینه زبون قاصر...
.
#میثم_مطیعی
#واحد-سلام ای زیباترین صحرا
#شب_دوم_محرم 98
سلام ای زیباترین صحرا
سلام ای زیباترین صحرا!
رسیده تنهاترین مولا
رسیده فرزند ابراهیم
رسد عطر کعبه و رکن و زمزم و بطحا
خوش آمد میگوید اینک هر بوتهی خاری هر سوی صحرا
خوش آمد میگوید امواج تیغ و تیر و شمشیر و خنجرها
خوش آمدی اکبر! خوش آمدی اصغر! خوش آمدی ای مهربان عباس!
بخاطر زینب، بخوان قل هوالله، بخوان قل أعوذ برب الناس
نگاه رباب است و آب فرات
چه خوانده مگر در کتاب فرات
چه رمزی و رازی چه سوز و گدازی نهفته در این پیچ و تاب فرات
«سلام ای تنهاترین مولا»
قرار این کاروان اینجاست
قدمگاه عاشقان اینجاست
شود کمکم خیمهها برپا
چه غوغاهایی به پا خواهد شد در این صحرا
بیا خواهر تا بگویم من خواب پیغمبر دیدهام اکنون
خدا میخواهد مرا بیند کشته در راهش غوطهور در خون
دمی که ببینی، برادر خود را، در این دل صحرا، فتاده به خاک
فقط به نگاهی، به نغمه آهی، بگو که الهی، رضاً برضاک
دمی که رود خون ز حنجر من
دمی که رود روی نی سر من
تویی و صبوری، در این غم و دوری، پیمبر صبری، تو خواهر من
«امان ز دل زینب کبری»
شاعر: دکتر محمد مهدی سیار
نغمه پرداز: اکبر شیخی
https://eitaa.com/emame3vom/28570
👇
@ahangg_bot ربات آهنگ ایتا.mp3
6.18M
🎶 میثم مطیعی♦️واحد-سلام ای زیباترین صحرا(شب دوم-محرم 98)
.
#میثم_مطیعی
#واحد_تند
«قال الصادق: إنَّ الحسینَ عَبرَةُ کُلِّ مُؤمن»
شبای اشکِ ماهِ ماتمه
جهان مشکیپوشه برا حسین
زمان میگه ماه محرّمه
زمین میگه لبیکَ یاحسین
این هلالِ ماهِ غمه
یا قنوتِ دستِ فلک
کلِّ عالم میگه حسین
یَالَیتَنا کُنّا مَعَک
«قال الصادق: إنَّ الحسینَ عَبرَةُ کُلِّ مُؤمن»
با این بیرقهای مشکی بازم
تموم دنیا غرقِ نور میشه
بازم پای روضههای حسین
دلا آمادهی ظهور میشه
با دو پرچم توو این مسیر
شیعه میمونه استوار
پرچمِ سرخِ کربلا
پرچمِ سبزِ انتظار
«قال الصادق: إنَّ الحسینَ عَبرَةُ کُلِّ مُؤمن»
خدا مُهر تایید دینمو
پای اشکای روضه میزنه
امام صادق فرموده: حسین
دلیل گریههای مومنه
رو به راه میشه حالمون
با حضورِ تُو روضهها
با همین گریهها شدیم
جزءِ زوّار کربلا
«قال الصادق: إنَّ الحسینَ عَبرَةُ کُلِّ مُؤمن»
شاعر و نغمه پرداز: حمید رمی
.👇
@ahangg_bot ربات آهنگ ایتا.mp3
4.23M
🎶 میثم مطیعی♦️واحد تند-پرچم سرخ کربلا،پرچم سبز انتظار(شب دوم-محرم…
.
#ما_ملت_امام_حسینیم
🍃🌺🍃
شیرین تر از عسل به دل شیعیان غمت
این رو سیاه گشته سیاهی ماتمت🍂
از نوکرِ بدت به تو ای بهترین رفیق♥️
این را قبول کن "بخدا دوست دارمت"
.
.
#روضه و توسل به باب الحوائج حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام به کلام حجت الاسلام #حامد_کاشانی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
امشب شبِ باب الحوائجِ ، شبِ غریبِ روحی لک الفدا .. خیلی شباهت پیدا کرده به سیدالشهدا(ع) بعضی شباهات به امیرالمومنین(ع) یکیش رو امشب بگم خدمت شما عزیزان ، ان شالله به همین زودیا از نزدیک مرقدش رو زیارت کنیم ..
آدم تو یه مسئله ای تو یه مصیبتی انقدر مصیبتی ببینه که به معصوم یه قدری نزدیک بشه .. این خیلی ویژگیِ ..
مردم دورش جمع بودن فکر کردن الان حکومتُ میگیریم ، به پول و مکنت میرسیم . این قیامم وسیله کرده بود برای خودشون ، وقتی اوضاع برگشت یکی یکی از تو مسجد رفتن ..
اینو شنیدید ، از مسجد اومد بیرون هیچ کسی دیگه نبود ، تنهایِ تنها .. حکومت در به در دنبالش بود بگیرتش ، سفیر امامه پس اگه کسی میشناختنش لوش میدادن .. کیا میشناختنُ و لو نمیدادن؟! ، اونایی که از پشت سرش تو نماز در رفتن .. ولی خیلی دور نرفتن وایسادن نگاهش میکردن اینا نقل کردن از مسجد اومد تو کوچه شانش اجلِ .. پرسه میزد بیخود از این کوچه به اون کوچه ..جایی نداشت بره .. تنها بود . اینو کی نقل کرده؟! یه نقلش از امام باقر علیه السلامِ یه نقلشم از یکی از فرماندهانی که خودش منصوب کرده و فرار کرده و از دور داره تماشا میکنه .
نگاه میکردن میدیدن مسلم از این کوچه به اون کوچه حرکت میکنه .. همه ی وجودش اضطرابه .. یکی رو پیدا کنم به امام نامه بده پیغام بده .. اینا هم دارن نگاه میکنن .. این یه شباهته! اونایی هم که به امام نامه داده بودن تو کربلا داشتن تماشاش میکردن .. غربتشُ تماشا کردن ..
از دور دارن مسلم رو نگاه میکنن ..
این آقایِ ما مسلم ابن عقیل (ع) از این کوچه به آن کوچه .. دیگه خسته شد نصف شب ، قدیما جلو دربِ خانه سکو میذاشتن اهل خانه گاهی میومدن جلو در میشستن . اومد نشست ، آبرودارِ ، دامادِ امیرالمومنینِ .. شوهر خواهرِ سیدالشهداست .. یه پیرزنی درُ باز کرد بست ، باز کرد بست (اجازه بدید اینجور بگم دیدی یه وقت چهار تا جوان میان جلو خونه ت حرکتِ خلافِ هنجار انجام میدن ، از پنجره نگاه میکنی که بگی پاشید برید) دید نشسته ، گفت چرا اینجا نشستی ؟! من یه زنِ تنهام ، آبرو دارم، بدِ برو دنبالِ زندگیت ..بست درُ .. باز درُ باز کرد ، گفت مرد خدا خیرت بده نمیخوره بهت برو برا من حرف در میارن .. اسمت چیه ؟! کی هستی آخه؟! گفت من مسلم ابن عقیلم تو کوفه کسی رو ندارم .. تویِ این شهر مردتر از طوعه پیدا نشد .. گفت مسلم ابنِ عقیلی؟! سفیرِ حسین ؟!.. اهلِ تقوا بود یه اتاق جدا مسلم رو اسکان داد ازش پذیرایی کرد ، لو رفت مسلم .. حالا کی لو داد پسرِ طوعه لو داد یا همونایی که از دور داشتن نگاهش میکردن ..
کوچه شلوغ که شد دید حیفه این طوعه و خانه اش آسیب ببینه اومد بیرون ، نوشته اند یه صبح تا ظهر جنگید یه نفر آدم چقدر به امام حسین شباهت پیدا کرد یک تن مقابل لشکر ایستاد .. طعنه زدن ،خندیدن ،تیر زدن ،از بالای پشت بام سنگ زدن ، لبِ مبارکش شکافت .. من هرجاش رو بخوام گریز بزنم با کربلا نسبت برقرار کرد.. تشنه ست ..
یک صبح تا ظهر جنگید دیگه خونی نماند به این بدن .. اینا گفتن امان بهت میدیم .. گفت شاید امان بدن بتونم یه فرصتی پیدا کنم یکی رو بفرستم سراغِ سیدالشهدا (ع) .. قبول کرد دستاشُ ببندن از اینجا به بعد شباهت با امیرالمومنینم پیدا کرد .. برا غربتت بمیرم که تو اون وضع عبیدالله ملعون داشت ناسزا میگفت مسلم میگشت به کدومِ اینا میشه یه جمله وصیت کرد ..
زینب داره میاد، خیلی شباهت به سیدالشهدا علیه السلام پیدا کرد ، توانشُ ندارم بگم ، به امیرالمومنینم شبیه شد ، غریب شد دستاشُ بستن ،به یه زن پناه برد .. تویِ کوفه هیچ کس جز یک زن ازش حمایت نکرد ، یا زهرا ..
وقتی ریختن تو کوچه هیچ کسی جلو نیامد .. فقط یه زن آمد جلو .. یه جمله دیگه بگمُ شما رو به خدا بسپرم .. اسم حضرت زهرا سلام الله رو میبرم به ما روزیِ اشک بده ..
يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا ..
به امیرالمومنین گفتن این خلیفه هر کسی رو که دو سال حکومت میکرده بر میداشته اموالشُ میگرفته .. از اموالِ قنفذ چیزی کم نکرده .. صورت امیرالمومنین خیس شد .. فرمود اون لحظه ای که همه تماشا میکردن منو دوره کردن دستامُ بسته بودن ، فقط او بود که نگه داشته بود .. این جایزۀ اون ضربه ای هست که دستِ فاطمه م رو کوتاه کرد
#حجت_الاسلام_حامد_کاشانی
#روضه_حضرت_مسلم_ابن_عقیل
#شب_اول_محرم
.
#مناجات با #امام_زمان روحی له لفدا اجرا شده روز اول محرم ۹۸ صنف لباس فروشان به نفس استاد حاج منصور ارضی •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
اللهم صل علی محمد و عجل فرجهم
«لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ
أَسْتَغْفِرُ اللّٰه الَّذِي لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّوْمُ الرَّحْمانُ الرَّحِيمُ ذوالجلال و الاکرام بَدِيعُ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ مِنْ جَمِيعِ ظُلْمِي وَجُرْمِي وَ إِسْرافِي عَلَىٰ نَفْسِي وَأَتُوبُ إِلَيْهِ.
اللّٰهُمَّ أَنْتَ الْإِلٰهُ الْقَدِيمُ ، وَهٰذِهِ سَنَةٌ جَدِيدَةٌ ، فَأَسْأَلُكَ فِيهَا الْعِصْمَةَ مِنَ الشَّيْطانِ وَالْقُوَّةَ عَلَىٰ هٰذِهِ النَّفْسِ الْأَمَّارَةِ بِالسُّوءِ وَ الاشْتِغالَ بِما يُقَرِّبُنِى إِلَيْكَ يَا كَرِيمُ ، يَا ذَا الْجَلالِ وَالْإِكْرامِ ، يَا عِمادَ مَنْ لا عِمادَ لَهُ ، يَا ذَخِيرَةَ مَنْ لا ذَخِيرَةَ لَهُ ، يَا حِرْزَ مَنْ لَاحِرْزَ لَهُ ، يَا غِياثَ مَنْ لَاغِياثَ لَهُ ، يَا سَنَدَ مَنْ لَاسَنَدَ لَهُ ، يَا كَنْزَ مَنْ لَاكَنْزَ لَهُ ، يَا حَسَنَ الْبَلاءِ ، يَا عَظِيمَ الرَّجاءِ ، يَا عِزَّ الضُّعَفاءِ ، يَا مُنْقِذَ الْغَرْقىٰ ، يَا مُنْجِىَ الْهَلْكَىٰ، يَا مُنْعِمُ يَا مُجْمِلُ يَا مُفْضِلُ يَا مُحْسِنُ ؛أَنْتَ الَّذِى سَجَدَ لَكَ سَوادُ اللَّيْلِ ، وَنُورُ النَّهارِ ، وَضَوْءُ الْقَمَرِ ، وَشُعاعُ الشَّمْسِ ، وَدَوِىُّ الْماءِ ، وَحَفِيفُ الشَّجَرِ ، يَا اللّٰهُ لَاشَرِيكَ لَكَ . اللّٰهُمَّ اجْعَلْنا خَيْراً مِمَّا يَظُنُّونَ ، وَاغْفِرْ لَنا مَا لَايَعْلَمُونَ ، وَلَا تُؤاخِذْنا بِما يَقُولُونَ ، حَسْبِىَ اللّٰهُ لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ ، وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ ، آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلّا أُولُوا الْأَلْبابِ ، رَبَّنا لاتُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا وَهَبْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ.
ای وارثِ حقیقی مشک و علم سلام
مولایِ هرچه آینه هرچه حرم سلام
امسال هم نیامدی و در فراقِتان
آمد دوباره ماهِ عزا ، ماه غم سلام
عرض ادب به محضرِ نورانی شما
عرض درود و تسلیتُ باز هم سلام
از راه دور از حرم زخم دارِ دل
دستی به رویِ سینه تورا می دهم سلام
ای سایه ی مبارک تو بر سرم زیاد
هرچند بی بضاعت و هرچند کم سلام
ماه محرم است پرم از غزل ، عطش
ای بیت های گمشده ی محتشم سلام
یا صاحب الزمانِ تکایایِ محترم
*آخه اول گفتیم صاحبِ حرم ، بدون هرکی بتونه تکیه بزنه ، ی پرچم در خونش بزنه صاحبش امام زمان میشه ..*
ای صاحب الزمانِ تکایایِ محترم
از تو به هر چه هیئتیِ محترم سلام
از ما نثارِ مقدم تو هر قدم درود
از تو نثار سینه زنان هر قدم سلام
کی میشود کنارِ تو صحن عمویتان
هر شب حرم دوباره حرم در حرم سلام
____
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#شب_اول_محرم
#مناجات_دعا
#ویژه_ایام_محرم
👇
مناجات با امام زمان عج روز اول.mp3
2.24M
|⇦• #مناجات با امام زمان روحی له لفدا اجرا شده روز اول محرم ۹۸ صنف لباس فروشان به نفس استاد حاج منصور ارضی
روضه شب اول محرم سال 1397.mp3
8.25M
#روضه و توسل به باب الحوائج حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام به کلام حجت الاسلام #حامد_کاشانی
.
#روضه #ورودیه و توسل ویژه ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا به کلام حجت الاسلام #حامد_کاشانی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
مثلِ فردایی کاروان رسید به زمین طف دیدۀ کربلا .. اویلِ مهر بود ولی هوا گرم بود تصریح مورخانِ ؛ ولی مناطقِ گرم سیر مهر ماه هم گرمِ هنوز .
این کاروان چند روزه تو راهه؟! از هشتِ ذی الحجه راه افتاده .. (اجازه بدید اینطور بگم که مطلب جا بیافته : یه سفر با ماشین ، کولر روشن دو سه نفری که ماشین پر هم نباشه بری مشهد ببین چقدر خسته میشی .. چقدر تو راهی؟ یه روز حداکثر ، دوازده ساعت ..) هشت ذی الحجه کجا دوم محرم کجا .. یعنی بیست و چهار روز ... بیست و چهار روزِ این بچه کوچیکا تو راهن .. یه وقت آدم میگه میریم سفر ، میریم زیارت ، میریم تفریح .. یه وقتیِ که دیگه اینا خسته ، شانزده هفده روزِم که تو راهن ؛ تازه خبره شهادت مسلم رسیده اینا اضطراب پیدا کردن کوفه هم سقوط کرده .
داغ دیده اند ، مسلم سفیر سیدالشهدا و شوهر خواهر امامِ یه چند روزی ام هست که هی اینطرفُ و اون طرف میرن .. خیلی این بچه ها خسته اند ..
ببینید چقدر رفتنِ به زیارت مخصوصا زمینی که بخوای چقدر آسون تره تا برگشت ، برگشت که امیدِ زیارت نیست حالا شما جایی داری میری که هر لحظه احساس میکنی ممکنه امام حسین رو از دست بدی .. امام صادق فرمود سخت ترین لحظه برا بچه های سیدالشهدا و مادرای شهدا اون لحظه ای بود که میخواستن امام حسینُ از دست بدن ..
دیگه رو زمین از پنج تن دیگه کسی باقی نیست .. داری به یه سمتی میره میگه نکنه برا سیدالشهدا خطری ایجاد بشه .. مسیرتم معلوم نیست ، بیست و چهار روزِ تو راهی دیگه این روزای آخرم اجازه استراحت درستی بهت ندادن .. چند روز تو سفر .. شما همین مسیرِ نجف به کربلا که انقدرم ازتون پذیرایی میکنن به جای چهار روز فکر کنید بیست روز تو راه بودید تازه هیچ ترس نداری ، ناموست به خطر نیفتاده .. این کاروان دیگه دلشون خوش نیست .. مهترین نگرانی اینه که حسین ابن علی جانش در خطره ..
آمدن ، حضرت نگه داشت اینها رو .. سوال کرد اینجا کجاست ؟! تا گفتن کربلا ؛ فرمودن اعوذ بالله من الکرب و البلا .. انا لله و انا الیه الراجعون .. ببینید چه غلغله ای شد تو کاروان ...
بزارید من از یه مسیرِ دیگه ای روضه بخوانم .. شما ببینید این بچه ها چه حالی داشتن .. تقریبا بیست و پنج ساله قبل از این امیرالمومنین از صفین داشت برمیگشت ، میگه با امیرالمومنین اومدین حضرت مسیرُ کج کرد از اسب پیاده شد ، خاک رو برداشت بو کرد ، گریه کرد .. فرمود تِلْكَ مصارع العُشَّاقِ .. اینجا یه عده عشاق خدا به زمین می افتن .. بعد یه نگاهی کرد فرمود ها هنا مناخ ركابهم اونجا اسب ها رو میبندن .. و هاهنا موضع رحالهم اونجاها خیمه میزنن .. بعد اشکش بیشتر شد ، فرمود و هاهنا مهراق دمائهم .. دید .. (این خبر رسیده بود به بچه های سیدالشهدا ..) ببینید چه حالی شدن وقتی اومدن اینجا قرار گرفتن سیدالشهدا صلوات الله علیه آیه استرجاع خواند .. وقت کمه عرضم رو کوتاه کنم .. یا امیر المومنین ، فرمودید هاهنا مَسْفَکُ دِمائِنا .. اونجا خونشون رو میریزن ؟! احاطه داشتی ولی نبودی ببینی اونجا خار بود .. دختر بچه هاشُ رو خار دواندن .. یا امیرالمومنین نبودی ، دختر بچه ها زیرِ اسب .. یا امیرالمومنین نبودی ببینی شیخ مفید گفت اینجا چادر از سرهاشون میکشن ..
#حجت_الاسلام_حامد_کاشانی
#شب_دوم_محرم
#روضه_ورود_به_کربلا
#ویژه_ایام_محرم
👇
روضه شب دوم محرم سال 1397.mp3
7.7M
#روضه و توسل ویژه ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا به کلام حجت الاسلام حامد کاشانی
.
💥 #روضه
🎤 #محمود_کریمی
🏴 #روضه سوزناک #محرم
دختر گرفته با دست پای اسب را در بر گرفته
دلشوره دارد زینب برایش ختم یا حیدر گرفته
دل خوش به این بود یک بوسه وقت رفتن از حنجر گرفته
مولا به خود گفت حتما وصیت نامه از مادر گرفته
بابا نرفته محکم سکینه دست بر معجر گرفته
افتاد بابا دور و بر خورشید را لشگر گرفته
با پا لگد زد دیدم که او بر صورت بابا لگد زد
نا مرد بی شرم چون پشت در حاضر نبود اینجا لگد زد
تن بین نیزه بدتر فرو می رفت وقتی با لگد زد
دندان آقا با چکمه ای پاشید از هم
تیغ ها مانده بود در گودال با سپر می زدند زینب را
یک نفر در میان گودال و صد نفر می زدند زینب را
خواست گوید به خواهرش که نیا لب او را برید یک نیزه
خویش را می کشید سمت حرم عقبش می کشید یک نیزه
👇
.
#شور حماسی #امام_زمان عجلاللهفرجه
➖➖➖➖➖
یا نورَ المُستَوحِشینَ فی الظُّلَم
فانوس شبهای تاریک منی
درسته من از تو خیلی دور شدم
اما حس میکنم نزدیک منی
یابن طاها و المُحکمات
یابن یاسین و الذّاریات
یابن الطّورِ و العادیات ؛ یابن الحسن
باعث عزّتم ؛ خلوص نیتم ؛ فُزتُ بِحُبّ المهدی
کردی حمایتم؛ دادی هُویّتم؛ فزت بحب المهدی
مَامَن و باورم؛ صحبت آخرم؛ فزت بحب المهدی
➖➖➖➖➖
لا یُمکن الفِرار، مِن حُکومَتِک
دنیا تحت امر صاحب الزمان
کاش اسم من هم باشه در زمره ی
سربازان عصر صاحب الزمان
یابن الاَعلام اللّائِحَه
یابن العُلوم الکاملَه
یابن السُّبُل الواضحَه ؛ یابن الحسن
سیّد هاشمی؛ امیر فاطمی؛ منتقم کرببلا
کلید فتح باب؛ وارث بوتراب؛ منتقم کرببلا
با تیغ حیدری؛ میکنی محشری؛ منتقم کرببلا
➖➖➖➖➖
#یا_نورالمستوحشین
✍🏻به قلم: #کربلایی_علی_قاسمی
.
4_5877575303336823108.mp3
1.65M
#شور
#شب_عاشورا
#وحید_خیری
#مهدی_قربانی
#حلقه_ادبی_ریان
کجا می خوای بری، همسفر من
بدون من نرو، برادر من
من و تنها نزار، میون دشمنا، یاور من
کجا می خوای بری، چرا، منو نمی بَری
حسین، این دمه آخری، چقد، شبیهِ مادری
بند۲:
یه عمره که دارم، برات می میرم
توو دامِ عشق تو، داداش اسیرم
نشو ای ماه من، رفیق نیمه راه، ای امیرم
قرارمون چی شد، که بی، قرار هم باشیم
مگه، قرار نبود داداش، یه عمر، کنار هم باشیم
بند۳:
بیا ببوسم ای، عزیز خواهر
زیرِ گلوتو من، به جای مادر
دل و جونم فدات، فدای گریه هات، ای برادر
آهسته تر برو، بزار، منم باهات بیام
دیگه، نمی کِشه پاهام، داداش، که پا به پات بیام
#شب_دهم_محرم
4_5895214472028489562.mp3
1.34M
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر ع
#زمینه
#دانیال_مهرانی
#بنداول
لالایی ای گل رباب روی دست مادر بخواب
عمو جون رفته علقمه تا براک بیاره یه قطره آب
یه کم ببند چشاتو ببین زخم صداتو
آروم بگیر عزیزم بهم نزن لباتو
آخه خشکی لبات پیرم کرده
طاول روی چشات پیرم کرده
فکر بی تو بودنم از این دنیا (سیرم کرده)۳
مهتاب اومده بالا لالایی گلم لالا
#بنددوم
روی دستای عمه جون رفتی تو آغوش بابات
با همه گفتی سرباز آخر حسینم با گریه هات
نگاه نیزه دارا تو رو گرفت نشونه
کار از کارم گذشته علیم تو آسمونه
خنده های حرمله پیرم کرده
آتیش تو قافله پیرم کرده
فکر بی ت بودنم از این دنیا (سیرم کرده)۳
موقع خوابه حالا لالایی گلم لالا
#بندسوم
با عمو روی نیزه ها حال و روز منو ببین
میمیرم هر دفه سرش از نیزه می افته رو رمین
حالا با کلی غصه پای غمت میشینم
ولی رو این دلم موند دومادیتو ببینم
لحظه های آخرت پیرم کرده
روی نیزه ها سرت پیرم کرده
فکر بی تو بودنم از این دنیا (سیرم کرده)۳
لالا گل نیلوفر لالایی علی اصغر
#حلقه_ادبی_ریان
4_5890824633199888443.mp3
2.28M
#زمینه
#امام_حسین ع
#سعیده_کرمانی
#بهمن_عظیمی
#دوستدارمحسینبهلطفمادرم
#بنداول
دوسِت دارم حسین به لطف مادرم
تا آخرین نفس گدای این درم
تموم زندگیم فدای تو حسین
الهی پیر بشم به پای تو حسین
من از کوچیکی نوکرت بودم
گدای علی اصغرت بودم
از اون روزی که یادمه حسین
زیر سایه ی مادرت بودم
می دونی بی تو حال و روز من خرابه
بدون روضه زندگیم همش عذابه
به زیر سایه ی تو پادشاهی کردم
محبتت آقا همیشه بی حسابه
#بنددوم
گدایی تو داد به نوکر اعتبار
همیشه بوده این برام یه افتخار
تا وقتی زنده ام فقیر این درم
دل شکسته مو جایی نمی برم
تو هستی همه خواهشم حسین
نگاه تو آرامشم حسین
غمت داده ارزش به زندگیم
بدون تو بی ارزشم حسین
کسی و جز خودت نداره نوکر تو
تموم زندگیم تصدق سر تو
خدا می دونه این شبا کجا می رفتم
اگر نبود حسین دعای مادر تو
#بندسوم
تموم حاجتم میون هیئتت
همینه که یه شب بیام زیارتت
مگه میشه یه روز مجاورت نشد
فدای دختری که زائرت نشد
بمیرم واسه اشکای چشاش
بمیرم واسه بغض تو صداش
بمیرم برای اسیری و
واسه رد زنجیر دست و پاش
گوشه ی ویرونه برات و گریه می کرد
باهر نفس میزد صداتو گریه می کرد
خاکسترو از رو سرت تمیز میکرد و
دس میکشید روی لباتو گریه میکرد
#حلقه_ادبی_ریان
https://eitaa.com/emame3vom/28589
4_5884066403375384629.mp3
2.93M
#زمینه
#شب_عاشورا
#سعیده_کرمانی
#شب_دهم_محرم
بنداول
تو میری و من جون می دم
بی تو نمی خوام دنیارو
داغ غم تو سنگینه
چجوری بکشم این بارو
غصه ای نداشتم داداش
تا وقتی تو بودی پیشم
کسی نمونده برام جز تو
اگه بری تنها میشم
مرهم دل تنگی داداش
نخوره بهت سنگی داداش
آخه حواست به خیمه هاست
وقتی داری میجنگی داداش
واای
پناه حرم کجا میری
سایه ی سرم کجا میری
بنددوم
از روی بلندی داداش
اخه چی دارم میبینم
رمقی تو پام نیست دیگه
دارم به غمت میشینم
زمین و زمان تاریکه
چرا آسمون غمگینه
چه خبره میون گودال
سینه ی منم سنگینه
چه بلایی اومد به سرم
بخدا نمیشه باورم
هرجوري نونستن زدنت
جلوی چشای مادرم
وااي
پناه حرم کجا میری
سایه ی سرم کجا میری
بندسوم
سر پیرنت دعوا رو
الهي نبینه مادر
جدا نکنن كاش ديگه
انگشت و واسه انگشتر
رو زمین داغ افتادی
داره جیگرم میسوزه
بدنتو نعل اسبا
داره به زمین میدوزه
اگه بره رو نیزه سرت
دق میکنه ازغم دخترت
بگو با داغت چجوری
دووم بیاره خواهرت
وای
پناه حرم کجا میری
سایه ی سرم کجا میری