eitaa logo
امام حسین ع
21.9هزار دنبال‌کننده
414 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. سلام الله علیها 🏴 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ سربند: چادر اوست - شکوه بندگی نام زهراست - شعار زندگی ۲ به رشته‌‌ چادر زهرا / دخیل بسته ایم محکم تمام هستی به فدای / سیده ی زنان عالم سیده ی نساء عالمین فاطمه ی امیرمومنین ۲ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ پیکر تو - که طهر اطهر است آب غسل - تو آب کوثر است ۲ به روی پیکر تو بانو / چقدر زخم، لاله کاری است ز سنگ غسل تو شهیده! / هنوز خون تازه جاری است سیده ی نساء عالمین فاطمه امیرمومنین ۲ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ غرق غم شد - محیط خانه ام جسم کوثر - به روی شانه ام ۲ میان اشک و آه وناله / روح تو رفت سمت لاهوت رسیده جان من روی لب / پیکر تو میان تابوت سیده ی نساء عالمین فاطمه ی امیرمومنین ۲ 👇 .
. درسته که سخته برات زندگی درسته که دردات زیاده، ولی اگه می‌شه بازم تحمل بکن اگه می‌شه بازم بمون با علی بازم پیش کلثوم و زینب بمون بمون با حسین و حسن، فاطمه چه جوری تحمل کنم داغتو خودت رو بذار جای من، فاطمه دیگه حرف رفتن نزن عشق من با این جمله‌هات آتیشم می‌زنی تو وقتی حلالیت از من می‌خوای داری انگاری قبرمو می‌کنی تو تنها طرفدار من بودی و دیگه بعد تو تنها می‌شه علی چی می‌شد نمی‌رفتی از این خونه چی می‌شد که می‌موندی پیش علی 🏴 ✍ .
2911-1637901506065.mp3
1.15M
(به سبک ای گل بهشتیه من) پاشو از جا یاور من گل سرخ پرپر من پاشو تا از هم نپاشه آیه های کوثر من (سپر من) میون کوچه – ببین زهرا یه عده بی حیا به ما می خندن روزگارم رو – ببین چی شد پیش بچه ها دستامو می بندن گل یاسم 4 یه روزی تو باغ عصمت گل یاسی بود و آتیش می سوزه دلم به یاد صورت کبود و آتیش (دود و آتیش) سینه و مسمار– در و دیوار روی بازوی مادر یه نشونه پشت در افتاد – توی آتیش دیگه مادر خسته نیمه جونه گل یاسم 4 با تموم اینکه خونش می چکید از زخم سینه می دوید دنبال حیدر توی کوچه ی مدینه (زخم سینه) امون از غربت – غم و محنت روی بازوی مادر یه نشونه با همون ضربه – که ثانی زد دیگه مادر خسته نیمه جونه گل یاسم 4 شاعر : احسان پیریابی✍ .👇
151.1K
پاشو از جا یاور من
. سلام الله علیها گل پاشیده من بی تو چمن ریخت بهم ناشناس وطن انگار وطن ریخت بهم زندگی بی تو بجز مردن تدریجی نیست بسکه من ناله زدم دشت و دمن ریخت بهم روز بی لشکری ام لشکر من بودی تو با بهم ریختنت لشکر من ریخت بهم خواستم تا که سر بسته تو باز کنم گو چه آمد به سر تو که حسن ریخت بهم استخوانی ز تو باقی بود و قدری پوست موقع غسل تو دیدم که کفن ریخت بهم دیدم از محسن شش ماهه سبکتر شده ای از ضعیفی تو پیراهن تن ریخت بهم از غمت حیدر کرار به لکنت افتاد که سخن بر لب مولای سخن ریخت بهم نیمه شب دست مرا چوبه تابوت گرفت به فراق من و تو رنج و محن ریخت بهم           حاج ✍ .
. جهان در انتظارِ آفتاب است تمامِ رنج‌هایش بی‌حساب است کسی با ذوالفقار از دور پیداست جهان در معرضِ یک انقلاب است سید حبیب نظاری✍ .
. ای با عطای تو شـده تکمیل، هل‌أتی وی قـامت رسول بـه تعظیم تـو دوتا ای هل اتی و کوثر و تطهیر وصف تو وی چون خدای پاک منزه ز هر خطا وقتی رسول گفت کـه بابا شود فدات جـا دارد ار شــوند فــداییت انبیــا هم خانــۀ تــو قبلـۀ روح پیمبـران هم حجـرۀ تــو کعبــۀ پیغمبر خدا با نــام تـو نـام اب و ابـن و شوهرت ذات خــدای عـزوجل کــرده ابتـدا آدم هنوز آب و گلش هم نبود و بود نـور مقـدس تــو در آغـوش کبـریا ای چشم عرش، فرش قدم‌های حضرتت وی از کرم شده به زمین هم‌نشین ما چون شد که پا ز عرش نهادی به چشم فرش؟ ما خـاکیان کجـا و شمـا خاندان کجا؟ قرآنـی و رســول خـدا داده بوسه‌ات زهرایــی و تـو را پــدر و مـادرم فدا هرکس تو را شناخت خدا را شناخته هرکس جدا شد از تو جدا گشته از خدا ای مـادر چـراغ هـدایت! حسیـن تو با جلوۀ تـو بـر همـه گـردیده رهنما هم دختـر رسولـی و هـم مادر رسول هم مام دو امـامی و هـم کفو مرتضی با آن که بـود رکـن همه رکن‌ها علی بعد از نبـی به حضرت تو داشت اتکا از تو اگــر بــرات رهـایی نمی‌گرفت آدم نشسته بــود بــه زنــدان انـزوا یـا فاطر بفاطمه تـا از لـبش گذشت از بند غم رها شد و شد حاجتش روا ای مظهر خـدا تو خـدا نیستی ولی ذکرت شفای کامل و اسمت بود دوا آواره می‌شوند بـه بیراهـه تا جحیم گردند اگر ز خط شما ما سـوا سـوا خـاک در تـو بـودم و خاک در توام حتـی اگـر غبـار شـوم در دل هـوا فـردا لوای حمـدالهی‌ست چـادرت صحرای محشر است همه زیر این لوا تو دست باکفایت حقی عجیب نیست کآرنـد انبیــا بــه درت روی التجـا قوت عزیز خویش کرم کرده بر فقیر پیراهـن زفـاف بـه سـائل کنی عطا هرکس که میهمان بقیع تو می‌شود دیگر به بوستان جنـانش چـه اعتنا کوهی که سنگ بوده هزاران هزار سال بـا یک نگـاه فضـۀ تـو می‌شود طلا هرگز کسی نرفتـه ز کـوی تو ناامید هرگز عنـایت تـو بـه سائل نگفته لا هر رشته‌ای ز چادرت ای بانوی بهشت در دست یک فرشته بـود رشتـۀ ولا ای پای تا به سر همه عصمت خدا گواست از چشم کور، کس نکند غیـر تو حیا آدم که ماه روی تـو را در بهشت دید جـا داشت جـان نثـار کند بهر رونما در روز حشر، ذکر همه یامحمد است با این همه، رسول تـو را می‌زند صدا آتش زدنـد از چــه تـو را بر در سرا؟ گلزار وحی را که به آتش کشیده است؟ باب بهشت را که شکسته به ضرب پا؟ بـا تازیــانه از تــو گرفتنـد احتـرام خوش داشتند بهـر پدر حرمت تو را! آیا کسی شنیـده کـه بـر داغ‌دیده‌ای هیـزم به جـای لالـه بیـارند در عـزا؟ آن ضربه‌ای که خورد به پهلوی حضرتت شک نیست اینکه خورد به پهلوی مصطفی بابا اگر سئوال کنـد جرم تـو چـه بود پاسخ چه می‌دهند به او در صف جزا؟ تـا انتقام بــدر بگیرنــد از عـلی کشتند بـی‌گنــاه، تـــو را از ره جفـا باور نداشت کس که در خانه علی بـا کشتـن تــو حق پیمبــر شـود ادا تـو کوثـر رسـول خدایی و ای عـجب یک آیه از تـو گشت به ضرب لگد جدا ظلمی که بر تو گشت به کافر نمی‌کنند ای مـادر حقیقـت قــرآن! بگـو چـرا؟ خصمی که زخم بدر به دل داشت از علی با کشتن تو یـافت دل زخمی‌اش شفـا بالله تـو را به بغض علی می‌زدند و بس هرگـز خـدا مبـاد از ایــن کافران رضا تا اشک هست و سوز جگر هست و ناله هست «میثم» همـاره بـر تـو بود مرثیت‌سرا .