eitaa logo
امام حسین ع
17هزار دنبال‌کننده
386 عکس
1.9هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
Misaq-Haftegi970405[01].mp3
13M
▪️حمزه که جان عالم و آدم فدای او (روضه حضرت حمزه سیدالشهدا "علیه‌السلام") 🎙 بانوای : حاج میثم مطیعی 🏴 ویژه شهادت (ع) حمزه که جان عالم و آدم فدای او لب باز می کنم که بگویم رثای او مردی که در شجاعت و هیبت نمونه بود در غیرت و شکوه و شهامت نمونه بود شیر خدا و شیر نبی فارس العرب در انتهای جاده ی مردانگی، ادب هم یکه تاز عرصه ی جنگ و نبردها هم آشنای بی کسی اهل دردها هنگام رزم و حادثه مردی دلیر بود خورشید آسمانی و روشن ضمیر بود شب های مکه شاهد جود و کرامتش گل داشت باغ شانه ی او از سخاوتش او صاحب تمام صفات حمیده بود دل را به نور حضرت حق پروریده بود الگوی اهل سرّ و یقین بود طاعتش یعنی زبانزد همه می شد عبادتش در آسمان مکه ی دلها ستاره بود بر قلبهای خسته امیدی دوباره بود * بالا گرفت روز اُحد تا که کارزار شد آسمان روشن آن روز تارِ تار آتشفشان شده اُحد از بس گدازه ریخت از آسمان و خاک زمین خون تازه ریخت حمزه در آن میانه که گرم قتال شد کم کم برای حمله ی‌ دشمن مجال شد آنقدر روبهان به شکارش کمین زدند تا نیزه ای به سینه ی آن نازنین زدند
. 🎤 ای شهید رکاب پیغمبر پدر و مادرم فدای تو باد ای اُحد شاهد شهادت تو عمر من وقف در ثنای تو باد در دلم حسرت زیارت تست که تو محبوب مردمی حمزه! طبق نصّ صریح آل نبی اسدالله دومی حمزه! از سلام زیارتت پیداست که تو یاور شدی نبوت را گر پیمبر ترا دهد رخصت خود شفیعی همه قیامت را ای علمدار غزوه های رسول کاشف الکرب مصطفایی تو وی یلِ یکّه تاز بدر و اُحُد تحت فرمان مرتضایی تو گر بنی هاشمی کنی حمله بر یمین و یسار می تازی چون کنی قصد جان هر مشرک مرکب و راکبش بر اندازی آه از آندم که قصد جان تو کرد هندِ ملعونۀ جگر خواره کرد قاتل پس از شهادت تو با غضب سینۀ ترا پاره علَمت چونکه بر زمین افتاد وای ، دندان مصطفی بشکست گفت زهرا پس از تو یا عَمّاه سر پیغمبر خدا بشکست دشمن از پیکر تو هم نگذشت مُثله شد قامت مطهر تو لیک نعش پر از جراحاتت ماند مخفی ز چشم خواهر تو من بمیرم برای آن خواهر که تن بی سر برادر دید نعش هفتاد و دو گل پرپر بر سر نیزه هیجده سر دید راه زینب به قتلگاه افتاد قتلگاه برادر بی سر خواهر انگار با برادر خود می شنیدند نالۀ مادر مادر انگار با پسر دارد... می زند حرفهای آخر را می شنیدند قاتل و مقتول ناله های غریب مادر را این همان ناله های مادر بود قَتَلوکَ بُنَیَّ عطشانا اولین نوحه های کوثر بود : ذَبَحوکَ بُنَیَّ عُریانا علیه السلام (جانباز بزرگوار) https://eitaa.com/emame3vom/61957 ‏👇
. سیدالشهدا(ع) کربلایی درود ای کنار علی میر بدر سلام ای شهید احد شیر بدر به خیل شهیدان حق مقتدا گرامی عموی رسول خدا شهادت ز آغاز، پا بست تو شجاعت زده ‌بوسه‌ بر دست تو وجود تو از بحر لبریزتر خدنگت ز تیغ اجل تیزتر به بدر و احد هم چو حیدر یکی به بازوت ختم رسل متکی شنیدم که چون آمدی از شکار غبارت به رخسار بود آشکار سرشکی که بر سینه زد آذرت روان بود از دیدۀ همسرت کنار تو بنشست و بگریست زار که ای شیر باز آمده از شکار شکار و بیابان و صحرا بس است محمّد تو چون نیستی، بی‌کس است نبودی که از چارسو آمدند محمّد عزیز دلت را زدند بر او ضربه‌ها خصم نااهل زد فزون‌تر ز هرکس ابوجهل زد توچون رعد از دل کشیدی خروش زخشم وغضب‌ خونت آمد به جوش گرفتی ره خصم نااهل را شکستی سر نحس بوجهل را زدی ضربه‌اش از یسار و یمین که گردیده چون مرده نقش زمین پس از این نبُد زهره کس را دگر که گردد به ختم رسل حمله‌ور تو خود پای تا سر همه جان شدی به دست محمّد مسلمان شدی تو شیراحد بودی و شیر بدر به دست تو گردید شمشیر بدر دریغا دریغا که دشمن شتافت دل و پهلو و سینه‌ات را شکافت چو آمد به خاک زمین پشت تو بریدند بینی و انگشت تو تو را چون جگرپاره در جنگ شد به کام عدو آن جگر، سنگ شد به زخم تنت دشت و صحرا گریست احد نیز با چشم زهرا گریست کجا بودی؟ ای بر نبی تیغ و دست در آن دم که پهلوی زهرا شکست کجا بودی آندم که با ضرب در پسر از برای پدر شد سپر نبودی که حقِّ علی غصب شد صمد گشت تنها، صنم نصب شد کجا بودی آندم که در علقمه نداد داد عباس یا فاطمه اگر کربلا بودی ای نورعین چو عباس بودی برای حسین نبودی ببینی که در قتلگاه شد از کعب نی جسم زینب سیاه سکینه، رباب، عاتکه، فاطمه غریبانه در دشت و صحرا همه چو نی ناله در نی‌نوا می‌زدند تو را در بیابان صدا می‌زدند شاعر : *وقتی نامردا ریختن سر بچه ها، یوقت دیدن زینب دست گذاشت رو سرش، صدا زد واحمزتا .. وا محمدا .. وا علیا .. پیغمبر وقتی اومد وسط میدون دید چی کار کردن با بدن حمزۀ نازنینش، اول سوالی که کرد گفت خواهرش کجاست، یوقت خواهرش نیاد بدنُ اینطوری ببینه .. عبا رو حائل کرد اگه خواهرش صفیه اومد بدنُ اینطور نبینه .. حالا میخاد خواهر شهید برات روضه بخونه از دل میدانِ احد: * گمان نمی کنم این روح پیکرم باشد تنی که مُثله شده در برابرم باشد گمان نمی کنم این تکّه های پخش شده همان عموی رشید پیمبرم باشد بدن مگر بدن کیست این چنین شده است؟ اگر خدای نکرده برادرم باشد …! چرا عبای پیمبر نمی گذارد تا دوباره روشنی دیده ی ترم باشد؟ فدای خواهر مظلومه ای که نالان گفت: کنار کشتۀ گودال مو پریشان گفت: گمان نمی کنم این زیر نیزه افتاده حسین فاطمه یعنی برادرم باشد .. تو را خدا بگذارید بوسه اش بزنم که قول می دهم این بار آخرم باشد کفن که نیست، عبا نیست، بوریا هم نیست؟ بد است بی کفن این مرد محترم باشد برای آن که روی پیکرش بیندازم نمی شود بگذارید معجرم باشد؟ شاعر: 🔊 دانلود سبک 👇👇👇 https://emam8.com/upload/maddah/sabks/6/00/3/درود_ای_کنار_علی_1622013995.mp3
. فدای اون مادر قد خمیده ای بشم، که هر روز پیاده می رفت سر قبر عموش حمزه .. همچین که میرسید بغض بی بی میترکید .. اونایی که الان میخوان برا روضه ی عموجانِ پیغمبر عرض ادب کنن همین الان، همینجا مدینه شونُ بگیرن، پیغمبر فرمود کسی مدینه بیاد زیارت من، زیارت عموم حمزه نره بمن جفا کرده .. یارسول الله ما الان زائرِ عموت حمزه ایم بما یه نگاه کن .. دو نفر تو مدینه یه جوری حمزه رو صدا کردن آدم جگرش کباب میشه هیچوقت یادش نمیره .. نفر اول مادر ما زهرا بود .. اینهمه راه میومد زیرِ آفتاب دست حسن وحسینشُ میگرفت مینشست سر قبر عموش، از سویدای دلش آه میکشید عموجان علی غریبه .. عموجان اگه بودی کسی دستایِ شوهر منو نمی بست .. یه نفر دیگم حمزه رو صدا کرد اونم خود علیِ .. میدونی امیرالمومنین کی حمزه رو صدا کرد؟! اهل جنگ و نبرده علی میگن اون زمانی که دستاشُ بستن میکشنش طرفِ مسجد .. میدیدن زیرِ لب هی میگه وا حمزتا .. وا جعفرا .. کجایید ببینید علی رو دارن میبرن .. وقتی میگم واحمزتا واجعفرا، یاد کربلا میفتم .. کربلا هم دو نفر عباسُ یه جور دیگه صدا زدن .. نفر اول زینب بود وقتی دید خیمه ها را دارن آتش میزنن رو کرد بطرف علقمه وا عباسا .. یه نفر دیگه م رقیه بود، هر بار که سیلی میخورد میگفت این عمی العباس؟!.. دستتو بیار بالا کربلاتُ بگیر بگو حسین 🔊 دانلود سبک 👇👇👇 https://emam8.com/upload/maddah/sabks/8/00/3/روضه_حضرت_حمزه_1622027619.mp3 .
. حمزه که جان عالَم و آدم فداي او لب باز مي کنم که بگويم رثاي او ... مردي که در شجاعت و هيبت نمونه بود در غيرت و شُکوه و شهامت نمونه بود شيرِ خدا و شير نبي فارسَ العرب در انتهاي جاده یِ مردانگي ، ادب هم يکه تاز عرصه یِ جنگ و نبردها هم آشناي بي کسيِ اهل دردها هنگام رزم و حادثه مردي دلير بود خورشيد آسماني و روشن ضمير بود شب هاي مکه شاهد جود و کرامتش گل داشت باغ شانه ی او از سخاوتش او صاحبِ تمام صفات حميده بود دل را به نور حضرت حق پروريده بود الگوي اهلِ سرّ و يقين بود « طاعتش » يعني زبانزد همه مي شد « عبادتش » در آسمان مکه ی دلها ستاره بود بر قلبهاي خسته اميدي دوباره بود بالا گرفت روز اُحد تا که کارزار شد آسمان روشن آن روز تارِ تار آتشفشان شده اُحد از بس گدازه ريخت از آسمان و خاک زمين خون تازه ريخت حمزه در آن ميانه که گرم قتال شد کم کم براي حمله ی‌ دشمن مَجال شد آنقدر روبهان به شکارش کمين زدند تا نيزه اي به سينه ی آن نازنين زدند حمزه که رفت قلب رسول خدا شکست خورشيد چشمهايِ رئوفش به خون نشست لبريز زخم بود و جراحت دل نبي از دست رفته بود همه حاصل نبي ميدان خروشِ ناله ی‌ واويلتا گرفت عالم براي غربت حمزه عزا گرفت جانم فدايِ پيکر پاک و مطهرش جانم فدايِ زخم فراوان پيکرش اما هنوز غربت آن روز مانده بود داغي عظيم بر دل عالم نشانده بود خواهر کنار جسم برادر رسيد و بعد آهي ز داغ لاله ی پرپر کشيد و بعد پيمانه هاي صبر دل او که جوش رفت آنقدر ناله زد که همان جا ز هوش رفت آري ، دلم گرفته ز اندوه ديگري دارم دوباره ماتم مظلومه خواهري زينب غروب واقعه را غرق خون که ديد از خيمه تا حوالي گودال « مي دويد ... » گمان نمی‌کنم این روحِ پیکرم باشد تنی که مُثله شده در برابرم باشد گمان نمی‌کنم این تکه‌های پخش شده همان عموی رشید پیمبرم باشد بدن مگر بدن کیست این چنین شده است؟ اگر خدای نکرده برادرم باشد! چرا عبای پیمبر نمی‌گذارد تا دوباره روشنی دیدۀ ترم باشد؟ فدای خواهر مظلومه‌ای که نالان گفت : کنار کشتۀ گودال ، مو پریشان گفت : گمان نمی‌کنم این زیر نیزه افتاده حسینِ فاطمه ، یعنی برادرم باشد .👇
5. حضرت حمزه ع.mp3
7.99M
علیه_السلام 🎤 حمزه که جان عالَم و آدم فداي او
ShahadatHazratHamze1401[01].mp3
19.15M
🎙 میثم مطیعی هم يکه تاز عرصه جنگ و نبردها هم آشناي بی کسی اهل دردها هنگام رزم و حادثه مردي دلير بود خورشيد آسماني و روشن ضمير بود شب هاي مکه شاهد جود و کرامتش گل داشت باغ شانه ی او از سخاوتش او صاحب تمام صفات حميده بود دل را به نور حضرت حق پروريده بود الگوي اهل سرّ و يقين بود طاعتش يعني زبانزد همه مي شد عبادتش در آسمان مکه ی دلها ستاره بود بر قلبه اي خسته اميدي دوباره بود بالا گرفت روز اُحد تا که کارزار شد آسمان روشن آن روز تارِ تار آتشفشان شده اُحد از بس گدازه ريخت از آسمان و خاک زمين خون تازه ريخت حمزه در آن ميانه که گرم قتال شد کم کم براي حمله ی‌ دشمن مجال شد آنقدر روبهان به شکارش کمين زدند تا نيزه اي به سينه ی آن نازنين زدند حمزه که رفت قلب رسول خدا شکست خورشيد چشمهاي رئوفش به خون نشست لبريز زخم بود و جراحت دل نبي از دست رفته بود همه حاصل نبي ميدان خروش ناله ی‌ واويلتا گرفت عالم براي غربت حمزه عزا گرفت جانم فداي پيکر پاک و مطهرش جانم فداي زخم فراوان پيکرش اما هنوز غربت آن روز مانده بود داغي عظيم بر دل عالم نشانده بود خواهر کنار جسم برادر رسيد و بعد آهي ز داغ لاله ی پرپر کشيد و بعد پيمانه هاي صبر دل او که جوش رفت آنقدر ناله زد که همان جا ز هوش رفت آري دلم گرفته ز اندوه ديگري دارم دوباره ماتم مظلومه خواهري زينب غروب واقعه را غرق خون که ديد از خيمه تا حوالي گودال مي دويد ناگاه ديد در دل گودال قتلگاه درخون تپيده پيکر سردار بي سپاه پس با زبان پُر گله آن بضعه ی‌ بتول رو کرد بر مدينه که يا أيها الرسول اين کشته ی‌ فتاده به هامون حسين توست اين صيد دست و پا.. يوسف رحيمی✍
. گمان نمی کنم این روح پیکرم باشد تنی که مُثله شده در برابرم باشد گمان نمی کنم این جسم پاره پاره شده همان عموی رشید پیمبرم باشد بدن مگر بدن کیست این چنین شده است؟! اگر خدای نکرده برادرم باشد...! چرا عبای پیمبر نمی گذارد تا دوباره روشنی دیدۀ ترم باشد؟ ×× فدای خواهر مظلومه ای که نالان گفت: کنار کشتۀ گودال مو پریشان گفت: ×× گمان نمی کنم این زیر نیزه افتاده حسین فاطمه یعنی برادرم باشد تو را خدا بگذارید بوسه اش بزنم که قول می دهم این بار آخرم باشد کفن که نیست عبا نیست، بوریا هم نیست؟! بد است بی کفن این مرد محترم باشد برای آن که روی پیکرش بیاندازم نمی شود بگذارید معجرم باشد؟ ........... 📋 گمان نمی‌کنم این روح پیکرم باشد (ع) (ع) حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ همچین که خبر آوردن برای پیغمبر خدا که بدن حمزه رو تکه‌تکه کردن و مُثله کردن؛ پیغمبر دستور داد:« فقط یه کاری بکنید خواهرش صفیه نبینه. اگه میخواد بیاد یه چیزی رو این بدن بندازید، بدن مشخص نباشه؛ بدن و پنهان کنید آخه بدن و مثله کردن و تکه‌تکه کردن. اما همچین که صفیه خواهر حضرت اومد بالاسر حمزه، شروع کرد حرف زدن: گمان نمی‌کنم این روح پیکرم باشد تنی که مُثله شده در برابرم باشد گمان نمی‌کنم این تکّه‌های پخش شده همان عموی رشید پیمبرم باشد بدن مگر بدن کیست این چنین شده است؟ اگر خدای نکرده برادرم باشد …! چرا عبای پیمبر نمی‌گذارد تا دوباره روشنی دیده‌ی تَرَم باشد؟ فدای خواهر مظلومه‌ای که نالان گفت: کنار کشته‌ی گودال مو پریشان گفت: گمان نمی‌کنم این زیر نیزه افتاده حسین فاطمه یعنی برادرم باشد تو را خدا بگذارید بوسه اش بزنم که قول می دهم این بار آخرم باشد کفن که نیست، عبا نیست، بوریا هم نیست؟ بد است بی‌کفن این مرد محترم باشد همچین که نگاهی خواهرش صفیه به بدن برادرش حمزه انداخت، ناله‌ش بلند شد. بعضیا میگن این خواهر غش کرده... - چی شده؟! - فقط شنیده؛ من بعید می‌دونم پیغمبر گذاشته باشه این خواهر بدن تکه‌تکه‌ی برادرش و ببینه.‌‌ اما شنید یه کاری با این بدن کردن که پیغمبر اجازه نمیده این بدن و کسی ببینه؛ برای همین یه ناله‌ای زد و غش کرد. اما نمیدونم بی‌بی وقتی اومد توو گودال همچین که نگاه به این بدن ارباً اربا انداخت: «هذا حُسَینٌ مُرَمَّلٌ بِالدِّماءِ مُنْقَطَعُ الاعْضاءِ...» *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📋 مونده روی زمین پیکر تو رها (ع) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ مونده روی زمین ، پیکر تو رها السلامُ علیٰ مَن دَفَنَ اهلِ قُریٰ خواهرت اگه نیست ، رفته شام بلا ریگ و رمل بیابان برات گرفتن عزا همه منتظرن، مادرت برسه کاش صدای برادر به خواهرش برسه دست قاتل اگه، به سرش برسه آخ خدا به داد موی دخترش برسه ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇
. 📋ما را نسیم پرچم تو زنده می کند _امام_حسین (ع) ............................................ ما را نسیم پرچم تو زنده می کند زخمی است دل که مرهم تو زنده می کند خشکیده بود چند صباحی قنات اشک این چشمه را ولی غم تو زنده می کند .( فرمود اگه می‌دونستید تو مصیبت حسین چه بر سر اهل آسمان و زمین اومد ،. اگر می‌دونستید داغ این آقا چقدر بزرگه همان لحظه جان می‌دادید ). آه ای قتیل اشک، نفس های مرده را شور تو، روضه و دم تو زنده می کند ای خون بهای عشق، چه خوش گفت پیر ما: اسلام را محرم تو زنده می کند ما با غذای نذریتان رشد کرده ایم جان را عطای حاتم تو زنده می کند آقا جسارت است، ولی داغ شیعه را انگشتر تو، خاتم تو زنده می کند بالای تل هم آتش این قوم خفته را آن خواهر مکرم تو زنده می کند این کشته فتاده به هامون حسین اوست خود را به اسم اعظم تو زنده می کند فردای محشر و غم و طوفان وتشنگی .( با چه احوالاتی انسان‌ها محشور میشن ، برهنه ، بیچاره ، یه حالیه ، هم قرآن میگه هم روایات ، پدر و مادر از هم فرار می‌کنن بچه از پدر و مادر ! آقا ما رو دریاب حسین آقام همه می رن تو می مونی برام گفت هرکی دنبال اون چیزیه که تو دنیا بهش محبت داره ، الله اکبر ، هرکی با هر کسی با هر چیزی مانوس بوده اونجا مانوسه ؛ یه عده با شهوتشون یه عده با غضبشون یکی خیلی دنبال نامحرم اونجا هم دنبال نامحرم ، اما یه عده دور اباعبدالله جمع میشن ، حسین جان ، ما اونجا چیکاره‌ایم با کی هستیم آقا). ما را امید زمزم تو زنده می کند شاعر : ✍ 📋جگر پاره پاره اش فهماند (ع) _امام_حسین (ع) ............................................ .( پیغمبر فرمود واسه عموم کسی گریه نمی‌کنه ، واسه اون آقایی که خودش غریب بود ، اما امیرالمومنین با دست‌های بسته وقتی می‌کشیدن می‌بردنش مسجد ، هی صدا می‌زد حمزه کجایی ! ای کاش حمزه بود دستای منو می‌بستن اما به فاطمه جسارت نمی‌کردن !). جگر پاره پاره اش فهماند عاشقی کار با جگر دارد .( ابوسفیان اومد بالای سر حمزه ، بدن و مصلح کردن نامرد جسارت کرد ، جیگر آقا رو بیرون آورد به اون کسی که تو عاشورا لعنش می‌کنیم « آکِلَتِ الاَکباد » هند جیگرخوار ملعون جیگر آقا رو به دندون کشیده بود ، خدا لعنتش کنه ، بدنو یه طور مصلح کردن ، پیغمبر وقتی رسید بالای سر حمزه عبا رو درآورد رو بدن مصلح انداخت ! پیغمبر خودش با دست خودش هی بدنو جمع کرد ، هرچی تلاش کرد زیر عبا جمع نشد ، تا گفتن یا رسول الله خواهرش داره ، میاد پیغمبر با یه هول و ولایی خارها رو جمع می‌کرد رو پاهای حمزه می‌ریخت ، فرمود به پسر زبیر گفت ، بگید نیاد! گفت مادرم نمی‌تونه تحمل کنه آقا دستور داد جلوشو بگیرن نشد خواهر دیگه اومد تو گودی قتلگاه ، نگاش افتاد به بدن مصلح حمزه ، یا رسول الله کنارش بودی . تو مقاتل هست ابوسفیان اومد بالای سر حمزه با نوک شمشیر به صورت حمزه می‌زد ، یه وقت این غلام ابوسفیان ملعون گفت چه می‌کنی؟ این آقا رسم داره ، نشان داره ، بزرگ یه قومیِ ، احترام داره ، خیلی ابوسفیان خجالت کشید گفت واسه کسی نگی ها . من بمریم برا حسین اینقدر زینب زمین خورد بلند شد ، دوان دوان به سمت قتلگاه راوی میگه حسین می‌گفت با کعبه نی میزدنش رو زمین می‌افتاد ، ای کاش یکی یه عبایی رو تنت انداخته بود یا اباعبدالله). رأس تو می رود بالای نیزه ها من زار می زنم در پای نیزه ها آه ای ستاره ی دنباله دار من زخمی ترین سر نیزه سوار من ای کشته فتاده به هامون حسین من ای صید دست و پا زده در خون حسین من قَتَلوکَ عَطشانا ، ذَبَحوکَ عُریانا هر کی می دید می گفت بیچاره خواهرش با کهنه خنجری ، می زد به حنجرش امام ، تو مجلس اون ابن زیاد ملعون با چوب دستی با لبای اباعبدالله بازی می‌کرد کسی بلند نشد بگه این آقا زن و بچه اش دارن نگاه می‌کنن نامرد نکن کسی نگفت این آقا پیغمبر زاده است پیرمرد نکن این کارو باهاش رفت تا مجلس یزید ملعون بوزینه از بالای منبر یه قیافه‌ای داشت وقتی با چوب خیزران به لبا می‌زد می‌گفت حسین می‌بینی چه ضربه دستی دارم ای کاش جدت زنده بود ازت دفاع می‌کرد حسین غریب گیر آوردنت ............................................. حاج مسعود پیرایش 👇