.
#شور_مقتلی
#سبک_پا_پس_نمیکشه
#فاطمیه
زهرا پشت دره.
بار شیشه داره و آتیش در بدجور شعله وره
باور نمی کنم
این که دارن میزنن باهم دیگه ناموس حیدره
ای وای
تا که فاطمه زمین گیر شد
از همه دنیا علی سیر شد
همه میگن که حسن پیر شد
حرمتو شکست. اون که راه و بست. روی صورتش چرا مونده جای دست
کوچه قتلگاه. مونده بی پناه. بین چند تا وحشیه زن پا به ماه
ای وای مادر مادر مادر
مادر جون به لبه
از تو بسترش جدا نمیشه و بدنش غرق تبه
دلواپسه ولی
بیشتر از همه بین بچه ها توفکر زینبه
ای وای
نگران تل و گوداله
واسه ساعتی که جنجاله
دور پیکری که پاماله
همه بی قرار. همه جا غبار دیگه راهی هم نمونده بجز فرار
آل بوتراب. حافظ حجاب. چجوری باید برن مجلس شراب
شعر و نغمه #حسین_فتحی✍
.👇
.
#بعد_از_شهادت_حضرت_زهرا
با رفتنت زهرا دل حیدر گرفته
داغ توخون از دیدگان تر گرفته
ای سوره ی کوثر ببین قرآن ناطق
احیا کنار تربت کوثر گرفته
خاک مصیبت از غمت برسر بریزد
دستی که در از قلعه ی خیبر گرفته
از بس دل من سوخته در آتش غم
خاک مزارت رنگ خاکستر گرفته
یادم نخواهد رفت ،یاس پرپر من
ازضرب سیلی رنگ نیلوفر گرفته
برسر در این باغ باید می نوشتند
زین باغ گل را ضرب میخ در گرفته
همراه با بغض حسن دیدم حسینت
یک بار دیگر گریه را از سر گرفته
بی مادری سخت است بهر دختر تو
سجاده ات را زینبت در بر گرفته
همراه با طفلان معصومت «وفایی»
هرشب سراغ تربت مادر گرفته
#سید_هاشم_وفایی✍
.
.
#شور
#فاطمیه
➖➖➖
بسم الله
یه دلِ شکسته آوُردم ؛ مادر
تو رو با گناهام آزُردم؛ مادر
تا قیامت گدایِ توام
من گدایِ دعایِ توام
عاشقِ روضه هایِ توام
مادر...
سائلِ رو سیاهِ توام
بیقرارِ نگاهِ توام
تا ابد در پناهِ توام
مادر...
نده من و دست دیگری
من و پس نزن از نوکری ۲
زهرا(س) زهرا(س) زهرا(س) ۲
زهرا(س) زهرا(س)
بند۲
تویی تموم ِ اعتبارم؛ مادر
به بچه هات ارادت دارم؛ مادر
مُؤمنٌ بِوِلایَتِکُم
مُحتَجِبٌ بِذِمَّتِکُم
وَفّقَني لِطاعَتِکُم
مادر...
کاش بشم هم-مسیرِ بُریر
مثل حرّ و حبیب و زهیر
با شهادت عاقبت به خیر
مادر...
عزیزِ نساءِ العالَمِیْن
دخیلُکِ یا أمّ الحُسِین(ع) ۲
زهرا(س) زهرا(س) زهرا(س) ۲
زهرا(س) زهرا(س)
#مرضیه_عاطفی ✍
➖➖➖
.👇.
1402092306.mp3
15.64M
#زمینه
#فاطمیه
چادرت را روی دیده میگذارم تا
از بلاهای زمانه در امان باشم
می نویسم روی قلبم نام زهرا که
در پناه حضرت صاحب زمان باشم
چادرت مادر سایه سار عشق
گرچه خاکی اما شد ذوالفقار عشق
مایه آرامش هفت آسمان فاطمه ست
علت خلقت زمین و زمان فاطمه ست
فخر تمام شیعیان جهان فاطمه ست
انا نباهی بفاطمه
مداح : حاج محمدرضا طاهری🎤
نغمه پرداز و شعر؛
#حاج_ابولفضل_جدیان
#فائزه_امجدیان
قصه ی استقامت زهرا.mp3
2.37M
🌴قصه ی استقامت زهرا
🌴 الگوی رزمنده ی امروزه
🎙 #حسین_طاهری
⏯ #استودیویی
قصه ی استقامت زهرا
الگوی رزمنده ی امروزه
هرکسی که بره ضرر کرده
هرکسی که بمونه پیروزه
فاطمه موند پای علی
سیلی خورد جای علی
خدا بهش برکت داد
به شیعه هاش عزت داد
پیرو مسیر فاطمه نداره لحظه ای واهمه
روی لبهای ماست زمزمه
اِنا نُباهی بِفاطمه
.
242.3K
#سوم #شهادت_حضرت_زهرا
.
#فاطمیه
ای چراغ دل ویرانه من
نظری کن به من و خانه من
خانه بعد از تو شده غم خانه
شمع یاد تو و ما پروانه
گریه داریم نهان از دشمن
من به طفلان تو طفلان بر من
زود ای لاله من پژمردی
کاش همراه مرا میبردی
همه شب تا به سحر پیوسته
میکنم ناله ولی آهسته
تا نظر بر در و دیوار کنم
یاد آن پهلو و مسمار کنم
ای حمایتگر من خیز و ببین
فاتح بدر شده خانه نشین
این سخن ورد زبان ها افتاد
دیدی آخر علی از پا افتاد
آن که یک عمر سرافرازی کرد
چرخ با هستی او بازی کرد
هیچ پرسی به چه روز افتادم
رفتی و کرده ای دشمن شادم
آن که میخواست ز پا بنشینم
شادمانست که من غمگینم
فرصتی تا که مناسب جوید
این سخن با دگران میگوید
رشته صبر علی پاره شده
چاره ساز همه بیچاره شده
شاعر:حاج #علی_انسانی✍
#سوم_حضرت_زهرا
#هفتم_حضرت_زهرا
#بعد_از_شهادت_حضرت_زهرا
.
زبان حال حضرت علی(ع)
#بعد_از_شهادت #حضرت_زهرا
#سوم_حضرت_زهرا
#شب_هفتم_حضرت_زهرا
#سبک_دوباره_مرغ_روحم ...
هرشب بیاد رویت، ای بانوی یگانه
آیم کنار قبرت، از خانه مخفیانه
از آتش فراقت در سوز و در گدازم
از عمق سینه من آتش کشد زبانه
آن شب که غسل دادم جسم ترا به زاری
بر پیکر تو دیدم آثار تازیانه
رخساره ی تو نیلی دیدم ز ضرب سیلی
کز چشمه سارِ چشمم شد خون دل روانه
بودی تو بهتر از جان، اما دریغ و افسوس
پنهان به خاک کردم جسم ترا شبانه
تا می دهم تسلی از داغِ تو حسن را
مظلوم کربلایت گیرد ترا بهانه
در خانه زینب تو مشغول خانه داری
گوید به ناله " مادر برگرد سوی خانه"
خونِ جگر ز دیده، حیدر نموده جاری
پیوسته شکوه دارد از گردش زمانه
#مرحوم_ژولیده_نیشابوری✍
#فاطمیه #حضرت_زهرا
#سبک_حمید_رمی
#سبک_دوباره_مرغ_روحم
#سبک_همه_کاره
#سبک_تامشکتو_تو_آب_زدی
#سبک_وقتی_جنازه_منو_تو_خاک_غربت_میذارن
#بعد_از_شهادت_حضرت_زهرا
.
.
#زمینه
#فاطمیه #حضرت_زهرا
سوم و هفتم شهادت حضرت زهرا(س)
باورم نمیشه زهرا
فضه داره میپزه حلواتو
زینبت با اشک و ناله
توی ظرفا میچینه خرماتو
علی رو تنها گذاشتی
خوش بودم، من باتو
ای وای
دارم از غصه ی تو می میرم
ای وای
سوم و هفته برات می گیرم
ای وای
من از این همسایه ها دلگیرم
اینا دل بچه هاتو سوزوندن
یه فاتحه برای تو نخوندن
یازهرا یازهرا واویلا
میدونی که بی تو حیدر
نمیشه دیگه علیِّ سابق
این در و دیوار خونه
به خدا میده منو کم کم دق
بمیرم میخوابه زینب
با گریه، باهق هق
برگرد
جای دستات خالیه توو دستام
برگرد
بی تو سرد و تاریکه این دنیام
برگرد
بهتر از هرکی میدونی تنهام
بغض میکنه حسن یه کنج خونه
شبا حسینت میگیره بهونه
یازهرا یازهرا واویلا
سبک و شعر:
#ابوذر_رئیس_میرزایی✍
#سوم_حضرت_زهرا
#هفتم_حضرت_زهرا
#سوم_شهادت_حضرت_زهرا
#بعد_از_شهادت_حضرت_زهرا
.👇
.
#زمزمه
#سوم_حضرت_زهرا
#هفتم_شهادت #حضرت_زهرا
#سبک_خوشابحال_زائرات_ارباب
#زمزمه_بعداز_شهادت
#خدانگهدار
خدا نگهدار تو یاره من
بعد تو ای همه قراره من
خونه نشینی شده کار من
خدانگهدار خانوم
چه جور دلت اومد بری تنها
رفیق نیمه راه من زهرا س
تو رفتی من موندم و غمها
خدانگهدار خانوم
خدا نگهدارت گل پرپر
دیدی ازم گرفتنت آخر
میمیره از داغ غمت حیدر
خدانگهدار خانوم
بعد تو از این زندگی سیرم
داغ تو کرد آخر زمین گیرم
برگرد عزیزم بی تو میمیرم
خدانگهدار خانوم
بعد تو قلب حسنت خونه
حسین چشاش یه کاسه ی
فاطمیه گرفته تو خونه
خدانگهدار خانوم
شدم اسیر داغ و بیماری
ببین که زینب تو با زاری
میکنه از باباش پرستاری
برگرد به خونه
#سوم #هفتم #فاطمیه #بعد_از_شهادت_حضرت_زهرا
#مجید_مرادزاده
.👇
.
#زمزمه
#حضرت_زهرا
#سوم #هفتم_شهادت
#بعد_از_شهادت
سلام عزیزم
فدای قبر بی نشونت
فدای قامت کمونت
ببین شدم فاتحه خونت
سلام عزیزم
خوشی از این دنیا ندیدی
حالا دیگه راحت خوابیدی
چرا جوابمو نمیدی؟
روح و روانم ، کجایی ای فاطمه جانم
دیدی چقدر زود
سفارشارو بردن از یاد
میون ما جدایی افتاد
تنها شدم ای داد بیداد
دیدی چقدر زود
تاب و توونمو گرفتن
یار جوونمو گرفتن
خانوم خونمو گرفتن
روح و روانم ، کجایی ای فاطمه جانم
سلام حیدر
به درد و رنج و محن تو
به زحمتی روی تن تو
به جسم بین کفن تو
بعد تو دیگه
خونمو عزا گرفته
بساط گریه پا گرفته
زینب تو نوا گرفته
روح و روانم ، کجایی ای فاطمه جانم
کجایی مادر
حسن زغصه بی قراره
ز دیده اشک غم میباره
تو دستشه یه گوشواره
کجایی مادر
که خیلی درهم حسینت
تا نمونه تشنه حسینت
آب میرسونم به حسینت
شهیده من ، مادر قد خمیده من
یه روز توو گودال
گره میفته توی کارم
نمیشه آب براش بیارم
دستامو رو سرم میزارم
از رو بلندی
محشر و آخرش میبینم
خنجر رو حنجرش میبینم
شمر و بالا سرش میبینم
نور دوعینم ، غریب کربلا حسینم
#علی_سلطانی ✍
#سوم_حضرت_زهرا
#سوم_شهادت_حضرت_زهرا
#بعد_از_شهادت_حضرت_زهرا
.👇
#امام_زمان
#مناجات_مهدوی_فاطمی20
#قبر
.
دوباره درد ِهجرت، بر لب جوهر نشسته
و اشک نوکرت بر صفحه ی دفتر نشسته
ببین که نوکرت عمریست با دستان خالی
سر ِ راه وصالت، با دو چشم تر نشسته
برای مردن هر شیعه ای این جمله کافیست
امامش بین صحرا بی کس و یاور نشسته
تو آن شاه غریبی که هزار و چندسال است
به امّید فراهم گشتن لشکر نشسته
بیا که حسرت ما شد حکومت کردن تو
چرا جای تو دشمن بر روی منبر نشسته
شبیه قبر تاریک است دنیا بی حضورت
که در آن دل به دنبال مه و اختر نشسته
دوباره روضه ی مادر، دلم در زیر خیمه
به امّید شفاعت در صف محشر نشسته
ظهورت را همیشه خواستم وقتی که اشکم
کنار قبرهای آل پیغمبر نشسته
بیا بنگر کنار قبر مادر نیمه شبها
که با قدّ کمانی، فاتح خیبر نشسته
شده شرح غم ِسی سال ِ حیدر اینکه هرشب
کنار قبر کوثر، ساقی کوثر نشسته
پس از غسل تن مجروح، حق دارد علی که
کنار قبر جانش با دل مضطر نشسته
دوباره روضه خواند وگفت زهرا پیش قبرت
ببین با استخوانی در گلو، حیدر نشسته
همیشه روبه رویم بین دیوار و دری تو
چرا که خون تو بر روی میخ در نشسته
زمان غسل تو فهمیده ام که ردّ پای
چهل تا بی حیا بر روی بال و پر نشسته
چه دیدم، آه ؛ هنگام وداعت بین این قبر
به روی حور، دست ثانی کافر نشسته
به نوبت دیده ام، گاهی مغیره، گاه قنفذ
اگر اشکم میان کوچه و معبر نشسته
قرار بعدی ما کربلا و پیش گودال
ببینی زینبت پیش تنی بی سر نشسته
به جای تو زند بوسه به رگهای بریده
به روی حنجری که از قفا خنجر نشسته
سکینه، اربعین گوید کنار قبر سقا
کنار پیکر عباس یا اصغر نشسته؟
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
.
231.9K
#امام_حسن
در کرمخانه ی حق سفره به نام حسن است
عرش تا فرش خدا رحمت عام حسن است
بی حرم شد که بدانند همه مادری است
ورنه در زاویه ی عرش مقام حسن است
بس که آقاست به دنبال گدا می گردد
ناز عشاق کشیدن ز مرام حسن است
دست ما نیست اگر سینه زن اربابیم
این مسلمانی ایران ز کلام حسن است
هرکه خونش حسنی شد ز خودی حرف شنید
غربت از روز ازل باده ی جام حسن است
حرم و نام و وجودش همه شد وقف حسین
هر حسینیه که برپاست خیام حسن است
او چهل سال بلا دید بماند اسلام
صبر شیرازه ی اصلی قیام حسن است
ما گداییم ولی شاه کریمی داریم
هرچه داریم ز تو یار قدیمی داریم
#امام_علی #امیرالمؤمنین
من از بقیع غربتش به آسمان رسیده ام
صفا و مروه دیده ام، گرد حرم دویده ام
هیچ کجا برای من که از همه بریده ام
مثل نجف نمی شود که بارها چشیده ام
در آستان قدسی اش بادهی لایزال را
خوشا به عشق روی او مجاور حرم شدن
در آستان نور با فرشته هم قدم شدن
دم از حسین او زدن، جناب محتشم شدن
به احترام زینبش تا دم مرگ خم شدن
و تا همیشه داشتن حب علی و آل را
بدون اشک جاری اش چشمه روان نمی شود
بی نفحات اش عالم پیر جوان نمی شود
بهشت بی ولای او نصیبمان نمی شود
بدون نام عالی اش اذان، اذان نمی شود
کاش دوباره یک نفر صدا کند بلال را
چه کرده است اشک او که نیل کم می آورد
بت شکنی که پیش او خلیل کم می آورد
از آتش عدالتش عقیل کم می آورد
برای ادعای خود دلیل کم می آورد
مگر علی ندا دهد حی علی الحلال را
نیست به جز ولای او راه نجات دیگری
شکر که بعد مرگمان هست حیات دیگری
و باز جلوه میکند با جلوات دیگری
که در بهشت محضرش با کلمات دیگری
وقف رخ علی کنم شعر خجسته فال را
امام حسین ع
.
#فاطمیه
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
🔸ﻣﺎﺩﺭﯼ ﺧﻮﺭﺩ ﺯﻣﯿﻦ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺭﯾﺨﺖ ﺑﻬﻢ
🔸ﻫﻤﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺷﯿﺮِﺧﺪﺍ ﺭﯾﺨﺖ ﺑﻬﻢ
همه امید امیرالمومنین رو نا امید کردند
امشب کمک امیرالمؤمنین کن...
بلند بلند گریه کن...
آخه اگه الان مدینه بودی...
نمیتونستی بلند گریه کنی...
🔸ﻫﻤﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺷﯿﺮِﺧﺪﺍ ﺭﯾﺨﺖ ﺑﻬﻢ
🔸ﺑﺸﮑﻨﺪ ﭘﺎﯼ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻟﮕﺪﺵ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺑﻮد
🔸ﺗﺎ ﮐﻪ ﺯﺩ ﺳﻠﺴﻠﻪ ﺁﻝ ﻋﺒﺎ ﺭﯾﺨﺖ ﺑﻬﻢ
شیخ مفید در کتاب اختصاصش نوشته:
(منبع: شیخ مفید، الاختصاص، ص 185)
وقتی زهرای مرضيه قباله فدک رو گرفت و بر میگشت...
بین راه دومی نامرد اومد جلو...
صدا زد:
يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ مَا هَذَا الْكِتَابُ الَّذِي مَعک
دختر پیغمبر چی به دست داری...
تا فهمید قباله رو پس گرفته...
صدا زد: بده به من قباله فدک رو...
اما مادر امتناع کرد...
خدا میدونه این مصیبت خیلی سنگینه...
باید حقش رو ادا کنی...
مادر امتناع کرد...
قباله رو نداد...
اما ای کاش قباله فدک رو میداد...
یاصاحب الزمان...
فَرَفَسَهَا بِرِجْلِهِ
نانجیب با پای نحسش به پهلوی مادر زد...
🔸ﺑﺸﮑﻨﺪ ﭘﺎﯼ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻟﮕﺪﺵ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺑﻮد
🔸ﺗﺎ ﮐﻪ ﺯﺩ ﺳﻠﺴﻠﻪ ﺁﻝ ﻋﺒﺎ ﺭﯾﺨﺖ ﺑﻬﻢ
اوج مصیبت مادر اینجاست...
طاقت داری بگم یا نه...
دیدند نانجیب دست های نحسش رفت بالا...
خدایا... این نامرد میخواد چکار کنه...
یا صاحب الزمان...
منو ببخشید آقا...
ثُمَّ لَطَمَهَا
یعنی آنچنان سیلی به مادرمون زهرا زد...
مادر نقش زمین شد...
(زمزمه آذری زبانها: یارالی ننم زهرا...جوان ننم زهرا...)
🔸رویِ او ریخت بهم، پهلویِ او ریخت بهم
🔸دهنش غرق ِ به خون گشت و صدا ریخت بهم
خدایا...
قصه سیلی تمومی نداره...
اگه مدینه مادر رو سیلی زدند...
کربلا هم دختر ابی عبدالله رو سیلی زدند...
صدا زد بابا بابا بابا...
🔸دست عَدو بزرگتر از صورت من است
دختر بچه داری یا نه...
🔸دست عَدو بزرگتر از صورت من است
🔸یک ضربه زد کبود شد هر دو گونه ام
یک ضربه زد دو گونه من را کبود کرد...
از کربلا تا کوفه و شام...
سر ابی عبدالله...
روی نیزه ها...
هر کجا دختر بهونه بابا میگرفت...
نانجیب با تازیانه...
با کعب نی...
بت غلاف شمشير...
ناله بزن یا حسین...
🔸سیلی کسی به صورت دختر نمیزند
🔸گمگشته را که خصم مکرر نمیزند
🔸از پا فتاده را به تهاجم نمی زنند
🔸لکنت گرفته را به تبسم نمی زنند
#روضه_حضرت_زهرا گریز به حضرت رقیه
#حضرت_رقیه
..........
#بعد_از_شهادت_حضرت_زهرا و گریز به روضه حضرت رقیه
پرستویِ مهاجرم، چرا زلانه میروی؟
اگر ز لانه میروی، چرا شبانه میروی؟
قرارِ من،شَکیبِ من، مهاجرِ غریبِ من
فدای غربتت شوم،که مخفیانه میروی
حیاتِ جان، امیدِ دل، علی بُود ز تو خِجل
که با کبودیِ بدن، زتازیانه می روی
کبوترِ شکسته پر،مرا به همرهت ببر
چرا بدونِ جُفتِ خود، ز آشیانه می روی
چهار طفلِ خون جگر، زنند از غمت به سر
تو بر زیارتِ پدر، چه عاشقانه میروی
اَلا به رُخ نشانه ات،مگر شکسته شانه ات
که مویِ زینبین خود، نکرده شانه میروی
فتاده بر دلم شرر، که تو در این دلِ سَحَر
ز همسرت غریبتر، برون زخانه میروی
*بَدَنِ حضرت زهرا رو امیرالمؤمنین داره غسل میده،اسما میگه من از چاه آب می آوردم،رو بَدَنِ حضرت زهرا آب می ریختم،علی بدنِ فاطمه رو غسل میداد،اسماء میگه رفتم دوباره از چاه آب بکشم،دیدن علی صدایِ فریادش بُلَند شده،برگشتم،دیدم سر به دیوار گذاشته،داره گریه میکنه،گفتم آقاجانم! مگه خودتون نفرمودید: آروم گریه کنید،همسایه ها صداتون رو نَشنَوَن؟ فرموده باشند:اسماء این روشنایی رو بیار جلو،بیا ببین پهلویِ زهرام شکسته...صورتِ فاطمه کبوده،بازوش رو شکستن...،اما من یه غسال دیگه هم میشناسم،موقع غسل دادن دست از غسل دادن کشید، زهرایِ سه ساله رو تویِ خرابه ی شام داشتن غسل میدادن، یه وقت دیدن،اون زَنِ غساله دست از غسل دادن کشید، گفت: من این بدن رو غسل نمیدم... همین که لباس های این بچه رو دَر آوردم،خواستم بدنش رو غسل بدم،دیدم همه جایِ بدن این بچه کبوده...می ترسم مرضی که این بچه داشته منم بگیرم،...بی بی زینبِ فرمود: آی زنِ غساله! بخدا از کربلا تا اینجا اینقدر این بچه رو زدن....
*دیدن این تشت رو گذاشتن جلویِ این بچه،دست بُرد،سر رو از تشت برداشت،نگاه کرد دید خدا سَرِ بُریده ی بابا....سَرِ بُریده رو برداشت،شروع کرد با بابا حرف زدن...*
آروم آروم از طبق بیا كنارم
سر رو سَرِت بذارم
حرفِ نگفته دارم
وای وای
*چیه حَرفِ نگفته ات؟..*
چند شبه بابا یه لقمه نون نخوردم
اسم تو كه می بردم
فقط كتك می خوردم
وای وای
*بابا! هر وقت صدات زدم کتکم زدن،بابا! هر وقت صدات زدم،تو صورتم سیلی زدن...بابا! هر وقت گریه کردم بهم تازیانه زدن...بابا!..*
نبودی و اسیر شدم
بسته به یك زنجیر شدم
یه شبِ پیرِ پیر شدم
وای وای
یكی زد و همه ام زدند
لگدِ مُحكمم زدند
.
#برائتی
یک شب شدم از عطای مولا سر خوش
جبریل نشاند بر لبم این چاوش
از صبح ازل الی الابد لعنت بر
دینی که خلیفه اش بُوَد زهرا کش
#محمد_حسین_رحیمیان ✍
.
.
امیرالمومنین دیگه یا باید به چاه درداشو بگه، یا بره سر مزار تنها حامیش ....
دلم تنگ نگات میشه عزیزم
به یاد چشم سرخت،اشک می ریزم
دعا کن، یاس در خاک آرمیده
همینجا از کنارت بر نخیزم
گلاب اشک سر خاکت میارم
پس از تو ابرم و دائم می بارم
جوون زیر خاکم ای که بی تو
به زنده موندنم شوقی ندارم
با سیلی چشماتو از من گرفتند
حسودا انتقام از زن گرفتند
جلو چشمام غلافای چهل مرد
زدند و قتلتو گردن گرفتند
کجایی خونمونو غم گرفته
درِ خونه برات ماتم گرفته
حسین و زینب و آروم کردم
حسن جانت ولی باز دم گرفته
عزادارم ولی تنها و بی یار
منم و این سه چارتا طفل غمخوار
تو رفتی و نگفتی من می مونم
پس از تو با غم مسمار و دیوار
صدات مونده توی خونه هنوزم
پس از این من به جای تو می سوزم
تو رفتی و حالا غرق خجالت
نگامو به در و دیوار می دوزم
#بعد_از_شهادت_حضرت_زهرا
#حضرت_زهرا سلام_الله_علیها
#حسن_کردی✍
#السلام_علیکِ_ایتها_الصدیقة_الشهیده
.