eitaa logo
امام حسین ع
18.4هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
عقل بشر نمیدهد قد به مقام تو علی عرش شده معتکف گوشه بام تو علی تویی امامِ انبیا ، نبی ست هم محب تو مفتخراست آنکسی که شد غلام توعلی دلش به عرش میرود آنکه زمین گیر توشد خوشا به صیدی که گره خورده به دام توعلی گدا تو را طلب کند نه ازتوکیسه تورا خدا کند دلم شود علی الدوام تو علی چه بد نگاه میکند فرشته مرگ بشر به آنکه میکشد نفس بدونِ نام تو علی صحنه جنگ می شود صحنه خودنمایی ات خدا قیام کرده در وقت قیام تو علی کسی توانِ جنگ با اخمِ تورا نداشته عدو فرار کرده از برق نیام تو علی نه ظلم برکسی بکن نه زیر بار ظلم رو که این همیشه شده از رکن پیام تو علی هزارسال گفته شد و همچنین شنیده شد ولی نشد مدیحه ایی حق کلام تو علی 🔸شاعر: _____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹
. بر حنجر خشکِ شیعه خنجر بس نیست؟ بر آل علی ظلمِ ستمگر بس نیست؟ جا دارد از این هجر گریبان بدریم ای صاحب صبر ، صبر دیگر بس نیست؟
. چشم‌ِ سر را چونکه بستی ، چشم دل را باز کن سیم دل را با توسل ، وصل کن پرواز کن سد راهِ دیدن معشوق خود، خود بینی است چشم را بر خود ببند، آغوش خود را باز کن آنچه دارد ارزش دیدن در عالم‌ اوست اوست بهر آن لحظه دعا کن اشک را آغاز کن همنوا با عشق شو با عاشقان همراه شو ناله ات را دم به دم با هر دمش دمساز کن یوسف ما را خدا گر مشتری گشته بدان ناز او را چون خریدی بر خلایق ناز کن در حریمِ دوست دل بگذار و چون پیغمبران خاکِ کویش را بگیر و بر جهان اعجاز کن
. دست به دست می شود بر همه هست می شود به وقت دیدنش چقدر دیده مست می شود چه دلخوش است مادرش چه دلکش است دلبرش ماه اگر ببیندش علی پرست می شود نشسته پا نمی شود دل از علی نمی کند کنار گهواره حسین پای بست می شود خوشا بحال این پدر که با وجود این پسر به وقت سختی و نبرد بی شکست می شود اگرچه این خانه درش بسته نمی شود ولی جمع نمی شود دگر سفره بخاطر علی روح تمام انبیا در اوست آکنده شود پیش ملاحت علی فرشته بازنده شود جذبهٔ عشق کافی است اگر که پلکی بزند دهر به یک‌ معجزه نگاه او بنده شود چنان که عمه اش شده زینت بابای خودش اوست برای پدرش به حق برازنده شود اگر دوباره قلعه ایی به جنگِ دین سپر شود به دست قدرت علی باز دری کنده شود کشتهٔ حمله های او که جای خود ولی ، علی به حالِ کشته یی اگر لطف کند زنده شود پیمبریست لایقِ فضائل و شمائلش امت عشق او بود لطف اله شاملش @emame3vom 🔸شاعر: .
. یا مَنْ اِسْمُهُ دَوآء و ذکره شفآء به وقت شادی و غم پیش ماست باور کن خدا همیشه و هر جا خداست باور کن درست می شود این روزگار ، می گذرد که گاه ، خیرِ خدا در بلاست باور کن اگر چه شرط بر عقل است احتیاط ولی دلا دوایِ حقیقی دعاست باور کن بشوی جان خودت را به قطره قطرهٔ اشک هنوز روضه و گریه شفاست باور کن اگر چه وضعِ جهانی وخیم گشته ولی قرارِ بعدی ما کربلاست باور کن @emame3vom .
. خوشبحالِ سری که آقا بالا سرش باشی خوشبحال اون غریبی که تو یاورش باشی اونی که با تربتت مزهٔ دنیا رو چشید چی میشه شیرینیِ دَمای آخرش باشی نمیگم خاک پاتم خاکِ پاتون شفاست اقا کفتری زخمی رسیده مرهمِ پرش باشی در خونهٔ تو کار کردن و یاد داد پدرم گفت حلالت میکنم اگر که نوکرش باشی آقا یک شب میشه ما بعد یه عمری ببینیم تو خونه روضه داریم تو هم دمِ درش باشی از رو نیزه کم بیفت سکینه هی غش میکنه میدونم میوفتی تا پناهِ معجرش باشی تو خرابه یتیمی ذکرِ قنوتش شده این قبل از اینکه که جون بده بیای بالاسرش باشی .
. دلخسته رسیده ام زِ راهی بیراه گم بودم و پیدا شده ام دراین ماه ای آنکه ندایِ توست بازا بازا «گفتی که بیا من آمدم یا الله» .
. قسم که می زند این دل، عجیب شور حسین دل شکستهٔ من را "نریز دور" ،حسین بگیر گوش مرا و بیاورم در راه مرا کنارِ خودت وصله کن بزور حسین سیاه رویی من را ببخش آقا جان بتاب تا که شوم نو نوارِ نور حسین مرا به وقت تولد چنین سفارش شد که مشقِ زندگی ات گشته تا به گور حسین ضریح ، آتش جان است ، السلام علیک دوباره زائرتانم ز راه دور حسین میانِ روضه شنیدم که نوکری می گفت نبود جایِ تو در گوشهٔ تنور حسین 🔸شاعر: https://eitaa.com/emame3vom/24149 .
. بسم ‌الله الرحمن الرحیم مست اند از نسیمِ دمش عطر سیب ها دارند شوق نوحه گری ، عندلیب ها در روز حشر با نفسش زنده می شویم عمر دوباره می دهد او بر حبیب ها پیچید ، اگر که کار جهانی چه باک تا پیچیده اند ، نسخهٔ ماتم طبیب ها در روضه ای که سنگ در آن آب می شود سینه دریده اند از این غم شکیب ها آه از تنش که زخم‌ به بوسه امان نداد مات اند در شمارش زخمش حسیب ها با شوق سکه بر تن پاک که تاختند؟ بر پاسخ تضرعِ امن یجیب ها افتاد تا که روی زمین ، قامتِ حیا کَندند پیرهن ز تنش ، نانجیب ها «از آب هم مضایقه کردند کوفیان» دق کرده اند از غمِ آقا غریب ها با یاد جسمِ بی کفنش زار عقیله زد هر جا که دید گودی و هر جا که شیب ها .
. بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ پایان عمر ماست پایانِ نوکری تاج حیات ماست عنوانِ نوکری در روز رستخیز بر جمله عاشقان میزان آبروست میزان نوکری بر سفرهٔ کسی مهمان نمی شود هر کس که خورده است از نان نوکری غبطه به ما خورند شاهان روزگار شاهان همه شدند حیران نوکری سرخوش ز باده اییم اما نه از شراب ما را نوشته اند مستان نوکری عالم بساط عشق ارباب شاه عشق عالم‌ برای ماست میدان نوکری آزاده مسلکیم آباد زاده اییم ای جان فدای عشق ، قربان موکب که دیده ایم با سر دویده ایم تا که فراهم است امکان نوکری https://eitaa.com/emame3vom/30502 .
. عرض ادب به راحت جان امام ها جز خانه اش نرفته پرم سوی بام ها یا فاطمه است بر لب بود و نبودمان نامی که هست عشقِ خداوندِ نام ها ما را قبول کرده به فرزند خواندگی مادر گذاشت نان علی را به کام ها از یمن اوست ماه اگر جلوه می کند کامل شدند با نظرش ناتمام ها وقتی که احترامِ بر او کار مصطفاست دستِ توسلند به شأنش مقام ها با آن همه سفارش پیغمبرانه اش احمد که رفت ، رفت همه احترام ها با بغضِ بی شمار ، عدو از علی گرفت با ضربه های پشت درش ، انتقام ها دید آن غریب شهر ، شبِ دفن فاطمه می رفت زیر خاک جواب سلام ها .
. عرض ادب به راحت جان امام ها جز خانه اش نرفته پرم سوی بام ها یا فاطمه است بر لب بود و نبودمان نامی که هست عشقِ خداوندِ نام ها ما را قبول کرده به فرزند خواندگی مادر گذاشت نان علی را به کام ها از یمن اوست ماه اگر جلوه می کند کامل شدند با نظرش ناتمام ها وقتی که احترامِ بر او کار مصطفاست دستِ توسلند به شأنش مقام ها با آن همه سفارش پیغمبرانه اش احمد که رفت ، رفت همه احترام ها با بغضِ بی شمار ، عدو از علی گرفت با ضربه های پشت درش ، انتقام ها دید آن غریب شهر ، شبِ دفن فاطمه می رفت زیر خاک جواب سلام ها https://eitaa.com/emame3vom/35150 .
. رکاب کشور ما راتویی نگین بانو نوشته اند تورا کوثر زمین بانو گدای صبح حریمت همیشه بهجت بود تویی خدیجهٔ امروزِ مومنین بانو علی و فاطمه و زریه که جای خودش خدا به خلقت تو گفته آفرین بانو برای دیدن زهرا به قم سفارش شد برای دیدن زهرا تو بهترین بانو غریب هستی و بر غربت شب قبرم امید جان محبی به واپسین بانو بیا بهشت گدا را فقظ تو ضامن باش بیا بخوان تو مرا سایلت همین ٬ بانو فدای عشق حسین است زینب کبری تویی فدایی آن نور هشتمین بانو .
. بخوان دعای فرج را خودت برای خودت به حق ذکر لبانت به ربنای خودت بخوان دعای فرج را خودت برای خودت به فکر مردمی و هیچکس به فکرت نیست تویی غریبهٔ دنیا ‌و آشنای خودت تو آن ودیعه خیری کنار حضرت حق قسم که عرش معلاست ، خاک پای خودت دعای ما فرجی را نکرد حاصل ، پس گشایشی بده در کار با دعای خودت به مثل خانه نشینیِ جدِّ خود هر روز غریبِ خیمه نشینی به لحظه های خودت بیا که قاریِ کعبه شد ابن ملجم ها بزن به خانهٔ حق عِطر ، با صدای خودت چه مجلسیست که خود روضه خوان و گریه کنی انیسِ هق هق تو هَست های هایِ خودت چنان به سینهٔ تو روضه کرده سنگینی نشسته خنجری انگار بر قفای خودت https://eitaa.com/emame3vom/51735 .
. آنکه در دنیای حیدر بهترین مقصود بود پر کشید اما برای پرکشیدن زود بود کاسه آب و غذا را کس نمی زد لب دگر کاسه چشمان اهل خانه خون آلود بود چونکه نور دیدگان کوه صبر از دست رفت غصه مولا دگر در چهره اش مشهود بود تا که پشت در می آمد قدّش از غم می شکست شهر جای خود ، علی در خانه هم محدود بود دیگر آن دریای غم با اشکهایش شد روان از میان خانه تا قبر عزیزش رود بود در کنار خانه مولا هر آنکه رفت، دید جای عطر نان زهرا دود بود و دود بود کار را کرد انکسی که کار را کرده تمام قنفذ از آن چل نفر پس بیشتر خشنودبود https://eitaa.com/emame3vom/55389 .
. (عج) تقوا کمیتش بی حضورت لنگ مانده از این جهان آقا فقط نیرنگ مانده شوق ظهورت نیست در راس دعاها اما به ظاهر ندبه ها پر رنگ مانده خالیست جای بندگان وقت مناجات ادعیه رفته جای آن آهنگ مانده بریازده معصوم دنیا ظلم را دید بر صفحه تاریخ ما این ننگ مانده امروز هم دعوا سَر نام علی هست آقا نیا اینجا هنوز این جنگ مانده ای ریسمان آمده از سمت بالا چیزی ندارم در بَر اما، چنگ مانده باید به خود آیم که دیگر می شود دیر چون تا ظهور یار وقتی تنگ مانده .
. دست من را برده و بین جنان بگذاشته دست من را مادرم در دستتان بگذاشته عشق را ام البنینی وار یادم داده است نام من را نوکر این آستان بگذاشته آنکه طوفانِ حوادث را پدید آورده است نام درگاه تو را دارالامان بگذاشته داده حق در دستهایت قلب ما را پس بقین جای چشم و ابرویت ، تیرو کمان بگذاشته پرچمت را دوخته با عشق خیاط ازل تار و پودش را به حکمِ نردبان بگذاشته حق ضمانت کرده این پرچم بماند استوار تک‌ یل ام البنین را پاسبان بگذاشته ما تماما جسم و ذکر تو تماما روح ماست روضه هایت را خدا مانند جان بگذاشته هر که چایِ روضه را بکبار دم کرده فقط یا که پیش زائر تو استکان بگذاشته بی گمان که بگذری از لغزش و کوتاهی اش تا بهشت حق تعالی می کنی همراهی اش 🔸شاعر: *
. خیالی راحت از دردم ، که درمان را نمی خواهم که حتی بی حسین بن علی جان را نمی خواهم شبیه موی درهم ، دلپریشِ زلف جانانم که تا محشر وَلو یک لحظه سامان را نمیخواهم چنان رونق گرفته جان من با اشکِ در روضه که بر آبادی این ملک ، باران را نمیخواهم منم آنکس که خدمت می کند در روضه های تو که با جاروی فرشت ، ملکِ کنهان را نمی خواهم به یمن شور عشقت زندگی صد شکر شیرین ست که تا بر لب تو دارم نمکدان را نمی خواهم مرا در روضه هایت بیشتر آتش بزن آقا که در این سوختن ، یکدم گلستان را نمی خواهم برای آن لباس پاره ات ، جان پاره باید کرد به وقت ذکر این ماتم ، گریبان را نمی خواهم شاعر: ____ .
. 💢 قسم به اشک، به بارانِ سیدالشهدا (ع) که می رویم به قربانِ سیدالشهدا به یا حسین ، جهان را حسینیه سازیم قسم به ذکرِ حسن جان سیدالشهدا به گریه ، خنده کنند عده ای و در محشر به خنده آید ، گریان سیدالشهدا شبیهِ کوه بمانیم ، پای این پرچم به دست ماست چو دامان سیدالشهدا چو بود ، پرده نگه دار غارتش کردند گواه ما ، تن عریان سید الشهدا تنور رفت که نانش به اربعین برسد شدیم سیر به احسان سیدالشهدا حرم نرفتن و شک را ، محل نده اصلا که می رویم به فرمان سید الشهدا بگو به شادیِ ارواحِ کربلائی ها سلام بر لبِ عطشان سیدالشهدا - محرم۱۴۰۲ .
. مثه تو هیچکی تو این زمونه نیست دیگه بی تو جام میون خونه نیست بی تو ای آب حیات زندگی برا زنده موندنم بهونه نیست دنیا اومدم برای دیدنت خیلی زوده واسه پرکشیدنت سخت ترین لحظه ی عمر علیه رو تابوت  به روی شونه بردنت فاطمه (س) یا فاطمه یا فاطمه دیگه حیدر بعد تو بی جوشنه نرو که مدینه با تو روشنه پرکشیدی از رو بسترت ولی حالا نوبت مریضیه منه خدا داده با تو دنیا رو به من رو نگردون نده غمها رو به من حالا که بازوت و دیدم فهمیدم تو نگفتی خیلی حرفا رو به من فاطمه یا فاطمه یا فاطمه نذر موندنت شده دعای من من فدات بشم شدی فدای من به جا من تو رو زدن یه عده پست رفتی بین قبرِ من به جای من توی این خونه تو رو زدن چرا شده کنده گل از این چمن چرا چی دیده میون کوچه ،پسرت شب و روز زار می زنه حسن چرا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه https://eitaa.com/emame3vom/87664 .👇
. بانوی برتر با چادرش قیامت عظما رقم زده بانویِ برتری که جهان را بهم زده در علقمه علم به زمین زَد برادرش در شام و کوفه اوست که حالا علم زده با«یاحسین»گفتن خود عشق می کند او که فقط زِ عشق حسین آه.. دم زده غم های او چو کوه بلند است و اُستوار با صبر خود چه طعنه بر این کوهِ غم زده از کودکی به غصّه و غم مبتلا شده لطمه به صورتش زِ همان سنّ کم زده زینب عفیفه ایست که در راه عفتش معجر نداده، بوسه به دست قلم زده از آسمان بپرس چه شد عاقبت، که او.. در کربلای خونِ خدایش قدم زده! ای«ملتمس»قیام خدا زنده شد از او، او زیرِ تازیانه دَم از این ستم زده.. ....................... سحر است و دمیده دولت عشق نوبتی باشد است نوبت عشق کوه می لرزد از اُبُهَت عشق می نویسم به نام حضرت عشق” ما همه عاشقیم و شیداییم همه مجنون عشق لیلاییم عرش خوشبو شده است با کرمت می چکد عطر مریم از قدمت قُدسیان مات ذات محترمت عرشیانند خادم و حشمت ظلمت شب نخی ز معجر توست شاه کرببلا برادر توست ما همه نوکر حسین تواییم تا قیامت به زیر دِین تواییم نوکری تو کار نوکرها ای همه اعتبار نوکرها مایه ی افتخار نوکرها حرمِ تو قرارِ نوکرها شرزه شیرانِ دشت ایرانیم دشمنت را ز شام می رانیم ما همه ریزخوار خوانِ حرم لاله ی سرخ بوستان حرم تنمان فرشِ آستان حرم لقبِ ما:”مدافعان حرم” از عدوی تو کشته می سازیم و از این کشته پُشته می سازیم مقتدای نماز من زینب خواهر شاه بی کفن زینب فاطمه،حیدر و حسن..،زینب یک تنه کلِّ پنج تن زینب” تو صدای رسای قرآنی تو تجلّی روحِ ایمانی ای کران تا کرانه ی کوثر آیه ی دخترانه ی کوثر غزل عاشقانه ی کوثر روشنی بخش خانه ی کوثر پای مادر چقدر غم خوردی مثل یاس مدینه پژمردی نقشه ای شوم،روزگار،کشید ناگهان ابر تیره گون بارید باد پائیزی مدینه وزید دست ظلمت ستاره ای را چید کاش می شد همیشه مدح سرود ختم شعرم شروع روضه نبود رُخ آئینه تا مُکَدَّر شد روزگارِ خوش علی سر شد حرف مسمار و آتش و در شد پیش چشم تو یاس پرپر شد کهکشان سوخت تا دمِ خانه آتش افتاد روی پروانه تا در افتاد پیکرش افتاد وسط خانه حیدرش افتاد رد مسمار بر پرش افتاد صدف افتاد،گوهرش افتاد آه!اهل سقیفه بد کردند چادرش را چرا لگد کردند ✍ ......... همیشه زنده از آن است نامِ عاشورا همیشه هست کنارِ امام عاشورا شهید عصر دهم زنده ماند با زینب قیام اوست ترازِ قیام عاشورا بجز حسین مگر چیز دیگری دیده؟ که زینب است پیامش ، پیام عاشورا به پیش آنکه گرفت از برادرش جان را گرفت کاخ ستم انتقام عاشورا دمی به یاد غلام و دمی به یاد علی هماره بود حزین تمام عاشورا حسین ، علت اصلی اشک مومن گشت عقیله اشک فشان مدام عاشورا ✍ .
. علیه_السلام تو چون طلیعهٔ صبحی ، به شب سرانجامی به سیئات دل ما تویی که فرجامی نه ساعتی و نه سالی که قرنهاست حسین تویی که مثلِ خداوند لطفِ مادامی خداشناس شد آنکس که با تو مانوس است برای بادهٔ توحید بهترین جامی به دست تو چه بلاها که رد نمی گردد تو چتر وقتِ بلایی به حق بهنگامی زمانِ غم که رفیقان غریبه می گردند میانِ سیل بلایا رفیقِ ایامی به خاکِ قبر تو هر کس رساند کامش را به خیر شد عاقبتش ، ندید ناکامی ✍ ‌
. غم را نگیر از دل و بی نورمان نکن بی نور این حسینیه ها کورمان نکن حالا که تا حریم تو یک عمر فاصله ست دیگر بیا ز روضهٔ خود دورمان نکن گر چه بدیم ، خوب ولی گریه کرده ایم جز با خودت به میکده محشورمان نکن ما با علیِ اکبر تو جور گشته ایم بر ما نبند دیده و ناجورمان نکن   ................... . با این که پرم سوخته اما جگرم هست از داغ تو تا روز ابد چشم ترم هست `تا یار که را خواهد و میلش به که باشد” من که همه آن سوی تو شوق سفرم هست هر جا بروم حس غریبی نکنم چون از گریه کنانت همه جا دور و برم هست فردا که همه در پی یک لکه ی ابرند از پرچم تو سایه ی امنی به سرم هست پژواک حسین گفتن من کی شده خاموش در گوش زمین تا به قیامت اثرم هست فریاد زدی سمت خیامم نرو ای شمر تا که نفسی در بدن محتضرم هست ✍ .
. گفتمت برخیز از بستر ، نگفتم پر بزن دستمال اشک را بر این دو چشم تر بزن نوبت عجل وفاتی گفتنِ من آمده به اجل باید بگویم خانه ام را در بزن آتش دشمن تو را سوزاند ، من را بیشتر باشد ای زهرا برو بر سینه ام آذر بزن از کفن حالا که دستان تو بیرون آمده آخرین بار است شانه بر موی دختر بزن از کفن گفتم به یاد بی کفن افتاده ام می روی ، گودال اما به حسینت سر بزن - پاییز ۱۴۰۳ .................... . امیرالمومنین میفرماید چون تصمیم گرفتم کفن فاطمه را گره بزنم، صدا زدم: اى امّ کلثوم، زینب، سکینه، فضّه، حسن و حسین! بیایید و مادر خود را براى آخرین بار ببینید، روز فراق آمد و ملاقات شما در بهشت خواهد بود.حسن و حسین علیهما السّلام در حالى آمدند که فریاد مى‏زدند: آه از این حسرتى که هیچ وقت به علّت از دست دادن جدّمان، پیامبر خدا و مادرمان، فاطمه زهرا از بین نخواهد رفت. اى مادر حسن و حسین! هنگامى که جدّ ما حضرت محمّد مصطفى صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم را ملاقات نمودى سلام ما را به آن حضرت برسان و به آن بزرگوار بگو: ما بعد از تو در دار دنیا یتیم ماندیم! حضرت على علیه السلام مى‏فرماید: من خداوند را شاهد مى‏گیرم که فاطمه زهرا آه و ناله کرد، دستهاى خود را دراز نمود و حسنین را چند لحظه‏اى به سینه خود چسبانید. ناگاه هاتفى از آسمان ندا در داد: اى ابو الحسن! حسن و حسین را از روى سینه فاطمه بردار، به خداوند سوگند که ملائکه آسمانها را گریان کردند، زیرا دوست مشتاق لقاى دوست است. ................. (س) عشق خداست عاشق زهرا خدای اوست این شعر اگر قبول کند در ثنای اوست تطهیر واژه ، شرط شروع قصیده است در مدح بانویی که حسن خاک پای اوست نور دل محمد و تاج سر علی ست خاک درش ابوذر و سلمان گدای اوست بالله علی و فاطمه یک روح واحدند زهرا فدای حیدر و حیدر فدای اوست فرزند او به سن کمش هم بزرگ ماست در هر دل شکسته در عالم هوای اوست زهرا دلش شکست ، پدید آمد انکسار این اشک ما نواده ای از اشکهای اوست زهراست مستند ، به سند احتیاج نیست باغ فدک کم است ، دوعالم برای اوست این در ،چه سالم و چه شکسته امید ماست اکسیر جاودانه ، غبار سرای اوست در انتظار خوردن پایی به در مباش ای اهل گریه روضه ی زهرا دعای اوست گویا به خانه آمدنش هم نشسته بود یک طفل پیر ، باخبر از ماجرای اوست زهرا اراده کرد که پیر علی شود ... تابوت شرمسار غم انحنای اوست