eitaa logo
امام حسین ع
27.4هزار دنبال‌کننده
432 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. زهرا مرا دعوت نموده تا بیایم پایین نشستم گفت که بالا بیایم در عالم ذر گریه می کردم دلش سوخت من را دعایم کرد تا دنیا بیایم او انتخابم کرده که گریه کن هستم بی دعوتش کی میشود اینجا بیایم من را خرید و دوستانم را هم آورد راضی نشد به روضه ها تنها بیایم اشک مرا امروز دید و نامه ام را امضا زد و فرمود که فردا بیایم من را که غرق معصیت بودم کمک کرد تا زودتر بر ساحل دریا بیایم فردا که هر کس دست بر دامان چیزی است باید به پای ناقه ی زهرا بیایم ۱۴۰۳✍ سلام_الله علیه_السلام .
امام حسین ع
#شور ‍ . #امیرالمؤمنین در ازل دست با خدا دادی دست بالای دست حیدر نیست تیغ طوفان سوار میگوید قبضه
. دست بالای دست بسیار است دست بالای دست حیدر نیست فوق ایدیهم است دست علی او که باشد دری به خیبر نیست او بخواهد زمین نمی‌لرزد دل اهل مدینه مضطر نیست حاکم شرع تا علی باشد قوم او از غریبه برتر نیست حال ایتام با علی خوب است از ستم چشم هیچکس تر نیست چابلوسی به دین ندارد راه حرف غیر خدا به منبر نیست کفو زهرا علیست، با پدرش مثل حیدر کسی برادر نیست در شب هجرت نبی دیدند جز علی که کسی به بستر نیست!! عاشقی بود قنبر و فهمید عشق اینجاست جای دیگر نیست حب او را ندارد آن که به دل خانه ی قبر او منور نیست آیت الله هم اگر باشد حسناتش به لوح و دفتر نیست خانه ی امن ماست خاک نجف هیچ جا با نجف برابر نیست صاحبِ اختیار من علی است بی علی قدر من مقدر نیست تا که ذکر علیست بر لب ما شیشه ی دل دمی مکدر نیست مستی نام او مرا کافی ست احتیاجی به شرب مسکر نیست ساقی اش چون علیست مینوشم ورنه میلی به حوض کوثر نیست روز محشر به هوش می آید هر کسی با خبر ز حیدر نیست .
. اسدالله چشم تو روشن صاحب شیر دختری شده ای یا حسین، بهر کربلای خودت صاحب چه پیمبری شده ای بستری دارد از پر طاووس بالشی از پر پری دارد و ان یکادی بخوان رسول الله دختر تو چه دختری دارد دختری از تبار نور و غزل معنی عفت و حیا زینب همدم روز سختی حسن است گل شکفت از گل حسن امشب زندگی را به کام بابایش لحظه لحظه عسل ترش کرده مادرش اشک شوق میریزد معجری از جنان سرش کرده هم اقامه و هم بجای اذان خواند، نام حسین در گوشش تا دم مرگ هم نشد هرگز لحظه ای یاد او فراموشش بوسه باران پنج تن شده است حرز هر پنج تن به تن دارد بیشتر به حسین زل زده است به دلش عشق بی کفن دارد آفریده خدا برای حسین صبر را بیشتر به او داده روضه خوان ها دروغ می‌گویند معجرش از سرش نیفتاده ✍ .
. منو ببخش برای لحظه هایی که بردم از یاد تو رو مهربونم از من فقط بدی رسید و تنها خدا به خاطر تو داد امونم دلگیر جمعه ها برای اینکه دلگیری از منو تموم کارام وقتی که تو راضی نباشی از من بارونی شبیه ابره چشمام این که میگم دوست دارم دروغ نیست دروغِ هر چی غیر از این شنیدی بیا که پیر شدم توی جوونی رنگ موهام میزنه به سفیدی قصه عشق من به تو نبوده برای این یکی دو روز دنیا من اگه مردم و تو رو ندیدم بدون که بودم عاشق تو تنها هر جا میرم یاد تو ام عزیزم چون که تو هم به یادمی همیشه من تو رو دوست دارم فقط ببینم قسمت من میشه یا که نمیشه؟ گریه کن روضه شاه بی سر کجایی روضه خون مشک بی آب تو رو به جون عمه سه ساله ت منم نگاه کن نوکرت رو دریاب گریه کن روضه ی فاطمیه روضه مادر و خودت بخونش دلیل مرگ مادرت غلاف غلافی که خورده به استخونش عج .
. مادرم خیلی حیا کرد ولی اون بی حیا تر از این حرفاست که میگم چل روزه گذشته اما من هنوز دست و پام میلرزه تو کوچه میرم کاشکی برگرده روزای خوبمون مادرم بلند شه رو پای خودش فضه زحمت میکشه ولی بازم کاشکی نون می‌پخت با دستای خودش کاشکی خونمون درش چوبی نبود از پر فرشته ها بود درمون شاید این در اگه مسماری نداشت حالا خوب بودش حال مادرمون جبرئیل بدون اذن مادرم در خونه ی علی رو وا نکرد زدنش دختری رو که پدرش هیچ موقع اونو به اسم صدا نکرد نظم زندگیمونو بهم زدن پر پرواز بابامو چیدنش دست مادرم رو که شکستنش بابامو روی زمین کشیدنش .
. از دعای فاطمه عیسی مسیحا دم شده است زیر پای هاجر و طفلش زمین زمزم شده است از دعای فاطمه برگشت نور دیده اش پیرُهن بر چشم یعقوب نبی مرهم شده است با دعای فاطمه بخشید آدم را خدا از دعای فاطمه است آدم اگر آدم شده است نوح عمر خویش را از حضرت زهرا گرفت عمر زهرا مصلحت بوده است اگر که کم شده است انتخاب حضرت زهرای اطهر بوده است حضرت عباس اگر که صاحب پرچم شده است راست قامت می‌شود در پیش مخلوق خدا آن کسی که قد او در پیش زهرا خم شده است فاطمه نوری که در صلب پیمبر جا گرفت نوری از نور خدا که دختر خاتم شده است از غم دنیا و عقبی تر نگشته دیده اش هر کسی که گوشه ی چشمش برایش نم شده است ارزش اشک بر او را ما چه میدانیم چیست ظاهرا یک قطره اما در حقیقت یم شده است عشق زهرا و علی حبل المتین عالم است دین ما با رشته های پنج تن محکم شده است اشک او را غیر سجاده ندیده کس ولی بعد پیغمبر گل او غرق در شبنم شده است ✍ .
. طائر به آسمان تو باشد دلم حسین تنها به درب خانه ی تو سائلم حسین با این که هست قبله ی من کعبه ی خدا اما به سوی کرببلا مایلم حسین پرسند اگر که توشه چه داری به روز حشر نام تو را برم که تویی حاصلم حسین وقتی فقط به تربت تو سجده می کنم یعنی که هست قاطی آب و گلم،حسین من را خدا حواله کوی تو کرده که تنها به نام تو شده حل مشکلم حسین تنها دلم خوش است که دم از تو میزنم نه محتشم نه نیّر و نه مقبلم حسین شکر خدا که سایه ی تو بر سر من است شکر خدا به نوکری ات نائلم حسین ✍ .
. ۵ بهمن ۱۴۰۳ یوسف زهرا در اینجا هیچکس یعقوب نیست شرمسارم، دیده ام از هجر تو مرطوب نیست رو به راهم ظاهرا در باطن اما نیستم زودتر من را مداوا کن که حالم خوب نیست صبر هم اندازه ای دارد عزیز فاطمه صبر ما که صبر بی اندازه ایوب نیست دور از تو گنگ بار آمد اگر طبعم ببخش دانش آموز دبستانم تقاصم چوب نیست از کرم من را حسابم میکنی چون پیش تو خوب میدانم گنه کاری چو من محبوب نیست روزهای جمعه ی دلگیر را پایان بده تا ببینم جمعه ای را که دلم آشوب نیست آفت نفس است افتاده به جان باغ من ورنه محصول محبان علی معیوب نیست رو به من آغوش وا کردی و گفتی که بیا پیش تو گریه کن جدت حسین مغضوب نیست ✍ .👇
. سلام از چشمه ای خشکیده بر اقلیم بارانی برای چشم آلوده به جز این نیست تاوانی چه گویم از خودم از حال غمبار پر از دردم تو که بهتر ز هرکس حال من را خوب میدانی خودت که شاهدی در خلوتم با خویش میگویم چگونه از دلت آمد امامت را برنجانی اگر از داغ هجرانت نمردم، می‌کُشد من را همین بار گناهانم، همین حس پشیمانی حلالم کن برای معصیت های کسی چون من تمام روز حیرانی، تمام شام گریانی میان این همه سردرگمی، این شهر پر فتنه فقط یاد تو در آورده من را از پریشانی من بدتر ز بد اصلا به کار تو نمی آیم ولی تو دوستم داری تویی که خوب خوبانی من آن مورم که هر لحظه می‌افتد بار از دوشم همیشه زیر بارم را تو میگیری، سلیمانی خطا کردم، جفا کردم، تو را آزردم اما تو ز لطف و مرحمت من را ز درب خود نمیرانی می آید جمعه ای که من تو را میبینمت آقا میایی و برای شیعیانت روضه می‌خوانی تمام تاج و تخت دشمنان را ریخته بر هم عقیله با سخنرانی حسین با صوت قرآنی میان روضه ها سخت است این روضه برای تو که شد دخت امیرالمومنین در کوفه زندانی شنیدم چوب را چرخاند و بر دندان جدت زد که نه لب ماند نه دندان برایش بعد مهمانی .
حاج سید رضا نریمانیFadaeian_Monajat_Shabaniyeh_1403_Shab05_02.mp3
زمان: حجم: 28.08M
🔊 بخش دوم | سلام از چشمه ای خشکیده 👇متن https://eitaa.com/emame3vom/119296 📋 سلام از چشمه ای خشکیده بر اقلیم بارانی #امام_زمان (ع) (س) (عج) حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ سلام از چشمه‌ای خشکیده بر اقلیم بارانی برای چشم آلوده به جز این نیست تاوانی چه گویم از خودم از حال غمبار پُر از دردم تو که بهتر ز هرکس حال من را خوب میدانی خودت که شاهدی در خلوتم با خویش می‌گویم چگونه از دلت آمد امامت را برنجانی اگر از داغ هجرانت نمُردم، می‌کُشد من را همین بار گناهانم، همین حسّ پشیمانی حلالم کن برای معصیت‌های کسی چون من تمام روز حیرانی، تمام شام گریانی میان این همه سردرگمی، این شهر پُر فتنه فقط یاد تو در آورده من را از پریشانی من بدتر ز بد اصلا به کار تو نمی‌آیم ولی تو دوستم داری تویی که خوب خوبانی من آن مورم که هر لحظه می‌افتد بار از دوشم همیشه زیر بارم را تو می‌گیری، سلیمانی خطا کردم، جفا کردم، تو را آزردم اما تو ز لطف و مرحمت من را ز درب خود نِمیرانی می‌آید جمعه‌ای که من تو را می‌بینمت آقا میایی و برای شیعیانت روضه می‌خوانی تمام تاج و تخت دشمنان را ریخته بر هم عقیله با سخنرانی حسین با صوت قرآنی میان روضه‌ها سخت است این روضه برای تو که شد دخت امیرالمومنین در کوفه زندانی شنیدم چوب را چرخاند و بر دندان جَدَّت زد که نه لب ماند نه دندان برایش بعد مهمانی *شاعر: ✍ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .
.                 🔷 السَّلامُ عَلَیْكَ یا بَقِیَّةَ اللَّهِ فى اَرْضِهِ.. 🔷 مثل قدیم چشم مرا گریه دار کن نزدیک عید حال مرا نو نوار کن ایندفعه هم بیا بده توبه مرا سپس از بندگان حضرت پروردگار کن برگ و برم تمام، شده زرد و بی ثمر پاییز را بگیر و دلم را بهار کن `اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است” اصلا مرا ببر نجف و هم جوار کن خیلی شکسته ام دل چون شیشه تو را  چیزی بگو کمی سر نوکر هوار کن هر روز بوده است دعایم که ای خدا  من را فدایی سر راه نگار کن به حال و روز من تو فقط غصه میخوری من را فقط به هجر خودت غصه دار کن من از پس امور خودم بر نیامدم بر من خودت بگو چه نکن یا چکار کن صیاد قلب های محبین فاطمه رحمی کن و بیا دل من را شکار کن تو که به فکر نان شبم نیز بوده ای فکری به حال سختی این انتظار کن روز دهم امام چهارم به عمه گفت با خواهران من به بیابان فرار کن در راه مادر علی اصغر به عمه گفت فکری به حال مستی این نیزه دار کن .
. تو را داریم از نان حلال و طیب بابا تو را داریم از معجون شیر و اشک مادرها کسی که زنده دل باشد توسل می‌کند بر تو ز آدم تا به خاتم بوده ای ذکر پیمبرها فقط با نیت نذری غذا پختیم در خانه به عشق تو فقط قل می‌خورد آب سماورها خدا رحمت کند معمارهایی را که کوبیدند اسامی خدا و پنج تن را بر سرِ درها شبیه کودکان بالا و پایین رفته از منبر هر آنکس که ز تو چیزی نمی‌گوید به منبرها ز راه گوش مستم مست نام حضرت ارباب نمی آید به کارم پس شکسته باد ساغرها هزاران شاه بعد از تو حکومت کرده اند اما نمی‌گیرد کسی جای تو را در قلب نوکر ها ✍ .