eitaa logo
امام حسین ع
18.6هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام حسین ع
. #بحرطویل #حضرت_زهرا #بحر_طویل اگر آتش به دلت هست  اگر حالِ مُشَوَش داری و اگر تب داری یا شکایت
. شب است و در سکوت شب صدای باد می‌پیچد شب است و در مدینه گریه‌های باد می‌پیچد کسی در کوچه‌های سنگیِ تاریک اینجا نیست کسی در راههای خاکیِ باریک آیا نیست ؟ کسی در شهر پیدا نیست ولی انگار می‌آید صدای رفتنی اینبار صدای رفتنِ جمعی میان کوچه‌ای تب‌دار چرا اینگونه می‌آیند اگرچه غرقه‌ی دردند چرا این چار تَن اینگونه می‌گردند... به روی مرکبی خانومِ پیری است رنجیده  گمانم سالها از داغهایی سخت کاهیده  به خود از درد پیچیده به هر گامی که مرکب راه می‌آید صدای آه می‌آید خدایا این که است این قدر بیمار است؟ چرا از درد سرشار است غریبی یا عزادار است گَهی بر یک طرف خَم می‌شود پهلوش می‌گیرد زمانی دست بر سر می‌گذارد روش می‌گیرد به هر گامی که می‌آیند  با سرفه نفس گیرد  توانش نیست  جانش نیست  می‌آید تا که حق را باز پَس گیرد به رویِ مرکبی خانومِ پیری هست اما نه هرآنکس هست باشد ای مدینه لیک زهرا نه و مَردی پیش مرکب بندِ افسار است در دستش ببین جای طنابی هست بر دستش چرا اینقدر غمگین است چقدر این داغ سنگین است خودش را می‌خورد هرچند گریان نیست ولی شرمندگیِ مرد آسان نیست خودش را می‌خورَد او با دلی پُر خون خودش را می‌خورَد آورده او ناموس حق را باز  هم بیرون اگرچه غم فراوان است ولی باور کنید این مردِ خیبر قبله‌گاه شیر مردان است ولی باور کنید او پهلوان جنگجویان است همه باور کنید از یک نگاهش کوه می‌ریزد چرا امشب از این رو اینهمه اندوه می‌ریزد چرا او سر به زیر است مثلِ بانویش  خودش پیر است... عَرقها از جبینِ خیس آن مظلوم می‌آیند و در پشت سرش دو کودک معصوم می‌آیند دو کودک با حواسِ جمع تا مادر نیافتد از رویِ مَرکب  دلِ این شب مبادا باز این شیشه ترک بردارد از غمها خدایا بارِ شیشه دارد او آیا؟ حسین از آنطرف با قلب پُر آتش حسن از این طرف می‌آید و هِی می‌تپد قلبش دوباره  پیشِ مادر هست  خدایاشکر حیدر هست... چهل شب می‌شود اینگونه می‌آیند در شبها چهل شب می‌شود  خانه به خانه می‌روند اما فقط یک خانواده نیمه شب آواره‌اند اینجا علی شاهد برای خویش آورده علی شاهد برای اینهمه مردم منم مَردِ غدیرِ خُم و این است شاهدم زهرا و زهرا شاهد آورده است با آن حال که من هم ارث می‌گیرم که من هم دختر پیغمبرم این است تقصیرم؟ علی در می‌زند ، در باز می‌کردند انصار و مهاجرها نگو یارانِ پیغمبر بگو اغیار و تاجرها یکی در باز کرد و گفت شرمنده نمی‌آیم یکی هم گفت  یادِ من نمی‌آید غدیر خم امان از حرف نامردم یکی در باز کرد و روی خود را آنطرف کرد یکی هم داشت مولا حرف می‌زد  بِینِ حرفش زود  در را بست دلِ زهرا چه بد بشکست علی ماند و سلام او فقط زهرا جوابش داد  اگرچه گریه‌اش اُفتاد فقط زهرا جوابش داد علی با فاطمه تنها به پشتِ دربها بودند چهل شب پشت درها در پِیِ یک آشنا بودند چهل شب رَدِ غم پیداست از خانه به هر کوچه چهل شب رفته‌اند و جز سه تُن یک یار و یاورنیست بجز سلمان و مقداد و ابوذر نیست ولی آنروز در کوچه ولی آنروز در خانه میانِ جمع اوباش و اراذِلها و بیگانه چهل تَن یا که سیصد تَن روایتها فراوان است خدایا کینه عریان است غلافِ تیغ پنهان است حرامی هم رجز خوان است تلافیِ غدیرِ خُم  فقط آتش  فقط هیزم امان از دستِ نامردم به پیش طفلِ سر در گُم حسن چشمانِ زینب بست که مادر پشت دربِ خانه‌ی خود هست زمین اُفتاد و در اُفتاد امان از چادر زهرا  امان از رد شدن‌ها و امان از پا زدن‌ها و  امان از رفت و آمدها خدایا میخ لج  کرده خدایا راه کج کرده.... (حسن لطفی ۴۰۰/۱۰/۱۵) مراجعه به خانهء مهاجر و انصار درطلبِ شهادت به حقانیت امیرالمؤمنین .
. زیارت (علیه‌السلام) جان بر کف و اشاره جانانم آرزوست جانان هر آنچه می طلبد، آنم آرزوست درمان درد من نبود غیر درد دوست دردم دوا کنید که درمانم آرزوست با سیل اشک تا که به دریای خون روم شب تا به صبح، دیده گریانم آرزوست از چار گوشة دو جهان دست شسته ام شش گوشة امام شهیدانم آرزوست با یاد کام خشک علمدار کربلا در موج بحر، سینه سوزانم آرزوست پاداش گریه های همه عمر بر حسین یک نوشخند از آن لب عطشانم آرزوست صدبار اگر نثار رهش جان و سر کنم تا باز جان دهم به رهش جانم آرزوست از دامنی که سوخت به صحرای کربلا یک شعله وقف آتش دامانم آرزوست تا دم به دم نثار لب تشنه اش کنم از آب دیده لؤلؤ و مرجانم آرزوست در انتظار منتقم خون پاک او دیدار روی مهدی قرآنم آرزوست ✍️ 🎤 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. مصطفی متولی✍ زينب تو را به جان من آرام گريه كن مثل برادرت حسن آرام گريه كن مي دانم آب مي شوي از داغ مادرت مانند شمع انجمن آرام گريه كن كمتر به اين شمايل نيلي نگاه كن سيلي مزن به صورتت آرام گريه كن اينقدر خاک بر سر و روی خودت مريز قدری كنار اين بدن آرام گريه كن دستم رسيده است به زخمي عميق وای زينب بيا بگو به من آرام گريه كن حالا بيا به ياد حسين غريبمان بنشين و پای اين كفن آرام گريه كن .
‍ . سلا‌م‌الله‌علیها بعد از تو مدینه و سکوت و حسرت مدینه و غروب و غربت آه، علی و روزگار غم‌ها علی و خاطرات زهرا ای بهار من خدانگهدار قرار من خدانگهدار بعد از تو نه همدمی نه غمگساری نه صبر و طاقت و قراری آه، از آسمون بی ستاره شب علی سحر نداره ای تموم دلخوشی حیدر پناه من پس از پیمبر فاطمه بی تو بی سپاهم فاطمه بی تو بی پناهم می آید صدای العطش دوباره رفته عمو که آب بیاره وای بارون سنگ اگه بباره اگه که مشکش بشه پاره وای تموم بچه ها میدونن قول عمو نشد نداره ساقی کربلا ابوالفضل ‌«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» https://eitaa.com/emame3vom/55379 👇
. سبک: زهرا شبونه شکستی غرورم .. زهرا ، ببین بغض گرفته گلومو برگرد ، که دوریت سفید کرده مومو۲ (برگرد که خونه بی تو دلگیره برگرد که زینب داره می میره)۲ برگرد حسن بهونه میگیره ... حالا که من پُر از غم و دردم هی دور بستر تو میگردم برگرد ببین درُ عوض کردم ... برگرد زهرا ... با رفتن تو دل بی شکیبه برگرد عزیزم ، حیدر غریبه حیدر غریبه ... حیدر غریبه ... فصل بهاره چرا تو خزونی۲ برگرد عزیزم تو خیلی جوونی۲ (جای تو نیست میون این تابوت برگرد ایشالله خوب میشه پهلوت)۲ کشته منو زخم روی بازوت از من نگیر نگاهِ کم سوتو با من نگفتی درد پهلوتو حق داشتی پوشوندی ازم روتو برگرد زهرا ... با رفتن تو دل بی شکیبه برگرد عزیزم ، حیدر غریبه حیدر غریبه ... حیدر غریبه ... باشه قرار من و تو،تو گودال۲ پیش چشامون حسین میره از حال۲ (میبینی که رو مرکب افتاده  پیشِ نگاهِ زینب افتاده دفنش به نیمۀ شب افتاده)۲ میبینی انگشترشو بردن پیراهن از تنش درآوردن زن هایِ خیمه کعب نی خوردن زهرا برگرد ... اونجا بیا و باز مادری کن فکری برای بی معجری کن زینب غریبه ... زینب غریبه ... https://eitaa.com/emame3vom/55382 .👇
. بعد تو فاطمه خون به دل حیدر است دیده گریان تو زینب بی مادر است گشته نالان تو دیده گریان تو وا مصیبت۲ بعد تو فاطمه گردیده تنها علی بعد تو گشته است اسیر غم ها علی گل گلخانه ام رفتی از خانه ام وا مصیبت۲ بعد تو فاطمه جان علی بر لب است خانه دار علی دختر تو زینب است می کند مرتضی گریه ی بی صدا وا مصیبت۲ بعد تو فاطمه قامت حیدر خمید بی تو یا فاطمه جز غم و محنت ندید بنگر غربتم غرق در محنتم وا مصیبت۲ بعد تو ای گلم خونجگرم فاطمه سوز غم های تو زد شررم فاطمه روی تو شد کبود خون دل من نمود وا مصیبت۲ ۱۴۰۰ @yaghubianreza .
۲۰ رفتی و همسرت گشته تنها مانده بر دوش من کوه غم ها یاد داغ تو ریزد سرشکم در کنار حسین تو شب ها ای مه خاموشم غم تو بر دوشم رخت ماتم پوشم یار حیدر زهرا۳ چه کنم با غمت فاطمه جان سوزم و گریم از درد هجران همسرت با دل خون به یادت شده همناله ی با یتیمان روح من ریحانم با دل سوزانم بهر تو گریانم یار حیدر زهرا۳ ای که هستی تو نور دو عینم بعد داغ تو در شور و شینم لحظه لحظه امید دو عالم نگران گل تو حسینم بنگر بر حالم بشکسته بالم از غمت می نالم یار حیدر زهرا۳ گل گلخانه ام فاطمه جان بانوی خانه ام فاطمه جان بیت حیدر پس از ماتم تو شده غمخانه ام فاطمه جان این شده تقدیرم کرده داغت پیرم بی تو من می میرم یار حیدر زهرا۳ @yaghubianreza .
. چند شب می شود که آرامی چند شب می شود که بی تابم چند شب می‌شود که خوابیدی چند شب می‌شود که بی خوابم خانه ای سوت وُ کور مانده وُ من وَ حسن می‌گَـزَد لبِ خود را می‌کند مخفی از دو چشمِ ما زینبـم بُقـچه وُ تبِ خود را او نَه تنها به اِرث بُرد از تو چادرِ خـاکی وُ پُر از لاله از تو آموخته که نیمه یِ شب دور از چشمـها کند ناله چادر وُ بُقچه را بَغَل زده وُ ... گوشه ای از اتاق کِز کردهَ ست مثلِ چشم حسن دو چشمش خون مثلِ قلبم دِلش پُر از درد است دختر چـٰار ساله اَم امروز خانه را خوب آب وُ جارو کرد کار از دست وُ بازویَش که کشید یادِ دردِ عجـیبِ بازو می کرد بستـرِ لاله گونِ مادرِ ما جمع کرد وُ دوباره آه کشید یادِ پهلو وُ سینه اُفتاد وُ..... تکّه ای گوشواره آه کشیده یاد آن روزِ سخت که حَسنَش رفت تا کـوچه هَـمـرهِ مادر رفت وُ برگشت وُ شد عصایِ او وای از خـاکِ چادر وُ معجر بُقـچه را باز کرده وُ دیده دو کـفن در کنارِ پـیراهن هِی به خود طعنه می‌زند که چطور دست وُ پا می‌زند ببینم من حسن از خواب می‌پَرَد اِنگار باز کابوسِ کـوچه را دیده باز دیده که ضربه یِ سیلی سَـندی پاره پاره دزدیده او که آرام شد حسین پرید تشنه وُ بی قـرار وُ سَرگردان السَّلامُ علیَ الحـسین بگو می‌خورد خیزران لب وُ دندان آخـرِ روضه ها دلِ تنگـم می‌تَپَد با نوایِ کرب وُ بلا باز هم ندبه خوان وُ بی تابم همنَـفَس با امام با شهدا زیرِ چَترِ حمایتِ شاهم مَنصَبَـم نوکری شاهِ کرم آرزویم وصالِ دلدار است بِخَرم باز هم حرم بِبَـرَم https://eitaa.com/emame3vom/55388 .
. آنکه در دنیای حیدر بهترین مقصود بود پر کشید اما برای پرکشیدن زود بود کاسه آب و غذا را کس نمی زد لب دگر کاسه چشمان اهل خانه خون آلود بود چونکه نور دیدگان کوه صبر از دست رفت غصه مولا دگر در چهره اش مشهود بود تا که پشت در می آمد قدّش از غم می شکست شهر جای خود ، علی در خانه هم محدود بود دیگر آن دریای غم با اشکهایش شد روان از میان خانه تا قبر عزیزش رود بود در کنار خانه مولا هر آنکه رفت، دید جای عطر نان زهرا دود بود و دود بود کار را کرد انکسی که کار را کرده تمام قنفذ از آن چل نفر پس بیشتر خشنودبود https://eitaa.com/emame3vom/55389 .
. حاج محمد رضا بذری🎤 شب شده و باز اومدم کنارت دوباره بغض و گریه ی شبونه دوباره التماس هر شب من زهرای من بیا بریم به خونه فکر غریبیه منو نکردی اینجا کسی رو غیر تو ندارم انگار که من هم با تو جون سپردم اینجا مزار توئه یا مزارم چی شده گلدونا رو آب ندادی گل چه بلایی به سرت اومده پاشو عزیز حسین همراهمه پاشو نگام کن پسرت اومده گریه کن پهلوون من گریه کن گریه کن به سامون من گریه کن گریه کن اینقد توی خودت نریز گریه کن تو رو جون من گریه کن خستگیام مونده فقط برات علی جان جون من فدات علی جان یعنی من یه چاه نمیشم قربون اون اشکات علی جان یادش بخیر شونه به شونت بوده زهرا تو خوشی میون غم ها حالا چی که شده قدم هم قد بچه هات علی جان _ هیچ کسی درد زهرا رو نفهمید یکی نگفت چی شد که خمید دردش چی بود هی لب می گزید چرا دسداسش نمی گردید نشسته به کاره خونه می رسید چشاش وابود اما نمی دید صداش میکردن نمی شنید همش ناز مرگ رو می کشید سیلی واسه دین خورد از دست سنگین خورد درد حسن و کسی میفهمه که جلوچشماش مادرش زمین خورد امید خونه ی حیدرم از خودش ناامیده میگه خسته شده بس که ازهمسایه ها شنیده فاطمه بگو چه خبر از قدوم نو رسیده انگار هر روز روزه آخرش همش رو به قبله بسترش یه دستمالی بسته رو سرش وای از صدای بی جوهرش از بنفشه بگم یا از نیلوفرش یا لاله کاری دورو برش یا از یاس زیر معجرش کبوتر که مونده بود پرش خودشو تکون داد جوجه هاشو دون داد اون کسی که خونریزی داره آب بهش نمیدن زهرا تشنه جون داد یکی رو منبر مسجد داره به حیدر میخنده یکی هم تو کوچه که رد میشه هی به در میخنده یکی تو خونه به تابوتش با چشم تر میخنده دری که ریشه داشت شکست حرمت همیشه داشت شکست یه مادری تو این میون یه بار شیشه داشت شکست https://eitaa.com/emame3vom/55390 👇
4_5877681427683737739.mp3
2.98M
روضه (ویژه فاطمیه 95 روز) روضه ی ای حاج محمد رضا بذری
4_5877681427683737740.mp3
4.86M
روضه ی زمزمه ای حاج محمد رضا بذری
. 🛑بند اول یارا یارا یه شبم صحن نجف بطلب مارا جانا جانا برم آن لشکر زلف چلیپا را اون خوشه ی انگور چیه که روی ضریته(ضریحته) قلاده م بزن بگو مدال نوکریته بابام تو گوشم گفت اگه مست این آقایی یادت باشه از دامن پاکه مادریته قَدَر قدرت علی ومالک جنت علی تو جنگیدی "دومی" گرفت لکنت علی تو کندی خیبر و فقط به یک حرکت علی فقط عشق میکنه خدا با هر ضربه ت علی 🛑بند دوم مولا مولا ضرباتت مث غرش طوفانه مَرحب خاکه تا یکی مثل علی توی میدانه میزان تسلطت به شمشیر دیدنیه اون دسته ی تیغ دولبت بوسیدنیه ساقی اگه تو ، مِی اگه انگور ضریته پس بریز که این جام شراب نوشدنیه هوَ الغالب علی یا نجم الثاقب علی هم اول و آخر و هم حاضر و غایب علی میترسم قبلَمو به سمت کوفه کج کنی و مجبورم کنی به سجده ی واجب           ‌👇
4_5820909184165612230.mp3
4.83M
⭕️ حضرت امیرالمؤمنین 🛑یارا یارا.... 🛑کربلایی علی رضایی 🛑کربلایی محمد عطایی‌نیا
. روزي كه رُكـنِ دوّم حـيدر شكسـته شد از شَرمْ، ذوالفقارِ علي سرشكسته شد در اين سه ماه،چهره اش،اندازه ي سه قرن از بـس كه ديـد داغِ مُكـرّر شكسته شد آن شب كه ديد داغ شب قدرِ خويش را مـولاي مـا ، هزار بـرابـر شكسته شد مردي كه بود عُصاره ي قرآن ، كـلام او هنگام دفنِ سوره ي كوثر شكسته شد آن شب كه كُلّ هستي او زيرِ خاك رفت سرمايه دار هر دوجهان وَرشكسته شد وقتي كه از علي"لَقَدْ اِسْتُرجِعَت"شنيد از حجمِ درد ، قلبِ پيمبر شكسته شد شد پـير در طفوليتش "گوشوارِ عرش"* چون ديد گوشواره ي مادر شكسته شد اي خاك بر سـرم سرِ مادر شـكسته بود از ضربه اي كه در پي آن در شكسته شد از ضربه اي كه در پي آن در شكسته بود در كربلا سـرِ دو برادر شكسته شد در كربلا سرِ دو برادر شكست و بعد از سنگِ شاميان سرِ اصغر شكسته شد يك عمر صبر كرد ولي زينب آخـرش از روضه ي سه ساله و يك سر شكسته شد محمّد قاسمي✍ امیرالمومنین دو رکن داشت، یکی رسول اکرم صل الله علیه و آله وسلم و رکن دوم حضرت زهرا سلام الله علیها بود. https://eitaa.com/emame3vom/55396 .
. شعر پروین اعتصامی که مهدی رسولی در حضور رهبر انقلاب خواندند   ای که عمریست راه پیمائی بسوی دیده هم ز دل راهی است لیک آنگونه ره که قافله‌اش ساعتی اشکی و دمی آهی است منزلش آرزوئی و شوقی است جرسش نالهٔ شبانگاهی است ای که هر درگهیت سجده گهست در دل پاک نیز درگاهی است از پی کاروان آز مرو که درین ره، بهر قدم چاهی است سالها رفتی و ندانستی کانکه راهت نمود، گمراهی است قصهٔ تلخیش دراز مکن زندگی، روزگار کوتاهی است بد و نیک من و تو می‌سنجند گر که کوهی و گر پر کاهی است عمر، دهقان شد و قضا غربال نرخ ما، نرخ گندم و کاهی است تو عسس باش و دزد خود بشناس که جهان، هر طرف کمینگاهی است ماکیان وجود را چه امان تا که مانند چرخ، روباهی است چه عجب، گر که سود خود خواهد همچو ما، نفس نیز خودخواهی است به رهش هیچ شحنه راه نیافت دزد ایام، دزد آگاهی است با شب و روز، عمر میگذرد چه تفاوت که سال یا ماهی است بمراد کسی زمانه نگشت گاهی رفقی و گاه اکراهی است   *رفوی وقت: گفت سوزن با رفوگر وقت شام » *« ذره و خفاش :در آنساعت که چشم روز میخفت https://eitaa.com/emame3vom/55397 دل کندن از دنیا سخته با اینکه گفتنش سادست برا ما کربلا دشته ولی برا عاشق جادست باید گذشت از این دنیا به آسانی باید مهیا شد از بحر قربانی با صورتی خونین سوی حسین رفتن زین سان بود زیبا معراج انسانی به قرب میرسه کسی که خوب بندگی کنه شهید میشه اونی که شهید زندگی کنه
امام حسین ع
. شعر پروین اعتصامی که مهدی رسولی در حضور رهبر انقلاب خواندند   ای که عمریست راه پیمائی بسوی دیده
من بحر نهفته در سبویم فریاد شکسته در گلویم خورشید در آبگینه دارم صد قلزم خون به سینه دارم یک جرم صغیر و یک جهان داد یک حنجره و هزار فریاد چون قطره متصل به دریا یک‌باره نهاده دل به دریا بحری شده‌ام تمام گوهر در مدح و ثنای کفو حیدر طوبای تمام‌قد احمد زهرای علی، همان محمد آن شمسه عالم هدایت پیوند رسالت و ولایت آن بهجت قلب قلب هستی آیینه حق و حق‌پرستی رکن دگر امام خلقت مام پدر تمام خلقت لبخند نماز بر لب اوست صد لیله قدر، هر شب اوست او مادر دودمان وحی است خورشید ستارگان وحی است جبریل بسی کند تعلم تا در بر او کند تکلم عنقای سحر بدان کمالش دل بسته به نغمه بلالش فردوس گدای فضه اوست خاک کف پای فضه اوست گر فاطمه رو به او کند باز جنت به بهشت می‌کند ناز احمد که خدا دهد سلامش مأمور بُود به احترامش در محضر او قیام می‌کرد بر او به ادب سلام می‌کرد وقتی به نماز بست قامت کردند فرشتگان قیامت دیدند خدای بی‌نیازش فخریه نموده بر نمازش از اوست به پا نظام اسلام در اوست عیان تمام اسلام احمد شده در ولاش پابست چون دست خداست بوسدش دست چون پرتو حق که تابد از طور تابید شبی ز چادرش نور زان نور که بود نور ایمان هفتاد یهود شد مسلمان در آل کسا یگانه محور با بودن احمد است و حیدر این کیست که محور رسالت با آن همه عزت و جلالت چون روح به بر بگیرد او را گوید پدرت فدات زهرا عالم همه بر درش فقیرند مسکین و یتیم یا اسیرند این لنگر یازده سفینه‌ست این محور عرش در مدینه‌ست خورشید گدای آفتابش شرمنده حیاست از حجابش از عصمت او حجاب جوشد جز او که ز کور چهره پوشد حیدر که ولایت و امامت دارد به جهان بی‌نهایت چون فاطمه‌اش دُر سخن گفت رازی ز کمال خویشتن گفت حیرت زده رو به قهقرا رفت یکباره به نزد مصطفی رفت احمد که ز قصه بود آگاه لبخند زد و شکفت ناگاه کای کل علوم را تجسم بنشین به برم بزن تبسم کاین راز نهفته با تو گویم زهراست محمد و من اویم با این همه داشت دستش آماس گرداند ز بس به خانه دستاس انداخته بود دست او پوست با آن همه داشت کار را دوست چون ذات خدای خود یگانه با فضه شریک کار خانه فضه که ورا کنیز بودی چون زینب او عزیز بودی ای روح لطیف جاودانی ای جان و تن تو آسمانی وی مادر انبیا ز آدم وی قد نبی به محضرت خم مرآت خدا تمام احمد شایسته احترام احمد نه‌ساله عروس بیت حیدر آورده بر او دو مه دو اختر ملک و ملکوت سائل تو ما را نرسد فضائل تو ما را نرسد ثنات، زهرا خورشید کجا و مور صحرا جایی که رسول بوسدت دست باید که لب از سخن فرو بست موساست عصا به کف، شبانت خورشید گدای آستانت تو دست خدا در آستینی تو یار امام راستینی جز دست خدا کسی نشاید کز دست علی گره گشاید در راه علی که ظلم دیده‌ست فرزند تو اولین شهید است کی گفته که قبر تو نهان است خاک تو فراتر از جهان است بالله قسم ای رسول را اُم عالم شده در مزار تو گم بر عرشه فُلک تو فَلَک چیست در وسعت مُلک تو مَلَک چیست ارکان وجود محکم از توست مُلک و ملکوت عالم از توست مسکین تو ای ملیکه دین صد باغ فدک دهد به مسکین بالله، به بهشت، ناز داری تو کی به فدک نیاز داری تو بهر علی قیام کردی خود را سپر امام کردی احقاق فدک برای این بود کان در ید دشمنان دین بود دشمن ز شما فدک ستاند تا دست علی تهی بماند دردا که تو را به خانه کشتند با ضربت تازیانه کشتند خاکم به دهن، ز ضرب سیلی خورشید مدینه گشت نیلی تا چند کنایه و اشاره والله شکست گوشواره بر فرق فلک، شکاف شمشیر؟ بازوی تو و غلاف شمشیر؟ فریاد که پاره شد گلویم بگذار همان به پرده گویم تاریکی محض، نور را کشت شیطان به بهشت حور را کشت روح از تن عشق پر زد و رفت بر جان علی شرر زد و رفت مولا چو رسید در کنارش تا دید به چشم اشکبارش که فاطمه با قد خمیده چادر به روی سرش کشیده حس کرد که قدرتی ندارد چون فاطمه حرکتی ندارد آن یل که به فتح خیبر آمد بی‌جان به کنار بستر آمد از اشک شده‌ست خیس رویش زد خنجر، بغض بر گلویش یک لحظه نگاش کرد مولا آرام صداش کرد مولا انگار فلک ز حرکت افتاد مولای سخن به لکنت افتاد کای دختر خاتم رسولان من با توام ای رسول را جان ای مادر زینبین! برگرد بی تو چه کند حسین؟‌ برگرد زد پرده کنار و دید بانوش خوابیده و زخم روی ابروش از بی‌کسی علی چه گویم؟ شد بسته به استخوان گلویم بگذار بگویمت به فریاد چون طفل علی به گریه افتاد فرمود که چشم بسته وا کن یک بار دگر مرا صدا کن ای دُرّ یگانه پیمبر رحمی به من علی کن آخر ۱۷ دی ۱۴۰۰ ۱۴۰۰ https://eitaa.com/emame3vom/55398
. . زندگی از بس‌که دشوار است بعد از فاطمه روز مولا چون شب تار است بعد از فاطمه مثل سقف آستانش، چار طاق آسمان بر سر اين خانه آوار است بعد از فاطمه یا کنار قبر مخفی یا کنار بچّـه ها مرتضی تا صبح بیدار است بعد از فاطمه او نگاهـش بیشـتر از محوِ میخِ در شدن خیره به سُرخی دیوار است بعد از فاطمه يك مدينه دشمن و يك خانه با چندين يتيم مُشكل حيدر چه بسيار است بعد از فاطمه جُز به خون دل نخواهد كرد مويش را خضاب چون علي دائم عزادار است بعد از فاطمه هم به درد پهلو و هم درد پا ، هم درد سر زينب كبري گرفتار است بعد از فاطمه دست را از دست دادن در دفاعِ از امام سهم عبّاس علمدار است بعد از فاطمه محمّد قاسمي✍ https://eitaa.com/emame3vom/55399 .