#چاوشی_خوانی_زائران_اماکن_متبرکه_زائران_مکه_مدینه
اشعار چاوشی خوانی زائران اماکن متبرکه |زائران مکه ومدینه | استاد حاج غلامرضا سازگار
 اشعار حج -( خداحافظ ای کعبه ای بزم یار )
خداحافظ ای کعبه ای بزم یار
خداحافظ ای بیت پروردگار
خداحافظ ای محفل اهل راز
خداحافظ ای قبله ام در نماز
خداحافظ ای کوی مطلوب من
خداحافظ ای بیت محبوب من
خداحافظ ای از تو دل منجلی
خداحافظ ای زادگاه علی
خداحافظ ای سجدگاه رسول
خداحافظ ای جای پای بتول
خداحافظ ای شمع هر انجمن
محل طواف حسین و حسن
به خاک تو ای آرزوی همه
بود جای پیشانی فاطمه
اگر میهمان بدی بوده ام
به دامان پاک تو رخ سوده ام
از این در برون با چه حالی روم
مبادا که با دست خالی روم
خوش آندم که با سوز و شور و دعا
در آغوش خود من گرفتم تو را
خوش آندم که در استلام حجر
نهاذم به دامان پاک تو سر
چو مُحرم شدم با تو مَحرم شدم
کنار تو از اشک زمزم شدم
اگر خواهی از خود جدایم کنی
کرم کن که عبد خدایم کنی
صفائی دگر بر روانم بده
امام زمان را نشانم بده
سراپا شدم ناله و اشک و سوز
امام زمان را ندیم هنوز
اگر چه به وقت وداع همه
شنیدی زهر زائری زمزمه
دلش از شرار غم افروختی
به وقت خداحافظی سوختی
بیاد آرای بیت غم افروختی
شب هشتم ماه ذیحجه بود
همان شب که با گریه و شور و شین
خداحافظی کرد با تو حسین
کنار تو زد عاشقان را صلا
دل شب روان شد سوی کربلا
چه باشد مرا هم عطائی کنی
چو مولای خود کربلائی کنی
پس از فیض زمزم براتم بده
صفائی زآب فراتم بده
خداحافظ ای خاک بیت الحرام
خداحافظ ای حجر و رکن و مقام
به ناچار اگر میروم زین حرم
مبادا بود نوبت آخرم
مبادا که نومید رانی مرا
برانی و دیگر نخوانی مرا
اگر داشت (میثم) در این خانه راز
دلش جانب کربلا بود باز
شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار
#چاوشی
#زائر
#حجاج
.
#چاوشی_خوانی_زائران_اماکن_متبرکه_زائران_مکه_مدینه
اشعار چاوشی خوانی زائران اماکن متبرکه |زائران مکه ومدینه
شعر مدینه النبی(مـــــدینه شـــد گـُل یاسَت کجا نیلوفری )
مـــــدینه شـــد گـُل یاسَت کجا نیلوفری
کدامین کوچه دارد داغ مـرگ مادری
مـــــدینه در کــــجاست، مــزار فاطمه
کـــجا گــــشـته خـــزان، بـهار فاطمه
فاطمه، فاطمه، فاطمه۲
مدینه کوچه هایت بــوی زهرا می دهد
نشان از غربت شبهای مـولا می دهد
مـــــدینه در کــــجاست، مــزار فاطمه
کـــجـا گــشتـه خـــزان، بــهار فاطمه
فاطمه، فاطمه، فاطمه۲
مــدینه در کدامین کوچه زهرا را زدند
کجا در پیش طفلان یار مولا را زدند
مـــگر آنــجا علی، دو دستش بسته بود
کــه زهـــرا نـــالــه دلــش آهسته بود
فاطمه، فاطمه، فاطمه۲
سکوتت ای مدینه می زند بر جان شَرر
سخن بــا ما بگو از قصه دیوار و در
بـــــگو از غــــربت امـــــــیر المومنین
بـــگـو شــد فــاطـمـه کجا نقش زمین
فاطمه، فاطمه، فاطمه۲
مـــــــدینه ای گـــــواهِ اشک پنهان علی
به دامانت نهان شد دستـه گلهای علی
مــــــــدینه کــــــــو بلال، بگوید تا اذان
شـــده وقـــت نــماز، پیمبر را بخوان
فاطمه، فاطمه، فاطمه۲
#حجاج
.
.
#پندیات
بهارعمرماگرددخزان،آهسته آهسته
زدنياميرودپيروجوان،آهسته آهسته
کسی غير ازخدا هرگز دراين عالم نمی ماند
اجل آيد سراغ اين وآن آهسته آهسته
به زرق وبرق اين دنيامشو ای بیخبر مايل
ببايد چشم پوشی ازجهان آهسته آهسته
به مال ومنصب وحسنت منازو تومشو غرّه
که زيرخاک بايد شد نهان آهسته آهسته
اگردارای قدرت هچورستم درجهان باشی
رسد روزی که گردی ناتوان آهسته آهسته
به غفلت مگذران عمر گرانمايه بيا بشنو
بشو بيدار ديگر تو زخواب آهسته آهسته
به فردا گرکه پرسند ز نيک وبد چه ميگويی
که می گردی خجل گاهِ جواب آهسته آهسته
به باب و مادرِ خود کرده ای احسان بگو يانه
بده پاسخ بدونِ اضطراب آهسته آهسته
عبادت بی رياکن تاخدا گردد زتو راضی
اگر خواهی بهشتِ جاودان آهسته آهسته
خداوندا ببخشا شيعيان رادر صف محشر
به حق حضرت ختمی مَاَب آهسته آهسته
سليمانی به عشق زادهُ زهرا بود زنده
شفيع اوشود روز حساب آهسته آهسته
.