eitaa logo
امام حسین ع
18.2هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. دلتنگی امیرالمؤمنین شعر شماره (۱۱) یازهرا (سلام الله علیها) دگر کس نشنود جز چاه درد و ناله و افغان و آهم را دگر کس ننگرد بر چهره ام آن خنده های گاهگاهم را تمام آسمان یکباره نزدم بی فروغ آمد زمانیکه به دست خود نهان کردم به زیر خاک ماهم را نه بر دستم توان مانده نه قّوت بر دو زانویم نمانده ست و گرفته غم دگر شوق نگاهم را چراغ عمر حیدر بعد زهرایش دگر خاموش می گردد اجل آی و بگیر از من تو این بخت سیاهم را فلک دیدی که تنها تکیه گاه مرتضی زهراست پس آخِر چرا از من گرفتی ای فلک تو تکیه گاهم را نشان راه حیدر بعد تو یافاطمه بی تاب بی تابم خدا داند که من گم کرده ام بعد تو راهم را @emame3vom میلاد یعقوبی
رسیده جان من بر لب علی جان حلالم کن علی جان ... ز دنیا می‌روم امشب علی جان حلالم کن علی جان ... این تو و این کودکان خسته حالم یا علی کن حلالم یا علی ... گوییا دیگر شده وقت وصالم یا علی کن حلالم یا علی ... ای چراغ خانه ی خاموش من زهرا مرو فاطمه تنها مرو ... می کنی خانه نشینم دختر طاها نرو فاطمه تنها مرو ... امشب نفس فاطمه مانده است به سینه امان از دل ِ مولا .. فردا ز غمش گریه کند شهر مدینه امان از دل ِ مولا ... میرود امشب زِ خانه یار هجده ساله ام غرق ِ اشک و ناله ام ... پیش چشمم چیده شد هم غنچه وهمه لاله ام غرق ِ اشک و ناله ام ... من می‌روم سوی جنان علی جان جان ِ تو و این کودکان علی جان تازه جوان مادرم وای مرو از برم ای خدا دادم ز کف هم غنچه و هم لاله را آه و صد واویلتا ... محسن شش ماهه و زهرای هجده ساله را آه و صد واویلتا ... فاطمه رفتی و خون از ماتمت دلها شده محشر کبری شده ... شوهر مظلوم تو بی مونس و تنها شده محشر کبری شده ... ای فاطمه جان خیز و نگر ساقی کوثر امان از دل حیدر ... شد بیت ولا غرق عزا در غم مادر امان از دل حیدر ... از غمت زانوی خود را به بغل می‌گیرم بی تو من می‌میرم ... بعد تو فاطمه جان از همه عالم سیرم بی تو من می‌میرم ...   دیگر علی تنها شده مدینه بی زهرا شده آتش افتاده به جان درب و دیوار حرم شد شهیده مادرم ... ریسمان بسته عدو بر دست‌های حیدرم شد شهیده مادرم ... نوگل شش ماه یا رب پرپر از مسمار شد یابن الزهرا العجل ... قتلگاه فاطمه بین در و دیوار شد یابن الزهرا العجل ... بین این دیوار و در شد قتلگاه فاطمه ابتا یا ابتا ... گشته یاری علی تنها گناه فاطمه ابتا یا ابتا ... شعله ی آتش کجا و جسم ناموس خدا ناله زد فضّه بیا ... بین دیوار و در خانه شده محسن فدا ناله زد فضه بیا ... محبوبه ی ذات ازلی پشت در افتاد به عالم شرر افتاد ... شد بسته یدالله و ز دستش سپر افتاد به عالم شرر افتاد ... یک کوچه باریک کجا این همه لشکر مزن قنفذ کافر ... بازوی حمایت گر مولا شده پرپر مزن قنفذ کافر ... زهرا فتاده بر زمین وای وای علی شده نقش زمین وای وای یا رحمت للعالمین ... زهرا شده نقش زمین به خانه ی ِ زهرا شرر فتاده زهرای اطهر پشت در فتاده بین کوچه مادرم افتاده می‌خواهد کمک زخم ِ من خورده نمک ... بشکند دستی که زد او را سر باغ فدک زخم ِ من خورده نمک ... در میان کوچه بند آمد صدای مادرم پیش ِ چشمان ِ ترم ... شانه‌های کوچک من شد عصای مادرم پیش ِ چشمان ِ ترم ... شاهد روی کبود حضرت خیرالنساء پور ِ حیدر مجتبی ... آسمان را دیده افتاده میان کوچه ها پور ِ حیدر مجتبی ... سیلی چو بر صورت زهرا رسید مظلومی ِ علی به امضاء رسید به بستر فاطمه افتاده بی تاب چو شمعی می‌شود آب ... نمی‌آید به چشمانش دگر خواب چو شمعی می‌شود آب ... بستر نشود مرهم انسیه ی حورا شکسته دل ِ زهرا ... بیماری زهراست غم غربت مولا شکسته دل ِ زهرا ... محرم من از چه رو میگیری از روی علی آه بانوی ِ علی ... با تماشایت گرفته لرزه زانوی علی آه بانوی ِ علی ... ای صورت نیلی تو مهتاب شب تار مه ِ حیدر ِ کرّار ... از محرم خود آینه پنهان مکن ای یار مه ِ حیدر ِ کرّار ... آماده ی ِ شهادتم علی جان قاتل کند عیادتم علی جان فاطمه جان قامت تو خمیده رنگ از رخ ِ زینب ِ تو پریده آهسته بده غسل تو این پیکر خسته خداحافظ علی جان ... از ضربت در بازو و پهلو بشکسته خداحافظ علی جان ... غسل زهرای جوان کوه ولایت را شکست وای بر حال ِ علی بازوی زخمی او را دید علی از پا نشست وای بر حال ِ علی ... دست ساقی در طواف بازوی کوثر شده چشم ِ عالم تر شده ... وقت غسل فاطمه یا مردن حیدر شده چشم ِ عالم تر شده ... زهرای من جانم به لب رسیده در زیر ِ تابوتت قدم خمیده شد کشته آن حبیبه ی الهی خونابه ی کفن دهد گواهی ای وای من ای وای من زهرای ِ من زهرای ِ من .
بسم الله الرحمن الرحیم ⭕ شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها ♦ ✅ شعر و سبک : ⬇ بند ۱ عجب روزای تلخی داره میاد و میره چی شده همسر من دست به دیوار میگیره خدا کنه که زهرام نمیره و بمونه یه چیزایی آهسته به زیر لب میخونه ای وای شدی پژمرده از درد نفست میره وقتی میگی از رفتن قلب علی میگیره ای وای فاطمه جانم ⬇ بند ۲ بارون درد و غصه رو سر من میباره دلم تو این هیاهو هوای گریه داره سیلی به صورتت زد کبوده روی ماهت چی سرتو اوورده مگه چی بود گناهت دیگه شدی بی طاقت خیلی میلرزه دستات حیدر برات بمیره ای وای تارشده چشمات ای وای فاطمه جانم ⬇ بند ۳ به زیر دستو پاشون شاخه ای رو شکوندن وجود حیدرو با آتیش غم سوزوندن محسنمو گرفتن چقد حقیر و پستن با بی حیایی در خونمونو شکستن این دل بی تو ویرونه همراه علی بودی تلخه غم این دوریت تو ماه علی بودی ای وای فاطمه جانم @emame3vom
🏴مطالب فاطمیه ۹۸ ◾️با نور چادر فاطمه علیهاسلام ۸۰ یهودی مسلمان شدند رُوِيَ‏ أَنَّ عَلِيّاً اسْتَقْرَضَ مِنْ يَهُودِيٍّ شَعِيراً فَاسْتَرْهَنَهُ شَيْئاً فَدَفَعَ إِلَيْهِ مُلَاءَةَ فَاطِمَةَ رَهْناً وَ كَانَتْ مِنَ الصُّوفِ فَأَدْخَلَهَا الْيَهُودِيُّ إِلَى دَارٍ وَ وَضَعَهَا فِي بَيْتٍ فَلَمَّا كَانَتِ اللَّيْلَةُ دَخَلَتْ زَوْجَتُهُ الْبَيْتَ الَّذِي فِيهِ الْمُلَاءَةُ بِشُغُلٍ فَرَأَتْ نُوراً سَاطِعاً فِي الْبَيْتِ أَضَاءَ بِهِ كُلُّهُ فَانْصَرَفَتْ إِلَى زَوْجِهَا فَأَخْبَرَتْهُ بِأَنَّهَا رَأَتْ فِي ذَلِكَ الْبَيْتِ ضَوْءاً عَظِيماً فَتَعَجَّبَ الْيَهُودِيُّ زَوْجُهَا وَ قَدْ نَسِيَ أَنَّ فِي بَيْتِهِ مُلَاءَةَ فَاطِمَةَ فَنَهَضَ مُسْرِعاً وَ دَخَلَ الْبَيْتَ فَإِذَا ضِيَاءُ الْمُلَاءَةِ يَنْشُرُ شُعَاعُهَا كَأَنَّهُ يَشْتَعِلُ مِنْ بَدْرٍ مُنِيرٍ يَلْمَعُ مِنْ قَرِيبٍ فَتَعَجَّبَ مِنْ ذَلِكَ فَأَنْعَمَ النَّظَرَ فِي مَوْضِعِ الْمُلَاءَةِ فَعَلِمَ أَنَّ ذَلِكَ النُّورَ مِنْ مُلَاءَةِ فَاطِمَةَ فَخَرَجَ الْيَهُودِيُّ يَعْدُو إِلَى أَقْرِبَائِهِ وَ زَوْجَتُهُ تَعْدُو إِلَى أَقْرِبَائِهَا فَاجْتَمَعَ ثَمَانُونَ مِنَ الْيَهُودِ فَرَأَوْا ذَلِكَ فَأَسْلَمُوا كُلُّهُمْ. روايت شده که علی علیه‌السلام مقداری جو از یک یهودی قرض کرد. يهودی در ازای آن چيزی را، به عنوان رهن طلب نمود و علی علیه‌السلام چادر حضرت فاطمه علیهاسلام را که پشمی‌بود به عنوان رهن به او داد. آن شخص چادر را گرفته و به خانه برده، در اطاقی گذاشت. به هنگام شب همسرش برای انجام کاری داخل اطاق گرديد و نوری را ديد که اطاق را روشن کرده. فورا از اطاق خارج شد و آنچه را ديده بود به شوهرش اطلاع داد. مرد يهودی که فراموش کرده بود چادر فاطمه علیهاسلام در آن اطاق است. تعجب نمود و به سرعت برخاسته داخل آن اطاق گرديد و بلافاصله دريافت که آن نور از چادری ساطع می‏ شود که علی علیه‌السلام آن را گرو گذاشته است. پس آن مرد يهودی و همسرش از خانه خارج شده و هر يک به سوی اقوام خويش شتافته و هشتاد نفر از یهودیان را جمع کردند که آن معجزه را دیدند و همگی اسلام آوردند. 📚منابع: بحار الانوار، جلد ۴۳، صفحه ۳۰، حدیث ۳۶ جُنَّةُالعاصمه، صفحه ۳۵۲ 👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۷۷ 🏴مطالب فاطمیه ۹۸ ◾️یا علی علیه السلام! مرا یاد کن او در لحظه‌های واپسین زندگی به امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: قالت: یا اَبَاالْحَسَنِ لَمْ یَبْقَ لِی اِلاّ رَمَقٌ مِنَ اَلْحَیاةِ وَ حَانَ زَمانُ الرَّحِیلِ وَالْوِداعِ فَاسْتَمِعْ کَلامِی فَاِنَّکَ لا تَسْمَعُ بَْعدَ ذلِکَ صَوْتَ فاطِمَةَ أبَداً اوُصیکَ یَا اَبَاالْحَسَنِ اَنْ لا تَنْسَانِی وَ تَزُورَنی بَعدَ مَمَاتِی؛ ای اباالحسن! برای من لحظه‌ای بیش از زندگانی نمانده است و زمان کوچ و خداحافظی فرارسیده است. سخنان مرا بشنو؛ زیرا پس از این صدای فاطمه علیها سلام را هرگز نخواهی شنید. ای اباالحسن! تو را وصیّت می‌کنم که مرا فراموش نکنی و پس از وفات من همواره مرا زیارت کنی. 📚منابع: کوکب الدّری، ج۱، ص۲۵۳ 👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۳۵ @emame3vom .
یارب شور ایام فاطمیه مناجاتی و شهدایی عزاداره دل غم زده/ به چشام اشک نم نم زده پدرم واسه فاطمیه/ سر درِ خونه پرچم زده قلبم خونه، برای تو گریونم تو، عزای تو جون عالم، فدای تو یازهرا چادر خاکی تو، سایه بونه محشره میدونم یه نیم نگات، نوکرارو میخره مادرم یا فاطمه ای بهار بدونه خزون/ پر زدن میخوام تو آسمون مثل قاسم سلیمانییا/ مادری کن برام مهربون بی بی قلبم، بی طاقته تو این سینه، قیامته رویای من، شهادته یازهرا یازهرا بده حاجت منو، تو همین سینه زنی دم مرگم بی بی جون، نقش سربند منی مادرم یا فاطمه صادق اویسی
⚜سه بند شور ولادت : بند اول: عرش برین جای پای مادره دار و ندارم برای مادره تو زندگی جون ناقابل من وقف همه بچه های مادره غم ندارم من توی این دنیا بس کرم داره مادرم زهرا میشینه پای صحبت درداش وقتی که میشه نوکرش تنها از تو قفس میدی پرم وقتی به من میگی پسرم میگه به تو چشم ترم تو شب میلادت بخرم بند دوم: نوکرشم خودش اینو میدونه پای همین نوکرش هم میمونه هوامو داره توی قیامت و اسم منم جزء خوبا میخونه همه ی دنیا خاک پات مادر عالم و آدم مبتلات مادر از کوچیکیم تا آخر عمرم هر چی که دارم از نگات مادر مادر من کنیز تو بابامه چایی ریز تو دست منو دامان تو زنده ام با احسان تو بند سوم: با دستای خالی اومده گدا با نظرت حاجتم میشه روا یک شب جمعه بده براتمو با مادرم ببرم کرب و بلا سختیه من با لطفت آسونه چادر خاکیت روزی رسونه از در خونت رد نکن هیچ وقت حال من خوبه توی این خونه سایه ی تو روی سرم وقتی که عبد حیدرم میرسم من به آرزوم وقتی میشی صاحبْ حرم 🖊شعروسبک: @emame3vom .
. مادر سادات منو دعا کن روز قیامت منو جدا کن عقده ای دارم میون سینه قسمت مارو کرببلا کن تو که صاحب بهشتی گِلَمو خودت سرشتی روی قلب و دل و جونم اسم حیدرو نوشتی یا زهرا مددی یه عمره دارم از تو میخونم تا آخر عمر گدات می مونم از تو رسیده هر چی که دارم اینو به والله بی بی میدونم من غلام بچه هاتم بی‌بی من خودم گداتم اگه نوکر تو هستم بی‌بی مدیون دعاتم یا زهرا مددی از درِ خونت جایی نمیرم بی‌بی به والله به تو اسیرم پا روضه های تو قد کشیدم روزیمو هر سال از تو میگیرم رو سرم منت بزارو کربلا ببر ماها رو کی بجز شما میگیره هوای این گداها رو یا زهرا مددی تاب و تب من ذکر یا زهراست ذکر لب من ام ابیهاست کل زمینو اگر بگردی پرچم حیدر همیشه بالاست دل و دلبرم علیه سرو سرورم علیه به همه میگم تو عالم رهبرم سید علیه یا زهرا مددی 👇
. . بسم الله الرحمن الرحيم دوشنبه ای که غروبش طلوع ماتم بود اگر غلط نکنم اول محرم بود بنا به نص روایت بلای کرب و بلا عظیم بود و بلای مدینه اعظم بود چه کربلاست که تاریخ آن به وقت خدا اگر حساب کنی با مدینه توام بود دری شکست و حریمی که اذن خواستنش برای هر که به غیر از خدا مسلم بود بدون اذن "فَلا تَدْخُلوا بیوتَ نبی" دری شکست که از آیه های محکم بود فرشته زیر لگدهای لشکر ابلیس بهشت سوخته ی آتش جهنم بود نوشته اند که قبل از قلاف در کوچه برای زخم زدن میخ در مقدم بود مقصر آتش در بود اگر که بعد از آن گرفت رو ز علی چهره ای که مبهم بود * * * چقدر دیر رسیدم کنارت آه... افسوس... دمی که میخ هم از شرم قامتش خم بود بمان که ماندن تو زنده ماندن روزیست که باغ خانه ی ما سبز بود و خرم بود نَه نُه بهار، هزاران بهار هم می رفت برای زندگیِ با تو باز هم کم بود اگر بمیری من نیز با تو خواهم مرد اگر که باشی من نیز با تو خواهم بود .
243.3K
سادات ببخشند . بسم ‌الله الرحمن الرحیم در کوچه چه محشر شده سادات ببخشند اینگونه مقدّر شده سادات ببخشند این روضه‌ی ناموسی و این قصه‌ی کوچه تکرار مکرر شده سادات ببخشند دیوار که تقصیر ندارد به گمانم هر چه شده از در شده سادات ببخشند @emame3vom مادر که زمین خورده و بابا که شکسته شش‌ماهه که پرپر شده سادات ببخشند مظلومه‌ی دنیاست ولی قاتل زهرا مظلومیِ حیدر شده سادات ببخشند دل سوخت ازین غصه که بین همه تقسیم ارثیّه‌ی مادر شده سادات ببخشند ارثیّه‌ی پهلوی لگد خورده‌ی مادر سهم علی‌اکبر شده سادات ببخشند گهواره‌ی شش‌ماهه‌ی زهرا به گمانم وقف علی‌اصغر شده سادات ببخشند سهمیّه‌ی رخسار کبودش به خرابه تقدیم به دختر شده سادات ببخشند البتّه رسیده است به او ارث، اضافه چشمی که مکدر شده سادات ببخشند ظلمی که به زهرا شده، تکرار به نوعی با زینب مضطر شده سادات ببخشند در شام خدا داند و زینب که به نیزه با سنگ چه با سر شده سادات ببخشند
33.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شرح_زیارت_عاشورا 🖥 #ببینید | ترور شخصیتی 💯 بخش اول 📆 یکشنبه 30 آذر ماه ۱۳۹۹ 🚩 #جلسه_هفتگی 🔺 #حضرت_زهرا_س 🕌 یاس کبود ☑️ سخنرانی: #شیخ_محمود_ریاضت ◉━━━━━━─────── ↻ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ #حاج_قاسم
37.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖥 #ببینید | ترور شخصیتی 💯 بخش دوم 📆 یکشنبه 30 آذر ماه ۱۳۹۹ 🚩 #جلسه_هفتگی 🔺 #حضرت_زهرا_س 🕌 یاس کبود ☑️ سخنرانی: #شیخ_محمود_ریاضت ◉━━━━━━─────── ↻ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤ #سردار_دلها
. عرض ادب به راحت جان امام ها جز خانه اش نرفته پرم سوی بام ها یا فاطمه است بر لب بود و نبودمان نامی که هست عشقِ خداوندِ نام ها ما را قبول کرده به فرزند خواندگی مادر گذاشت نان علی را به کام ها از یمن اوست ماه اگر جلوه می کند کامل شدند با نظرش ناتمام ها وقتی که احترامِ بر او کار مصطفاست دستِ توسلند به شأنش مقام ها با آن همه سفارش پیغمبرانه اش احمد که رفت ، رفت همه احترام ها با بغضِ بی شمار ، عدو از علی گرفت با ضربه های پشت درش ، انتقام ها دید آن غریب شهر ، شبِ دفن فاطمه می رفت زیر خاک جواب سلام ها https://eitaa.com/emame3vom/35150 .
. زبان حال امیرالمؤمنین(ع) خطاب به سلمان شاعر: تویی که یاور و منّای احمدی سلمان چرا به گریه فتادی، مردّدی سلمان بیا به داخل خانه، خوش آمدی سلمان چه خوب شد که سری هم به ما زدی سلمان درست آمده ای! خانه ی علی اینجاست درست آمده ای! این گرفته رو زهراست عزای صاحب عزا را کسی نمی خواهد بیا که خاطر ما را کسی نمی خواهد علی ولی خدا را کسی نمی خواهد مریض هست و شفا را کسی نمی خواهد درون سینه شان ارزنی ارادت نیست خداوکیل، کسی نیتش عیادت نیست مگو که چشمِ من ِزار، خون گرفته چرا مگو که خانه ام این بار، خون گرفته چرا مگو که این در و دیوار، خون گرفته چرا مگو که بستر بیمار، خون گرفته چرا سئوال کن که چه دیدند فضه و اسماء سئوال کن ولی از من نه... از خود زهرا به قدر غایت یک مرد، پای من جنگید زمین نخورد و به پای ولای من جنگید ز ذوالفقار، فراتر برای من جنگید چو صبر دست مرا بست، جای من جنگید نداشت دشمن حیدر، تصور زهرا ببین پناه گرفتم به چادر زهرا دعای فاطمه ام را گذاشتم مسکوت گمان کنم که هوایی شده رود لاهوت وصیتی شده دیشب، که مانده ام مبهوت بیا بگو که بسازم چگونه یک تابوت بیا که راز دلم را به چاه می گویم ببین چگونه شده رو به قبله بانویم .
. ‏ سلام ای همسر مولا سلام ای دختر طاها جانم یا ام ابیها ای معنی عشق و زیبایی من قطره هستم تو دریایی تو ناموس حیّ داداری تو انسیه هستی حورایی مادرم علت خلقت مادرم گوهر نایاب مادرم ،مادر زینب مادرم ، مادر ارباب مادرم حضرت زهرا،مادرم حضرت زهرا ـــــــــــ سلام ،ای سوره کوثر سلام ،ای حضرت مادر جانم یا ام ابیها ای ریحانه ی حق یا زهرا ای چادرت نور اعطینا ای حبل محکم پیغمبر ای ارامش قلب حیدر مادرم، یاس مدینه است مادرم، صاحب محشر مادرم، الگوی مریم مادر ، عصمت احمد مادر علت خلقت و... ـــــــــــــــ .👇
. ◾️شور مقتل حضرت زهرا(س)◾️ بند اول (وای مادر) چه کنم روضه بخوانم ک عجب غوغا بود مادری پشت دری با پسری تنها بود بین یک زن و چهل مرد عجب دعوا بود ناگهان حمله ای از پشت در شروع میکرد و مغیره خنجری را ز در فرو میکرد و نگویم که چه کرد غوغا کرد آتشی برپا کرد غوغا کرد با لگد درو وا کرد تصویر مادر من آنروز خونی بر دل شاهنشاه کرد (وای مادر) بند دوم (وای مادر) و زبان وا نشود تا که بگویم که چه شد و حسن باز دوباره چه وحشت زده شد و نخواهم که بگویم که چه چیزها له شد مادرم پشت درو با لگدی در را زد در شکست و حسن و محسن و حیدر را زد و نگویم به چه زد2 او میزد سیلی بر رو میزد گه صورت گه به پهلو میزد در پیش چشم ارباب ما مغیره هم به بازو میزد (وای مادر) بند سوم (وای مادر) وقتی که در افتاد و مادر از پا افتاد در کنار مقتل او حیدر از پا افتاد و علی رفت و تازه فضه بر راه افتاد مادرم تا که بلند شد سیاهی میدید و نگویم که در آن کوچه علی چی میدید و نگویم که چه دید او میدید فاطمه جون میداد چهل مرد ای داد و بیداد یک ضربه دو ضربه نه ای وای میدید قنفذ از نفس افتاد (وای مادر) ✍ 👇
. 538 _شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها سبک : نمردم آخر سر تو رو رو نیزه دیدم زبانحال زینب کبری سلام الله علیها چه با صفا بود سلام به حیدر گفتن تو بوی خوش نان پختن تو جارو زدن ، راه رفتن تو حالا بمیرم نمیاد از دست تو کاری توان وایسادن نداری شکسته‌ایّ و سوگواری @emame3vom خدانگهدار ای مادر ای مظلومه مادر یادم نمیره سرم رو رو زانوت میذاشتی قصّه می‌گفتی، غصّه داشتی عروس شدی مادر نداشتی حالا ببین که سر بر روی دیوار میذارم مثل تو میشه روزگارم عروس میشم مادر ندارم خدانگهدار ای مادر ای مظلومه مادر وصیتت بود گفتی علی یاری نداره دشمن اگه آتیش بیاره من پشت در برم دوباره مادر دعا کن یا درد ما پایان پذیرد یا زخم تو شفا بگیرد یا دخترت زینب بمیرد خدا نگهدار ای مادر ای مظلومه مادر وصیتت بود گفتی که قلبت بی قراره گفتی حسین کفن نداره شبها براش کی آب بیاره؟ گفتی می‌بینم یه روزی با حال پریشون عریان روی خاک بیابون بی سر حسینم غرق در خون حسین حسین جان مظلوم حسین حسین حسین جان مادر ندیدی غروب عاشورا چه دیدم از خیمه تا مقتل دویدم "او می‌برید و من بریدم" حسین حسین جان مظلوم حسین حسین حسین جان .👇
آتشی دارم به دل از اهل کینه بعد تو شد اسیر غم امیرالمومنین ِ بعد تو چاه بود و سوز آه آتشین بعد تو مانده ام تنهای تنها در مدینه بعد تو نخل را زخم زبان های تبر خم می کند کوه باشد زیر بار غم کمر خم می کند تا تو بودی در خزان غم بهاری داشتیم در هجوم بی قراری ها قراری داشتیم در کنار هم چه روز و روزگاری داشتیم ما مگر با دیگران اصلاً چه کاری داشتیم؟! که رسیدند و در ِ این خانه را آتش زدند در میان شعله ها پروانه را آتش زدند بعد پیغمبر چه ها کردند با سرمایه ها از بنای دین چه چیزی مانده غیر از پایه ها مصحف سبز نبی ، نقش کبود آیه ها آه با زهرا چه کردند عاقبت همسایه ها نانجیبانی که اظهار تاسُّف می کنند به من ِ صاحب عزا خرما تعارُف می کنند یک به یک غم های من را می شمارد زندگی روی زخمم زخم تازه می گذارد زندگی جان من را دست غصّه می سپارد زندگی بعد تو خیرالنّساء ، خیری ندارد زندگی خانه ام شد بیت الاحزان ابالرّیحانتین روضه خوانش مجتبی و گریه کن باشد حسین چند ماه پیش اینجا بود قوم انحراف کعبه ی من در میان و شعله ها گرم طواف بی حیایی که شد از پرداخت جزیه مُعاف در میان کوچه می زد همسرم را با غلاف سنگدل ها ! آینه تاب ترک خوردن نداشت آی مردم ! یاس من جان کتک خوردن نداشت نوجوانم درد زانو داشت نزدیک سه ماه ابر تیره زیر ابرو داشت نزدیک سه ماه زخم ها بر روی بازو داشت نزدیک سه ماه همسر من درد پهلو داشت نزدیک سه ماه قلب من را با خوشی پیوند می زد فاطمه درد داشت امّا به من لبخند می زد فاطمه آه ، آن هایی که با قصد جسارت آمدند اهل بدعت پا به پای جهل امّت آمدند آن جماعت که تماشای جنابت آمدند روزهای بعد از آن فتنه عیادت آمدند دلخوشی هایم میان حادثه نابود شد خاطرات روشن نُه ساله ی من دود شد همنشین گریه های بی صدایم بعد از این ابری ام ، بارانی ام ، غرق عزایم بعد از این من به فکر روضه های کربلایم بعد از این روضه خوان خامس آل عبایم بعد از این فاطمه در مقتل خون خدا می بینمت ظهر عاشورا عزیزم ، کربلا می بینمت پیش چشمان من و تو خنجرش را می کِشد قاتلش می آید و بال و پرش را می کشد روی خاک تشنه نقش پیکرش را می کشد می بُرد وقتی سوی خیمه سرش را می کشد خنجر و حنجر ، عجب تصویر غمناکی شده چادر خاکی زهرا بازهم خاکی شده .
. دخترم خوش آمدی جای تو در دنیا نبود بی‌وجود تو صفا در گلشن عُقبا نبود جان بابا بارها مرگ از خدا کردم طلب بی تو جز خون جگر در دیدهء زهرا نبود دخترم آن شب که من دست علی دادم تو را جای سیلی بر رخ نورانی ات پیدا نبود جان بابا نقش این سیلی گواهی می‌دهد از على مظلوم تر مردى در آن دنیا نبود دخترم روزی که بر ماه رخت سیلی زدند هرچه می‌پرسم بگو آیا علی آنجا نبود؟ جان بابا بود امّا دستهایش بسته بود چاره‌ای جز صبر بین دشمنان او را نبود دخترم آیا حسینم دید مادر را زدند؟ شاهد این صحنه آیا بود زینب یا نبود؟ جان بابا لرزه بر اندامشان افتاده بود ذکرشان جز یا رسول الله و یا اُمّا نبود دخترم با آن همه احسان که دید امّت ز من بوسهء گل میخ در اجر ذوی القربا نبود جان بابا خانه ما پر شد از دشمن ولی هیچکس جز فضه و دیوار و در با ما نبود . دخترم خوش آمدی جای تو در دنیا نبود بی‌وجود تو صفا در گلشن عُقبا نبود جان بابا بارها مرگ از خدا کردم طلب بی تو خون جگر در دیدة زهرا نبود دخترم آن شب که من دست علی دادم تو را جای پنج انگشت سیلی در رخت پیدا نبود جان بابا نقش این سیلی گواهی می‌دهد هیچکس مثل من و مثل علی تنها نبود دخترم روزیکه بر ماه رخت سیلی زدند هرچه می‌پرسمبگو آیا علی آنجا نبود؟ جان بابا بود امّا دستهایش بسته بود چاره‌ای جز صبر بین دشمنان او را نبود دخترم آیا حسینم دید مادر را زدند شاهد این صحنه آیا بود زینب یا نبود؟ جان بابا لرزه بر اندامشان افتاده بود ذکرشان جز یا رسول الله و یا اُمّا نبود دخترم با آن همه احسان که دید امّت زمن بوسه گل میخ در اجر ذوی القربا نبود جان بابا خانه پر گردید از دشمن ولی هیچکس جز فضه و دیوار و در با ما نبود دخترم چون سینه مجروح تو آسیب دید درد آن جز در درون سینة بابا نبود جان بابا سوز آن از نظم «میثم» سر کشید ورنه تا این حد شرر از شعر او پیدا نبود .
. عین گل بین کویر و خاک ها و خارها مینشینی پیش سائل ها دم افطارها بیشتر از والدینم دوستم داری ولی بیشتر دارم برایت با گناه آزارها درد دارم می کشم که نیمه ی شب آمدم از سر خود وامکن من را چنان سربارها ردشو از پرونده ام دارم خجالت میکشم چون شکستم عهد خود را بارها و بارها آبروی رفته ي ریش سفیدم رابخر نور رویم را نسوزان در میان نارها خوف دارم ازرجا میترسم از دوری تو وای اگر هجران بیاید بعد استغفارها دوست داری بی دلیل و بی جهت ماراببخش برنمیداریم دست ازتوبه بااین کارها سفره رحمانیت را پهن کن، فوراً بگیر دست روزه خوارها را مثل روزه دارها قدر ما یعنی علی یعنی حسن یعنی حسین بندگی خوب است زیر سایه ی دلدارها زیر ایوان نجف ما اسم اعظم خواستیم اسم حیدر جلوه کرد از بین یا غفارها عیب هایم را همیشه مادرم پوشانده است پس می ارزد ذکر یازهرا به یا ستارها هر کجا خوردم گره گفتم الهی بالحسین از قدیم، آقایمان شد چاره ناچارها خواب دیدم کربلا را در گوشه ی صحن علی روبروی باب قبله تازه شد دیدارها امشب ازحال علی زهرا خبر دارد فقط می رسند امشب به هم این یارها غمخوارها میرود حیدر ولی غم ها به دوش زینب است بازهم خونیست بستر!وای از تکرارها زخم میخ در کجا و زخم شمشیری که خورد وای از خونی که ردش مانده بر دیوارها جنگ دارد میکند، هی سنگ دارد میخورد ... از تمام بچه ها، درکوچه و بازارها ✍ ......... . حال من را احدی غیر تو بهتر نکند وای اگر اشک سحر، چشم مرا تر نکند هیچ چیزی بجز این نالهء بیچارگی ام پیش تو قرب مرا چند برابر نکند ناامید از همه ام، باز سرم دست بکش این گدا غیر درت، جای دگر سر نکند بنده ای که به گنهکاری خود معترف است آتش خشم ترا حق بده باور نکند پستِ پست آمده تا آبرویش را بخری قول داده سر بازار، دگر شر نکند ای گرفتار! گرفتار علی باش فقط نوکری را جز علی، روزی قنبر نکند دل شب آمده ام در بزنم تا که خدا دوری از فاطمه را شامل نوکر نکند غسل که داد علی فاطمه را، آنجا گفت؛ که خدا رحم به بازوی ستمگر نکند بین دیوار و در خانهء من فاطمه سوخت لگدی خورد.... خدا قسمت کافر نکند زینش دید و علی گفت: الهی که کسی لاله ای را جلوی چشم تو پرپر نکند آن زمانی که حسینش به زمین افتاده نظری کاش بر آن پارهء حنجر نکند نیمهء شب ز کنار تن صدچاک حسین او چگونه برود، گریه به پیکر نکند؟! ✍ .
امام حسین ع
. ✍ گل گلخانه ام،ای صفای حرم از چه یا فاطمه،می روی از برم مرو یا فاطمه۲ بنگر فاطمه،صبر من کم شده در کنار تو من،قامتم خم شده مرو یا فاطمه۲ از چه یا فاطمه،شد بهارت خزان می روی کن نظر،غربتم شد عیان مرو یا فاطمه۲ می روی فاطمه،سوی خلد برین گرید از غم حسین،شده حیدر غمین مرو یا فاطمه۲ ای صبور علی،مرو از خانه ام می شود بعد تو،خانه غمخانه ام مرو یا فاطمه۲ گرد تو فاطمه،همچو پروانه ام به حق زینبت،مرو ریحانه ام مرو یا فاطمه۲ ماه رخشنده ام،یار رزمنده ام می روی فاطمه،از تو شرمنده ام مرو یا فاطمه۲ گشته ام فاطمه،دیده گریان تو حسن و زینبت،شد پریشان تو مرو یا فاطمه۲ https://eitaa.com/emame3vom/86365 .............. ۵۲ (حضرت زهرا س) شیعیان علی،شب غربت شده خانه ی مرتضی،غرق محنت شده آه و واویلتا۲ بیت مولی علی،شده غمخانه اش رفته از این جهان،نور کاشانه اش آه و واویلتا۲ علی بی فاطمه،جان او بر لب است در کنار حسین،خونجگر زینب است آه و واویلتا۲ خانه ی فاطمه،شده غرق محن از غم مادرش،خون بگرید حسن آه و واویلتا۲ بعد زهرا علی،قسمتش غم شده از غم همسرش،قامتش خم شده آه و واویلتا۲ روح صبر و رضا،می کند گریه ها خانه ی فاطمه،شده بزم عزا آه و واویلتا۲ همسر مرتضی،زیر خاک آرمید بر روی قبر او،اشک حیدر چکید آه و واویلتا۲ بهر زهرای خود،در عزا حیدر است زینب خونجگر،ذکر او مادر است آه و واویلتا۲ بهر زهرا بود،مرتضی بی قرار بعد زهرا شده،غربتش آشکار آه و واویلتا۲ ...................... . بعد زهرا دل،مرتضی خون شده دخت غمپرورش،زار و محزون شده مرتضی شد غریب۲ رفته از این جهان،بانوی خانه اش قبر زهرا چو شمع،علی پروانه اش مرتضی شد غریب۲ از غم فاطمه،اشک حیدر روان تا به محشر بود،قبر او بی نشان مرتضی شد غریب۲ بعد مادر ز غم،حسنش شد حزین در کنار حسین،زینبش شد غمین مرتضی شد غریب۲ از غم فاطمه،بزم ماتم به پاست علی مرتضی،گریه اش بی صداست مرتضی شد غریب۲ شه مشکل گشا،زانویش خم شده بعد زهرای خود،صبر او کم شده مرتضی شد غریب۲ شامل مرتضی،رنج و حرمان شده بعد زهرا علی،دیده گریان شده مرتضی شد غریب۲ خانه ی مرتضی،شده بیت الحزن بهر مادر غمین،هم حسین و حسن مرتضی شد غریب۲ ............................ . می دهم فاطمه،غسل تو نیمه شب آمده از غمت،جان حیدر به لب آه و واویلتا۲ ناله کم زن حسین،گریه کم کن حسن دیده گریان کنم،مادرت را کفن آه و واویلتا۲ می دهم غسل تو،ای گل چیده ام ریزد ای یار من،اشک از دیده ام آه و واویلتا۲ خونجگر از غمت،نور دیده شدم وقت غسل و کفن،قد خمیده شدم آه و واویلتا۲ آب ریزد کنیز،بر روی پیکرت شده هنگام غسل،خونجگر دخترت آه و واویلتا۲ شده ام فاطمه،دیده گریان تو گریه حیدر کند،بر یتیمان تو آه و واویلتا۲ ای صفای حرم،می روی از برم بی تو یا فاطمه،بشکسته پرم آه و واویلتا۲ بر علی فاطمه،تویی نور دو عین یاد غم های تو،نالد از غم حسین آه و واویلتا۲ https://eitaa.com/emame3vom/86365 .👇
گوش مرا کشیدند، گوشم به ربّنا خورد چشم گناهکارم، بر خانه ی خدا خورد چوب خطای خود را خوردم گله ندارم با گریه قلب تارم، آیینه شد جلا خورد مردم که خواب خوابند، سَرخورده ها می آیند این بنده را بغل کن، یک عمر پشت پا خورد آلوده دامنی را بین نجف خریدند تا قطره های باران، از ناودانْ طلا خورد گر عبد هم نبودی، زحمت بکش گدا باش از زحمت علی بود، هر لقمه که گدا خورد هرکس علی ندارد، دستش نمک ندارد ای خوش به حال آنکه با مرتضی غذا خورد زهرا بجای حیدر، مردانه پشت در رفت در شعله سوخت اما، سیلی که خورد ... جا خورد دعوا سر علی بود، با چل نفر در افتاد دیوار بی هوا زد ... از میخ، بی هوا خورد آن نانجیب نامرد، بد موقعی لگد زد ریحانه ی پیمبر، آنجا ز ساقه تا خورد حیدر عبای خود را انداخت روی زهرا او حرف محسنش را، زیر همان عبا خورد مادر که غصه اش را از بچه ها نهان کرد یک روز با قد خم، راهش به کربلا خورد آن تشنه ای که دورش، صد جرعه آب می ریخت از لشکری سنان و از پیرها عصا خورد صد بار بر زمین خورد پشت سر حسینش خنجر دوازده بار، روی سر از قفا خورد دنبال جا برای بوسه به پیکرش بود از بین نیزه ها دید، سر روی نیزه ها خورد ✍ .
نوای دل نوشته ... ۱. به سرم زد که سری خانه ی قنبر بکشم مژه بر خاک کف گیوه ی حیدر بکشم مستم و با علی طرف شده ام باز دیوانه ی نجف شده ام ۲. فاطمه بی حرم از عرش خدا دل بُرده وصله ی چادرش از اهل کسا دل بُرده ای گدا پیش پنج تن بنشین دور سجاده ی حسن بنشین ۳. دست خالی به عبای کرمش می چسبد هر ضریحی به غبار حرمش می چسبد آسمان روضه ی منور اوست جبرئیل عاشق کبوتر اوست ۴. دست از جان بکش و دست نکش از حسنین هرکجایی شب جمعه برو بین الحرمین گله را پیش دلبرم ببرید قبل مرگم مرا حرم ببرید ۵. قمر ام بنین که قمر علقمه شد زود شد عبد حسین و پسر فاطمه شد مشک او را گرفته دست خدا تشنه ی اوست جام کرب و بلا ۶. علمش را به سر شانه بگیری عشق است در رکابش که بمانی و بمیری عشق است می نویسم روی عقیق یمن ذکر این الحسین و این الحسن ✍ ............. آرزوی ریزه خواران آستان مقدس حضرت سیدالشهدا علیه السلام بُوَد این آرزوی قلبِ نوکر که در طیّ همه عمرش، سراسر فقط یک مرتبه زهرا بگوید الهی که ببینی خیر، مادر به خاکِ هِجر، بِنشسته نباشی به کس جز یار، دلبسته نباشی خوشا آنکه پس از یک عمر، بر او بگوید فاطمه، خسته نباشی زِ هنگامِ طلوعم تا غروبم پس از یک عمر که بر سینه کوبم الهی فاطمه، یک دفعه گوید من از تو راضی ام، فرزند خوبم .................. . ما را دم مرگ آبرو باشد کاش با دوست مجال گفت‌وگو باشد کاش عمری به هوای دل خود زیسته‌ایم جان دادن ما برای او باشد کاش آن لحظه که جان می‌رود از دست حسین! دیدار تو آخرین امید است حسین! تا همّت عشق است چرا منّت مرگ؟ باید به شهیدان تو پیوست حسین! .............. با عشق حسین، جان من شد آگاه ای مرگ ندارم از تو حتی اکراه! این جان مرا بگیر و تقدیمش کن در مجلس روضهٔ اباعبدالله .
۱۷ (حضرت زهرا س) ‏(٨بعد از شهادت) بعد تو فاطمه خون به دل حیدر است دیده گریان تو زینب بی مادر است گشته نالان تو دیده گریان تو وا مصیبت۲ بعد تو فاطمه گردیده تنها علی بعد تو گشته است اسیر غم ها علی گل گلخانه ام رفتی از خانه ام وا مصیبت۲ بعد تو فاطمه جان علی بر لب است خانه دار علی دختر تو زینب است می کند مرتضی گریه ی بی صدا وا مصیبت۲ بعد تو فاطمه قامت حیدر خمید بی تو یا فاطمه جز غم و محنت ندید بنگر غربتم غرق در محنتم وا مصیبت۲ بعد تو ای گلم خونجگرم فاطمه سوز غم های تو زد شررم فاطمه روی تو شد کبود خون دل من نمود وا مصیبت۲ @yaghubianreza
. رسم است کسی رخت اگر بست ز دنیا از خاک سفر کرد سوی عالم بالا ... تا درد نگیرد دل طفلان عزیزش از خانه ی او جمع کنند البسه اش را مقصود، از این کار فراموشی داغ است تا گل نکند ، خاطره های متوفی ... بردند .... ولی علت رنجیدن زینب مویی ست که جامانده روی شانه زهرا در کرببلا رسم ولی جور دگر بود می شد بدنی دستخوش غارت اعدا ... بردند هرآنچه به تنش بود به غارت یک قوم نهادند پی اش پای به صحرا بانوی علی خصلت منت نکشیده افتاد سر کهنه لباسی به تمنا ... ای کاش کنون که شده صد پاره تن او بر اهل و عیالش برسد پیرهن او... ✍ .