.
#زمینه
#امام_کاظم_زمینه
از غمت/گریه کرده غل و زنجیر
گوشه ی/این زندون شدی زمین گیر
با طناب/بستن راه نفست رو
آه من/از این زندگی شدی سیر
پهلوت که تیر می کشه،صدا می زنی( مادر ۳)
زبونم لال آقا یه وقت ، نخوری زمین (با سر۳)
گوشه ی سیاه چال /شده قتلگاهت
چی به سرت آوردن مگه /چی بوده گناهت
وای از این غریبی۲
وای من/از بی رحمی زمونه
روزه هات/وا می شد با تازیونه
رو تنت/جای زنجیر و طنابه
حالتوکی غیر از خدا می دونه
با دستای توو طناب،صدا می زنی (زینب۳)
برا غریبی حسین ،گریه می کنی (هر شب۳)
کی مث تو اینقدر/ ناسزا شنیده
باز خدا رو شکر خواهر تو /بزم می ندیده
وای از این غریبی
#احسان_نرگسی ✍
#شهادت_امام_کاظم
👇
.
#امام_کاظم_زمینه
اگه به تنگ اومده روزگارت ، صدا بزن یا باب الحوائج
هر جا میفته گرهی به کارت ، صدا بزن یا باب الحوائج
آقا رو قسم بده به حق ، دردونه ش
به رضا و اشک دونه دونه ش
دست خالی نمیری از خونه ش
بیاید امشب
کنار بزاریم همه حاجتارو
باهم دیگه یکی کنیم دلارو
بخواهیم از حق فرج آقارو
بحق آقای کاظمین
عجل لمنتقم الحسین
یکی نبود بگه به این یهودی ، آقای ما رمق به تن نداره
اونکه گرفتار تو کند و زنجیر ، ای بی حیا دیگه زدن نداره
گفته تاریخ ولی من میخونم ، سربسته
انقدر میزد تا میشد خسته
روی صورتش یه جای دسته
بسوز ای دل
اشک فلک شده روونه ای وای
شد بدنش پر از نشونه ای وای
رو تازیانه رد خونه ای وای
بحق آقای کاظمین
عجل لمنتقم الحسین
چند ساله که دخترش و ندیده ، خیلی دلش گرفته کنج زندان
بین مناجات و دعا و گریه ش ،گاهی میگه کجایی ای رضا جان
اومد از مدینه آقازاده ش ، تا بغداد
یه موقع رسید که دیگه جون داد
از سیاچال بلا شد آزاد
بمیرم من
امام رضا از غم داره میمیره
معصومه نیست براش عزا بگیره
هنوز تنش میون کند اسیره
بحق آقای کاظمین
عجل لمنتقم الحسین
#علی_سلطانی ✍
#شهادت_امام_کاظم
👇
.👆
#زمزمه کاربردی
#امام_کاظم_زمزمه
درسته کشتنت
جدا شده سر از تنت؟ نه!
غارت شده پیرُهنت؟ نه!
مرکب اومد رو بدنت؟ نه!
درسته کشتنت
جلوی خواهرت زدنت نه!
آتیش زدن به گلشنت؟ نه!
تکّه حصیر شد کفنت؟ نه!
شکسته بال و پر!
خونه تو دیدی شعلهور؟ نه!
زدن زنت رو بی خبر؟ نه!
بچه تو کُشتن پشت در؟ نه!
شکسته بال و پر!
کِشیدنت بین گذر؟ نه!
یاست شکسته از کمر؟ نه!
شبونه رفته به سفر؟ نه!
#عبدالله_باقری✍
این زمزمه _ #شور_کاربردی بوده و برای چند مناسب دیگر نیز قابل استفاده خواهد بود.
.
.
#زمینه
#امام_کاظم_زمینه
شدی اسیر غمها
ای نور چشم مولا
کنج سیاچال تنها
افتادی آخر از پا
برات بمیرم آقا
با تو عداوت کردن
بهت جسارت کردن
تو رو اذیت کردن
با هتک نام زهرا
برات بمیرم آقا
از خصم بد بنیادین
بلند میشد فریادت
ثانی می اومد یادت
میرفت تا شلاق بالا
برات بمیرم آقا
گر چه تو رو آزردن
تنت رو رو در بردن
کفن برات آوردن
شد جسر بغداد غوغا
برات بمیرم آقا
اینجا رو تل زینب نیست
کسی به تاب و تب نیست
صحبت از مرکب نیست
جسم تو بین گلها
برات بمیرم آقا
جدتو مظلوم کشتن
با تیر مسموم کشتن
آروم آروم کشتن
وای از غم کربلا
برات بمیرم آقا
این بی هوا میزد آه
اون با عصا میزد آه
یکی با پا میزد آه
خون دل از عاشورا
برات بمیرم آقا
#علی_سلطانی ✍
#شهادت_امام_کاظم
.👇
.
#زمینه
#حضرت_رقیه
#شور_روضه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از سفر برگشتی
قربونت برم چرا تو طشت زر برگشتی
نا مرتبم ببخشید بی خبر برگشتی
بدنت رو جا گذاشتی با یه سر برگشتی
اگه دستامو گرفتم رو لب
آخه دندونی نمونده واسم
ندیده حتی عموم عباسم
بین ما دوتا بمونه لطفا
یه دفعه اومدی و از ذوقت
کاشکی گوشواره ای بود مینداختم
راستش اولش تو رو نشناختم
بین ما دو تا بمونه لطفا
لباست پاره ، لباسم پاره
الان گوشوارم ، کدوم بازاره
لبات پرخونه ، لبام پر خونه
روی مشت زجر ، جای دندونه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بغل باباش بود
من خودم دیدم عروسکم توی دستاش بود
هی نگاه میکرد منو آخه باباش همراش بود
گل موی سرمو دیدم روی موهاش بود
پیش من دخترشو میبوسه
منو یاد بوسههات میندازه
آخه بی رحمی داره اندازه
نمیگه دل منم میسوزه
موهای دخترشو میبافه
موی سوخته ی منو میبینه
از خجالت سرم هی پایینه
نمیگه دل منم میسوزه
یتیمی سخته ، یتیمی درده
همش میگم کاش ، بابام برگرده
چقدر حرفای ، نگفته دارم
نذاریم تنها ، دیگه یکبارم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منو بیشتر میزد
زجر بی حیا منو با پشت خنجر میزد
تا میگفتم که یواشتر منو بدتر میزد
با سر بریدهی تو به ماها سر میزد
حال و روزم دیگه تعریفی نیست
کار من چیزی به جز هق هق نیست
دخترت رقیهی سابق نیست
حق داری اگه منو نشناسی
بگو دستات چرا پس همرات نیست
بعد چند روزی منو ناز کنی
موهای سوختهمو باز کنی
حق داری اگه منو نشناسی
تا که میگفتم ، بابامو میخوام
با پشت دستش ، میزد رو لب هام
من و از بس زد ، خودش شد خسته
رو گونم جای ، هزار تا دسته
آخ ازت خون رفت و ازم خون رفت و
مثل تو از من یه دندون رفت و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
https://eitaa.com/emame3vom/90462
.👇
امام حسین ع
. #زمینه #حضرت_رقیه #شور_روضه ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ از سفر برگشتی قربونت برم چرا
4_5886677335469462103.ogg
1.43M
بابا نبودی ببینی که موی سرم سوخت
بابا نبودی ببینی پر معجرم سوخت
امام حسین ع
🎼 #شور #امام_حسین علیه السلام 🎥دیگه از گریه هام... #کربلایی_حسین_ستوده ٢٣ آذر ماه ١۴٠٢ [بند اول]
.
#شور_روضه
#امام_حسین
سبک دیگه از گریه هام
آشفتم کربلا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تن عریان تو پوشونده گرد و غبار
زیارت کردن سینت رو ده تا سوار
زیر پای مرکب رفتی که درهمی
چیدنت رو حصیر پاره از بس کمی
حرمت عرش شکست
وقتی که روی سینت نشست
دلواپس جون دادی کاشکی شمر
قبل از کشتن چشمت رو میبست
دیر رسید خواهرت
بوسید از رگ های حنجرت
به خورشید آسمون سپرد
کمتر بتابه رو پیکرت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
روبرو بودی با تیغ صدتا سپاه
دست پر میرفت حتی شمر از قتلگاه
تو رو برگردوندن ذبحت راحت نبود
تو که جون دادی کاش لااقل تشنت نبود
خیلی خالیه جات
دق کردن تو صحرا بچه هات
تو رو توو حصیر کهنه ای
جمعت کردن زن های دهات
دریای در خروش
گریه کردن واسه تو وحوش
از بازار شام یه پیرهن
واسه تو میفرستم بپوش
ـــــــــــــــــــــ
#ناصر_دودانگه✍
#سبک_دیگه_از_گریه_هام_معلومه_حالم_بده
............
.
#شور_روضه_امام_حسین
سبک دیگه از گریه هام
آشفتم کربلا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تن عریان تو پوشونده گرد و غبار
زیارت کردن سینت رو ده تا سوار
زیر پای مرکب رفتی که درهمی
چیدنت رو حصیر پاره از بس کمی
حرمت عرش شکست
وقتی که روی سینت نشست
دلواپس جون دادی کاشکی شمر
قبل از کشتن چشمت رو میبست
دیر رسید خواهرت
بوسید از رگ های حنجرت
به خورشید آسمون سپرد
کمتر بتابه رو پیکرت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
روبرو بودی با تیغ صدتا سپاه
دست پر میرفت حتی شمر از قتلگاه
تو رو برگردوندن ذبحت راحت نبود
تو که جون دادی کاش لااقل تشنت نبود
خیلی خالیه جات
دق کردن تو صحرا بچه هات
تو رو توو حصیر کهنه ای
جمعت کردن زن های دهات
دریای در خروش
گریه کردن واسه تو وحوش
از بازار شام یه پیرهن
واسه تو میفرستم بپوش
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#زمینه_حضرت_زینب
#زمزمه_حضرت_زینب
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
واسه دِرهم تنت رو نیزه ریخته بهم
تو رو گرگای صحرا کشتن ای یوسفم
توی چاه نه توی گودال ریز ریز کردنت
منو کشت جای نعلا روی پیراهنت
پیرم کرده غمات
زیر آفتاب جون میدم برات
افتادم یاد لحظه ای که
غارت شد عمامه و عبات
میزدی دست و پا
توو شلوغی و تنگی جا
از بس دور تنت کف زدن
نمیرسید صدا به صدا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#ناصر_دودانگه ✍
👇