.
#حضرت_زینب
#اسارت
حال ما در غم عظمای تو دیدن دارد
در غمِ تشنگیات اشک چکیدن دارد
تو بخوان باز بخوان باز که از لبهایت
صوت قرآن به روی نیزه شنیدن دارد
چقدر بوی دل و موی پریشان آورد
از سر نیزه نسیمی که وزیدن دارد
خیزران بر لب تو میزند آتش بر دل
میکشم آه که این آه کشیدن دارد
گاه گاه از دل آشفتۀ خود میپرسم
غنچهای خشک که پرپر شده، چیدن دارد؟
عید قربان شده و نوبت تو شد اما
خنجر این بار چرا قصد بریدن دارد؟
کاروان تو کجا و من خسته اما
دل من هم به خدا شوق رسیدن دارد
سید محمدرضا شرافت
#بعد_از_شهادت
.
#حضرت_زینب
#اسارت
اگر بینم تنی عریان به خاک افتاده، می سوزم
وگر دربند نی بینم سر آزاده، می سوزم
برادر! تا سرت بر نیزه هر دم پیش چشمم هست
به آتش نیست حاجت، با نگاهی ساده می سوزم
سر عباس حتی روی نی هم قوّت قلب است
سر اصغر ولی بر نی، نوا سر داده، می سوزم
نمی دانم که سرگرم کدامین داغ دل باشم
چنان پروانه ای در چلچراغ افتاده می سوزم
کدامین داغ را گویم؟ پدر؟ مادر؟ برادرها؟
من آن شمعم، کزآن روزی که مادر زاده می سوزم
به قصد بوسه بر زیر گلویت سجده آوردم
چو رگ های تو مُهرم شد، سر سجّاده می سوزم
گذشت آن روزهایی که زنی پرده نشین بودم
کنون حال مرا بنگر، به بزم باده می سوزم
قرار ما بدون هم سفر رفتن نبود، اینک
به هر گامی که بی تو می نهم بر جاده، می سوزم
محمود حبیبی کسبی
.
.
#نوحه
#زنجیر_زنی
#شهادت_امام_سجاد #علیه_السلام
#اسارت
#سبک_زینب_زینب_زینب
هنگام سفر گردید /با مرکب بی محمل
آتش زده بر دل ها /همراهی ِ با قاتل
این کاروان دیگر مولا ندارد
از دیده ها اشک غربت می بارد
واویلا واویلا آه و واویلا...
🌸🌸🌸🌸🌸
بر نیزه زدند از چه/ سرهای شهیدان را
بردند وسط مقتل/ از کینه اسیران را
زینب آمد پیش مولای بی سر
با شیون بوسه زد بر رگ حنجر
واویلا واویلا آه و واویلا...
🌸🌸🌸🌸🌸
با دیدن پاره تن/ شد تازه غم سجاد
با دیدن سر بر نی/ زد ناله و صد فریاد
سید العابدین در احتضار است
از غم بابایش دل بی قرار است
واویلا واویلا آه و واویلا...
🌸🌸🌸🌸🌸
آبی نخورَد دیگر / با داغ علی اصغر
یادش نرود شد او/با تیر سه پَر پرپر(بر دوش پدر پرپر)
او هم درد ِ غم ِ بی بی رباب است
در ماتم ِ طفل ِ نخورده آب است
واویلا واویلا آه و واویلا...
🌸🌸🌸🌸🌸
شد راوی کربلا/ با بغض عدو مسموم
اما شده قاتلش /داغ ِ پدر ِ مظلوم
شد بعد کربلا دائم البکا
آخر او راحت شدبا زهر جفا
واویلا واویلا آه وواویلا...
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
.
.
#شهادت_امام_سجاد
#تدفین_شهدای_کربلا
#حضرت_سجاد_علیه_السلام
آمدم ز کوفه قلب من زار و حزین ست
چندروزه که جسم لاله ها نقش زمین ست
این زمین بر یوسف ِ فاطمه شد قتلگاه
روبروی خواهرش کشته شد او بی گناه
الامان والامان چاره کن ای لامکان
زائر قبر حسین مهدی صاحب زمان
العجل صاحب زمان....
🌸🌸🌸🌸🌸
مردان بنی اسد گلم را می شناسم
دیده ام در این صحرا خزان باغ یاسم
جسم بابای من است این گل دور از وطن
شد تنش صد پاره و رفته غارت پیروهن
الامان والامان چاره کن ای لامکان
زائر قبر حسین مهدی صاحب زمان
العجل صاحب زمان....
🌸🌸🌸🌸🌸
در قبری گذارم پاره های پیکرش را
مثل عمه ام زینب ببوسم حنجرش را
بر تن صدپاره اش بوریا گشته کفن
درمزار این شهید مانده گویا قلب من
الامان والامان چاره کن ای لامکان
زائر قبر حسین مهدی صاحب زمان
العجل صاحب زمان...
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#دفن_شهدا
.
#اسارت
#رأس_رضیع
از زبان حضرت #رباب علیهاالسلام
تو روی نیزه و سبب اشک قافله
من پای نیزه و وسط ساز و هلهله
تو روی نی اسیر هزاران تمسخر و
من هم اسیر زخم زبان های حرمله
نیزه سوار هستی و من هم سوار بر
یک ناقه ی برهنه و سر رفته حوصله
هستی همیشه رو به روی دیدگان من
از نیزه دار ِ رأس تو دارم همین گله
از بس نگاه من به تو و روی نیزه بود
از خار و سنگ خورده کف پام آبله
اصغر نیفتی از سر نیزه که دشمنت
با نیزه ات مقابل من کرده هروله
خواهم که لطمه ای بزنم پای داغ تو
شد مانع ادای عزای تو سلسله
آن روز یک سه شعبه و امروز نیزه ای
انداخت بین پیکر و رأس تو فاصله
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
پ.ن: براساس روایتی ضعیف ، راس علی اصغر ع هم بر نیزه زده شد.
.
.
#اسارت
#حضرت_رقیه
جانسوز😭😭😭😭😭
#عمو
زبان حال حضرت رقیه علیهاالسلام باعموجانش حضرت عباس علیه السلام
بر روی نیزه حال مرا کن نظر عمو
از دوریت رقیه شده خون جگر عمو
تا روی خارها نرود پای زخمی ام
تو باش بر مسیر شب ِمن قمر عمو
قدّم نمی رسد که شوم آب آورت
انگار هستی از همه لب تشنه تر عمو
بالای نیزه اشک خجالت دگر مریز
بنگر لبم به اشک تو گردید تر عمو
بعد از تو خورد سیلی محکم اگر به من
دیده عدو نمانده کفیلی دگر عمو
ای غیرت خدا به سر نی نظاره کن
با زجر و حرمله شده ام همسفر عمو
کمتر شده ست از همه گر زخم های من
شد عمه در تمام مسیرم سپر عمو
دیگر من از تو آب نخواهم فقط بگو
از چه گذاشتی همه را بی خبر عمو
در وقت بازگشت پدر از کنار تو
دستی گرفته بود چرا بر کمر عمو
دیدم زمان ِرد شدن از بین قتلگاه
در هر کجا ز پیکر تو یک اثر عمو
بر لب نشست حاجت ِ(عَجّل وَفاتی)ام
وقتی که دیدمت شده ای مختصر عمو
https://eitaa.com/emame3vom/29554
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
.👇
.
#شهادت_امام_سجاد
▪️حسین علیهایش را دانه به دانه به #میدان فرستاد تا بدانند #حسین سرباز #دین است نه بنده #حکومت 😞.
😭 اما حسین یک #علی را باقی گذاشت تا همان دینی که برایش همه #خونهایش را به قربانگاه کشاند #منجی و هدایتگر داشته باشد.
▪️از #امام_سجاد سوال کردند یابنرسولالله چرا اینقدر بیتابی میکنید، مگر در خاندان شما #شهادت وجود نداشته؟! گفتند: چرا وجود داشته اما #اسارت نه.... 😭
▪️ خون دلهایی که علی پسر حسین خورد از جسارت و اسارت، شعلهای را #فروزان کرده که تا #قیام و قیامت لا بارد ابدا....
▪️ خون دلها خورد علیبنحسین تا نالهی #پدر غریبش در تن و #جان ما بنشیند و ما را در غم خود #دود کند. 😞
▪️ در #غربت امام غریبم همین بس در ▪️حسین علی هایش را دانه به دانه به #میدان فرستاد تا بدانند #حسین سرباز #دین است نه بنده #حکومت 😞
😭 اما حسین یک #علی را باقی گذاشت تا همان دینی که برایش همه #خون هایش را به قربانگاه کشاند #منجی و هدایت گر داشته باشد.
.
▪️از #امام_سجاد سوال کردند یابن رسول الله چرا اینقدر بیتابی میکنید مگر در خاندان شما #شهادت وجود نداشته گفتند: چرا وجود داشته اما #اسارت نه.... 😭
.
▪️ خون دلهایی که علی پسر حسین خورد از جسارت و اسارت شعلهایی را #فروزان کرده که تا #قیام و قیامت لا بارد ابدا....
.
▪️ خون دلها خورد علیبنحسین تا نالهی #پدر غریبش در تن و #جان ما بنشیند و ما را در غم خود #دود کند. 😞
.
▪️ در غربت امام غریبم ،همین بس،که در سجده دعا میکرد ،تا بگوید آنچه را امت رسولالله باید بداند، از خفقان زمانه اش، همین را فهمیدم که عارفان باید سر به مُهر راز بگویند.
.
✍نویسنده: #محمد_صادق_زارع
.
5f4d206417ea7_29916760.
5.06M
🏴هم پسر شهیدم برادر شهیدم
🔹نوحه شهادت #امام_سجاد علیه السلام
🔈محمد حسین #پویانفر
#ما_ملت_امام_حسینیم
⚫️روضه جانسوز _شهادت امام سجاد علیه السلام _حاج محمود کریمی⚫️
◾️▪️🔲▪️◾️
*از در خیمه بیرون امدم دیدم بدن داداشمو تو عبا دارن میارن*
قاسم و اذن رفتن و بوسه ی نعل بر تن
طعم عسل چشیدن طفل عموی اطهرم
ناله ی آب آب را شرم رخ رباب را
برروی دست باب خودذبح علی اصغرم ...
*اینا رو یادمه*
ساقی بی قرار را ...
ساقی بی قرار را خیمه و انتظار را
عمه که با برادرش،گفت چه شد برادرم؟
حمله ی تیغ و دشنه را،خاک و گلوی تشنه را
عمه کنار قتلگه گرفت چشم خواهرم
بر روی نیزه ماه را آتش و خیمه گاه را
ناله ی خواهرم که گفت،عمه کجاست معجرم
گرچه دلم ازین همه قصه جدا نمی شود
هیچ کجا به سختی شام بلا نمی شود ....
*این همه مصیبت،تا میگن کجا سخت گذشت؟میفرمایید الشام،الشام،الشام ... مگه شام چه خبر شد؟فرمود7 تا مصیبت تو شام به ما وارد شد؛چندتاشو بگم:*
پشت در دروازه ساعات ....
*هر جا میخوای بری،ناموست میخواد بره،میگی حتما یه مرد باهات باشه ... شده بچه باهاش میفرستی" آل الله آخر غیرتن"لذا وقتی مادر به مسجد رفت حسن رو با خودش برد"حسنم دنبال مادر راه افتاد ..."
پشت در دروازه ی ساعات،پیش نگاه خیل نامحرم
*یه گوشه اهل بیت رو جمع کرده بودن مردم برا تماشا میومدن..."شهر رو اذین بستن"یه عده داشتن سنگ جمع میکردن" مردم برا سربازاشون غذا میاوردن ..." الشام ..."
پشت در دروازه ی ساعات پیش نگاه خیل نامحرم
با دیدن ناموس آل الله من آرزوی مرگ میکردم
تو ازدحام کوچه های شام دیدم یکی از بچه ها گم شد2
دیدم سر بابا زمین افتاد،بین جماعت زیر پا گم شد2
ای وای از اون وقتی که اون نامرد
آتیش به مغز استخوان میزد
ما،بغضمون توی گلو موندو
اونم با چوب خیزرون میزد ...
الشام ... الشام ... الشام ...
*40سال با همین روضه گریه کرد*
الشام ... الشام ... الشام ...
دیدم که مردم روی پشت بوم
واسه تماشای ما میشینن
ما اهل بیت و اصل دین هستیم
میگفتن اینا خارج از دینن .....
ای وای از اون شب که تو ویرونه
تا صبح هر شب بچه هق هق کرد
بابام اومد ویرونه روشن شد
از فرط گریه خواهرم دق کرد ...
روضه بگم"تو بازار دید یه گوسفندی رو ذبح کردن،ایستاد،سوال کرد به این حیوان آب دادی یا نه؟ آری آقا جان دستور دینمونه" اول دادم بهش خیالتون راحت ..." های های شوع کرد ناله زدن ..." یادم نمیره باباصدا میزد وای جگرم از تشنگی ....." ای حسین ....
از قول مادرش فاطمه یه جمله روضه" گفت:"بنی قتلوک"عزیزم کشتنت "ومن شرب ماء منعوک" آب بهت ندادن ... ای حسین ...."
شب شهدات امام سجاد هرکی حاجتی داره،هر کی گره به کار داره،صدر حاجاتمون فرج امام زمان(عج) ای خدا فرج آقامون برسان ...."
الهی آمین
#حاج_محمود_كريمی
#ویژه_ایام_محرم
#روضه_حضرت_سیدالشهدا_علیه_السلام
#روضه_امام_سجاد_علیه_السلام
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
.
#بعد_از_شهادت
بتاب ای مه که زینب دل غمین است
پریشان دل ز مرگ شاه دین است
بتاب ای مه رقیه دل کباب است
ز مرگ باب خود در پیچ و تاب است
بتاب ای مه تو بر گلهای زهرا
که پرپر گشته در این دشت و صحرا
بتاب ای مه که اندر پای گلها
فتاده باغبان از جور اعدا
بتاب ای مه که اندر شور و شینم
پریشان دل من از مرگ حسینم
بتاب ای مه که بینم کودکانم
سرشک غم رود از دیدگانم
خداحافظ حسین با وفایم
که من عازم سوی شام بلایم
تویی در کربلا بی یار و تنها
من اندر شام غم بی آشنایم
بروی نی سرت از کوفه و شام
بود هم مونس و هم رهنمایم
ترا امشب نگهبان ساربان است
من اندر کوفه در بند بلایم
یوسفعلی یوسفی
........................
بتاب ای مه که زینب دل غمین است
پریشان دل ز مرگ شاه دین است
بتاب ای مه رقیه دل کباب است
ز مرگ باب خود در پیچ و تاب است
بتاب ای مه تو بر گلهای زهرا
که پرپر گشته در این دشت و صحرا
بتاب ای مه که اندر پای گلها
فتاده باغبان از جور اعدا
بتاب ای مه که اندر شور و شینم
پریشان دل من از مرگ حسینم
بتاب ای مه که بینم کودکانم
سرشک غم رود از دیدگانم
خداحافظ حسین با وفایم
که من عازم سوی شام بلایم
تویی در کربلا بی یار و تنها
من اندر شام غم بی آشنایم
بروی نی سرت از کوفه و شام
بود هم مونس و هم رهنمایم
ترا امشب نگهبان ساربان است
من اندر کوفه در بند بلایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بتاب ای مه که زینب دل غمین است
پریشان دل ز مرگ شاه دین است
༻﷽༺
آن ڪسے ڪه همہاش گریہے عاشورا بود
آب مےدید بہ یاد جگر سقا بود
چشمایش همہ شب هیأٺ واویلا داشٺ
تا نفس داشٺ فقط گریہ ڪن بابا بود
#شهادٺ_امام_سجاد_ع🥀
#پیامبرڪربلاےعشق💔
🏴#امام_سجاد_عليه_السلام:
◼️إنَّ عَمَّتي زَينَبَ مَعَ تِلكَ المَصائبَ و المِحَنِ النّازِلَةِ بِها في طَرِيقِنا إلَى الشّامِ ما تَرَكَتْ [تَهَجُّدَها] لِلَيلَةٍ
◾️عمّه ام ، زينب ، با وجود همه مصيبت ها و رنج هايى كه در مسيرمان به سوى شام به او روى آورد ، حتّى يك شب اقامه نماز شب را فرو نگذاشت .
📗وفيات الأئمه ، ص 441
.
.
#زمزمه علی اصغر:
کمان حرمله قدم کمان کرد
گل نشکفته من را خزان کرد
عجب تیری به حلقومش نشسته
که راهم را به سوی خیمه بسته
الهی حرمله از غم بسوزی
که دیگر خنجر طفلی ندوزی
.
.
#وداع_با_قتلگاه
به شام غریبان، رسیده دل من
الهی که روضهت، بشه مقتل من
همین ظهر امروز، گلوتو بریدن
همین ظهر امروز که شد صبح محشر
همین ظهر امروز، که حٌرمت شکستن
که غارت شد از اهل بیت تو مَعجر
دوباره من و یاد گودال
از این روضههای تو هیهات
چه بیغیرتم که نمردم، پای غمهات
«بمیرم برای غم تو»
دل کودکان خون، زمین و زمان خون
شده خط به خط دفتر روضهخوان خون
همین ظهر امروز، به شمشیر و نیزه
به سنگ و به چوب و عصا میزدندَت
تو خورشید زینب، تویی جان زهرا
که بی سر به روی زمین میکِشَندَت
تو و زینب بی پناهِت
نگاه یتیمان به راهِت
به جا مانده خاکستری از، خیمهگاهِت
«حسین ای پناه دو عالم»
کجا می روی ای، همه هستیِ ما؟
خداحافظ ای بی، سرِ إربا إربا
خداحافظ ای ماه، که بودی امیدم
خداحافظ، ای پهلوان رشیدم
خداحافظ ای گل، گل پرپر من
گل سرخ تشنه، علی اصغر من
خداحافظ ای قاسم من
خداحافظ ای اکبر من
خداحافظ ای جان من ای دلبر من
«خداحافظ از جان زینب»
خداحافظ عشقِ، دل بی قرارم
علی جان تو رو به، خدا می سپارم
حلالم کن آقا، چقد گریه کردم
چقدر این روزا زحمتت داده زهرا
حلالم کن آقا، که کاری نکردم
چقد حرف شنیدی از این اهل دنیا
حلالش کن این بستری رو
حلالش کن این قد کمونو
حلالش کن این خسته حال نیمه جونو
«خداحافظ از جان زهرا»
#سبک_حسین_جان_ای_آبروی_دوعالم
👇