.
#زمینه
#فاطمیه
#حاج_ابوذر_بیوکافی
حسرت بسیاره، هر نفسش آه شرر باره
هر کی تو رو دوست نداره ، توو محشر کارش زاره
اگه میبینی که با تو راحتم
خودت از بچگی دادی عادتم
حتی بعد مرگ اگه رهام کنن
میبینی گوشهنشین هیأتم
حسرت بسیاره، هر نفسش آه شرر باره
هر کی تو رو دوست نداره ، توو محشر کارش زاره
به دنیا آلودهم، بی تو باشم خدایی نابودم
هرجوری که حساب کنم مادر، بازم پیش تو مَردودم
قصهی دردِ دلام مفصله
پیش پام میبینی صدتا مشکله
میبینی که دست خالی اومدم
همهی دار و ندارم این دله
حسرت بسیاره، هر نفسش آه شرر باره
هر کی تو رو دوست نداره ، توو محشر کارش زاره
شاعر: #رضا_شریفی ✍
#حسرت_بسیاره
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
👇
.
📋 یه دختر شامی تو کوچه ها
#زمینه / #حضرت_رقیه (س)
با نوای حاج ابوذر بیوکافی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یه دختر شامی تو کوچهها
یهو زمین خورد جلوی چشام
باباش زود اومد بغلش گرفت
وقتی صدا زد بابامو میخوام
پس چرا من که میخورم زمین
سنان میاد مشکلو حل کنه
پا نمیشم ایندفعه چون باید
بابام بیاد منو بغل کنه
اما...
بابا نیومد شمر اومد
بهم لگد زد گفت پاشو
یه عالمه حرف بد زد
دیگه نمیگم حرفاشو
"امون، ای دل / امون، ای دل"
بعد همون شبی که گم شدم
مرگمو از خدا میخوام همین
تقصیر من چی بود هلم دادن
از روی ناقه افتادم زمین
تنهایی خیلی ترسیدم ولی
یه فکری هی آرامشم میداد
عموم اگه بفهمه گم شدم
دنبالم هرجوری شده میاد
اما...
عمو نیومد زجر اومد
همون که دستش سنگینه
یه جوری محکم سیلی زد
دیگه چشام تار میبینه
"امون، ای دل / امون، ای دل"
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#شب_سوم_محرم
#حاج_ابوذر_بیوکافی 🎤
.👇
voice-changer-۲۰۲۲-۱۲-۰۷-۱۸-۰۹.mp3
437.7K
◾نوحه سینهزنی فاطمیه
◾با ملودی و سبک جدید
◾بنداول
سلام ما به مادر سادات
سلام ما به قبله حاجات
سلام ما به کوثر طاها
سلام ما به مظهر طاعات
مدینه در آتش و دوده
بازوی فاطمه کبوده
سیلی کین و تازیانه
سزای فاطمه نبوده
وای......مادر مادر مادر(۲)
◾بنددوم
حسن میان کوچه با مادر
زند ز داغ مادرش بر سر
چو مرغ پرشکسته افتاده
میان کوچه میزند پرپر
پهلوی فاطمه شکسته
دست علی گردیده بسته
گرد غریبی و اسیری
به صورت زینب نشسته
وای....مادر مادر مادر(۲)
◾بندسوم
مهدی فاطمه ز غم سیهپوش
چراغ خانهی علی خاموش
ناله و افغان یتیمانش
میرسد از شهر نبی بر گوش
گشته بلاگردان حیدر
حقیقت سورهی کوثر
محسن ششماهه فدا شد
از لگد و ز آتش در
وای....مادر مادر مادر(۲)
#مرتضی_محمودپور
#فاطمیه #حضرت_زهرا
.
#حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#زبانحال_مولا_علی_با_بیبی
#بستر_بیماری
#محمدمهدی_سیار✍
قرار بود که عمری قرار هم باشیم
که بیقرار هم و غمگسار هم باشیم
اگر زمین و زمان هم به هم بریزد باز
من و تو تا به ابد در مدار هم باشیم
کنون بیا که بگرییم بر غریبی هم
غریبه نیست، بیا سوگوار هم باشیم...
نگفتیام ز چه خون گریه میکند دیوار
مگر قرار نشد رازدار هم باشیم
نگفتیام ز چه رو، رو گرفتهای از من
مگر چه شد که چنین شرمسار هم باشیم
به دست خستۀ تو دست بستهام نرسید
نشد که مثل همیشه کنار هم باشیم
شکسته است دلم مثل پهلویت آری
شکستهایم که آیینهدار هم باشیم
#فاطمیه
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
📚 رودخوانی
.
.
#روضه_حضرت_زهرا
#فاطمیه #حضرت_زهرا
توسل و روضه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها به نفسِ سیدمجیدبنی فاطمه -(مرا ببین و برای سفر شتاب مکن)
السلامُ علَی الجوهرةِ القُدسیَّة فی تعیُّنِ الإنسیّة ، صورةِ النَّفسِ الکُلیّةِ ، جوادِ العالمِ العَقلیّةِ ، بِضعَةِ الحَقیقةِ النَّبویّةِ ، مطلع الأنوارِ العلویّةِ ، عینِ عیونِ الأسرارِ الفاطمیّة ، النّاجیةِ المُنجیّةِ لِمُحبّیها عن النّار ، ثمرة شَجَرة الیقین ، سیدة نساء العالمین ، المعروفة بالقَدْر ، المجهولةِ بِالْقَبرِ ، قُرّةِ عین الرَّسولِ ، الزَّهراءِ البتول ، علیها الصّلوة و السّلام.
مرا ببین و برای سفر شتاب مکن
بیا و بر سر من خانه را خراب مکن
تمام حرف دلت را غروب با من گفت
و شرح سرخی خود را چه خوب با من گفت
هنوز حضور سایه ی احساس عشق بودی تو
مدار گردش دستاس عشق بودی تو
پس از تو ثانیه هایم به چنگ دستاس است
و دانه های دلم زیر سنگ دستاس است
غمت چو دانه که فردا جوانه خواهد زد
هزار مرتبه ام تازیانه خواهد زد
هنوز هم به شفایت امید دارم من
میان شام عزا صبح عید دارم من
قبول کن که ز تنهایی ام خبرداری
دلم به همره تو رفت همسفر داری
مگر ز داغ پیمبر چقدر میگذرد
که باغ سبز تورا این شب خزان ببرد
مگر قرار نشد غمگسار من باشی
میان معرکه ها ذوالفقار من باشی
مگر نه قبل ورودم قیام میکردی
و گاه پیشتر از من سلام میکردی
ز جای خیز جواب سلام میخواهم
نگاه نیمه تمامت تمام میخواهم
*بعد کوچه دیگه یه چشمش باز نمیشه...الهی بشکنه دست مغیره...الهی بشکنه اون دستی که به صورتت زد...به جور سیلی زد گوشواره از گوشش افتاد... *
نگاهِ بی رمق و دست بی رمق آری
شباهتی چه صمیمانه با شفق داری
اگر چه قصه ی فتح علی شنیدنی است
شکست تازه ی امروز نیز دیدنی است
چه شد که زندگیت را ز سر نمیگیری
و مرغکان مرا زیر پر نمیگیری
اگر نه فکر دل یار خسته را بکنی
ز جا خیز که همسایه را دعا بکنی
مرو که چینی این دل، شکسته تر نشود
غریب خسته ی این شهر خسته تر نشود
هنوز ناله ی جانکاه تو به پشت در است
تنت از آتش آنروز خشم شعله ور است
سخن اگر چه نگفتم ولی دلم پر بود
تنت از آتش آن نگاه من که همیشه به خاک چادر بود
*مگه میشه یه مادر بچه های قد و نیم قد داشته باشه...از خدا بخواد از دنیا بره... همه ی مادرا آرزوشون اینه وقتی بچه دارن بچه هاشون بزرگ بشن...پسر دوماد کنن...دختر رو عروس کنن...اما این روزگار یه کاری با زهرا کرد...فرمود علی جان هر مادری نگران بچشه...علی جان بچه هامو به تو میسپُرم...خیلی حواست به بچه های من باشه......فرمود سلام منو تا قیامت به بچه هام برسون...هرکی برا فاطمه امشب اومده زار بزنه بچه ی فاطمه است...مادر جان و علیک السلام...مادر امشب میخوایم بگیم کاش ما تو کوچه بودیم...میگفتیم نامرد سیلی رو تو صورت من بزن...مادرجان ما با روضه ی حسینت بزرگ شدیم...مادرامون مارو با محبت حسین شیر دادن...فرمود: علی جان شبا بالا سر حسینم آب بذار...حسین تو رَحِم من بود هی میگفت یا "اُمٓاه اناالعطشان..."چه خبره...امشب امام زمان کجا گریه میکنه برا مادر...صورت رو قبر گمشده ی مادر...آقا به حق مادرت امشب یه نگاه به ما کن*
🔊 دانلود سبک 👇
https://emam8.com/upload/sabks/97/11/48143_13971117203413_3774232.mp3
.
9. سلحشور ، مشک.mp3
7.36M
#حضرت_عباس
#نوحه_حضرت_اباالفضل
( علیه السلام )
#حاج_مهدی_سلحشور
تا مشکتو تو آب زدی
موجای دریا شد آروم
تا رو به ساحل اومدی
بغضی نشست توی گلوم
همون دم بود ، غربت دنیا
شد نصیبم
رو لب گل کرد ،
آیه های أَمَّنْ یُجیبَم
بلند شو بنگر که
شمشیر ها رو کشیدن
آخه می دونن بدون تو
من غریبم ..
( ابا الفضل ، اباالفضل ... ) تکرار
دشمن با داغ اکبرم
آتیش زده ، بر جیگرم
حالا شکسته با غمت
مثل سرِ تو کمرم
روی قلبم ، دیگه این زخمِ ،
غم میمونه
کمرم دیگه ، مثل مادر
خم میمونه
می دونی چه فکری
می سوزونه دلم رو ؟
تو این فکرم خواهرم
بی مَحرم میمونه ...
پاشو ببین ، توی حرم
عزاخونه ، به پاشده
تا آرزوی کوفیا
با کُشتنت روا شده
بدون تو ، توی هر خیمه
پا می ذارن
رد پاهاشونو تو آتش
جا می ذارن
دیگه زینب
دستاشو روی سر می گیره
پیش چشماش
داغمو رو دلها می ذارن
( ابا الفضل ، اباالفضل ... ) تکرار
شاعر :
#مرحوم_امیر_حسین_مومنی✍
8. سلحشور ، نوکر.mp3
5.31M
#نوحه
#امام_حسین
( علیه السلام )
#حاج_مهدی_سلحشور🎤
کي ميگه من نوکرشم
حسين کجا و ما کجا ؟
فقط اينو خوب ميدونم
دلم رو برده به خدا ...
کاسه ی صبرِ عمه رو
دشمن ميخاد سر بياره
شمشيري ميخاد بي هوا
از پا تورو در بياره
من و پيشِ ، پاي شمعت
خاکسترم کن
شبيه ششماهه سربازِ آخرم کن
غريبونه ...
توي عاقوشت ، مثل قاسم
به راه خود
اي عمو ، بي دست و سرم کن
عموجان (4)
دشمنت از مسلموني
خبر نداره به خدا
سرِ عزيز خدا رو
از تن ميخاد کنه جدا
نمي خوام درد غريبيت
رو دل بمونه
که کشتي تو در اين
خاک و گِل بمونه
عموجان (4)
.