.
📋#حسینجاننبودیببینیکهزینبچهدیده
#روضه_امام_حسین (ع)
#گریز_به_روضه_حضرت_زینب (س)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حسین جان، نبودی ببینی که زینب چه دیده
حسین جان، چه غمها که بر قلب عترت رسیده
حسین جان، ببین مادرت آمده قد خمیده
حسین جان، غم قلبِ زارم شده بیکرانه
حسین جان، مرا زد عدو بیحد و بیبهانه
حسین جان، چه گویم ز کعب نی و تازیانه
حسین جان، بمیرم که لب تشنه جونت فدا شد
حسین جان، تنت مقصد سرخ سر نیزهها شد
حسین جان، نفس میکشیدی سر تو جدا شد
خوب بودی، با تو بد کردند و بعد
راهت و با نیزه سد کردند و بعد
زنده جسمت را لگد کردند و بعد
اسب از روی تو رد کردند و بعد
پیکر و از خون که لکه لکه شد
استخوانهای تو تکه تکه شد
@emame3vom
یک نجاست خورده یک مرد پلید
تا مرا بالای تل آشفته دید
میکشید و میکشید و میکشید
میبرید و میبرید و میبرید
بی تو با اشرار رفتم، وای وای
با کتک بازار رفتم، وای وای
ماه را مابین چاه انداختند
بیگناهان را به آه انداختند
یک تماشاخانه راه انداختند
فکر میکردی که من با آستین
روبهرو باشم با شمر لعین
باور نمیکنی سر بازار رفتهام
با دست بسته مجلس اغیار رفتهام
باور نمیکنی که به زخمم نمک زدند
من را سنان و خولی و اخنس کتک زدند
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
▫️ جلسه هفتگی ۲۱ آذر ۱۳۹۸ ▫️
🔹 هیئت فدائیان حسین(ع) اصفهان🔹
@emame3vom
Fadaein-Haftegi-14020804_2.mp3
37.87M
#روضه احساسی
🍃بانویی که رکابش عباس است
🍃با سنان همسفر شود سخت است
........
بانویی که رکابش عباس است
همسفر با سنان شدن سخت است
کسی با چکمه قرآن خدا را زیر و رو میکرد
و با خون خدا دستان خود را شستشو میکرد
به مقتل شد ولی با دست غرق خون نمیآمد
نمیدانم که از مقتل چرا بیرون نمیآمد
.........
متن
https://eitaa.com/emame3vom/85833
#روضه_حضرت_زینب (س)
بانویی که رکابش عباس است
با سنان همسفر شود سخت است
کسی با چکمه قرآن خدا را زیر و رو میکرد
و با خون خدا دستان خود را شست و شو میکرد
به مقتل شد ولی با دست غرق خون نمیآمد
نمیدانم که از مقتل چرا بیرون نمیآمد
مگر جان جهان را چند ساعت نیمهجان میخواست
مگر یک سر جدا کردن چقدر آخر زمان میخواست
📋 #روضه_حضرت_معصومه (س)
#گریز_به_روضه_حضرت_زینب (س)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به لطف یک نگاهش قطره چون دریاست این بانو
که هر آئینه نور حضرت زهراست این بانو
زنان اهل جَنَّة از ندیمههای او هستند
کنیزش مریم است و خادمش حوّاست این بانو
شبیه مادرش زهرا پدر رفته به قربانش
اگرچه بنت موسی دختر طاهاست این بانو
شفاعت میکند قم را فقط یک خادم صحنش
تمام شیعیان را شافع فرداست این بانو
نشان چهارده معصوم از معصومه میگیرم
مزارش مرقد کُلِّ بنی الزَّهراست این بانو
اگر از داغ دوری برادر جان سپرد اما
ندید او را که بین خاک و خون تنهاست این بانو
به غربت رفت اما بیغل و زنجیر و با عزّت
ولی دلخون شام و زینب کبریٰست این بانو
اگر از بانوی قم با گُل استقبال میکردند
جلوی مَحمل زینب ولی جنجال میکردند
#علیاصغر_شاه_سنایی
.
📋بعد از پدر حالا نگارم را گرفتند
#روضه_حضرت_معصومه (س)
#گریز_به_روضه_حضرت_زینب (س)
سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بعد از پدر حالا نگارم را گرفتند
از من تمام روزگارم را گرفتند
از این جدایی جان من بر لب رسیده
هستیِ من، تاب و قرارم را گرفتند
انگار قسمت نیست وصل ما دوباره
در ساوه شوق بیشمارم را گرفتند
اما خیالت تخت هرجایی رسیدم
خویشان و نزدیکان کنارم را گرفتند
حالم بد است اما خدا را شکر در قم
با مهربانی حال زارم را گرفتند
با احترام و عزت و شوکت کمی از
این بارِ غمهایی که دارم را گرفتند
حتی زمان پر زدن از این قبیله
مردم همه دورِ مزارم را گرفتند
در شام اما خواهری مضطر چنین گفت:
یارب ببین دار و ندارم را گرفتند
بالا و پایین رفتن از ناقه چه سخت است
وقتی همه ایل و تبارم را گرفتند
نیمی ز معجر سوخت... نیمی را کشیدند
اصلا تمام اعتبارم را گرفتند
در گوش من مانده صدای ذوالجناحش
میگفت: با نیزه سوارم را گرفتند
یک "یادگاری" بود... اما در خرابه
"بنت الحسین" آن یادگارم را گرفتند
*شاعر : #محمدجواد_شیرازی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
📋 یادم نرفته دور تو جنجال کردند
#روضه_امام_حسین (ع)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یادم نرفته دور تو جنجال کردند
جمعیتی را وارد گودال کردند
آن ده سواری که تو را پامال کردند
دیدم تنت را زنده زنده چال کردند
یادم نرفته دست و پا گم کرده بودم
در گوشهی مقتل تو را گم کرده بودم
دیر آمدم کاری ز دستم برنیامد
سر نیزه شمر از تن تو در نیامد
دیر آمدم دیدم سرت دست کسی رفت
عمّامهی پیغمبرت دست کسی رفت
گوشواره دخترت دست کسی رفت
هم نازنین انگشترت دست کسی رفت
دیر آمدم اول تو را نشناختم من
خود را کنار پیکرت انداختم من
زجه زدنهایم مرا راضی نمیکرد
ای کاش خولی با سرت بازی نمیکرد
*شاعر: #محمدجواد_پرچمی✍
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.👇