.
#حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#بستر #وداع
#سید_میلاد_حسنی✍
تنهاترین مظلوم تاریخم کنارم باش
تنها طرفدارم تو بودی آخر افتادی
اینروزها مجروح جنگ غربتم برخیز
آه ای طبیب من چرا در بستر افتادی
قدری کنارم باش ای رنجیده از دنیا!
کی من به دوری تو عادت میکنم زهرا
از بیملاقاتی مشو غمگین خودم هر روز
جای همه از تو عیادت میکنم زهرا
تو شاهبانوی بهشتی پس بگو از من
کی قصری از فیروزه و یاقوت میخواهی
از من نکردی خواهشی نُه سال زهرا جان
حالا کهچیزیخواستی تابوت میخواهی؟
حس میکنم آرام جانم رفتنی هستی
دست تو را در دست خود هر بار میگیرم
دیروز اگر تو میگرفتی دست بر دیوار
حالا منم که دست بر دیوار میگیرم
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
#فاطمیه #بستر_شهادت
.
حمید علیمی - رونق.mp3
4.12M
#واحد_سنگین
بعد از تو خانه دیگر از رونق میافتد
چون خانهی بیمادر از رونق میافتد
با تو به هر ترتیب رونق دارد، اما
تو میروی و آخر از رونق میافتد
هم خانهی حیدر ندارد بیتو لطفی
هم خانهی پیغمبر از رونق میافتد
بعد از فدک اهل ریا فهمیده بودند
با خطبههایت منبر از رونق میافتد
بعد از تو مرگوزندگی فرقی ندارد
رهبر نباشد، لشکر از رونق میافتد
درد عجیبی نیست این خانهنشینی
چون مرغ بیبالوپر از رونق میافتد
حال علی آیینهی بیماری توست
بیتو جهان حیدر از رونق میافتد
بیمار باشی خانهات رونق ندارد
اما نباشی بدتر از رونق میافتد ...
#مجتبی_خرسندی✍
#فاطمیه
#بستر_بیماری
#بستر_شهادت
.
.
#شب_بیستم_رمضان
این بار هم خون ریخت ، اما پشت در نه
آسیب را پس یک نفر زد ، چل نفر نه
آن بی هوا ضربه ، هوای کوچه را داشت
هنگامِ ضربه داد مولا را خبر نه
یک تیغ داد اندازهٔ یک کربلا زخم
خونِ دلی نقش زمین شد خونِ سر نه
تا خانه هر دفعه زمین می خورد می گفت
من را نبیند دخترم با چشم تر نه
در کربلا اما سکینه دید زلفی
در پنجه ای می رفت و گفت آه ای پدر...نه
موئی که زهرا شانه کرد آنجا به هم ریخت
از دست شمر افتاد تن بر خاک ، سر نه
زد بیشتر زد بیشتر زد بیشتر شمر
می گفت در گودال زینب هر قدر نه
حامد آقایی✍
#مرثیه_حضرت_علی_علیه السلام
#بستر_شهادت
#شب_بیستم_رمضان
.
.
#حضرت_زهرا
#بستر_شهادت
#زبانحال_مولا_با_حضرت_زهرا
تو بی قراری و من نیز بیقرارترینم
که من غریب ترین مرد در تمام زمینم
کشیده است از آن سو مدینه تیغ به رویم
نشسته است از این سو فراق تو به کمینم
به حال و روز تو گیرم که اشک شرم نبارم
چه سازم این عرقی را که مانده روی جبینم
علی به خاطر بسترنشینی تو بگرید
تو هم به خاطر من گریه کن که خانه نشینم
به چادرت متوسل شدم که باز بمانی
منی که کهف امانم منی که حصن حصینم
برای سنگ مزارم پس از فراق تو بگذار
ز باغ پیرهنت لاله های سرخ بچینم
مرا شکستن پهلو مرا شکستن بازو
چنان شکست که من بعد با شکست عجینم
تو را زدند و خدا خواست من ببینم و دیدم
خدا کند که فراق تو را به چشم نبینم
شاعر: #محمدعلی_بیابانی
.
.
#زبانحال_حضرت_زینب سلام الله علیهم
#امام_علی علیه السلام
#بستر_شهادت
این دو روزه چون سه ماهه مادرم لاغر شدی
حضرت خیبر شکن ،هم سطح با بستر شدی
چشمهای نیمه بازت را به روی من نبند
مادرم را خواب میبینی مگر،باشد بخند
دور لبهایت زبانت را نچرخان جان من
شیر آوردم برایت نوش جان مهمان من
بد زده نامرد زخم تو نمی آید به هم
مثل زخم بازوی مادر سرت کرده ورم
آن غلافی که به کوچه بازوی مادر شکست
تیغِ آن در کوفه آمد بر سر حیدر نشست
قاتلت با طعنه می خندید بر احوال من
گفت بدجوری زدم ،بیهوده دست و پا نزن
مادرم ای کاش امشب بود تا کاری کند
مثل ایام اُحد از تو پرستاری کند
با تکان دست و پایت دست و پا گم کرده ام
آن کفن هایی که مادر داد را آورده ام
می روی از هوش می گویی کلامی بی صدا
کربلا یا کربلا یا کربلا یا کربلا
چادرم را از چه می بوسی تو با گریه چنین
با تماشای وقارم پای می کوبی زمین
مَحرمان جمعند دور دخترت گریه نکن
بازهم وا می شود زخم سرت گریه نکن
تا ابوفاضل کنارم هست در آرامشم
چادرم را روی زخم صورت تو می کشم
از ازل بین حسین و قلب من ، احساس بود
مادرم هم روی گیسوی حسین حساس بود
هر چه می خواهی بگو ، بازی نکن با جان من
با تماشای حسین حرف جدایی را مزن
وای اگر روزی ببینم زیر پا افتاده است
زیر زانوهای قاتل از صدا افتاده است
شک ندارم آنکه اموال حرم را می برد
بعد ِ پیراهن می آید معجرم را می برد
کوفیان با ما دمِ دروازه بد تا می کنند
بر سربازار زینب را تماشا می کنند
نان و خرماهای تو روزی ز خاطر می رود
پیش پای دخترت زینب تصدق می شود
#قاسم_نعمتی
.