زمان:
حجم:
97.1K
دلم گرفته ای خدا به یاد غربت علی
چه میشود که رو نهم به روی تربت علی
گریه کند دو دیدهام برای مرتضی علی
علی علی علی علی علی علی علی علی
****
ای دل دلشکستگان تربت بینشان تو
تمام خانهها بود منتظر اذان تو
دوباره یک اذان بگو به خاطر خدا علی
علی علی علی علی علی علی علی علی
****
خیز و بده دوباره جان به مسجد از خطابهها
چهره بپوش و سر بزن به گوشۀ خرابهها
طفل یتیم بی غذا تو را زند صدا علی
علی علی علی علی علی علی علی علی
سلام ما سلام ما به درد و داغ و صبر تو
اشک امام مجتبی گشته گلاب قبر تو
عزا گرفته بهر تو شهید کربلا علی
علی علی علی علی علی علی علی علی
****
شعله زند به هر دلی یاد عطوفت دلت
که میدهی ز مرحمت غذای خود به قاتلت
تو خود سفارش ورا کنی به مجتبی علی
علی علی علی علی علی علی علی علی
****
تو یار خلق بودی و قدر تو را نیافتند
ستمگران ز تیغ کین فرق تو را شکافتند
خون تو ریخت برزمین فرق تو شد دوتا علی
علی علی علی علی علی علی علی علی
****
سلام ما سلام ما به دیدگان بستهات
سلام ما سلام ما بر آن دل شکستهات
خیز و ز سوز دل بخوان بار دگر دعا علی
علی علی علی علی علی علی علی علی
#امام_علی
#استاد_حاج_غلامرضا_سازگار✍
🎧#بانوای
#مداح اهل بیت ع
# کربلایی _ محسن _ اخوان🎤
.
#شب_قدر
#امام_علی
شب بود و اشک بود و علی بود و چاه بود
فریاد بیصدا، غم دل بود و آه بود
دیگر پس از شهادت زهرا به چشم او
صبح سفید همچو دل شب سیاه بود
دانی چرا جبین علی را شکافتند؟
زیرا به چشم کوفه عدالت گناه بود
خونش نصیب دامن محراب کوفه شد
آن رهبری که کعبه بر او زادگاه بود
یک عمر از رعیت خود هم ستم کشید
اشک شبش به غربت روزش گواه بود
دستش برای مردم دنیا نمک نداشت
عدلش به چشم بینگهان اشتباه بود
همصحبتی نداشت که در نیمههای شب
حرفش به چاه بود و نگاهش به ماه بود
مولا پس از شهادت زهرا غریب شد
زهرا نه یار او که بر او یک سپاه بود
وقتی که از محاسن او میچکید خون
عباس را به صورت بابا نگاه بود
«میثم!» هزار حیف که پوشیده شد ز خون
رویـی کـه بهـر گمشـدگان شمـع راه بود
#استاد_حاج_غلامرضا_سازگار ✍
.
زمان:
حجم:
223.6K
#سرود
#میلاد_حضرت_زینب
مولودی ولادت حضرت زینب «س»
دختر زهرا خوش آمدی
زینب کبری خوش آمدی
بحر کرامت جان امامت خوش آمدی
دخت ولایت روح شهامت خوش آمدی
یا زینب میلادت بادا مبارک
تو افتخار ولایتی
نور چراغ هدایتی
قدر محمد جلوه کند از جلال تو
حضرت زهرا بوسه زند بر جمال تو
یا زینب میلادت بادا مبارک
چشم محمد بـه سوی تو
شیرخدا محو روی تو
بـه چشم بابا شبیه زهرای اطهری
گل بهشت همیشه سبز برادری
یا زینب میلادت بادا مبارک
فاطمه نازد بـه عصمتت
کرب و بلا محو عزتت
یوسف زهرا بـه اقتدار تو متکی
اسارت تو شهادت او بود یکی
یا زینب میلادت بادا مبارک
قیام تو یک قیامت اسـت
بقای خط امامت اسـت
تو زینب استی و یا کـه زهرای دیگری
دل از حسین و حسن بـه یک لحظه میبری
یا زینب میلادت بادا مبارک
جمال تو حسن کبریاست
قیام تو فتح انبیاست
عجب ندارم بـه این جلال و بـه این مقام
یوسف زهرا بـه پیش پایت کند قیام
یا زینب میلادت بادا مبارک
http://zobdatolashaar.ir/wp-content/uploads/2019/12/دختر-زهرا-خوش-آمدی.mp3
#استاد_حاج_غلامرضا_سازگار
https://eitaa.com/emame3vom/85699
.
.
#شهادت_امام_هادی
#امام_هادی علیه السلام
#رضا_قاسمی ✍
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
تو آن نوری که فَهمی ابتدا و انتهایت را
نمیفهمد، چنانکه هیچ کس ذاتِ خدایت را
گِل ما موم شد در دستهایت لحظهی خِلقت
همان دَم که عطا کردند خاکِ سامرایت را
چراغِ راه میخواهم، سری از سجدهات بردار
قیامی کن ببینم روی مصباحُالهُدایت را
صراطَالمستقیم از دور نورِ سایهات را دید
میان نقشهاش انداخت نقشِ ردّ پایت را
تویی که میشنیدی از سکوتِ سنگ، آهش را
کسی نشنید کوهِ بغضْ بر دوشِ صدایت را
تو را بُردند از غربت به غربت، این چه تبعیدیست؟
عوض کردند شکلِ ظاهرِ ماتمسرایت را
به زَعم دشمنان، درّندگان هم دشمنت بودند
قفس دیدی، در آغوشت کشیدی دوستهایت را
گواهی میدهد چشمانِ خیسِ آیهی تطهیر
به بزم روضههای شام، وا کردند پایت را
از این غربت سفر کردی به عرش چادری خاکی
همان چادر که برپا کرد در جنّت عزایت را
به اجدادِ غریبت اقتدا کن، "فَابکِ لِلمَظلوم"
بخوان با مادرِ خود روضههای کربلایت را
....................
.
#امام_هادی
#شهادت_امام_علی_النقی
#تک / #واحد ـ
#شهادت_امام_هادی(ع)
سامرا گردیده معراج شهادت اي خدا
جان دهد در غربتش مرد عبادت ای خدا
شد در این شهر جفا
دردِ او آخر دوا
ناله ی ارض و سما
یا غریب سامرا(۲)
یــا ـ حضرت هادی(۳) غريبِ سامرا
زهر دشمن بر وجود بی قرارش می چکد
لختههاي خون ز دست نوجوانش می چکد
در كنارِ جسمِ او
شد گُلش در گفتگو
اي پدر قربان تو
با حسن حرفي بگو(۲)
یــا ـ حضرت هادی(۳) غريبِ سامرا
سامرا شد کربلا از این شراره ای خدا
ماه خون افتاده آغوشِ ستاره اي خدا
لحظههاي آخر است
حال مولا ديگر است
بي تو يا ابن الجواد
خاك ماتم بر سر است(۲)
یــا ـ حضرت هادی(۳) غريبِ سامرا
شاعر: #حسن_ثابت_جو
🔊 سبک 👇
https://emam8.com/upload/sabks/96/12/39622_13961228161431_1858986.mp3
................
.
#شهادت_امام_علی_النقی
واحد
صفا و مروه کجا و حریم یوسف زهرا
صفاست در حرم باصفایِ حضرت هادی
ز دست رفته شکیبم خدا کند که نصیبم کند
شود یا زیارت صحن و سرایِ حضرتِ هادی
اگر به سامره ام اوفتد گذر سر و جان را
کنم نثار به گنبد نمایِ حضرت هادی
دلم که درد گناهش به احتضار کشانده
پناه برده به دارالشفایِ حضرت هادی
مرا رضایتِ ابن الرضا خوش است که دانم
بوَد رضایِ خدا در رضایِ حضرت هادی
به زور خوانده به بزم شراب حجت حق را
نکرد شرم و حیا از خدایِ حضرت هادی
گهی به بزم شراب و گهی به مجلسِ دشمن
چگونه اشک نریزم برای حضرت هادی
چگونه اشک نریزند دوستان به عزایش
که گشته فاطمه صاحب عزایِ حضرت هادی
غریب و بی کس و تنها شهید گشته چو جدش
زمین سامره شد کربلای حضرت هادی
سیاه پوش کن ای آسمان ملائک خود را
که شد خموش صدای دعای حضرت هادی
____________
یارب از زهرِ جفا سوخت زپا تا به سرم
شعله با ناله برآید همه دم از جگرم
جز تو ای خالقِ دادازر کسی نیست گواه
که چه آورده جفای متوکّل به سرم
می دوانید پیاده ز پیِ خویش مرا
گرد ره ریخت بسی بر رخ همچون قمرم
آن شبی را که مرا خواند سوی بزم شراب
گشت از شدّت غم، مرگ عیان در نظرم
خواست تا بر من مظلوم دهد جام شراب
شرم ننمود در آن لحظه زجدّ و پدرم
زهر نوشیدم و راحت شدم از عمر ولی
ریخته خاکِ یتیمی به عذارِ پسرم
با که این ظلم بگویم که به زندان بلا
قبر من کند عدو پیشِ دو چشمان ترم
شاعر: #استاد_حاج_غلامرضا_سازگار
🔊 سبک👇 #سعید_حدادیان
https://emam8.com/upload/sabks/97/12/49208_13971214142343_3704056.mp3
.
.
#شهادت_حضرت_حمزه
#حضرت_حمزه
گمان نمی کنم این روح پیکرم باشد
تنی که مُثله شده در برابرم باشد
گمان نمی کنم این جسم پاره پاره شده
همان عموی رشید پیمبرم باشد
بدن مگر بدن کیست این چنین شده است؟!
اگر خدای نکرده برادرم باشد...!
چرا عبای پیمبر نمی گذارد تا
دوباره روشنی دیدۀ ترم باشد؟
××
فدای خواهر مظلومه ای که نالان گفت:
کنار کشتۀ گودال مو پریشان گفت:
××
گمان نمی کنم این زیر نیزه افتاده
حسین فاطمه یعنی برادرم باشد
تو را خدا بگذارید بوسه اش بزنم
که قول می دهم این بار آخرم باشد
کفن که نیست عبا نیست، بوریا هم نیست؟!
بد است بی کفن این مرد محترم باشد
برای آن که روی پیکرش بیاندازم
نمی شود بگذارید معجرم باشد؟
#علی_اکبر_لطیفیان
...........
📋 گمان نمیکنم این روح پیکرم باشد
#روضه_حضرت_حمزه (ع)
#روضه_امام_حسین (ع)
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
همچین که خبر آوردن برای پیغمبر خدا که بدن حمزه رو تکهتکه کردن و مُثله کردن؛ پیغمبر دستور داد:« فقط یه کاری بکنید خواهرش صفیه نبینه. اگه میخواد بیاد یه چیزی رو این بدن بندازید، بدن مشخص نباشه؛ بدن و پنهان کنید آخه بدن و مثله کردن و تکهتکه کردن. اما همچین که صفیه خواهر حضرت اومد بالاسر حمزه، شروع کرد حرف زدن:
گمان نمیکنم این روح پیکرم باشد
تنی که مُثله شده در برابرم باشد
گمان نمیکنم این تکّههای پخش شده
همان عموی رشید پیمبرم باشد
بدن مگر بدن کیست این چنین شده است؟
اگر خدای نکرده برادرم باشد …!
چرا عبای پیمبر نمیگذارد تا
دوباره روشنی دیدهی تَرَم باشد؟
فدای خواهر مظلومهای که نالان گفت:
کنار کشتهی گودال مو پریشان گفت:
گمان نمیکنم این زیر نیزه افتاده
حسین فاطمه یعنی برادرم باشد
تو را خدا بگذارید بوسه اش بزنم
که قول می دهم این بار آخرم باشد
کفن که نیست، عبا نیست، بوریا هم نیست؟
بد است بیکفن این مرد محترم باشد
همچین که نگاهی خواهرش صفیه به بدن برادرش حمزه انداخت، نالهش بلند شد. بعضیا میگن این خواهر غش کرده...
- چی شده؟!
- فقط شنیده؛ من بعید میدونم پیغمبر گذاشته باشه این خواهر بدن تکهتکهی برادرش و ببینه. اما شنید یه کاری با این بدن کردن که پیغمبر اجازه نمیده این بدن و کسی ببینه؛ برای همین یه نالهای زد و غش کرد.
اما نمیدونم بیبی وقتی اومد توو گودال همچین که نگاه به این بدن ارباً اربا انداخت: «هذا حُسَینٌ مُرَمَّلٌ بِالدِّماءِ مُنْقَطَعُ الاعْضاءِ...»
*شاعر: #استاد_حاج_غلامرضا_سازگار
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📋 مونده روی زمین پیکر تو رها
#روضه_امام_حسین (ع)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مونده روی زمین ، پیکر تو رها
السلامُ علیٰ مَن دَفَنَ اهلِ قُریٰ
خواهرت اگه نیست ، رفته شام بلا
ریگ و رمل بیابان برات گرفتن عزا
همه منتظرن، مادرت برسه
کاش صدای برادر به خواهرش برسه
دست قاتل اگه، به سرش برسه
آخ خدا به داد موی دخترش برسه
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.👇
.
#تحلیل_مداحی
#استاد_حاج_سعید_حدادیان 🎤
تحلیل #دکتر_محمد_فراهانی ✍
#شهادت_حضرت_مسلم علیه السلام
#روضه_حضرت_مسلم(ع)
#موضوع : پرورش روضه❗️
#متن_روضه 👇
درماتم تو آل پیمبر گریستند
چشم بتول و احمد و حیدر گریستند
عباس و عون قاسم و اکبر گریستند
در موج خون دو بسمل بی سر گریتند
آخه دوتا پسراشم کشتن. اون یکی می گفت داداشم امانته اول منو بکش. مادرم اونو به من سپرده. این یکی می گفت من طاقت داغ برادر ندارم. اول منو بکش...
در هر دری به یاد تو فریاد و آه بود
حتی حسین یاد تو در قتلگاه بود
بردختر تو چون خبر قتل تو رسید
اشک از دو دیده ریخت و آه از جگر کشید
آن داغ دیده قصه ی قتل تو را شنید
دیگر سر بریده میان طبق ندید
هرچند ریخت خون دل از دیده ی ترش
زینب گرفت در بر خود همچو مادرش
شاعر #استاد_حاج_غلامرضا_سازگار
گفت ای دسته گل زیبایم
من از امروز تورا بابایم
دختر کوچک من خواهر توست
خواهر غم زده ام مادر توست
روز عاشورا هروقت سکینه میخواست بیاد برا وداع هی چشمش به این دختر می خورد خجالت می کشید. تا اینکه حسین رفت سوار مرکب شد دیدند هی میخواد راه بیفته اسب سر بلند نمیکنه یه نگاه کرد دید دختر به پای اسب افتاده...
جلو دختر شهید روم نشد نوازشم کنی. بابا جان دیگه دختر مسلم نیست بیا پایین. من که میدونم بعد تو میخوان منو بزنن. بابا یه جوری دختر مسلمُ نوازش کردی تا حالا منُ اونجور نوازش نکردی...
#نکات 🔽
💠پرورش روضه❗️:
اگر عین مطالب مندرج در کتابها را بخواهیم برای مستمع بگوییم مثل این است که آشپزی، مواد خام و ناپخته ی غذایی را جلوی میهمان بگذارد.
💥مداح بایستی محتوای اولیه ای را که از منابع استخراج می کند، پرورش دهد بعد به مستمع ارائه نماید. در روضه این فایل این موضوع بخوبی دیده می شود.
در روضه قبل از بیان ماوقع روضه وداع، به «خجالت کشیدن حضرت سکینه(س) از دختر حضرت مسلم(ع)» اشاره می شود.
حرکت نکردن ذوالجناح اینگونه بیان می شود: «دیدند هی میخواد راه بیفته اسب سر بلند نمیکنه یه نگاه کرد دید دختر به پای اسب افتاده...»
سخن حضرت سکینه اینگونه تعبیر می شود که: «جلو دختر شهید روم نشد نوازشم کنی» «بابا جان دیگه دختر مسلم نیست بیا پایین»
ماجراهای بعد از شهادت سیدالشهداء(ع) از زبان حضرت سکینه(س) اینگونه بیان می شود: «من که میدونم بعد تو میخوان منو بزنن» «بابا یه جوری دختر مسلمُ نوازش کردی تا حالا منُ اونجور نوازش نکردی...»
💥اگر دقت کنید فاصله بین آنچه در متن کتابها آمده با آنچه که در بیان آقای حدادیان پرورش پیدا کرده بسیار زیاد است.
بیان در قالبی که محتوا را برای مخاطب مجسم می کند، استفاده از عباراتی که بیشترین تأثیر را در آن مفهوم دارد، توجه به حساسیتهای مخاطب و مواردی از این قبیل، دست به دست هم می دهد و مضمون خام را پرورش یافته به مستمع ارائه می نماید.
#مجمع_حضرت_یاس_کبود
.👇
.
#امام_عصر علیهالسلام
#انتظار_و_عاشورا
#غزل
شهیدی در میان کاروانت میشوم یا نه؟
غبار رهگذار عاشقانت میشوم یا نه؟
دلم سنگ است میدانم، دلم تنگ است میدانی
نمیدانم که خاک آستانت میشوم یا نه؟
مرا با گوشهچشمی خواندی اما کاش میگفتی
فدای چشمهای مهربانت میشوم یا نه؟
فدای تو چه جانهای جوانی شد بگو آیا
فدای آن شهیدان جوانت میشوم یا نه؟
سرم را کاش بر زانو بگیری یوسف زهرا
بگو وقت شهادت، میهمانت میشوم یا نه؟
#امام_زمان
#میلاد_عرفانپور✍
.................
.
#امام_زمان_عج
حیف از تو که گل باشی و من خار تو باشم
بگذار که از دور گرفتار تو باشم
من مایه ندارم که خریدار تو گردم
باشد که گدای سر بازار تو باشم
گر راه ندارم به حریمت نظری کن
تا معتکف سایة دیوار تو باشم
با آنکه تو را عاشقم از خود نپسندم
تو یار به من باشی و من عار تو باشم
دستی، که به جز دامن لطف تو نگیرم
چشمی، که فقط طالب دیدار تو باشم
زخمم به جگر زن که دوایی نپذیرد
دردی به دلم بخش که بیمار تو باشم
از همچو تویی پاک تر از گل همه حیف است
تا همچو منی عبد خطاکار تو باشم
سوزم به درون ریز که پیوسته بسوزم
خوابم ببر از دیده که بیدار تو باشم
آن رتبه ندارم که نهی پای به چشمم
بگذار که خاک ره زوار تو باشم
من میثمم و چوبة دارم به سر دوش
بگذار که دلباخته ی دار تو باشم
#استاد_حاج_غلامرضا_سازگار ✍
.
.
#مناجات_امام_زمان (عج)
منبع کتاب نخل میثم
══════
اي آفتاب زهرا عَجّل علي ظهورك
تنهاي شهر و صحرا، عجّل علي ظهورك
گم گشته وجودي، هم غيب و هم شهودي
در ديده و دل ما، عجّل علي ظهورك
بي تو غريب، قرآن، بي تو اسير، عترت
بي تو علي است، تنها، عجّل علي ظهورك
نه طاقتي نه صبري، تا چند پشت ابري؟
اي مِهر عالم آرا عجّل علي ظهورك
دنيا در انتظار است، خون قلب روزگار است
پا در ركاب بنما، عجّل علي ظهورک
زخمِ به خون نشسته، پيشانيِ شكسته
دارند با تو نجوا، عجّل علي ظهورك
خون دو ديده گويد، دست بريده گويد
بر انتقام بازآ، عجّل علي ظهورك
هم عمّهها پريشان، هم جدّ توست عطشان
هم چشم ماست دريا، عجّل علي ظهورك
بر "ميثمت" نگاهي، از لطف گاه گاهي
اي چشم حق تعالي! عجّل علي ظهورك
#مناجات_با_امام_زمان
#امام_زمان
#استاد_حاج_غلامرضا_سازگار
.
.
#پنجم_صفر
#زبانحال_امام_حسین علیه السلام و #حضرت_رقیه سلام الله علیها
کتاب نخل میثم
══════
دخترم! بر تو مگر غير از خرابه جا نبود؟
گوشۀ ويرانه جاي بلبل زهرا نبود
جان بابا! خوب شد بر ما يتيمان سر زدي
هيچ كس در گوشۀ ويران به ياد ما نبود
دخترم! روزي كه من در خيمه بوسيدم تو را
ابر سيلي روي خورشيد رخت پيدا نبود
جان بابا! هر كجا نام تو را بردم به لب
پاسخم جز كعب ني، جز سيلي اعدا نبود
دخترم! وقتي كه دشمن زد تو را زينب چه گفت؟
عمّه آيا در كنارت بود بابا يا نبود
جان بابا! هم مرا، هم عمّهام را مي زدند
ذرّه اي رحم و مروّت در دل آنها نبود
دخترم! وقتي عدو ميزد تو را بر گو مگو
سيّد سجّاد زين العابدين (عليه السلام) آن جا نبود؟
جان بابا! بود امّا دست هايش بسته بود
كس به جز زنجير خونين يار آن مولا نبود
دخترم! آن شب كه تنها اوفتادي از نفس
مادرم زهرا (سلام الله عليه) مگر با تو در آن صحرا نبود؟
جان بابا! من دويدم زجر هم ميزد مرا
آن ستمگر شرمش از پيغمبر* و زهرا (سلام الله عليه) نبود
دخترم! من از فراز ني نگاهم بر تو بود
تو چرا چشمت به نوك نيزۀ اعدا نبود؟
جان بابا! ابر سيلي ديدهام را بسته بود
ورنه يك لحظه دل من غافل از بابا نبود
دخترم! ماشورها بر شعر (ميثم) داده ايم
ورنه در آواي او فرياد عاشورا نبود
جان بابا! دست آن افتاده را خواهم گرفت
زآن كه او جز مادح و مرثيه خوان ما نبود
#شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه
#استاد_حاج_غلامرضا_سازگار
.
.
#حضرت_زهرا(س)
#فاطمیه
من كيم جان جهان ممدوحه ي جان آفرينم
مادر توحيد بانوي سماوات وزمينم
شمع جمع پنج تن همسنگر حبل المتينم
وجه رب العالمين، جان ولايت ، ركن دينم
كوثر وتطهير وقدرو هل اتي ويا وسينم
من كيم زهراي اطهر دخت ختم المرسلينم
كشتي توحيد را سُكان منم لنگر منم من
خواجه ي لولاك را دختر منم مادر منم من
چارده معصوم را گردون منم محور منم من
مؤمنون من، قدر من، طاها منم كوثر منم من
گوهر عينُ الحياتم، اختر حقُ اليقينم
من كيم زهرا ي اطهر دخت ختم المرسلينم
نخل سرسبز ولايت، اعتدال از من گرفته
صبر وايثار وفداكاري، كمال از من گرفته
مريم عذرا بدان پاكي مدال از من گرفته
خانه ي شير خدا مجد وجلال از من گرفته
خشت، خشتِ آن شده محوِ دعاي دلنشينم
من كيم زهرا ي اطهر دخت ختم المرسلينم
من كيم امُ الولا امُ النبي امُ الكتابم
من كيم صومم صلاتم عصمتم نورم حجابم
من كيم بيت اميرالمؤمنين را آفتابم
اولين شخصيت عالم كند مادر خطابم
برترين مولاي خلقت خوانده يار وهمنشينم
من كيم زهرا ي اطهر دخت ختم المرسلينم
مادري دارم كه ذات حق فرستاده سلامش
شوهري دارم كه پيغمبر بود محو مقامش
دختري دارم كه نور وحي، خيزد از كلامش
فضه اي دارم كه گيرد مام عيسي احترامش
شيعه اي دارم كه خود يارش به روز واپسينم
من كيم زهراي اطهر دخت ختم المرسلينم
دست خالق آفرينش را زنورم آفريده
مصطفي بوي بهشت از سينه ي پاكم شنيده
مرتضي روي خدارا دررُخم پيوسته ديده
آفتاب از خاك پاي فضه ام گل بوسه چيده
آسمانِ يازده ، خورشيد بي مثل وقرينم
من كيم زهراي اطهر دخت ختم المرسلينم
دامني دارم كه ثارالله را ميپَرورانَد
مصحفي دارم كه مانند كتابُ الله مانَد
حجره اي دارم كه حتي كعبه آن را كعبه خوانَد
منطقي دارم كه فرياد علي را ميرسانَد
اين من واين مسجد واين خطبه هاي آتشينم
من كيم زهرا ي اطهر دخت ختم المرسلينم
هردوبخشيديم با اخلاص وصدق وپاكي دل
من گلوبند و علي انگشتر خودرا به سائل
اِنَما وهَل اتي درشاءن ما گرديده نازل
من ،اميرالمؤمنين، هردو اولوُالاَمريم كامل
آري آري اوست زهرا، من اميرالمؤمنينم
من كيم زهرا ي اطهر دخت ختم المرسلينم
كيستم من نور قرآن، نه ، بگو قرآن نورم
فاطمه ممدوحه ي تورات وانجيل وزبورم
ميرود برعرش اعلي نور عصمت ازتنورم
درزمين گويند انسان، درسما خوانند حورم
نه ازاينم، نه ازآنم، بلكه فوق آن واينم
من كيم زهراي اطهر دخت ختم المرسلينم
آسمان محو من است ومحو اولادم هماره
ميدرخشد درزمين ذُريه ام همچون ستاره
چشم پاكان رابُود برروي اولادم نظاره
گرچه پنهان است قدرم بيشتراز يك هزاره
زنده تر،پاينده تر،ازآسمان واززمينم
من كيم زهراي اطهر دخت ختم المرسلينم
من به روي خلق در،ازنور داور بازكردم
من به خنده عُقده از قلب پيمبر بازكردم
من طناب خصم را ازدست حيدر بازكردم
من به امر رهبرم برقاتلم درباز كردم
من تن تنها طرفدار امام مرسلينم
من كيم زهراي اطهر دخت ختم المرسلينم
لاله اي بودم كه دائم بود نيش خار بامن
كَس نميداند چه كرده شعله هاي نار بامن
من نميگويم چه شد بين دروديوار بامن
محسنم داند چه كرده ضربه ي مسمار بامن
#استاد_حاج_غلامرضا_سازگار
.
#مناجات_با_خدا
#استاد_سازگار ✍
خواهند اگر ببخشند از مجرمی گناهی
اول ورا نوازند با سوز و اشک و آهی
دریای عفو جوشد از اشگ دردمندی
اوراق جرم سوزد از آه صبحگاهی
اینجا گناه بخشند کوهی به کاه بخشند
بیچاره من که با خود ناورده پّر کاهی
ای وای اگر برای افشای هر گناهم
گردند روز محشر هر عضو من گواهی
هر چند روسیاهم با آنهمه گناهم
مشتاق یک نگاهم مولای من نگاهی
یارب چگونه سوزد آن کو در آستانت
رخسار خویش سوده بر خاک گاه گاهی
بار گناه سنگین ره منتهی به بن بست
در پیش رو ندارم جز باب تو به راهی
از من گنه بود زشت از تواست عفو، زیبا
ای عفو از تو زیبا العفو یا الهی
تن خسته پا شکسته درها تمام بسته
جز باب رحمت تو نبود مرا پناهی
عمری گناه کردم دل را سیاه کردم
من اشتباه کردم یارب چه اشتباهی
آلودگی دل را با اشگ تو به شویم
تا در دلم نماند آثاری از گناهی
با کثرت گناهم مپسند روسیاهم
کاورده ام علی را در عین روسیاهی
مهر علی است (میثم) مهر نجات عالم
بی حب او نباشد طاعات جز تباهی
شاعر: #استاد_حاج_غلامرضا_سازگار
.👇
.
#شهادت_امام_جواد
#مدح_امام_جواد(ع)
ای کرامت سائل صحن و سرایت یا جواد
ای سلامت جود بر جود و عطایت یا جواد
ای که بارد جود از دست گدایت یا جواد
ای صفای دل حریم با صفایت یا جواد
ای دوای دردمندان خاک پایت یا جواد
دوست و دشمن کند مدح و ثنایت یا جواد
ای کرم داران، درم داران، گدای کوی تو
حسن کلّ انبیا در طلعت دلجوی تو
خوی احمد، خوی حیدر، خوی زهرا، خوی تو
نخل طوبی سایه ای قامت دلجوی تو
چشم خلقت، دست خلقت، روی خلقت، سوی تو
کعبه ی جان همه دار الولایت یا جواد
در جمال بی مثالت ای عزیز مرتضی
می توان روی خدا را دید با چشم رضا
نیست خالی آنی از نور تو دامان فضا
حکمرانی می کنی هم بر قدر هم بر قضا
سجده آورده است بر خاک درت صبر و رضا
ای رضای حضرت حق در رضایت یا جواد
آفتاب چشم خورشید ولایت کیست تو؟
آسمان جود و دریای عنایت کیست تو؟
مشعل پیوسته تابان هدایت کیست تو؟
صورت حق را فروغ بینهایت کیست تو؟
کلک صنع کبریا را طرفه آیت کیست تو؟
جز خدا نتوان کسی گوید ثنایت یا جواد
کودکی بودی که نور از دانشت عالم گرفت
علم از فیض تو فیض عیسی مریم گرفت
دست حیرت بر لب خود زاده ی اکثم گرفت
دید در ظاهر تو طفلی رتبه ات را کم گرفت
پنجه ی نطق تو حلقوم ورا محکم گرفت
گشت مبهوت کلام دلربایت یا جواد
پور اکثم لب چو بگشایی اسیرت می شود
قدرت مأمون عّباسی حقیرت می شود
علم مدیون کلام دلپذیرت می شود
نور هم پروانه ی روی منیرت می شود
هر نفس یک وحی از حیّ قدیرت می شود
وحی بارد از کلام جانفزایت یا جواد
اهل دانش مخزن علم خدایت خوانده اند
اهل بینش وجه ذات کبریایت خوانده اند
اهل دل اهل ولا روح دعایت خوانده اند
اهل جود اهل کرم بحر عطایت خوانده اند
دوست داران رضا ابن الرّضایت خوانده اند
سیّدی ابن الرّضا جانم فدایت یا جواد
هست و بود بضعه ی پاک پیمبر کیست تو
دُرّ دریا و دریای سه گوهر کیست تو
آسمان جود را پیوسته محور کیست تو
آل عمران، نور و فرقان، حمد و کوثر، کیست تو
دست داور، روی احمد، نجل حیدر، کیست تو
بسته دل بر پنجه ی مشکل گشایت یا جواد
ای غبار کاظمینت آبرو را آبرو
ای محمّد هم به نام و هم به خلق و هم به خو
ای نهاده مهر گردون بر در صحن تو رو
من به خلوتخانه ی دل با تو دارم گفتگو
در کناری مرغ روحم پر زند از چار سو
تا که گردد طایر صحن و سرایت یا جواد
ای که بی حرز تو مأمون از بلا ایمن نبود
ای که بی مهر تو حتّی خوار در گلشن نبود
ای که بی مهرت فلک را آه در دامن نبود
پاسخ مهر تو زهر کینه ی دشمن نبود
اجر تو در حجره ی در بسته جان دادن نبود
کشت از بیگانه بدتر آشنایت یا جواد
ناله کردی تا پرید از لانه مرغ جان تو
درد بودی پای تا سر درد شد درمان تو
ای فدای چشم گریان و دل سوزان تو
عالمی شوزند با یاد لب عطشان تو
چشم قاتل هم به وقت مرگ شد گریان تو
چون نگردید چشم یاران در عزایت یا جواد
ریخت جای آب یارت عاقبت آتش به کام
گشت عمر حضرتت با ماه ذیقعده تمام
بر تو و بر غربت و بر کام عطشانت سلام
این شنیدم جسم پاکت اوفتاد از روی بام
ماند جسمت بر زمین ای زاده ی خیر الانام
ریخت سیل اشک «میثم» از برایت یا جواد
شاعر: #استاد_حاج_غلامرضا_سازگار
.