eitaa logo
امام حسین ع
22.2هزار دنبال‌کننده
414 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. در برخى كتاب‌هاى عبادات آمده است كه پيامبر اكرم-صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-فرمود: هر كس در شب چهارم  صد ركعت نماز-در ركعت اول، سوره‌ى «حمد» و سوره‌ى «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ اَلْفَلَقِ»  یک  بار و در ركعت دوم، سوره‌ى «حمد» و سوره‌ى «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ اَلنّٰاسِ»   یک  بار-بخواند و ركعت‌هاى ديگر را نيز به همين صورت بخواند،  از هر آسمان فرشته‌اى فرود مى‌آيد و ثواب آن را تا روز قيامت مى‌نويسند و كسى كه اين نماز را خوانده است، در حالى كه چهره‌اش مانند شب چهارده مى‌درخشد، در قيامت حاضر مى‌شود و خداوند نامه‌ى عملش را به دست راستش مى‌دهد و به صورت آسان از او حساب مى‌كشد. منبع: اقبال الاعمال، سید ابن طاووس قدس سره ÷اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج .
Sokhanrani-Mandegari14001115.mp3
22.64M
🎙 : حجت‌الاسلام ماندگاری 🏴 عزاداری شب (ع) 📅 جمعه ۱۵ بهمن ماه ١۴٠٠ 🔺 هیأت آیین حسینی 🕌 امامزاده قاضی الصابر (ع)
. ⚜دو بند زمینه ی شهادت : بند اول: میخونم این دم ‌ آخر برس به داد من مادر به تن ندارم جونی میسوزه از پا تا سر زهر جفا اثر کرده دارم میرم از این دنیا تو لحظه های آخر هم فقط میگم بیا زهرا مادرم بیا دریابم مادرم تشنه ی آبم بند دوم: به یاد ظهر عاشورام ترک ترک شده لبهام شبیه جدم من هم بزم شراب و دید چشمام من با پای خودم رفتم اما حسین با سر رفته من خواهرم‌ نبود اما زینب با چشم‌ تر رفته میزده بر لب و دندان میزده جلوی طفلان شعروسبک: 👇
Shahadat_Emam_Hadi_Mirzamohamadi_1400.mp3
4.63M
🏴 السلام علیک یا علی بن محمد ایها الهادی النقی یابن رسول الله ◼️ علیه السلام 🎤 حجت الاسلام
Ziyarat_Jameh-Kabireh_Shahadat_Emam_Hadi_Mirzamohamadi.mp3
48.97M
🏴 السلام علیکم یا اهل بیت النبوة و موضع الرسالة و مختلف الملائکه ◼ زیارت 🎤 حجت الاسلام
Shahadat_Emam_Hadi_Mirdamad_1400.mp3
7.29M
🏴 السلام علیک یا علی بن محمد ایها الهادی النقی یابن رسول الله 🔊 ای دهم حجت خدای ودود ... ◼️ روضه حضرت هادی علیه السلام 🎤 حاج سیدمهدی
. ‍ متن مدح امام هادی ══════ ای دهم حجت خدای ودود هادی مُلک خالق معبود آفرینش یم عنایت تو هادیان بنده ی هدایت تو ای فدایی تو اَب و اُم ما ای تو ابن الرضای دوم ما ای تو باب المراد اهل البیت نور چشم جواد اهل البیت آفتاب رخ هو القیوم همه ی حُسن چهارده معصوم معرفت سایه ای ز قامت تو نور، یک جلوه از کرامت تو روی تو آیت هوالموجود به وجود تو بسته کل وجود بال جبریل فرش مجلس تو گل نرگس نثار نرگس تو چشم دشمن به لطف و رحمت تو متوکل حقیر عزت تو (هروقت اومد متوکل امام رو جلوی جمع کوچیک کنه خودش حقیر ذلیل و خار شد ابوالفرض اصفهانی شیعه بود مردم اصفهان گفتن تو چطور شیعه شدی در صورتی که آبا و اجدادت سنی بودن گفت زبان من زبان خوبی بود مردم اصفهان منو فرستادن پیش متوکل دادخواهی کنم حرف مردم بزنم به امیر جلو در کاخ ایستاده بودم یه عده مردم جمع شده بودن گفتن ابن الرضا رو دارن میبرن پهلو متوکل امیر بدجور خشمگین شده ازش دیدم آقارو سوار بر اسب دارن میبرن آقا نگاش به یال اسب بود خدا انگار محبتشو به دلم انداخت همینکه داشتن میبردنش تو دلم گفتم خدا کنه شر متوکل از آقا دور بشه خدای نکرده بلایی سر آقا نیاد از دلم گذشت این دعا همینکه آقا از جلوم رد شد برگشت به من گفت خدا دعاتو مستجاب میکنه اما بخاطر این دعای خیری که به ما داشتی خدا مال و فرزندان پر برکتی بهت عنایت میکنه گفت الان هرچی دارم از آقا دارم وضع مالی خوب دهتا فرزند عمر با برکت چرا شیعه نباشم؟ دشمن در خونه آقا میره آقا بهش عنایت داره اینهمه برای آقا امام زمان دعا میکنیم میخوای آقا نگاهمون نکنه) جامعه سطری از عبارت تو انبیا عاشق زیارت تو در خراسان، مدینه، سامرا نجف و کاظمین و کرببلا زائرین هر کجا که مهمانند جامعه با دم تو می خوانند به مزار مطهر تو سلام به عروس و به خواهر تو سلام بوی احمد دمد ز یاسمنت از رواق مقدس حَسَنت زده بر سر هوای سامره ام خاک پای گدای سامره ام سامره آفتاب سینه ی من کربلای من و مدینه ی من سامره شهر نور، شهر شرف سامره باغی از بهشت نجف سامره در زمین بهشت اله آسمان دو آفتاب و دو ماه تو ولی خدای دادگری تو جواد الائمه را پسری تو ز هر وصف خوب، خوبتری تو به یک چهره چهارده قمری به دعای تو سنگ، گُل آرد به ولای تو ابر می بارد هم تو گفتی و هم خداست گواه من اَطاکُم فقد اَطاعَ الله ذکر حق چیست ذکر خیر شما کیست میزان حق به غیر شما بی دمت آدمی نمی ماند به خدا، عالمی نمی ماند طایر وحی از تو دانه گرفت در ریاض تو آشیانه گرفت در زمین، در سپهر، در افلاک که شد با شما هلاک هلاک چشم دل بی چراغتان کور است شاهد من کَلامُکُم نُور است به خداوندی خدا سوگند به محمد، به انبیا سوگند به کتاب و به مکه و به حرم به صفا و به مروه و زمزم به مدینه به خاک قبر رسول به مزاری که گم شده ز بتول این کلام خدای دادار است مِهرتان خُلد و بُغضتان نار است روح قرآن بود بیان شما جان میثم بود فدای شما
. ‍ توسل و روضه ویژۀ شهادت امام هادی علیه السلام اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ، وَمَوْضِعَ الرِّسالَةِ ، وَمُخْتَلَفَ الْمَلائِكَةِ ، وَمَهْبِطَ الْوَحْىِ ، وَمَعْدِنَ الرَّحْمَةِ ، وَخُزّانَ الْعِلْمِ ، وَمُنْتَهَى الْحِلْمِ، وَاُصُولَ الْكَرَمِ، وَقادَةَ الاُْمَمِ ، وَاَوْلِياءَ النِّعَمِ ، وَعَناصِرَ الاَْبْرارِ ، وَدَعائِمَ الاَْخْيارِ ، وَساسَةَ الْعِبادِ ، وَاَرْكانَ الْبِلادِ ، وَاَبْوابَ الاْيمانِ ، وَاُمَناءَ الرَّحْمنِ ، وَسُلالَةَ النَّبِيّينَ ، وَصَفْوَةَ الْمُرْسَلينَ ، وَعِتْرَةَ خِيَرَةِ رَبِّ الْعالَمينَ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ ... یا وَلِیَّ اللّهِ إنّ بَیْنى وَ بَیْنَ اللّهِ عز و جل ذُنُوبا ... شرمنده ام ، گنهکارم ، رو سیاهم .. یا ولی الله ... لا یَأْتى عَلَیْها إلّا رِضاکُمْ اگه شما نگذری کارم زارِ ... خوش به حاله اونایی که ناله دارن .. امام هادی حاجت داشت یه نفر فرستاد کربلا فرمود برو تحتِ قبۀ حسین برا من دعا کن .. میخوای زائرِ ابی عبدالله بشی به نیابت امام هادی ؟ ... کربلا .. کربلا .. کربلا ... کربلا ... باز گویا هوایِ دل ابری است آسمان غصه دارِ مهتاب است ولی من همنشینِ با اشکم چشم هایم شبیه سرداب است دارد از عرش ناله می بارد ملک و جن و انس نالانند چشم هایِ فرات بارانی ست سامرا باز بیتُ الاحزان ست باز امشب دلم به دریا زد در یَم معرفت شنا کردم باز امشب یه عشقِ یادِ شما جامعه خواندم و دعا کردم معدن رحمه ، مهبطِ الوحی حافظِ بی بدیلِ سرالله هادیِ قلب هایِ گمراهان آه ، ذریۀ رسول الله ... معتصم از شما شفا یابد متوکل ، توکلش به شماست دوستانت که جایِ خود دارد دشمنت هم توسلش به شماست جان مهدی بیا دعایمان فرما ما غریبیمُ آشنایِ توییم پُر کن ار مهر کاسۀ ما را ما گدایانِ سامرایِ تواییم *میگه ایستاده بودم تو صفِ مردم منتظر بودم امام رو ببرن ، دیدم امام هادی سوارِ بر مرکب ، بالایِ مرکب سر مبارکشون رو پایین انداختن ، کَاَنَ دارن به زمین نگاه می کنن ، سنی مذهبِ داره این حرفُ میزنه ، میگه امام اصلاً به جمعیت اطرافش توجهی نداشت . همینطور که از دور میومد دیدم چقدر نورانیِ ، چقدر این چهره دلرباست ، تو دلِ خودم گفتم این آقا رو برا چی اسیر گرفتن ؟" چه گناهی کرده ؟ همینطور که میومد از راهِ دور تو دلم دعا کردم گفتم خدایا شرِ دشمنایِ این آقا رو از سرش کوتاه کن .. آقا روبروم که رسید سر رو آورد بالا یه نگاهی به من کرد گفت دعایِ تو در حقِ من مستجابه .. کسی نمی تونه آسیبی به من برسونه ، خیالت راحت همون جا سر بالا کرد گفت خدا برکت بده زندگیت ، خدا کمکت کنه .. (سنی مذهبه ها ..) خدا خیرت بده میگه وقتی برگشتم به شهر و دیارم ، رزقم ده ها برابر شد ، زندگیم رو به راه شد . آقا برا سنیِ دعا کردی ، امشب برا منم دعا کن آقاجان ... آماده ای روضه بخوانم ؟* در شبِ شوم کاخِ عباسی مثله خورشید منجلی هستی دست هایِ مبارکت بسته س هرچه باشد تو هم علی هستی ... رسم این خانواده شد غربت مثله زینب چرا اسیر شدی مو سپیدی برایتان زود است در جوانی چقدر پیر شدی * اما ملعون ، آقا رو دعوت کرد مجلس خودش ، بیش از 120 سرباز گذاشته امام هادی که وارد شد تعلل نکنید با شمشیر تکه تکه ش کنید .. اما وقتی وارد شد دید کسی از جایِ خودش تکون نمی خوره ، کوچکترین تعرضی به امام هادی نمیشه .. مجبور شد بلند شد آقا رو در بغل گرفت ، کنارِ خودش جا داد ، بعدشم با احترام آقا رو روانۀ منزل کرد ، آقا که رفت اینا رو جمع کرد گفت مگه بهتون نگفتم تکه تکه اش کنید ؟ چرا همه وایستادید نگاه می کنید ؟.. گفتن اخه وقتی وارد شد نگاه کردیم دیدیم بیش از صد شمشیر دوره آقا داره میگرده ، کسی رو نمی بینیم اما مچ دست و شمشیرُ میبینیم .. دورِ آقا حلقه زدن مگه کسی میتونست نزدیک بشه .. ذریۀ پیغمبرِ ... مگه کسی میتونه نزدیک بشه ، تعرضی کنه ؟ ... ملائکه دوره آقا حلقه زدن محافظ آقا هستن .. اما بمیرم زینب اومد بالایِ تل زینبیه .. دید نیزه دار داره با نیزه میزنه .. شمشیر دار داره با شمیر میزنه .. اونی که شمشیر و نیزه نداره ، سنگ به بدنِ حسین ..... 👇
Shahadat_Emam_Hadi_Salahshour_1400.mp3
7.56M
🏴 السلام علیک یا علی بن محمد،ایها الهادی النقی یابن رسول الله 🔊 پر کن از مهر کاسه ما را ما گدایان سامرای توییم... ◼️ روضه حضرت هادی علیه السلام 🎤 حاج مهدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 📜فیش منبر کوتاه متنی📩 منبرک علیه السلام : 🔻متوکل عباسی امام هادي را زندان کردند. در همان ایام بنا شد مردم نماز استسقاء بخوانند، مسلمانان رفتند نماز استسقاء خواندند اما باران نيامد. 🔸مسيحي ها گفتند يک فرصت هم به ما بدهيد، يکشنبه را براي مسيحي ها گذاشتند آنها رفتند نماز را خواندند و باران آمد. مسلمان ها خيلي مضطرب شدند، يکي دو هفته ي ديگر مسلمانان برای نماز رفتند اما باران نيامد. باز مسيحي ها رفتند دوباره باران آمد. 🔹متوکل خدمت امام هادی علیه السلام آمد گفت: آقا به داد دين جدت برس. حضرت فرمودند به يک شرط من قبول مي‌کنم. فرمودند به این شرط که هر چه زنداني داري آزاد کنی. متوکل گفت باشد و همه را آزاد کرد. بعد حضرت فرمودند بگو يک بار ديگر مسیحی ها برای نماز بیایند وقتی مسیحی ها به همراه کشيش خود آمدند و مشغول نماز شدند، ابرهاي سياه شروع کرد بالای سرشان جمع شد. 🔸حضرت فرمودند: دست این کشیش را باز کنید و نگه داريد. دستش را نگه داشتند، بعد حضرت جلو رفتند و تکه استخواني که در دستش مخفی کرده بود را برداشتند. بعد حضرت فرمودند که اين استخوان يک پيامبر است که باید پوشيده باشد زير آسمان که برده می شود رحمت خدا اقتضا مي کند که باران بیاید. این ها اين را پيدا کرده اند و از آن استفاده می کنند. بعد حضرت فرمودند اين استخوان را از او بگيريد. وقتی از او گرفتند حضرت به کشیش مسیحی فرمودند حالا برو دعا کن که دیگر بارانی نیامد. ‌ .