eitaa logo
امام حسین ع
18.3هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ پریشونم یه جورایی من شبیه مجنونم من از کی عاشق شدم نمیدونم بدون تو زندگی نمیتونم حسین جونم درگیرِ فراقم،درمونم وصاله دوری از تو سخته،یک لحظش یه ساله رویاهام گرفت همش رنگ کربلا دلم برات تنگه کربلا آدم اگه تو مسیر تو بمیره قشنگه کربلا دلگیرم از همه الّا خوده حسین دلم برات تنگ شده حسین ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ گرفتارم خبرداری از تموم اسرارم طبیبم میشی حالا که بیمارم مگه من کی جز ام البنین دارم دوست دارم احوالم غمینه،بارم رو زمینه ذکر بی قراریم،یا ام البنینه خیلی دوست داری منو باوره منه ام البنین مادر منه هرکی برات گریه میکنه انگاری برادر منه سایش تو زندگی روی سر منه ام البنین مادر منه ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ https://eitaa.com/emame3vom/95200 👇
. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ از دو چشم سیهت نگاه میتابد نور پیشانی تو به ماه میتابد نرخ یوسف شکند جمال حیدر شیر حیرت زده از قتال حیدر معشوق ابد حیدر،مولای مدد حیدر میتابی به مافیها،از برج اسد حیدر ایلیا علی کیمیا علی منجی همه انبیا علی در تورات هستی ارمیا علی مست مستم کن ساقیا علی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مثل او نمیشدن تلاش میکردن پسر بنت اسد صداش میکردن در صف معرکه ها که تیغ میگرداند کشته های ذوالفقار نگاش میکردن ای کوه وقار حیدر،ای شیر شکار حیدر بر گردن باریکم،خنجر بگذار حیدر ای جانا علی سلطانا علی شاه بیت کل دیوانا علی ای مرد کل دورانا علی خواجه ی قنبر مولانا علی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ https://eitaa.com/emame3vom/95202 👇
. 🔹مثل این (جنازه) باشید تا ما دنبال شما بیاییم یكى از علماء بزرگ (مرحوم آیةالله سید باقر مجتهد سیستانى پدر آیةالله سید على سیستانى و مرحوم سید محمود مجتهد سیستانى) در مشهد مقدس براى آن‌كه به محضر امام زمان عجل اللّه شرف‌یاب شود ختم زیارت عاشورا در چهل جمعه هر هفته در مسجدى از مساجد شهر آغاز می‌كند ایشان فرمودند: «در یكى از جمعه‌هاى آخرین، ناگهان شعاع نورى را مشاهده كردم كه از خانه‌ى نزدیك آن مسجدى كه من در آن مشغول به زیارت عاشورا بودم مى‌تابید، حال عجیبى به من دست داد، از جاى برخاستم و به‌دنبال آن نور به در آن خانه رفتم، خانه كوچك و فقیرانه‌اى بود، از درون خانه نور عجیبى مى‌تابید.» «در زدم وقتى در را باز كردند، مشاهده كردم حضرت ولى عصر امام زمان عجل اللّه فرجه در یكى از اتاق‌هاى آن خانه تشریف داشتند و در آن اتاق جنازه‌اى را مشاهده كردم كه پارچه‌اى سفید بروى آن كشیده بودند، وقتى من وارد شدم و اشك‌ریزان سلام كردم.» حضرت به‌ من فرمودند: «چرا این‌گونه دنبال من مى‌گردى و رنج‌ها را متحمّل مى‌شوى؟ مثل این باشید (اشاره به آن جنازه كردند) تا من دنبال شما بیایم!» بعد فرمودند: «این بانوئى است كه در دوره بى‌حجابى (رضا خان پهلوى ) هفت سال از خانه بیرون نیامده مبادا نامحرم او را ببیند!» 📚منبع شيفتگان حضرت مهدى(عج)، احمد قاضی زاهدی، ج ۳، ص ۱۵۸ گوهر صدف، احمد قاضی زاهدی، ص ۴۸ علما_و_عرفا .
. عجل الله تعالی فرجه ✍ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ خیلی دیره ۲ داره ثانیه ثانیه فُرصتا می‌میره داره دلشوره کل وجودمو می‌گیره ۲ رزق سحرهام دوباره کم می‌شه سفره داره جم(ع) می‌شه ۲ سهم من از دنیا بازم غم می‌شه سفره داره جم(ع) می‌شه ۲ دلبر‌ دلها / یوسف زهرا واسطه شو بین / این گنهکار و خدا عشق ناپیدا / پسر مولا توی این وانفسا / دستم و نکن رها (یا ولی‌ الله ۲ بیا و راضی شو از - این گدای رو سیاه) ۲ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ آه و افسوس ۲ دل من تازه با ابوحمزه شده مأنوس من و ظلمت قبر و تصوّر اون کابوس ۲ بارم زمین مونده من و یاری کن آقا برام کاری کن ۲ بَدَم ولی تو آبروداری کن آقا برام کاری کن ۲ قَسَمِت میدم / به پر پرچم بدی هام و ببخش / به عمو جون حرم شبیه عباس / تو دلت دریاس من و تحویل بگیر / دیگه آخرین شباس (یا ولی‌ الله ۲ بیا و راضی شو از - این گدای رو سیاه) ۲ .👇
. ⚠️ | ✴️ یکی از دلایلی که میگویند زمان خواندن معده‌تان پر نباشد؛ 🔻 این است که: ✅ بتوانید در زمان خواندن ریه‌های خود را آزادتر دراختیار داشته باشید. 🔰 چون: 💠 آزاد بودن ریه‌ها باعث می‌شود که صدای بهتری از دهان شما خرج شود. ............ #پ.ن: حاج عباس سلیمی اولین ایرانی که بعد از انقلاب ، نفر اول مسابقات قرآن مالزی شد ، تعریف میکرد و میگفت : توی مالزی موقع غذا ، همه ی شرکت کننده ها سینیِ غذا رو پر میکردن ولی من فقط یک تخم مرغ آب پز میخوردم. بعد از اینکه تلاوتم رو انجام دادم و موقع غذا ، من تازه یه سینی برداشتم و پر از غذا کردم و خوردم... اونایی که تلاوتم رو دیده بودن ، تازه فهمیدن که من چرا تا قبل از تلاوت ، با معده ی خالی سپری میکردم.... .
. در وادی محبت *دربند زینبم من شادم دراین حوالی*چون عبد زینبم من آب روان بنوشم*گویم به آه سوزان دوست دارم حسین جان*فدات بشم حسین جان يا ربي يا الهي من بندة تو هستم * عهدِ تو را شكستم پروندة سياهم * مانده به روي دستم عبدِ فراري ات را * دلخون نمي كني تو از خانه ات را گدا را * بيرون نمي كني تو يا ربي يا الهي دل با صفا نكردم * از تو حيا نكردم بر توبه نامة خود * اصلاً وفا نكردم شرمنده ام نبردي * هر گز تو آبرويم تازه اجازه دادي * با تو سخن بگويم يا ربي يا الهي پيش تو سر بزيرم * حُبِّ تو در ضميرم آيا شود كه روزي * از عشق تو بميرم ممنوم از عطايت * آیا دهی لياقت؟ بار دگر ببينم * اين سفرة ضيافت يا ربي يا الهي آنان که در بهشتند * خاک مرا سرشتند بر صورتم از اول *نام علی نوشتند من مست گريه هستم * اشكم شده شرابم زهرا گرفته دستم * عبد ابوترابم يا ربي يا الهي دل شد حريم جانان * هر دم شدم پريشان عقده ز دل گشودم * ناله زدم حسين جان كلب حريم عشقم * شيداي عالمينم عالم همه بدانند * ديوانة حسينم آب روان بنوشم گویم به آه سوزان دوست دارم حسین جان آهسته تر برادر *شانه زنم به مویت این لحظه های آخر *بوسه زنم گلویت من پای گیسوانت *گیسو سپید کردم اذنم دهی به میدان*دورِ سرت بگردم گویم به چشم خونبار*دیدی شدم گرفتار حسین خدانگهدار سرمست وصل یاری*پا بر دلم گذاری دشمن گرفته دورم *مارا به که سپاری آئینه ام مبادا *در زیر پا بیفتی باضربِ نیزه داری *تو از صدا بیفتی بی اکبر و علمدار *کارم کشد به بازار حسین خدانگهدار .
. مهمان خدا اگرچه کوتاهی کرد نور تو مرا به آسمان راهی کرد تو شاهد روز محشری، می دانم ای ماهِ خدا شفاعتم خواهی کرد ...................... . تا داشت باز می‌شد، باب رفاقت ما گفتند سفره جمع است...،کم بود فرصت ما امشب شب وداع است، گریه زیاد داریم ساقی جوابمان ‌کرد، تا گشت نوبت ما چشمی به هم‌زدیم‌ و سی شب ز دستمان رفت بدبخت کرد مارا کفرانِ نعمتِ ما دیگر‌ کجا بیاییم با تو سخن بگوییم؟ دیدی که شام غم شد شب‌های رحمت ما ! از این به بعد مارا در خانه‌ات نگه‌دار ما با تو خوبِ خوبیم، اینجاست جنت ما هرشب حسین گفتیم، هرشب علی کشیدیم یادش بخیر باشد، خوش بود دولت ما فعلا خدانگهدار، دیدار ما محرم در روضه‌ی رقیه در بین هیأت ما ✍ .
. تضمین یک شعر عاطفی مقتل خون ------------------------ اشکم به دریا گردیده واصل خون از دو چشمم ریزد به ساحل تا بر دل من غم گشته نائل آن دَم بریدم من از حسین دل کآمد به مقتل شمر سیه دل آوای غم را من می شنیدم در دستِ قاتل خنجر که دیدم از قلب خسته آهی کشیدم او می دوید و من می دویدم او رو به مقتل من رو به قاتل زنجیر دل را تا من گسستم جام بلاها آمد به دستم از دیدن غم دَرهم شکستم او می نشست و من می نشستم او روی سینه من در مقابل از هستی خود من دل بریدم از اشک دیده صد لاله چیدم اندوه و ماتم بر جان خریدم او می کشید و من می کشیدم او خنجر از کین من ناله از دل در مقتل خون تا که رسیدم ناگه شکستم ، ناگه خمیدم بالای گودال اینگونه دیدم او می برید و من می بریدم او از حسین سر من از حسین دل افتاده شورش در خلق عالم دارم دلی در اندوه و ماتم من در اسارت با قامت خم او غرقه در خون من غرقه در غم او روی نیزه من پای محمل از تیغ گردون هر دو خزانیم چون طایرانِ بی آشیانیم در این اسارت دامن کشانیم با دشمن دین هر دو روانیم من راه حقّ و او راه باطل آید نسیمی از سوی نیزه برده دلم را گلبوی نیزه رفته دل من پهلوی نیزه رأس حسینم بر روی نیزه من همره سر منزل به منزل من شعله دارم در سینه اکنون خونین به عالم چشمان گردون گریان ز ماتم طفلان محزون «یاسر» ازین غم دارم دلی خون در پیش رویم صد راه مشکل ** حاج محمود تاری «یاسر» .
. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مماتم،صراطم سلام الله علی آب حیاتم فخر عرب علیه،ذات رطب علیه کار خلقت دنیا،در هر وجب علیه چه مرگ شیرینی داره نوکرت آقا به عزت و شرف لا اله الا الله اگه بپرسن ازم مَن امام در قبرم بلند میشمو میگم علی ولی الله ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ وزیره،امیره سلام الله علی ماه عشیره با آبرو ابالفضل،هر دم بگو ابالفضل محشر رقیه میگه جانم عمو ابالفضل تراب پای شما هم مقدسه آقا به چشم ما تا ابد توتیا ابوفاضل به عشق اسم شما توبه میکنن مردم مراد زندگی لوتیا ابوفاضل ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اصیله،جلیله سلام الله علی قلب عقیله خطبش جالبه زینب،میدون غالب زینب میگه ام البنینم،صد آفرین به زینب خدا گواهه تو تنها قیامتی زینب وارث نور حسین و امامتی زینب حرفی نمیمونه زمانی که ابوفاضل صدات میزنه بانو سیدتی زینب ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ https://eitaa.com/emame3vom/95212 👇
. شنیدم همین که میاد عید فطر دلت غرق محنت میشه ای غریب می بینی تو دست عدو ، حقّ توس که از قلب تو میره صبر و شکیب آره تقصیر ماست که تو بی کسی پناهنده ی کوه و صحرا شدی نه تنها جفا دیدی از دشمنا غریب از گناه خودی ها شدی فراموش شدی ای دلیل حیات تو مظلومترین شاه دنیا شدی کسی فکر تو نیس               توی این زمونه یکی نیس که از تو               همیشه بخونه   یارب عجل فرجه....‌ 🌸🌸🌸🌸🌸 حرومم باشه شادی وقتی که تو اسیر غم و درد و محنت باشی الهی بمیرم نبینم یه عمر گرفتار زندون غیبت باشی دعا میکنم ای بابای غریب شب غیبت تو دیگه سر بشه نزاریم که تنها و بی کس باشی دیگه دیدن تو میسّر بشه نزاریم به قلب تو یک غم بیاد   که حتی یه لحظه چشات تر بشه خدایا نظر کن         که غم داره آقام فرج چاره سازه             گرفتاره آقام یارب عجل فرجه....‌ علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)✍ .👇
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
اللهم عجل لولیک الفرج
. 🔊 🔸مناجات خوانی l شب بیست و ششم رمضان 📆 زمان: 👈  جمعه ۱۷ فروردین ماه ۱۴۰۳ 🔷 با نوای : 👈 حاج 🔊 l روی آیینه رد آه شرر بار من است 🔊 دعای l أَنْتَ المُحْسِنُ وَنَحْنُ المُسِيئُونَ، فَتَجاوَزْ يارَبِّ عَنْ قَبِيحِ ماعِنْدَنا بِجَمِيلِ 🔊 / رفته ای در قتلگاه از گوشه میدان چرا 🔊 / یاران چه غریبانه رفتند از این خانه 🔊 / تو اولین امیر بودی که بین یک حصیر بودی 🔊 / السلام علیک دلتنگم ای بمیرم که مایه ننگم 👇👇👇👇
4_5803108958495315098.mp3
20.06M
تو اولین امیر بودی که بین یک حصیر بودی واجب الاحترام بودی که بین ازدحام بودی خون تو رو مباح کردن حمله به قتله گاه کردن بعد بریدن سر تو به خیمه ها نگاه کردن
امام حسین ع
. ✍ چشم های به در خداحافظ لحظات سحر خداحافظ روزهای مقدس رمضان لحظات غریب تا به اذان حال و احوال قبل افطاری قدرهای بلند بیداری چه قدر مانده است تا ساحل رمضان رفت ای دل غافل رمضان رفت کوله بارت چیست؟ نکند جز گناه در آن نیست؟ شب بیست و نهم بخوان و بسوز به خودت آمدی در این سی روز؟ کاری اصلا برای دل کردی؟ باید امشب به خویش برگردی روزها را مرور کن آری حاصلت چیست از چه بیزاری؟ از گناه و دروغ و صد رنگی؟ ای بمیری که مایهء ننگی ای بمیری من دروغ و ریا شب آخر شده به خویش بیا دست بردار از دغل بازی به چه چیزت هنوز می نازی؟ به گناهان بیشتر ز حدت؟ به فریب و به کارهای بدت؟ راه را اشتباه برگشتی باز هم با گناه برگشتی داشتی سوی دوست میرفتی آه با یک نگاه برگشتی نفس، بیچاره کرده ست تو را شب آخر شده به خویش بیا راه باز است تو نمی بینی میوه ی بغض را نمی چینی خویشتن را بشوی پس با اشک دست بر دامن توام یا اشک اشک تنها چراغ این راه است از مسیر درست آگاه است دست خود را بده به دست چراغ تا کبوتر شود دوباره کلاغ تا پر و بال در حرم بزند توی باب الرضا قدم بزند شب بیست و نهم چه مایوسی تو که مثل کبوتر طوسی گاه در پشت پنجره فولاد گاه در کنج صحن گوهرشاد دل تو سنگ مرمر حرم است تا به اذن دخول یک قدم است السلام علیک که دلتنگم ای بمیرم که مایه ی ننگم ای بمیرم که زائرت نشدم بیست و نه روز شاعرت نشدم به من خسته هم نگاهی کن دل من را دوباره راهی کن ⏹ .