.
#شور
#حضرت_رقیه
#شب_سوم_محرم
من الذی قطع وریدک
کی از قفا سرتو بریده
رگای حنجرتو بریده
من الذی قطع وریدک
خون گلوت دلمو سوزونده
رو حلق تو جای نیزه مونده۲
بمیره دخترت//ابتا حسین...۳
رو دستمه سرت//ابتا حسین...۳
یا ابتا حسین ابتاحسین ابتاحسین ابتاحسین
من الذی ایتمنی بابا
همونی که سرتو بریده
خیلی سر عمه داد کشیده
من الذی ایتمنی بابا
میبینی طاقتمو بریدن
بسکه موهای منو کشیدن
شبیه مادرم//ابتاحسین
کبوده پیکرم //ابتا حسین
یا ابتاحسین...
من الذی ایتمنی بابا
قاتل من ضربه های زجره
رو چادرم جای پای زجره
من الذی ایتمنی بابا
میدونی سر تا به پام میسوزه
شمر سیلی زد تو چشام، میسوزه
دستش چه سنگینه//ابتاحسین
چشام نمیبینه/ابتاحسین
#عبدالزهرا
👇
.
#دودمه
#شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه_علیها_السلام
شد رقیّه در خرابه نیمه شب، لطمه زنان/
العجل صاحب زمان
رأس بابا را گرفته روی دست و داده جان
العجل صاحب زمان
🌸
شد رقیّه موسپید و قدکمان در کوچه ها/
یا اباصالح بیا
شد شکسته رأس او با کینه های مرتضی
یا اباصالح بیا
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
سوم #محرم
.
.
💥سبک: #شور
🎤مداح: #حسین_سیب_سرخی
🏴 #امام_حسین
از تموم روزگار
من فقط تورو میخام
کیه غیر تو حسین
ک دل بسوزونه برام
حال و روزم تویه روضه ت
آقا خیلی بهتره
اگه رام بدی تو هیئت
از دعایه مادره
چ خوبه وقتی جوونی
داره باتو میگذره
ب رویه اسمت حساسم(۲)
آخه تو پر دادی واسم(۲)
همیشه هوامو داری
آخه خوب تورو میشناسم
آقام آقام آقام آقام(۸)
(دوباره تکرار از اول)
بارونه اشک چشام
نمک زندگیمه
اینکه هر شب هیئتم
از رو دلبستگیمه
لحظه یه آخرم آقا
ب تو یه شهادته
آرزومه دمه مرگم
بخونم حسین حسین
من و خاک کنن یه روزیی
تویه بین الحرمین
دعا کن دل رسوامو
نگیری ازم اشکامو
تویه قیامتم حتما
اقا میگیری دستامو
آقام آقام آقام آقام(۸)
میرسه روزی ب من
کرم و عنایتت
قسمت نوکرا کن
اربعیین زیارتت
منو یادت نره هر سال
نکنه جام بزاری
میکنم تا اربعینت دیگه لحظه شماری
دل من تنگه برایه اشکایه یادگاری
دلی ک بی شماست دل نیست
کسی بی تو کامل نیست
هر کی از عشق تو ارباب
دیونه نشد عاقل نیست(۲)
آقام آقام آقام آقام(۲)
https://eitaa.com/emame3vom/48136
💥
از تموم روزگار.mp3
5.86M
متن #شور احساسی #امام_حسین
از تموم روزگار من فقط تورو میخوام
کیه غیر تو حسین که دل بسوزونه برام
🎤 حاج #حسین_سیب_سرخی
.
#ورودیه
امان از دل زینب...
حسین جان
این زمین داغ به دل میدهد آخر برویم
در من آشوب شده جان برادر برویم
خاک اینجا چقدر بوی جدایی دارد
زینت دوش نبی جان پیامبر برویم
چرا بریم؟
حنجر نازک شش ماهه شبیه است به گل
میشود سخت در آغوش تو پرپر برویم
اما این یکی
کنایه فهم ها اهل روضه بیشتر باهاش گریه کنید
کینه دارند به اسمش به خدا می آیند
لشکری تشنه به خون علی اکبر برویم
دیگه چی حسین جان
کمرت میشکند داغ برادر سخت است
به ابالفضل نگاهی کن و دیگر برویم
نیزه میبارد از این قوم به ظاهر مومن
دست هاشان همه آلوده به خنجر برویم
سایه ی روی سرم خیمه نزن برگردیم
دل ندارم که نباشد به تنت سر برویم
بر زمین میخوری و وای بمیرم نگذار
قتلگاهت بشود قاتل خواهر برویم
ماشالا به شما که میگید حسین...
همچین که این کاروان رسید کربلا
ارباب به عباس فرمود عباس جام اول خیمه خواهرم و بنا کن
اول خواهرم با این زن وبچه ها برن توی خیمه
لذا اولین خیمه ای که زدن خیمه ی زینب بود
انقدر دل ارباب برای این خواهر نگرانه
اول خیمه زینب بزن
همچین که میخواست از ناقه پیاده بشه
میگن خود ارباب اومد عباس اومد علی اکبر اومد
ابی عبدالله به خواهر فرمود خواهر جان پیاده شود
دست خواهر گرفت
این جوانها اومدن کوچه باز کردن
چ خبره؟
عمه سادات میخواست از ناقه پیاده بشه
چرا گریه میکنید اینا که بد نیست
ارباب اومد عباس اومد علی اکبر اومد قاسم اومد همه اومدن..
همه ی بنی هاشم محرم ها
همه ی نامحرم ها رفتن عقب تر
سرشونو به کار دیگه دیکه بند کردن چون خواهر حسین میخاد از مرکب پیاده بشه
همچین که پای زینب س به خاک کربلا رسید
نوشتن یه آهی کشید
صدا زد حسین جان چرا انقد این خاک بوی جدایی میده
دلم بهم ریخته نگرانم مضطربم حسین
ارباب جواب دادن خواهرم این همون سرزمینی هست که جدم پدرم مادرم روضه هاشو خوندن همینجاس
نوشتن زینب رفت تو خیمه بعد از چند لحظه دیدن غش کرده
این خواهر و به هوش اوردن اما
شنیدن کی بود مانند دیدن....
ها فهمیدی..
اینجا بیبی غش کرد بیبی ور به هوش آوردن
اما کجا بودید جوونا مدافعای حرم...
همچین که نگاه کرد
عصر یازدهم
یه نگاه کرد سمت گودال
صدا زد حسین جان پایشو خاهرتو کمک کن
یه نگاه کرد سمت علقمه
صدا زد آی غیرت الله پاشو نگاه کن
مگه چی شده که زینب اینطوری داره برادراشو صدا میکنه
میگن اصحاب و صدا کرد یه نگاه کرد به این بدنها
آی اصحاب حسین پاشید زینب کمک کنید
نوشتن این بدنها یه تکون خورد
کنایه از اینکه ما حاضریم زنده بشیم برات دوباره جون بدیم
چی میخام بگم اینهمه دارم مقدمه میچینم
نوشتن همرو سوار بر ناقه کرد
یه نگاه خواهر دوروبرش کرد دید دیگه کسی نمونده
همه سوار شترها شدن خودش میخاد سوار بشه
تنهایی که نمیتونه
شمر از دور دید
این خواهر داره اینجوری بیتابی میکنه
شمشیرشو غلاف کرد
ایمد جلوتر
بی بی فریاد زد بروووو عقب........
#شب_دوم_محرم
#روضه_متنی
#حضرت_زینب
#روضه_ورود_کاروان_به_کربلا
.
.
#زمینه
#شب_سوم_محرم۱۴۰۰
خرابه خیلی دلگیره برام
نمی بینه هیچ جایی رو چشام
کبود و غرق خونه دست و پام
حسین بابا۲
خمیده دیگه قدّ و قامتم
نمیشه بهتر اصلا لکنتم
رد سیلی مونده روو صورتم
حسین بابا۲
منو به هر بهونه ای می زدنم
نشسته ردّ تازیونه روو تنم
نمونده جای سالمی روو بدنم (روی بدنم)
آه سرم سوخته بین شعله ها پیکرم
آه پرم خاکیه چادرم و معجرم
(یا ابتا ۲ من الذی ایتمنی)
دلم رو خون کردن این شامیا
کتک خوردم روو ناقه بی هوا
بهم خندیدن بین کوچه ها
حسین بابا۲
شکسته با ضرب پا دنده هام
شدم درده سر واسه عمه هام
یه کاری کردن مرگم رو میخام
حسین بابا۲
کلافه کرده منو زجر بی حیا
زخم زبون شنیدم از یهودیا
زدن به عمه زینب حرف نا روا(حرف ناروا)
آه زدن خیلی دخترت رو بین راه زدن
آه زدن منو بین کوچه بی پناه زدن
(یا ابتا ۲ من الذی ایتمنی)
فراقت کاری کرد افسردم و
با گریه اسمت رو می بُردم و
به جای نون سیلی می خوردم و
حسین بابا۲
بگم واست از اون بازار شام
همه دور ما کردن ازدهام
حرم رو بردن توو بزم حرام
حسین بابا۲
موهام یکی یکی شدن همه سفید
دیگه بیا صبر و تحملم برید
نمیگذرم از اونکه موهامو کشید (موهامو کشید)
آه پدر دخترت رو از خرابه ها ببر
آه پدر دلمو زدن حرومی ها شرر
(یا ابتا۲ من الذی ایتمنی)
#حضرت_رقیه
#عباس_قلعه✍
https://eitaa.com/emame3vom/48140
👇
.
#پندایات و گریز به #حضرت_عباس (س)
مده عمرِ گران را با هوای نفسِ خود بر باد
که این دنیای بی ارزش مرادِ دل نخواهد داد
به هر بادی نلرزان سروِ ایمان را که در دوزخ
بسازد آتش از خاکسترِ هر بیدِ لرزان باد
عنانِ نفسِ سرکش را به دستِ زهد و تقوی ده
که بی تقوی به شهوترانیِ دنیا شود معتاد
برای مرغِ نازک تن قفس بهتر زِ پروازیست
که در ایمن نباشد از گزندِ حربهُ صیاد
حذر کن از دورنگی با خلایق صاف و صادق باش
که در روحِ دغلکاران خباثت میکند بیداد
مکن روشن چراغِ خانه ات را با ربا خواری
که در آبادیِ قلبت شود ظلمت سرا بنیاد
شود آتش سرایِ آخرِ شاهی که در دنیا
زِ بیت المالِ محرومان کند کاخِ ستم آباد
زِ سلطانی که بی وجدان بوَد به ان گدایی که
هرازگاهی دلِ غمدیده ای را مینماید شاد
طریق حق پرستی را به تحقیقاتِ خود بشناس
که شیطان هم در این دوران اناالحق میزند فریاد
به وقتِ هر خطا این نکته یاد آور پس از مردن
به دنیا مادرت دیگر تو را از نو نخواهد زاد
نیابد چاره ی عشقش رود با حسرت از دنیا
هزاران بار اگر طعمِ لبِ شیرین چشد فرهاد
دلت را وقف عشقی کن که از الطافِ سرشارش زِ قید و بندِ این دنیا شوی آسوده و آزاد
لبت را تشنه ی جامِ یکی سقای عطشان ساز
که زنجیر غمش بر گردنِ اهلِ ولا افتاد
زمانی که عزیزِ ساقیِ کوثر لب عطشان بود
فراهم شد برایش آب اما تشنه لب جان داد
ز دانشگاهِ عشقِ او مشاهیری چنان خیزند
که طفلانش به صد پیرِ طریقت میشوند استاد
#حسنعلی_بالایی
.
.
.
#شب_هفتم_محرم
حضرت علی اصغر (س)
وقت مردن شیعیان بوتراب
ایمنند از تیره گیهای تراب
چشمشان باریده چون ابر بهار
در عزای طفل معصوم رباب
از جفای بی امان اشقیا
طفل شش ماهه شد از مادر جدا
خون به جای آب دادش خصم دون
روی دستان پدر زد دست و پا
مادری در خیمه ها گریان شده
بر سه شعبه طفل او خندان شده
هرکسی از کربلا سهمی برَد
قسمت او هم غم هجران شده
کودکی که در جهان شش ماه زیست
شوکتش بر عارفان پو شیده نیست
بر سه شعبه تیر یک دم خنده کرد
تا ابد هفت آسمان بر او گریست
پرتو نور رخ آن مه جبین
روشنای راه هر اهل یقین
مؤمنان را از گزند روزگار
بند قنداقش بود حبل المتین
مهر آن دردانه ارباب عشق
حک شده بر سینه ها در قاب عشق
گریه کردن از برایش جائز است
هست چون سینه زنش بی تاب عشق
اصغرا جانم شود قربان تو
سائلم دست من ودامان تو
بر درت آوردم عمری التجا
ناخوشم درد من درمان تو
#حسنعلی_بالایی
https://eitaa.com/emame3vom/48145
.