.
#شور_پایانی و روضه ای فاطمیه:
#زمزمه
#فاطمیه
#سبک_حسین_جان
بند اول:
دوباره چرا فاطمه بسترت لاله گونه
بهار علی رنگ فصل خزونه واویلا
چه سخته قنوت نمازت با دست شکسته
چرا اشک غم روی گونت نشسته واویلا
چقد گریه کرده براتو خانومم خانومم
ببین لحظه ای مجتباتو خانومم خانومم
یه دنیا به روی سر من آواره
همین که می بندی چشاتو خانومم خانومم
بند دوم:
بمیرم نشد آخرش محسنت رو ببینی
تموم سپاهم حالا رو زمینی واویلا
با کینه صفا رو از این خونه ی ما گرفتن
همه سرپناه علی را گرفتن واویلا
نکن آرزو رفتنت رو خانومم خانومم
تو بار سفر بستنت رو خانومم خانومم
چجوری منِ بی رمق دست تنها با گریه
تو خاکا بزارم تنت رو خانومم خانومم
بند سوم:
شب و روز خودم اضطرابت رو دیدم به عینه
همه فکر و ذکرت برای حسینه واویلا
با گریه میگی درد دل هاتو با یک نشونه
نزارید حسین و که تشنه بمونه واویلا
قرار من و تو تو گودال واویلا واویلا
تن بی سرو جاروجنجال واویلا واویلا
بمیرم که روزی حسینت لب تشنه لب تشنه
جلو زینبت میره از حال واویلا واویلا
#علی_علی_بیگی
👇👇
.
#امام_حسن #فاطمیه
آبروی دعا امام حسن
همه ی هست ما امام حسن
سر یک سفره بوده ای عمری
با فقیر و گدا امام حسن
ای کرم خانه های فاطمی ات
تا قیامت به پا امام حسن
جلوه ی اقتدار تو این بود:
صلحِ صبر و رضا امام حسن
صلح تو یک قیام مردانه است
بانی کربلا امام حسن
از همان ابتدا به ما گفتی
آخر روضه را امام حسن
ای کرامت گدای درگاهت
حسن یوسف جمال چون ماهت
کوچه در کوچه لیلی و مجنون
صف کشیده است بر سر راهت
کاش روزی بیفتد از توفیق
چشم ما بر جمال دلخواهت
دم به دم می شود خدا را دید
در نفس های قلب آگاهت
غربت مرتضی علی جاری است
بین غم گریه های جانکاهت
بسکه زخم زبان زدند تو را
جگرت لحظه ای نشد راحت
زن نامهربان شما را کشت
جور اهل زمان شما را کشت
خون دل خوردی ای عزیز خدا
طعنه های گران شما را کشت
خنده ی تلخ قنفذ نامرد
زخم های زبان شما را کشت
زهر پیش غمت کم آورد و
غم قدّی کمان شما را کشت
بین گودالِ کوچه ای باریک
ضربه ای بی امان شما را کشت
مثل زهرا جوان شهید شدی
کوچه خیلی جوان شما را کشت
کوچه گفتم، قرار دل ها رفت
دیده ها تا عروج دریا رفت
مادر آمد کنار دیواری
مردک پست سمت زهرا رفت
رنگ از روی آسمان افتاد
دست نامرد تا که بالا رفت
خورد مادر زمین چنانی که
قوّت از زانوان مولا رفت
ماجرای کبودی صورت
تا شب غسل، چون معما رفت ...
#وحید_محمدی ✍
#امام_مجتبی علیه السلام
#امام_حسن علیه السلام
#فاطمیه
https://eitaa.com/emame3vom/54726
.
.
#فاطمیه
اشک از دیده ی خونبار بیفتد سخت است
هر کجا بستر بیمار بیفتد سخت است
اوج این واقعه را جان علی می داند
خانم خانه که از کار بیفتد سخت است
به خدا فرق ندارد که کجا، یک مادر ...
کوچه یا در خم بازار بیفتد سخت است
مرد باشد، و زنش پشت در خانهء او
در دل آتش اغیار بیفتد سخت است
سینه اش شد سپر شیر خدا، امّا حیف
کار این سینه به مسمار بیفتد سخت است
صورت حور که از برگ گلی نازک تر
گذرش چون که به دیوار بیفتد سخت است ...
آنکه مادر شده این واقعه را می فهمد
بعدِ شش ماه اگر بار بیفتد سخت است
خواست تا شانه کند موی سر زینب را ...
شانه از دست گرفتار بیفتد سخت است!
دیدنِ نیمه در سوخته سخت است ولی
دیدنِ صحنه به تکرار بیفتد سخت است ...
کوچه ها اوّل غم واقعهء کرببلاست
... علم از دست علمدار بیفتد سخت است
وحید محمدی
.
.
⚫️ #فاطمیه #حضرت_زهرا
⚫️ #روضه_بلال
⚫️ #روضه_حضرت_زهرا
✨بر چهره ی زیبای محمد صلوات
✨بر گنبد خضرای محمد صلوات
✨سرتابه قدم آینه او زهراست
✨تقدیم به زهرای محمد صلوات
(دعای فرج)
السلام علیک یا فاطمةالزهرا یا بنت محمد یا قرة عین الرسول یا سیدتنا و مولاتنا انا توجهنا…
یَا وجیهةً …
▪️اشک ازدیده خونباربیفتدسخت است
▪️هرکجا بستر بیمار بیفتد سخت است
▪️اوج این واقعه را جان علی می داند
▪️خانم خانه که ازکاربیفتدسخت است
(خدا نکنه آدم مریضه داشته باشه، بخصوص مادر باشه)
▪️آنکه مادر شده این واقعه را میفهمد
▪️بعدِشش ماه اگربار بیفتدسخت است
▪️خواست تا شانه کند موی سرزینب را
▪️شانه ازدست گرفتاربیفتدسخت است
🔰دست توسلی به دامن بی بی دو عالم ، خانم فاطمه زهرا س
ان شاالله بری مدینه…اونجا برا غربت زهرا ناله بزنی
ان شاالله خانم فاطمه زهرا، شب اول قبر، فردای قیامت ، شفاعت منو شما رو بکنه…
(یه لحظه رو یاد کنم و التماس دعا)
آی حاجت دارا…
⏪صدا زد علی جان…شنیدم بلال وارد مدینه شده…
(علی جان یه خواهش ازت دارم، میشه به بلال بگی یبار دیگه برا منه زهرا اذان بگه…باشه زهرا جان)
مولا تو مدینه بلال رو طلبید… بلال اومد محضر امیرالمومنین ع…آقا جان امرتون چیه؟
(صدا زد بلال یادگار پیغمبر یه تقاضا ازت داره… زهرا س سفارش کرده اذان بگی…)
صدا زد آقاجان یاامیرالمومنین ع شما میدونید بعد پیغمبر من دیگه به رو مأذنه نرفتم،عهد کردم دیگه اذان نگم.
اماحالا که فرموده ی خانمم زهراست، من اذان میگم.
( برید به زهرا س بگید همین امروز اذان میگم)
مولا اومد خونه…
علی جان آیا بلال سفارش منو قبول کردیا نه؟
(زهرا جان بلال قبول کرد وعده کرده همین امروز اذان بگه)
🔅بی بی صدا زد فضه بسترمو ببر جلوی در اتاق، در اتاقو باز بذار تا من صدای اذان بلال روبشنوم.
(اوج) آی حاجت دارا… آی جوون دارا… میخوام بپرسم چرا یه خانم ۱۸ ساله ،یه زن جوون خودش بسترشو نبرد.
(میدونی چرا؟)
آخ بمیرم چون زهرا پهلوش شکسته بود، سینه اش آزرده بود،مریضه بود.
(فرود) امان امان۲
بلال وارد مسجد شد نگاهش به محراب مسجد افتاد، جای خالی پیغمبرو میبینه گریه میکنه…
(با چشم گریون داره از مأذنه بالا میره، میخواد اذان بگه)
آخ بلال
➖اذان بگو تا که دل شیدای من آروم بگیره
➖زهراداره از غربت و تنهاییه علی می میره
➖یادت میاد روزایی که بابام میگفت تومدینه
➖که دخترم عمر منه,نشه روزی بلا ببینه
➖ببین حالا حال و روز ما رو
➖خزون این باغ نو بهارو
➖آخ غریبی شیر ذوالفقارو2
⏺(فرود)شروع کرد اذان گفتن
« الله اکبر الله اکبر » صدای ناله ی زهرا بلند شد
«الله اکبر الله اکبر» زینب دید شونه های مادر داره میلرزه…
امان امان از دل زینب
(مادر رو سجاده نماز داره صدای اذان رو میشنوه)
یادش افتاد زمانی که بلال اذان میگفت زهرا برا بابا آب می آورد ،تا بابا وضو بگیره…
آی دختر دارا … دختر خیلی باباییه…
خانما برا دخترا تون خیلی دعا کنید، برا بچه هاتون دعا کنید برا عاقبت بخیریشون دعا کنید.
( بمیرم برا دختر پیغمبر، پیغمبر یه دختر بیشتر نداشت، چه کردند با یادگار پیغمبر چه بلاها که به سرش نیاوردن…)
⚜صدای اذان بلال بلند شد…
«اشهد ان لاالهالاالله» زینب دید گریه ی مادر شدید شد…
(آخ بابا مؤذنت داره اذان میگه اما دخترت نمیتونه از جا بلند شه…)
آی مریض دارا حالا وقتشه هر کجا صدای منو میشنوی ناله بزن بگو… یا زهرا س…
ولی امان از اون لحظه ای که مؤذن صدا داد
«اشهد ان محمد رسول الله»
(اوج) یه مرتبه دیدن مادر با صورت به رو سجاده افتاد…
آخ زینب صدا زد حسین جان حسن جان چرا معطلید …برید به #بلال بگین دیگه اذان نگه، مادرم از دست رفت.
(مردم فوج فوج می اومدن مسجد ، چه خبر شده ، مگه پیغمبر زنده شده بلال داره اذان میگه ، جای خالی پیغمبرو تو محراب میبینند دارن گریه میکنند)
یه مرتبه دیدن حسنین سراسیمه وارد مسجد شدند، صدا زدن آخ بابا بابا بابا یا علی …به بلال بگین دیگه اذان نگه…
(چرا) آخه مادرمون غش کرد…
( بلال از مأذنه پایین اومد
این اذان نیمه تمام ماند تو مدینه.)
⏪ ناله داری یه لحظه دلتو ببرم کربلا، آی کربلائیا…
بگم بی بی جان میون خونه تو بستر، توخونه خودتون خوابیده بودین، مؤذن رفت بالا مأذنه اذان گفت(با عزت نام باباتون برد خانم جان با احترام نام بابارو برد) شما بیاد پدر افتادی غش کردی
اما من بمیرم برا اون بچه هایی که چهل منزل …سر بریده بابارو بالای نی دیدن…
ای حسین…۳
همه با هم حسین…
🔅با هرنفسی که میکشم در هرگاه
🔅از مولد خویش تادم قربان گاه
🔅با هر ضربان قلب خود میگویم
🔅القلبُ لَدَیک یا أباعَبدالله
❇️بابی انتو امی یا حسین
✳️جان عالم به فدای لب عطشان حسین
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
#ذکر_یافاطمه_سربند_سلیمانی_هاست
.
.
#واحد
#حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#وداع
کلمینی فاطمه بانوی من
کلمینی جان من جان حسن
کلمینی لب گشا حرفی بزن
کلمینی..
گل یاس نبی ای تکیه گاه من
همیشه بودهای پشت و پناه من
بگو یک بار دیگر تو علی جانم
نما رحمی به اشک و سوز و آه من
صدایت میزنم زهرا که دلتنگم برای تو
صدایتمیزنم اما نمیآیدصدای تو
بگیرم جان تازه از صدای تو
کلمینی در غمت بنشستهام
کلمینی بال و پر بشکسته م
کلمینی یار سینه خستهام
کلمینی
کلمینی...فاطمه بانوی من کلمینی
جان من جان حسن کلمینی
لب گشا حرفی بزن کلمینی
*
قرار سینه من چشم خود وا کن
بمان و با غریبیام مدارا کن
حسین یک گوشه زانو در بغل دارد
حسین و زینبینت را تماشا کن
ندارم همزبان دیگر به غیر تو در این دنیا
ندارم یک طرفداری میان خیل دشمنها
ندارم یاور و یاری، شوم تنها
کلمینی... محرم اسرار من
کلمینی ای همیشه یار من
کلمینی بستری بیمار من
کلمینی...
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
#شهادت_حضرت_زهرا
#فاطمیه
https://eitaa.com/emame3vom/54729
.👇
2. قلزم عشق.mp3
3.73M
قسمت دوم :
#مدح_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
قُلزمِ عشق ، گوهرش زهراست
کشتیِ حلم، لنگرش زهراست
مصطفی آسمان خوبی هاست
آسمانی که اخترش زهراست
دو امانت ز مصطفی باقیست
یک کتاب و دو دیگرش زهراست
یادگاری گران بوَد قرآن
یادگار گرانتر زهراست
منشا خیر و مبدا برکات
هر چه خوبیست ، مظهرش زهراست
شاعر : #حاج_سید_رضا_موید
وجودِ بی بی برکته ، دختر پیغمبره کوثره ، ام ابیهاست ، همسر حیدره ، مادر یازده امامه ، منشا خیرات و برکاته ، کسی از درِ خونش دستِ خالی برنگشته ، حتی بی بی گرسنه مانده ، با آب افطار کرده اما فقیر رو رد نکرده ، مسکین رو نرونده ، شب عروسی لباس عروسی رو به سائل میده ، گردنبندشو به سائل میده ، مبدأ خیره ، منشأ برکاته ، روزِ قیامت هم وقتی وارد صف محشر میشه ، ندا میاد : غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ ، چشماتونو ببندید ، شفیعه محشر ، خاتونِ دو سرا ، فاطمه داره وارد میشه ...
.
3. قیامت.mp3
2.9M
قسمت سوم :
#مدح_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
به محشر ناقه ات چون پا گذارد
سحاب رحمت از هر سو ببارد
هزاران فرشته اطراف بی بی رو احاطه کردند ، بی بی با یک عزت و جلالی وارد محشر می شوند ، قبل از ورود به بهشت ، برمیگرده نگاه میکنه ! چی میخای یا فاطمه ؟ میگه خدایا گنهکارای امتِ پدرم ! خطاب میاد یا فاطمه اختیار با توست ، هر کسی رومیخای دستشو بگیر ببر تو بهشت
امام باقر(علیه السلام) میفرمایند : مادرم فاطمه اون روز مثل پرنده ای که دانه های خوب رو از بد جدا میکنه ، دوستانش رو محبینش رو ، دوستانِ فرزندانش رو ، از بینِ اهل محشر جدا میکنه داخل بهشت میبره
تو رو صدا میزنه ، اسمتم بلده ، میگی اون ور دنیا بودم ، اما تا شنیدم روضه فاطمه است ، خودم رو رسوندم برا مصائبت گریه کردم ، میگه بیا ، فلانی کجاست ؟ تو قلب گناه و کفر اومد برا سیلی که به من زدند گریه کرد ، برا پهلوی شکسته من گریه کرد ، این باید بیاد داخل بهشت ، این محب ماست ، این گریه کن ماست ، بی بی جانم ، بی بی جانم ، یا فاطمه :
به محشر ناقه ات چون پا گذارد
سحاب رحمت از هر سو ببارد
شود تا نازنین قلب تو خُرسند
ببخشند و ببخشندو ببخشند ...
شاعر : #استاد_سازگار
.
4. شفاعت.mp3
3.23M
قسمت چهارم :
#مدح_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
اونقدر خدا می ببخشه به خاطر فاطمه ، روایت خیلی جالبه ، محبین حضرت زهرا پشت سرِ بی بی ، راه می افتند که بروند بهشت ، دم درِبهشت که میرسند ، خدا به دلِ محبین می اندازه که پشت سرتون رو نگاه کنید ، پشت سرشون رو نگاه میکنند ، خطاب میاد شما چی میخواهید؟
محبین حضرت زهرا میگن خدایا تو دنیا یک عده بودند به عشق حضرت زهرا به ما غذا دادند ، یک عده تو دنیا بودند به عشق حضرت زهرا به ما آب دادند ، تو دنیا یک عده ای بودند به عشق حضرت زهرا لباس به ما دادند ، خطاب میاد شما هم اونها رو ببرید تو بهشت ، محبین حضرت زهرا هم اِذنِ شفاعت میگیرند ، کیه این فاطمه ؟ کیه این زهرا؟
لامتناهی بوَد محیط ثنایت
عقل نخستین در این محیط شناور
روایت داریم هیچ کسی دیگه تو صحنه محشر باقی نمی ماند ، فقط اونهایی که کفر به حضرت زهرا دارند ، اونهایی که منافقند می مونند !
جانم مادر، چه کردی مادربه فرزندی قبولت کرده ؟ چکار کردی مادر دعوتت کرده گفته بیا ، هر کسی این توفیق رو نداره بیاد شبهای فاطمیه ، اون هم امشبی که شب تنهائیه علیِ ، شبِ بی مادریه زینبه ...
در کودکی شد قسمتِ من خانه داری
هم خانه داری میکنم هم سوگواری
مثل همین روزها بود ، جانم فاطمه ، اما حال شما عشق شما اشک شما نمیزاره ، جانم ، بی بی جانم ، یا فاطمه :
مرتضی با همه فضیلت هاش ،
فخر دارد که همسرش زهراست
خونِ پاک حسین و آثارش
اثرِ شیر مادرش زهراست
پشتوانه است کشور ما را
آنکه نامِ مطهرش زهراست
زهراست ... (تکرار)
#فاطمیه
5. روضه.mp3
3.38M
قسمت پنجم :
#روضه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
مثل همین روزها بود ، امیرالمومنین توی مسجد نشسته بود، یه مرتبه دید بچه ها دارن میدوند گریه میکنند ، صدا میزنند بابا بابا بابا .. امیرالمومنین از جا بلند شد ، چیه بابا چرا گریه میکنید؟ گفتند بابا زود بیا خانه ، مادرمون از دنیا رفت !
تا این خبرو دادند ، دیدند بابا با صورت خورد زمین! اِاای ای ای ی.. تا اون روزکسی زمین خوردن علی رو ندیده بود ! علی که تو جنگ ها پشت به دشمن نمیکرد ، علی که پشتش زِره نداشت ، وقتی سئوال کردند آقا شما چرا پشتتون زِره نداره ؟ فرمود : من تو جنگ پشت به دشمن نمیکنم ! ولی تا این خبرو بهش دادند ، بابا زود بیا مادرمون از دنیا رفت ، دیدند با صورت خورد زمین! اِاای ای ای ی ..
شهرِ پیغمبر محیطِ غم شده
زانویِ سردارِخیبر خم شده
(شاعر: حاج علی انسانی )
روایت داره آب آوردند و به صورت مولا زدند ، امیرالمومنین رو به هوش اوردند ، دیگه نمیتونست تا خونه راه بره ، علی که کَننده یِ درِ خیبره ، علی که مرحب کُشه ! اما دیگه زانواش گیر نداشت ! زیرِ بغلاشو گرفتند ، ِاای ای ای ی .. داغِ زهرا چه کرد با دلِ علی ؟
این سخن وِردِ زبانها اوفتاد
دیدی آخِر علی از پا اوفتاد؟
(شاعر: حاج علی انسانی )
اِای ای ای ی .. رسید تو خانه ، مصیبت اینجاست ، یه نگاه کرد دید فاطمش تو بستر افتاده ، رو صورتِ فاطمه افتاده ، روایت داره عمامشو از سرش برداشت زمین زد ، عباشو برداشت ، رِداشودرآورد ، نشست بالین سرِ فاطمه ، دستشو زیرِ سرِ زهرا برد ، سرِ زهرا رو بلند کرد رو زانوش گذاشت ، هی صدا میزنه فاطمه فاطمه
.
6. روضه.mp3
3.67M
قسمت ششم :
#روضه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
ای گلِ صد برگِ من پر پر مشو
به به ، بزار اشکت جاری بشه ، بزار تا امام زمان نگاه میکنه ببینه صورتت خیس شده ..
ای گلِ صد برگِ من پر پر مشو
شمعِ من خاموش و خاکستر مشو
جانِ حیدر دست بر پهلو مگیر
من که مردم دیگر از من رو مگیر
اای ای ای ی ..هر چی صدا زد یا فاطمه یا بنتِ رسول الله ، دید بی بی جواب نمیده ، یه جمله ای فرمود این جمله در بی بی اثرکرد ، یه جمله ای فرمود ، بی بی چشمشو باز کرد ، صدا زد فاطمه جان من پسرعمت علیم ، بخاطر علی چشماتو بازکن ، فاطمه فاطمه ...
اهل دل میگن بی بی از دنیا رفته بود ، یه دلیلشونم اینه میگن وقتی بچه ها دویدند طرف مسجد گفتند بابا زود بیا مادرمون از دنیا رفت ، مادراز دنیا رفته بود اما خدا بخاطر نجات جانِ امیرالمومنین، فاطمه رو برگردوند ، چشماشو باز کرد ، اگه خواستی گریه کنی برا غربت علی گریه کن ، علی غریبِ ، غریبِ ، غریبِ ...
تا چشمشو باز کرد دید سرش رو دامنِ امیرالمومنینِ ، شروع کرد به گریه کردن ، روایت داره هر دو گریه میکردند ! علی گریه میکرد ، فاطمه گریه میکرد ، امیرالمومنین سئوال کرد فاطمه جان شما برا چی گریه میکنی ؟ گفت یا علی برا غربت تو گریه میکنم ، علی علی ...
حرفاشو زد ، وصیتاشو گفت : یاعلی شبانه دفنم کن ، غَسِّلْنِی بِاللَّیلِ و کَفِّنِّی بِاللَّیلِ ، حرفاشو زد تا رسید به بچه هاش ، صدا زد یا علی ابکنی وَابکلِ الیتاما ، برا من گریه کن ، برا بچه هام گریه کن ، یا علی مواظب بچه هام باش ، این بچه ها به من خیلی وابسته اند، یه سفارش ویژه کرد ، عرضه داشت یا علی مواظب حسینم باش ، حسیییین ...
7. حضرت علی اکبر ع.mp3
3.95M
#روضه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#روضه_حضرت_علی_اکبر
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
حرفاشو که زد ، روایت داره اینجای سخن که رسید ، آخ ،آدم جگرش می سوزه وقتی این روضه رو میخونه ، به اینجای روضه که رسید ، امیرالمومنین صورتِ زهرا رو به سینش چسباند ، فاطمه حرفاتو بزن با علی ، علی علی علی ...
یه جمله دیگه گفت ، جیگرو آتیش میزنه ، گفت یا علی 9 سال تو خونت بودم ، خلاف میلت انجام ندادم ، هر چی گفتی گفتم چشم ، اما یا علی این دمِ آخر میخام یک جمله ازت بشنوم ، علی جان بگو ببینم از فاطمه راضی هستی ؟ آی آی آی ی ی ..
این جمله چه کرد با دلِ علی ؟ فاطمه جان ، تو از علی راضی باش ، اگه تورو سیلی زدند بخاطر دفاع از علی بود ، اگه پهلوتو شکستند بخاطر دفاع از علی بود ، اگه محسنتو کُشتند بخاطر دفاع از علی بود ...
آی آی آی ی ی .. یه جمله دیگه بگم ، دلتو ببرم کربلا ، آنقدر صدا زدی یا فاطمه یا فاطمه ، تا فاطمه چشمشو باز کرد جواب داد ، اما یا علی نبودی کربلا ، هان اسمِ کربلا که میاد نالت بیشتر میشه ، یا اباعبدالله ...
نمیدونم اربعین بودی کربلا یا نه ؟ یا حسین ، کربلا هرچی ابی عبدالله صدا میزد : ولدی علی ، پسرم ، میوه ی دلم ، روایت داره هفت بار صدا زد ولدی علی ، دید علی جواب نمیده ، با انگشتش خونهارو از لب علی پاک کرد ، بابا یه کلام حرف بزن ، بازم علی جواب نداد ، یه مرتبه دیدند آقا خم شد ، صورت رو صورت علی گذاشت ،آآی آی ی ی .. هر کجا نشستی ناله بزن یا حسین ...
سپه کوفه و شام اِستاده
به تماشایِ شه و شهزاده
شه رویِ نعشِ علی افتاده
(همه گفتند حسین جان داده) 3
.
به واژهای نکشیدهست منّت از جوهر
خطی که ساخته باشد مُرکّب از باور
کنون مُرکّب من جوهر است و جوهر نیست
به جوش آمده خونم چکیده بر دفتر
به جوش آمده خونم که اینچنین قلمم
دوباره پر شده از حرفهای دردآور
دوباره قصۀ تاریخ میشود تکرار
دوباره قصۀ احزاب، باز هم خیبر
دوباره آمدهاند آن قبیلۀ وحشی
که میدرید جگر از عموی پیغمبر
عصای کینه برآورده باز ابوسفیان
دوباره کوفته بر قبر حمزه و جعفر
به هوش باش مبادا که سحرمان بکنند
عجوزههایِ هوس، مُطربانِ خُنیاگر
مباد اینکه بیاید از آن سر دنیا
به قصد مصلحت دینِ مصطفی، کافر
چنان مکن که کسان را خیال بردارد
که باز هم شده این خانه بی در و پیکر
به این خیال که مِرصاد تیر آخر بود
مباد اینکه بخوابیم گوشۀ سنگر
زمان زمانۀ بی دردی است، میبینی
که چشمها همه کورند و گوشها همه کر
هزار دفعه جهان شاهراه ما را بست
هزار مرتبه اما گشوده شد معبر
خوشا به حال شکوه مدافعان حرم
که سربلند میآیند یک به یک بیسر
اگر چه فصل خزان است، سبزپوشانیم
برآمد از دل پاییز میوۀ نوبر
به دودمان سیاهی بگو که میباشند
تمام مردم ایران سپاه یک لشکر
به احترام کسی ایستادهایم اینک
که رستخیز به پا کرده در دل کشور
نفس نفس همۀ عمر، مالک دل بود
کسی که بود به هنگامه مالک اشتر
بغل گشوده برایش دوباره حاج احمد
رسیده قاسمش از راه، غرق خون، پرپر
به باوری که در اعماق چشم اوست قسم
هنوز رفتن او را نمیکنم باور
چگونه است که ما کشته دادهایم اما
به دست و پا زدن افتاده دشمن مضطر؟
چگونه است که خورشید ما زمین افتاد
ولی نشسته سیاهی به خاک و خاکستر؟
چه رفتنیست که پایان اوست بسم الله
چه آخریست که آغاز میشود از سر
جهان به واهمه افتاد از آن سلیمانی
که مانده است به دستش هنوز انگشتر
چنین شود که کسی را به آسمان ببرند
چنین شود که بگوید به فاطمه مادر
قصیده نام تو را برد و اشک شوق آمد
که بی وضو نتوان خواند سورۀ کوثر
خدا به خواجۀ لولاک داده بود ای کاش
هزار مرتبه دختر اگر تویی دختر
شکوهِ عاطفهات پیرهن به سائل داد
چنان که همسر تو در رکوع، انگشتر
نفس نفس کلماتم دوباره مست شدند
همین که قافیۀ این قصیده شد، حیدر
میان آتشی از کینه، پایمردی تو
نشاند خصم علی را به خاک و خاکستر
فقط نه پایۀ مسجد که عرش میلرزید
از آن خطابه، از آن رستخیز، از آن محشر
یهودیانِ مسلمان ندیدهاند آری
از این سیاهیِ چادر دلیل روشنتر
کنون به تیرگی ابرها خبر برسد
که زیر سایۀ آن چادر است این کشور
رسیده است قصیده به بیتِ حُسن ختام
امید فاطمه از راه میرسد آخر
📝 #سیدحمیدرضا_برقعی
#فاطمیه
#قصیده
#حاج_قاسم
#hero
.
.
#سینه_زنی
#شور
(تکفیری ها زهی خیال باطل)
تکفیری ها زهی خيال باطل
نزدیک کربلا بشید ارازل
گردنتونو می شکنیم به والله
تا کی میخوان طی کنید این مراحل حمله به بین الحرمین محاله
قسم به شاهزاده ی سه ساله
اگه اجازه بده سید علی
خون شما برای ما حلاله
سرباز پادگان حسینیم
مجنون مجنون بین الحرمینیم
تجربه تو سوریه نشون داد
یه کاری کردیم جونتون در بیاد
رفتن سمت حرم ابلفضل(ابوالفضل)
یهجرعت خیلی زیادی می خواد
رو خط قرمز ما پا نزارید(نگذارید)
با یک نگاه شیعه تارومارید
شیعه پا کار حرم حسینه
برید بزرگ تره تونو بیارید
سرباز پادگان حسینیم
مجنون مجنون بین الحرمینیم
خون علی توی رگا ی ما هاست
حوالتون باشه به دست ارباب
اگه نگاه چپ کنید می فهمید
پرچم بچه شیعه ها چه بالاست(۲)
سرباز پادگان حسینیم
مجنون مجنون بین الحرمینیم
#ذکر_یافاطمه_سربند_سلیمانی_هاست
.👇
.
#حضرت_زهرا
#زمینه
.
انسیة الحورایی / فاطمه ی زهرایی
تو مادر تموم این گریه کنایی
قبله حاجاتی و / مادر ساداتی و
تو جون مرتضی علی شیر خدایی
امید من اینه که یازهرا
تو هراس و وحشت و سختی ها
وقتی که روز قیامت میشه
میرسی به داد ما نوکر ها
مهربون ؛ دردمو کردی درمون
دور حسینت مادر ؛ منو بگردون
وآی
تو روضت ؛ میگیرم از تو عزت
وقتی حسن جان میگم ؛ میشی تو گریون
ای مادر / عزیز قلب حیدر
.
دست من و دامانت / چشم منو احسانت
مادری کردی واسه من شدم غلامت
محدثه انسیه / مطهره مرضیه
تموم زندگی من فدای نامت
روضه تو دستمو پرتر کرد
مادر مریضمو بهتر کرد
خواهرم ارادتش بیشتر شد
گره چادرو محکم تر کرد
مشهوره ؛ چادر تو از نوره
گناهمو میشوره ؛ گریه براتو
وآی
تو محشر ؛ تو لحظه های آخر
نذاری تنها مادر ؛ سینه زناتو
وای مادر / عزیز قلب حیدر
#جواد_پورعباسیان✍
#فاطمیه #حضرت_زهرا
👇
.
#نوحه
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
ای حریم عشق، تحت فرمانت
شد فداییِ رهبرت جانت
شهیده ی ولی تویی زهرا یا زهرا
حبیبه ی علی زهرا یا زهرا
ای نثار محضر تو
صلوات همه عالم
بوسه بر دست تو میزد
حضرت نبیِ خاتم
مادر مادر، ما را خدایی
مثل شهدا کرببلایی کن
مادر مادر فاطمه یا زهرا...
بین دیوار و در چه ها کردی
جان خود نذر مقتدا کردی
برای حفظ دین حق خورده ای سیلی
گواه اشک و ناله ات صورت نیلی
غربت تو بی قرین بود
ناله ات فریاد دین بود
ذکر پرچمِ قیامت
یا امیرالمؤمنین بود
مادر مادر ما را دعایی کن
مثل شهدا کرببلایی کن
مادر مادر فاطمه یا زهرا...
گویم این را با دیده ی گریان
من شدم دور از عترت و قرآن
سیاهی گنه به جانم اثر کرده
دل مرا ز غصه زیر و زبر کرده
کن عنایتی که من هم
شوم اهل زُهد و تقویٰ
بشوم بنده ی حقّ و
نشوم بنده ی دنیا
مادر ما را لطف و عطایی کن
مثل شهدا کرببلایی کن
مادر مادر فاطمه یا زهرا...
#فاطمیه_۱۴۰۰
#حاج_امیر_عباسی✍
#ذکر_یافاطمه_سربند_سلیمانی_هاست
👇
.
|⇦•«آه مالک اشتر علی»..
#سینه_زنی و توسل تقدیم به ارواح مطهر شهدایِ مقاومت خصوصاً سردار دلها #حاج_قاسم سلیمانی _حاج میثم مطیعی
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
باید با اشک غم، چشمامون دریا شه
حاج قاسم مهمونِ، آغوش رفیقاشه
آغوش حاج احمد، لبخند حاج همت
شد وقت دیدار و، پایان یه عمر حسرت
«آه مالک اشتر علی»
محبوب این امت، لبریز از مِهر وَلی
پای عهدت موندی، مثل عباس علی
چشمت روشن شد با، اذن دیدار حسین
دستت تو دستای، میر و علمدار حسین
«آه مالک اشتر علی»
فریاد تو توفان، چشمای تو دریا بود
لبخند شیرینت، آرامش دلها بود
هر شبِ جمعه این دل، با یادت آتیشه
سرباز جاموندهات، دل تنگ نگات میشه...
«آه امیر لشکر علی»
«آه مالک اشتر علی»
شاعران: محمدمهدي سيار و میلاد عرفان پور
ــــــــــــــــــ
#ذکر_یافاطمه_سربند_سلیمانی_هاست
#حاج_میثم_مطیعی
#مدافعان_حرم
#نه_دی
#راهیان_نور
👇
Shab3Fatemieh1-1399[06].mp3
4.27M
|⇦•«آه مالک اشتر علی»..
#سینه_زنی و توسل تقدیم به ارواح مطهر شهدایِ مقاومت خصوصاً سردار دلها حاج قاسم سلیمانی _حاج میثم مطیعی
#سپهبد_شهید_قاسم_سلیمانی