eitaa logo
امام حسین ع
17.5هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. قرار من چه کسی بعد تو قرار علیست پس از تو بانوی خانه! که خانه دار علیست تو جسم و جان منی بین قبر خوابیدی و این مزار، مزار تو نه مزار علیست دلیل خیسی این خاک، اشک نیست فقط کمی هم از عرق روی شرمسار علیست تو یاس بودی و در باغ، پرپرت کردند عجیب نیست اسیر خزان، بهار علیست پس از تو آنچه سپید است گیسوی حسن است پس از تو آنچه سیاه است روزگار علیست غذای دیشبمان دستپخت زینب بود چنان تو و پدرت، دخترت کنار علیست دری که سوخته، دارد هنوز می سوزد چرا که مستمع روضه های یار علیست منم که ماندم و لبخند و طعنه ی یک شهر وگرنه خانه ی تو نزد کردگار علیست به روی شانه ی تو چند موی سوخته بود نه موی سوخته بلکه طناب دار علیست .
. سلام‌الله‌علیها عمريست دل به چشم تو بستم؛ نگاه کن زهرای من ،علیِ تو هستم، نگاه کن ای دل بریده ،تا نبریدم بلند شو ای پرشکسته تا نشکستم نگاه کن زانوی بوتراب به خاک آشنا نبود بر خاک التماس نشستم نگاه کن یک دست من ز پیکر خیبر توان گرفت حالا به لرزه‌های دو دستم نگاه کن چون تار و پود چادرت از زخم کوچه‌ها از هم هزار بار گسستم نگاه کن اي يار! كلميني... زهرا! انا علي زهراي من علي تو هستم نگاه كن «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» .
. باده میخواهم ولی از دست دوست میروم هرجا که خاطر خواه اوست در به در کن آخر عمری مرا چونکه این عاشق نمی گنجد به پوست میل ساقی بوده که ظرفم شکست کوزهء صدتکه بهتر از سبوست قرب من را غم میسّر می کند درد اگر از سوی تو باشد نکوست تو کنار ما و ما غافل ز تو چشم نابینای ما در جستجوست یوسفا از چاه، بیرونم بِکِش گرگِ نفسم را بُکُش! درّنده خوست عزّتی را که خودت دادی نگیر سائل بی آبرو، با آبروست دشمنانت، حرف پشتت می زنند زودتر برگرد! وقت روبروست کار من سخت است با بار گناه مرقد کرببلایم آرزوست ای نجف! جای ضریح مرتضی پنجه های بغض من زیر گلوست ای مدینه! زینب آمد بی حسین آنکه بین کوچه گرم گفتگوست خواهرانه پیش مادر گریه کرد آب دید و گفت که وقت وضوست گفت یا ام البنین، چشم رباب... بعد اصغر در پی مشک عموست ✍ ................... علیه‌السلام سلام‌الله‌علیها ✍ الا که دست خدایت در آستین باشد بیا که مانده به در دیدۀ زمین باشد گناه می‌کنم امّا به خود نمی‌گویم شرار قهر تو شاید که در کمین باشد «فدای یار کن این جان نازنین ای دل چه جان عزیزتر از یار نازنین باشد» خوشا به حال گدایی که دست چشمانش فقط ز خرمن چشم تو خوشه‌چین باشد چه می‌شود که دم مرگ پا نهی به سرم خودت بخواه که تقدیرم این‌چنین باشد کنار اشک غم فاطمیّه‌ات باید دوباره چشم تو با غصّه‌ای قرین باشد بگو به آه دل دردآورت امشب که روضه‌خوانِ غم امِّ بی‌بنین باشد تو روضه‌خوان عمویی و روضه‌ات باید برای مادر عبّاس دلنشین باشد «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» .
. سلام‌الله‌علیها بيقراري‌هايت از چشمان تارم دور نيست چشم‌های اهل‌معنا در حقیقت كور نيست سعي در كتمان اسرار جراحاتت مكن حنجرت را هم بپوشاني لبت مستور نيست دختر زهرايم و پاي تو سيلي مي‌خورم مرد مي‌دانم حريفم دست‌هاي زور نيست یوسفم! افتادی از نیزه ولی با سنگ نه هیچ‌چشمی مثل چشم سنگ‌زنها شور نيست نامسلمان حال ما را ديد و خوشحالي نكرد در غم ما جز مسلمانان كسي مسرور نيست تا نگاه مرد رومي خواهرم را آب كرد گفتم عمه اين نگاه شوم بي‌منظور نيست خانه‌ام خاكي لباسم پاره مويم سوخته عذر مي‌خواهم بساط‌ميزبانت جور نيست «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» .
. ‍ . عج ✍ غمت برای دل مبتلای من کافی‌ست رسد همین که به گوشت صدای من کافی‌ست (آقا جانم) دوباره لیله قدر آمده گل نرگس بپیچد عطرت اگر در هوای من کافیست بیا و قدرِ مرا با خودت مقَدَر کن اگر برای تو باشم، برای من کافیست (خوش بحال اونیکه با امام زمان خیلی رفیقه) غریب با همه ام تا مقرب تو شوم فقط تو باشی اگر آشنای من کافیست آقااا مباد آنکه ببینم شرارِ قهر تو را همینکه هجر تو باشد سِزای من کافیست خدا نیاره با من قهر کنی آقا جان البته بگم اگر باهامون قهر کرده بود ، امشب نمی آوردمون تو مجلس عذای امیرالمومنین مرا خدا به تو بخشید یا ولی الله رضایت تو برای خدای من کافیست مریضم، آمدم، اشک از غم علی ریزم که اشک روضه برای شفای من کافیست شب زیارت و یک یا حسین و قدری اشک برای تذکره کربلای من کافیست (میخوای همه ابواب الهی به روت باز بشه صدا بزن) حسین...... آرام جانم حسین روح و روانم https://data.belquran.com/fa-IR/Madahi/Details/22672
. بالاتر از بالایی و بالانشینی هر چند با ما خاکیان روی زمینی شایسته وصف زبان کردگاری نه درخور توصیف های اینچنینی ده روز آغاز مرا حسن ختامی یعنی دعای هر شبم را آمینی حسن تو محض با پیمبر بودنت نیست قبل از مسلمان بودنت هم بهترینی انگشتر پیروزی دین خدا را تو با بهای جان و اموالت نگینی طرد تو از سمت قریشی های مکه باعث نشد یک لحظه هم از پابشینی نام تو از لب های پیغمبر نیفتاد در هر کجا همراه ختم المرسلینی مثل فدک نام تو را هم غصب کردند تو بهترین مصداق ام المومنینی حالا ببین نسل تو دنیا را گرفته با این حساب اول شما ام البنینی این روزهای آخر عمر خودت را هر روز با یک غصه تازه قرینی رخساره ی تو رنگ رفتن را گرفته احساس تلخ لحظه های واپسینی در چشم هایت اشک حرف درد دارد انگار از یک قصّه ی دیگر غمینی دلواپس ایام تلخ روزگار بعداز فراق رحمت للعالمینی دلواپس یک سینه بی تاب هستی دلواپس یک میخ داغ و آتشینی رفتی که زهرا دخترت را در هجوم چل مرد نامرد و فشار در نبینی ای کاش بودی تا در آغوشش بگیری وقتی که آنجا گفت یا فضّه خذینی از همسرت جای کفن پیراهنش را میخواستی... اما چرا با شرمگینی ای وای از آن پیکری که بی کفن ماند وقتی که می کردند با نی لاله چینی سلام_الله_علیها ✍ .👇
. تو بی قراری و من نیز بیقرارترینم که من غریب ترین مرد در تمام زمینم کشیده است از آن سو مدینه تیغ به رویم نشسته است از این سو فراق تو به کمینم به حال و روز تو گیرم که اشک شرم نبارم چه سازم این عرقی را که مانده روی جبینم علی به خاطر بسترنشینی تو بگرید تو هم به خاطر من گریه کن که خانه نشینم به چادرت متوسل شدم که باز بمانی منی که کهف امانم منی که حصن حصینم برای سنگ مزارم پس از فراق تو بگذار ز باغ پیرهنت لاله های سرخ بچینم مرا شکستن پهلو مرا شکستن بازو چنان شکست که من بعد با شکست عجینم تو را زدند و خدا خواست من ببینم و دیدم خدا کند که فراق تو را به چشم نبینم شاعر: .
131.3K
. واحد تند حضرت رقیه سلام الله علیها. سلام کرد و نشان داد جای آبله را(۲) چه بی مقدمه آغاز می کند گله را(۲) نه از سنان و نه از شمر گفت و نه خولی(۲) بهانه کرد فقط طعنه های حرمله را (دیگه بگذرم) نگاش چونکه به رگهای نامرتب خورد(۲) نکرد شکوه و پوشاند زخم آبله را (۲) ز استلام لب و خیزران شکایت داشت(۲) از اینکه چوب رعایت نکرد فاصله را(۲) کشید زجر هم از دست زجر ،هم پایش(۲) شبی که گم شد و گم کرده بود قافله را(۲) و در ازای دوتا بوسه داد جانش را(۲) ندیده چشمِ کسی اینچنین معامله را (۲) 🏴 سلام الله علیها 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ زخمی ترین شقایق این بوستان منم (با ناخن شکسته ز پا خار می‌کنم) چندان شکسته‌ام که به هر جا نشسته‌ام آدم خیال می‌کند آنجاست میهنم یک ماه دوری تو به من سالها گذشت دیر آمدی چقدر عزیزم به دیدنم با پیکری کبود هنوز ایستاده‌ام یعنی حریف کعبه‌ نی و سنگ و آهنم خلخال و گوشوار و النگوم گم شدند بعد از تو من به زخم و به تاول مزینم آن گیسویی که شانه کشیدی به باد رفت با شعله‌های خیمه‌ی تو سوخت خرمنم گفتی عروس می‌شوم اما بعید شد پاییزی است آتیه‌ی سبز و روشنم من گم شدم مگر که تو پیدا کنی مرا زجر آمد و نپرس ز از جای کندنم با سر به خانه‌ی رقبا رفته‌ای چه کار از زانوی یزید چه کم داشت دامنم من غم و مهر حسین شیر از مادر گرفت روز اول کامدم دستور تا آخر گرفتم بر مشامِ جان زدم یک قطره از عِطرِ حسین سبقت از عود و گلاب و نافع و عنبر گرفتم بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا
. سلام‌الله‌علیها ✍ کنون که داغ تو بر سنگ‌ هم اثر بگذارد چه مرهمی ز غمت عمه بر جگر بگذارد برو بهشت که جبریل جای خشت خرابه برای زیر سرت بالشی ز پر بگذارد سه سال داری و صد زخم، باید عمه‌ات امشب برای غسل تنت وقت، بیشتر بگذارد کجاست فاطمه تا بازوی شکسته ببیند علی کجاست به دیوار غصه سر بگذارد منم حسین و تو عباس، پس رواست که عمه کنار  پیکر تو  دست بر کمر بگذارد تن کبود تو را بین قبر می‌نهم اما هلال قامت رنجیده‌ات اگر بگذارد بمان عزیز دلم قول می‌دهم نگذارم دوباره چوب قدم بر لب پدر بگذارد خودم به پای خودم می‌روم دوباره به بازار کفن برات بگیرم سنان اگر بگذارد .
. ما روز را همین‌که به عشق تو شب کنیم یا اینکه گاه، نام تو را ذکر لب کنیم_ شکریست که به نعمت داغ تو گفته‌ایم کاری نکرده‌ایم که مزدی طلب کنیم نگذاشتی که در دل گودال دق کنیم بگذار لااقل ز غمت گاه تب کنیم ما احترام روضه‌ی‌تان را نداشتیم خوب است جان دهیم که شاید ادب کنیم ✍ .
. وای من، داری تنهام میذاری زهرای من داری آب میشی پیش چشمای من داری از دستم میری دنیای من زوده واسه تو پیری از علی مگه سیری تنهایی آخه کجا میری وقتی که نمی‌خندی چشمات و که می‌بندی راه نفسام و می‌گیری نرو، می کشی حیدر و، نرو وای من، جوونیت و ریختی زهرا پای من بین دیوار و در موندی جای من تو بری می‌خندن به اشکای من حال تو پریشونه اینجوری نمی‌مونه خوب بشی میریم از این خونه درد ورم بازوت درد سینه و پهلوت درد من و بچه‌هامونه باید، عوض کنم درو نرو، می‌کشی حیدر و عشق من، چرا هر شب تو خواب گریونه حسن شنیدم دادی دست زینب کفن واسه کی با گریه دوختی پیرهن فکر تن عریانی فکر لب عطشانی فکر عقیق سلیمانی فکر گوش و گوشواره فک تن صدپاره فکر پاره‌های قرآنی ببین، حسین تشنه‌رو نرو، می‌کشی حیدر و https://eitaa.com/emame3vom/86628 .👇
. سلام‌الله‌علیها علیه‌السلام مبین ز فاطمیه شورشی در عالَم نیست به روضه راه ندارد دلی که مَحرم نیست اگر مصائب زهرا نبود می‌گفتم غمی عظیم‌تر از ماتم محرّم نیست دوباره سفرهٔ اشک و به لطف صاحب‌ْعزا برای اهل مصیبت غذا و نان کم نیست هزار شکر که در روضه‌ی خصوصی تو نشسته‌ایم و به تن جز لباس ماتم نیست دلم به لطف تو پیوند خورده با روضه مرا ببخش که این رشته گاه محکم نیست مگر تو گریه کنی زخم دست و پهلو را به درد فاطمه جز گریه‌ی تو مرهم نیست بیا بگو که نیفتاد بین کوچه‌ی تنگ بیا بگو که رخش نیلی و قدش خم نیست «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» .
. قرار من چه کسی بعد تو قرار علیست پس از تو بانوی خانه! که خانه دار علیست تو جسم و جان منی بین قبر خوابیدی و این مزار، مزار تو نه مزار علیست دلیل خیسی این خاک، اشک نیست فقط کمی هم از عرق روی شرمسار علیست تو یاس بودی و در باغ، پرپرت کردند عجیب نیست اسیر خزان، بهار علیست پس از تو آنچه سپید است گیسوی حسن است پس از تو آنچه سیاه است روزگار علیست غذای دیشبمان دستپخت زینب بود چنان تو و پدرت، دخترت کنار علیست دری که سوخته، دارد هنوز می سوزد چرا که مستمع روضه های یار علیست منم که ماندم و لبخند و طعنه ی یک شهر وگرنه خانه ی تو نزد کردگار علیست به روی شانه ی تو چند موی سوخته بود نه موی سوخته بلکه طناب دار علیست شاعر: https://eitaa.com/emame3vom/86997 .
. سلام‌الله‌علیها ✍ واعتصموا بحبل الله به آیه‌های قدر و اعطینا به ریشه های چادر زهرا به رشتهٔ محبت مولا سیدة النسا، ای نامت بر هر درد بی دوا، دوا ما را با دستان شکسته کن دعا، سیدة النسا بانوی عالمین، ام الزینبین یا ام الحسن، یا ام الحسین ———————- واعتصموا بحبل الله این رشته سرنخ یک راهه راهی که سیر الی اللهه سیر الی الله این درگاهه عین عبادته مشق زهرا سرلوحهٔ سعادته مردن پای عشق علی شهادته عین عبادته قسم به یاعلی _گفتنِ فاطمه مُهر شهادت و میزنه فاطمه ———————- واعتصموا بحبل الله تا نشی توی فتنه‌ها گمراه راه تو میشه تا خدا کوتاه با یه نگاه ابی عبدالله باب نجات حسین تا وفاتم ای قربان وفات حسین تا نفس دارم می‌زنم صدات حسین جان به فدات حسین من اسمه دوا، و ذکره شفا جون من و بگیر، تو راه کربلا شهید کربلا ———————- «روضه » واعتصموا بحبل الله چی شد سفارشای پیغمبر آتیش گرفته سوره کوثر افتاده زیر دست و پا مادر کسی نگفت زنه یه زن تنها بین چل تا دشمنه قنفذ خسته میشه مغیره میزنه کسی نگفت زنه میون شعله‌ها، فضه رو زد صدا بلنده ای خدا، دست یه بی حیا «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» https://eitaa.com/emame3vom/87427 .👇
‍ . سلام‌الله‌علیها السلام علیکِ ایتها السیدة الجلیلة ایتها السیدة الجمیله ذات الاحزان الطویلة فی المدت القلیلة المجهولة قدرها، المخفیة قبرها فدای عمر کمت مادر، فدای قد خمت مادر میگن قبرت تو دل مولاست، فدای اون حرمت مادر ای مادر ای مادر ما رو یادش نمیره اونیکه همسایه رو هم دعا کرد حتی لباس عروسشم عطا کرد وقتی دید علی غریبه، محسنشم فدا کرد المظلومة بعلها المقتولة ولدها تو خونه غنچه‌ت و می‌چیدن، تو کوچه با تو می‌جنگیدن تا که افتادنت و دیدن، به اشکای علی خندیدن ای مادر ای مادر قد مولا رو خم کرد غصهٔ قامت کمون مادر دیگه به لب رسیده جون مادر این روزا که درد پهلو، برده امون مادر المغصوبة ارثها، المکسورة ضلعها اونا که حق تو رو خوردن، با نامردی فدک و بردن میگن آب ارث تو بود مادر، گلات تو کربلا پژمردن «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» https://eitaa.com/emame3vom/87429 .👇
. 🔸آقا بیا که روضه موسی بن جعفر است 🔸چشمانمان ز داغ مصیباتشان تر است آجرک الله... یا بن الحسن... 🔸جامه سیاه بر تن و بر جان شرار آه 🔸دل ها به یاد غصۀ او پر ز آذر است دلها رو روانه کنیم... کنار حرم با صفاش... 🔸مرثیه خوان حضرت کاظم، خود خداست 🔸بانی روضه، حضرت زهرای اطهر است امشب آسمان و زمین... عزادار آقا موسی بن جعفر هست... امشب همه عالم عزادارند.. بانی تمام روضه ها... مادرش زهراست... 🔸زندان نگو، که گرم مناجات با خداست 🔸غار حرای حضرت موسی بن جعفر است قربون غریبیت برم آقا... 🔸از تازیانه خوردن حضرت نگو دگر 🔸ارثیه ای رسیده به ایشان ز مادر است 🔸باشد همیشه ورد زبانم به هر نفس 🔸لعنت به آن یهودی بی دین که کافر است 🔸ای من فدای شال عزای شما شوم آقا جان... یا بن الحسن... قربون شال عزات برم آقا... 🔸ای من فدای شال عزای شما شوم 🔸آقا بیا که روضۀ موسی بن جعفر است هر کجا نشستی... حالا امام زمانت رو دعوت کن... یا صاحب الزمان... 👇 .. ........... با امام زمان عج در علیه السلام اگرچه عاشق تو در بدی زبانزد بود ولی همیشه به من خوبی تو بی حد بود من آن کبوتر هر جایی ام که بر بامت به شوق دام، دلم گرم رفت و آمد بود من آن سلام پس از هر نماز هر روزم که در تلاش رسیدن به تو مقید بود چگونه می شود آقا که با وجود تو باز درون برزخ عاشق شدن مردد بود همیشه حرف زدن با تو مهربان آقا برای عاشقیم فرصتی مجدد بود چقدر خوب نگاهت مرا به روضه کشاند چقدر خوب شدم حال من اگر بد بود مرا همیشه به جدت شناختی گفتی همانکه بین حسینیه سینه می زد بود نبود قسمتم امشب به کاظمین روم کبوتر دلم ای کاش بین مشهد بود عج .
. ای آشکارِ از همه پنهان، ظهور کن تا جان به لب نیامده، ای جان! ظهور کن خورشید آسمان علی! آشکار شو ماه تمام نیمهٔ شعبان! ظهور کن جاء الحق است زینت دیوارهای شهر برگرد ای بشارت قرآن! ظهور کن خشکیم، بایریم، کویریم، تشنه‌ایم بی حاصلیم حضرت باران! ظهور کن من ظلمتم به تو نرسم دیر می‌شود پس لطف کن به قلب من الآن ظهور کن بر خاک‌های فکه، شلمچه، دوکوهه، فاو با خون نوشته‌اند شهیدان: ظهور کن :: مسمار شاهد است که زهرای مرضیه می‌گفت پشت آن درِ سوزان ظهور کن آقا به حق دست بریده بیا بیا آقا به حق ساقی طفلان، ظهور کن آقا به حق آن لب عطشان بیا بیا آقا به حق آن تن عریان، ظهور کن آقا به حق آن سر مابین طشت زر آقا به حق آن لب ودندان، ظهور کن - اسفند ۱۴۰۲✍ عج .
. - اگرچه معصیتم پیش تو خرابم کرد ولی نگاه تو از لطف انتخابم کرد بگیر دست مرا جان تو کم آوردم به هرکه رو زده ام غیر تو جوابم کرد بیا به مجلس ما..سر بزن به ما آقا بیا که داغ فراقت ز غصه آبم کرد تورا به فاطمه دادم قسم،گره وا شد گناه بودم و لطف شما ثوابم کرد به لطف حضرت زهرا،منم غلام علی نگاه مادر تو عبد بوترابم کرد به سجده در حرمش تا به خاک افتادم مویز بودم و عشق علی شرابم کرد گریز شعر چه بهتر به کربلا برود که گریه های زنی در حرم کبابم کرد رباب ناله زنان پای نیزه ی خورشید به گریه گفت که مادر غم تو آبم کرد تو بر فراز نی و حرمله به من خندید به طعنه و به کنایه مدام عذابم کرد ۱۴۰۲/۱۲/۲۵ ✍ عج ................. . علیه‌السلام دل‌مرده‌ایم و یاد تو جان می‌دهد به ما قلبیم و بودنت ضربان می‌دهد به ما ماه خدا دومرتبه بی‌ماه روی تو دارد بشارت رمضان می‌دهد به ما برگرد! ای که لحظۀ افطار، عاقبت یک روز دست‌های تو نان می‌دهد به ما روزی سه بار غرق غریبی و بی‌کسی‌ست حسی که بی‌تو وقت اذان می‌دهد به ما این ماه، فرصتی‌ست که باز عاشقت شویم ماه خدا دوباره زمان می‌دهد به ما ما میهمان جد تو هستیم «جانْ حسین» نامی که اشک‌های روان می‌دهد به ما... بی‌شک حوالۀ همه امسال کربلاست رزقی که آخر رمضان می‌دهد به ما 📝 ✍ ............. بند اول آخر ساله دلامون گرفته از فراق و دوری صاحب زمون سال داره تحویل میشه اما بازم منتظرم که تو بیای مهربون لحظه ی سال جدید بیاید تا همه با همدیگه ببندیم عهدی همه دعاهامون با هم این باشه ایشالله تعجیل تو ظهور مهدی آقا ... امون از این درد و غم جدایی بده بر این دلای ما جلایی دیگه وقتشه آقا جون بیایی آقا ... بیا عزیز فاطمه مهدی ۳ بند دوم میگذره روز و شبای نوکر تو حسرت غصه و غم آقاجون اینقده آه از ته دل کشیدم چی میشه لیلی را ببینه مجنون غصه و غم بی تو بی شماره تجربه اینه تویی راه چاره با تو باشم به آرزوم رسیدم غصه ی من دوری ز هجر یاره آقا ... تو را نمی بینم چشام تاره دلم پر از گناه و زنگاره واسطه ام دست علمداره آقا ... بیا عزیز فاطمه مهدی ۳ بند سوم تو مثل من زیاد داری آقا جون من مثل تو حتی یکی ندارم اگه ولم کنی آقا به والله جهنمه تموم روزگارم از بچگی شدم اسیر نامت مادر کنیز و پدر پیر غلامت بدم ولی خوب می دونم آقا جون به حضرت زهرا قسم میخامت آقا ... به پهلوی شکسته ی مادر به حق دست بسته ی حیدر جدا نکن دو دست این نوکر ۲ آقا ... بیا عزیز فاطمه مهدی ۳ .
. 🔸مناجات خوانی ماه مبارک رمضان l شب یازدهم 📆 زمان: 👈  پنجشنبه ۲ فروردین ماه ۱۴۰۳ 🔷 با نوای : 👈 حاج 🔊 | غصه دارم که چرا سوز دعا نیست مرا 🔊 دعای l اللّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِرَحْمَتِكَ الَّتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ 🔊 دعای l وَ اَنْتَ تَعْلَمُ ضَعْفى عَنْ قَليلٍ مِنْ بَلاءِ الدُّنْيا وَ عُقُوباتِها 🔊 / دلم میخواست امشب اشک چشمم را خبر می کرد 🔊 / دلگیرم از دنیایی که واسه خودم ساختم 🔊 / خوش آن که حلقه‌های سر زلف وا کنی 🔊 / فقط یک مرد در عالم امیرالمؤمنین بوده است .👇👇👇👇 ✅ مادر اسلام 🔻 شاعر: محمد علی بیابانی دلم می خواست امشب اشک چشمم را خبر می کرد دلم می خواست دستم خاک عالم را به سر می کرد دلم میخواست پایم امشب از ماندن حذر می کرد به قبرستان دلگیر ابوطالب گذر می کرد دلم می خواست خیس از گریه های ابرها باشم دلم می خواست امشب زائر آن قبرها باشم بهشتی بازهم از از جنس خاکی نازنین آنجاست مزار پاره های قلب ختم المرسلین آنجاست یقینا قطعه ای از جنت حق در زمین آنجاست چرا که مرقد خاکی ام المومنین آنجاست شدم سرمست از شهدی که شیرین کرد کامم را به بانویم خدیجه عرض کردم تا سلامم را سلام ای مادر اسلام ای خانوم ای بانو سلام ای بیقرارت چارده معصوم ای بانو سلام ای سنگ خارا در کفت چون موم ای بانو سلام ای مظهر یا حی و یا قیوم ای بانو تو حیی، زنده خواهی ماند تا وقتی که دین زنده است تو قیومی و با تو پرچم اسلام پاینده است قدم هایت ندیده هیچ گاه از پا نشستن را نکردی صرف، ای سرو سهی فعل شکستن را چگونه می توان فهمید اینسان چشم بستن را به سودای یتیم مکه از دنیا گسستن را برای تاجری چون تو که در مکه سرآمد بود همه دیدند که سرمایه ات عشق محمد بود الا یا کاشف الکرب محمد سیب لبخندت سلامت داده جبرائیل از سوی خداوندت به جنت هاجر و حوا و مریم آرزومندت تو را کافیست بشناسیم از اوصاف فرزندت جز اینکه خواجه ی لولاک، احمد همسرت باشد گواه عصمتت این بس که زهرا دخترت باشد الا ای یاد تو آرامش پیغمبر مکه الا ای ترتبت تو قبله گاه دیگر مکه الا ای سایه ی دست کریمت بر سر مکه یتیمان تو از راه آمدند ای مادر مکه قرار دل! دلم را عاری از هر بیقراری کن کریمه! باز مهمان آمده پس سفره داری کن میان بستر افتادی و باری مانده بر دوشت پر از فریاد بی تابی ست بر لب های خاموشت صدای گریه ای گویا طنین افکنده در گوشت ببین زهراست که بی تاب افتاده در آغوشت نگاهت حس تلخ لحظه های واپسین دارد وصیت هایت امشب حرف هایی آتشین دارد گمانم در نگاه دخترت آزار میبینی و داری خانه ای با آتش بسیار می بینی کسی را آشنا بین در و دیوار می بینی میان پهلوی گل تیزی یک خار می بینی ببین که دست های تازیانه می رود سویش همینکه دخترت افتاد در افتاد بر رویش عليها سلام ‏ .................. . خوش آن که حلقه‌های سر زلف واکنی دیوانگان سلسله‌ات را رها کنی کار جنون ما به تماشا کشیده است یعنی تو هم بیا که تماشای ما کنی کردی سیاه زلف دوتا را که در غمت مویم سفید سازی و پشتم دوتا کنی تو عهد کرده‌ای که نشانی به خون مرا من جهد کرده‌ام که به عهدت وفا کنی من دل ز ابروی تو نبرم به راستی با تیغ کج اگر سرم از تن جدا کنی گر عمر من وفا کند ای ترک تندخوی چندان وفا کنم که تو ترک جفا کنی سر تا قدم نشانهٔ تیر تو گشته‌ام تیری خدا نکرده مبادا خطا کنی تا کی در انتظار قیامت توان نشست برخیز تا هزار قیامت به پا کنی دانی که چیست حاصل انجام عاشقی جانانه را ببینی و جان را فدا کنی شکرانه‌ای که شاه نکویان شدی به حسن می‌باید التفات به حال گدا کنی حیف آیدم کز آن لب شیرین بذله‌گوی الا ثنای خسرو کشورگشا کنی ظل اله ناصردین شاه دادگر کز صدق بایدش همه وقتی دعا کنی شاها همیشه دست تو بالای گنج باد من هی غزل سرایم و تو هی عطا کنی آفاق را گرفت فروغی فروغ تو وقت است اگر به دیدهٔ افلاک جا کنی  
4_6046298497945177741.mp3
40.78M
دلم می خواست امشب اشک چشمم را خبر می کرد دلم می خواست دستم خاک عالم را به سر می کرد دلم میخواست پایم امشب از ماندن حذر می کرد به قبرستان دلگیر ابوطالب گذر می کرد دلم می خواست خیس از گریه های ابرها باشم دلم می خواست امشب زائر آن قبرها باشم بهشتی بازهم از از جنس خاکی نازنین آنجاست مزار پاره های قلب ختم المرسلین آنجاست یقینا قطعه ای از جنت حق در زمین آنجاست چرا که مرقد خاکی ام المومنین آنجاست شدم سرمست از شهدی که شیرین کرد کامم را به بانویم خدیجه عرض کردم تا سلامم را سلام ای مادر اسلام ای خانوم ای بانو سلام ای بیقرارت چارده معصوم ای بانو سلام ای سنگ خارا در کفت چون موم ای بانو سلام ای مظهر یا حی و یا قیوم ای بانو تو حیی، زنده خواهی ماند تا وقتی که دین زنده است تو قیومی و با تو پرچم اسلام پاینده است قدم هایت ندیده هیچ گاه از پا نشستن را نکردی صرف، ای سرو سهی فعل شکستن را چگونه می توان فهمید اینسان چشم بستن را به سودای یتیم مکه از دنیا گسستن را برای تاجری چون تو که در مکه سرآمد بود همه دیدند که سرمایه ات عشق محمد بود الا یا کاشف الکرب محمد سیب لبخندت سلامت داده جبرائیل از سوی خداوندت به جنت هاجر و حوا و مریم آرزومندت تو را کافیست بشناسیم از اوصاف فرزندت جز اینکه خواجه ی لولاک، احمد همسرت باشد گواه عصمتت این بس که زهرا دخترت باشد
. علیه‌السلام ✍ دوباره اشك غم از گونه‌ام سرازير است امام حيِّ من! احياي بي تو دلگير است دوباره ليلهٔ قدر آمد و گمان دارم مقدر است نيايي؛ فراق تقدير است كسي ورق نزند خاطرات هجران را كتاب بي كسي‌ام بي نياز تفسير است مبين كه دست تمنا به آسمان دارم هنوز پاي دل من به خاك، زنجير است گرسنه آمده‌ام پاي سفرهٔ سحرت كه ديده و دلم از شام بي‌كسي سير است رواست تا كه فدايت كنم جواني را ز فرط معصيت افسوس كه دلم پير است براي اين شب جمعه مرا به كوفه ببر چرا كه كرب و بلا در نجف زمينگير است دليل مرگ علي نيست ضربهٔ شمشیر چرا كه قاتل مولا قلاف شمشير است «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» .
. همه گفتند عید می‌آید پس چرا نا امید می‌آید نکند باز ماه اول ماه بی تو دارد پدید می‌آید گفتم آنکه برایم این یک ماه سفرهٔ روضه چید می‌آید... ...بی تو اما تمام شد رمضان بی تو ماهی جدید می‌آید آنچه می‌خواستی شدم یا نه؟! به نظر که بعید می‌آید عبد بی عارت، عاقبت روزی به نگاهت مفید می‌آید نا امیدانه از تو می‌پرسم کی به نامم شهید می‌آید؟ شب روضه‌ست و باز در ذهنم روضه‌هایی شدید می‌آید :: باز تیری سه شعبه دنبال یک گلوی سپید می‌آید باز با قصد غارت خیمه دست‌هایی پلید می‌آید باز هم شمر جانب گودال پی قطع ورید می‌آید ✍ .
.: از کربلا به کوفه و از کوفه تا به شام باز آن عیال، بهر اسیری، فلک بری ؟!! .... از کربلا به کوفه و از کوفه تا به شام بود آه و ناله هم‌دم صبح و مسایشان موزون اصفهانی .... از کربلا به کوفه و از کوفه تا به شام جای تمام اهل حرم سنگ خورده‌ام😭 ...... از کربلا به کوفه و از کوفه تا به شام با شمر، هم‌سفر شدن ما روا نبود😭 ........... . از کربلا به کوفه و از کوفه تا به شام دشمن ز بی حیایی و ظلمی ابا نکرد ........ از کربلا به کوفه و از کوفه تا به شام تنها به شوق دیدن رویت دویده‌ام .
‌. من زار الحسین، کمن زار الله انت قبلتی، اباعبدالله محرم شدم، به محرم اباعبدالله پوشیده‌ام، رخت ماتم اباعبدالله لبیک من، اسم اعظم اباعبدالله دور حرم دویده‌ام، صفا و مروه دیده‌ام هیچ کجا نمی‌شود، حرم اباعبدالله ای کعبهٔ عشاق جهان لبیک ای قبلهٔ قلب عاشقان لبیک ای جان جهان جهان جان لبیک لبیک حسین لبیک لبیکَ لبیکَ حسین جان صلی الله علیکَ جانانه حسین است حسین دردانه حسین است حسین عشق دل دیوانه حسین است حسین خوشبخت بود آنکه مسلمان حسین است حسین مقصود من از کعبه و بتخانه و میخانه حسین است حسین لبیکَ لبیکَ حسین جان صلی الله علیکَ ✍ .👇
. بازهم حرف فراق است، جدایی سخت است شب آخر شده، ای کاش بیایی، سخت است بند اگر بند تو و گردن اگر گردن من آری آری که از این بند، رهایی سخت است من دو ماه است که سینه زده‌ام، در زده‌ام وای اگر در به روی من نگشایی سخت است پدر سینه زنان! بی تو یتیمیم همه اینکه باشی و ندانیم کجایی، سخت است به همین تاول جامانده ز مشایه قسم گر ز دست تو نگیریم دوایی، سخت است :: سخت دلتنگ هوای حرم سلطانم دوری نوکر از ایوان طلایی سخت است تو بگو جان جوادش نظری اندازد هر کجا جز در این خانه گدایی، سخت است .