eitaa logo
امام حسین ع
22.1هزار دنبال‌کننده
414 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
مگر زینب حسین مرد تنها سفر کردن بود؟ نشسته بودم پای تلویزیون و بی‌اختیار اشک می‌ریختم. آخرین افراد نزدیک هم راهی شده بودند و دیگر هیچ امیدی به رفتن نداشتم. زیر لب جانم حسین دم گرفته بودم و آرام به سینه می‌زدم. مادر همسرم متوجه حالم شد و خطاب به همسرم که بخاطر گرفتاری‌های کاری نمی‌توانست برود، گفت : « محمدمهدی با من، تو هم با خیال راحت به کارهایت برس. پاسپورت نفیسه سادات را بفرست برای ویزا که برود» همسرم بهت زده گفت: « تنها؟ سفر بار اولی؟ با این شرایط خاص؟ کشور غریب؟ عمری باشد سال بعد باهم می‌رویم» بدون این که سر برگردانم، گوش تیز کرده بودم ببینم منطق پیروز می‌شود یا احساس. مادر اصرار کرد: « خواهرت هم تا به حال نرفته. پاسپورت او را هم ببر. دونفری به هم می‌سپاریم‌شان و دونفرشان را به امام حسین» شوهرخواهرش یکی دوروز پیش رفته بود ولی شرایط و جمعی که با آنها همسفر شده بود، طوری نبود که بتواند با خانوده باشد. همسرم کمی سکوت کرد و ناگهان گفت: « پاسپورتت کجاست خانم؟» صدای تلق تولوق قطاری که بلیطش را با هزار زحمت و معجزه‌وار دقیقه نودی گیر آورده بودیم از یک طرف، و نداشتن کوپه و حس نشستن وسط سالن تئاتر از طرف دیگر، اجازه نمیداد چشم‌هایمان را ببندیم. راستش خودمان هم نمیخواستیم بخوابیم. هردویمان می‌ترسیدیم اگر بخوابیم و بیدار شویم ممکن است بفهمیم همه این اتفافت 24 ساعت گذشته را در خواب دیده ایم. قرار نگفته‌ای گذاشته بودیم باهم که تا بعد رد شدن از مرز بیدار بمانیم. قرار بود با عموی همسرم و زن و بچه‌اش از مرز هم‌سفر باشیم. قرار نبود بيشتر از يكي دو ساعت بمانيم مسجد كوفه، قرار نبود بيشتر از دو ركعت نماز تحيت بخوانيم در مسجد سهله؛ ميثم تمار و مسجد صعصعه و زيد را هم قرار نبود بيشتر از ده ديقه توقف داشته باشيم؛ راستش اصلا قرار نبود به تاريكي بخوريم.قرار نبود جوري شود كه بخواهيم شب را بمانيم همانجا. اما هيچ چيزي جوری که قرار بود،پيش نرفت... يكي دوتا نبودند، آنهايي که مي آمدند و مجانا دعوت ميكردند شب را مهمان خانه شان باشيم به عنوان زائر امام حسين. از شما كه پنهان نيست،اتفاقا خيلي هم خسته بوديم ، مي ترسيديم ولي. كارنامه‌ي درخشاني نداشتند اهالي اينجا.... به گواهي تاريخ،اهل دعوت بودند ولي اهل مهمان نوازي نه.... كوفه است ديگر... اسمش هم آدم را ميبرد تا صداي آخرين ناله هاي مسلم:"به حسين بگوييد نيايد كوفه..." . ** چند ساعتی بیشتر پیاده نرفته بودیم که نشستم کنار جاده. خواهر همسرم دستم را گرفت که بلند شوم. گفت پاهایت سرد میشود نمی توانی دیگر راه بیایی. گفتم : « الانش هم نمی توانم! پاهایم نمیکشد. کوله ام سنگین است. دلم میخواست وحید باشد. من مرد تنها سفر کردن نبودم! این سفر، بدون محرم؟ نمیتوانم. نمی کشم. » کوله اش را گذاشت کنارم روی زمین و نشست به گریه کردن. هق هقش اگرچه بین همهمه زائران گم بود اما بند بند وجودم را می لرزاند. گفتم: «خسته شدی تو هم ؟» گفت: «روضه باز خواندی! مگر زینب حسین مرد تنها سفر کردن بود؟ آن هم بدون محرم؟ آن هم در آن بیابان! در آن مسیر، به آن وضع اسارات، وسط هزاربار جسارت....» بقیه حرفهایش را نمیشنیدم. سرم داغ شده بود...روضه باز می خواند زیر گوشم. حالا دونفری نشسته بودیم و سر بر شانه‌ی هم بلند بلند گریه می‌کردیم.... ** هر سفری یک سري تجربيات و خاطرات خاص دارد، سفرهاي زيارتي خاص‌تر.بابا همیشه میگوید همه این ها را نبايد تعريف كرد. يک چيزهايي برای ابد بايد بماند بين خودمان و خداي بالای سرمان. . (وسط مسير برگشت از كربلا به سمت نجف، بابا داشت برایمان صحبت میکرد. ميگفت نقل شده (ك وجه تسميه اسمش اين بود كه وقتي ميرفت حرم و سلام ميداد، جواب سلامش را شخصا مي شنيد) يک روز رفت حرم امام حسين سلام داد، آقا جواب سلامش را دادند، از آنجا رفت حرم حضرت عباس سلام داد، جواب نشنيد. با خودش گفت حتما در راه بين الحرمين قصوري از من سرزده. برگشت حرم امام حسين دوباره سلام داد، دوباره جواب گرفت. آمد حرم حضرت عباس،سلام داد و باز جوابي نشنيد...چند مرتبه اين كار را تكرار كرد و هربار همين اتفاق افتاد. دلش گرفت. راهي شد سمت نجف . ميانه هاي راه بود که يكي زد روی شانه اش و گفت :"ابراهيم! كجا ميروي؟"ابراهيم گفت:" پيش امام علي، شكايت عباس را برایش ببرم. جواب سلام مرا نداده" بنده‌ی خدا به او گفت:"ابراهيم!ابالفضل من را فرستاد جواب سلام تو را برسانم، آن موقعی كه تو آمده بودی رفته بود سراغ چند تا زائر که در راه مانده بودند و او را صدا مي زدند.) نفیسه سادات موسوی
. هرکس را دیدید که ادعا می کرد معجزه این روزها دیگر اتفاق نمیفتد، یک بفرستیدش کربلا! .
مداحی_آنلاین_مثل_باغی_که_گلاش_خشکیده_از_قحطی_آب_جواد_مقدم.mp3
6.56M
متن مثل باغی که گلاش خشکیده از قحطی آب 🍃حسرت یه چیکه بارون همه رو برده به خواب 🎤 🌷 🌷 مثل باغی که گلاش خشکیده از قحطی آب  حسرت یه چیکه بارون همه رو برده به خواب  خواب بارون که میریزه از چشای آسمون  هدیه میده زندگی را به گل های نیمه جون  یابن الحسن کجایی من آمدم گدایی  من همون عاشق بارون که بهار را دوست داره  حتی واسه دیدن تو انتظار را دوست داره  من همون عاشق بارون تو کویر بی کسی  که تو خلوت نگاهش پر از دلواپسی  یابن الحسن کجایی مُردم از این جدایی  من همون عاشق بارون تشنگی بهونمه  ترکهای روی قلبمِ همیشه نشونمه  من همون عاشق بارون که بریزه رو تنم  با همه وجودم اسم تو را فریاد می زنم  یابن الحسن کجایی کی می شود بیایی  من همون عاشق بارون از نگاه آسمون  دعای فرج بخونم تو مسیر جمکرون  من همون عاشق بارون واسه دیدن بهار  دل و پاییزی نبینی باز دوباره بی قرار  من همون عاشق بارون تشنگی بهونمه  ترکهای روی قلبمِ همیشه نشونمه  من همون عاشق بارون که بهار را دوست داره  حتی واسه دیدن تو انتظار را دوست داره  یابن الحسن کجایی ما آمدیم گدایی https://eitaa.com/emame3vom/51067
. دامن آلوده و بار گناه آورده ام  گر چه آهی در بساطم نیست آه آورده ام  هر که بودم هر که هستم بر کسی مربوط نیست  بر امام مهربان خود پناه آورده ام  شاه پناهم بده خسته ی راه آمدم غرق گناه آمدم  هر که آرد تحفه ای در محضر مولای خود  من دو دست خالی و کوه گناه آورده ام  در کرم شه را گدا باید گدا را نیز شاه  من گدا دست گدایی سوی شاه آورده ام  بر کبوترهای صحنت هدیه ای ناقابلی است  گندم اشکی که در این بارگاه آورده ام  ناله ام در سینه، اشگم در بصر، سوزم به دل  نامه ای چون دود آه خود سیاه آورده ام  شاه پناهم بده خسته ی راه آمدم غرق گناه آمدم  دامن آلوده و بار گناه آورده ام  گر چه آهی در بساطم نیست آه آورده ام  هر که بودم هر که هستم بر کسی مربوط نیست  بر امام مهربان خود پناه آورده ام  شاه پناهم بده خسته ی راه آمدم غرق گناه آمدم  ذره بودم زائر شمس الشموسم کرده اند  قطره ای بودم به این دریا پناه آورده ام  گرچه هستم قطره ای ناچیز یک دریای اشک  هدیه بر مولای خود روحی فداه آورده ام  هر فقیری هست دست خالی اش سرمایه اش  من فقیرم دست خالی را گواه آورده ام  شاه پناهم بده خسته ی راه آمدم غرق گناه آمدم .............. 🏴 احساسی دامن آلوده و بار گناه آورده ام گرچه آهی در بساطم نیست آه آورده‌ام جان حسین سنه قربان حسین دَردَ درمان حسین سنه قربان حسین جان حسین مَن ایمان حسین جان جانان حسین درد درمان حسین سنه قربان حسین هر کی آرَد تحفه ای در محضر مولای خود من دو دست خالی و کوه گناه آورده ام در کرم شهر و گدا باید گدا را نیست شاه من گدا دست گدایی سوی شاه آورده ام ناله ام در سینه اشکم در بس است سوزم بده نامه ای چون دود آه خود سیاه آورده ام هر که بودم هر که هستم با کسی مربوط نیست بر امام مهربان خود پناه آورده‌ام عبد الموالی ام قاپیوا گلمیشم حسین یا دست خالی ام قاپیوا گلمیشم حسین اباعبدالله... .............. دامن آلوده و بار گناه آورده ام گرچه آهی در بساطم نیست آه آورده ام هرکه بودم هرکه هستم با کسی مربوط نیست بر امام مهربان خود پناه آورده ام هرکه آرد تحفه ای در محضر مولای خود من دو دست خالی و کوه گناه آورده ام در کرم شه را گدا باید گدا را نیز شاه من گدا دست گدایی سوی شاه آورده ام بر کبوترهای صحنت هدیه ی ناقابلی است گندم اشکی که در این بارگاه آورده ام ناله ام در سینه، اشکم در بصر، سوزم به دل نامه ای چون دود آه خود سیاه آورده ام نی عجل با کوه عصیان عفو، نازم را کشد رو به سوی مظهر عفو اله آورده ام ذرّه بودم زائر شمس الشّموسم کرده اند قطره ای بودم به این دریا پناه آورده ام گرچه هستم قطره ای ناچیز، یک دریای اشک هدیه بر مولای خود روحی فداه آورده ام هر فقیری هست دست خالی اش سرمایه اش من فقیرم دست خالی را گواه آورده ام "میثما" مولی اگر پُرسد چه آوردی بگو سر به خاک زائرت از گرد راه آورده ام .
YEKNET.IR - zamine - shabe 4 moharram1399 - mehdi rasouli.mp3
4.84M
🌴دامن آلوده و بار گناه آورده ام 🌴گرچه آهی در بساطم نیست آه آورده ام 🎤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. همه جا عطر ياس مي آمد عطرِ ياس پيمبر رحمت خيمه مي زد به پشت دروازه عابد اهل بيت با زحمت داشت خواب مدينه را مي ديد دختري كه به شام تهمت خورد ناگهان ديده بر سحر وا كرد چشم خيسش به شهر عصمت خورد ديد فرياد «طَرّقوا» آيد كوچه وا شد به محمل زينب گفت: اُم البنين بيا اما دست بردار از دلِ زينب گفت اُم البنين ببين زينب با چه اوضاعي از سفر برگشت از حسين تكه های پيراهن از ابالفضل يك سپر برگشت بر بلندي همين كه خيمه زدند ياد گودال كربلا افتاد سايه ي خيمه بر سرش كه رسيد ياد آتش گرفته ها افتاد گفت يادم نمي رود هرگز دلبرم رفت و روز ما شب شد آن قدر نيزه رفت و آمد كرد بدن شاه نامرتب شد خطبه ها خطبه هاي غرّا شد ليك با طعم روضه ی «الشام» صحبت از نذر نان و خرما بود صحبت از سنگ های كوچه و بام همه جا رنگ كربلا بگرفت كربلا كربلای ديگر بود بر لب زينب و زنان و رباب روضه ی تشنگی اصغر بود رأس ها بر بدن شده ملحق دست ها جای زخم های طناب گوش ها جای گوشواره ولی همه ی گوشواره ها ناياب دختری با قيام نيمه شبش جان تازه به دين و قرآن داد در خرابه كنار رأس پدر طفل ويران نشين ما جان داد علی اكبر لطيفيان .
4_6050984822661187600.mp3
16.59M
🎙بانوای: 🎼سبک: 🖊 '''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''' ◦•●◉✿ اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُِ ✿◉●•◦ ●یه نفر هست توی دنیا همیشه هوامو داره یه امام رضا دارم که منو تنهام نمیزاره۲ تا ابد هستم آقا جون تشنه ی مرامت آقا فدای کبوترای صحن انقلابت آقا ۲ ■عمریه من نوکر دسته ام ضامن آهو بگیر تو دستم خسته شدم از این زمونه کی جز خودت دردامو میدونه ♢آقام آقام ضامن آهو... ‌●کنار پنجره فولاد دنیا انگار زیر پامه همه جا اینو میخونم که امام رضا آقامه این بین الحرمینه راه رویه صحن گوهرشاد سحرا چه حالی داره کنار پنجره فولاد ■با عشق تو میشم هوایی خدا رو شکرت که شدم امام رضایی نگاهی کن ز پا فتادم من عاشق ورودیه باب الجوادم ♢آقام آقام ضامن آهو... .................................................... دوباره زائر تو صحن دوباره دل به تو سر زد دوباره کفتر قلبم شده مسافر مشهد قلبم مجنون عالم حیرون هستم دل خون چشمام بارون میباره بازم بر این شوقم سرگردونم گرم رویام باز میخونم سلطان قلبم یاد حرم هواییم میکنه هر روز هفته خدا امام رضاییم میکنه عطر ضریحت دوباره کربلاییم میکنه هوای صحن گوهرشاد نوکرو دیوونه کرده دوباره پنجره فولاد توی دلم خونه کرده حریم تو باغ جنت آب توی سقا خونت چشمه ی زمزم تو صحن قدم زنون میگم با یک قلب پر خون هوا تو کردم چی میشه خوب کنی حال منو شکسته بالم میشه شفا بدی حال منو اومدم آقا که بدی روزیه سال منو سلطان علی موسی الرضا .
4_5947539633393895987.mp3
16.53M
🔻گزارش صوت هیئت هفتگے 🎤حجت الاسلام 🔊 📆یکشنبه ۴ مهرماه۱۴۰۰
. علیه السلام شاعررسول چهارمحالی(ساقی عطشان) :::::::::::::::::::::::::::::::: الا به ذکر الله تطمئن القلوب(2) ::::::::::::::::::::::::::::::::: در شادی و در غم الا به ذکر الله اندوه و در ماتم الا به ذکر الله سرشک اشک نم نم الا به ذکرالله هر لحظه و هر دم الا به ذکر الله الا به ذکر الله تطمئن القلوب (2) :::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: دوای دردم تویی تطمئن القلوب آه سردم تویی تطمئن القلوب مرد مردم تویی تطمئن القلوب مرد نبردم تویی تطمئن القلوب الا به ذکر الله تطمئن القلوب(2) :::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: به روی خاک صحرا برادر خوبم زیبا تری از زیبا برادر خوبم تشنه بر لب دریا برادر خوبم تویی مقطع الاعضا برادر خوبم الا به ذکر الله تطمئن القلوب(2) ::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: خنجر به روی حنجر،وای از ماتم بر نیزه دیدم من سر،وای از ماتم آه و ضجه ی مادر ، وای از ماتم اصغرت شده پرپر ،وای از ماتم الا به ذکر الله تطمئن القلوب(2) ::::::::::::::::::::::::::::: .👇
بدون عنوان(2).mp3
3.58M
الا به ذکر الله تطمئن القلوب