eitaa logo
امام حسین ع
17هزار دنبال‌کننده
386 عکس
1.9هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. گریز دوم: تا امیرالمومنین اومد بچه ها رو از روی سینه پیغمبر خدا بلند کنه... حضرت فرمودن علی جان... بگذار بچه ها کنارم باشن... با دست هایی که رمق نداشت... حسن و حسینش رو در آغوش گرفت... عرضه بداریم یا رسول الله... لحظات آخر طاقت نداشتید ببینید بچه ها رو از کنار شما دور کنند... اما ای کاش شما کربلا میبودین... وقتی دختر ابی عبدالله اومد کنار بدن بابا... صدا زد عمه جان زینب... (هذا نعش من) عمه جان این بدن کیه خدایا با بدن حسین چکار کردند... دختر... بدن بابا رو نمیشناسه... سر در بدن نداره... همه بدن غرق خون... انگشت و انگشتر نداره... صدا زد جانان عمه... این بدن بابای غریبت حسینه... خودش رو انداخت روی بدن بابا... شروع کرد به درد و دل کردن... یدفعه دیدن چند نفر با تازیانه دارن می آیند... خدایا اینا میخوان چکار کنن... کنار بدن بابا ... هم دختر رو زدن هم عمه جانش زینب رو زدن... یدفعه دختر بی تاب شد... صدا زد بابا... أُنظُر إلی عَمَّتِیَ المَضروُبَة بابا بلند شو ببین... دارن عمه جانم زینب رو میزنند... 🔸با همان دستی كه زهرا را زدند 🔸در كنار ِ پیكرت ما را زدند هر کجا نشستی... دهانت رو خوش بو کن... بگو یا حسین... (و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ. سوره: شعراء آیه: 227) .
. ایام گریز سوم: عرضه بداریم یا رسول الله... طاقت نداشتید ببینید... نور دیدگان شما حسن و حسین رو از روی سینه ی شما بلند کنن... اما نبودید ببینید با این گل های شما چه کردند... منو ببخشید یا رسول الله... بعد شما... 🔸از دو طشت آمد نوای شور و شین 🔸گاه از طشت حسن، گاه از حسین 🔸اندر اینجا قلب زینب خسته بود 🔸و اندر آنجا دست زینب بسته بود یا رسول الله... 🔸از دو لب های حسن خون میچکید یا رسول الله... چقدر سفارش کردید... فرمودید حسنم غریبه... یک روز تکه های جگرش داخل طشت در مقابل زینب... 🔸از دو لب های حسن خون میچکید بگم یا نه آی کربلایی ها... 🔸خورد لب های حسین چوب یزید یه روزی هم سر مقدس حسینت داخل طشت در مقابل یزید... هی با چوب خیزران به لب و دندان حسینت میزد... 🔸خورد لب های حسین چوب یزید الا لعنت الله علی القوم الظالمین . .
4_5782898027811310304.mp3
1.33M
#رحلت_پیغمبراکرم_ص ☑️بند اول مدحی رسول الله یا زوج الخدیجه الکبری (س) یا سیدی یا ابالزهرا(س) صل علیک یا مولانا ..... ختم الانبیاءِ و المرسلین ادرکنی یا حضرت مصطفی(ص) یا ابوالقاسم ایهاالرسول(ص) بأَبی و أُمّی لک الفدا صل الله علیک یا رسول(ع) ☑️بند دوم یا مصطفی(ص) بعد از رحلت شما آقا نشناختند حق تو رو مولا به دین تو شد جسارت ها .... گفتی کتاب الله وَ عترتی بی حرمتی ها کردن به ساحتت قرآنت رو کردن ورق ورق جسارت ها کردن به عترتت صل الله علیک یا رسول(ع) ☑️بند سوم دم آخر تا اشکای دختر و دیدی روی دخترت رو بوسیدی دادی به فاطمه امیدی ..... میگفتی زهرا جان گریه نکن جون بابایی ای نور دو عین بعد من خیلی زود فاطمه جان به من ملحق میشی ام الحسین(ع) صل الله علیک یا رسول(ع) ☑️بند چهارم همونایی که اسم تو رو می آوُردن نمک سفره تو میخوردن خیلی دخترت رو آزردن ..... خونه ی حیدر و آتیش زدن قوم نمرودی های خیره سر برا بیعت گرفتن از علی(ع) ثانی با لگد میکوبید به در صل الله علیک یا رسول(ع) .
. و علیهم السلام سبک مرهم واسه چشمِ .... یه بغضِ سنگینه تویِ سینه‌َم زائری تو حرم نمی‌بینم فرشِ حرم گرد و غبار شمع و چراغ ستاره‌ها صحنِ کرم چه خلوته چه سوت وُ کوره این شبا باز به سرم زده بگم غریب شمایی یا رضا جانم‌حسن جانم‌حسن جانم‌حسن غریبِ مادر/۴/ خوب یادمه آقام کجا پیر شد روزی که روضه‌ها نفس‌گیر شد یادم میاد کوچه رو بست به رویِ ما یه بی‌حیا ای وای پیشِ چشام سیلی زد و گذاشت رویِ چادری پا ای وای یه تیکّه گوشواره‌یِ یاس مونده روخاکِ کوچه‌ها ای وای جانم‌حسن جانم‌حسن جانم‌حسن غریبِ مادر/۴/ (حضرت رسول) مزد رسالتو میدن مَردم چند روز دیگه با آتیش و هیزم پشت درِ بیتِ ولا گُر می‌گیره شعله‌هایِ کینه میخِ در وُ ضربِ لگد چه می‌کنه با پهلو وُ سینه دستِ علی بسته میشه غلافی رویِ بازو می‌شینه وای مادرم وای مادرم وای مادرم آه و واویلا/۴/ .👇
4_5782875706866272402.m4a
2.53M
یه بغضِ سنگینه تویِ سینه‌َم
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
☑️بند اول لحظه ی وداعه پیمبر خاتم است چشم زهرای او ز اشک غم پر نم است با دله غرق خون چشم او لاله گون ناله زند او از غم فردا آه و واویلا آه و واویلا لحظه ی وداعه پیمبر...... ☑️بند دوم ناله بس کن عزیزم بعد من زود زود نزد من میایی با رخ تار و کبود شام تارت سحر ،گردد آن لحظه تا آیی کنارم دخت جوانم با بی‌قراری ای قد کمانم آه و واویلا آه و واویلا لحظه ی وداعه پیمبر...... ☑️بند سوم فاطمه ای گلم ضیاء چشم ترم بنشین در برم دختر غم پرورم میشوی تو یتیم غرق داغی عظیم بعد فراقم ای گل بابا آه و واویلا آه و واویلا لحظه ی وداعه پیمبر..... ☑️بند چهارم بعد میشوی بهار تو خزانی روی تو میشود کبود و ارغوانی پشت در پشت در میزنی بال و پر آتش بگیرد خانه ی حیدر عدو زند با لگد به آن در آه و واویلا آه و واویلا لحظه ی وداع پیمبر.... .
. ☑️بند اول زهرا جانم دختره مضطره من ناله نکن بر من بابا بابابابا بیا بشین کنارم حرفایی باتو دارم بابا بابا میخونم این دم آخر ازدلی که زاروحزینه میخونم این دم آخر روضه از این شهرمدینه میخونم این دم آخر از جسارت ازبخل و کینه ... قربونت بشه بابات قربونه اشکه چشات بعد من میشه تازه زهرا(س) نوبت درد و غصه هات واویلا واویلتا ☑️بنددوم بابا زهرا بیا با قلب خونم روضه برات بخونم زهرا زهرا یه روز کنار حیدر می‌افتی پشت یک در زهرا زهرا .... چن روزه دیگه بابا جون چشم تو روز بد می بینه چن روزه دیگه بابا جون می‌کشی آه از عمق سینه چن روزه دیگه بابا جون سیلی روی گونت میشینه .... با قلبی زار و حزین می افتی روی زمین دستای حیدرو می‌بندن یه عده ای پست و لعین واویلا واویلتا 👇
. السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف از پشت ابر ، ای مه تابان ِ احمدی جانها به لب رسیده و بیرون نیامدی مانده هنوز روی لب شیعه بی امان عجّل علی ظهورک یا صاحب الزمان هر روز ما گذشته چرا با نبودنت مانده همیشه در دل ما شوق دیدنت در پای منبر تو نشد سینه زن شویم با تو نشد که ثانیه ای هم سخن شویم قسمت نشد که گریه کند پا به پای تو این دیده، بین روضه ی صبح و مسای تو روز عزای حضرت سلطان طوس شد برپا دوباره هیئت شمس الشموس شد روی کتیبه ضامن آهو نوشته ای یک (یا رئوف)گوشه ی هر سو نوشته ای قربان شال مشکی و اشک عزای تو در زیر خیمه زمزمه ی یا رضای تو این روزها تو زائر سلطان مشهدی دل را به بحر صحن و سرای رضا زدی داری برای غربت او گریه می کنی بر آن عبا و محنت او گریه می کنی در زیر آن عبا که به رأسش کشیده است در بین قصر و حجره قد او خمیده است خورده زمین و پا شده با زحمت زیاد از دست زهر و دوری فرزند خود جواد جوری به خاک حجره سرش را نهاده است گویا به صورت از روی مرکب فتاده است افتاده باز یاد تن غرق خاک و خون داغ عظیم،اشک حرم ،زین واژگون یاد تنی که گوشه ی صحرا رها شده با نیزه عضوعضو تنش جابه جا شده دارد هزار و نهصد و پنجاه زخم کین جسمش بدون غسل و کفن مانده بر زمین ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
مناجات مهدوی جدید گریز: ماه صفر گذشت بدون شما چرا؟ گویا هنوز در سفری ماه ما چرا؟ شاه جهان که ساکن صحرا نمی شود! هستی همیشه در به در  ِذی طُویٰ چرا؟ دشمن که جای خود، چه توقّع از آن ولی از یاد برده است تو را آشنا چرا؟ غیر از دعا برای ظهورت که چاره نیست اما نمی رسد به اجابت دعا چرا؟ هستی کجای مجلس ما،صاحب  ِعزا؟ حاضر شوی به مجلس ما در خفا چرا؟ روضه برای حضرت سلطان گرفته ایم کشته شده ست جدّ رئوفت رضا چرا؟ ای منتقم بگیر دگر انتقام  ِاو اجر امامتش شده زهر جفا چرا؟ در بین قصر و حجره ی خود خورده بر زمین انداخته به روی سرش یک عبا چرا؟ حالا که روی خاک، سرش را گذاشته جدّش حسین را زده دائم صدا چرا؟ گوید: حسین از چه تو را تشنه کشته اند موی سپید تو شده با خون حنا چرا؟ وقتی که پیش عمّه، سرت را بریده اند دیگر جدا شده سر تو از قفا چرا؟ در زیر نعل تازه ی ده مرکب عدو شد عضوعضو پیکر تو جابجا چرا؟ جسمی که جای بوسه ندارد سه روز و شب شد روی خاک گودی مقتل رها چرا؟ ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
. السلام علیک یا رسول الله صلی الله علیه و آله چگونه نوحه کنیم این عزای سنگین را شهید گشت و نفهمید امتش این را شهید گشت کسی که به دست عاطفه اش پناه داد فقیر و یتیم و مسکین را شهید گشت امامی که فیض رحمت او گرفته تا به ابد خلقت نخستین را چگونه پیرو قرآن شوند قومی که دهند نسبت هذیان کلام یاسین را مدینه شرم نکردی به پیش دختر او که رو به قبله کنی خاتم النبیین را عجب که داغ تسلا شود به داغ دگر کشد به خنده ی مرگ آن نگاه غمگین را از این سو آتش دل ، آن سو آتش خانه بگو که صبر نماید علی کدامین را علی که غسل تن سید البشر با اوست به دوش خویش کشیده است داغ تدفین را به روی سینه ی او گوشوار عرش افتاد بغل گرفت گل سرخ ، برگ نسرین را به گریه گفت حسینم کجا یزید کجا به گریه دید مگر آن غروب خونین را همان غروب که شمر آمد و سنان میرفت که پایمال کنند آن سلاله ی دین را همان غروب که قرآن ورق ورق میشد همان غروب که آتش زدند آیین را که دیده قاری قرآن میان بزم شراب به گریه دید سر و چوب و طشت زرین را .
. ۸۲۸ عزیز برادرم گریه مکن حسین کنار بسترم گریه مکن حسین گریه مکن کنار من ای جانم که من خودم برای تو گریانم @emame3vom از سوز زهر کین هستم به پیچ و تاب باشد برای من آماده ظرف آب اما تو در کرب و بلا عطشانی عطشان به زیر نیزه ها می مانی دور و برم اگر یه عده بی قرار ولی به دور تو یه عده نیزه دار صورتت از خونابه رنگین میشه یه دفعه سینه ی تو سنگین میشه ✍ .👇
. ۸۲۹ مادر رسیده جان من برلب ببین که هستم من به تاب و تب شد لحظه های آخرم امشب ای مادر من دانی چه آمد بر سرم مادر شد پاره پاره جگرم مادر ازظلم و جور همسرم مادر ای مادر من مادر ببین گل تو پژمرده مانند تو حسن زمین خورده کسی نداند که چها دیدم تنها نهواز بیگانه نالیدم از آشناهم طعنه بشنیدم ای داد بیداد بدتر به مسجد بر روی منبر دیدم نشسته قاتل مادر می کرد اهانت بر من و حیدر ای داد بیداد عدو زده از بغض بابایم عصای زهرآلوده بر پایم از کودکی پاره جگر باشم ز داغ کوچه شعله ور باشم نشد برای تو سپر باشم ای مادر من عدو دو ست خود به بالا برد یادم نمی رود تو را آزرد صورت تو محکم به دیوار خورد ای مادر من سیلی به رویت بی هوا دیدم بر چادر تو جای پا دیدم ✍ 👇
. ۸۳۲ بر درد و غم شد اجل طبیبم حتی در خانه ی خود غریبم آه و واویلا خواهرم زینب بیا در برم گریه کن بر من جای مادرم آه و واویلا تنها نه از دشمن جفا دیدم از آشنا هم طعنه بشنیدم آه و واویلا قاتل مادر بر روی منبر ناسزا می داد بر من و حیدر آه و واویلا دیدم پیش چشمم ظالمانه مادرم را زد قنفذ تازیانه آه و واویلا 👇
. 🎋 💠 سلام من به تو یا صاحب الزمان، به فدایت  چه می شود شنوم در کنار کعبه صدایت  سلام من به تو ای روح حج حقیقت ایمان عزیز گم شدهٔ دل، یگانه مهدی دوران  سلام من به مدینه، به آستان رفیعش به مسجد نبوی، به لاله‌های بقیعش سلام من به علی‌و به حلم‌و صبر عجیبش سلام من به بقیع و چهار قبر غریبش نشسته باز دلم پشت درب بسته آنجا گرفته باز دلم بهر قبر مخفی زهرا تو ای مسافر شهر مدینه، در دل شب ها  نبود هرچه که گشتم نشان ز مرقد زهرا 🎋یا زهــــــــرا سلام من به تو ای بانویی که مرد نبردی  ز غیر هرچه که دیدی به یار شکوه نکردی سلام من به بازو، کبودی رویت به سرخ فامی اشک تو و سپیدی مویت 🎋مدینه شهر پیغمبر مدینه منزل قرآن، مدینه محفل قرآن  درون دل خبر داری، تو از درد دل قرآن مدینه شهر پیغمبر، مدینه شهر پیغمبر  خدا بر تو نظر دارد،که هستی شهر پیغمبر  مدینه شهر گلهایی چه گلهایی همه پر‌پر 🎋مدینه شهر پیغمبر بود کعبه گرفتارت که هستی تربت زهرا چرا با ما نمی گویی حدیث غربت زهرا 🎋مدینه شهر پیغمبر چرا خاموش و دلگیری مدینه شور و شینت کو امام مجتبایت کو، حسینت کو حسینت کو 🎋مدینه شهر پیغمبر به بالای سر محبوبهٔ حق آه و تواویلا نشسته ساقی کوثر، شکسته آه و واویلا 🎋مدینه شهر پیغمبر .
. ۸۴۲ بابا مدام در بر تو می زنم به سر یا که مرو یا که مرا همرهت ببر از سوز زهر سوختی و بستری شدی تو سوختی و من شدم از غصه خونجگر بابا مرو که سخت دلم شور می زند با رفتن تو بی کس و تنها شوم پدر ای وای از غریبی و تنهایی علی ای وای از فشار در و ضرب میخ در من غصه ی خودم نخورم ای پدر،که من بهر علی کنم همه دم سینه را سپر ترسم ز محسن است بماند به زیر پا ترسم که له شود بدن کوچک پسر یک لحظه چشم بی رمق خود گشا به من از کربلا و تنگی گودال ده خبر در وقت احتضار سبک هست سینه ات اما تن حسین شود معبر گذر **** .................. . ۸۴۱ ازغمت خالق دادار به هم می ریزد دلم از اشک تو ای یار به هم می ریزد دخترم گریه مکن قلب مرا می شکنی پدرت عاقبت کار به هم می ریزد زودتر از همه آیی تو کنارم زهرا بعد تو حیدر کرار به هم می ریزد بعد من خوب به تو اجر رسالت بدهند محسنت در پس دیوار به هم می ریزد عطر جنت بود از سینه ی تو زهرا جان آنهم از تیزی مسمار به هم می ریزد زهر داد آنکه به من بر حسنت تیر زند جسمش از کینه ی بسیار به هم می ریزد هر که در کوچه نزَد ضربه،تلافی بکند کربلا،پیکر خونبار به هم می ریزد آن قدر با تو بگویم که تن یوسف تو زیر ده نعل،دو صد بار به هم می ریزد گرچه آرام زنی شانه تو بر موی حسین گیسویش در کف اغیار به هم می ریزد .
. ۱۳ با سبک دهتایی نوزدهم محرم کجایی آقا، تو رو میخونیم سه روز پایان صفر ایشالا آقا، به حقّ جدّت دیگه برگردی از سفر بیا روضه ی جدّت مصطفاست شروع غصه های مرتضاست بیا که تعجیل ظهور تو دعای مادرت خیرالنساست یارب به حقّ طاها عجّل انتقام یارب به اشک زهرا عجّل انتقام یارب علی شد تنها عجّل انتقام اللهم عجّل لولیّک الفرج..... 🌸🌸 وصیت با میخ در😭 دارم میرم من، وصیّت دارم با تو هم ای مسمار در میری بعد از من، به سمت یاسم میشه یه کم آهسته تر تو سینه ی من کوهی از غمه به فکر اون لگد محکمه یکی نیس بگه آرومتر بزن که داره بار شیشه فاطمه میرم ولی واسه فاطمه مضطرم میرم به یاد آتیش و میخ درم میرم ولی فکر غربت حیدرم اللهم عجل لولیک الفرج..... 🌸🌸 یه صحبتم با مولا علی علیه السلام😭 دارم می بینم، طناب ِبازوت خدا صبرت میده علی برای زهرا می سازی تابوت خدا صبرت میده علی واسه غربت تو جون بر لبم منم فکر غسل نیمه شبم ولی تو این لحظه های وداع به فکر تلّ و آه زینبم ای وای می بینه ضربه های خنجرو ای وای می بینه بریدن حنجرو ای وای به زیر نعل تازه پیکرو اللهم عجل لولیک الفرج..... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .👇 گرفتیم مجلس، کجایی آقا تویی صاحب روضه ها تا کی تنهایی، میگیری مجلس کنار قبر مجتبی یه عمره پیش تن مجتبی تو رو میخونه شاه کربلا داره تیر از تابوتش می کشه میگه ای منتقم دیگه بیا یارب بحقّ حسن عجّل انتقام یارب به خون کفن عجّل انتقام یارب به زخم بدن عجّل انتقام اللهم عجّل لولیّک الفرج.... 🌸🌸🌸🌸🌸 زبان حال امام حسین علیه السلام: کشیدم تیر از میون تابوت نمونده جونی واسه من چه ها دیدم من، توی تشییعت دیدم که خونی شد کفن قرار نبود قدّ من تا بشه دیگه حروم ِدل، آرامشه دیدم جای گلبارون تنت تو رو تیربارون کرده عایشه ای وای چی به روز تو اومده داداش ای وای به من میگن غارت زده داداش ای وای شدم پیر و حالم بده داداش اللهم عجّل لولیّک الفرج.... 🌸🌸🌸🌸🌸 جواب امام حسن علیه السلام درسته دیدی، بارون تیرو ولی بازم دارم کفن دارم می بینم، تو عریان میشی به غارت میره پیروهن بریده نمیشه اینجا سرم نمیره مرکب روی پیکرم سر من نمیره رو نیزه ها جلو چشم خواهر مضطرم ای وای جدا میشه سر تو از قفا ای وای می بینی از بالای نیزه ها ای وای میره زینب همراه دشمنا اللهم عجّل لولیّک الفرج.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .👇
اللهم عجل لولیک الفرج (67).mp3
4.34M
اللهم عجل لولیک الفرج
. (ع) بیاید بریم باهم - یه سر به کوچه‌ها همونجایی که شد - امام حسن فدا هم نوا با مادری تنها و ، بی یاور که دلش خونه برای حیدر میگه مجتبی با آه و گریه ، وای مادر وای حسن ۳ حسن جان تداعی شد برام - بی کسیِ یه زن جلو چشِ پسر - یه مادر و زدن جلو چشمش سیلی زد با کینه ، اون نامرد غم بی کسی دلش رو خون کرد وای من از غم تنهایی و ، اوج درد وای حسن ۳ حسن جان دیگه از اون به بعد - دلش به خون نشست شکست دل حسن - گوشواره که شکست! بین کوچه ای پر از تنهاییُ ، و غربت شد نگاهش پُره اشک حسرت وقتی که روی زمین خورد مادر ، با صورت وای حسن ۳ حسن جان ✍بهمن عظیمی .👇
. بند اول: چقَدَر با کرمی تو همیشه سایه ی روی سرمی تو انقَدَر غریبی که بی حرمی تو یا حسن مولا به تو مایله دلِ من حل میشه همیشه با تو مشکل من عشق تو شده تموم حاصل من یا حسن مولا از ازل با تو بودم و تا ابد هم امیرمی زندگیم وقف تو شده مقصد این مسیرمی یا کریم یا حسن آقام بند دوم: با تو زندگیمه زیبا من حسینی شدم از لطف تو آقا نوکراتو میخره حضرت زهرا یا حسن مولا در خونه ی تو بازه سائل تو از جهانی بی نیازه یه نگاهت همه دنیامو میسازه یا حسن مولا سفره هات خوان رحتمه حاتمه ریزه خوار تو با همین بخشش و عطا میگذره روزگار تو یا کریم یا حسن آقام بند سوم غرور تو رو شکستن اونایی که راه مادرت رو بستن روبروت تو کوچه یک لشکر پستن امون از غربت چادرش به زیر پا موند ردّ سیلی روی صورتش به جا موند توو دلت یه عمری بغض کوچه ها موند امون از غربت از تب سرد کوچه ها سهم تو چشمای تره هی به مادر میگفتی که راه خونه از این وره یا کریم یا حسن آقام 👇